قاعدتاً از هفتهی آینده، خبرنامهی گردهمایی متممیها برای دوستانی که ایمیل خود را برای دریافت خبرنامهی گردهمایی ثبت کردهاند ارسال میشود و آن خبرنامه را باید معیار و منبع رسمی اطلاع رسانی دانست.
بنابراین، آنچه در اینجا میبینید بیشتر در قالب گزارش دوستانه است تا خبر و پیام رسمی.
خبر اول اینکه با وجودی که بررسیهای اولیهی ما، این اطمینان را ایجاد کرده بود که استقبال بسیار زیادی از گردهمایی خواهد شد، اما باید اعتراف کنم که همچنان، آنچه در عمل روی داد، فراتر از حد انتظار بود.
ما در ایمیل هفتگی، راه افتادن سایت گردهمایی (motamempdp.com) را اطلاع رسانی کردیم و قبل از اینکه بیست و چهار ساعت نخست بگذرد، حدود دو برابر ظرفیت سالن (شهید بهشتی)، برای دریافت خبرنامه ثبت نام کردند (روند ثبت نام خبرنامه و رابطهی آن با ثبت نام نهایی نشان میدهد که تقریباً همین الان از حد ظرفیت سالن فراتر رفتهایم.
اگر چه همچنان تصمیم ما این است که ثبت نام خبرنامه، جز دریافت اخبار (و البته اعلام ساعت دقیق شروع ثبت نام) هیچ مزیت دیگری برای دوستانی که خبرنامه را دریافت میکنند ایجاد نکند.
خبر دوم اینکه تعدادی از خلاصههای پانصد کلمهای را دریافت کردیم که مشخص بود با توجه به خبرهای قبلی، دوستانمان فعالیتشان را از قبل آغاز کرده بودند. چون تهیه و تنظیم آن خلاصهها در مدت کوتاهی پس از فعال شدن رسمی سایت، عملی به نظر نمیرسد.
این هم خبر خوبی است.
خبر سوم اینکه همچنان دوستان دیگری هستند که فکر میکنم (یا لااقل برداشت من این است) که علاقمند هستند خلاصه پیشنهادی خودشان را ارسال کنند. اما ظاهراً احساس کردهاند که محترمانهتر یا مودبانهتر یا منطقیتر یا قابل دفاعتر یا توجیه پذیرتر یا شیکتر و تمیزتر یا باکلاستر است که بگذارند و این کار را در هفتهی پایانی منتهی به ۲۰ اردیبهشت (آخرین مهلت ارسال) انجام دهند.
به دوستانی که حدس میزنم چنین ملاحظاتی دارند – و بعید میدانم حدسم در موردشان نادرست باشد – پیشنهاد میکنم چنین ملاحظات و چنان افکار و تفسیرهایی را کنار بگذارند و در اولین فرصتی که میتوانند پیشنهادهای خود را ارسال کنند. این کار فرصت بیشتری را در اختیار من و همکارانم قرار میدهد تا پیشنهادها را با دقت بیشتری بررسی کنیم و نیز اگر نیاز به اصلاح یا تغییری بود، به دوستان یادآور شویم.
خبر چهارم هم اینکه تیم اجرایی هم فعال شدهاند و سالن هم رزرو شده و از نظر ما – اگر اتفاق پیشبینی نشدهای روی ندهد – فعالیتها رسماً آغاز شدهاست.
امیدوارم – و البته علاوه بر امید، من و همکارانم تمام تلاشمان را هم به کار میگیریم – که گردهمایی هم خاطره انگیز و هم آموزنده باشد.
دو سال قبل، گفتم که دیگر سمینارهای سالیانه را برگزار نمیکنم و اگر متممیها دور هم جمع شوند، به شکل دیگری خواهد بود. امسال آن شکل دیگر را تجربه میکنیم.
اگر عمر و فرصتی بود، در گردهمایی امسال وعدههای بعدی را خواهم داد و خواهم گفت که برای سال آتی، چه تحولات جدیدتری را برنامه ریزی کردهایم.
[…] محمدرضا شعبانعلی در مورد گردهمایی مردادماه متممیها نکتهای را در خصوص برندینگ شخصی مطرح کرد، اینکه زمانی کسی میتواند بگوید که میتواند وارد بحث توسعه برندینگ شخصی شود که بتواند بین اولویتهای سخت، به یک اولویت بیشتر از همه امتیاز و نمره دهد و پایبند باشد. […]
سلام محمد رضای عزیز
روز معلم است و تو هم بر گردن من خیلی حق داری ،از تمام وقتی که برای ارتقاء بینش من و امثال من گرفته تا شب و روزهای که دغدغه ات توسعه مهارتهای فردی جوانان این سرزمین است و راهی جز همین هم نمی باشد ،که همین مسئله دغدغه استاد بزگوار شهید مطهری است که بر تربیت انسان و تفکر و تعقل تاکید فراوان دارد. محمد رضای عزیزم روزت مبارک و آرزوی توفیق و سلامتی برایتان دارم .
امروز دوازدهم اردیبهشت ماه است روز معلم. قلمها عاجزند از توصیف شمعی که محمدرضای عزیز در زندگی همه ما افروخته است. اینها شعار نیست و مطمئنم تمام دوستان متممی عزیزم هم از لهیب آتش علم محمدرضای عزیز چشیده اند و از شراب معرفتش نوشیده اند. بنابراین چون چاره نیست ساده می گویم:
محمدرضا جان
معلم عزیزم روزت مبارک. هرچند هر روز، روز توست. روزهایی که متبرکند به نامت و یادت و معارفت
ببخشید اگر بی ربط به نظر رسید ولی جای دیگری برای عرض ارادت به ساحت علم و معلم عزیزمان نبود.
روز معلم بر شما مبارک.
متمم، معلم بزرگیه در تاریخ آموزشی ما.
پایا و مانا باشید.
امیدوارم شانس حضور در جمع دوستان را پیدا کنم اما از این فرصت استفاده میکنم و امروز را به مهربانترین،داناترین و دلسوزترین معلم زندگیم تبریک میگویم.سلامت و برقرار باشی.
من چندبار حرفهای محمدرضا رو خوندم اما متوجه نشدم که کجا محمدرضا درباره مکانیزم ثبت نام صحبت کرده. از صحبتهای دوستان برداشتم این بود که ثبت نام بر اساس اولویت زمانی هست اما ندیدم جایی این حرف گفته شده باشه.
به هرحال از نظر من هر مکانیزمی که در نظر گرفته بشه بر اساس معیارهای درستی هست
اگه پیشنهاد بهداد هم از نظر فنی زحمت و هزینه زیادی نداشته باشه به نظرم پیشنهاد خیلی خوبیه ( پخش زنده اینترنتی) هرچند هدف از این همایش حضور در اون اتمسفر هست اما برای بعضی از دوستان که به اون دسترسی ندارن میتونه تا حدی رضایتبخش باشه.
من نمی دونم که ثبت نام بر اساس مدت زمان عضویت یا امتیاز، فیلتر خوبی باشه یا نه. در مورد اینکه زمان ثبت نام رو هم اعلام کنید و بر اساس نوبت، ثبت نام انجام بشه هم نظری ندارم. حرفم اینا نیست اصن.
یکی از بدیهایات اینه که در هر نوع محصول و خدمتی، عرضه و تقاضا مهم هستند. وقتی متمم نمیخواد با “قیمت”، این عرضه و تقاضا رو مدیریت کنه، قاعدتا باید پارامترهای دیگه ای رو در نظر بگیره. زمان عضویت، امتیاز، میزان ورود به سایت و تعداد کامنت و … و یا حتی فرمولی که از تمام این پارامترها استفاده کنه و من نیز کاملا مطیع این فیلتر هستم. چون فیلتر بهتری رو به ذهنم نمیرسه که بخوام ارائه کنم.
از جانب من، مشکلی برای شرکتم در این همایش نیست (از نظر زمان و مکان و هزینه و …)، اما اگر از جانب متمم مشکلی وجود داشت و از فیلتری که برای مدیریت عرضه و تقاضا در نظر گرفته، رد نشدم، خودم رو آماده می کنم که برای سال آینده، معیاری بشم برای اینکه بر اساس من، فیلتر رو ایجاد کنن 😀 😀
اما پیشنهاد می کنم که اگر امکانش بود، از سیستم های broadcast و پخش زنده استفاده بشه که افرادی بتونن از این طریق در همایش شرکت کنن مخصوصا دوستان خارج از تهران.
سلام .با تشکر ازتمام زحمتهایی که میکشین اصلا فکرنمیکردم که برای شرکت درسمینار باید دچار استرس بشم .ولی اگه ملاک صرفا پاسخ به ایمیل باشه باید بگم که ایمیل مربوط به سمینارمن وارد اینباکس نشده بودم وبالاخره متوجه شدم باید رفته باشه یه جای دیگه تااینکه بالاخره دیروز تو social پیداش کردم .امیدوارم که بتونم تو سمینارشرکت کنم
محمد رضای عزیز، خوب میدونم که این شب ها و روزهای مونده به همایش دغدغه هات چندین برابر میشن ومیدونم که رویاهای خیلی بزرگی برای متمم و دوستان متممی داری. همینطور مطمئنم که رشد و پیشرفت اصلی متمم تازه بعد از همایش امسال شروع میشه و دوستان خیلی بیشتری به متمم می پیوندند.برای همین من هم خواستم تعدادی از دغدغه هام رو مثل دوستای دیگه با صدای بلند بگم:
۱. اگرچه بحث امتیاز بچه ها در سایت میتونه به عنوان یک فاکتور لازم درنظر گرفته بشه ولی اصلا کافی نیست. فکر میکنم دوستان قدیمی تر مثل پیشکسوت ها حق بیشتری بر گردن متمم و افراد تازه واردی چون من دارند. بنابراین امیدوارم ایده کاملتری به ذهن مبتکر دوستان متممی برسه.
۲. ایده اعلام زمان برای ثبت نام هم به نظر من زیاد منصفانه به نظر نمیاد چون واقعا ممکنه خیلی ها به اینترنت خوب دسترسی نداشته باشن و در اینصورت اینجا فقط survival of the fastest اتفاق میفته نه fitest.
۳٫ کامنت دوستان رو خوندم و متاثر شدم چون واقعا شخصا نمیتونم همایش رو بدون حضور یاور و شهرزاد و امین و شاهین وحسن و خیلی از دوستان دیگه تصور کنم.
و نکته آخر اینکه نمیتونم تصور کنم که من به خاطر سرعت اینترنتم و چند امتیازی که نظر لطف دوستانم بوده بتونم در همایش شرکت کنم ولی دوستان قدیمی تر به هر دلیلی نتونن حضور پیدا کنن، چون واقعیتش هدف اصلی من دیدار با همین دوستانه! (البته جدا از اشتیاقم برای دیدار دوباره با خود دوست داشتنی ات).
پس پشت در همین پست، منتظر خبرهای خوب می مونیم ( :
من با مورد ۲ شما موافقم. به شخصه این تجربه رو دارم که باز شدن لینک ثبتنام به صورت لحظهای و ترافیکی که اون موقع ایجاد میشه، باعث میشه خیلیها نتونن ثبتنام کنن. و به قول شما fitest تبدیل به fastest بشه.
من از مکانیزم ثبت نام اطلاعی ندارم اما جمله ای که در سایت همایش درج شده، یعنی”قبل از آغاز رسمی ثبت نام مالی، ساعت دقیق شروع ثبت نام در همین سایت اعلام میشود تا همه از فرصت برابر بهره مند باشند.” به نظر میاد که ممکنه ثبت نام، دو مرحله ای باشه. یعنی ابتدا ثبت نام انجام بشه و بعد از اعمال فیلترها بر روی ثبت نامی ها، اجازه ی ثبت نام مالی برای اصح ها داده بشه. (و البته این رو از تجربه ی خودم از بعضی جملاتی که ما روی سایتمون میذاریم و تفسیری توسط بعضی بازدیدکنندگانمون انجام میشه و ما رو بعضی وقتها به دردسر میندازه، گفتم 😀 )
باز هم میگم که اطلاعی از روند ثبت نام متمم ندارم و این مقدمه رو گفتم که تجربه ی مشاهدات خودم رو بگم:
اول اینکه، بعید می دونم مشکلی در زمان ثبت نام برای سایت و سرور پیش بیاد. چون اولا تعداد زیادی درخواست همزمان بر روی سایت ارائه نمیشه. فوقش ۱۰۰ درخواست همزمان. و متمم که سرور ابری و مجازی داره، به راحتی می تونه افزایش قدرت لحظه ای بده.
دوم اینکه، احتمالا دوستان اطلاع دارن که حتی برای مهاجرت که خیلی مهمتر و حیاتی تره، خیلی از کشورها همین مکانیزم رو استفاده میکنن. از قبل اعلام میکنن و سر ساعت سایت باز میشه وافراد میان سابمیت می کنن و یک امر و مکانیزم پذیرفته شده ست. البته ابتدا میان نوبت میگیرن (چون تعداد درخواست ها بسیار زیاده) و برای اینکه به صورت همزمان، درخواست های زیادی بر روی سایت اعمال نشه، دونه دونه نوبت ها رو صدا میکنن که بیان فرم نهایی رو پر کنن و اینکار هم توسط همون سایت و برنامه ای که نوشته شده، انجام میشه. یعنی سر ساعت که میای، فقط بهت نوبت میدن و ممکنه چند ساعت بعد تازه بتونی ثبت نام کنی و یا حتی ظرفیت پر بشه و نتونی ثبت نام کنی و موکول بشه به چند ماه بعد.( و ممکنه متمم سیستمی داشته باشه مثل همین روزنوشته ها که کامنت گذاشتنش، امتیاز خاصی لازم داره – اونجا هم می تونه ثبت نام نهایی بر اساس یه سری پارامتر باشه که افراد دارای اون پارامترها، در اولویت باشن و برای سیستم ثبت نام، تعریف شده باشه) دیگه بستگی داره که چقدر برای فرد، ثبت نام و نوبت گرفتن و در کل مهاجرت، ارزش داشته باشه و جدی باشه. بعضیا رو می بینیم که میرن در زمان ثبت نام، یک کافی نت با ۵۰ کامپیوتر رو اجاره میکنن که بتونن ۱۰۰ تا نوبت بگیرن تا بتونن از نوبت جلوترشون استفاده کنن، چون حتی ۱ صدم ثانیه در نوبت گرفتن، باعث میشه از نوبت ۱۰۰ به ۱۰۰۰ تغییر کنی (اینم به این دلیله که اکثرا با چندین کامپیوتر نوبت میگیرن). قاعدتا این هیچ ربطی به نحوه ی ثبت نام متمم که ازش بی اطلاعیم، نداره. هدفم این بود که بحث جدی بودن و ارزش داشتن ثبت نام و شرکت در همایش رو مطرح کنم. قاعدتا اگر من در حالت مرگ هم باشم، شاید بتونم از دوستانم کمک بخوام که ثبت نامم رو انجام بدن 🙂
در کل، تیم متمم انقدر در زمینه برنامه نویسی، تحلیل و ایجاد ماژول های مختلف تخصص دارن که وقتی در کنار منطق و صراحت محمدرضا قرار می دم، می بینم که نباید نگران چیزی باشم.
