سلام … شما یک کاربرد این ترفند رو گفتید و اونم به تعلیق درآوردن رابطه بود که ممکنه از طرف مدیران استفاده بشه … حالا بزارید یه حالت دیگه رو هم از تجربه شخصی بگم که این سیگنالهای مبهم اتفاق میافته ولی نه به عنوان یه ترفند عامدانه بلکه صرفا یه اتفاق جاهلانه … من در محیط کارم دو سه بار برام پیش اومد که در مسایلی که علی الاصول باید ورود داده میشدم اما به کناری گذاشته شدم ضمن اینکه به موازاتش ماموریت های مهمی به گرده من گذاشته میشد … خب همین احساس سیگنالهای مبهم بهم دست داد اما در هر دو سه بار متعاقبش فهمیدم سیگنال عمدی نبود بلکه مدیر مستقیم ام بدلیل بیسوادی و ناپختگی درست تشخیص نداد که در مواردی که حذف شدم قاعدتا باید میبودم یعنی به هیچ عنوان عمدی نبود کاملا سؤ مدیریت بود … اگرچه کاملا در یک وضعیت بلاتکلیفی قرار گرفته بودم اما جالبه من نادانسته بر اساس اون توصیه تون که گفتید مبتنی بر سیگنال مثبت رابطه رو فعلا حفظ کنید اقدام کردم و جواب گرفتم … ممنونم

سلام
خوش به حال پدر و مادرت , چه برکتی کرده زندگیشون

نمیدونیم قسم حضرت عباس رو باور کنیم یا دم خروس رو!
فکر میکنم همه این ضرب المثل رو شنیدن ولی قبل از هر چیزی میخوام داستانش رو بگم که بعدش منظورم بد منتقل نشه.
داستانی هست که یه روز یه نفر رفته بود خونه یه آدم بزرگواری و داشت دزدی میکرد. این دزد ناشی خروس این بنده خدا رو برداشته بود و داشت فرار میکرد که صاحب خونه میرسه و دزد رو میگیره.
دزد همون لحظه خروس رو زیر لباسش پنهان میکنه اما دم خروس از تو یقش بیرون میوفته و دزد متوجه نمیشه.
صاحب خونه سوال میکنه که داشتی چکار میکردی؟ دزد هم جواب میده به حضرب عباس هیچی!!!
صاحب خونه بش میگه من نمیدونم دم خروسی که از یقت بیرون زده رو باور کنم یا قسمی که داری میخوری!

اول از همه میخوام از محمدرضای عزیز تشکر کنم و مهم تر از هرچیزی براش آرزوی سلامتی کنم چرا که انصافا لحظه به لحظه عمرش برای بقیه برکته.
اما موضوع این فایل به نظرم کمی به این ضرب المثل مرتبطه(فقط کمی!). از این جهت که میشه سیگنال های مثبت رو همون قسم ها و سیگنال های منفی رو همون دم خروس تلقی کرد. چیزی که طرف اصرار داره ما باور کنیم قسمت مثبت داستان هست ولی چیزی که واقعیت هست و ما باید باور کنیم قسمت منفی داستان.
اینو من هم قبول دارم و هم قبلا بسیار تجربه کردم (و اتفاقا همین الان هم در این موقعیت هستم!). اما چیزی که میخوام عرض کنم اینه که این موضوع چیز مطلقی نیست. توی داستان بالا درسته که واقعیت قسمت بد و منفی داستانه اما خیلی مواقع پیش میاد که قسمت اصلی داستان و واقعیت و در نهایت چیزی که ما باید باور کنیم و طبق اون تصمیم بگیریم سیگنال های مثبت هستن نه منفی.

من در جریان هستم که منظور از واژه “ترفند” در این فایل ها (همونطوری که در فایل های اولیه هم توضیح داده شده) استفاده های منفی از این تکنیک هاست. اما چون در آخر فایل (برای قسمت “باید چه کنیم”) یه توصیه ذکر شد که باید قسمت منفی قضیه رو باور کنیم، میخواستم بگم همیشه اینطور نیست. خیلی وقت ها (به خیلی دلایل) ممکنه واقعیت سیگنالای مثبت باشه.

توی یه رابطه عاطفی ممکنه طرف مقابل شما، چون شرایطش مهیا نیست و نمیخواد این رابطه رو بهم بزنه (و میدونه که شما هم تحمل واقعیت رو ندارید) داره از این تکنیک استفاده میکنه که زمان بیشتری رو برای خودش بره (به این امید که شاید شرایط بهتر بشه)

توی یه رابطه کاری ممکنه طرف مقابل شما، چون داره میبینه شما هنوز آمادگی لازم واسه ادامه کار رو ندارید، به جای اینکه بیاد پروژه رو بهم بزنه، میاد با این تکنیک یکم شما رو معطل میکنه تا کم کم برای پروژه آماده بشید.

در کل به نظرم استفاده اصلی از این تکنیک برای بدست آوردن زمان هست. منتها یکی از تفاوتش با اون تکنیک تاتولوژی توی این هست که اون در حد چند دقیقه یا نهایتا چند روز میتونه برای شما زمان بخره ولی این تکنیک (همونطوری که توی فایل هم اشاره شده) میتونه حتی چند سال زمان برای شما بخره. اما خوب ریسک این تکنیک کجا و ریسک تاتولوژی کجا!!!

یکم زیاد شد، فکر نمیکردم حوصله بکنم و اینقدر تایپ کنم! 😀

امیدوارم که حالتون هر روز بهتر از دیروز باشه، دینگ دینگ.

سلام خدمت استاد بزرگوار و همه دوستان
فایل شماره ۳ رو گوش کردم خیلی عالی و کاربردی بود مثل همیشه حرفه ای و کامل حتی زمانی که مثالها رو می گفتید واقعا احساس می کردم خودم تو اون شرایط هستم و تاثیر حرف مقابل به خودم رو بررسی می کردم مثال گوشی و لب تاپ ، در مورد مثال کارمند و شرایط فروش خیلی خوب تحلیل کردید.
ممنونم از مطالب بسیار عالی که زحمت می کشید و تو سایتتون رایگان به اشتراک میذارید.
شاد و سربلند باشید.

دانلود میشه ممنون.

سلام آقای شعبانعلی
بسیلر فایل خوب و کاربردی بود. من به شخصه در محیط کار و بین دوستان با افرادی از این دست برخورد داشتم که به سیاست برخوردشون یل به زبان شما نام ترفند میگم سیاست انگلیسی!!! آخر هم متوجه نمی شم اون شخص دوستمه یا دشمنم..
نمیدونم از شخصیت این دوستانم میتونم نتیجه بگیرم و به یک کلیت اخلاقی برای این دسته آدمها برسم یا نه.
۱٫ افرادی هستند که جاه طلبن و معمولا شاید رسیدن به جایگاه بالاتر رو در درجه اول در ذهن دارن نسبت به رابطه کاری و دوستی و مرام و معرفت! یک سری امتیازات و وعده ها میدن که از منافعی که از جانب من دارن استفاده کنن.
۲٫ به قول شما میشه ازشون امتیازاتی گرفت. ولی نمیشه روشون حساب باز کرد.
۳٫ دیر یا زود باید قید همکاری با اونها رو زد تا تنش و استرس کمتر بشه.

با سلام مثل هميشه لذت بردم از اين فايل واقعا ممنونم بابت بروزرساني سريع اين سلسله فايلها . ضمنا آهنگ پس زمينه هم خيلي دلنشين بود. سوالي كه برام پيش اومده اينه كه تو ادارات ما متاسفانه از اين دست اتفاقها كه توي مثال مطرح شد زياده و لي اين ديدگاه كه همه موارد زيرمجموعه اين ترفند باشه مطمئنا درست نيست پس چطور ميشه مطمئن شد كه رئيسمون يا بالادستمون داره از اين ترفند استفاده ميكنه تا واكنش متناسب داشته باشيم ؟

محمدرضا ، کارت درسته.با همین فرمون و سرعت بیشتر برو جلو که دعا و حس خوب ما پشتته 😉

مهندس شعبانعلی عزیز!
درود
با شنیدن اولین فایل ترفندهای مذاکره تا همین حالا بسیار خوشحالم که بعنوان شاگردی خاموش و صرفن شنونده توانستم تنها در یک تماس تلفنی نظرم را در مورد شکافِ آموزشی مذاکره و مدیریت فروش و بازاریابی در ایران بگویم و ببینم که امروز اینقدر مورد توجه واقع شده و مطمئنم موضوع بکر و بسیار مهمِ ترفندهای مذاکره هر روز بیشتر مورد قرار خواهد گرفت…

پس از تحقیقات فراوان رشته علوم ارتباطات اجتماعی رو به عنوان رشته دانشگاهی انتخاب میکنم! مسلما استاد شعبانعلی در علاقه مند کردن من به این حوزه خیلی تاثیر داشت! و خوشحالم که از این به بعد باید به صورت مستمر به ایشون سر بزنمُ اطلاعات خودم رو در حوزه روابط بین فردی و مخصوصا مذاکره افزایش بدم و اگه کلاسی برگزار بکنن افتخار شاگردیشون رو داشته باشم
باید شروع کنم و آرشیو رادیو مذاکره رو دانلود و گوش بکنم و یاد داشت برداری کنم و یاد بگیرم …