بعضی از انسانها چنان به حقیقت نزدیک میشوند که دیگر آن را نمی بینند.
در جستجوی حقیقت
آموزش مدیریت کسب و کار (MBA)
دوره های توسعه فردی
۶۰ نکته در مذاکره (صوتی)
برندسازی شخصی (صوتی)
تفکر سیستمی (صوتی)
آشنایی با پیتر دراکر (صوتی)
مدیریت توجه (صوتی)
حرفه ای گری (صوتی)
هدف گذاری (صوتی)
راهنمای کتابخوانی (صوتی)
آداب معاشرت (صوتی)
کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی
کتاب های روانشناسی
کتاب های مدیریت
وقتی حقیقت رو نبینن یعنی دیگه واقع بین نیستن؟!یعنی در نزدیکی حقیقت دچار اشتباه میشن؟!
سلام محمد رضای عزیز
بازم منم علیرضا
نظر من متفاوته!!!
من میگم هر وقت حقیقت رو ندیدید مطمئن باشید بهش رسیدید.
سلام استاد
من از دانشجو های مذاکره بودم. خیلی وقت بود دنبال این بودم که برای فوق بخونم.من لیسانس فقه و حقوق هستم ولی کارم مدیریت واردات هست. درآمدم نسبت به خیلی ها خوبه ولی می خواستم مدرک فوق داشته باشم که پارسال شرکت کردم برای حقوق خصوصی ولی به خاطر مشغله کاری قبول نشدم. این نوشته شما خیلی تو تصمیم گیری کمکم کرد که باید تو کارم متمایز باشم و مدرک بالاتر تو کار من تاثیر نداره.کلاستون هم خیلی برام مفید بود.
با این اوصاف به نظر شما MBA میتونه تو روند کاری من تاثیر داشته باشه؟ممنون
سلام جملتون واسه من یه کم سنگین بود اگه فرصت توضیح بیشتر و دارین ممنون میشم
سلام
ای وای نگید تو رو خدا
من از بندرعباس داشتم به خاطر همایش می اومدم تهران ، کلی هم ذوق داشتم که میتونم برای اولین بار تو همایشاتون شرکت کنم.
واقعا” نمیشه کاری کرد؟
استاد شعبانعلی سلام
من یکی از شاگردای کلاس مذاکرتونم .بهتون گفته بودم که موقع مذاکرات رسمی خیلی استرس میگیرم حتی به حرفام و نظرام هم مطمئن هستم اما موقع گفتنشون خیس عرق میشم و طپش قلبم میره بالا.مثلا سرکلاس اگه بخام نظری بدم. حال اگه جمع دوستانه باشه از حرف کم نمیارم یا حتی تو همون کلاس بعد یه مدت که باهمه اخت بشم دیگه کسی نمیتونه جلوی حرافیمو بگیره….
شما بهم قول دادین دراین مورد برام مطلب بیارین اما همش یادتون رفت…تا کلاسمون تموم شددیگه.حتی smsهم دادم..
دیدم اینجا بهترین جا واسه اینه که حرفامو بخونین
شرمنده میدونم سرتوت شلوغه اما منم سیریشم دیگه.
اگه میشه لطف کنین همون مطالبو که گفتین واسم ایمیل کنین یا حتی تو سایتتتون بذارین تا بقیه هم حالشو ببرن….
(بهتره زودتر بدین وگرنه هرروز واستون پیام میدم..(از این شکلک شیطنتا).)…
قبلا قلبا مرسی.
دیگران یا دیگر آن ؟
آخه خیلی مفهومش فرق میکنه.
مخصوصا” اینکه من تازگی با شما و حرفاتووون آشنا شدم ،برای همین خیلی عمیق بهش فکر میکنم یا بهتره بگم دوست دارم که عمیق فکر کنم
ستاره دقت کن چی نوشته نمیتونه دیگران باشه اگه باشه غلطه
فقط میتونه دیگر آن باشه چرا که مفهومش همینه.
جناب شعبانعلی لطقا تحلیل منو هم منتشر کنید
مفهوم این مطلبتون میتونه انجوری باشه
ابزار و موقیعیتهایی که کاملا در دسترس ماست نمیبینیمشون و بیشتر به نداشته ها فک میکنیم
دلیلشم اینه که ما فقط نگاه میکنیم ولی نمی بینیم. برای مثال ما به آب نگاه میکنیم ولی آنرا نمیبینیم یعنی زندگی رو یعنی تمیزی رو
من وقتی به آب نگاه میکنم آب را نمی بینم بلکه زندگی رو میبینم