احترام في نفسه از ترس نشات نميگيرد اما ميتواند ناشي از ترس هم باشد اما هر چقدر كه مبالغه آميز تر و تصنعي تر باشد بقول شما نفرت انگيزتر ميشود. همه ما در زندگيمان بارها و بارها احترامهايي گذاشته ايم ناشي از ترس و يا از روي ناچاري. ساده ترين مثال احترام از نوع ناچاري، قاب عكسهايي ست كه از روي بي ميلي در سينه ي ديوارهاي موسسه مان جا خوش كرده اند. چرا كه اگر نباشد شايد مجوز كسب و كارمان را از دست بدهيم…! تازه در بعضي مواقع احترام ناشي از ترس را ميگذارند به حساب سياست ورزي طرف! حكايت غم انگيزي ست حكايت ريشه هاي ترسهايمان…
ایا واقعا می شود این که این طوری که گفتید بود زندگی کرد.یا فقط این طور زندگی ها فقط در داستان هاست.ایا خود شما تا به حال حرفی که نوشته اید را زیر پا نگذاشته ایدا.ایا تا به حال نفرت انگیز نشده اید؟
نفرت انگیز بودن، مثل عدد صفر و یک نیست. هر یک از ما در طیفی بین صفر و یک زندگی میکنیم. چرا من هم گاهی در این طیف به سمت یک حرکت کرده ام. اما اگر مجبور باشم در برابر قدرت کرنش کنم، ترجیح میدهم به خاطر دیگران بوده باشد تا به خاطر منافع خودم.
سلام محمد رضا
چقدر خوب میتونی حسی رو توی یه جمله بیان کنی که آدم عمیقا درکش می کنه – چقدر از این آدما متنفرم و متاسفانه چقدر این آدما دارن زیاد می شن….
یه جا خوندم
وقتی ارزش ها عوض می شن، عوضی ها با ارزش می شن…
می دونی تمام عناوینی که پشت یا جلوی اسم هامون هست مثل: مهندس…، دکتر…، … خان و کلی دیگه…. برای من سمبل همین جمله هستند هر کدوم از اینها مهنای قدرت طلبی دارند و انگار انسانها را وادار به ترسیدن می کنند و فرهنگ ما به این تحقیر ها و قدرت طلبی ها چنان ارزشی قائل هست که در هیچ فرهنگ دیگهای دیده نمی شه….
سلام محمد رضا به نظر من هم بي فايده است به كسي احترام بگذاري كه لياقتش رو نداره و بي فايده تر اينكه خودت هم از اين موضوع اطلاع داشته باشي و باز هم انجامش بدي احترام انواع مختلفي داره احترام به خاطر ترس احترام به خاطر ضعف و خود كم بيني احترام به خاطر پول ،مقام ،موقعيت و قدرت باد آورده و كاذب!!!! احترام از روي ريا و چاپلوسي و…. كه به نظر من چهارمي نفرت انگيزترين نوعشه
آدم هایی رو دیدم که واقعا با این نوع خوشنودی زندگی می کنند …با همه وجودت ازشون متنفر میشی…
با سلام
و نفرت انگیزترین ها کسانی هستند که این نوع خشنودی جزئی از لحظه لحظه زندگیشون هست و خود میدانند!
برای من نفرت انگیز، احترام ناشی از اجبار، نه اینکه بخوام به طرف مقابل بی احترامی کنم اما اگر میشد ترجیح میدادم نادیدش بگیرم
بیشتر یاد آدمای ساده لوح می افتم…
اما واقعیتش اینکه آدمای ذاتا مقتدر خیلی کم هستن
بیشتر حقیرانه ست به نظر من
هر دوتاش بخصوص دومی
با عرض سلام و احترام
این نوع ترس ناشی از ضعف شخصیته , چقدر خوبه که به خودسازی بپردازیم.
