دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

صندوقچه عکس های من – تصویر اول

من یک انسان «بصری» محسوب میشوم. عکسها و تصاویر تأثیری انکار ناپذیر و بادوام بر روی احساس و انگیزه من دارند. از سال ۷۰ که عکسهای دیجیتال به تازگی رواج پیدا کرده بودند تا امروز، مجموعه ای از عکس ها را جمع کرده ام و در کنار هر عکس هم چند جمله برای یادآوری به «خودم» نوشته ام. هر وقت انرژی و انگیزه ام کم میشود به سراغ آن عکسها میروم. عکسها را میبینم و نوشته ها را میخوانم. تصمیم گرفتم به تدریج این صندوقچه را برای شما باز کنم و با هم نگاهی به درون آن بیندازیم.

در زیر این عکس نوشته ام که:

یادم باشد، اگر به اندازه کافی بالا رفته باشم، انسانها و خانه ها و شهر و شلوغی، نباید مانع «دیدن» من باشد.

یادم باشد، اگر به اندازه کافی بالا بروم، دور و برم خیلی شلوغ نخواهد بود و باید تنهایی را تجربه کنم.

یادم باشد، همه ما تجربه های مشابهی داریم اما در ارتفاع های متفاوت.

بعضی از ما، در «دریای آب» شنا میکنیم و بعضی در «دریای ابر»

یادم باشد اگر به اندازه کافی بالا رفته باشم، واژه های زیادی برایم بی معنی میشوند: حسادت، مالکیت، پول، حرص، …

و واژه های جدیدی معنا می یابند: رشد، پیشرفت، اوج، زندگی…

یادم باشد، اگر به اندازه کافی بالا رفته باشم، لذت هایی را تجربه میکنم که حتی به سادگی نمیتوان با دیگران به اشتراک گذاشت.

اگر به اندازه کافی بالا رفته باشم، باید بار رنجها و لذتها را یک تنه بر دوش بکشم، مگر اینکه باز…

پایین بیایم…

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه ای گری (صوتی) هدف گذاری (صوتی) راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


41 نظر بر روی پست “صندوقچه عکس های من – تصویر اول

  • مجید گفت:

    محمدرضاواقعا این کسی که توو عکسه خودتی؟چون مشخصات عکس نشون میده اینترنتی نیست!واقعا دیدن این صحنه (نه تصویر) میتونه مصداق تجربه عمیق لذت زندگی باشه. افرین!

  • مهدی بازیار گفت:

    این جمله امشب توتیای چشم من شد:
    “اگر به اندازه کافی بالا رفته باشم، باید بار رنجها و لذتها را یک تنه بر دوش بکشم، مگر اینکه باز…

    پایین بیایم…”

  • سمانه سلطانی گفت:

    مشابه این منظره رو من تو همین کوه های تهران و ایران هم تجربه کردم، فوق العادست دلت نمیخواد بری پایین، دلت میخواد بپری تو ابرااااا

    تو کوه های توچال تو تهران و علم کوه در شمال ایران…

  • سپید گفت:

    این عکسو خیلی دوس دارم

  • فائزه گفت:

    سلام
    عرض ادب و ارادت خدمت استاد عزیز
    در این دنیای مجازی با شنیدن صدا و خواندن مطالبتان بسیار آموختم از شما
    هزاران سپاس برای شما عزیز بزرگوار و هزاران آرزوی خوب برای شما که شایسته بهترینها هستید
    پ ن : با اجازه یکی از عکسهای شما البته با ذکر منبع در بلاگم گذاشتم
    موفق سلامت و آرام باشید

  • نازیلا گفت:

    خیلی جای قشنگیه.میشه بگیدکجاست؟

  • فاطمه گفت:

    بله انچه كه بايد فراموش نكرد را بايد يا نوشت يا گاهي براي فراموش نكردن مرور كرد در ذهن اگر انقدر قوي باشيم كه بتوانيم همه را در ذهن بسباريم ممنون من هم تمام حس شما را كه بسيار زيبا وكامل است را يادداشت كردم كه در هفته هاي اينده مانند تكليف براي خود مرور كنم البته نكاه شما فوق العاده است اين را من مانند تكليف شب مي دانم

  • محسن گفت:

    محمد رضای عزیز زمانیکه عکس را دیدم به حقارت و کوچکی خود بیشتر پی بردم.محمد رضا اینجا در آسمان نگاه من تنها حس زیبا دوست داشتن است که مرا همواره به جریان می اندازد.من برای عشق ورزیدن صاحب اثر آفریده شده ام

  • نسرین.ش گفت:

    توجه کردید این قسمت نزدیک به ۲ ماهه منتظره تصویر دوم شماست؟؟!!

  • bahar گفت:

    salam mohamad reza ostade jadidam omidvaram be komake shoma be royahaiam beresam

  • ماهتاب گفت:

    سلام اگر امکان داره بگید اینجا کجاست؟
    خیلی زیباست…

  • محمد کشاورزیان گفت:

    خیلی عالیییییییییه منظرش
    ولی هر روز یه دونه از این عکسا بزارین روحیه بگیریم
    من A بالا هستم!!!

  • مهربان گفت:

    در راه رسیدن به اوج با مردم مهربان باش…

    چرا که در هنگام سقوط با همین مردم روبه رو خواهی شد.

  • اطهر گفت:

    اگرکه اینجا میشدهمه چیزو بهتون میگفتم.فکرنکنیددرددل وبه قول شما حرفهای کودکانه….نه استاد عزیزلطفا درموردمن زود قضاوت نکنید.اتفاقا شرایط من طوری بوده که همیشه واقع بین باشم.

  • اطهر گفت:

    استادعزیزاگرکه واقعا باورتون نداشتم باسختترین شرایطی که داشتم هیچوقت ازتون درخواست کمک نمیکردم.شایدشرایطی که خیلی خیلی مشابه همون دختری باشه که گفتید.به هرحال واقعا نیاز داشتم.شایداینجا درست نباشه همه چیزو بگم ولی تو ایمیل خدمتتون عرض کردم

  • راحیل گفت:

    کسیکه دربالا قرار میگیره وبعضآ اوج میگیره آدمهایکه پایین هستند رو کوچیک و ریز می بینه حتی گاهی پدرو مادر خودش رو هم فراموش میکنه چون احساس میکنه دیگه بهشون نیازی نداره . کمترکسی پیدا میشه که بعداز بالا رفتن وبه اوج رسیدن تواضع داشته باشه

  • راحیل گفت:

    سلام آقای مهندس: انشای خوب ونگارش زیبا فن وهنر نویسندگی است .ولی واقعیت چیز دیگری است چه بسیارکسانیکه بالا رفته اند ودیگران را از دیدخود و ازبالا نگاه میکنند وهیچوقت هم سعی در درک دیگران ندارند حتی گاهی گوشی هم برای شنیدن ندارند میدونیدچرا؟ چون اینقدر غرق درغرور و خودخواهی شدن که دیگه کسی رو نمی بینند فقط خودشون رو میبینند

    • shabanali گفت:

      راحیل جان. این آدمهایی که تو میگی، به نظر من عمدتاً بالا نرفته اند. فقط ثروتمند شده اند یا احتمالاً صاحب پست و مقامی شده اند. اینها هنوز شناگران ماهر «دریای آب» هستند تا رویاپردازان زبردست «دریای ابر».
      نمونه بالا رفته، آن پسرک افغانی بود که وقتی در پارک من رو دید که در سکوت نشسته ام، گفت: «مشکلی داری؟» و وقتی گفتم: «آره». برگ کاغذی آورد و مشکلم رو پرسید و روی آن نوشت و در جوی آب انداخت و گفت: «مشکلت را به آب روان سپردم. به زودی حل میشود. هر وقت خواستی به من سر بزن تا کمکت کنم»…

  • صفورا گفت:

    سلام
    البته بالا رفتن مثبت یعنی پر بار نه خدای نکرده مثل یه بادکنک که سبکه بریم بالا

  • على گفت:

    عكس عاليه محمد رضا جان … الان من هر روز سايت خوب تو جزء سايت هايى هست كه هر روز چك ميكنم و درس هاى خوبى هر روز ميگيرم از نوشته هات . ممنون

  • ندا گفت:

    هم عکس جالب بود هم متن پایینش
    آقای شعبانعلی مطالب سایتتون خیلی آموزنده و جالبه و خیلی هم خوبه که تقریبا روزی چند بار آپ میشه یه سوالی که برام پیش اومده اینه که الان بدلیل اینکه بیمار هستین اینطوریه؟امیدوارم ج بله نباشه چون مجبوریم دعا کنیم پزشکتون بیشتر استراحتو براتون تجویز کنن(شوخی بود البته اینقدرام خودخواهو بد جنس نیستیم):)

  • نسرین گفت:

    ممنون …این خیلی عالی بود ممنون که به اشتراک گذاشتین ..وچقدر خجالت کشیدم که اون خانم اون همه راه میاد شهر تا بیاد کافی نت و یاد بگیره اما من این سر دنیا غر می زنم که ای …مرسی که اینم گفتین

  • سارا.ر گفت:

    تو همچین موقعیتی قرار نگرفتم اما باید جذاب باشه، به پایین نگاه کردن خوبه اما پایین اومدن نه.

  • رها گفت:

    پاتون چطوره؟

  • اطهرکلانتری گفت:

    باسلام.همه این نوشته ها زیباست خیلی خیلی زیباوتامل برانگیز…..ولی استاد عزیز ای کاش همیشه یادمون باشه که اگرروزی به جایی رسیدیم که ازنظردیگران جای خوب وبالایی بودحرفهامون با عملمون بخونه.فقط حرف نزنیم ………من اهل کنایه زدن نیستم ولی شاید بایه باوری ازتون راهنمایی خواستم که بماند……..

    • shabanali گفت:

      اگر شما روزی ۵۰۰ ایمیل درخواست کمک دریافت کنین،
      اگر زندگی و شغل صدها نفر در چند شرکت مختلف به کار و مشورت شما بستگی داشته باشه،
      اگر سیاست گذاری بخشهایی از دولت و کشورتون به شما بستگی داشته باشه،
      چه میکنید؟ کاش رویاهای معصومانه کودکانه رو کنار بگذاریم و کمی واقع گرا باشیم،
      بر این باورم که بسیاری از کسانی که از من گلایه میکنند، خودشان در شرایط مشابه جواب برادر و خواهر خودشان را هم نمیدهند (نه از روی غرور بلکه از روی شلوغی)
      من معصوم و بی عیب نیستم.
      اما در چنین شرایطی حتی ضبط فایلهای صوتی مذاکره نیز برایم در حکم جهاد اکبر است.
      و ضمناً اگر قرار بود جواب ایمیلها را بدهید اولویت را به چه کسانی میدهید؟
      من اولویت را به دختر یتیمی دادم که ۶۰ کیلومتر با مینی بوس تا یک کافی نت در نزدیک ترین شهر میرسد و معصومانه، از من درخواست کمک میکند.
      این دختر و امثال این دختر اولویتهایی هستند که من نمیتوانم از کنار آنها عبور کنم.
      کاش شرایط همدیگر را بهتر درک میکردیم…

    • سعید دمیرچی گفت:

      سلام.
      الان متوجه شدم که بعد از گذشت ۱۰ روز چرا هنوز به ایمیلم جواب ندادید. 🙂
      همیشه موفق و سلامت باشید آقای شعبانعلی
      به امید روزی که فرصتی هم برای من مهیا شود و حضوری همدیگر را ببینیم

  • مهین گفت:

    یه جایی که کمی بالاتر و کمی پایین تره معلقم این روزها …

    البته شکی نیست اکثریت آقایون بصری هستند !

    منم که سمعی , بصری , لمسی هستم ! عکستو هم دیدم هم شنیدم و هم لمسش کردم

  • فایزه گفت:

    قشنگ بود.اگر به اندازه کافی بالا رفته باشم فکر نمیکنم رنجها مرا برنجانند!بگذار وقتی به اندازه کافی بالا رفتم ببینم چی یادم مانده.

  • عباس حسنی گفت:

    این نوشته و عکست منو یاد کتاب ” برنده تنهاست ” پائولو کوئیلو انداخت ، داستان مردی که کسب و کار موفقی داره منتها در زندگی شخصی اش همسرش بهش خیانت کرده و با مرد دیگه ای روی هم ریخته و مرد داستان ما برای گرفتن انتقام به یکی از شهر ساحلی جنوب فرانسه جائیکه همسر و معشوقه اون اونجا هستند میره و شروع می کنه به کشت و کشتار ، با این تیپ کتابها خیلی حال می کنم چون علاوه بر اینکه داستان پر کششی داره سرکی هم به دنیای مد زده و بعضی از زوایای پنهان این صنعت رو به ما نشون میده . کتاب ” بادبادک باز ” خالد حسینی هم همینطوره ، قصه ای که بعد از خوندنش ، کاملا” با فضا و نژادهای افغانستان آشنا میشیم و ماجرای شخصیتهاش مدتها فکر آدم رو به خودش مشغول می کنه .
    abbas.hassani485@gmail.com

  • زیبا گفت:

    سلام شعبانعلی
    خیلی جالب بود ولی من نمیتونم این دیدگاهها رو داشته باشم. یعنی یه جورایی من شاید توی زندگی این لذتها و رنجهای تو رو حس نکردم. به هر حال وقتی شما نفر اول کنکور و یه فرد موفق بودید حس کردن افکارتون برام ناملموسه. یه جورایی شاید ناکامی ها و نرسیدن به اون چیزهایی که میخواستم باشم معنی واژه هاتو برام نامفهوم کرده.

  • شیما گفت:

    ” اگر به اندازه کافی بالا رفته باشم، باید بار رنجها و لذتها را یک تنه بر دوش بکشم”
    کار سختیه! نمی دونم پایین اومدن کار خوبیه یا نه، اما گاهی تنها کاریه که از آدمی مثل من برمیاد

  • ص.شویکلو گفت:

    Its hard work sir.
    but its not impossible

  • حمیده گفت:

    سلام
    دقیقا همینه،بعضی لذات نه به زبون اوردنیه و نه قابل اشتراک گذاری.
    وقتی ادم بالا میره بعضی چیزا خیلی بی اهمیت میشه و خیلی چیزای دیگه هم اونقدر مهم که حاضر نیستی بیای پایین.
    و ازهمه بهتر قدرت به دوش کشیدن رنجها و لذات به تنهایی….

  • Neda.sh گفت:

    و اقعا محشره استاد هم تصویر هم متن پایینش
    مرسی

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser