دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

درباره توافق هسته‌ای: رویداد یا روند؟

این روزها همه از توافق هسته ای می‌نویسند. اسراییل و بخشی از کسانی که در داخل کشور منافعشان را باخته‌اند غم زده هستند و مردم و دولت و نظام جمهوری اسلامی هم از دستاورد این تلاش طولانی خوشحال هستند.

حرف زدن از این مسئله، مانند سخنرانی در غار دموستن است و از هر سو که حرفی بزنی ممکن است سیخی یا میخی بر تن خودت یا دیگران فرود آید. جدا از اینکه آن زمان که حرف زدن لازم بود به اندازه کافی هم در اینجا حرف زدم و هم در رسانه‌ها نوشتم و هم در مصاحبه‌ها گفتم و هم در جمع‌های عمومی‌تر و خصوصی‌تر توضیح دادم.

آنچه امروز می‌نویسم برای جمع کوچکتری از دوستان و دانشجویانم است. آنهایی که یکی دو سال است مانند قبل فرصت حضور در جمعشان نیست و در طول سالهای قبل، عادت داشتند که سر کلاس‌هایم در مورد رویدادهای روز با هم حرف بزنیم. همان دانشجویانی که درس رویداد و روند من را در تفکر سیستمی به خاطر دارند و تصویر هیستوگرام قدرت در جهان طی چهار هزار سال گذشته، هنوز پیش چشمشان است.

تاریخ نویسان رویدادها را می‌نویسند. از جنگ‌ها می‌گویند و از صلح‌ها. از تعارض‌ها و توافق‌ها. از قهرمان‌ها و ضدقهرمان‌ها. به تعبیر توماس کارلایل، تاریخ را قهرمانان ساخته‌اند. اما نکته‌ای را به خاطر داشته باشیم و آن اینکه ارتباط و تعامل بین قهرمانان و بستر تاریخی، ارتباطی دوسویه است. بستر تاریخی زمینه ظهور قهرمانان را فراهم می‌کند و قهرمان‌ها به تکوین تاریخ کمک می‌کنند.

آنها که من را می‌شناسند نگاه سیاسی من را می‌دانند و می‌دانند که من هم مثل هر ایرانی وطن دوست دیگری، تیم مذاکره کننده ایرانی را دوست دارم و جمله  رهبر انقلاب را هم در مورد آقای ظریف می‌دانم که فرموده‌اند: من تو را به اسم دعا می‌کنم.

اما حرفم حرف دیگری است. توجه بیش از حد به قهرمانان و نخبگان اجتماعی، به تعبیر زیبای دکتر رضاقلی در نهایت به عادت نخبه کشی ما منجر شده است. خصوصاً‌ اینکه باعث می‌شود سهم خودمان را در بهبود اوضاع کشور فراموش کنیم. در چنین شرایطی هرگاه که اوضاع بر وقف مراد است کسی را قهرمان می‌کنیم و هر گاه که نارضایتی داریم، ضدقهرمان‌هایی را پیدا می‌کنیم و در پای خشم خود قربانی می‌کنیم و گاهی اوقات این ضدقهرمان‌های جدید همان قهرمان‌های قبلی هستند.

شاید برای مورخان، نگارش روندها  ازتحلیل رویدادها دشوارتر باشد. شاید معلمان تاریخ رویداد را به روند ترجیح بدهند. چون از روندها نمی‌شود سوال چهارگزینه‌ای ساخت. اما بیایید روندها را ببینیم.

رویدادهای اجتماعی، عموماً لحظاتی هستند که یک روند پنهان، شتاب گرفته است و این شتاب چنان زیاد بوده که به قول اهل ریاضی، یک نقطه ناپیوستگی به وجود آمده است. درست مانند لیوانی که در سینک ظرفشویی،‌ آرام آرام سُر می‌خورد و ما هرگز متوجه نمی‌شویم و ناگهان بی هیچ دلیلی فرو می‌افتد.

توافق هسته ای

طی سالهای ۶۸ تا ۸۴ روندی شکل گرفت که حاصلش رییس جمهور قبل بود و طی هشتاد و چهار تا نود و چهار، روندی شکل گرفت که حاصلش توافق امروز بود. مطمئناً روندهایی که از امروز تا ایران ۱۴۰۴ شکل می‌گیرند رویدادهای کلیدی آن سال را رقم خواهند زد. سهم ما در روندها کم نیست.

بیشتر کار کردن، اعتماد بیشتر به یکدیگر و به دولت و انتظار اینکه دولت هم به ما اعتماد بیشتری داشته باشد، اجتناب از مسیرهای میان‌بر رشد و پیشرفت و مشارکت نکردن در فساد اقتصادی، همه اینها هستند که آینده ما را می‌سازند. در غیر این صورت با ادبیات همان آقا که آمدند و رفتند، توافق‌ها کاغذ پاره‌ای بیش نخواهند بود!

دیروز در تاکسی، کارمند یک موسسه مالی از نظام انتقاد داشت و از فساد می‌گفت و دزدی‌های میلیاردی. یک ربع بعد دیدم تماسی گرفته و در حال تشکر کردن از یک هدیه است که معلوم بود در ازای دور زدن قانون دریافت کرده است. به او گفتم:

دوست عزیزم. آن آقایی که شما اسم بردی، خودشان به شخصه که به بانک نرفته‌اند و هزاران میلیارد پول را با گونی و با وانت شخصی خودشان جابجا نکرده‌اند. آنها صدها نفر مثل من و تو را داشته‌اند که هر کدام به سکه‌ای خودمان را می‌فروشیم و مسیر فساد آنها را هموار می‌کنیم. امضای نامه‌های آنها را کسی مثل من و تو انجام داده است. بخشنامه‌های آنها را کسی مثل من و تو تکثیر کرده است. اسناد آنها را کارشناسی مثل من و تو بررسی کرده‌ است. فساد از ماست. دوست نداشتن ایران از ماست. حتی با همه آن علامت‌هایی که برگردنت آویزان کرده‌ای و بر تنت سنگینی می‌کند.

خلاصه حرفم اینکه سالهای پیش رو سالهای مهمی هستند. سرنوشت ما هم به دست خودمان است. هر کاری که انجام می‌دهیم بخشی از سرنوشت ما را می‌سازد. هیچیک از ما به تنهایی نقشی در آینده کشور نداریم. همچنانکه هیچ سلولی از سلول‌های بدن ما نقشی در آینده ما ندارند. اما از سوی دیگر، بدن چیزی جز همان سلول‌ها نیست و سرنوشت بدن هم جز با همان سلول‌ها تعیین نمی‌شود.

کافی است یک سلول سهمی بیشتر از حقش را بخواهد. می‌شود سرطان. کافی است دست به دهان حسودی کند که من می‌دوم و تلاش می‌کنم و تو لقمه را می‌خوری و من دیگر کار نخواهم کرد. کافی است دهان لقمه را قورت ندهد و بگوید که خودم جویدم و هر چه جویدم مال من است و آن را به معده و روده نخواهم داد. همه چیز تمام می‌شود.

بیایید برای روزهای خوب و سالهای خوب کشور دعا کنیم و هر کدام هر جا که هستیم از امروز کمی (فقط کمی)‌ بهتر از دیروز کار کنیم. سالها بعد رویدادهای بهتر و بزرگتری روی خواهد داد و ما با علاقه به یکدیگر خواهیم گفت ما هم به اندازه خودمان برای آن تلاش کرده‌ایم.

پی نوشت: خداوند دکتر ظریف و دکتر روحانی را از شر ما بر امان بدارد که نشان داده‌ایم اوج عشق و عمق نفرتمان عموماً یکسان است!

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


97 نظر بر روی پست “درباره توافق هسته‌ای: رویداد یا روند؟

  • مجید گفت:

    جایی خوانده بودم یادم نیست کجا بود می گفت :
    از روزی بترسید که دزدیهای کوچک عادی شوند!
    مردان بزرگ یا بزرگ مردان، بزرگ خواهند دزدید. اما قانون اعداد بزرگ تاثیر بیشتری را برای متوسط جامعه قائل است . زمانی که بی تفاوت، نسبت به دزدیهای کوچک می شویم . دزدی را می بینیم یا انجام می دهیم و بی تفاوت و عادی برایمان باشد چون که هر روز می بینیم! تاثیر فوق العاده بیشتری نسبت به دزدیهای بزرگ ( سه هزارو دوازده هزار و … ) خواهند داشت .
    اصلا یکی از دلایل وقوع دزدیهای بزرگ عادی شدن دزدیهای کوچک است.
    دزدی دیگر یک رویداد نیست بلکه تبدیل به یک روند شده است.
    من از کارم کم می گذارم و این برای خودم و همه اطرافیانم عادی است!!!

