دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

چگونه در یک جامعه، همه مجرم میشوند…

پیش نوشت ۱: ملکه انگلیس زمانی گفته بود، قانون برای یک جامعه مثل یک لباس است، اگر آنرا زیادی تنگ درست کنیم، زمانی که جامه را بر تن جامعه میکنیم، از جاهای مختلف شکافته و پاره میشود…

پیش نوشت ۲: اگر مصادیق جرم را افزایش دهیم، مجرمان را افزایش داده ایم بی آنکه ارتکاب جرائم واقعی، افزایش یافته باشد.

متن:

یادم می آید نخستین روزها که فیس بوک ف.ی.ل.ت.ر شد، من جزو کسانی بودم که استفاده از آن را کنار گذاشتم. حوصله مکانیزمهای پیچیده عبور از ف.ی.ل.ت.ر را نداشتم و عطای فیس بوک را به لقایش بخشیدم. اما زمانی که حلقه محدودیتها تنگ و تنگ تر شد، زمانی رسید که دیدم برای پیدا کردن تصاویر معمولی نیز با صفحه معروف «پیوندها» مواجه میشوم. به هر مصیبتی بود راهکارهای عبور از دیوار ف.ی.ل.ت.ر را یاد گرفتم تا بتوانم اسلایدهایم را درست کنم. اسلایدهایی که قرار نبود برای کفار و معاندین پخش شود و عمده مخاطبان آن مسئولین بودند!

وقتی که دیدم به لطف نرم افزارهای عبور از دیوار ف.ی.ی.ل.ت.ر دسترسی به جهان آزاد دوباره امکان پذیر شده، اکانت فیس بوکم را دوباره فعال کردم و مجدداً به جمع کاربران فیس بوک پیوستم. اگر محدودیتها تا این اندازه شدید نبود هیچگاه زحمت این همه مصیبت را به خودم نمیدادم.

هنوز میشناسم کاربران زیادی را که حوصله عبور از دیوار ف.ی.ل.ت.ر را ندارند و به سهم کوچکی از دنیای آزاد که «برادر بزرگ» برای آنها صلاح دانسته است قناعت کرده اند. اما احساس می‌کنم تنگ کردن دیوار این زندان و توسعه‌ی این روش ف.ی.ل.ت.ر کردن عمومی، عملاً نقض غرض خواهد بود و ایرانیان را بیش از هر زمان دیگر به شکستن موانع و ورود به دنیای آزاد ترغیب خواهد کرد.

هر بار که یک ایرانی از طریق ف.ی.ل.ت.ر شکن وارد دنیای آزاد میشود، «حرمت دولت و نظام» یک بار شکسته میشود. و با اعمال محدودیت های بیشتر، هر ایرانی به صورت روزمره نیازمند عبور از دیوار ف.ی.ل.ت.ر خواهد بود. در این میان حرمت نظام و قوانین آن به کجا خواهد رفت؟ جامعه ای خواهیم داشت که همه در آن مجرمند. این لباس تنگ شکافته میشود و این اصلاً اتفاق خوبی نیست…

پی نوشت: در تفکر سیستمی میآموزند که اگر کاری میکنی، فقط به یک دقیقه بعد از آن فکر نکن، به یک سال پس از آن و اثرات دور دست هم فکر کن. کاش تفکر سیستمی بر بدنه اجرایی کشور حاکم بود.

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه ای گری (صوتی) هدف گذاری (صوتی) راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


45 نظر بر روی پست “چگونه در یک جامعه، همه مجرم میشوند…

  • یاسر گفت:

    سلام
    آقای شعبانعلی من با مطالب شما موافقم اما اگز قرار است به صدسال آینده موضوعی فکر کرد آیا تا به حال به طبعات فیس بوک فکر کرده اید؟ آیا فکر کردن به آن به علت دلایل مثبت آن سبب می شود طبعات خطرناک آن را صرف نظر کرد. هر محدودیتی می تواند باعث رشد شود. منکر آن نیستم، نحوه جلوگیری از ان را با ف ی ل ت ر مناسب نمی دانم و روش های بهتری هم است.
    اما اگر بخواهیم به خطر های آن فکر کنیم بازم می توانیم جلوی خوذ را از استفاده آن بگیریم ؟

    ممنونم

  • مجتبی گفت:

    و همچنین تفکر سیستمی میگه نوع ساختار پدید آورنده ی رفتار اعضاست،حالا یا باید اعضا از پایین به بالا درست شن یا از بالا به پایین سیستم درست شه،که البته تو تفکر سیستمی بالا و پایین خیلی مفهوم گذشته ی خودش رو نداره.

  • فاطمه گفت:

    سلام

    در راستای همون تفکر سیستمی….

    برای این دو خانواده‌ی بی‌سرپناه کاری کنیم:

    http://fardayesabz.sharif.ir/2014/04/2423/

  • احمد گفت:

    سلام استاد عزیز
    این قصه هر روزه در بسیاری از زمینه هاست . جائیکه انسان ها تمرین می کنند تا از موانع کوچک قانونی بپرند و برای روز مسابقه جهش های عظیم خود را آماده کنند .
    ایستگاه مترویی را می شناسم ( طرشت – شریف )که در میانه یک بلوار کوچک است . اطراف آن جایی برای پارک خودروها در نظر گرفته نشده و در طول این بلوار چهار ردیف تابلوی توقف مطلقا ممنوع به فواصل غیر معمول کوتاه کاشته شده است . یعنی حتی دو ردیف در میانه بلوار و مجاور بلوک ها و چمن کاری جداکننده مسیرهای رفت و برگشت ؛ که غیر عادی به نظر میاد .
    از صبح خودروهایی که رانندگان شان مسافران مترو هستند , به ناچار در محل ممنوع خودرو خود را پارک می کنند و بعداز ظهر با برگ جریمه تحویلش می گیرند . هر بار که از آن مسیر عبور می کنم ؛ با خودم می گم آیا این رانندگان به مرور بی احترامی به قانون را نخواهند آموخت و . . .
    اما هر سیستمی راه حل های مسایل خود را در درون خود می سازد !! در این مورد راننده راضی است که جایی برای پارک داشته ؛ نهادی راضی است که برگ های جریمه اش بی مصرف نمانده ؛ ملتی راضی است که مسیر تخم مرغ دزدی هنوز بسته نیست و . . .

  • داوود گفت:

    دقيقاً درسته.
    زماني بود -زماني دور البته و اوايل ورود اينترنت به كشور يا كمي بعد از ورود- كه عبور از ف.ي*ل.ت*ر خجالت داشت و طرف مي‌رفت پيش افراد ماهر تو امور رايانه و با شرمندگي ف*ي.ل*ت.رش*ك.ن درخواست مي‌كرد. بعدتر فقط ف.ي*ل.ت.ر*ي.ن*گ سياسي بود و مثلاً معاندين و گروه‌هاي سياسي اپوزيسيون سايت‌هاشون ف۰ي۰ل۰ت۰ر بود كه باز هم افراد خاصي به ف-ي.ل-ت.رش.ك.ن نياز داشتند. اما الان، هر بني بشري به شكنندهٔ فیل*تر نیاز داره برای سایت‌هایی که از نظر هیچ فرد عاقلی هیچ موردی هم ندارند…

  • کیانوش گفت:

    سالها پیش از شخص مسن با تجربه ای شنیدم که می گفت :حرف من حرفه و ارزش داره ” نباید حرفی بزنم یا کاری کنم “که
    حرمت من بشکنه این حرمته خیلی مهمه
    در جامعه ای که حرمت شکنی عادی بشه دیگه سنگ رو سنگ بند نمی شه متاسفانه !

  • shahab گفت:

    چه قدر بده که حتی اگه بخوایم بگیم ف.ی.ل.ت.ر چیز خوبی است باید اینطوری بنویسیمش…

  • محمدعلی گفت:

    محمدرضا جان ، مصداق دیگری برای این مطلب خوبت :

    http://www.khabaronline.ir/detail/349764

    http://www.khabaronline.ir/detail/349778

  • shiva گفت:

    سلام محمدرضا آوردن تیتر مجرم و اشاره به کاربران فیسبوک در متن کنار هم فقط یک چیز رو برام تداعی میکنه اونم اینکه به عنوان یک مجرم دارم برای یک مجرم دیگه کامنت میذاردم! به نظرت درسته؟ 🙂

  • ابوالفضل گفت:

    محدودیت همیشه کنجکاوی و برای فاعلش همیشه بی اعتمادی می آورد.زودتر تغییر کنیم.

