گاه با خودم می اندیشم، دنیا محل شگفتی است.
لذت دستاوردها، از آن دیگران است و
رنج از دست داده ها، جاودان با ما می ماند.
دنیا را ترک میکنیم و آنچه حاصل تلاشمان بوده، برای دیگران می ماند،
اما زخم شکست ها و از دست دادن ها، بر روح ما جاودانه میشود…
آنچه یکی را برتر و دیگری را پست تر می کند، میزان «دستاوردها» نیست، بلکه جنس «از دست داده ها» است.
یکی پول از دست داده، یکی عشق، یکی شهرت و دیگری شهوت.
وای بر من، اگر آن روز، «باورهایم» را از دست داده باشم…
سلام استاد من امروز برای اولین بار از سایت شما بطور جدی بازدید کردم وجدن خوشحال کننده بود از نوع تفکر شما به سهم خودم تشکر میکنم.
درود بر شما. از سایت بسیار مفید شما تشکر می کنم و سپاسگزارم که وقت تان را برای بالا بردن اگاهی دیگران صرف می کنید.
منظور شما از باور در این نوشته چیست؟
باورها در طول سالیان تغییر می کنند و ما همواره باید در حال تفکر و اندیشه باشیم و باورهای غلط و پوسیده را دور بریزیم و باور جدید و نو را جایگزین کنیم. به قول راسل من هرگز حاضر نیستم برای باورهای کشته شوم چون انها ممکن است اشتباه باشند.
من متوجه منظور شما در این جمله نشدم لطفا توضیح دهید. متشکرم.
سلام دوست و استاد عزیزم
واقعا به این قدرت و جسارتتون افتخار میکنم
امیدوارم ایرانی پر از محمد رضا داشته باشیم
اما نمیدونم چرا احساس میکنم از ته ته ته قلبت شاد نیستی
درسته؟؟؟؟
🙁
آره بهناز. شاد نیستم. اما راضیم. و فکر میکنم که شاد بودن و راضی بودن الزاماً با هم همراه نیست…
🙁
دوس دارم شاد شی از ته قلبت
امیدوارم از جایی که انتظارشو داریو نداری شاد شی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آروم هم نیستی محمدرضا؟
آرامشه واقعی داری تو زندگیت؟
موجیم که آرامش ما عدم ماست…
چطور میشه کسی راضی باشه ولی شاد نباشه؟!
بله ایندو الزاما همراه هم نیستن مثلا کسی که فقط شاده و اینقدر گرفتاری و بدبختی داره که نمیتونه راضی باشه اما کسی که راضیه حتما شادی هم به سراغش میاد.
(درست یا اشتباه نظر شخصی منه)
وقتي شناخت و معرفت رشد مي كند، طبيعتا اصول، باورها و ارزشها تغيير مي يابند.
كوچكي و بزرگي آدمها به اندازه ظرفيت وجوديشان است كه در نوع نگاهشان به رابطه عوامل موثر در پيرامونشان مي باشد.
انسانهاي بزرگ سختي و رنج را تبديل به فرصت ميكنند، و كوچك ها براي فرار از آن به واكنشهاي دفاعي و آرامبخش هاي مادي و غير مادي پناه ميبرند.
خیلی موافق نیستم
به نظرم تو زندگی هر کسی ممکنه باورهای غلطی وجود داشته باشه که از دست دادنش بهتر از نگه داشتنشه.
ایا ماها این توانایی رو داریم که در باره صحت همه باورهامون قضاوت درستی داشته باشیم؟
به نظرم قسمت شروع متن با یک متن دیگه که قبلا در سایت گذاشته بودی و الان پیداش نمی کنم در تناقض هست. راجع به این بود که حتی اگر شده با هر چیزی این دنیا رو جای بهتری کنیم. گرچه هر دو رو می فهمم ولی دوست دارم عینک اون متن رو به چشم بزنم و چیزی که به این دنیا اضافه می کنم رو ببینم. اما آخرین جمله ی همین متن خیلی عمیق هست و کلا تاثیر جملات بالایی رو تغییر میده.
من از تو به ایمان تو مومن ترم ای مرد…!
خدا اجرت بده
سلام
تا چه باوری باشه؟ از کجا اومده باشه و بخواد فکر و اندیشه صاحبش رو به کجا هدایت کنه؟!
به نظر من تشخیص این موضوع خیلی مهمه
ممون
با از دست دادن عشق باورت هم از دست میدی.
در موارد خاصی از دست دادن باورها میتونه مثبت باشه. خیلی هامون باورهای غیراخلاقی ،کهنه و مضری داریم که پس از سالهای سال پابه پای ما همراه همون میان.
“وای بر من، اگر آن روز، «باورهای مفید، درست و اخلاقی ام» را از دست داده باشم…”
و بالعکس.
استاد باورت میشه من با خوندن این متنت خیلی غمگین شدم انرژی منفیش زیاد بود من همیشه با صحبت ها و نوشته های شما امیدوار و سرزنده میشم ولی اینبار نشد نمیدونم چرا!!!!!!!
امروز كتاب”بشرچيست؟”مارك تواين را خواندم،كمي گيجم كرد،اما گمان ميكنم واقعيتهايي نوشته شده بود كه خووب بود دانستنش،انچه امروزبر من افزوده شد،سبب شد كه شك كنم به وجود اراده ازاد يا انتخاب ازاد،اگر واقعيتها ي “بشرچبس؟”حقيقت باشند فكر ميكنم جاي افسوس سرزنش نميماند،اما زخم زخم خواهد ماند
“از دست دادن هایی” که ارمغانش دستاوردی نیک برای دیگران باشد، ازدست دادن نیست…عین بدست آوردن و اوج گرفتن است و تو در این راه باورهایت را از دست نمی دهی که هیچ، هر لحظه بر نور ایمانت افزوده می شود
آخر من به باورهایت ایمان دارم
من می خواهم ” رها” فرزند تو را به مادر خواندگی قبول کنم. چون می خواهم که منم مامانی باشم برای فرزندی که به دنیا نیامد! پس با اجازه اگه رها این نوشته تو را بخواندٰ من می خواهم برایش به گونه ای دیگر بگویم.
اینکه:
رهای عزیزم! من هرگز تو را به دنیا نیاوردم. پدرت تو را به دنیا آورد. او اولین مرد دنیاست که می زایدٰ بچه ای را!
و من مادرت هستم. مادری که حتی پدرت هم روحش از وجود من بی خبر است!!! پس ما یه خانواده استثنایی هستیم که بلد نیستم شاید به راحتی آخیش بگوییم!!!!
و ما نوشته پدرت!! که می گوید:
“رنج از دست داده ها، جاودان با ما می ماند.”
حالا خوب به من گوش بده! عزیز من!
اینکه می گوید: ” رنج ٰ این رنج نباید تو را غمگین کند. این همان جائی است که مردم اشتباه می کنند…این رنج صرفا قرار است تو را هوشیار کند.زیرا مردم فقط زمانی هشیار می شوند که تیر عمیقا در قلب آنها فرو رفته و زخمی شان کند.زمانی که در تنهایی خویش گریه می کنیٰ فرصتهایی به تو دست می دهد که اگر از آنها استفاده کنیٰ می توانی آگاه شوی.رنج نباید بیچاره ات کند.رنج باید آگاه ترت کند! و وقتی آگاه شدیٰ بیچارگی ناپدید می شود.رنج را باید به تمامی تجربه کنیم.بدون سرزنش و دلسوزی برای خود!
بگذار باورهایت، باور بمانند
داشتن خاطره ی یک باور عقیم، کابوسی بیش نیست
به باورهایم میبالم …
بر دیگری تحمیلش نمیکنم…
با آنها به آرامش میرسم…
از حاصلشان دیگران را مهمان میکنم …
در کردار و گفتار…
تا از آن باخبر شوند…
ببینند، بشناسند، تجربه اش کنند
و اگر آنرا پسندیدند بکار آورند و آنان نیز بهره مند گردد…
باورهایم را به هیچ چیز نمیفروشم…
زیرا…
نیستم آنگاه که باوری نداشته باشم؟…
تلنگری بود بر من که این روزها عجیب باورهایم رنگ باخته …
اگر حاصل تلاش و دستاوردهایمان مادی باشد، بلی، حاصلش از آنِ دیگران است.
«آدمی به باورهایش زنده است ،باورهایی که دل میپذیرد .»
روزی که این جمله را با نوشته های پس و پیشش! نوشتم .زخم از دست دادنی با من بود که هنوز هم هست ،زخم از دست دادن یک باور .
گاهی کسی حتی خیال نمیکند که با نیم نگاهی و یا «حتی جمله ای کوتاه » ،باوری را فرو میریزد.
درکنار تمام باورهای ارزشمند زندگی مان
کاش حواسمان به باورهایی که از خود ،برای دیگران ساخته ایم باشد .
کاش حواسمان به باورهایی که دیگران از ما برای خود ساخته اند هم باشد.
آری. ارزش زندگانی هرکس به سختی هاست .به از دست دادن ها .
از دست دادنهایی که گاه زخمی که بر روح آدمی بر جای میگذارند ، با هیچ مرهمی درمان نمیشود .حتی با بودن دوباره ی آن چیز از دست رفته .
دستاوردهای آدمی برای دیگران است .کاش حواسمان به آنچه از دست میدهیم تا دستاوردی برای دیگران بر جای بگذاریم باشد .داشته های بی ارزش را میشود فدای نداشته ها کرد
اما یادمام باشد« دارایی های ارزشمند زندگی »،که برای بودنشان ،هزینه ای هم نمیپردازیم .نباید قربانی دستاوردهایمان باشند .
«دارایی های ارزشمندی که باورهایمان را میسازند… »
قشنگ بود
وای برمن اگر ارزشهایم را ازدست بدهم
وای بر من اگر بی ارزشها ارزشهایم شوند