پیش نوشت: این روزها، تمام رسانهها و شبکههای اجتماعی، سرشار از خبرهای سیاسی و به طور خاص، انتخابات ایران هست. علاقهی شخصی من بر اینه که دوستانم که به این وبلاگ سر میزنن، بتونن کمی از این فضا فاصله بگیرن. چون قاعدتاً خوشحالی و ناراحتی ما، دیگه روی نتیجه تاثیری نداره و فقط میتونه وقتمون رو بگیره.
در عین حال، طبق سنتی که در گذشته هم رعایت میکردم، قرار این بود که هر وقت مطلبی میبینم که برای خودم جالبه، برای شما هم به صورت خلاصه نقل کنم.
ترامپ، سیاستمدارانهتر از اوباما حرف میزند.
این جمله، خلاصهی پیامی است که نشریهی آتلانتیک در مقالهی خود به آن پرداخته است (اصل مقاله)
نشریهی آتلانتیک را میتوان از نشریههای قدیمی میانه رو در آمریکا دانست. این نشریه اگر چه طی حدود یک و نیم قرن حضور در آمریکا، عموماً در زمان انتخابات آمریکا بیطرف بوده، اما انتخاب بین کلینتون و ترامپ از جمله مواردی بود که بیطرفی خود را حفظ نکرد و مشخصاً طرف کلینتون را گرفت.
هنوز هم از منتقدان جدی سیاستهای ترامپ محسوب میشود. با این حال، لحن نسبتاً منصفانه و دقت نظری که در نوشتههایش به کار میگیرد، آن را به یکی از نشریات خبری خواندنی تبدیل کرده است.
مقالهی آتلانتیک در مورد حضور دونالد ترامپ در عربستان سعودی، حول یک اصطلاح شکل گرفته و تدوین شده است: Political Correctness.
تا جایی که من میدانم، در زبان فارسی واژهای نداریم که این مفهوم را دقیقاً به همان شکلی که در انگلیسی معنا میدهد منتقل کند. اما دیدهام که در زبان محاورهای و گاه مقالات، از صفت سیاستمدارانه با مفهومی مشابه استفاده میشود.
مثلاً فرض کنید به من بگویند که آیا نظام آموزش دانشگاهی را اثربخش میدانی؟
جواب واقعی من مشخص است: هرگز.
اما اگر در حضور اساتیدم باشم و فضا هم فضای رسمی باشد و مانند روزنوشتهها ساده و صمیمی نباشد، احتمالاً خواهم گفت:
نمیتوان به این سوال کلی، به صورت دقیق پاسخ داد. وقتی از آموزش دانشگاهی حرف میزنیم، مجموعهی گستردهای از سازمانها، افراد و نهادهای دولتی و غیردولتی را مد نظر داریم که از راهکارهای متفاوت و استراتژیهای متنوعی برای آموزش استفاده میکنند. بنابراین، منطقی نیست که به سادگی آنها را با یک واژه در حد اثربخش بودن یا اثربخش نبودن، توصیف کنیم.
اگر چه باید مد نظر داشته باشیم که دنیای ما با سرعت شگفت انگیزی در حال تغییر است و در چنین شرایطی، نظام آموزش دانشگاهی اگر قصد دارد اثربخشی خود را حفظ کرده یا ارتقا دهد، لازم است بیش از هر زمان دیگری برای دستیابی به این هدف تلاش کند.
در عرصهی سیاسی هم، میتوان مثالهای زیادی مطرح کرد.
مثلاً وقتی کشور الف در کشور ب سرمایهگذاری زیادی کرده، حتی اگر کشور ب رفتارهایی خلاف قانون یا قواعد بینالملل انجام دهد، کشور الف در مصاحبهها و موضعگیریها، میکوشد به شکلی حرف بزند که Politically Correct باشد. به عبارتی، هزینهی بیهوده ایجاد و تحمیل نکند.
توضیح نامربوط: یکی از علتهایی که جذب سرمایهی خارجی و سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) خوب است، این است که کشورهای دیگر را وادار میکند نسبت به کشوری که سرمایه جذب کرده است، مواضع سیاستمدارانهتری بگیرند.
ادامهی قصه:
خلاصه اینکه یکی از نقدهای جدی ترامپ به اوباما، حرف زدن سیاستمدارانه بود. ترامپ بارها اعلام کرده بود که چرا اوباما جرات نمیکند با ایران تند برخورد کند. چرا با عربستان تند برخورد نمیکند. چرا با افراطیگریهایی که به نام دین انجام میشود برخورد نمیکند؟ همه چیز را نباید در پای Political Correctness قربانی کرد.