  • ریحانه گفت:

    اندر احوالات من و نرم افزارهای رفع مسدودی – (قصه این روزهای من)
    امروز صبح که از خواب بیدار شدم طبق معمول شروع کردم به چک کردن نوتیف های شبکه های اجتماعی ام. اما متوجه شدم نرم افزار رفع مسدودی گوشی ام کار نمی کنه! بعد از چندبار وارد کردن پسورد و روشن و خاموش کردن گوشی به یاد آوردم احنمال زیاد مسئول رفع مسدودی محترم در عوض دو ماه، اکانتم رو برای یک ماه شارژ کرده و حداقل در اون لحظه نمی تونم ازش استفاده کنم.
    حس خیلی بدی بود، فکر می کردم که دیگه گوشیم به درد نمی خوره و من هیچ ارتباطی با دنیای خارج از خودم ندارم…
    کاملا خواب از سرم پریده بود! در حالت خواب و بیداری به ذهن ام فشار آوردم که برای روز مبادا اپلیکیشن جایگزین چی دارم و در کمال نا امیدی به سراغ گزینه دوم رفتم چون شک داشتم بتونم باهاشون کار کنم. ولی اپلیکیشن بیچاره در کمال ناباوری خوب تر از قبلی به من اجازه توییت کردن می داد.
    اتفاق شوکه کننده ای بود ولی باعث شد ذخائر نرم افزار رفع مسدودی ام رو بازبینی کنم تا دوباره مشکلی پیش نیاد.

  • سیمین-الف گفت:

    سلام استاد عزیز
    سلام همراهان
    بعضی وقتها بزرگترها چون می خوان راحت باشن یا دغدغه ایی براشون پیش نیاد از یه سری مسائل، بچه هاشونو دور می کنن و یا، موانعی براشون ایجاد می کنن. غافل از اینکه بیشتر از اون چیزی که فکر می کردن، هم خودشون هزینه می دن و هم بچه هاشون.
    کافی بود یه مقدار آگاهی و خلاقیت داشتن و یا وسیعتر و با دید بازتری به اطراف و شرایط متقابلشون نگاه می کردن تا به نفع هر دو، مساله پیش می رفت.
    و حالا ما…
    آرزو می کنم این مسائل و مسائل این چنینی در کشورمون با آگاهی عمومی و اجتماعی حل و برطرف بشه تا نیروی جوانان مستعد و فعالمون صرف سازندگی و شکوفایی شود، نه صرف شکستن و شکافتن!
    پایدار و برقرار باشید.

  • علیرضا گفت:

    می دونم که به موضوعه بحثت مربط نیست….!!! ولی…
    محمد رضا خیلی خوبه که به مطالب قدیمی و مهم دوباره بر می گردی ولی مطالب مهم تری هم هست که به اونا بپردازی.
    مثلا تو حوزه مذاکره یه بحثی بود که می گفتی مذاکره کننده حرفه ای احساس باهوش بودن به طرف مقابل می ده و طرف در مقابلش بهش امتیاز میده، یا اونو منصف جلوه می ده یا…. . حالا اگر شخصیت ما طوری باشه که در همچین جایگاهی قرار بگیریم (بالاخره هر کس ضعف هایی داره که همش هم مربوط به دانش مذاکره نیست) اونوقت بستگی به شخصیتش چه طوری باید با مذاکره گر حرفه ای برخورد کنه؟

  • رها-اسفند گفت:

    دارم از این همه دروغ و جهل و عقب ماندگی و محدودیت و تکراربالا می آورم……….

  • نويد گفت:

    نميدونم اهل ديدن سريال هاي سوپر ماركتي هستيد يا نه اما در اين بين {شاه گوش} شهرت خوبي پيدا كرد و من هم ترغيب شدم چند قسمتي از اونو ببينم. عنوان بلاگ رو كه ديدم دقيقا ياد اون افتادم. همه ي نقش هاي اين فيلم طرحي از نقش هاي تيپيكال جامعه است……همه متهم ميشن….جرمشون اون اتهام نيست اما مجرمند!!!! 🙂 نتيجه اش با بلاگ شما يكي نيست اما بسيار جالب بود.

