سلام.چند سوال داشتم خدمتتون:
۱-ایا تعریف کردن ما از خودمون در فضای عادی ( نوشابه باز کردن برای خودمون) که مثلا من ادم قوی هستم هم همین سرمستی رو برای ما بوجود میاره و بهتره وقتی از لحاظ روحی خودمون رو اینطوری شارژ نکنیم؟
۲-این که میگید افرادی که ازشدن چاپلوسی میشه حالت مست ها رو دارم و سیستم تصمیم گیریشون مختله یعنی اگر من برای یک ورزشکار قبل از مسابقه الکی بگم که مثلا امروز خیلی رو فرمی خیلی قوی تر از حریف هستی یا قبل از کنکور به یه نفر بگم برو من میدونم تو خیلی باهوشی و موفق میشی آیا این ها هم فرو سرمشت و نتایجشو ضعیف میکنن؟

سلام
يك مسئله ديگر هم به ذهنم رسيده كه در رفتار آدماي چاپلوس مشاهده كردم و بسيار هم رايج هست اينكه شخص چاپلوس براي مطرح كردن و عزيز كردن خودش پشت سر شخصي كه تحملش را نداره و در جايگاه بالاتري هست پيش مافوقش غيبتش را ميكنه و دنبال سوژه اي ميگرده تا خبرشو برسونه و ذهن مافوقش را نسبت به طرف خراب كنه يا به نوعي با اين كار ميخواد خودشيريني كرده و از اين طريق بتواند خودش را بالا ببره و امتياز از رئيسش بگيره .
راستي از شنيدن خاطرتون خندم گرفت فكر نميكردم شما هم يك همچنين اشتباهاتي كرده باشين اميدوارم هميشه شاد و پرانرژي باشيد.

سلام محمدرضای عزیز
این فایل را زمانی گوش دادم که دقیقا چند روز قبل چاپلوسی در مورد من به کار گرفته شد و یه امتیازی از من گرفته شد. اعتراف میکنم که این حس سرمستی تا یک هفته با من بود و من چقدر ضعیف عمل کردم در مقابل این ترفند. ولی یک شانسی که آوردم اون لحظه به یاد فایل ترفند انعطاف پذیری کلمات که قبلا منتشرش کرده بودی افتادم و قول ۱۰۰ در ۱۰۰ ندادم که یک کار را قبول کنم فقط گفتم که تلاشم را میکنم ولی قول نمیدم و همون تقریبا منو نجات داد.ولی خیلی خوب میشد که این رو قبل از اون جلسه گوش میدادم که حرفه ای تر برخورد میکردم. اون قسمت که در مورد تجربه شخصی ات
راجع به حق امضا صحبت کردی من واقعا جای تو استرس گرفته بودم که آخرش چه فاجعه ای پیش میاد.
محمدرضا جان من هر هفته مشتاقانه منتظر ادامه این ترفند ها هستم و واقعا خوشحالم که با علم و به کارگیری این تجربه های ارزشمند شخصا روابط کم تنش تری را تجربه میکنم. (محمدرضا صادقانه میگم که اینها چاپلوسی نبود!)

سپاس از مطالب مفيدتون

سلام،
محمد رضای عزیز میدونم که پروییه ولی خواهشم اینه که در صورت امکان یه زمانبندی برای ارایه ترفندهای مذاکره اعلام کن. به هر حال اگر برات مقدور نبود من همچنان هروز با اشتیاق سر میزنم به سایت. ممنونم برای همه چیزایی که تا الان ازت یاد گرفتم.

محمد رضا شعبانعلی متشکرم

سلام محمدرضا جان

من فایل رو گوش دادم و از شنیدن کلمه کلمه اش کلی درس گرفتم. گاهی شاید گره کار ما در بدیهی ترین مسائل باشه اما ما نمی تونیم بفهمیم و ببینیمش. نکات خیلی مهمی توی فایل مطرح شده بود که رعایت اونها در زندگی شخصی هم میتونه راهگشا باشه. با وجود دلایل زیادی که در فایل اول برای نبودن داکیومنت در حوزه ترفندها مطرح کردی، آماده سازی، جمع بندی و ارائه مطالب و فایلهای صوتی با کیفیت آموزشی بسیار بالا و بدون دریافت هیچ هزینه ای از دانشجویان، قابل تقدیر است.
ما در دوره ای زندگی می کنیم که گزاف ترین هزینه ها را برای دریافت پوچ ترین خدمات می پردازیم و مواجهه با چنین سبکی از آموزش برای من تداعی کننده قطعه ای از بهشت وعده داده شده بر روی زمینی خشک و عاری از طراوت است.
از صمیم قلب سپاسگزارم.
سبز باشی و برقرار

سلام ببخشید که این کامنت رو اینجا میذارم ولی راستش جایی دیگه برای اینکه این سوال و از شما بپرسم پیدا نکردم!
میخواستم بدونم شما از اول به همین صورت همیشه پرانرژی و با هدف و انگیزه بودید یا از یه دوره یا سن به بعد این اتفاق افتاد؟منظورم به طور واضح این هست که شماهم عادت های بدی داشتین که مانع رسیدن به هدف هاتون میشدن و رهاشون کردین؟(یا شاید باهاشون کنار اومده باشین!)
هرروز به سایت شما سر میزنم تا جواب شما رو(اگه قابل دونستید)بخونم

محمدرضا شعبانعلی
تیر ۲۱, ۱۳۹۴ در ۱۲:۳۱ ب.ظ
حمید عزیز.
هم جای خیلی مناسبی نوشتی و هم – به نظر من – نکته خیلی مناسبی رو یادآوری کردی.
بهم یکی دو روز مهلت بده. کمی شلوغم. توی خونه می‌گردم یک فهرست درست می‌کنم از منابع پیشنهادی یا لااقل موضوعات پیشنهادی. به صورت یک مطلب مستقل می‌نویسم.
قربان تو
محمدرضا
البته دیگه نیازی نیست که اون پست مستقل رو بنویسین(حداقل به خاطر کامنت من)خودم یه سری چیزایی پیدا کردم فقط خواستم این پیام رو منتقل کنم که من تو مباحث مذاکره خیلی پیگیرم با تشکر از سایت خیلی خوبتون

“سلام؛ به نظرم یافتن نسبت درست و جامع ما با تکنولوژی و علوم جدید راه حل زمینی نداشته باشد چرا که در این حوزه، بزک کردن ها و غیرواقعی جلوه دادن ها به عدد انفاس خلایق است لذا باید بتوانیم با شاخص های دقیق آسمانی(وحیانی) به سراغشان برویم. روح بزرگ در محدودترین فضاها اسیر نمی شود. المیزان در خانه نمور و بی چراغ نوشته شده، فرضیه بی نهایت بودن ذرات مرحوم دکتر حسابی با یک مداد و یک مداد پاک کن اثبات شده است نه در فضای مطلوب مطالعه در کتابخانه ملی با حرارت و دما و نور تنظیم شده! سوء تفاهم نشود من از آندسته ی بدبین ها به تکنولوژی نیستم؛ معتقدم اگر پیامبرمان امروز در بین ما بود برای مسافرت ها از هواپیما استفاده می کرد و حتی اگر در روز غدیر خم بلندگو اختراع شده بود قطعا دیگر نیازی به آن چند نفر نبود که در فواصل مختلف دست به گوش هایشان بگذارند و سخنان پیامبر را فریادکنند آن هم در نقش بلندگو! اما بسیاری از کاربردهای تکنولوژی در عصرما ( بویژه دیجیتال) فرسنگ ها از اهداف انسانی که پیش از این توسط ادیان آسمانی تبیین شده اند دورند.”

دستت درد نکنه محمدرضا ، یکی از بحثهایی بود که دنبالش میگشتم