سلام
احساس بقیه رو میخونم، تنوع واکنش ها برام جالب هستش، منم دوست دارم حسم رو بگم، قبلش بگم، خوشبحالتون آقای شعبانعلی چقدر چشم انتظار، خب یکی هم منتظر من باشه : P
من میدونستم که نمیتونم شرکت کنم، ولی از وقتی خبر رو شنیدم همش خوشحال و پیگیر بودم، حتی رفتم تو سایت ایمیلم رو دادم تا خبرنامه ها برای من هم ارسال بشود، حس من وقتی به سایت سر زدم و عکس ها رو دیدم، استرس بود، اونم از نوع زیادش، حس بیسوادیم تو جمع متمم به صورت ویژه رفت بالا و اون قسمت خجالتی درونم پررنگتر شد. حس کردم یک جو سنگین علمی هست که من هیچی سر در نمیارم از حرفاشون و هیچ کس رو هم نمیشناسم، خودمم خجالتی و کم حرف و سخت هم ارتباط برقرار میکنم، کلا تجسم کردن فضا بهم استرس میداد.
فکر میکردم فقط من اینطوریم، دیروز که از حسم نسبت به این گردهمایی با دوستم صحبت کردم، متوجه شدم ایشون هم دقیقا حس من رو دارن، البته تشویقش کردم که شرکت کنه.
امیدوارم روز خوبی برای همه باشه.
پی نوشت: راستی آقای شعبانعلی، از همین الان دارم میبینم که تو عکسا چقدر چاق افتادید : P
پی نوشت برای شیرین: خیلی وقت هست حس میکنم کمرنگ شدی : )
درود بر متمم و محمدرضا معلم دوست داشتنی وعزیز
برای منی که حسرت دیدار معلم بر دلم مانده ، شنیدن برگزاری گردهمایی لذتی وصف نشدنی بود ، معلم و همراهان متممی ام که هر روز زندگیم را با انها اغاز میکنم و با شوق و امید ، دست در دستان آنها قدم به قدم همانند کودکی نوپا ، برای بهتر زندگی کردن و توسعه مهارت هایم گام بر میدارم .نقشه اش ، نقشه ی زندگیم و راهنمای من است . میدانم که همیشه همراه من بوده و هست ، یاری دلسوز و صمیمی ولی لذت دیدارش جانم را انرژی میبخشد ، نیرومند میشوم و با قدرتی شگفت ، گام های بعدی زندگیم را برای رشد و تعالی برمیدارم .
با شنیدن این خبر لرزیدم ، ظاهرا معلمم نیت کرده تا لحظه دیدارش ، برای روزهایی که برای انجام تکالیفش کوتاهی و قصور کرده ام مرا تنبیه کرده و اشک مرا دربیاورد . قول میدهم خطای گذشته را جبران کنم . به حرف هایش عمیقا گوش دل بسپارم و گام هایم را محکم و مطمئن بردارم .
در نهایت اگر حضور در این فضای گرم و انرژی بخش را نیافتم پشت در منتظر میمانم .شنیده ام هر قدر انتظار شدیدتر باشد، آماده شدن هم بیشتر میشود ، شاید هنوز آمادگی لازم را کسب نکرده ام . شاید .
خبر خوشحال کننده ای بود (:
اشتیاق زیادی دارم که شرکت کنم اما راستش با توجه به اتفاقاتی که اخیرا برام پیش اومد-بخاطر اعتماد نابجا نقدینگی قابل توجهی را از دست دادم و دچار کسری بودجه شدم ): -، احتمالا نتوانم در این گردهمایی شرکت کنم.
امیدوارم ویدئوی سخنرانی دوستان متممی در گردهمایی، منتشر شود…
سلام به خانواده متمم و محمدرضا عزیز؛
بعد از سمینار رفتارشناسی هر روز منتظر روزی که قول داده بودی بودم که متممی ها را دور همدیگر جمع کنی و در فضای دیگر همدیگر رو ببنیم. اما بعد از آماری که در مورد ثبت نام اورده شد، چند روزیست که ذهنم به شدت درگیر است و استرس دارم، یعنی اگر نتوانم ثبت نام کنم قطعا مانند یاور عزیز و جواد عزیز اون روز آنجا خواهم بود و پشت درهای بسته مینشینم.
قطعا از دست دادن این همایش میتواند برای امثال من به شدت دردناک باشه، محمدرضا عزیز خواهشی دارم و آن این است که همانند همیشه راه حل و تدبیری برای آن بیندیشی…
دوستدار همیشگیت
من هم مانند دو دوست دیگرم وقتی خوندم که طی ۲۴ ساعت اول این تعداد افراد در خبرنامه ثبتنام کردن، با خودم گفتم پس تکلیف روز و ساعت ثبتنام چی میشه؟
نمیدونم. اما دو سال پیش متمم از من خواهش کرد و گفت بیا توی همایش ما شرکت کن و من گفتم: نمیتونم بیام. اما حالا امسال که میتونم بیام، با این خیل عظیم مشتاقانی که همگی دوست دارن در این گردهمایی باشن، باید دعا کنم یا نذر و نیازی یا متوسل به امدادهای غیبی بشم و معجزهای رُخ بده تا من هم جزء اون ۶۵۰ نفر، بتونم ثبت نام کنم. اگه هم هیچکدوم از اینها جواب نداد که چارهای نیست جز قدم زدن در محوطهی گردهمایی در کنار دوستانی مثل یاور عزیز.
البته من دو پیشنهاد به ذهنم رسید.
۱) یه تعدادی از دوستان (مثلاً ۱۵۰ نفر یا ۲۰۰ نفر) رو براساس سوابق و فعالیتهایی که در متمم دارند، خود گروه متمم برای شرکت در این گردهمایی انتخاب کنه و خیالشون رو از بابت ثبتنام راحت کنه و ظرفیت باقیمانده هم به افراد دیگهای که تمایل به ثبتنام دارن اختصاص پیدا کنه.
۲) شاید هم بشه مثل غربالگری سخنرانیهایی که قراره انجام بشه، دوستانی که مایل به حضور در گردهمایی هستن اعلام کنن و بعد گروه متمم از بین اونها ۶۵۰ نفر رو انتخاب کنه.
پینوشت پیشنهاد: حالا خوشم میاد گروه متمم اصلاً منو انتخاب نکنه و بگه تو خودت باید به صورت دستی بیای ثبت نام کنی 😉
نمیدونم این دو پیشنهادی که دادم چقدر منطقی و یا حتی منصفانه هست، فقط خواستم نگرانیم رو از این بابت گفته باشم.
الان که چند روز از کامنت قبلی خودم میگذره متوجه شدم که کامنت به شدت شتابزدهای رو همراه با بیدقتیهای فراوان نوشتم.
به نظرم نگرانی من به شخصه از بابت ثبتنام در این گردهمایی کاملاً بیمورد هست چون یادم آمد محمدرضای عزیز گفته بودن که قراره طراحی، مدیریت و اجرای این گردهمایی رو به یک تیم تخصصی بسپارند.
از طرفی تجربههای ناب و منحصربهفردی که تا با حال در کنار متمم داشتم من رو به این نتیجه رسوند که حتی این نوع پیشنهاد دادن من هم به نوعی میتونه جسارت و گستاخی به حساب بیاد.
برای همین بهتر دیدم که بیام هم بگم که از نظر من نگران بودن از بابت ثبتنام کاملاً بیمورد هست و نباید این مسأله رو خیلی بزرگش کرد و اونو تبدیل به دغدغهی ذهنیمون بکنیم، و هم از پیشنهادهای نسنجیده و کاملاً غیرحرفهای خودم عذرخواهی کنم و بگم من به عنوان یکی از کوچکترین اعضای متمم همیشه تابع نظرات و ایدهها و پیشنهادات و اولویتهای متمم بوده و هستم.
البته هنوز باعث خوشحالی و افتخار من هست که علاوه بر تجربهی حضور آنلاینی که در این مدت در جمع صمیمی و دوستانهی متمم داشتم، با شرکت در این گردهمایی، حضور فیزیکی رو هم در کنار این دوستان تجربه کنم.
پینوشت: هچنین بابت بیدقتی محضی که در بهکار بردن برخی کلمات در کامنت قبلی خودم داشتم، هم از محمدرضای عزیز و هم از گروه متمم، رسماً عذرخواهی میکنم و امیدوارم این بیدقتی رو بر من ببخشند.
سلام . ضمن سپاس از شما و همکارانتون میخواستم عرض کنم این حالتی که اعلام فرمودید برای ثبت نام (از یک ساعت مشخص) بنظرم اصلا روش مناسبی نیست .
یعنی هزاران نفر بشینن پای اینترنت که سایت باز بشه و اونوقت شروع مسابقه !
فرض کنید همینطور هم شد . اینکه مشخصه تو همون ساعت اول ۶۵۰ نفر پر میشه . حالا اگر از بدشانسی اینترنت ISP من بدلیل نقص فنی اون ساعت قطع بود من نباید ثبت نام کنم و شانس رو از دست بدم ؟ یا فرضا دچار یک حادثه غیرمترقبه شدم و به خط دسترسی نداشتم بازهم ناکام بشم ؟
حالا پیشنهاد من اینه با توجه به مانیتورینگ دوستان توسط سیستمهای متمم و وجود رفتارسنجی و ارزیابی کیفی اونها ،این ۶۵۰ نفر رو خودتون و تیم متمم انتخاب کنید . ۶۵۰ نفر برتر . درین صورت انتخاب اعضای همایش ، بر اساس معیار علمی و سوابقی دوستان خواهد بود تا معیار سرعتی و شانسی .
بدون شک هر مجموعه منتخب از طرف تیم متمم ، مطلوب ترین و پذیرفته ترین و بی حسرت ترین گزینه ها از طرف همه است .
ممنونم
علیرضا جان. حرف تو و بقیهی بچهها حرف کاملاً معقولیه.
با پیشنهاد اولیهای که مطرح کردیم، مشخصاً خیال ما راحت است که کسی از ما گله نمیکند. اما مشکل شما حل نمیشود.
نهایتاً با بچهها فکر کردیم و دو راه حل به نظرمان رسید که هر دو را انجام خواهیم داد:
یکی اینکه به جای اعلام ساعت باز شدن، روز باز شدن ثبت نام را اعلام میکنیم و احتمالاً ثبت نام را از نخستین ساعات بامداد شروع میکنیم.
ما بر اساس آمارهایی که در طی ماهها و سالهای گذشته داشتهایم، برآورد نسبتاً مشخصی داریم که چه زمانی از هفته میتواند حداقل فشار و تنش را ایجاد کند.
نکتهی دوم این است که قصد داریم علاوه بر ثبت نام فردی، ثبت نام گروهی هم در قالب گروههای پنج، ده و بیست نفره بگذاریم.
با این کار، هماهنگی بین خود بچهها راحتتر است. یک نفر به عنوان سرگروه ثبت نام میکند و خود گروه بین هم، مسائل مالیشان را حل میکنند.
البته ما در اینجا یک تفاوت با ثبتنامهای گروهی دیگر خواهیم داشت.
ثبت نامهای گروهی در سایر سمینارها، با هدف پر کردن سالن انجام میشوند. به همین علت به گروهها تخفیف میدهند.
ما هم دغدغهی پر شدن سالن را نداریم و هم این مکانیزمها را منصفانه و عادلانه نمیدانیم. اگر میشود قیمت را کاهش داد و حاشیهی سودی وجود دارد، باید همه از آن بهرهمند شوند.
الان هم دوستان من که کار اجرا را بر عهده دارند همچنان در تلاش و رایزنی برای کاهش هزینهها هستند. نمیدانم که حاصل چند هزار تومان یا چند ده هزارتومان خواهد شد. اما هر چه شود، منطقی است که چه به صورت گروهی و چه به صورت جمعی برای همهی دوستان کاربر ویژهی متممی لحاظ شود.
محمدرضا جان
با توجه به خبر اولی که دادی (ثبت نام بیش از دوبرابر ظرفیت سالن دانشگاه شهید بهشتی برای دریافت خبرنامه گردهمایی) برای خودم سوالی پیش آمد که با اجازه ات می پرسم.
با توجه به محدودیت فضا (البته می دانم که سالن مذکور یکی از بهترین سالن های حال حاضر ایران است چراکه قبلا نیز چندباری به آنجا مراجعه کرده ام، هم در سمینار رفتار شناسی کسب و کار حضور داشتم و هم یکی دو برنامه ی دیگر) مکانیزم ثبت نام در این رویداد بزرگ چگونه خواهد بود؟
آیا معیار ثبت نام و حضور در این گردهمایی با شکوه، اولویت زمانی ثبت نام کنندگان است؟
در صورت مواجهه با تقاضای بیش تر از ظرفیت سالن، چگونه عمل می کنید؟
درکل به نظرت آیا درست است که معیارهای دیگری (رتبه افراد، دهک بندی و …) یا روش های ترکیبی دیگری (سهمیه بندی و …) رو نیز در اینگونه مسائل مدنظر قرار داد یا اینکه از لحاظ هزینه-فایده و یا سایر ملاحظات (ارزش ها، سیاست ها و …) منطقی به نظر نمی رسد؟
راست اش این سوال به ذهنم رسید چون می خوام یادبگیرم زمانی که با چنین مساله ی تصمیم گیری و چنین محدودیتی مواجه شدم چگونه رفتار کنم.
پی نوشت: اگر صندلی به من نوعی هم نرسد، مساله ایی نیست، اون روز ایشالا به مانند یاور عزیز برای دیدارت خواهم آمد.
من کلا استرس اینو گرفتم که ممکنه پله های سالن هم بهم نرسه. یادمه فقط برای کنسرت استاد شجریان همچین استرسی رو داشتم چون با سرورهای ۱۰ دوازده سال پیش، اگه ساعت اول خبردار نمیشدم و مدام نمیشستم پای مونیتور بلیط بهم نمیرسید. الان که با این شلوغی کار و بقیه امور حتی استرس اینو دارم که کلا دیر بفهمم و کار از کار گذشته باشه. مثلا این هفتم انقدر شلوغ بود که میلامو چک نکردم و اطلاع رسانی این هفتتون رو ندیدم. SOS
این مطلب رو که خوندم، به خودم گفتم: “خاکِ عالم …!” 🙂
راستش اولین باره، به واسطه ی متممی بودنم، حس میکنم کمی استرس اومده سراغم.
محمدرضا. راستش رو بخواهی، تهیه ی این چکیده، برام خیلی چالش برانگیزه. مخصوصا که به یه سخنرانی در جلوی جمع بزرگی – مخصوصا که متممی هم باشن – مربوط میشه.
تجربه ای که من شخصاً – احتمالا مثل خیلی دیگه از دوستان عزیز متممی ام – اولین باره که قراره به این شکل تجربه اش کنم. (البته اگه پذیرفته بشم)
در کل، میخوام بگم که هیچوقت تا حالا توی عمرم، برای نوشتن یه متن ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ کلمه ای، چنین چالشی رو تجربه نکرده بودم…
و به دوستانی که تونستن چکیده هاشون رو اینقدر زود بفرستن، غبطه خوردم.
من هم سعی می کنم وسواس های بی مورد خودم در این زمینه رو کنار بذارم و هر چه زودتر پیشنهادی رو که در ذهن دارم آماده کنم و بفرستم، و اگر نیاز به اصلاح یا تغییری بود، بتونم از راهنمایی های خوب شما در تیم متمم، برخوردار بشم.
ممنون بخاطر این نوشته ی خوب.
راستش را بخواهی محمد رضا همین که تا اینجا پیشرفت کردم حس بسیار خوبی دارم
روزنوشته ها و بعد از آن متمم سبک زندگی من را تغییر دادند. مطالعه و کتاب ها بخش جدا نشدنی زندگی من شدند و از همه این ها مهم تر جایگاه خودم را در جامعه تا حدودی فهمیدم، تا قبل از آشنا با این سایت شما فکر می کردم دانش قابل اتکایی دارم و در آینده حرف هایی برای گفتن خواهم داشت، ولی بعد آشنایی با تو و بقیه دوستان اینجا فهمیدم که خیلی عقبم و دستم خالیه و برای این که دانش حداقلی را داشته باشم تلاش کردم.
فهمیدم که واقعا آدم از متوسط اطرافیانش بالاتر نمی رود، تا قبل از آشنایی با اینجا غالب کسانی که نزدیک من بودند از من قوی تر نبودند و در بیشتر مسائل و اتفاقات به من مراجعه می کردند ولی وقتی شدم عضو کوچکی از مجموعه دوستان روزنوشته ها بعد از مدتی فهمیدم حتی اینجا اظهار نظر هم نباید بکنم و در سکوت سعی کنم دانش خودم را بیشتر کنم تا بتوانم در سطح دوستان حاضر در اینجا ببینم.
از وقتی که نصف شب ایمیل گردهمایی را خواندم ، حس و حال عجیبی دارم و فکر می کنم فرصت مهمی در زندگیمه و باید تلاس کنم که بتوانم در آن حضور داشته باشم.
ببخشید طولانی شد
راستش را بخواهی دوست داشتم بیایم و در این همایش در مورد Fluctuate nec mergitur حرف بزنم. کلیاتش را در دورهمی متممی ها و بعدها به تفصیل برای «امین آرامش» تعریف کرده ام؛ داستان اما اینجاست که چنین بحثی اصلا با هیچ کدام از محورهای همایش نمی خواند. یک جورهایی با بحث «حل مسئله» در ارتباط است، یا شاید هم نیست. از طرف دیگر نگران این هستم که نکند این بار هم نتوانم باشم و بعدش اعلام کنی که دیگر «آخرین» باری است که در گردهمایی های عمومی همدیگر را می بینیم. فرصت آمدن به تهران و حضور در کلاست را هم ندارم یا حتی این فرصت را ندارم که مثلا پنج دقیقه کنارت بایستم و حداقل احوال «زغال» را از تو بپرسم. بیشتر دوست داشتم که در «دور همی» خیلی غیر رسمی این شانس را داشته باشیم که بنشینیم و با هم یک استکان «چای» بخوریم؛ فراتر از این که بخواهیم در موردی با هم حرف بزنیم.
به هر صورت به قول علیرضا داداشی چه بتوانم ثبت نام کنم و چه نتوانم،(اگر از در راهم ندهید، پشت در مینشینم) آن روز دور و بر سالن اجتماعات دانشگاه شهید بهشتی هستم. این یکی را میتوانم «قول» بدهم.
یاور جان.
راستش برای من خیلی قابل تصور نیست که این بحث رو چجوری ممکنه به یکی از حوزههای مدیریتی یا مهارتی ارتباط بدی.
البته وقتی من موریانه را با اقتصاد جهانی یا فرانسیس بیکن را به پیچیدگی ربط میدهم، شاید نباید چنین سوالی رو بپرسم.
به هر حال، یک چیز رو میدونم. اونکه هم علاقمند هستم که بیای و هم منتظر هستم که این موضوع یا هر موضوعی که فکر میکنی لباس «آموزش مدیریت» یا «توسعه مهارت» بر پیکرش مینشینه و برای پرسونای غالب حاضر در برنامه میتونه آموزنده، مفید و جذاب باشه، پیشنهاد بدی و ارائه کنی.
به هر حال، مطمئنم اون روز هم من و هم بسیاری از بچهها منتظر دیدنت هستیم.
یک بحث نامربوط هم اینکه بررسیهای ما (تا حدود چند هفته قبل که این بررسیها رو انجام دادیم) نشون میداد که در بین دوستانی که در متمم برای مطالعهی کامنتها و تمرینها و نظرات بقیه وقت میگذارند و در جواب اونها کامنت مینویسند، پروفایل تو هم از نظر تعداد پاسخها و هم کیفیت اونها و هم صرف زمان برای مطالعهی تمرینها و بحثهای دیگران جزو برترینها بود.
اونقدری که از خوندن کامنت تو خوشحال شدم، از خبر پذیرفته شدن سخنرانی احتمالی ام خوشحال نمیشدم محمد رضا.
چند روز پیش که کتاب The Age of Sustainable Development از J.D.Sachs رو شروع کردم، جمله ای توجهم رو جلب کرد: The sustainable Development is a matter of Complexity. با خودم گفتم: ای دل غافل. این همه مدت داری در مورد توسعه پایدار تحقیق میکنی و هنوز این یکی رو نفهمیده بودی. از چند روز پیش با جدیت بیشتری دارم روی موضوع پیچیدگی مطالعه میکنم و البته شاید بشه یه جورایی همه چیزو به این داستان ربط داد؛ به خصوص وقتی مثل من «دیوانه» باشی قاعدتا میشه همه چیز رو به هم دیگه ربطش داد.
در مورد سخنرانی، جدا فکر نمی کنم برسم، چون هم موضوع خیلی خامه (احتمالا توی وبلاگم خونده باشی) و هم خیلی سخته بشه به «توسعه مهارت های فردی» و موضوعات دیگه ربطش داد. و از طرف دیگه «رفرنس» پیدا کردن و علمی صحبت کردن در موردش سخته، مخصوصا جایی که همه “واقعا” اهل مطالعه هستند. (یعنی طوریه که من با همه دیوانگی ام باید بگم که فعلا نمیشه و شاید تا همایش بعدی بشه). اما بودنم در همایش صد در صده. یعنی از همین الان توی شرکت اعلام کردم که ۲۶ مرداد ماه هر طوری شده “باید” تهران باشم، حتی اگه زلزله و سیل و هر مسئله دیگه ای هم پیش اومده باشه.
محمد رضا، میدونی «متمم» برای من حکم کیمیا رو داره. وقتی داشتم بیزنس پلن می نوشتم و هر چی مقاله از Entrepreneur و جاهای دیگه دم دستم بود رو خوندم و بعدش تازه اومدم سراغ «ارزش آفرینی» تازه فهمیدم که چقدر این آموزش ها این همه مفهومی رو که داشتم زیرش خفه می شدم رو راحت تر دارن آموزش میدن. این مدل متمم خوانی رو به «سعید فعله گری» هم توصیه کردم که بعد از خواندن و یادگرفتن هر چیزی، به متمم سر بزنه تا هر چی کم و کاستی و سؤال و مشکل داره یک باره از بین بره و البته خوشبختانه باید اعلام کنم که من بیشتر آموزش هایی که وجود داره رو از «کامنت» ها دریافت می کنم و متن اصلی رو شاید ۴۰ درصد بخونم و سریع می پرم به بخش کامنت ها.
پانوشت: توی دورهمی متممی ها، بچه ها میگفتند که اگه تو سخنرانی نکنی، محمدرضا ناراحت میشه، منم گفتم خب من سخنرانی کنم که بیشتر ناراحت میشه. با خودش میگه: عجب کاری بود این دیوانه رو فرستادیم بالای سِن. 🙂
یه کتابی هم برات در نظر گرفتم که البته با سابقه تو در کتابخوانی احتمالا برات تکراری باشه. به هر حال دوست دارم به همه دوستانم کتاب اهدا کنم. تو هم که بهترینشونی.
(اگه فرصتی شد، سعی میکنم چهارشنبه ای تهران باشم که با امین آرامش و ایمان نظری و بقیه بچه ها بیام و بعد کلاست حسابی مزاحمت بشم!)
از وقتی که گذاشتی ممنونم.