  • کیان گفت:

    “می گویند تنهایی پوست آدم را کلفت می کند
    می گویند عشق دل آدم را نازک می کند
    می گویند درد آدم را پیر می کند
    ومن امروز
    کرگدن دل نازکی هستم که پیر شده است”
    مهدی صادقی/کتاب ذهن خطرناک یک انسان معمولی

    • شهرزاد گفت:

      کیان عزیز … این مطلب زیبایی که گفتی، منو به یاد قطعه ای از شعر زیبای «مسافر» سهراب سپهری، انداخت که میگه :
      “وسیع باش و تنها و سر به زیر و سخت …”
      که گفته میشه سهراب این قسمت از شعرش رو از گفتاری از «بودا» الهام گرفته :
      بودا میگه: (من تکه هایی از گفتار زیبایش را انتخاب می کنم)
      ” از همراهی محبت زاید، و از محبت، رنج؛ چون این زهر را که از محبت برمی­تراود بینی، به کردار کرگدن تنها سفر کن.
      با دلسوزیِ یاران یکرنگ خود، مرد، با دلی دربند، از مقصد غافل می­ماند، چون در دوستی این بیم را بینی،به کردار کرگدن تنها سفر کن.
      در همه جا آزاد، تک و تنها، و به این و آن نیک خرسند، خطرها را بیباک به جان خریدار، به کردار کرگدن تنها سفر کن.
      اگر دوستی بیابی که با او سفر کنی، مجذوب و ثابت قدم، لایق، برخطرها همه غالب، آگاه و خوشدل همسیر او باش.
      چون کسی را که به همسفری ارزد نیافتی، کسی که ثابت قدم و مجذوب نیست، هم بدان سان که راجه سرزمین فتح شده را وامی­گذارد، به کردار کرگدن تنها سفر کن.
      آز رفته، تزویر رفته، تشنگی رفته، شک رفته، و فریب­ها را همه بر باد داده، از جهان یکسره بی­نیاز گشته، به کردار کرگدن تنها سفر کن.
      در تلاش یافتن دورترین مقصد، نه در اندیشه سست، و نه در راه­ها تن ­آسان، در آغاز نیرومند، استوار، پایدار، به کردار کرگدن تنها سفر کن. “

  • ضیاء گفت:

    محمدرضا جان و دوستان عزیز می خوام به این مسئله از دید دیگه ای نگاه کنم.

    مدتی قبل داشتم با دوست چینی ام صحبت می کردم. صحبت از facebook شد. گفت در کشور ما facebook به طور کل قدغنه. در عوض سایتی رو معرفی کرد که خود چینی ها اونجا رو ساخته بودن و مختص چینی ها بود. برای عضویت در اونجا باید اسم چینی خودت رو انتخاب می کردی.

    وقتی دیدم اون و هم دوره ای هاش و در حقیقت تمام مردم چین خیلی مصره ان به عدم استفاده از facebook واقعا جا خوردم!
    فکر کنم حتی در خیالشون هم نمی گنجه که چنین کاری کنن. به نظرتون چرا؟

    به نظرم جواب رو در نوه ی تربیت باید جست و جو کرد. اینکه اون ها یاد گرفتن تا به “قوانین” کشور شون “احترام” بگذارن. از طرفی دولت هم به احترام متقابل رو رعایت کرده و سایتی رو براشون در نظر گرفته.

    دولت چین خیلی ریشه ای تر به این مسئله برخورد کرده. اما در کشور ما به چشم یک جرم نگاه می کنن نه مسئله.

  • آرام گفت:

    با این روش فقط برچسب زدن به ملت و برچسب خوردن حکومت داره اتفاق میفته با خیلی عوارض جانبی که در این مقوله «برچسب» هست
    در کنار محدودیتها و مشکلاتی که ایجاد میکنه در دستیابی به دنیای سالم ارتباطی

  • zoorba.booda گفت:

    اين متن رو ۶سال پيش از يه معلمي شنيدم كه ميگفت يكي از دانش آموزاش براي پدرش نوشته بود(اون تفكر سيستمي رو نمي شناخت ولي به معناي واقعي داشت سيستمي فكر ميكرد)
    “اگر مجبورم كني كه به بهشت بروم، آرزومندانه به دنياي پشت درهاي بهشت خواهم انديشيد.
    اگر مجبورم كني كه مثل تو باشم،تمام سعي ام را خواهم كرد تا هر كسي باشم بجز آنكه تو ميگويي.
    اگر مجبور باشم كه دوست بدارم،خيانت دريچه نجاتم خواهد شد.
    اگر اجبارم كني چشمهايم را به دنيا ببندم،پشت دريچه ي پلكهايم آنرا باشكوهتر ازآنچه هست تصوير خواهم كرد.
    اگر مجبورم كني كه جسمم را بپوشانم،با روحم برهنه خواهم شد.
    اگر دستهايم در بند باشد،دندانهايم را بكار خواهم گرفت.”
    و چقدر خوب ميشد كه اون مسئوليني كه خودشونو پدر مردم فرض ميكنن كمي هم با اين تفكر آشنا ميشدن

  • نوه ی حاج فتاح گفت:

    سلام؛
    به عنوان یک گرافیست دو نکته به ذهنم رسید عرض می کنم: ۱٫ نسخه قبلیِ (Home page) سایت صمیمی تر و برای مخاطب جذاب تر بود تا این که ام روز دیدم و شبیه این سایت های خبری بود. ۲٫ فایل لوگوتایپ بسیار حجیم است و عملا می توانم بگویم برای دانلودش با اینترنت نفتی ملت، صبر ایوب می خواهد. پیشنهاد می کنم فایل را با مود رنگی RGB و فرمت PDF در نرم افزار corel خروجی بگیرید که نهایتن ۱ مگابایت ناقابل می شود.
    جسارتم را ببخشید.

    • yalda گفت:

      می خواستم بگم که با نظر ایشون تا حدی موافقم.سایت خیلی طول می ده که کامل لود(بارگذاری)بشه.و این یکم اذیت می کنه از این بابت که ما عادت کردیم به زود لو ود شدن صفحه ها.
      ب هر حال برای خوندن مطالب با ارزش شما صبر و تامل این وقفه خیلی بر ما گران نیس .بلکه هم در برخی موارد شیرین!
      اما اگر رفع شه بیــــشتر متشکریم 🙂

  • شهرزاد گفت:

    این مطلب رو قبلا هم خونده بودمش و همون لحظه احساس کردم چقدر حرف دل منه … به نظرم نمیتونستم چیزی زیباتر از این مطلب، در این مورد، در جایی بخونم.
    یکی از مصادیقی که این موضوع رو در اونجا، کاملا لمسش می کنم؛ در وبلاگ خودمه. برای جزئی ترین و ساده ترین چیز، موضوع، فایل یا مطلبی که خودم با تمام وجودم حسش میکنم و دلم میخواد توی وبلاگ بذارم، همیشه یه ترس پنهانی توی وجودم، وجود داره که : نکنه از این خوششون نیاد، نکنه نباید چنین چیزی بذارم، نکنه بعدا مشکلی پیش بیاد … (خیلی سخته … 🙁 )

  • طاهره جلیلی گفت:

    ناخودآگاهی که همیشه بدون اینکه مرتکب جرمی بشه منتظر اینه که مچش رو بگیرن نمیتونه سالم بمونه… و جامعه ما پره از این ناخودآگاه ها… از مسائل اجتماعی و دینی بگیر و برو تا برسی به یه عالمه مسائل super persoanl…

  • احسان گفت:

    فیلترینگ باعث شده از جستجوی ساده اینترنتی تا دیدن سایتهایی که غیرسیاسی و اخلاقی هستند تا شبکه‌های اجتماعی و ارتباط با دوستانمان از فیلترشکن استفاده کنیم
    و رمزها و اطلاعات سایتهایی که بازدید میکنیم را در اختیار سرویس دهنده فیلترشکن که معلوم نیست چقدر میتواند از اطلاعات کاربران محافظت کند قرار بدهیم و یا با اطلاعات رد و بدل شده چه کاری میتواند کند؟

    فیلترینگ و به سبب آن استفاده از فیلترشکن باعث شده که از اطلاعات کاربرهای داخلی سوء استفاده بشه