آتلانتیک، همین بحث را مورد توجه قرار داده و به سخنرانی ترامپ در عربستان پرداخته است.
این نشریه به این سوال پرداخته است که: آیا میتوان فرض کرد که آمریکا واقعاً میخواهد در کنار عربستان قرار بگیرد؟ علت لحن بسیار مثبت ترامپ نسبت به عربستان و لحن تند او نسبت به ایران چیست؟
خواندن اصل مقاله میتواند جذاب و آموزنده باشد.
اما خلاصهی ماجرا اینجاست که نویسندهی مقاله معتقد است، نباید حرفها و مواضع ترامپ را چندان جدی گرفت.
بر خلاف نقدی که ترامپ از اوباما داشت، خودش بیشتر به Political Correctness فکر میکند. او جرات نمیکند (یا انتخاب کرده یا یاد گرفته است) که در حضور سیاستمداران، به آنها حملههای تند نکند.
ترامپ مراقب بود که در کل سخنرانی خود در عربستان، واژههای دموکراسی، آزادی و معادلهای آنها را به کار نبرد و در مورد زنان در عربستان هم بسیار کلی و مثبت صحبت کرد. در زمینههای دیگر هم چنان با دقت سخن گفت که رهبران عربستان بسیار لذت بردند.
نویسنده توضیح میدهد که این سنت ترامپ است. او در آمریکا، مهاجران مکزیکی را «مردمانی اهل تجاوز به عنف» معرفی کرد، اما در فضاهای دیگر – که مخاطبان مکزیکی و آمریکای جنوبی داشت – توضیح داد که اخراج انبوه مکزیکیها نه عملی است و نه انسانی.
او در سخنرانیهای آمریکایی خود قبل و بعد از انتخابات، چین را به تاثیر نامطلوب بر روی پول ملی آمریکا متهم کرد و در دیدار با رئیس جمهور چین، چنین تاثیری را نفی کرد.
نویسنده در مجموع، چنین نتیجه میگیرد که حرفهای ترامپ در حضور مخاطب، حتی در مقایسه با اوباما، ملاحظهکارانهتر و سیاستمدارانهتر است و اتفاقاً چندان هم ربطی به مواضع و حرفهای واقعیاش در غیاب مخاطب ندارد.
بنابراین، رهبران عربستان نباید چندان به لبخندها و مهربانیهای ترامپ خوشبین باشند.
من در کنار روزنامهها و نشریات مختلف، سایت Daily Caller را هم میخوانم. عدهی زیادی از بازنشستههای رسانههای دیگر، در اینجا مینویسند و اتفاقاً به سایر نشریات هم به سادگی اجازه میدهند که تحلیلهایشان نقل و شنیده شود. به عبارتی، اگر کمی دقیق باشید نام Daily Caller یا نویسندههایش را به شکلهای مختلف در رسانههای برتر جهان دیدهاید و میبینید.
در این مقاله – که میتوانید به عنوان مکمل مقالهی آتلانتیک در نظر بگیرید – به این مسئله پرداخته شده که عربستان، از لحاظ سیاستگذاری در حوزهی نفت، توسط ایران و آمریکا به گوشهی رینگ رانده شده است.
ایران با برداشتن بخش مهمی از تحریمها، صادرات خود را افزایش داده و قدرت اثرگذاریش در اوپک افزایش یافته است. آمریکا هم در ۲۰۱۷ مجموعاً بیشتر از ۴ کشور عضو اوپک (لیبی، قطر، گابون و اکوادور) نفت صادر خواهد کرد و افزایش این روند، باعث میشود که مثل گذشته دغدغهی عربستان را به عنوان شریک نفتی نداشته باشد.
اگر چه در این میان، مخالفت مواضع ایران و عربستان خصوصاً در سوریه و نیز قرارداد ۳۵۰ میلیارد دلاری فروش اسلحه در ده سال آتی توسط آمریکا به عربستان را هم نباید نادیده گرفت. به نظر میرسد چنین قراردادی، آمریکا را به حفظ وضعیت ملتهب در خاورمیانه (با هدف فروش بیشتر سلاح) و همزمان جلوگیری از التهاب بیش از حد (با هدف اجتناب از افزایش شدید قیمت نفت) هدایت کند.
آخرین دیدگاه