خانه » تجربه‌ی من در آموزش و یادگیری زبان انگلیسی

تجربه‌ی من در آموزش و یادگیری زبان انگلیسی

توسط محمدرضا شعبانعلی
آموزش زبان انگلیسی

یادگیری زبان انگلیسی دغدغه‌ی بسیاری از ماست. بسیار پیش آمده که از من می‌پرسند زبان را چگونه بیاموزیم؟

قبل از اینکه توضیحات آموزشی بدهم چند نکته لازم است:

۱)  من تا کنون نتوانسته‌ام کلاس آموزش زبان انگیسی شرکت کنم. زمانی پولش نبود و این روزها وقتش. البته همیشه از همکارانم برای شرکت در این کلاسها حمایت کرده‌ام. بنابراین، اگر از یادگیری زبان بدون کلاس حرف می‌زنم، چیزی است که حداقل خودم در زندگی تجربه‌اش کرده‌ام.

۲) مهارت من در زبان انگلیسی هنوز هم خوب نیست. بنابراین شاید توصیه‌های من بهترین نباشد. البته یک بار از هم از روی بیکاری تافل دادم که تا آنجا که به خاطر دارم از ۱۲۰ نمره حدود ده نمره کم آوردم که ظاهراً میگویند خیلی بد نیست. اما در حرف زدن لهجه‌ی مزخرف مخصوص خودم را دارم! (نه آمریکایی نه بریتیش) و در نوشتن گاهی خطاهای گرامری دارم. اگر چه واقعیت این است که در خواندن متون انگلیسی از فارسی سریع‌تر هستم.

۳)‌ روشی که من اینجا مطرح می‌کنم کاملاً شخصی است. نمی‌دانم برای دیگران هم مفید است یا نه. اما من از راهنمایی با این روش شروع کردم و از زمانی که در حدود ۲۰ سالگی با گروههای مختلف از کشورهای دیگر مواجه شدم تا امروز، همیشه جلساتم را خودم مدیریت کرده‌ام و بسیاری از اوقات نیز نقش مترجم همزمان را داشته ام. بنابراین در مکالمه زبان انگلیسی هم، حداقل کارم در جلسات مذاکره بین‌المللی راه می‌افتد.

با همه‌ی این مقدمات و ذهنیت‌ها، گفتم در اینجا نکته‌ها و روش هایی را توضیح دهم که فکر می‌کنم برای هر کسی که علاقه‌مند به یادگیری خودآموز زبان انگلیسی است مفید باشد:

گام صفر: در یادگیری زبان انگلیسی وسواس را کنار بگذارید.

افراد زیادی آماده‌اند تا برای شما در یادگیری زبان انگلیسی (آگاهانه یا ناخودآگاه)‌ مشکل ایجاد کنند!

سریع از شما می‌پرسند: از روی کدام کتاب می‌خوانی؟ کدام کلاس می‌روی؟

لهجه‌ی آمریکایی را ترجیح میدهی یا بریتیش را؟ وااااای! لهجه‌ات فاجعه است! لحنت خراب است. Big با Large فرق دارد! ‌کاربرد Between و Among متفاوت است و …

شاید حرفهای این دوستان درست باشد.

اما یک مشکل وجود دارد. ما در زبان خودمان هم هزار جور غلط و اشتباه داریم.

کلمات فارسی را با پسوند عربی جمع می‌بندیم. تلفظ‌های متفاوت داریم. کنایه‌ها و ضرب‌المثل‌هایی داریم که صد کیلومتر آن طرف تر کسی متوجه نمی‌شود. لهجه‌های اقوام دیگر را مورد شوخی قرار می‌دهیم!

پس اینها نمی‌تواند مانع یادگیری باشد. در آموزش زبان انگلیسی از صفر، نباید وسواس‌هایی در سطح یک سخن‌ور حرفه‌ای را مطرح کنیم. دوستی داشتم که یک بار به من گفت: در تلفظ کلمات راحت باش. هر چقدر که پرت و پلا هم تلفظ کنی میتوانی روستایی را در آمریکا یا انگلیس بیابی که آن واژه را مثل تو تلفظ کنند!

ضمناً اگر مصاحبه‌های بی بی سی و سی ان ان و شبکه‌های بزرگ جهان را ببینید خواهید دید که بسیاری از افراد با اعتماد به نفس کامل و با نادرست ترین و غیر قابل فهم ترین لهجه صحبت مي‌کنند. پس اعتماد به نفس داشته باشید! به من هر وقت می‌گویند آمریکن صحبت می‌کنی یا بریتیش؟ میگویم: ایرانیش!

اگر هنوز این مسئله به باور درونی شما تبدیل نشده، یک راهکار ساده اما اثربخش برای شما دارم.

نام نسیم طالب را در وب جستجو کنید.

نسیم طالب یکی از بزرگترین نویسندگان و نظریه پردازان معاصر در حوزه اقتصاد است که کتابهایش (از جمله قوی سیاه) شهرت جهانی دارند و در وال استریت و بسیاری از مراکز بزرگ اقتصادی جهان سخنرانی دارد و دستمزد سخنرانی او در هر ساعت چند ده‌هزار هزار دلار است.

حالا ده دقیقه وقت بگذارید و یک مصاحبه‌ به زبان انگلیسی از نسیم طالب را که برای شما انتخاب کرده‌ام گوش بدهید (مفهوم مهم نیست. فقط به تسلط کلامی او توجه کنید):


[icon name=”download” class=”” unprefixed_class=””] دانلود نمونه مصاحبه نسیم طالب – تحلیل گر برجسته اقتصادی

سوال کننده انگلیسی زبان Native است و نسیم طالب هم طرف مقابل اوست.

این سطحی از سخنوری است که برای دنیا مطلوب است و پادکست آن هم عرضه می‌شود و شنیده می‌شود.

فکر نمی‌کنید بسیاری از ما انتظار بیشتری از خود داریم و واقعاً گرفتار کمال طلبی شده‌ایم؟

گام اول: نقش کلمات در مکالمه به زبان انگلیسی یا هر زبان دیگر

به هر حال بدون شناخت کلمات نمی‌توان به زبان دیگری حرف زد! اما اینجا آن قانون معروف ۸۰-۲۰ وجود دارد. با ۲۰٪ تلاش نسبت به حرفه‌ای ترین کسانی که به زبان خارجی مسلط هستند، می‌توانیم ۸۰٪ توانمندی آنها را کسب نماییم. پیشنهاد من قبل از هر کاری، مراجعه به لیست ۱۰۰۰ کلمه‌ی پرکاربرد زبان انگلیسی است.

فایل PDF هزار کلمه پرکاربرد در آموزش زبان انگلیسی را می‌توانید از طریق لینک زیر دانلود کنید:

[icon name=”download” class=”” unprefixed_class=””] هزار کلمه که در زبان انگلیسی بیش از سایر کلمات کاربرد دارند

یک سوم کل نوشته‌های انگلیسی جهان فقط با همان ۲۵ کلمه‌ی اول لیست اشغال شده است!

اگر ۱۰۰ کلمه‌ی اول را بدانید نیمی از کل متون انگلیسی جهان را می‌فهمید! و ۳۰۰ کلمه‌ی اول ۶۵٪ از کل نوشته‌های مکتوب زبان انگلیسی را به خود اختصاص می‌دهند.

پیشنهاد می‌کنم ترجمه‌ی تک تک این لغت‌ها را پیدا کنید و به تدریج آنها را حفظ کنید.

اگر لیست هزار کلمه‌ای فوق، به نظر شما ابتدایی و ساده‌ است و یک لیست حرفه‌ای تر را برای یادگیری زبان انگلیسی ترجیح می‌دهید، پیشنهاد می‌کنم لیست زیر را دانلود و مطالعه کنید:

[icon name=”download” class=”” unprefixed_class=””] سه هزار کلمه پرکاربرد انگلیسی (به تفکیک گفتاری – نوشتاری)

در این لیست، کنار هر کلمه، علامتهای S1 و S2 وS3 و W1 و W2 و W3 را مشاهده می‌کنید. S اول کلمه Spoken و مربوط به میزان استفاده در زبان انگلیسی شفاهی است و W مربوط به کلمه Written و مربوط به میزان استفاده در زبان انگلیسی مکتوب است. بنابراین مثلاً S1 در کنار یک کلمه، یعنی این کلمه در هزار کلمه پرکاربرد زبان انگلیسی است و W2 در کنار یک کلمه، یعنی آن کلمه از نظر کاربرد مکتوب در زبان انگلیسی، رتبه‌ای بین هزار و دو هزار دارد.

گام دوم: یادگیری زبان انگلیسی از طریق دفتر خاطرات روزانه 

یکی از مشکلاتی که در آموزش زبان انگلیسی و سایر زبانها به شکل رسمی وجود دارد این است که نخستین درسهای آموزش زبان انگلیسی در اکثر کتابها با مراجعه به فرودگاه و هتل و تاکسی و پاس کنترل و … آغاز می‌شود.

این درحالی است که ما به ندرت به این مکالمات نیاز داریم. به همین دلیل، این مکالمات خیلی زود به فراموشی سپرده می‌شوند.

اگر گام اول را انجام داده‌اید (حالا نمی‌گویم هر هزار کلمه اما لااقل ۳۰۰ کلمه‌ی اول را حفظ هستید) هر روز یک پاراگراف گزارش کار روزانه‌ی خودتان را به زبان انگلیسی بنویسید.

اینکه از صبح چه کار کرده‌اید. کجا رفته‌اید. چه اتفاق‌های خوب یا بدی افتاده و …

هر جا هم که لغت خاصی را نمی‌دانستید آن را فارسی بنویسید. مثلاً میخواهید بنویسید فکر می‌کنم خیلی بی‌ادب بودم… اما معادلی برای بی ادب نمی‌شناسید. بنویسید:

بی ادب I think I was so

شاید به نظرتان این کار مسخره باشد. اما اثر مهمی دارد:

شما به تدریج می‌فهمید که در زندگی روزانه‌ی خود به کدام واژه‌ها بیشتر نیاز دارید.

ضمن اینکه ممکن است فرصت کنید و از داخل دیکشنری‌های فارسی به انگلیسی واژه‌ی مناسب را پیدا کنید. اگر هم نشد مهم نیست. همیشه جایی در مغز شما باز می‌ماند که: «من معادل انگلیسی بی ادب را نمی‌دانم!».

اولین بار که یک جا در یک متن با این واژه برخورد کنید به دلیل اینکه مغز شما مدت طولانی در ناخودآگاه منتظر این واژه بوده، بلافاصله آن را ميبیند و به خاطر می‌سپارد و بعید است به زودی آن واژه را فراموش کنید.

البته این توصیه، برای شروع کار و مراحل اولیه یادگیری زبان انگلیسی است. اما بهتر است به محض اینکه کمی پیشرفت کردید، برای یادگیری کالوکیشن‌ها وقت بگذارید.

این کار، سرعت و کیفیت یادگیری زبان را افزایش خواهد داد (در متمم مطلبی درباره کالوکیشن هست که اگر با این مفهوم آشنا نیستید، به نظرم بد نیست چند دقیقه وقت بگذارید و آن را بخوانید).

پیشنهاد جدی من این است که اگر در یادگیری زبان انگلیسی کمی پیشرفت کردید و احساس کردید که حتی می‌توانید در حد چند جمله هم بنویسید، یک وبلاگ انگلیسی کوچک راه اندازی کنید.

این کار چند خاصیت دارد.

مهم‌ترین آن این است که شما را وادار به نوشتن می‌کند. مطمئن باشید دیر یا زود گوگل در برخی جستجوها نوشته‌های شما را معرفی خواهد کرد و وبلاگ شما پس از ده یا بیست مطلب، بازدیدکنندگان غریبه هم خواهد داشت. دیدن تعداد بازدیدکننده‌های روزانه به یک بازی تبدیل می‌شود و احساس می‌کنید که باید بیشتر بنویسید.

اجازه بدهید که صادقانه بگویم که من هم چنین کاری کرده‌ام. چند وقت پیش وبلاگ Webmindset را راه اندازی کردم.

شاید برایتان جالب باشد که با وجودی که خواندن و درک مطلب من خوب بود، برای نوشتن اولین مطلب که بسیار ساده و کوتاه است، چند ساعت وقت گذاشتم. تازه می‌دیدم که چقدر به واژه‌ها بی‌تفاوت بوده‌ام. چقدر کلمه‌ها را همیشه خوانده‌ام اما برای به کار بردن آنها در جملات مشکل دارم. این روزها هنوز برای بهتر شدن زبانم هفته‌ای دو یا سه مطلب در آنجا می‌نویسم. هنوز هم می‌دانم که اشتباهات مختلف در انتخاب کلمات و گرامر دارم. اما برایم مهم نیست. اگر نتوانم بدون خجالت و با غلط در مقابل دیگرانی که نمی‌بینم حرف بزنم، چگونه می‌خواهم بعداً در مقابل کسانی که می‌بینم، حرف بزنم و صحبت کنم؟

گام سوم: نقش گرامر در یادگیری زبان انگلیسی

کمتر فارسی زبانی را می‌بینید که بتواند گرامر زبان خودش را توضیح دهد. هنوز هم تفاوت ماضی استمراری و حال ساده و ماضی بعید و … را خیلی‌ها نمی‌دانند.

به نظر می‌رسد یادگیری گرامر به صورت مجموعه‌ای از فرمول‌ها، کاری زمان‌بر و کم خاصیت باشد. ضمن اینکه به شدت فرّار محسوب می‌شود.

ما در زبان مادری خودمان، گرامر را از روی زشتی و زیبایی جملات می‌فهمیم: «دلم خواهد خواست برویم ساندویچ می‌خوردیم!» جمله‌ی نادرستی است. نه فقط به دلیل عدم تطبیق زمان افعال. بلکه به دلیل اینکه این جمله «زشت» است و ما تا کنون آن را ندیده‌ایم.

من برای یادگیری گرامر زبان انگلیسی از اول راهنمایی تا امروز، روزانه یک پاراگراف متن انگلیسی را از روی کتاب یا مجله یا اینترنت، بازنویسی می‌کنم. با این کار به تدریج ذهنم قضاوتی در مورد زشت و زیبا بودن جملات پیدا می‌کند که می‌تواند در درست‌تر حرف زدن کمکم کند.

اگر هم برای یادگیری زبان انگلیسی و گرامر آن حوصله‌ی بیشتری دارید، گزینه‌ی جالبی هم دارم:

در سایت BestAnswer فهرستی از سرویس های رایگان آنلاین اصلاح گرامر نوشته های زبان انگلیسی شما ارائه شده است:

[icon name=”list-ul” class=”” unprefixed_class=””] فهرست بهترین نرم افزارهای اصلاح گرامر در زبان انگلیسی

هر کدام از آن پنج سرویس، ویژگی های خود را دارند. اما برای آموزش زبان انگلیسی به نظرم گزینه های اول و دوم (Paperrate و Grammarly) بهتر هستند.

گرامرلی، نسخه‌ی پولی هم دارد که می‌گوید نکات پیشرفته تری را به شما خواهد گفت. من دو سال است که نسخه پولی آن را هم امتحان کرده‌ام. در حدی نیست که بخواهید پولش را بدهید یا اگر از نسخه‌ی رایگان استفاده می‌کنید، احساس بدی داشته باشید. به نظرم نسخه‌ی رایگان کاملاً کافی است.

گام چهارم:  ایجاد انگیزه در یادگیری زبان انگلیسی

خواندن متن‌های طولانی خیلی انرژی و حوصله می‌خواهد.

به نظر من برای یادگیری زبان انگلیسی از متن‌های کوتاه شروع کنید. در آموزش زبان انگلیسی نقل قول‌ها عالی هستند. اگر موضوع خاصی مورد علاقه‌ی شماست یا فرد خاصی مورد علاقه‌تان است در سایت‌های نقل قول، جملاتی مربوط به آن فرد یا موضوع را پیدا کنید و یادداشت کنید. ممکن است بعضی جملات را متوجه نشوید. مهم نیست. بدون نگرانی به سراغ جملات دیگر بروید.

من برای نقل قول انگلیسی معمولاً سراغ یکی از این سایت‌ها می‌روم:

Brainy Quote     Good Reads    WikiQuote  Quote Garden

در یک مطلب جداگانه چند مورد از این سایت‌ها و ویژگی‌های هر کدام را معرفی کرده‌ام که اگر قصد دارید برای زبان انگلیسی وقت بگذارید، پیشنهاد می‌کنم برخی از آن‌ها را در برنامه ریزی روزانه برای یادگیری زبان انگلیسی بگنجانید:

[icon name=”list-ol” class=”” unprefixed_class=””] معرفی چند سایت جمله های کوتاه برای تقویت زبان انگلیسی

نکته‌ای درباره یادگیری زبان انگلیسی در منزل

نکته‌ی کوچک دیگری هم مانده که به نظرم برای تقویت زبان انگلیسی خوب است به آن توجه کنیم.

بخش قابل توجهی از وقت ما در منزل می‌گذرد و منطقی است برای یادگیری زبان انگلیسی در منزل هم برنامه داشته باشیم.

البته احتمالاً می‌گویید که این وقت، یا به خواب می‌گذرد یا به مسائل خانوادگی. در غیر این صورت هم، می‌خواهیم به خودمان استراحت بدهیم و فشار یادگیری زبان را در این حداقل ساعت‌های استراحت تحمل نکنیم.

اما یک کار خوب که می‌توانید با کمترین فشار انجام دهید، پخش کردن پادکست های انگلیسی در خانه است.

اگر تنها هستید، یا بقیه‌ی اعضای خانواده هم علاقه‌مند به یادگیری زبان هستند، می‌توانید پادکستها را با صدای بلند پخش کنید.

اگر هم می‌خواهید مزاحم بقیه نباشید، می‌توانید یک هدفون بلوتوث ارزان قیمت بخرید و یکی از گوشی‌هایش را در گوش‌تان بگذارید تا دائماً به موبایل‌تان وصل باشد و بخشی از وقت خود را خانه، با یک گوشی در گوش بگذرانید (اگر سایر اعضای خانواده، فضایی ایجاد کنند که هر دو گوشی را در گوش بگذارید، عالی است. اما یک گوشی در گوش و یک گوشی برای خانواده، واقعاً قابل تحمل است و اعتراض جدی ایجاد نمی‌کند).

می‌دانم که بسیاری از ما فیلم دیدن را به عنوان روشی برای یادگیری سریع زبان به‌کار می‌گیریم. قطعاً فیلم دیدن ارزشمند است. اما پادکست ویژگی‌های منحصر به فرد خودش را دارد.

از جمله این‌که در فیلم، مجبورید تمام وقت تصویر را هم نگاه کنید. ضمناً گاهی اوقات داستان فیلم باعث می‌شود از کلمات و یادگیری غافل شوید.

گوش دادن پادکست (اگر با هدفون بلوتوث یا موبایل در جیب باشد) فرصت حرکت کردن و کارهای عادی را از شما نمی‌گیرد و این خود مزیتی بزرگ است.

ضمناً اصلاً خودتان را مقید نکنید که همه‌ی واژه‌‌ها و جمله‌ها را بفهمید. حتی اگر در یک پادکست بیست دقیقه‌ای، یک جمله‌ هم متوجه نشدید، مهم نیست. همین که گوش‌تان با تلفظ کلمات آشنا شود، دستاورد بزرگی است. اگر عادت کنید پادکست ها را چند بار گوش بدهید، به تدریج با جمله‌ها و ساختار آن‌ها هم آشناتر می‌شوید.

انتظار خودتان را تعدیل کنید. هدف‌تان از گوش دادن، فهمیدن نباشد. هدف این است که مدت زمان معینی در روز، صدای پادکست در گوشتان باشد. همین.

هنر ما در یادگیری زبان انگلیسی، یاد نگرفتن کلمات غیرضروری است!

«وسواس» دشمن یادگیری زبان انگلیسی یا هر زبان دیگری است.

اگر قرار باشد معنی تمام کلمات یک متن را بیاموزیم. انرژی و زمان زیادی صرف نخستین صفحه‌ها می‌شود. در این حالت اکثر ما، انرژی و انگیزه‌ی خود را برای ادامه مطالعه از دست خواهیم داد.

اجازه بدهید که با هم قسمتی از صحبت‌های رندی پاش از کتاب آخرین سخنرانی (که در سایت متمم معرفی کردیم) را مرور کنیم:

There’s something else.

As a high-tech guy, I never fully understood the artists and actors I’ve known and taught over the years.

They would sometimes talk about the things inside them that “needed to come out.

I thought that sounded self-indulgent.

I should have been more empathetic.

My hour on stage had taught me something.

(At least I was still learning!) I did have things inside me that desperately needed to come out.

I didn’t give the lecture just because I wanted to.

I gave the lecture because I had to.

I also knew why my closing lines would be so emotional for me.

It was because the end of the talk had to be a distillation of how I felt about the end of my life.

در متن بالا سه رنگ کلمات را می‌بینید:

کلمات سیاه رنگ عادی: این کلمات جمله‌ها را روان کرده‌اند و کمک کرده‌اند تجربه‌ی نویسنده بهتر منتقل شود. ولی واقعیت این است که اگر آنها را نخوانید هم اتفاق خیلی مهمی نخواهد افتاد.

کلمات قرمز رنگ: می‌توانید این کلمات را پشت سر هم بخوانید و تا حد خوبی پیام اصلی نویسنده را دریافت کنید.

کلمات آبی رنگ: اکثر این کلمات، کلماتی هستند که احتمالا خواننده‌ی کم آشنا به زبان انگلیسی، قبلاً با آن مواجه نشده یا معنای آن را در ذهن ندارد.

نمی‌خواهم بگویم که این کلمات اصلاً مهم نیستند؛ اما واقعیت این است که بدون دانستن معنای آنها هم پیام اصلی رندی پاش را در آخرین سخنرانی دریافت خواهید کرد.

دلیل ندارد در همین یک پاراگراف، ده‌ها لغت یاد بگیریم؛ همین که حس کنیم حرف نویسنده را فهمیده‌ایم کافی است.

همین که کلماتی که قبلاً می‌دانسته‌ایم را یادآوری کنیم کافی است. زمانی که وقت و انرژی و حوصله‌ای هم داشتیم، می‌توانیم سراغ کلمات آبی رنگ بروید.

بنابراین قبل از اینکه به سراغ یادگیری زبان انگلیسی برویم، باید تمرین کنیم که در جمله‌ها کلمات تاثیرگذار را تشخیص دهیم.

کلماتی که ندانستن معنی آنها ممکن است به نادرست یا نامفهوم منتقل شدن پیام متن منجر شود.

برای تقویت مهارت تشخیص اهمیت واژگان در متن، به کمی زمان نیاز داریم. اما مهم‌تر از زمان، تغییر نگرش به متون انگلیسی از یادگیری لغات به درک مفهوم است.

هدف اول مطالعه به زبان انگلیسی نباید «یادگیری لغت» باشد

بسیار می‌شنوید که میگویند در مطالعه زبان، حدس زدن معنا بر اساس متن مهم است. چیزی که آن را Context Guess می‌نامند.

این روش قطعاً می‌تواند بسیار مهم و کاربردی باشد و تا حدی با وسواس طبیعی ما مقابله کند.

تنها دو مورد را نباید فراموش کنیم:

  • نخست اینکه حتماً تلاش نکنیم که معنی کلمات را کامل حدس بزنیم. لازم نیست من در عبارت بالا حتماً بفهمم که Empathetic چه معنایی دارد. همین که بدانم «ظاهراً یک صفت مثبت است که نویسنده می‌گوید خوب است من آن صفت را داشتم» کافی است. در آینده باز هم با این لغت مواجه خواهم شد و یک بار برای من قرمز رنگ خواهد بود (مجبور خواهم شد معنای دقیق آن را نگاه کنم).
  • مورد دومی که می‌خواهم روی آن تاکید کنم این است که حدس زدن ممکن است به کلی من و شما را گمراه کند. از ابتدا معنای نادرستی را حدس بزنیم و آن معنای نادرست ماهها و سالها در ذهن ما بماند. برای کاهش این خطر، حتماً در ابتدا یک مرور کلی به کتاب (یا حداقل فصلی که می‌خواهید بخوانید) داشته باشید. شاید لذت و هیجان خواندن کتاب برای شما کاهش یابد اما به اینکه واژه‌ی «قاتل» را با واژه‌ی «مقتول» اشتباه نگیرید می‌ارزد!

یاد گرفتن زبان انگلیسی با یادگیری ترجمه از زبان انگلیسی تفاوت دارد

تلاش نکنید که زبان های مختلفی را که می‌دانید با هم مرتبط کنید.

اگر شما فارسی می‌دانید و اکنون در حال آموختن انگلیسی هستید، دلیل ندارد معادل هر ضرب‌المثل انگلیسی یک ضرب‌المثل مشابه فارسی هم بدانید یا برعکس.

حتی دلیل ندارد برای هر کلمه‌ی انگلیسی یک معادل فارسی بدانید.

کلمات یک زبان منعکس کننده‌ی تاریخچه و فرهنگ و نگرش یک ملت در طول زمان هستند.

از آنجا که ملل مختلف شرایط تاریخی و اجتماعی و فرهنگی متفاوتی را تجربه کرده‌ و هر کدام مسیر توسعه را به شکلی طی کرده‌اند، بسیاری از اوقات نمی‌توان برای واژه‌ها ترجمه‌ی دقیقی پیدا کرد.

به واژه‌ی ساده‌ای مثل Fact نگاه کنید. ما در زبان فارسی ترجمه‌ی دقیقی برای این لغت نداریم. نمی‌توان آن را معادل واقعیت یا حقیقت دانست. واقعیت بیشتر به واژه‌ی Reality و حقیقت بیشتر به واژه‌ی Truth نزدیک است. یادم نمی‌رود که ۱۳ سال پیش در یک جلسه بین یک شرکت ایرانی و کارشناسان آلمانی من در نقش یک دانشجوی بدبخت در حال ترجمه همزمان گفتگو بودم.

مدیر ایرانی از صراحت شدید کارشناس آلمانی در گزارش دادن مشکلات آن شرکت به مدیران ارشد گله می‌کرد و بحث بالا گرفته بود و در نهایت، کارشناس آلمانی فریاد زد: Fact is Fact.

طرف ایرانی به من گفت: فکر کنم به من فحش بد داد. من توضیح دادم که نه! ایشان گفتند: «واقعیت را نمی‌شود انکار کرد».

دوست ایرانی ما گفت: نه! من فحش‌های انگلیسی را بلدم. او یک فحش رکیک داد. من تلاش کردم برای او جمله‌ی  Fact is Fact را توضیح دهم اما او می‌گفت با این دو کلمه که جمله ساخته نمی‌شود. او به ما توهین رکیک کرده است (فکر می‌کنم با F.U.C.K یا چیزی شبیه این اشتباه گرفته بود).

شاید این نخستین تجربه‌ی دردناک من از این Fact بود که ما در زبانمان، ترجمه‌ی دقیقی برای «چیزی که اتفاق افتاده و مشاهده شده و هر کسی از هر زاویه‌ای به آن نگاه کند باز هم همان را خواهد دید و اینکه بر خلاف دروغ که تنها از زوایای خاصی درست دیده می‌شود، Fact چیزی است که از همه‌ی زوایا یکسان دیده می‌شود و …» نداریم. شاید به دلیل اینکه کمتر پیش آمده که دولت‌ها و حکومت‌ها و خانواده‌ها و …، در تاریخ کشورمان به ما اجازه بدهند در مورد «Fact» صحبت کنیم. ما یا در مورد «واقعیت» صحبت کرده‌ایم (که این کلمه را معمولاً در دروغ‌های خود به کار می‌بریم: راستش… واقعیت اینه که …) و یا در مورد «حقیقت» صحبت کرده‌ایم. به معنای چیزی که «دوست داریم باشد و الان فعلاً نشانه‌ای از آن دیده نمی‌شود: درسته که من در این گفتگو به ظاهر باختم. اما برنده‌ی حقیقی من بودم!». برای ما کمتر مهم بوده که «Fact» این است که «باخته‌ایم».

بنابراین در یادگیری زبانهای دیگر، نمی‌شود معادل یابی کرد. این کار به همان اندازه مسخره خواهد بود که یک انگلیسی زبان بخواهد معادل انگلیسی کاربرد روزمره‌ی واژه‌ی فارسی«ساقی» را که در زبان روزمره‌ی ما به عنوان «توزیع کننده‌ی غیرقانونی نوشیدنی‌های الکلی با استفاده از یک خودرو پژو ۲۰۶ یا ۴۰۵ در ساعت‌های ۶ تا ۹ شب در کیسه‌های پلاستیک سیاه‌رنگ» استفاده می‌شود جستجو کند. چنین مفهومی از واژه‌ی «ساقی» در بستر فرهنگی و اجتماعی و حقوقی کشور ما شکل گرفته و در بستر فرهنگی دیگری قابل درک نخواهد بود. ساده‌تر از مفهوم «ساقی»، شاید مفهوم «دروغ مصلحتی» باشد. به سادگی نمی‌توان واژه‌ای پیدا کرد که معادل انگلیسی این عبارت باشد. شاید بگوییم Justifiable Lie این مفهوم را می‌رساند اما واقعیت این است که پشت مفهوم دروغ مصلحتی، چند قرن تاریخ قرار دارد. چیزی که شاید در فرهنگ‌های دیگر به این شکل وجود نداشته باشد.

بنابراین «زبان‌هایی را که می‌دانید به یکدیگر مرتبط نکنید».

با شنیدن واژه‌ی «Bread» نباید واژه‌ی «نان» به ذهن شما بیاید. بلکه باید «تصویر یک تکه نان» در ذهن شما تداعی شود.

با شنیدن واٰژه‌ی Redundancy نباید واژه‌ی «اضافی» در ذهن من و شما تداعی شود. بلکه باید «تصویر آن لپ‌تاپ اضافی در اتاق کارمان تداعی شود که لازمش نداریم اما نگهش داشته‌ایم که اگر در جلسات مهم به هر دلیل کامپیوتر اصلی کار نکرد، از آن استفاده کنیم».

برای یادگیری زبان انگلیسی از لغت‌نامه‌ی انگلیسی به انگلیسی استفاده کنید

اگر از من بپرسید، معتقدم بهترین روش یادگیری زبان انگلیسی این است که همیشه یک لغت نامه انگلیسی به انگلیسی، آن هم از نوع دانشجویی، دم دست‌تان داشته باشید.

لغت‌نامه‌های ساده‌ی دانشجویی یا Student Version تعاریف بسیار ساده‌ای دارند و اگر چه ممکن است برای درک معنی یک جمله، وادار شوید یکی دو کلمه‌ی دیگر را نیز جستجو کنید، اما پس از مدت کوتاهی به سرعت در آن راه خواهید افتاد.

دیکشنری کاغذی بهتر است یا کامپیوتری و موبایلی؟

اجازه بدهید در اینجا با شما صادق باشم و بگویم که مطالعات گسترده به من نشان داد که هنوز در میان انبوه تحقیقات انجام شده، قطعیت مشخصی وجود ندارد که از میان دیکشنری‌های کاغذی و دیجیتال، یکی را به دیگری ترجیح دهد.

تحقیقات زیادی در این زمینه انجام شده و نتیجه‌ی بسیاری از آنها با یکدیگر در تناقض است.

اگر کمی مانند من بدبین باشید نتیجه می‌گیرید که نتیجه‌ی این نوع تحقیقات، بیشتر تابع این است که چه سازمان یا شرکتی، هزینه‌ی تحقیق را پرداخته باشد!

خود من گاهی از این دیکشنری‌های دیجیتال استفاده می‌کنم. اما واقعیت این است که با وجود معرفی آنها، خیلی اعتقادی به این سیستم ندارم.

در روانشناسی شناختی بحث می‌شود که میزان به خاطر سپردن و سرعت به خاطر آوردن هر آموخته‌ای، تابع میزان سرمایه‌گذاری (مادی و معنوی و زمانی و انرژی) ماست.

پیدا کردن واژه‌ها از طریق دیکشنری‌های دیجیتال، سریع، کم هزینه، و با کمترین مصرف انرژی است؛ به همین علت شاید راحت‌تر هم فراموش می‌شوند.

ضمن اینکه جستجو در دیکشنری موبایل این امید را به من می‌دهد که دوباره هم با فراموش کردن معنای یک واژه، به سادگی آن را جستجو خواهم کرد.

بنابراین به نظر می‌رسد که دیکشنری کاغذی هنوز می‌تواند «سریع‌تر» از دیکشنری دیجیتال باشد.

دیکشنری دیجیتال معنای یک واژه را در ده ثانیه به شما نشان می‌دهد اما ممکن است مجبور شوید ۲۰ بار دیگر آن معنا را جستجو کنید. اما دیکشنری کاغذی یک بار از شما ۶۰ ثانیه وقت می‌گیرد و به خاطر زحمتی که کشیده‌اید احتمال فراموش کردن بسیار کاهش پیدا خواهد کرد.

دیکشنری کاغذی، یک وسیله‌ی شخصی است؛ چیزی شبیه حوله و مسواک!

برای خرید دیکشنری هزینه کنید.

حتی اگر قرار است از آب و غذای خودتان بزنید. در محیط کار یا خانواده هر کس یک دیکشنری شخصی لازم دارد (همین هزینه‌ کردن قبل از هر چیز بر اساس نکته‌ی قبلی دقت شما را در مطالعه افزایش می‌دهد).

دور واژه‌هایی که جستجو کرده‌اید با مداد خط بکشید.

این باعث می‌شود در آینده بدانید کدام واژه‌ها را دوباره مي‌بینید. ضمن اینکه پس از مدتی دیدن تعداد زیادی از کلمات که دور آنها خط کشیده‌اید می‌تواند به شدت اعتماد به نفس شما را افزایش دهد.

ممکن است بخواهید برخی صفحه‌ها را تا کنید یا به شکل دیگری نشانه‌گذاری کنید.

لغت‌نامه هم مثل هر کتاب دیگری نکات کمتر مهم و بیشتر مهم دارد. ماژیک‌های Highlighter می‌توانند مفید باشند.

من تا مدتها واژه‌های بسیار ضروری را با رنگ قرمز، واژه‌های زرد رنگ را که به درد نمی خورد اما می‌شد با آن در جمع دوستان پز داد با رنگ زرد و واژه‌هایی که مشکل دیکته‌ای با آنها داشتم را با رنگ سبز علامت‌گذاری می‌کردم. آن دیکشنری را هنوز نگه داشته‌ام!

یادگیری زبان انگلیسی با گوش دادن به موسیقی

نمی‌دانم اهل گوش دادن به موسیقی هستید یا نه. اما اگر اهل گوش دادن به آهنگ های انگلیسی هستید، فرصت خوبی است تا همین کار را به تمرینی برای تقویت زبان انگلیسی تبدیل کنید.

البته طبیعتاً لازم است متن شعرها را جستجو کنید و روی موبایل یا کاغذ داشته باشید.

نمی‌دانم بشود گفت کسی بهترین خواننده برای یادگیری زبان انگلیسی هست یا نه، اما من قدیم کریس دی برگ گوش می‌دادم و به نظرم هم کلماتش را شفاف ادا می‌کرد و هم گوش دادن مکرر به آهنگ‌هایش خسته کننده نبود. البته اینجا دیگر واقعاً سلیقه‌ای است و کسی نمی‌تواند چیزی را برای دیگران تجویز کند.

سایر مطالب مرتبط با یادگیری نوشتن و خواندن و مکالمه زبان انگلیسی

پادکستهایی برای یادگیری زبان انگلیسی

یادگیری زبان انگلیسی به روش جان برین

بهترین دیکشنری برای یادگیری زبان انگلیسی (آنلاین انگلیسی به انگلیسی)

صفتهای پرکاربرد انگلیسی در مکالمه های روزمره

صفتهای پرکاربرد انگلیسی در مکالمه ها و محیط کسب و کار

تقویت مهارت خواندن انگلیسی

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

730 دیدگاه

مهدی قاسم آبادی آبان ۲۵, ۱۳۹۳ - ۶:۰۱

با عرض سلام و آرزوی سلامتی برای جناب عالی
روش پیشنهادی روش خوب و موثری است چون بعضی از این پیشنهادها را قبلا شنیدم و درست هم هست

انشاالله در تمام امور زندگی و کاری موفق باشید

پاسخ
فررانه جعفری آبان ۲۲, ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۷

ممنون مطالب خوبی بود .

پاسخ
معصومه آبان ۲۱, ۱۳۹۳ - ۱۷:۴۶

تجربیاتتون جالب بود .من با شما کاملا موافقم.چون وقتی ما حرف زدن یاد میگرفتیم مادرامون نگفتن اول دستور زبان یاد بگیر تا بتونی صحبت کنی.

پاسخ
زهــــرا آبان ۱۹, ۱۳۹۳ - ۲۰:۳۴

واقعا بنظرم مفید بود و کاربردی .. من چند روزیه غوغای زبان یاد گرفتنه تو سرم.. خیلی دیره .. ولی خب بازم خوبه که دیرتر نیست
تجاربتون خیلی میتونه کمکم کنه
بازم ممنون

پاسخ
محسن عبدالهی آبان ۱۸, ۱۳۹۳ - ۱۴:۲۲

با سلام تجارب ارزمندی بود. لینک زیر هم بد نیست
http://tiny.cc/6s9h5y

پاسخ
sayeh آبان ۱۷, ۱۳۹۳ - ۱۹:۵۶

salam un kalamat baz nemishan

پاسخ
parisa آبان ۱۷, ۱۳۹۳ - ۱۷:۴۰

ممنون از این پیشنهاد خوب و کاربردی.

پاسخ
Milad passandideh آبان ۱۷, ۱۳۹۳ - ۱۴:۱۷

Google

پاسخ
موسی آبان ۱۶, ۱۳۹۳ - ۲۰:۴۵

متشکر بابت راهنمایی و راهکارای قشنگتون
نقطه صفر ما باید از چه سطح و خواندن چه کتاب های باشد؟

پاسخ
جهان آبان ۱۶, ۱۳۹۳ - ۱۴:۲۷

ممنون راهكارهاي خوبي پيشنهاد كرديد

پاسخ
فاطمه آبان ۱۶, ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۲

سلام. بسیار متشکرم از اینکه انقدر ساده و روان توضیح داده اید . “شما متخصص انگیزه دادنید” ممنونیم که هستید.

پاسخ
رحیم عین اللهی آبان ۱۴, ۱۳۹۳ - ۲۱:۰۹

خوبه ولی مشکل اینجاست که من وقت نمی کنم و وقت که کنم حوصله ندارم. با تشکر

پاسخ
آرمین آبان ۱۴, ۱۳۹۳ - ۱۴:۲۱

مطلب جالبی بود
من هم یه تحقیقی درباره کلمات پرکاربرد زبان انگلیسی انجام دادم و با آنالیز ۶۴ کتاب معروف انگلیسی تونستم به نتایج جالبی برسم که شاید برای شما هم جالب باشه
میتوانید گزارش این تحقیق را در وبلاگ من مشاهده کنید
http://tiny.cc/rx9h5y

پاسخ
me2 آبان ۱۲, ۱۳۹۳ - ۲۳:۴۴

ممنون واقعا نکات آموزنده و متفاوتی رو معرفی کرده بودین
لطفا اگه ممکنه نکات ترجمه هم توضیح بدین چون واسه ترجمه انگلیسی به فارسی لازمه تمام لغاتو بدونیم

پاسخ
مریم آبان ۱۲, ۱۳۹۳ - ۲۱:۵۰

مرسی از اینکه تجربیاتتونو در اختیار بقیه قرار میدین…اینکارتون جای تقدیر وتشکر داره

پاسخ
fati آبان ۱۱, ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۳

خوب بود ولی من وقت نداشتم همشو بخونم اگه میشه نوشته هاتونو برام ایمیل کنید

پاسخ
فاطمه آبان ۹, ۱۳۹۳ - ۲۲:۳۰

سلام
خیلی خوب بود، خیلی ممنونم ازتون که مثل یه دوست، یه معلم دلسوز و مهربون قدم به قدم ما رو جلو می برید و سعی در اصلاح نقاط ضعف جوانان این مرز و بوم دارید
سخاوت شما در نشر دانسته هاتون که مطمئنم به سختی بدست آوردید خیلی ستودنی.
خیلی ازتون ممنونم
شما یه دوست، یه راهنما و یه معلم بی نظیرید
از اینکه با شما آشنا شدم خدا رو شاکرم
یک دنیا ممنونم ازتون

پاسخ
کتی آبان ۶, ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۶

ممنون از لینکی که برای لغات کاربردی گذاشتید. من از روی تجربه شخصی، فلش کارت واژه های مورد نیاز و کاملا ضروری برای IELTS (علی بهرامی) رو هم پشنهاد می کنم. بیشتر از 1000 تا لغت و مترادف ها و اصطلاحاتی که به درد آزمون می خوره داره.

پاسخ
mahsa آبان ۶, ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۳

سلام من هزار کلمه رو دان کردم ولی چرا باز نمیشه میشه راهنمایی کنین که چیکار کنم درست شه

پاسخ
رسول آبان ۵, ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۱

سلام
اگه فیلمی رو عزیزان برا پیشنهاد دارن به من هم بگیدavayebandar@gmail.com

پاسخ
زهرل آبان ۳, ۱۳۹۳ - ۲:۲۹

خیلی خیلی ممنونم از اینکه این مطالب رو نوشتید تا ما هم استفاده کنیم
همه میگفتن امکان نداره بدون یادگیری گرامر بتونم مکالمه یادبگیرم اما شما اعتماد ب نفسمو بالا بردید
میشه لطفا چند تاکتابم معرفی کنید؟
سپاس

پاسخ
پرستو آبان ۲, ۱۳۹۳ - ۲۲:۴۸

با سلام.به نظر روش خوبی میاد. اگر ممکن است درباره گام 3 بیشتر توضیح بدید.با تشکر

پاسخ
حسین پورسیفی آبان ۲, ۱۳۹۳ - ۱۶:۰۶

سلام. من 38 سالمه و نیاز دارم که هر چهار مهارت زبان انگلیسی رو یاد بگیرم. از دوستانی که ساکن کرج هستند و تدریس می کنن خواهش میکنم از طریق ایمیل با من تماس بگیرن. hups28@yahoo.com

پاسخ
davood آبان ۲, ۱۳۹۳ - ۱۴:۴۹

salam mikhastam nazaretoon roo darbareh amoozesh zaban englisi dar keshvarhaye dg ke be soorate doorehaye 6 mahe va bishtar hast bedoonam mamnoon

پاسخ
شهبازی مهر ۲۷, ۱۳۹۳ - ۲۰:۳۱

من 42 سال دارم می خواهم زبان انگلیسی را از ابتدا یاد بگیرم چکار کنم

پاسخ
مریم مهر ۲۶, ۱۳۹۳ - ۲۱:۱۶

سلام دوستان من به زبان انگلیسی کاملامسلط هستم ودوست دارم راه های یادگیری خودم روبرای شماعزیزان بنویسم.اولین قدم این است که باید احساس خیلی مثبتی به زبان انگلیسی داشته باشید2-دبیرهیچگاه همه ی لغات راتدریس نمی کندبلکه این خودشماهستیدکه بایدلغات جدیدراپیداکنیدوحفظ کنیدبه عنوان مثال وقتی دبیرمن 20 تاازاعضای بدن که درکتاب درسی مابود تدریس می کردمن علاوه بر20لغت دنبال 80لغت دیگردرباره اعضای بدن می گشتم وان هارا حفظ می کردم وبرای این که لغات رافراموش نکنم هریک روز درمیان لغات رادوباره مرورمی کردم3-حتماکارتون تماشابکنیدبعداز این که listeningشماقوی شدمی توانیدسراغ فیلم بروید4-حتمابرای هردرس یک لکچراماده بکنیدچون این کارباعث می شودspeakingشماقوی بشود.

پاسخ
Mr.moon مهر ۲۶, ۱۳۹۳ - ۱۶:۳۸

خیلی مطالب جالبی بود واقعا دمت گرم

پاسخ
yaseer مهر ۲۰, ۱۳۹۳ - ۲۰:۴۰

سلام من از این روش خیلی استفاده کردم وپیشرفتم روز به روز بهتر میشه .ممنون از شما

پاسخ
ارشام مهر ۲۰, ۱۳۹۳ - ۱۸:۰۶

اصلا جالب نبود ولی باز خوب وبد

پاسخ
مرتضی مهر ۱۸, ۱۳۹۳ - ۱۹:۵۶

سلام من زبان انگلیسی را خیلی دوست دارم یاد بگیرم اما فرصت رفتن به کلاس راندارمچگونه می توانم یاد بگیرم با تشکر

پاسخ
پری مهر ۱۸, ۱۳۹۳ - ۸:۳۵

خواهش می کنم بگویید دلنوشته به انگلیسی چگونه نوشته میشود

پاسخ
sahar مهر ۱۵, ۱۳۹۳ - ۰:۱۱

باسلام
یک سوال داشتم ازاقای محمدرضا تواکثرمطالب مربوط به یادگیری زبان نوشتن هیچ وقت ازفارسی به انگلیسی یاانگلیسی به فارسی برایادگیری استفاده نکنید.فقط ازانگلیسی به انگلیسی استفاده کنیدایاتأثیری دارد؟یاکسانی که اول راه اندمیتونن ازاین روش استفاده کنند؟

پاسخ
sahar مهر ۱۳, ۱۳۹۳ - ۱:۴۴

باسلام
من ازنظرتلفظ مشکل دارم اگه راه حلی داریدممنون میشم به اشتراک بزارید؟

پاسخ
ناهید مهر ۱۸, ۱۳۹۳ - ۰:۱۶

فقط کمه کم روزی یک ساعت یک متن انگلیسی گوش بده.انقد که بتونی راحت بفهمیش.بعد که دیدی دیگه متوجه نمیشی متن انگلسیش رو نگاه کن.دوباره سی دی متنو گوش بده.اولش سخته ولی بسیار موثر.ناهید

پاسخ
sahar مهر ۱۳, ۱۳۹۳ - ۱:۲۳

سلام
من ازاین روش استفاده کردم امامتأسفانه تلفظم براخواندن زیادجالب نیست وباعث میشه نتونم سرکلاس یاجاهای دیگه کلمات انگلسی به کارببرم. متأسفانه اعتماد به نفسم برای خواندن مطالب انگلیسی درحدصفره ممنون میشم اگه کسی راه حلی داشته باشه برابهترشدن تلفظ انگلیسی ومارودرجریان بزاره؟

پاسخ
سعید مهر ۱۲, ۱۳۹۳ - ۱۴:۵۷

با سلام
عالی بود- خیلی ممنون.

پاسخ
فاطمه مهر ۱۱, ۱۳۹۳ - ۱۹:۵۹

با سلام و تشکر فراوران از راهنمایی های شما ، چند وقتی است دنبال یه اموزشگاه خوب برای یادگیری زبان انگلیسی در تهران هستم میخاستم من رو راهنمایی کنید خیلی انگیزه دارم ولی میخواهم کنار تلاش خودم از رفتن به یک آموزشگاه معتبر هم استفاده کنم .

پاسخ
پرستو مهر ۱۱, ۱۳۹۳ - ۱۶:۰۵

باسلام وعرض ادب بسیار،به تمامی شمادوستان گرامی که دراین ازدحام ماتمکده سخنان شیوایی درجهت رهگشایی زبان خارجی ،جاری میسازیدوافرادیکه حتب برای اولین بار به این سایت مراجعه میکنند شدیدا طالب آموختن میشوندوایکاش میفرمودین کسی که بخواهداز ابتدا شروع کندچی؟درست است دربالا بطورکامل شرح دادید.اماآیااین فاکتور مخصوص پارسال بوده؟پیارسال؟وآیا نمیخواهید بگویید متدجدیدتری هم موجودست؟!باتشکرویژه وسپاس

پاسخ
ehsan مهر ۱۱, ۱۳۹۳ - ۱۴:۴۵

سپاس از زحمت های شما
من قبلا به این روش شما رسیده بودم . خوشحالم از اینکه فکر اشتباهی نبوده
ولی من مشکل شنیداری دارم فیلم میبینم اخبار گوش میدم. کم چون متوجه نمیشم هر کاری میکنم
یه راه حل بهتر بهم بگید لطفا مرسی

پاسخ
میلاد مهر ۱۱, ۱۳۹۳ - ۲:۱۲

ممنون بابت مطالبتون و توضیحاتش
خیلی خوب بود
بابت pdf هزار کلمه هم یک دنیا ممنون

پاسخ
sahar مهر ۱۰, ۱۳۹۳ - ۰:۵۲

سلام باتشکرفراوان ازشما من به زبان انگلیسی اصلاعلاقه ندارم اماکارروزانه ام طوری هست که بهش نیازدارم ومجبورم یادبگیرم امیدوارم ازاین روشی که گفتین بتونم بهره بگیرم

پاسخ
نسرین مهر ۹, ۱۳۹۳ - ۱۶:۱۳

با سلام
لطفا ما را از روش یادگیری سریع listening هم بهره مند کنید.

پاسخ
نسرین مهر ۹, ۱۳۹۳ - ۱۶:۰۰

Thank u very much indeed
It was a big help

پاسخ
سارا مهر ۹, ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۱

منم میخام زبانم خیلی خوب شه اما بخاطره هزینه های سرسام اور اموزشگاهها نمیرفتم امیدوارم راهنمایی شما کارساز باشه.

پاسخ
نیما علی نژاد مهر ۹, ۱۳۹۳ - ۳:۱۴

درود!
من تا به این هنگام فکر می کردم که فقط خودم هستم که این حس رو نسبت به زبان دارم و روش یادگیری و تدریس من یک روش نادرست هست که دیگران بر نمی تابند ولی در میان شاگردان بسیاری که داشتم ، همان تعداد که به سر منزل درستی رسیده اند و صحبتهای شما در اینجا من را دلگرم ساخت. من به جد در برابر آموزش برای پول صرف جنگیده ام و خواستار آموزش برای آموزش و بعد درآمد آن بوده و هستم . خوشحالی من از این است که در این راه تنها نبوده و نیستم و صحبتهای شما برای من دلگرمی شده !
شما در جایی از سخنان مردم گفتید.یکی از مواردی که برای من پیش آمده این است که می گویند شما که تا به حال به خارج نرفته اید و استادی در زمینه انگلیسی نداشته اید پس چگونه لهجه امریکن خوبی دارید ! درد درونی من این است که چرا ما نمی خواهیم خود را باور کنیم ؟
خوشحال میشم که با شما بیشتر صحبت کنم . یک ضعف بزرگ در ایران که در حال برطرف شدن ولی با سرعتی کند می باشد ، این است که حرف علمی هر چند نا درست در غالب بحث علمی و کاری امری خنده دار و مسخره فرض می شود.
اگر دوست داشتید به من ایمیل بزنید!

پاسخ
natali مهر ۸, ۱۳۹۳ - ۸:۳۵

سلام
نمی دانم چرا هر چقدر انگلیسی آدم بهتر می شود انگیزه آدم برای خواندن به انگلیسی بیشتر می شود و حسرت روزهایی که انگلیسی نمی دانسته را می خورد و از این دریچه تازه به دنیا نگاه کردن خیلی زیبا است.
یک سوال از شما داشتم چرا هر چه بیشتر یاد می گیری احساس می کنی پیشرفت تو دیگر محسوس نیست
یعنی خودت متوجه نمی شوی.
روس دیگر جهت رشد زبان انگلیسی این است که بعد از اینکه متن را خواندی از آن سوال در بیاوری یا متونی بخوانی که در انتها از تو سوال کنند
سوال است که انسان را باسواد می کند
البته همین نکات محمدرضا را هم اگر بیست درصد هم انجام بدهیم کلی راه جلو هستیم
باز هم اگر مطالب در مورد یادگیری مخصوصاً زبان بنویسی متشکرم

پاسخ
محمدرضا شعبانعلی مهر ۸, ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۲

ناتالی.
حس تو رو در مورد اینکه پیشرفت آدم دیگه محسوس نیست رو کامل درک می‌کنم. منم خیلی وقت‌ها همین حس رو تجربه کرده‌ام و می‌کنم.

نمی‌دونم درسته یا نه. اما من برای اینکه چنین حسی در من کمرنگ بشه، به سراغ یکی از این راه‌ها می‌رم:
– تا یه مدت، تمرین و تلاش در اون حوزه رو متوقف می‌کنم و حوزه‌های دیگه رو پیگیری می‌کنم. اینطوری بعداً که برمی‌گردم هیجان بیشتری دارم. من یه زمان خیلی برنامه نویسی می‌کردم. همون حسی رو که تو میگی داشتم. الان که دوباره برگشتم و دارم توی اون حوزه مطالعه و کار می‌کنم حسم خیلی بهتره و دوباره هیجان زده می‌شم.
شاید پیگیری دائمی زبان و وقت زیاد گذاشتن براش، اون هیجان زدگی رو از ما می‌گیره.

– گاهی هم سعی می‌کنم برای دیگران گزارش بنویسم یا ارائه بدم. با بچه‌ها و دوستا که دور هم جمع می‌شیم. توی سایت. سر کلاسی. توی یک مهمونی. مثلاً خلاصه‌ی یک کتاب رو که خوندم تعریف کنم یا بنویسم. توی زبان این مسئله یه مقدار سخت میشه. اما شدنیه. یکی از دوستای من، هر هفته که ما رو میبینه راجع به «یک کلمه انگلیسی و معادل فارسی اون که نشون‌دهنده‌ی تفاوت‌های مدل ذهنی هست» حرف می‌زنه. مطمئنم برای اینکه این یک کلمه رو به ما بگه، در هفته متن‌های زیادی خونده
آخرین بار راجع به Breakfast و صبحانه می‌گفت و اینکه چقدر ریشه‌های این دو لغت با هم فرق دارند.

– ایجاد یک محصول هم من رو خوشحال می‌کنه و یه مقدار اون عادی شدن رو از بین می‌بره.
الان دارم مطالب این پست رو به یک مجموعه بیست سی اسلایدی تبدیل می‌کنم.
شاید فرق زیادی نداشته باشه.
اما حال من رو خوب می‌کنه 🙂

یک دوستی دارم که خیلی هم ثروتمنده و علاقه خاص به آشپزی داره. اخیراً نوعی سالاد رو درست کرد و دویست ظرفش رو برد به دویست رستوران فروخت!
ادامه هم نمی خواد بده. کارآفرین هم نمی‌خواد بشه یا هر کدوم این مزخرفاتی که الان مد شده.
اما حالش خیلی بهتره و انگیزش برای ادامه دادن تمرین آشپزی بیشتر…

پاسخ
ناتالی مهر ۱۰, ۱۳۹۳ - ۱۷:۳۶

با تشکر از شما
این هیجان که گفتید واقعاً راهگشا هست دقیقاً همین اتفاق در حوزه های دیگر برام اتفاق افتاده که بایستی یه مدت رها کنی و بعد از مدتی هیجان برمی گرده
محدرضا تو ذهنم همین حس رو داشتم اما نمی دونستم چی بگم
کلمه هیجان خیلی واضحه
مساله بعدی محصول هست اگر می شه یه توضیحی بدید یعنی من بگیرم متن ترجمه کنم چی کار کنم؟
اگر میشه توضیح بدهید؟
مساله بعدی اینه که متن که به انگلیسی می خونم نمی دونم چرا سریع متمایل میشم فارسی بخوانم یعنی تو اینترنت مثلاً در مورد مساله ای سرچ می کنم که به انگلیسی خیلی بهتر گفته اما نمی دونم اسمشو چی بگذارم از خیرش می گذرم و می رم
نمی دونم این حسو اسمشو چی بگذارم باور می کنید من تو انگلیسی مسلط هستم و تقریباً هر متنی رو می خونم به غیر متون تخصصی فلسفه و … اما حقیقت نمی دونم چیه که نمی تونم خوب جذب کنم (شخصی می گفت هنوز تو ذهنت فارسی) فکر می کنی
در یکی از پستها خوندم شما راحت کتاب های انگلیسی را حتی راحت تر از فارسی می خوانید
من متوجه می شم که این چقدر مشکل هست!
اگر شما پست جدید برای اشخاصی که انگلیسی در سطح پیشرفته می دانند خوب می شه.
محصول منظورتون چیه ؟؟
متشکرم

پاسخ
severus مهر ۸, ۱۳۹۳ - ۱:۲۹

سلام
من همینجوری رشته کاردانی مترجمی زبان انگلیسی آثار مکتوب و متون رسمی رو انتخاب کردم دانشگاه علمی کاربردی.ترم اول که اصلا نرفتم امتحانها رو بدم مشروط شدم.اگه این ترم هم مشروط بشم که اخراج میشم.زبان رو دوست دارم اما باور کنین نمیدونم قدرت یادگیریم کمه یا اعتماد بنفسم پایینه چون یه جوری از انگلیسی صحبت کردن میترسم که نگو اصلا برا همین سر کلاسها نمیرم که یه وقت استاد ازم سوال نپرسه.یه جوری قبطه میخورم وقتی میبینم این دانشجوها با دوستاشون راحت دارن درسو مرور میکنن اونوقت من تازه کاربرد کلمه do does رو فهمیدم.ولی وجدانن مسمم هستم به یادگیری اما تا کتاب رو باز میکنم دلشوره پیدا میکنم نخوندم میبندم و میخوابم.اینا را گفتم که امام حسینی هر کدوم از دوستان راهی بلدن به ماهم بگن شاید فرجی شد بتونم راه درست رو برای یادگیری زبان پیدا کنم.من حتی اگر اخراج هم بشم باز رشته زبان رو انتخاب میکنم.مرسی

پاسخ
حسن مهر ۸, ۱۳۹۳ - ۲۰:۰۶

سلام چقدر جالب که محمدرضای عزیز کامنت گذاشت و مطلب پرمایه ای گفتند
با اجازه صاحبخانه محمدرضا، می خواهم مطلبی بگم
آقا یا خانم سوروس مطمئن باش قسمتی از خودت نمی خواهت یاد بگیرد وگرنه امکان ندارد آدمی در ایت دنیا باشد و زبان یاد نگیرد این را من با اطمینان تمام می گم البته ادم با ادم فرق می کنه اما همه یاد می گیرند شاید یکی با 5 بار دیگری با 15 بار
اما در مورد شما اصلاً فشاری وارد نمی کنی و فقط فقط آرزو می کنی کاش بلد بودم مثل شخصی که در جایگاه تماشاگران نشسته و فوتبال تماشا می کته و حتی می ره و هی از دیگزان قوانین می پرسه اما یک بار اون وسطه نمی ره و پا به توپ بشه
برای شروع همین حرف استاد شعبانعلی را انجام بده و رونویسی کن بابا الان این همه امکانات هست تو می گی من بلد نیستم
زمان ما نه اینترنت بود و نه منبع درست و حسابی
البته الان که بعضی وقت ها خیلی کم تدریس می کنم (شاید ماهی کلاً بیشتر از 10 -12 ساعت نشه) اما می بینم و مطمئن هستم که این منابع بیشتر مانع هستند تا کمک …
یک مطلبی اضافه کنم اکر رونویسی هم حال نداری یک کتن را جلوت بگذار و جمله به جمله تکرار کن
دیگه از این راحت تر ، البته جملاتت را بنویس تا هی تشویق به ادامه بشی
اگر همین کارو نمی تونی ادامه بدی راجت ادامه بدی ول کن چون فقط آرزو مهم نیست عمل مهم است

پاسخ
حسن مهر ۸, ۱۳۹۳ - ۲۰:۵۴

مطلبی از محمدرضا خواندم در مورد اینکه چطوری انگلیسی خوانده
در شب توانگری قصه
گفته بود که وی با یک کتاب خوانده و همان یک کتاب را همیشه می خوانده نه اینکه کلی منابع بتشه و از این شاخه به اون شاخه بپیره
امکانات مانع اصلی ما هست
فکر کی کنیم از این آموزشگاه به اون آموزشگاه ، از این کتاب به اون کتاب
نمی دونم فکر چی هستیم فقط ان را می دانم نمی خواهیم خداناکرده فشاری به ما وارد شود
خدانکرده مغزمان فشاری ببیند
کاش محمدرضا پست چدیدی می گذاشت و می گفت از این تجربیات مفید
محمدرضا با یک کتاب انگلیسی با منابع کم شده این
پس به کتاب و منبع نیست به اراده و خواستن و کمی فشار به خود وارد نمودن
ممنون

پاسخ
حسن مهر ۷, ۱۳۹۳ - ۲۲:۴۳

سلام
خیلی خوشحالم که یواش یواش این تجربه زبان انگلیسی ات داره پرمطلب ترین میشه
واقعاً عالیه
محمد رضا جان می خواستی از تجربه خودت و کتاب هایت و کتابخوانی ات بگویی؟
حتی از اولین کتابی که جدی به انگلیسی خواندی و یا سایر تجربیاتت بگو
متشکرم هر روز سعی می کنم مطلبی از سایت تو محمدرضا صاحبخانه عزیز این سایت وزین بخوانم
ممنون

پاسخ
وحید مهر ۷, ۱۳۹۳ - ۱۳:۱۶

درود بر شما………………..
حال کردم…………………………
بهم انگیزه داد………………………….
تلاش می کنم………………………………
روزی بشود به دوستانم راهنمایی بدهم …………
باتشکر فراوان.

پاسخ
عیسی مهر ۷, ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۷

واقعا عالی بود ممنون

پاسخ
ابراهیم مهر ۶, ۱۳۹۳ - ۱۳:۱۵

خیلی زیبا تجربتون رو بیان کردید، باارزش است.

پاسخ
1 4 5 6 7 8 13

پیام بگذارید

برای ثبت کامنت باید کد فعالیت در متمم داشته باشید. کد فعال‌سازی را از این‌جا دریافت کنید.