    برای همین است که به فیلترشکنها نباید براحتی اعتماد کرد چون میتوانند به وسیله فیلترشکن رمزهای ما را سرقت کنند و از اطلاعات ما سوء استفاده کنند و یا در قبال بازگشت اطلاعاتمان از افراد سوء استفاده مالی و جنسی کنند

    مثل ماجرای هکری که در ۳ ماه پیش دستگیر شد و از ۳۰۰ دختر دبیرستانی با سرقت اطلاعاتشان (رمز ورودی به فیسبوک آن دختران) سوء استفاده جنسی کرده بود : http://www.tabnak.ir/fa/news/375878

  • ادریس گفت:

    حرفی بود که این روزها به دوستان می گفتم.
    البته نه به زیبایی یه پست وبلاگ. سرسری.

  • فرشته حسن آبادي گفت:

    ياد سريال برره ره مي افتم كه رفتن مانور ، از دشمن فرضي شكست خوردن و با كلي تلفات لت و پار برگشتن !

  • ص.شویکلو گفت:

    I don know what to say!

  • روجا گفت:

    با كلام زيبا و رسايتان باز هم حرف دلم را زديد ! دردمندان ميدانندو آنرا مرور مي كنند ! درد آوران كي خوي خويش را فراموش خواهند كرد؟

  • میلاد گفت:

    یاد مهران مدیری افتادم تو برره
    “بزنیم شیشه های خونه خودمون رو بشکونیم برای اعتراض”

  • سروش گفت:

    سلام استاد، خیلی مطلب کامل و عالی ای بود، بد نیست یک نکته رو هم بگم که دارن هدایتمون میکنن که از VPN هایی که در اختیارمون قرار میدن استفاده کنیم چون کنترل و پی گیری چند تا آدرس IP بهتر از کنترل این همه آدرس هست. توصیه میکنم از هر vpn ای استفاده نکنید.

  • م.ح گفت:

    درس توسعه اقتصادی رو با ۱ استاد خیلی بزرگوار داشتم که حرفاش گهر بود. ۱ مثال جالب برای تعریف دولت در جوامعی که توهمی از اجرای دموکراسی دارند رو عنوان کرد و مطلب شما برام دقیقا تداعی کننده همان مثاله. دولت- این به تعبیر شما برادر بزرگ- و به تعبیر من پدر در یک خانواده مرد و پدر سالار- علاوه بر این که به مسئولیت ها و اختیاراتش آشنایی نداره بلکه گاهی با سوء تعبیر و نادانی(در شرایط خوش بینانه) هیزم هم به آتش اضافه می کنه. این قدرتی که حرمت انسانی برای یک مسلمان عاقل رو که صاحب کامل ترین دین خداست رو می گیره و چارچوب شریف یودن رو دست قانونی میده که ضد قانون بودن رو ترویج می کنه.

  • Alireza Mirlatifi گفت:

    in lebas benazare man az hamoon 1000 sal pish dorost tane ma Irani ha naraft! kolan ma Irani ha shayad ziyad doost nadarim ye nafar dige, lebas tanemoon kone. ya shayad ham doost darim zood be zood, lebasemoon ro avaz konim ya taghir bedim. bademoon ham nemiyad ke bazi jahaye lebasemoon baz bashe !? 😀
    Bebakhshid ke font Farsi naneveshtam.

  • سارا.ر گفت:

    سلام، واقعا نمیدونم چی باید بگم، به نام اسلام دارن تفکرات پوچ خودشون و به خورد مردم میدن، همیشه برای مردم راهی هست
    نوشته شما عالی بود حرفی برای گفتن نذاشت

  • نازنین گفت:

    به واقع آستینهای زیادی برای متنفر کردن ما از مقدساتمان
    بالا رفته است.
    متاسفانه علاوه بر نابود کردن مقدسات ،ارزش های انسانی نیز در پی آن کم و بیش از بین رفته .

  • مينا گفت:

    همه اين موارد به ريشه تربيتي و فرهنگي ما بر مي گرده که از بچگي ياد گرفتيم..هنوز فيلم هاي ويديويي که شبانه به در خانه ها مي آمد….کيسه هاي پلاستيکي سياه….يادمان نرفته ..ما سال هاي سال است که فقط دور زدن را ياد گرفتيم اما يکبار زمان براي ايجاد يک راه جديد ، يک فکر جديد نگذاشته ايم.

  • مرجان گفت:

    سلام

    استاد ممنون از متن عمیق و زیباتون.
    من هر وقت با صفحه پیوند ها مواجه میشم تنها چیزی که یرام یادآوری میشه اینه که ما تو این جامعه آزادی فکر و انتخاب نداریم.
    ما رو محدود میکنن به خوندن مطالبی که خودشون تجویز میکنن و به نظرم بیخود نیست که الان از تحریم ها نمی ترسن چون خودشون سالهاست راه های دور زدن از تحریم ها رو به مردمشون یاد دادن البته ناخواسته.

    به نظرم ف.لیتر کردن فقط توهین به شعور مردم هست.

  • پگاه گفت:

    آقا این لباس خیلی وقته شکافته به خسال خودشون دارن رفوش میکنن

  • عليرضا گفت:

    پي نوشت نامربوط دو ديدگاه جالبي از فيلترينگ بود!

  • حامد فردوس آرا گفت:

    استاد واقعیت داره! الان با فیلتر شکن ایمیل چک می کنیم
    موتور جستجو هم عوض کردیم…
    در آینده نزدیک از طریق چاپار باهاتون در ارتباطیم
    تو یاهو هم جستجوی عکس (بخدا مجازها منظورمه) فیلتره…
    واقعا مسخرست…
    اگر یادتون باشه دیدید که چطور Elsevier تحریم کردیم؟
    من به این کارا میگم خود زنی… اونم از ترس چیزی که هنوز اتفاق نیافتاده…

  • فاطمه.ش گفت:

    من در مورد بحث فیلترینگ چیزی نمیگم چون مدت زمان طولانی هستش که همه در گیرش هستند.امروز شما وقتی میخواین حتی در مورد محیط زیست هم تحقیق کنید با صفحه ی به قول شما استاد ؛ پیوندها روبرو میشیم.
    مطلبی هم که در پ.ن ۲ نوشتیدچندی پیش دقیقا من رو به این سوال واداشت که واقعا هدفشون از اینکه تصویر مرقد امام رضا رو گذاشتند چیه ؟؟؟خیلی راه وجود داره تا بتونیم خیلی چیزها رو بسازیم.

  • صفورا گفت:

    ما همه فرزندان آدمیم خدا اونو محدود کرد واون رفت به سمت میوه ممنوعه
    … نا خلف باشم اگر من به جویی نفروشم
    ذات آدمی در برابر محدویت مقاومت میکنه بعضی وقتا باید اجازه بدی بچه دستش به بخاری بخوره و بسوزه تا خودش بفهمه که اگه میگی دست نزن بخاطر خودشه

    • جواد گفت:

      سلام
      البته صفورا خانم هر محدودیتی لزوما به معنای دریدن پرده های حیا و قانون و نظم نیست .
      و چه بسیار محدودیت هایی که صرفا از نظر ما نام محدودیت را یدک می کشند و چه بسا راهی برای بزرگی و تبعیت بیش از پیش باشند . مثل قضیه ی میوه ی ممنوعه .

      • صفورا گفت:

        آقا جوا حرفتون درسته منظور من اینه که اینجور مسایل با محدود کردن حل نمیشه که بذتر هم میشه چون با فیلتر شکن هم اصل قضیه پا برجاست هم یه جور توهین میشه به کسی که محدود کرده
        در خیلی از مسایل باید چهارچوب ومحدودیت باشه شما برای تربیت فرزند حتما باید یه سری محدودیت داشته باشید
        در جامعه هم همینطوره والا سنگ روی سنگ نمیمونه و باید فاتحه اون جامعه رو خوند من یه جای دیگه هم این مثالو زدم
        اگه ایرانی ها از فیس بوک برن فیس بوک نیمه تعطیله اگه فیلتر و این محدودیت جواب میداد باید اونجا جواب میداد
        سازندگان فیس بوک میدونن ایران اونو فیلتر کرده بعد از یه طرف میبینن این همه ایرانی اونجا عضو هستن و دارن فعالیت میکنن خب این یه بازخورد منفی داره اونا این فکرو میکنن که ایرانی ها اونا رو بیشتر قبول دارن

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser