در همین وبلاگ دوستی پیدا کردم به نام شراره. به من توصیه کرد ادامه تحصیل بدهم (و البته چند توصیه شخصی دیگر که حتماً به آنها توجه میکنم). من هم جوابی برایش نوشتم. چون فکر کردم ممکن است همه، کامنتها را نخوانند اینجا دوباره آن دیالوگ را مینویسم:
توصیه دوستم:
از من به شما پیشنهاد:حتما دکتری بخونید.اونوقت میشین هیات علمی بعدش استاد تمام بعد پروفسور نهایتا هم میشین استاد اول مذاکره جهان.خیلی بهتر از اینه که آدم فقط تو ایران اول باشه.اونوقت از کل جهان میان دنبالتون.الانو نگاه نکنید!اگر تکی به خاطر اینه که مردم ما هنوز مذاکره رو علم نمیدونن.چند سال دیگه اوضاع عوض میشه طوری که زنها وشوهرها هم برای اینکه با هم حرف بزنن از اساتید مذاکره استفاده میکنن.البته به من ربطی نداره گفتم که در جریان باشی!!!
پاسخ من:
شراره عزیز٫ من اگر یک بار دیگه زندگی کنم شاید وقتم رو برای همین لیسانس و فوق لیسانس هم نگذارم چه برسه به دکترایی که تو میگی.
راستش من اگر تو همین منطقه دو شهرداری تهران هم بیان دنبالم قانعم چه برسه به دنیا.
ضمناً اگر هم بخوای دنیا بیاد دنبالت علی الحساب یه نگا بنداز به دور و برت به بیل گیتس و استیو جابز ,و وارن بافت و دیگران.
اینکه بهت میگم یک واقعیت آماریه. با هر سال تحصیل در دانشگاه، شانس اینکه یک چهره جهانی بشی کمتر و کمتر میشه.
فوقش میتونی دلت رو خوش کنی به چند تا مقاله ISI.
از من میشنوی سریعاً یک فکری به حال لیسانس و دیپلمت بکن ببین جایی پس میگیرن اون رو یا نه
یعنی منی که علاقه دارم تو ی دانشگاه سطح بالا مثل شریف درس بخونم کارم اشتباست؟
و اینکه لیسانس و باتمام تلاشی که کردم . البتع از نظر کمیت . و بعد کنکور فهمبدم که کیفیتم پایین بوده، دولتی شهرستان اوردم و همچنان ناراحتم این اشتباست؟
چون من به شدت به معلمی و درس دادن و نوشتن علاقه دارم و الانم به تدریس دبیرستان مشغولم و دلم میخواد میتونستم روزی عییت علمی و استاد دانشگاه بشم
سلام آقای شعبانعلی.ممنون بابت نوشته هاتون چرا که همیشه حرف دل زدین و فقط حرف دله که به دل میشینه(چ دل تو دلی شد!!!)
من قبل از اینکه با نوشته های شما آشنا شم میگفتم خدارو شکر در این جامعه ای ک بیکاری،گرونی و… بیداد میکنه لااقل ی شغل ثابت دارم (در آینده نزدیک خانم معلم میشم)ولی الان که بیشتر فکر میکنم میبینم چقد ماآدما خودخواهیم میگیم فقط خودم بیخیال بقیه!!!!!! دانشجوها با چ امیدی ادامه تحصیل بدن؟مشکل ما کجاس؟واقعا کجاس؟؟ بنظرم نمیگم دولت بی تقصیر نیس ولی خودمونم باید ی کاری کنیم نمیخوام شعاری حرف بزنم ولی اگه بخوایم موفق شیم راحت زندگی کنیم باید توقعاتمونو بیاریم پایین ما فک میکنیم منی ک درس خوندم برم کشاورزی کنم؟!یا برم نون بپزم؟!(من ارادت دارم به نونواها و کشاوزرا سوء برداشت نشه)ولی باید بدونیم وقتی همه لیسانسن فوق لیسانسن پ به کی میخوایم بابت تحصیلاتمون فخرفروشی کنیم؟؟؟؟؟؟
سلام
سالها است که عضو هیئت علمی ام ولی هیجگاه شاد نیستم و روحم خسته، فقط بخاطر ترس ازخیلی چیزها کارم رو رها نمیکنم تا بدنبال آرزوها و رویاهایم بروم.
جناب شعبانعلی با سایت و نوشته هایتان بتازگی و اتفاقی آشنا شدم ، و خوشحالم تابستان است ودر در هر فرصتی مطالب سایت را از گذشه و حال مرور و مطالعه میکنم حرفهایتان خیلی از ابهام های ذهنی ام را پاسخ می دهد مثل همین دیالوگ و دکتری نمیخوام و …
جناب شعبانعلی بنویسید که چه زیبا و نیکو کلمات جاری بر قلم شما، معنای همه افکار ناگفته ای است که هیچگاه شهامت ابراز آنرا نداشتم و با کلام شما روحم تا آسمانها توان و جسارت پرواز می یابد.
به قول مستانه: در پناه دانایی خصوصا آن شعور لایتناهی و مطلق
شراره عزیز٫ من اگر یک بار دیگه زندگی کنم شاید وقتم رو برای همین لیسانس و فوق لیسانس هم نگذارم چه برسه به دکترایی که تو میگی.
به قول یکی از بزرگان:کسی که از تجربیات دیگران استفاده نکند فقط یکبار زندگی میکند.
با نتیجه گیری از جمله فوق و تجربه شما شرط عقل میدانم که روی تحصیلات دانشگاهی اصرار نکنم.
سلام و سعادت
مدتی هست که من هم به این درد مبتلا شدم!دوست دارم یادبگیرم و از طرفی هم دوست دارم از آموخته هام استفاده کنم. ولی در شرایطی موندم که نمیدونم باید چیکار کنم!!! کارشناسسی شیمی دارم و شدیدا ایده های نو برای کسب و کار و کارآفرینی تو ذهنم هست، میخوام ادامه تحصیل بدم ولی نمیدونم ام بی ای گزینه خوبی هست یا نه اونم تو پیام نور.
برای توضیح بیشتر براتون ایمیل میفرستم . امیداروم که راهنماییم کنید تا وقت ثبت نام تو ارشد فراگیر پیام نور تموم نشده..
ممنونم
جواد جان، تحصیل در دانشگاه شریف یک ارزش نیست، موفقیت هم نیست … فقط انتخاب یک مسیر موقت برای زندگیه.
سلام
مدتیه که شب و روز پای مطالبتون هستم، روزی چندبار سر میزنم تا ببینم مطلب جدیدی اضافه شده یا نه
ولی راستش خجالت میکشیدم پای هر مطلب کامنت بذارم که موافقم! ممنون! و دیگر هیچ!
ولی این پست رو نتونستم بی کامنت بذارم،تک تک کلمات این پست رو با تمام وجودم درک میکنم،به عنوان یک دانشجو در آستانه فارغ التحصیلی از مقطع ارشد شریف!
ممنونم از شما و
به قول یکی از دوستانم:
در پناه دانایی …
مستانه عزیز. ممنونم از لطفت و اینکه کامنت گذاشتی دوست من.
سلام.واقعیت و وحقیقت در باره این موضوعی که فرمودید به طرز شدیدناکی بایکدیگر مترادف اند.
عالي بود استاد. سالهاست كه نظر شما رو دارم اما قدرت بيانش رو نداشتم.
استاد این پست خیلی بامزه و خنده دار بود بازم از این حرکتا بکنید جالب بود!
داشتم نگاهی به پست های قدیمی می انداختم و به شدت لذت می بردم از این هم محتوا , تا به این پست رسیدم
واقعا از شیوه ی گویش و کل مطرح کردن بحث به این شکل توسط محمد رضا تعجب کردم!
چیزی که من می بینم خیلی شبیه یک انتقام گیری شخصی و شیک هست که یک نفر که در قدرت هست انجام میده و صد البته با ظرافت های که از نویسنده انتظار میره ….
نمی دونم در اون زمان چرا اینقدر شدید برخورد شده ( اول کوبیدن در جواب و بعد باز کردن تاپیک و … ) اما خوشحالم که در تاریخی که من دارم پیغام می نویسم حس می کنم محمد رضا آرامش و تحمل بیشتری داره ؛ صفت خوبی که من در نوشته هاش حس می کنم.
—————————–
کل متنی که نوشتم جدا از موضع گیری شخصی من در رابطه با خوبی ویا بدی تحصیل است.
هرچی بیشتر مطالبتون رو می خونم بیشتر به متفاوت بودنتون پی می برم ….
لطفا بخوانید بعد حرفهای محمد رضا را بهتر درک میکنید.
گفتگو با خالق برند “اریکا”
اریکا در سال ۸۸ برند سال ایران شد، بالاتر ازهاکوپیان و گراد.
محمد حسن سید شجاع متولد سال ۱۳۶۱ است.
در سال ۸۹ محمدحسن سیدشجاع مدیر برتر در عرصهی پوشاک شد. با اینکه در سال سوم دبیرستان در المپیاد ریاضی نفر سوم کشور شده بود.تحصیل را رها کرد و آن را به صورت درسهای عملی در بازار آموخت ….
متن کامل در لینک زیر بخوانید.
http://www.vivannews.com/Pages/News-15211.aspx
سلام
خیلی ممنون بابت لینک.
سلام محمدرضا
دیدگاهتو راجع به مدرک دانشگاهی قبول دارم ولی حرف من اینه که مدرک بالا هم داشته باشی تو خیلی از شرکت ها که می ری می بینی شعور برخورد با آدم تحصیل کرده رو ندارن و می بینی که با اون آدمی که حتی سواد یه نامه نگاری ساده رو نداره یا حتی تایپ کردن بلد نیست خیلی اوضاش ردیف تر ….متاسفانه با پارتی و هزار مسئله دیگه داره من معتقدم که برای موفقیت تو این مملکت غیر از تمایز شانس هم خیلی دخیل … مبنای ارتقاء خیلی بر مبنای صلاحیت نیست متاسفم….
سلام-باحرفتون راضیم اماالان من فارغ التحصیل مهندسی صنایع هستم بدون هیچ مهارتی امسالم واسه ارشد تلاش کردم ولی نشد الان من چیکار میتونم بکنم تقریبا هیچکار چون نه سرمایشو دارم نه مهارتشو یه راه میمونه اونم فقط مدرک بالاتر اگه شما راه بهتری به من نشون بدید خیلی ممنون میشم
بازم سلام محمد رضای عزیز
تو اینجا یه بیت از شعرای خودمو میذارم.
دلخوشی خوشتر ز دل باخته گیست
دل مباز، گر دل ببازی خوشی دل را ز یادت میبرد.
به شرارهی عزیز پندی میدم : اگه همه تو رو بشناسن باید مراقب باشی که خودت ، خودت رو فراموش نکنی!
البته با عرض پوزش.
اسمم شراره ست.من حتی به بابام هم اجازه نمیدم شرارهی صدام کنه!!!!!!!!!!!چشم،هروقت جهانی شدم خودمو نمی بازم.فعلا که نه دلخوشیمو نه دلباخته!
من موندم تو چرا خودخواه نیستی؟
من از دیگر خواهی خسته شدم میخام خودخواه باشم (خودخواهی در مقابل دگر خواهی)
ولی شک ندارم خیلیا که میان از این سایت بازدید می کنند مفهوم خود خواهی رو نمیدونند.
از همه میخام رو مفهوم خودخواهی فک کنند نظر بدن. منم بعد تعریفشو میگم
خود دوستی واژه بهتری نیست ؟
سلام محمدرضا
پسر تو نمیتونی دیدگاه آدمها رو عوض کنی. در مورد ادامه تحصیل میگم. ولی خداییش اگه آدم بخواد موفق باشه نیازی به مدرک نداره. همش سعی و تلاش خودش …
گل گفتی پسر…..
چیزایی می گی آقای مهندس!!
من برای دانشگاه رفتن هزار بار تب کردم حتی الانم برای هزینه های تحصیلش ۱۰ ساعت کار می کنم! ترم ۳ بود فهمیدم عجب غلطی کردم! چون مال دانشگاه ودرس نبودم سرم توی حال و هوای خودم بود گاهی اوقات حتی کسی حرفامو نمی فهمید نمی دونم شاید به خاطر بی دقتی در انتخاب کتاب های آزادی بود که می کردم!
