پیشنوشت: یکی از دوستان من، در گذشته در اینستاگرام خیلی فعال بود و دربارهی دیجیتال مارکتینگ و اینجور چیزها حرف میزد. پست و عکس و استوری و هر چیزی که داشت در زمینهی دیجیتال مارکتینگ و سئو و ترافیک وبسایت و اینجور چیزها بود.
یه روز بدون هر مقدمهای یه پست گذاشت و گفت: «اگر از نخ دندون استفاده نمیکنین، مسواک هم نزنین که هیچ خاصیتی نداره.»
معلوم شد که اون روز دندونپزشک رفته و ظاهراً هزینهی مطب (و البته درد دندون) بهش در حدی فشار آورده که استراتژی محتوا رو فراموش کرده و یادش رفته که دندون و نخ دندون، به هیچ بهانهای در سرفصلهای دیجیتال مارکتینگ گنجوندنی نیست.
این دوست عزیز تا ماهها مثال استاندارد من در بحث و گفتگوهای مربوط به استراتژی محتوا بود تا امروز که – ظاهراً به نفرین اون گرفتار شدم و – خودم میخوام چنین کاری انجام بدم و چنان مطلبی بنویسم.
مراقبت از چشم ها
نمیدونم شما هم مثل من در جدی گرفتن و عمل به توصیهی پزشکان، سهلانگار هستید یا نه؛ اما امیدوارم اینطور نباشید. من همیشه به شوخی به دوستانم میگم پزشکان اگر میدونستن توصیههاشون موثره، احتمالاً توصیههاشون رو مطرح نمیکردن 😉
اما به هر حال، طی چند ماه اخیر، خستگی چشم و چشمدرد و تهوع در زمان مطالعه و استفاده از کامپیوتر به سراغم اومده بود و باعث شد که در مطالعه خیلی محدود بشم. اولش که مطمئن نبودم صرفاً خستگی مزمن هست یا مشکل دائمی، در نخستین اقدام، کتابهای کتابخونهام رو جابجا کردم و به جای اینکه موضوعی مرتبشون کنم، بر اساس اولویت مرتب کردم که هر جا دیگه کلاً نتونستم بخونم، حداقل اون چیزهایی که برام مهمه رو خونده باشم.
اما بعد از چند هفته مطمئن شدم که مسئله اینقدر جدی نیست و فقط باید برای مدتی، به شکل بسیار محدود و کنترلشده مطالعه کنم و بعدش هم، تعدادی از عادتهای رفتاری خودم رو برای همیشه اصلاح کنم (الان وضعیت کاملاً عادی شده و مشکلی وجود نداره).
این مقدمه رو گفتم که یکی از علتهای کمکاریهای ماههای اخیر من – حداقل در مورد کتاب پیچیدگی – رو بدونید و هم اینکه تأکیدی باشه بر اینکه مراقبت از چشمها رو جدی بگیرید.
قاعدتاً بهتره در این زمینه به منابع معتبر و آدمهای متخصص مراجعه کنید؛ اما من هم چند مورد از توصیههایی که توی این مدت از چشمپزشکها دریافت کردم و عمل کردم و حداقل در مورد خودم نتیجهبخش بوده، در ادامه فهرست میکنم.
صفحهی نمایش جدیترین خطر است
زندگی همهی ما با screen گره خورده. از موبایل و دسکتاپ و لپتاپ تا تلویزیون و سایر صفحههای نمایشی که در اطراف ما هستن.
خیلی وقتها یادمون میره که صفحهی نمایش، برای اینکه پیامها و تصاویر رو به ما نشون بده، باید نور مستقیم تولید کنه و به سمت چشممون ارسال کنه (بر خلاف کتاب و نسخههای کاغذی که بازتاب نور رو ارسال میکنن).
ذات اینکه ما صفحهی نمایش رو نگاه میکنیم، یعنی به شکل مستقیم روبروی یک منبع نور نشستهایم و بهش خیره هستیم.
طبیعیه که این کار، اجتنابناپذیره. اما حداقل میتونیم اثر و تبعات این کار رو تا حد امکان کاهش بدیم.
مطالعه در تاریکی میتواند آسیبزننده باشد
یکی از کارهایی که من انجام میدادم و شاید توی عکسها و توضیحاتی که قدیم نوشتهام خونده و دیده باشید، کار با کامپیوتر در تاریکیه. اتاق رو کامل تاریک میکردم و فقط یه نور روی صفحهی نمایش لپتاپ مینداختم.
این کار واقعاً تمرکز رو بالا میبره و البته مزیت دیگهاش اینه که اگر لازم بشه چند ساعت یا چند روز پشت کامپیوتر باشید و بلند نشید، ذهنتون گذر زمان رو متوجه نمیشه و دیرتر خسته میشه (تغییر نور محیط بهمون یادآوری میکنه زمان زیادیه که مشغول کار هستیم).
کوچکترین تکون خوردن سر و چشم، ما رو بین یک منبع نور زیاد (صفحهی نمایش) و تاریکی (بقیهی بخشهای اتاق) سرگردان میکنه و حاصل این کار، میتونه فشار به چشم، سرگیجه و امثال اینها باشه. البته ممکنه مثل من در کوتاهمدت (منظورم چند هزار ساعت اول هست) متوجه نشید.
مطالعه در نور شدید هم میتونه آسیب ایجاد کنه
مسئلهی بعدی مطالعه در نور شدیده که به اندازهی کافی همهجا از آسیبش گفتن.
مکانیزمهای متعددی رو برای شکلگیری این آسیب میشه مطرح کرد که یکی از اونها، افزایش شدت نور صفحه نمایشه.
صفحهی نمایش برای اینکه در محیطهای پرنور به خوبی دیده بشه، باید نور بیشتری داشته باشه. ما این کار رو به صورت دستی انجام میدیم یا اینکه بسیاری از وسایلمون (مثل موبایل و تبلت) به شکل اتوماتیک این تغییر رو ایجاد میکنن.
اینکه منبع نورِ پیش چشممون رو بیهوده قویتر بکنیم، قطعاً کاری مفید و منطقی نیست.
انعکاس نور هم چیز خوبی نیست
طی چند سال اخیر، پوششهای anti glare بسیار گسترده شده و همه جا میشه نمونههاش رو دید. پوششهایی که روی صفحههای نمایش قرار میگیرن و باعث میشن که انعکاس نور در اونها محدود بشه.
همهمون هم تشخیص این صفحههای anti-glare coated رو بلدیم. کافیه وقتی صفحهی موبایل یا لپتاپ خاموشه بهش نگاه کنیم و ببینیم که چهرهی ما رو چقدر خوب منعکس میکنه (هر چقدر کمتر منعکس کنه، anti-glare قویتری محسوب میشه).
البته از یه سطحی به بالا، الان اکثر وسایل چنین پوششی دارن. اما بازم خوبه بهش توجه داشته باشیم. خصوصاً اینکه اسکرینهایی که anti-glare نیستن، یه شفافیت عجیبی دارن و در نگاه اول، تصویرشون خیلی زنده به نظر میاد.
ضمناً خیلی از ماها وقتی برای اسکرین موبایلمون، صفحههای حفاظ میخریم و نصب میکنیم (به اسم گلس یا چیزهای مشابه فروخته میشه)، فرض میکنیم که شفاف بودن و مقاوم بودن، تنها نکات مهمیه که باید توجه کنیم.
اما یه نکتهی مهم اینه که حفاظی که میخریم، صفحهی موبایل ما رو به یه آیینه تبدیل نکنه.
البته این بحث جزئیات زیادی داره که من درست و حسابی بلد نیستم و با کمی سرچ کردن میشه بیشتر در موردش اطلاعات پیدا کنید.
و احتمالاً اونهایی که در کسب و کار موبایل و لپتاپ هستن، میتونن توضیحات و اطلاعات خیلی بهتری در این زمینه در اختیارمون قرار بدن.
تا حد امکان رو به نور و پشت به نور با کامپیوتر کار نکنیم
این نکته رو هم، همه میدونیم و نکتهی جدیدی نیست. اما شاید شما هم مثل من اون رو کمتر جدی بگیرید: مهمه که وقتی با کامپیوتر کار میکنیم، نور از پشت سر یا از روبرو نتابه. از روبرو تابیدن که یه کنتراست بیحاصل و آزاردهنده بین نور صفحهی نمایش و نور محیط ایجاد میکنه. نور از پشت هم که انعکاس و دردسرهای خودش رو داره.
تابیدن نور از کنار گزینهی بهتریه و میشه حدس زد که نور پراکندهی ambient یکی از بهترین وضعیتها محسوب میشه.
نگاه کردن به نقطهی دور
شاید شما هم مثل من فکر کنید چنین کاری خیلی بیمزه و بیخاصیته. اما واقعاً تأثیر داره.
اینکه بعد از هر بیست دقیقه یا نیمساعت، بیست ثانیه تا یک دقیقه به جایی دور خیره بشید. البته اینجا منظور از دور، چند کیلومتر اونطرفتر نیست. همینکه چند متر دورتر باشه در مقیاس سیستم بینایی ما، دیدنِ دور محسوب میشه.
مثلاً اگر پومودوریی کار میکنید، بعد از هر پومودورو با خودتون قرار بذارین از پنجره به بیرون نگاه کنید یا به سمت دیگهی اتاق نگاه کنید و سعی کنید ساعت یا تابلویی رو که به دیوار آویخته شده بررسی کنید.
کیندل چیز خوبی است
یه نمونه از ابزارهای خوبی که ملاحظات چشمی در اون خیلی خوب رعایت شده، کیندل هست: کتابخوان الکترونیکی آمازون (یا سایر کتابخوانهایی که تکنولوژی مشابه دارن و از جوهر الکترونیک یا E-Ink استفاده میکنن).
کیندل از تابش نور برای روشن کردن صفحه استفاده نمیکنه و صفحهاش تفاوت چندانی با مطالعهی کاغذی نداره. البته خیلی نسخههاش این امکان رو داره که شبها یا در تاریکی، کمی نورِ بکلایت ایجاد کنه؛ اما ذات طراحیش بر مبنای تابش نور نیست.
این رو هم بگم که حالا جو گیر نشید توی این گرونی و قیمت دلار، پولهاتون رو برای کیندل خرج کنید.
چون کیندل بیشتر برای کتابخونی خطی (sequential) مفیده (وقتی میخواین از اول تا آخر یک فصل یا یک کتاب رو پیوسته برید) و برای surfing و گشت و گذار پراکنده در کتابها، اصلاً خوب نیست.
اگه خواستین کیندل بخرین یه کتاب ۳۰۰ یا ۴۰۰ صفحهای بردارین و کلمه به کلمه بخونید و با خودتون قرار بذارید که زیر تمام متن کتاب با مداد خط بکشید. اگر حوصلهتون سر نرفت و واقعاً تونستید این کار رو تا آخر کتاب انجام بدید، اونوقت با یه کتاب دیگه هم تمرین کنید و بعدش، یا دوباره با یه کتاب دیگه تمرین کنید یا دیگه واقعاً برای خرید کیندل اقدام کنید.
هنگام خرید کتاب، به نوع کاغذ آنها توجه داشته باشید
انتخاب کاغذهای روغنی یا کاغذهای کاملاً سفید در چاپ کتاب، میتونه انعکاس نور رو افزایش بده و چشم ما رو برای مطالعهی طولانی خسته کنه.
به همین خاطر حتماً توجه کردین که در کتابهای منتشر شده توسط ناشران معتبر، جز در موارد خاص که نیازی جدی وجود داشته – از کاغذهای شبیه کاهی یا کاغذهای دارای رنگ گرم استفاده میشه و انعکاس نور آزاردهنده در اونها وجود نداره.
خوشبختانه خیلی از ناشرهای ما هم از خِیرِ چاپ نفیس و کیلویی کتاب گذشتهان و به تدریج دارن به سمت کتابهای سبک با کاغذهای مناسبتر میرن (چیزی که من از کتاب نفیس فهمیدم اینه که نَفَسِ آدم وقت جابجا کردن و خوندنش در میاد).
به رنگ آبی آزاردهنده هم توجه داشته باشید
این نکته رو هم همه شنیدهایم که نور آبیِ صفحه نمایش میتونه برای چشم آزاردهنده باشه (به طور خاص در محدودهی طول موج ۳۹۰ تا ۴۴۰ نانومتر).
البته نور آبی در طبیعت هم هست و ما به دیدنش عادت داریم. اما صفحهی نمایش باعث شده که در چند دههی اخیر بسیار بیشتر از چند صدمیلیونسال اخیر، نور آبی به چشم ما برسه و این فراتر از عادت و ظرفیت چشمهای ماست.
اکثر موبایلها الان یه چیزی شبیه reading-mode یا comfort-mode دارن و نور صفحه رو گرمتر میکنن (کمی به قرمزی میزنه).
روی ویندوز ۱۰ هم یه گزینهی Night Light هست که میتونین فعالش کنید و نور آبی رو کمی کاهش بدین.
لحظهی اول ممکنه کمرنگ شدن آبی و افزایش شدت قرمز حستون رو بد کنه اما در کمتر از یک ساعت عادت میکنید و تا داخل ستینگ نرید، حتی خودتون هم نمیتونید تشخیص بدید که الان صفحهتون در حال Warm هست یا نه.
البته اینکه میگن night mode یا night light به خاطر اینه که تابش نور آبی صفحه نمایش میتونه چشم و بدن ما رو فریب بده و ما متوجه نشیم که داریم به ساعت خواب نزدیک میشیم (یه ربطهایی هم به ملاتونین و این جور چیزها داره).
اما معناش این نیست که در طول روز ازش استفاده نکنید. در واقع پیشنهاد من اینه که روی موبایل و دسکتاپ یکبار برای همیشه یه سطح معقول و مقبول از night light رو فعال کنید و دیگه هیچوقت به حالت عادی برنگردید.
اگر هم چشمتون مثل من به مرحلهی آسیب و خستگی برسه، احتمال داره مجبور بشید سراغ عینکهایی برید که پوششهای مانع رنگ آبی دارن. هر سازندهای یه اسمی برای اونها داره. مثلاً Blue-cut یا Blue-control یا Blue-protect. اما همهشون تکنولوژی کمابیش مشابهی دارن و یه پوشش روی شیشهی عینک میذارن که بخشی از نور آبی رو حذف میکنه و شدتش رو کاهش میده (من هنوز از اون عینک استفاده میکنم و خیلی راضی هستم. اما نمیدونم اگر یه نفر به مرحلهی آسیبدیدگی نرسیده باشه و همیشه ملاحظات کافی رو داشته باشه، لازمه برای استفادهی متعارف روزمره هم سراغ چنین ابزارهایی بره یا نه).
پلک زدن
ظاهراً وقتی ما به صفحهی نمایش خیره میشیم، تعداد دفعات پلک زدنمون کم میشه و همین میتونه احتمال خشکی چشم رو بالا ببره. البته وجود غبار و عوامل محیطی دیگهای هم میتونن به این مسئله کمک کنن.
به هر حال، اینکه عمداً سعی کنیم گاهی بیشتر پلک بزنیم میتونه مفید باشه. اگر مشکل خشکی چشمتون جدی بشه احتمال داره چشمپزشک اشک مصنوعی رو هم تجویز کنه (اثر اشک مصنوعی رو هم دستِکم نگیرین. نگین چهار تا قطره آب که کاری نمیتونه بکنه).
توضیح پایانی اینکه ممکنه بعضی نکاتی که من مطرح کردم درست یا دقیق نباشه. تعداد مواردی که در صفِ انتظار چشمپزشک شنیدم بیشتر از اونهایی بوده که خود چشمپزشکها بهم گفتن 😉
بنابراین نکات مطرح شده میتونن غیردقیق یا ناقص باشن. اما اصل ماجرا اینه که گفتم شاید تأکید روی اونها باعث شه شما هم یه مقدار بیشتر مراقب چشمهاتون باشید (و البته خوشحال میشم اگر چیزهایی رو نگفتم و یادم رفته و نمیدونستم، اینجا بنویسید).
محمدرضا جان سلام
قبل از هر چیز از این که کامنت من تا حدودی بی ارتباط به نوشته توست عذر می خوام، اما شاید از قضا -چون راجع به چشم و بینایی است- مرتبط ترین روزنوشته ای هم باشه که من از طریق اون می تونم در خصوص مشکل خودم -و احتمالا بسیاری از متممی ها- با توحرف بزنم.
محمدرضا سعی می کنم خیلی خلاصه و موجز بنویسم.
من کور رنگی دارم و گویا سه درصد انسانها هم به این عارضه مبتلا هستند.
بنابراین من لینک های قرمز رنگی که در مقاله های متمم هست را نمی بینم و این موضوع خواه نا خواه تاثیر منفی روی متمم خوانی من داره. دست کم جذابیت و امکانات وآپشن هاش را کم می کنه. یه بار خیلی وقت پیش با پشتیبانی متمم این مطلب را درمیان گذاشتم که گویا در بیان ما فی الضمیر چندان موفق نبودم.
درخواست من این بود که لینک مقاله ها مثل ویکی پدیا آبی رنگ باشه.(توضیح این که کوررنگ هایی که رنگ آبی را نمی بینند خیلی نادرند و تقریباً قریب به اتفاق کوررنگی ها عدم تشخیص رنگ سبز و قرمزه)
جالب این که مارک زاکربرگ هم گویا کوررنگی داره و به همین دلیل نشان فیسبوک را آبی قرار داده.
خلاصه اینکه میشه با یه تست خیلی ساده درصد متممی های کوررنگ را (البته به تقریب) درآورد و نهایتاً با توجه به امکانات و اولویت های متمم تصمیم گیری کرد.
ارادتمند?
احمد جان.
این نکتهای که تو گفتی رو من در گزارشهای بچههای پشتیبانی دیدهام. البته چون برای کاهش سوگیری اسمها حذف میشه، نمیدونم پیام تو رو دیدهام یا یکی دیگه از بچههای متمم. اما به هر حال میدونم این موضوعی که اشاره کردی، از فهرست پیشنهادها حذف نشده. فقط بالاترین اولویت بهش اختصاص داده نشده. چون کارهای فوریتر (نمیگم مهمتر) وجود داشته.
اتفاقاً کاملاً هم برای بچهها شفاف هست. فکر کنم حتی توی خود متمم یا یکی دیگه از سایتهامون هم به علت لوگوی آبی فیسبوک و موضوع کوررنگی زاکربرگ اشاره شده و پدیدهٔ ناشناختهای برای من و بچههای متمم نیست.
نمیتونم بگم به زودی، اما حدسم اینه که در یکی دو ماه آینده این کار انجام میشه و توی تنظیمات، گزینهای اضافه میشه که رنگ مورد نظرت رو برای هایپرلینکها از بین دو یا سه مورد انتخاب کنی. همونطور که تا حالا لطف کردی و تحمل کردی، لطفاً یه مقدار دیگه هم تحمل کن. همین الان هم توی هفتههای اخیر – که به همه اکانت یک ماهه هدیه دادیم و سرگرم بازنگری هستیم – صفحهٔ تنظیمات ما داره تغییر میکنه و بهتر میشه و مطمئنم این گزینه رو هم به زودی اونجا میبینی.
محمدرضا جان ممنونم.
این چندمین باره که من کامنت می گذارم و تو با لطف و عنایتی تمام به اون هاپاسخ میدی. این پاسخ ها برای من خیلی باارزشه. البته «باارزش» را از اون جهت به کار بردم که بار احساسی سنگینی نداره. چون دیدم نوشته بودی از محبت زیاد انسان ها احساس خوبی پیدا نمی کنی. اما بدون دارم قلم را مهار می کنم که بار عاطفی نگیره وگرنه «باارزش» واقعا اون چیزی نیست که میخوام بگم.
«تشویش وقت پیر مغان می دهند باز
این سالکان نگر که چه با پیر می کنند»
سلام،
بعد از مدتی که مردد بودم کامنت بگذارم بالاخره تصمیم گرفتم کامنت بگذارم.
متاسفانه مدتی است که من هم CVS شدید دارم یعنی روزی بیشتر از ۱۵ دقیقه و نهایت نهایت ۳۰ دقیقه ۴۵ دقیقه نمی توانم به صفحات دیجیتال نگاه کنم و البته این زمان هم اپلیکیشن های فیلتر نور آبی و عینک خاص انجام می دهم.
مدت حدود ۴ ماه هست که تصویر را با ویدئو پروژکتور می خوانم این نکته را بگویم با این حالت خواندم مشکل هست و اکثراً یوتیوب فیلم نگاه می کنم به جای اینکه در گوگل متن سرچ کنم
مصیبت اصلی هم مشکل من با کارهایی هست که در محل کار با کامپیوتر انجام باید داد که آن هم داستانی برای خودش دارد.
به طور کلی دسترسی من به شبکه های اجتماعی و مسنجرها هم خیلی محدود است البته این مشکلی که برای حدود دو سال هست مواجه شده ام از بعضی لحاظ مفید بوده مثلاً من فکر می کنم روزی حدود ۲ ساعت (حداقل) پادکست گوش می دهم البته طی این دو سه هفتۀ اخیر به روزی ۷ ساعت هم می رسد خود این پادکست ها هم دنیایی ها!
البته از روی بوک ریدر هم کتاب می خونم که البته صفحه آن مشابه کاغذ معمولی است یعضاً حتر بهتر!
فعلاً که با مشکلات فراوان از لحاظ CVS مواجه هستم اما فواید جانبی هم داشته که ذکر آنها زیاد هست.
من راه های زیادی امتحان کرده ام اما تاکید من اینه که تا قبل از اینکه مشکل تان حاد بشه فکری به حال این مشکل بکنید در غیر این صورت مشکل عجیبی در آینده خواهید داشت.
در هر صورت علی رغم مشکلاتم و عدم مراجعه به سایت ها و اپلیکیشن ها و شبگه های احتماعی خیلی کم شده آن هم با توفیق اجباری؟
مبادا مشکل بعدی که به صورت پاندمی در بیاید همین CVS باشد.
با این همه مشکلات خاص باز هم Shabanali روزنوشته و همچنین متمم را نگاه می کنم.
اما به نظرم ایده ای آمد البته هنوز شاید زود هست اما می ترسم نصف کره زمین مشکلات چشم بگیرند مشابه بیماری COVID-19
خیلی از سایت متمم و همچنین روزنوشته ها استفاده می کنم.
نمی دونم درست باشه یا نه؟ اما اجازه بدهید تقاضا کنم آیا امکان این وجود داره بعضی مباحث رو فایل صوتی منتشر کنید؟ حیف از سایت متمم که نمی تونم خیلی استفاده کنم اما فایل صوتی می تونه خیلی کمک به افرادی امثال من باشه.
ممنون
محمدحسن جان.