سلام
مباحث جالبی رو دنبال میکنید اما من میخواستم اگه امکانش هست در رابطه با مسايل اقتصادی هم مطلب بذارید بطوریکه تو تصمیم گیری هامون کمک بشیم
ممنون
احترام في نفسه از ترس نشات نميگيرد اما ميتواند ناشي از ترس هم باشد اما هر چقدر كه مبالغه آميز تر و تصنعي تر باشد بقول شما نفرت انگيزتر ميشود. همه ما در زندگيمان بارها و بارها احترامهايي گذاشته ايم ناشي از ترس و يا از روي ناچاري. ساده ترين مثال احترام از نوع ناچاري، قاب عكسهايي ست كه از روي بي ميلي در سينه ي ديوارهاي موسسه مان جا خوش كرده اند. چرا كه اگر نباشد شايد مجوز كسب و كارمان را از دست بدهيم…! تازه در بعضي مواقع احترام ناشي از ترس را ميگذارند به حساب سياست ورزي طرف! حكايت غم انگيزي ست حكايت ريشه هاي ترسهايمان…
به نظرم جفتشون، ولی شخصیت اول انگار همیشه توام با مصلحت اندیشیه, که احساس ترحم دارد…
سئوال اسماء خیلی مهمه…
اگر مجبور به احترام باشیم باز هم عملمان نفرت انگیز است؟
خیلی دوست دارم راجع به این سئوال نطر داده بشه…
در کل با اجبار مخالفم
like
با اجازه ۱ جمله اضافه می کنم:
نفرت انگیزترین،
کسی است که به زور می خواهد چنین احترامی به او بگذارند.
و حتی از اینم نفرت انگیزتز اینه که اطرافمون ازین آدمها زیادن ………….
چی گفتی……….حرف دل میگی مهندس
کاملاً معتقدم به حرفتون.
این حرف رو هم خیلی قبول دارم که:
هر چیز ممنوعه ای طعم بهتری دارد.
و معتقدم این بزرگترین چالش زندگی انسان هست.
نمیتونم چنین فردی رو تحمل کنم….
خدایا!به ما شهامتی بده که چنین موجداتی رو از خودمون دور نگه داریم
ایا واقعا می شود این که این طوری که گفتید بود زندگی کرد.یا فقط این طور زندگی ها فقط در داستان هاست.ایا خود شما تا به حال حرفی که نوشته اید را زیر پا نگذاشته ایدا.ایا تا به حال نفرت انگیز نشده اید؟
نفرت انگیز بودن، مثل عدد صفر و یک نیست.
هر یک از ما در طیفی بین صفر و یک زندگی میکنیم.
چرا من هم گاهی در این طیف به سمت یک حرکت کرده ام.
اما اگر مجبور باشم در برابر قدرت کرنش کنم، ترجیح میدهم به خاطر دیگران بوده باشد تا به خاطر منافع خودم.
اگر مجبور به احترام باشیم باز هم عملمان نفرت انگیز است؟
با عرض سلام و ادب
میتونم بدونم این حس از حضور کدوم فرد در شما ایجاد شد.؟شخصیت اول یا شخصیت دوم
سلام محمد رضا
چقدر خوب میتونی حسی رو توی یه جمله بیان کنی که آدم عمیقا درکش می کنه – چقدر از این آدما متنفرم و متاسفانه چقدر این آدما دارن زیاد می شن….
یه جا خوندم
وقتی ارزش ها عوض می شن، عوضی ها با ارزش می شن…
وقتی ارزش ها عوض می شن عوضی ها با ارزش میشن
این را به عینه حس کردم
می دونی تمام عناوینی که پشت یا جلوی اسم هامون هست مثل: مهندس…، دکتر…، … خان و کلی دیگه…. برای من سمبل همین جمله هستند هر کدوم از اینها مهنای قدرت طلبی دارند و انگار انسانها را وادار به ترسیدن می کنند و فرهنگ ما به این تحقیر ها و قدرت طلبی ها چنان ارزشی قائل هست که در هیچ فرهنگ دیگهای دیده نمی شه….
سلام محمد رضا به نظر من هم
بي فايده است به كسي احترام بگذاري كه لياقتش رو نداره و بي فايده تر اينكه خودت هم از اين موضوع اطلاع داشته باشي و باز هم انجامش بدي
احترام انواع مختلفي داره
احترام به خاطر ترس
احترام به خاطر ضعف و خود كم بيني
احترام به خاطر پول ،مقام ،موقعيت و قدرت باد آورده و كاذب!!!!
احترام از روي ريا و چاپلوسي
و….
كه به نظر من چهارمي نفرت انگيزترين نوعشه