اما وقتی توی شرکت می دیدیم چقدر فرقه بین حقوق (نه فقط مادی) من و کسی که مدرک داره ترجیح دادم ادامه بدم با وجودی که می تونستم مخارج دانشگاه رو صرف چیزای دیگه ای که آرزوی داشتنشون رو داشتم کنم! به امیدی که شاید بعد از گرفتن این مدرک کوفتی راحت تر زندگی کنم
مطمئنم بابا مامان محمد رضا هم تمام تلاششون روکردن پسرشون درس بخونه تا مثل خودشون سختی نکشه
الانم چون به یه جایی رسیدی نفست از جای گرم بلند میشه
دوست ندیده ی ۳ ساله ی من، یا توی این مملکت کوفتی زندگی نمی کنی و بی خبری یا اینکه …
خلاصه اینکه زمانه زمانه ای نیست که بخوای مثل چمران و شریعتی فکر کنی …
به قول صادق هدایت: اینجا سر گردنس … باید بچاپی تا چاپیده نشی( امیدوارم به این روز نیافتم البته فقط امیدوارم خدا عاقبت هممون ختم به خیر کنه)
بله. با مدرک دانشگاهی میتونی ماه یک میلیون در بیاری بدم نیست. خرج آب و دونه آدم در میاد. میتونی فوق لیسانس هم بگیری تا ۱۰۰ تومن بگذارن رو حقوقت.
میتونی ۵ سال هم صرف کنی تا دکتر بشی شاید ۵۰۰ تومن دیگه هم گیرت بیاد. اما اگه ماهی ۵۰ میلیون درآمد میخوای باید مهارت کسب و کار رو یاد بگیری.
من نمیگم دانشگاه بده. من میگم دانشگاه رفتن من و تو رو از دیگران متمایز نمیکنه. امروز تو خیابون تو سر گربه بزنی میگه من فلان دانشگاه فلان مدرک رو دارم.
شرط موفقیت تمایزه نه تشابه.
این اون چیزیه که تو خیلی کشورها یاد میدن اما تو کشور ما یاد نمیدن.
من خوشحالم تو داری درس میخونی. حتماً هم با علاقه بخون. اینکه کار هم میکنی و درس میخونی باعث افتخاره. خیلی بیشتر از اونایی که آب میوه جلوشون میگذارن تا یک تست بزنن یا یه امتحان بدن.
اما لطفاً دنبال چیزی باش که تو رو از دیگر آدمهای اطرافت که دارن تو همون دانشگاه درس میخونن یا تو همون شرکت تو کار میکنن متمایز کنه.
بیشتر فکر می کنم رو حرفاتون
نظرتون کاملا درسته دانشگاه چیزی یاد نمیده و اینکه اکثر جوونها به دانشگاه و گرفتن مدرک پناهنده میشند برای اینه که مهارت نمیدونن
شرط موفقیت تمایزه نه تشابه…
این جملت فوق العادست محمدرضا جان
سلام.آقای شعبانعلی بنظرمن تفکرشماسمت وسوی اومانیستی دارد.هرچندبنده توازن و ترادف حقیقت وواقعیت کلام شما رو تنهادر بعد اجتماعی هم اکنون ایران صحیح میدونم اما دوستان شمایادچارهدف زدگی شدید یا هدفتونو گم کردید یا اصلا ازابتداهدفی نداشتید.کسب درآمد تنهاهدف تحصیل دانش نیست (نه اینکه شما عینا همچین حرفی رو زده باشید ولی از نظراتتون این طور استفهام میشه که {پول و الآن وشکم وزن وچگونه بودن ودیگر.تکرار همین.هدف بودن ووجود شماست}).البته بگذاریدیک بار دیگر تاکید کنم که مطلبی که در ادامه بیان میکنم این نظر شخص بنده است.من هدف تحصیل دانش را ارزشمندی روح و وجود انسان میدانم و چون معتقدبه زندگی ابدی درجهان آخرت هستم معتقدم زندگی در این دنیا تعیین کننده ادامه مسیر ابدی ماست.دراین باره نظرات زیادی داشتم که به اشتراک بگذارم ولی چون فکرمیکنم که شماهم مثه خیلی دیگه از کسانی که در طول عمرم باهشون مناظره و مباحثه داشتم منظورمنو احتمالا درک نمیکنیدخلاصش میکنم درهمین یک جمله:دانستن مساوی است با شدن.
وای از روزی که «شدن» به این منجر «شود» که فکر کنیم «خیلی از کسانی که میبینیم» ما را نمیفهمند و این «ما» هستیم که میفهمیم.
خداوند من را از آن روز حفظ کند. حتی اگر لازمهاش نفهمیدن و «پست ماندن» باشد…
رابیند رانات تاگور:آسمان برای گرفتن ماه تله نمی گذارد؛آزادی خود ماه است که او را پایبند می کند.
پایدار و سربلند باشید.
سلام. لطفا تاریخ سمینار انتخاب رو توی این سایت اصلاح بفرمایید. با تشکر
سلام اقای محمد رضا
یک سوال؟
آیا اگر شما فوق لیسانس نبودید به شما اجازه تدریس می دادن و می تونستید علمتون رو منتقل کنید؟
درست مدرک گرایی خوب نیست ولی نباید درس خواندن را زیر سوال برد,خود شما اگر دانشگاه نمی رفتید به این سطح از دانش و شعور می رسیدید؟
حرف من اینه نه افراط نه تفریط
آره.
من الان مذاکره درس میدم و مدرکش رو ندارم. اما تو این حوزه شناخته شده هستم. چون در این حوزه کتاب نوشتم.
بنابراین من الان هم مدرک مرتبط ندارم اما کسی نمیتونه از من ایراد جدی بگیره.
ضمناً من در دانشگاه فقط امتحان دادم و کلاس نرفتم.
ضمناً در دانشگاه معادلات دیفرانسیل و ترمودینامیک و … خوندم. به نظرت اینها شعور حساب میشن؟ دانشگاه درس انسان شدن نمیده. مزخرفات یاد میده.
ملت ما از نظر سطح مدرک جزو با سواد ترین ملت هاست. اما من مطمئن نیستم در زمره با شعورترین باشیم.
آبدارچی شرکت من از بسیاری از مهندسان همدانشگاهی من با شعورتره. من نمیتونم این رو انکار کنم.
تو میدونی که کفشی که پات میکنی، سسی که میخوری، لباسی که میپوشی، کیفی که دستت میگیری در همین کشور توسط مدیران ارزشمندی درست شده که اکثر دیپلم بیشتر ندارند؟ من میتوانم برای تو تک تک اینها را اسم ببرم.
واقعا چرا هیچ کس به تعریفتون از چشم پاک توجه نکرده؟!یعنی واقعا انقدر سخته؟!!!
از حق نگذریم تعریف اون مخترع جوون از چشم پاک از همه تعاریف قشنگتر بود
عالی بود محمدرضا خان..عالی بود..لذت بردم..دست مریزاد
kamelan hagh ba shomast alemeh bi amal beh cheh manad? Zanboreh bi asal
من هنوز هم اگر به عقب برگردم برای اومدن به دانشگاه تلاش میکنم.فکر نمیکنم توی مملکت ما جایی که بتونی آدمای هم عقیده و هم فکرتو پیدا کنی ، جز دانشگاه باشه.
اومدن به دانشگاه تغییرات مثبت زیادی در من ایجاد کرد.شاید من اگر اون همه تلاش نمیکردم که بیام تهران درس بخونم الان حتی آقای شعبانعلی رو هم نمشناختم و همینطور این سایتو و خیلی چیزهای خوب دیگه رو.سرعت پیشرفت اینجا خیلی بیشتره.محیط رشد خوب هرجایی پیدا نمیشه.شاید از این جا به بعد طور دیگه ای به ادامه تحصیل نگاه کنم ولی قطعا اگر به عقب برگردم دوباره تا اینحا رو خواهم اومد تا از شهر خودم بیام بیرون.اینو مطمینم.
من هم معتقدم تو دنیای امروز تحصیلات آکادمیک حتی تا مقطع دکترا نمی تونه تضمین کننده موفقیت و برتری در جامعه باشه.
شاید بشه به تحصیلات اونم در حد اقلش به عنوان فقط یک ابزار برای بعضی حوزه ها نگاه کرد و نه بیشتر.
کم نیستن آدمهایی که میشناسمشون و سوادشون در حد خوندن و نوشتنه و صدها تحصیل کردن زیر نظرشون کار میکنن.
فرقی که تو اونها نسبت به بقیه ادما دیدم هنر رهبری و اعتماد به نفس فوق العادس .
محمدرضا شعبانعلی = ماهی آزاد
خیلیا یا نمی دونن یا اگه میدونن باور ندارند
تو میگی من نرم دانشگاه؟من نمیدونم با موهبت زندگیم چیکارکنم من کم اوردم من گیج شدم میترسم از برخلاف اب شنا کردن بااینکه خیلی دوست دارم ولی احساس میکنم حامی ندارم همه عمر دلم میخواسته دانشمند بشم شایدم مخترع ولی جرات من خیلی کمه چیکارکنم جراتم زیاد بشه خیلی کتاب خوندم از موضوعات مختلف ولی راسشو بخای قدم برداشتن دانسته هان برام غیرممکن به نظر میرسه همش میگم ایندفعه ازهمین لحظه شروع میکنم نمیدونم چی میشه که یهو عقب نشینی میکنم توراه عملی میشناسی؟
سلام محمد رضا
حرفتون خیلی قشنگ و زیباست و با یه نگاه سطحی خیلی خیلی هم طرفدار داره . یعنی واقعیتی که از این طرف و اون طرف جهان به دیدگان ما میاد اینو ثابت میکنه که مدرک و تحصیلات بالا لزوما برا ادما موفقیت ساز نیست .
اما یه سوال دارم ایا محمد رضا اگه از اول نفر اول کنکور و .. نمیشد ، شریف نمیرفت و …. و همین حرفا رو میزد همین جوری نگاش میکردن که الان بهش نگاه می کنن .
حرفاش همین جوری طرفدار داشت .
یا بهتر بگم از همون اولی که سمتش اومدن بی یار بود یا نه به مدد اون چیزایی که دم از فرار از اونا داره طرفدار برا حرفاش پیدا کرد .
منظور این که ایا محمد رضا بعد از فراغت از مهندسی بدون هیچ سابقه ای رفت سراغ مخاطبا یا این که گفت من نفر اول کنکورمو، شریفی هستمو مهندسمو ….؟؟؟؟
من مجبور شدم سالها درس بخونم و دانشگاه برم تا بتونم یک دقیقه در تلویزیون به مردم کشورم بگم که پدر و مادرم بیسواد هستند اما من به شعورشون افتخار میکنم.
نمیگم دانشگاه نریم اما میگم بدونیم که دانشگاه رفتن یک حادثه نیست. یک اتفاق روتین و معمولی تو زندگیه
زنده باد اون پدر و مادرت که شعور داشتند…
چ جالب…!! شاید چ واقعیت!!!
شراره خانم؛
محمدرضاي ما همينطوريش هم سه چهار تا post doc و هفده هجده تا phd داره كه خداوكيلي بايد باهاش باشي تا كشفش كني.
فقط فرقش اينه كه دكترها اكثرشون تو دانشگاه voice record ميكنند و بعد هم voice play خواهد كرد بدون مهارت، اين آقا محمدرضاي ما بنا به فرمايش پيامبر(ص) كه فرمود: علم را با عمل بدان بياموزيد، هرچي رو يادبگيره اينقدر عمل ميكنه كه ناخودآگاه تو رفتارش متجلي ميشه كه براي شاگرداش قد ده تا phd ارزش داره. حالا خدائيش اين دانشگاهها چطوري ميخوان اين نوع دانش رو ارزيابي كنند، من فكر نميكنم حالا حالا ها بهش برسن …
به نظر من هرکسی مسیر خاص خودش رو برای موفقیت داره ما نمیتونیم بگیم که مطلقا کسی که دکتره یا پروفسوره خیلی موفقه یا خیلی خاصه،وقتی این ادمو میشه موفق شناخت که از بودنش تو این شرایط راضی باشه فقط خودش نه به خاطر بقیه…
یکی با نوشتن خاطره هایه روزانه اش حس خوبی داره و یکی هم با نوشتن هزارتا مقاله بازم اون جور که باید رضایت نداره از زندگی!!
اگه هرکسی پاشو تو کفش خودش بکنه درست راه میره ولی اگه بخوایم با کفش بقیه راه بریم فکر کنم یه عمر تو جاده زندگی بلنگیم!!