متأسفم که تو هم گرفتار CVS شدی. از حرفهات برداشتم این بود که حدود دو سال گرفتار CVS هستی. من فکر میکردم CVS رو بشه با ملاحظه و تمرین و عینک و … کمکم مرتفع کرد. اشتباه میکردم؟
من حدود سه ماه این مسئله رو به شکل شدید تجربه کردم. تقریباً برای تمام انواع مطالعه – حتی مطالعهی روی کاغذ (خصوصاً سفید) – از عینک فیلتر آبی استفاده کردم و تمرینهای چشم و …، الان دیدِ دورم مشکل داره اما مشکلم در استفاده از صفحهی نمایش خیلی کمتر شده (البته هنوز هم عینک استفاده میکنم).
در مورد استفاده از فایل صوتی در متمم، مشکلی که ما داریم سختیِ ویرایش هست. در حال حاضر، محتوای متمم حدوداً روزی ۶۰۰۰ تا ۷۰۰۰ کلمه ویرایش میشه که گاهی بعضیهاش هم دوباره توی تایملاین میاد.
تقریباً روی هیچکدوم از درسها، هنوز به نقطهای نرسیدیم که بتونیم بگیم نسخهی نهایی هست و ویرایش نمیخواد.
اگر فایل صوتی داشته باشیم، نمیگم ویرایش مجدد اونها غیرممکنه، اما بسیار پردردسر و زمانبر میشه.
ضمن اینکه ممکنه فایل قدیمی دست بچهها بمونه و در خوندن متن جدید و ویرایششده تنبلی کنن.
اینها باعث شده که ما در تولید محتوای صوتی تردید داشته باشیم.
من حتی از فایلهای صوتی نوروزی که هر سال برای بچهها میفرستم ناراضی هستم و وقتی اونها رو بعد از مدت چند ماه یا چند سال گوش میدم عصبی میشم و مدام میگم دیگه چنین کاری نمیکنم و حاضر نیستم فایل صوتی ضبط کنم (متن بود، سریع و ساده ادیت میکردم و انقدر حرص نمیخوردم).
البته باز در اواخر سال، پیمانشکنی میکنم و فایل صوتی جدید ضبط میکنم. اما اعتراف میکنم که دلم با این کار نیست و همیشه با تردید و دلآشوبی همراه میشه.
سلام ، من یک پیشنهاد داشتم نمی دونم امتحان کردید یا نه، من بعضی وقت ها که چشمانم دیگه یاری نمی کنه برای متن انگلیسی از نرم افزار Balabolka با صداهای طبیعی IVONA استفاده می کنم و صرفا متن رو در اون کپی می کنم تا برام بخونه. یا بعضی وقت ها که فایل صوتی یک کتاب در دسترسم نیست با نرم افزار Voice Dream Reader اون ها رو می خونم. ( کیفیت این ها از سرویس های عادی تبدیل نوشتار به گفتار بهتره چون صوتش از حالت ماشینی فاصله گرفته ). یک سرچ کوتاه کردم دیدم سرویس های مشابه فارسی این ها هم موجود هست، البته نمی دونم کیفت صوتش چقدر خوب باشه.شاید بتونید درس های متمم رو با این روش بخونید. ( در واقع گوش بدید)
[…] راحتی در وبگردی و مطالعه در نور کم یا حالت شب یکی دلایلی است که استفاده از این افزونه توصیه میشود. علاوه بر این، وقتی که تفاوت بین نور منتشره از صفحه لپتاپ یا موبایل با نور محیط زیاد باشد، چشمها در کوتاهمدت (به صورت لحظهیی) اذیت شده، زود خسته میشوند و در بلندمدت آسیب میبینند. (+) […]
سلام.
مدتهاست که از دارکمود تو موبایل استفاده میکنم و ویندوز تا جایی که شده از تم تیره استفاده میکنم و خیلی جالبتر اینکه امروز تصمیم گرفتم بعد از مدتها متممخوانی رو شروع کنم و تو کروموباستور گشتم دنبال اکستنشنی که صفحه بروزر رو دارکمود کنه به این اکستنشن رسیدم Night Shift نصبش کردم برای متممخوانی .. قبل متمم اومدم روزنوشتهها یه سر بزنم برای مطالب جدید ، نایتلایت رو فعال کردم اومدم پایینتر دیدم دقیقا این مطلب درمورد همین محافظت از چشمه …. پیشنهاد میکنم به دارکمود خیلی جدیتر فکر کنید باعث میشه چشم خیلی دیرتر خسته بشه ..
اکستنشن Dark Mode رو فراموش کردم بگم که برای مطالعه عالیه … یعنی ترکیبی از این دو ..
سلام، در طول مطالعه متن همه ش داشتم به این فکر می کردم که بهترین پیشنهاد برای شما استفاده از عینک برای محافظت از نور آبی یه که خب در انتها متوجه شدم که پیش تر به این مهم پی بردید و در حال استفاده هستید. اما خب چون این مورد در حوزه ی کسب و کار فعلیم هست لازم دونستم که تذکر بدم عدسی های با تکنولوژی بازتاب نور آبی همه شون خوب نیستن و اون دسته ای که به اصطلاح با عنوان Blue cut عرضه می شن بخاطر ضریب محافظت از نور آبی یا همون BPI نامناسب شون اصلا توصیه نمی شن چون به طور کلی درصد بالایی از نور آبی رو فیلتر و یا بازتاب می کنن که خب روش درستی نیست.
در واقع کارکرد درست رو اون دسته از عدسی هایی دارن که ازشون به عنوان Blue Protect که بهترین برند صاحب تکنولوژی ش ZEISS هست و Blue Control که بهترین برند تولید کننده ش HOYA هست، نام بردید. این تکنولوژی ها عملکردشون بازتاب بخشی از نور آبی ساطع شده از منابعی مثل صفحه نمایش هاست و با ضریب محافظت ۱۵ بهترین عملکرد رو برای کنترل و محافظت از گذردهی طول موج ۳۸۰ تا ۴۴۰ نانومتر ارائه می دن. دو تا تصویر از نرم افزار مشاوره عدسی هویا رو می ذارم تا بتونید تفاوت این دو تا تکنولوژی رو تا حدودی ببینید:
مقایسهی دو تصویر برای تشخیص تفاوت دو تکنولوژی
خودم سال هاست که از عینک طبی استفاده می کنم و واقعا قبل از اینکه این نوع عدسی ها رو تجربه کنم نمی دونستم چقدر ممکنه کمک کننده باشه ولی الان تقریبا به هر کسی که ساعت های زیادی در روز رو خیره به صفحه نمایش گوشی، تبلت و کامپیوتر سپری می کنه پیشنهاد می کنم.
امیرمحسن جان. ممنون از توضیحاتت.
دو تا لینکی رو که گذاشته بودی توی یه عکس ترکیب کردم و یه کم حجمش رو کم کردم (میدونم png گذاشتی که رنگها بهتر و دقیقتر دیده شه. اما اینجا هم سعی کردم توی تبدیل کردن پروفایل رنگ حفظ بشه). امیدوارم دعوام نکنی 😉
راستی کاش کسب و کار فعلیت رو بیشتر توضیح میدادی (البته اگر محدودیتی نداری).
https://motamem.org/user-content/160204802/
سلام، خواهش می کنم، اتفاقا بابت لطفی که کردید ممنون هم هستم چون اینطور تصویر گویاتره و قابلیت مقایسه بهتری داره.
کسب و کارم در حوزه عینک و اپتیک هست، یه گالری عینک جمع و جور که سعی داریم توش محصولات باکیفیت رو به شیوه ای متفاوت ارائه بدیم.
سعی می کنیم اطلاعات و تجهیزات مون به روز باشه و به مشتری اون طور که واقعا شایسته ش هست مشاوره ی خرید بدیم. همین طور بدنبال بهبود و توسعه ی کار و حفظ رابطه ی پایدار با مشتری هامون هستیم.
از اونجا که اغلب توی متمم همه حرفامون رو می زنیم، ذیل مطلب “یک کسب و کار جوان” دارم یه معرفی چند خطی و لینک صفحات مجازی مونو گذاشتم.?
https://motamem.org/user-content/160204802/
اون پیشنوشت اول متن رو که خوندم، با عرق سردی بر جبین، یک فاتحه برای وبلاگ خدابیامرزم خوندم و گفتم خدا رو شکر که مُرد!
سلام
من هم کار اولم با کامپیوتره و هم بعد از ظهر که میرم خونه خیلی وقتها اونجا هم دارم کارهای سایت خودمون و حساب و کتاب و … رو انجام میدم و به خاطر اینهمه روبه رویی با صفحه نمایش همیشه از عاقبت کار چشمام می ترسم.
برای همین یک سری حرکات یوگای چشم رو روی دسکتاپم گذاشتم برای یادآوری که هر از گاهی انجام بدم که به تقویت ماهیچه های چشم کمک میکنه. مثل این حرکات :
https://bit.ly/2Xyizhx
البته الان میخوام نرم افزاری که سعید رمضانی گفت و توصیه های شما برای کم کردن رنگ آبی صفحه نمایش رو هم امتحان کنم.
غیر از چشممون، برای ماهایی که مدام پشت میز و کامپیوتر نشستیم بلند شدن و انجام دادن یک سری حرکات برای گردن و سر و پاها و ستون فقرات هم لازم هست. مثل «حرکات ایزومتریک گردن» که با همین اسم اگر جستجو کنید نمونه هاش رو پیدا میکنید.
این رو هم بگم که اینها رو من از کلاس یوگا یاد گرفتم و اگر هم بین کارها یادم بره که انجام بدم (که بیشتر وقتها هم یادم میره) حداقل توی تمرینات روزانه یوگام انجام میدم.
یه زمانی مدل ذهنیم اینطوری بود که :یوگا ورزش نیست ریلکسیشنه فقط تازه اونم فقط واسه خانمها.
اما از زمانیکه خودم کلاس میرم میفهمم که چه ورزش خوبیه برای همه انسانها برای اینکه مثل روزهای کودکی توی لحظه زندگی کنیم به جزییات دقت کنیم و نسبت به هر قسمت بدنمون هوشیار بشیم و حسش کنیم و برای سلامتی و حال خوبش وقت بگذاریم (البته اگر کسی خواست یوگا رو امتحان کنه حتما یک جای معتبر و مطمئن که سطح بندی هم داشته باشه باید بره).
من توصیه ای برای مراقبت از چشمها ندارم 🙂 ، گرچه خودم همیشه با چشمام درگیرم و به خاطر میگرنم و کم خوابی همیشه بینایی ام متغیره و بیشتر اوقات حالت تهوع دارم. ولی بعد خوندن این روزنوشته، یاد شعر حافظ افتادم: “تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد”
سلام
اسم این مشکل رو شنیدم CVS می گن Computer Vision Syndrome که البته من دو سال قبل متوجه شدم
داستانش کمی طولانیه اما اینو بگم که پزشک ها تو تشخیص اون خیلی ضعیف هستند شاید تعجب کنید اول از همه علامت مشکل من سردرد پشت پیشانی و تاری دید بود که متخصص ها تا میگرن و حتی تومور رفتن بعد یکیشون تشخیص داد مشکل چشم باشه و البته چندین چشم پزشک رفتم تا آخر یکیشون گفت مشکل نور و CVS هستش
برای رفع مشکل چه کارها که نکردم و با انجام اون کارها روز به روز بهتر میشد شما نکات رو گفتید و من یه مساله ای که هر شخصی بدون فیلتر آبی مطالعه می کنه تعجب می کنم که چطور چشم درد نمی گیرند
خیلی ها رو دیدم که خسته می شوند و نمی دونند علتش چیه چون اون بدن آگاهی رو ندارن که متوجه این مشکل بشوند تازه بعد از اینکه مشکل رو متوجه می شوند اکثر پزشک ها اونو “میگرن” اعلام می کنن
می تونید فردا برید و به یه پزشک علایم رو بگید و به احتمال ۹۰ درصد خواهد گفت “میگرن”
من چقدر انرژی می گذارم که به اطرافیانم بفهمونم که تشخیث پزشگ ها خیلی هم اعتباری نداره (البته نه همیشه)
اگر ویندوز شما Seven هستش از F.lux می تونید استفاده کنید و صد درصد از Darkroom Mode استفاده کنید.
یکی از دوستان من از ویدئو پروژکتور استفاده می کنه خیلی مؤثره البته ویدئو پروژکتور با کیفیت بالا (یکی از دوستام جدید خریده و قبلی رو می خواد بفروشه اگر شخصی خواست بگه شماره بدهم)
اونایی که خیلی با کامپیوتر و مانیتور کار می کنن ترکیب Darkroom Mode و ویدئوپروژکتور خیلی کمک می کنه
البته نکات رو محمدرضا گفته اما یه نکته ای که خیلی مهمه ppi و Resolution و در کل کیفیت لیتاپ و تبلت و موبایل هستش که کنتراست خوبی با زمینه داشته باشه
من حتی محیط کارم از Darkroom Mode استفاده می کنم و همه تعجب کنن و کلی زمان می بره بگم مشکل چیه اما تحربه میگه که تا شخصی خودش دچار نشه نمیره سراغ راه حل.
راه حل دیگه برای گوشی ها خریدن گوشی دوطرفه هستش یا گوشی یا تبلتی که E-ink باشه مجبور بودم اول Yotaphone دوطرفه گرفتم الان هم دوماهیه که تبلت E-ink خریدم الیته از همون ماه اول رفتم Kindle گرفتم و کلی کتاب باهاش خوندم تجربۀ منحصر به فردیه البته شاید اولش عادت کردن مشکل باشه اما بعدش از خودتون خواهید پرسید قبلاًها چطوری از روی کاغذ می خوندید.
هر چقدر سن تون پایین تر باشه عادت کردن به تکنولوژی E-book Reader سریع تر اتفاق می افته
شاید نسل های بعدی کلی به ما بخندند که از روی کاغذ می خوندیم
همون طور که محمدرضا تو فایل صوتی یادگیری کریستالی گفته تو این مشکل کلی در مورد ویدئو پروژکتور و E-ink یاد گرفتم
همیشه از خودم می پرسم چرا با وجودی که این مشل واقعاً حاد هستش شرکت های بزرگ سازنده گوشی هنوز خیلی سرمایه گزاری روی این E-ink ها نمی کنه البته تو این ۲۰۱۹ کلی تبلت و گوشی جدید E-ink معرفی شده اما منظورم شرکت های بزرگه و یکی از دوستام میگه منتظرند براشون خوب مشتری درست کنند
البته مانیتور E-ink هم این اواخر معرفی شده که یادم رفت بنویسم (متاسفانه به خاطر گران شدن دلار قیمت اینا بالا هست)
این مشکل خیلی حاد هست و روز به روز به تعداد اضافه می شود و مطمئن هستم تو این دو سه سال آینده سازندگان گوشی شیفت بزرگی به سمت E-ink خواهند داشت.
اگه اونهایی هم که دچار این مشکل هستند خیلی هم ناراحت نباشند واقعاً Life style رو تغییر می ده یعنی یه اجباری میشه که کلی تغییرات تو خودش ایجاد کنه مثلاً فایل های صوتی (پادکست) و کتای صوتی زیاد گوش بده حتی توی خیابون و تاکسی و مترو و شستشو می تونه مطالعۀ صوتی داشته باشه
خیلی نوشتم اما چون هر روز درگیر این مشکل هستم زیاد نوشتم
اگر سرچ خواتسد بکنید Eye Strain هم گوگل کنید نتایج خوبی میاره
با تشکر
برای مراقبت از چشم مدتیه از نرمافزار Eye Leo استفاده میکنم و راضیام ازش. قبلا از نرمافزارهای دیگه هم استفاده کرده بودم که اغلب رو اعصاب بودن. ولی این Eye Leo خیلی با اعصاب من سازگارتره(:
هر چند دقیقه یک بار یه تمرین کوچیک ۱۰ ثانیهای مثل بستن چشمها یا نگاه به بالا پایین میده و در فواصل طولانیتر میگه چند ثانیهای به دور نگاه کن. هر ۵۰ دقیقه هم یه بار یادآوری میکنه که برو یه قدمی بزن بیا.
هم رایگانه و هم این فواصل به سادگی قابل تغییر هستند. هم این که پیامها رو با یه پلنگ (؟) نشون میده که شکل کارتونی قشنگی داره.
وبسایت برنامه:
http://eyeleo.com
اون موقع که عکسهای کار کردن با لپتاپ در تاریکی رو بهمون نشون میدادی، به نظرم نگران کننده میومد، اما خُب نمیشد چیزی گفت!
خدارو شکر که “الان وضعیت کاملاً عادی شده و مشکلی وجود نداره”
این مطلب قشنگ و صمیمی و آموزنده رو که خوندم، واقعاً برام یادآوری شد که منم بیشتر مراقب چشمهام باشم.
(یاد تجربهی خودم و نوشتهی خودم توی وبلاگم درباره عواقب به اصطلاح Sedentary Lifestyle و زیاد نشستن و چند پیشنهاد در این زمینه هم افتادم، که منم دوست داشتم با اون نوشته، تجربهی خودم رو با دوستانم در میون بذارم.)
اما در مورد چشم، راستش رو بخواهی من از بچگی، عینک زدن رو خیلی دوست داشتم. نمیدونم چرا ولی کلاً حس عینک طبی زدن برام همیشه دوستداشتنی بوده و هست.
البته اونموقعها دکتر بهم میگفت عینک نیاز نداری، ولی فکر کنم یه جور تنبلیِ چشم داشتم (مثلاً نمیتونستم چشمام رو لوچ کنم 🙂 الان هم نمیتونم، اگه هم تلاش کنم چشمهام واقعا درد میگیره و سرم گیج میره) برای همین دکتر هر بار یه تمرین برای ورزش چشم بهم یاد میداد یا بهم یادآوری میکرد.
میگفت یه مداد یا خودکار دستت بگیر (همیشه هم با یه خودکارِ بیک این تمرین رو بهم نشون میداد) و میگفت اون رو روبروی چشمات قرار بده و با نگاهت روی قسمت بالای مداد تمرکز کن و بعد این مداد را با دستت، در امتداد نگاهت آروم از چشمات دور کن و بعد دوباره آروم به چشمات نزدیک کن، در حالی که هنوز داری به نوک اون مداد نگاه میکنی. و روزی حداقل ۱۰ بار این ورزش چشم رو انجام بده. (البته اگر من یادم میموند که انجامش بدم)
الان هم (و خیلی وقته) که برای مطالعه و کار با کامپیوتر حتماً عینک میزنم، و کلاً با عینک زدن راحتم و دوستش دارم. اگر نزنم هم، چشمم خیلی زود خسته میشه و هم گاهی درد میگیره یا میسوزه.
عینکم رو هم با شیشه آنتی رفلکس و (همونطور که خودت اشاره کردی) Blue-control انتخاب کردم.
جالبه برام، وقتی این عینک با شیشهای که این ویژگیها رو داره میزنم انگار دنیا با نورهای لطیفتر و ملایمتر و آرامشبخشتری دیده میشه.
چندین بار پلک زدن و هر چند وقت یکبار به نقطهای دور نگاه کردن هم خیلی روش خیلی خوبیه و من هم همیشه سعی می کنم فراموشش نکنم و انجامش بدم.
این هم خوبه که گاهی که دراز کشیدیم و چشمامون رو بستیم، چشمهامون رو از زیر پلک، چند بار در جهت عقربه های ساعت و بعد بر خلاف عقربه های ساعت، کامل بچرخونیم، یا حتی وقتی چشمهامون بازه گاهی این تمرین رو انجام بدیم. این کار میتونه به عضلات چشممون ورزش بده و بینایی رو تقویت کنه.
خوردن هویج و آب هویج و میوهها و سبزیجات نارنجی رنگ رو هم که همیشه شنیدیم که به دلیل ویتامین A میتونن برای بینایی مفید باشن.
محمدرضا. راستی کتابخوان فیدیبوک هم خوبه و حس خوندن کتاب کاغذی رو به آدم میبخشه و چشم رو اصلاً خسته نمیکنه. قیمتش هم مناسب تر از کیندل هست، (اگر یه وقت دوستان، دنبال یک کتابخوان با قیمت مناسبتر هستن)
ببخش که زیاد حرف زدم، و بازم ممنون که این تجربه و نکات خوبت رو با ما هم به اشتراک گذاشتی.
ممنون از توصیه های مفید. من چون همیشه از عینکی شدن هراسانم ، ناخودآگاه مطالب مرتبط را دنبال می کنم و با اجازه صاحب خانه چند نکته مختصر را اینجا اضافه می کنم:
– در مورد رنگ کاغذهای کتاب همانطور که اشاره کردین، کاغذ گلاسه به دلیل بازتاب شدید نور، بیشترین اثر منفی را روی چشم داره و کاغذ بالکی که متفاوت از کاغذ کاهی است (تقریباً به رنگ چوب) بهترین نوع کاغذ برای چشم هست که خوشبختانه اخیراً ناشران مورد استفاده قرار می دهند.
– یه قانون هست به نام قانون ۲۰ – ۲۰ – ۲۰ که اگر یادم بمونه در طول روز سعی می کنم رعایت کنم (۲۰ دقیقه مطالعه، ۲۰ ثانیه خیره شدن به فاصله ۲۰ فوتی)
– نوشیدن آب را خیلی توصیه می کنم و در کنارش هر روز خودم از اشک مصنوعی استفاده می کنم چون موقع خیره شدن به مانیتور ناخودآگاه پلک زدن کم میشه و آب روی سطح قرنیه تبخیر میشه.
پی نوشت: توی سایت های پزشکی و سلامت، این موردی را که ما طولانی مدت رو به مانیتور می نشینیم «سندرم کار» نام می برند که عوارضش التهاب و خشکی و خستگی چشم هست.
با آرزوی سلامتی برای همه دوستانم
آقاآب هویج رو فراموش کردی:)
محمدرضا یکی از چشمای من مشکل داره که برمیگرده به آسیبی در دوران کودکی.حالا گاهی اونی که سالمه رو برای دقایقی میبندم و دنیارو مات میبینم. خیلی احساس عجیبیه.
سلام
من درحدود ۳۵ ساله (از ۴ سالگی) که دارم عینک میزنم و بحث مراقبت از چشم برام واجب بوده
توی این چندسال چندتا راهکار و توصیه که پزشکان بهم کردن و جواب داد رو خلاصه میگم :
۱- دوچرخه سواری کردن:
هر ورزشی که باعث افزایش ضربان قلب بشه که برای من دوچرخه سواری جواب داد
۲- خواب به میزان مناسب:
چشمها نیاز به استراحت دارند
۳- فولیک اسید و B6 و B12 برای درد چشم و حالت تهوع
باید پزشک تجویز کنه حتما
۴- ماساژور چشم عالیه البته برند معتبر