  • محمود گفت:

    جدا نکته ای را مطرح کردید که یک بیماری در جامعه ماست. و تا این نوع بیماریها برطرف نشود پیشرفت نخواهیم کرد.
    کم کاری – غرغر – دزدی و رشوه – درآمد بیشتر به هر قیمتی – عدم تعهد
    و … بسیاری موارد دیگر
    توافق کنیم یا نکنیم … دلار بیاید یا نیاید .. تا این مردم – ما مردم – درست نشویم اتفاق مبارک و خارق العادی رخ نخواهد داد.
    جدا امروز سردار سازندگی کسی است که مردم ما را بسازد. اگر مردم ساخته شوند با منابع غنی کشور و با پتانسیلهایی که همین الان موجود داریم جز چند قدرت اول جهان خواهیم بود و هدف تمدن سازی ما نیز محقق خواهد شد.
    ای کاش برای این آدم سازی راه کاری ارائه کنیم و پای آن بایستیم..
    شاید صدای یک معلم که به گوش شاگردان و دوستان شاگردانش برسد بیشتر از تلاشهای میلیاردی وزارتخانه ها جواب بدهد..
    همت کنیم!

  • نفیسه گفت:

    با سلام و احترام دوست و استاد ارزشمند
    با تشکر از متن ساده و قابل فهم و کاربردی شما در مورد روند و رویداد سپری شده، که نتیجه ای بسیار عالی از اتفاق رخ داده بود.
    آقای شعبانعلی گرامی این جمله پایانی متن شما نیاز اتک تک افراد جامعه ماست و افسوس که این نگرش کمرنگه دز بین مردم، اینکه هر تک سلول باید توانمند باشه در درست رفتار کردن و زندگی کردن و خطا نکردن و دلسوز آینده این جامعه بودن تا سیستم سلولهای این موجود عملکرد بهینه داشته باشه. آرزوی من این جمله تاثیر برانگیز شماست که ایکاش به اهمیت نقشمون در سیستم پی ببریم و بقول جمله زیبای شما”بیایید هر کدام هر جا که هستیم از امروز کمی (فقط کمی)‌ بهتر از دیروز کار کنیم. آرزوی”.
    خوندن کاکمنتهای شما بیش از خود متن زیبای شما به زمان نیاز داره، از خداوند برای شما بهترین ها رو طلب می کنم چرا که این انرژی و تفکر و درک و روح و روان شما لایق بهتربن هاست.
    من آرزوم این هست که نگاهم مثل نگاه آینده نگر شما بشه که در پاسخ به کامنتی نوشتید که امیدواری شما برای بهبود و تغییر در چندین نسل بعد هست نه نسل خود شما و یا فرزند شما.
    پیروز باشید و سربلند

  • قدیانی گفت:

    حقیقتا مطالب خوبی بود وآموزنده.

  • سهیلا حمیدی گفت:

    ممنون استاد عزیز که با ارائه مطالب و نظرات خوبتون در ساده ترین روش راه رو برای فهم و درک مسائل هموار میکنید. بسیار خوشحالم که هستید و عاشق مطالبتونم

  • جعفر شهامت گفت:

    سلام
    فارق از مباحث درج شده،
    معتقدم هيچ روشي بهتر از شناسايي موضوع بعنوان انتخاب تك تك افراد اين جامعه به حل معضلات كمك نخواهد كرد. سعادت و شقاوت و هر چيز ديگر قابل انتخاب است و نه بيش از آن. بنا براين بطور هوشمندانه بر سهم تك تك ما از اين موارد اشاره نموده ايد.

  • حسن گفت:

    با سلام و احترام خدمت اقای شعبانعلی
    این اولین کامنت من در سایت هست
    مطالبتون فوق العاده ست ادم رو به تفکر وادار میکنه…

  • محمد گفت:

    با سلام و تشكر از زحمات شما
    بنده ضمن احترام به نظر شما معتقدم در شرايط جامعه امروز ما، اصلاحات بايد از بالا به پايين انجام شود. حديثي از پيامبر گرامي اسلام نقل است كه “الناس علي دين ملوكهم” . خداوند در قرآن خطاب به موسي ميفرمايند “برو نزد فرعون، او طغيان كرده است”. همچنين نقلي تاريخي از اميركبير است كه وقتي از او سوال شد چگونه با فساد و دزدي در جامعه مبارزه كردي پاسخ داد “خودم دزدي نكردم، زير دستانم هم به تبعيت از من دزدي نكردند و به همين ترتيب دزدي نكردن در جامعه اشاعه پيدا كرد” و در آخر اين مصرع كه “ماهي از سر گنده گردد ني ز دم”…
    اگر چه با اصلاح تك تك افراد جامعه قطعا وضعيت جامعه بهتر خواهد شد ولي در حال حاضر ما به اقداماتي از بالا نياز داريم. فردي كه مغزش در معرض آسيب جدي قرار دارد بايد به فوريت به آن آسيب بپردازد. اگر چه ورزش پا و دست و … هم براي سلامت عمومي او خوب است ولي آسيب مغزي نتيجه همه آن فعاليتها را از بين خواهد برد. فساد دامنگير و فراگير در سطوح بالا باعث ورشكستگي اركان اصلي اقتصاد و توليد ميشود و از همه مهمتر باعث نا اميدي افرادي ميشود كه سعي دارند با بهبود عملكرد خود، جامعه اي بهتر را بسازند.

  • آرش گفت:

    با سلام و سپاس خدمت جناب مهندس شعبانعلی عزیز که در این مدت که سایت های شعبانعلی و متتمم راه اندازی شده است پنجره های جدیدی در زندگی اجتماعی به روی من گشوده اند.
    “از ماست که بر ماست” این حقیقت بلامنازع تاریخ بوده و هست اما به قول آن برزگ عدل پیشه ” مردم رفتار رهبران خود را می گیرند”، این نیز گواه روشن زمانه است.
    تعریف یک سیستم صحیح و مدیریت صحیح آن باعث می شود که با ورودی a ما به محصول c برسیم و این سیستم تقریبا با یک تلورانس قابل چشم پوشی در همه جای جهان قابل اجرا و بهره وری است.
    ما وقتی یک مسابقه ترتیب می دهیم و تفاوت جایزه بین نفر اول و دوم را زیاد می گذاریم، فی نفسه به اختلاس، تعارض و جدال دامن می زنیم و در این حالت ما خیلی حق نداریم که شرکت کنندگان را متهم به بی اخلاقی کنیم و آنان را با ژست پدرانه به خویشتن داری توصیه کنیم چون در حقیقت ریشه این تنش در تعریف سیستم ماست.
    کوتاه کلام اینکه به نظر من نقش سیستم و نحوه مدیریت آن در متن شما نادیده گرفته شده است. پاینده باشید

  • حجازی گفت:

    سلام
    میدونم دیر شده و از قافله عقب افتادم اما بعنوان یه تازه وارد که شناخت درست و کاملی از فعالیتهای این سایت و جناب اقای شعبانعلی ندارم فقط میخوام اعلام تاسف خودم را از اینکه میبینم این همه کامنت و مطلب نوشته شده هیچکس پیدا نشد که بین فقر و احساس فقر تمایز قایل بشه اعلام کنم
    وقتی میخواهیم پدیده ای را علت معرفی کنیم ابتدا باید تعریفی دقیق از ان ارائه بدهیم
    به راستی فقرچیست؟ و فقیر کیست؟
    یه پیشنهاد هم دارم برای مدیر و مسئول محترم اقای شعبانعلی
    چه خوب میشد در مورد فلسفه علم و تاریخی که معرفت ها سپری کردند تا به اینجا برسن که متاسفانه همه معرفتها برای کسب اعتبار لازم باید خودشونو به علم بمالن و اساسا بخاطر همین هست که ما با پدیده علم مالی کردن معرفتها علی الخصوص در کشور خودمان روبرو هستیم هم مطلب بذارن
    ممنون که مزخرفاتم رو خوندین!!!

  • فاتحی نسب گفت:

    خدارا شکر که به من فرصت بودن درکنار شما عزیران ومعلم بزرگوارم استاد شعبانعلی را عطا فرمود.
    ازخواندن گامنت ها ی شما عریران وپاسخ بسار واموزنده استاد لذت بردم . وچه زیبا استاد عزیز مثل پدری دلسوز وعاشق هوای همه را داشته وبا بزرگواری ونگاه سیستمی به اهداف و فرزندان متممی خود دارند پاسخ های ایشان هم مثل همیشه هزاران نکته اموزشی را به همراه دارد .

  • علیرضا گفت:

    سلام و خسته نباشید
    ممنونم از مطالب زیبا و مفید
    اما در مورد خوب بودن و خوب کار کردن .. منم در اینمورد خیلی فکر کردم و هرچند به این نتیجه رسیده ام که اگر بهتر و بیشتر و دقیق تر کارکنم اوضاع بهتر میشود … اما واقعیت تلخ اینجاست که اوضاع بر رئیس من بهتر میشود اوضاع من خیلی خیلی کم بهتر میشود . تمام سعی ما این است که کارا درست و صحیح انجام بدهیم و میدهیم . هیچوقت یادم نمیرود که موقع استخدام از من شرافت و راستی و درستی خواستند یعنی اهل خیانت نباشم . و منم هم هیمن کار رو کردم یعنی با درستی و با امانت کامل کار ارو انجام دادم و میدهم اما به مرور زمان من خودم شدم موی دماغ کسی که از من راستی و درستی میخواست . شدم مزاحم کسی که خیانت را بر نمیتافت و خودش خیلی راحت خیانت میکند .
    دوست عزیزم بارها به این نتیجه رسیدم که خوب بودن و خوب کار کردن صحیح کار کردن باید بر اساس معیارهائی انجام گیرد . باید براساس استاندارد ها و شاخص های تائید شده انجام گیرد وگرنه همه ادعا میکنند که تلاش میکنند خوب باشند و خوب کار کنند .
    فکر میکنم جامعه ای که شکل گرفته و وفضائی که برای زندگی و کار کردن و زیستن حاصل شده زیادهم شفاف نیست . در چنین فضائی فقط بر این اساس کار میشودکه وجدانمون راحت باشه و این باعث میشود و شده که خیلی ها با بی وجدانی تمام و بدون هیچ دغدغه ای روز بروز از نظر اقتصادی پیشرفت کرده اند و میکنند .
    فکر میکنم و میخوام بگم که باید برای خوب کار کردن و خوب بودن در چنین جامعه ای چه شاخص ها چه معیارهائی را میتوان تعریف کرد و واقعا” چه کسی واقعا” خوب کار میکند و واقعا” خوب است ….
    ممنونم از توجهتون .

  • arash گفت:

    سلام
    تشکر عالی بود

  • R norouzinia گفت:

    سلام به همه
    من هم با این تفکر که تک تک افراد و یا شاید اکثریت قریب به اتفاق افراد در یک جامعه باید تغییر کنند تا جامعه حرکتی رو به رشد داشته باشه موافقم.
    به شخصه در طول سالهای کارم تمام تلاشم این بوده و هست که کارم رو درست انجام بدم و به دریافت ناچیزم قانع باشم و بهش فکر هم نکنم.
    اما واقعیت اینه که همیشه زجر می کشم از دیدن ظلم ها و دزدی های نهان و آشکار در اداره جات از سطح مدیران گرفته تا هر کجای چارت سازمانی اون سازمان که امکانش وجود داشته باشه. اسمهای قشنگی هم براش میذارن و از نظر خودشون حلالش هم می کنن و حق رو دربست به خودشون هم میدن.
    عده ای هم که مثل من و امثالهم یا کار می کنن و حقوقی ناچیز دریافت می کنن یا کار لازم رو هم انجام نمیدن و اینجوری تلافی می کنن از نظر خودشون.
    درد اینجاست که اونایی که حسابی این وسط به جیب زدن از اقامت کشورهای دیگه هم برخوردار شدن و تا اوضاع اینجا بر وفق مراد نبود مثلا خشکسالی شد خیلی راحت می تونن برن و ادامه زندگی رو در کشوری مرفه داشته باشن.
    حالا سوال من اینه که چطور میشه این افراد رو که جمعیت خیلی زیادی رو تشکیل دادن مجبور به تغییر دیدگاه کرد؟ چطور میشه به اینها گفت فقط به خودت فکر نکن بلکه جمعی فکر کن.
    اینها همه شون دکتر و مهندس های این مملکتن که یک ذره دلشون به حال آینده این کشور نمی سوزه
    آقای محمدرضای عزیز نمی دونم شما از این طرح مبتنی بر عملکرد بیمارستانها اطلاع داری؟
    ایکاش می تونستید در سطح کشور مصاحبه می کردید با افراد مختلف و جدول پرداختهای واقعی در قسمتهای مالی مراکز درمانی رو می دیدید تا ببینید چقدر بی عدالتی داره اتفاق می افته.
    البته من نظاره گر هستم و برخوردار نیستم خداروشکر.اما در جریان امور هستم. ضمن اینکه این یک نمونه کوچک بود فقط.
    منظورم از این پراکنده گویی این بود که بله همه مسوول هستن اما چطور باید این جمعیت غیر مسوول و خودبین رو وادار به مسوولیت پذیری کرد؟
    من که متوجه نمی شم.

  • aseman گفت:

    سلام
    ممنون وسپاس
    با مثال pان گاه q خیلی راحتتر موضوع را فهمیدم.

  • علی ظفری گفت:

    با سلام و تشکر از نوشته های خوب شما
    برداشت بنده از این مقاله این است که شرنوشت جوامع نه به دست حکومت های حاکم بر آنها، که به دست تک تک مردم همان کشورهاست. خوب به یاد دارم که این موضوع، موضوع بحث بنده با یکی از دوستانم بود و ایشان معتقد بود که حکومت نقشی در سرنوشت جامعه ندارد و تنها مردم هستند که مسیر حرکت جامعه را تعیین می کنند. اما باور بنده این است نقش حکومت در این باره کمتر از نقش خود جامعه نیست. به قول کنفوسیوس «رابطۀ جامعه و حکومت مثل علفزار و باد است؛ باد به هر سمت که بوزد جامعه هم به همان سمت می رود (نقل به مضمون)». جامعه ای که در آن نخبگان حکومت می کنند، در مسیر درست حرکت می کند و جامعه ای که حاکمانش افراد شایسته ای نباشند، راه زوال را می پیماید. البته قصد بنده دست کم گرفتن نقش تک تک افراد جامعه نیست، اما نمی توان تاثیر حکومت را نادیده گرفت. برای اثبات حرفم هم یک مثال ساده می توانم بزنم و آن کشور کره است که بعد از جنگ جهانی دوم دو پاره شد؛ یکی در آن نخبگان حاکم شدند و مسیر تعالی را پیمود (کره جنوبی)، و دیگری اسیر یک نظام دیکتاتوری شد و به ورطۀ نابودی افتاد و آینده چندان روشنی برایش متصور نیست (کره شمالی).

  • عباس گفت:

    یادمان نرود که مسئله هسته ای تا دیروز حق مسلم ما بود و امروز از مذاکره بر سر حق مسلم مان اینقدر خوشحالیم هرچند که حق مسلم ماست خوشحال باشیم!
    من به اسامی دولتی ها کاری ندارم صحبتم بر سر رفتار آدمهای دور و برمان است. چند سال پیش که حق مسلم ! داشتیم توی تاکسی من گفتم زیاد از این جو زده نشوید و نزدیک بود مرد لبنیاتی همشهریم مرا بکشد. امروز هم اگر بگوییم این خوشحالی زیاد هم مالی نیست ممکن است به همان میزان منفور باشیم! چه ملت جالبی هستیم ما!!!

  • البرت گفت:

    انچه در رسیدن به هدف نقش اساسی دارد چگونگی حرکت به سمت ان است و در این بزنگاه فرهنگ به ارث رسیده از جامعه نقش خود را ایفا می کند اقدام و عمل ناگزیر تحت اثر فرهنگ ماست حکومت ها الودگی های خود را از فرهنگ مردم می گیرند.

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser