گاو بازی گاه و بیگاه قربانی میگیرد.
دیروز در یک گاوبازی در اسپانیا یک ماتادور مرد. شاخ گاو در قلب ویکتور باریو (29 ساله) فرو رفت و بلافاصله بر زمین افتاد و مرد (تصاویر و گزارش گاو بازی مرگبار ویکتور باریو)
گاو بازی در اسپانیا سنتی قدیمی است که البته معمولاً محلیها آن را کوریدا می نامند. اگر چه این روزها، فستیوال هم برای خیلیها معنی گاو بازی میدهد.
البته تاریخچه گاو بازی قدیمیتر از این حرفهاست. حتی بر دیوارههای غارهای انسانهای نخستین هم تصویر رقابت انسان با گاو ترسیم شده و در افسانه های کهن هم بارها نبردهای خونین با گاوها گزارش شده است.
مراسم شگفت انگیزی است. گاهی آن را ورزش خونین مینامند. اما اگر از طرفداران گاو بازی بپرسید، اصرار خواهند کرد که این یک ورزش نیست. یک مراسم است. چون در آن رقابتی در کار نیست. همهی حاضران در فستیوال، یک پیکر واحد و یک گروه و یک جامعه هستند و با هم در برابر یک گاو میجنگند (یا گاوبازها را تشویق میکنند).
چه بگوییم ورزش و چه فستیوال. خونین بودن صفت گاو بازی است. من عکس بالای صفحه را سیاه و سفید کردم تا چشمان عزیز شما از دیدن خون گاو، کمتر آزار ببیند.
احتمالاً میدانید که پارچهی قرمز دست ماتادور و صورتی دست همراهانش (که تورِرو نامیده میشوند) به این دلیل قرمز است که خونی که بر آن میپاشد، آن را کثیف نشان ندهد! چون به هر حال، گاو کوررنگی دارد و قرمز – بر خلاف داستان قدیمی رایج – خشمگینش نمیکند.
گاو بازی سنت شگفتی است. گاو نخست توسط دو اسب سوار مورد حمله قرار میگیرد. تیغی بر پشت گردنش مینشیند که هم خشمگینش کند و نمایشی زیباتر بیافریند و هم به تدریج خون از تنش برود و ضعیف شود و از درد گردن، سرش را پایین بگیرد تا ماتادور مسلط تر باشد و در گاو بازی قدرت بیشتری را به نمایش بگذارد.
اسب ها، قربانیان مظلوم و بیصدای گاوبازی هستند. اگرچه چند سالی است که بر تن اسب ها زره میپوشانند، اما به هر حال باز هم بر اساس آمار، تعداد اسب هایی که در گاوبازی کشته شده اند، بیشتر از گاوهایی است که کشته شده اند.
بعد از تیغ نخست، سه دستیار گاوباز هر یک دو تیر بر پیکر گاو مینشانند. چون شأن ماتادور (که گاوباز ارشد است) فراتر از آن است که خود، در گام نخست با گاو روبرو شود.
گاهی اگر ماتادور تواضع داشته باشد، خودش هم دو تیر اضافی بر پیکر گاو مینشاند و اینچنین گاو با 8 پیکان در جان، به استقبال مرگ میرود.
همهی آن شجاعتی که از ماتادورها در فیلم ها و عکسها و نقاشی های تاریخی میبینیم، مربوط به این مرحله از گاوبازی است.
گاوی که خون چندانی در تنش نمانده و آماده است تا بازیچه ماتادور شود.
البته هستند گاوهایی که آنقدر شجاعانه میجنگند که ماتادور و گردانندگان، تصمیم میگیرند آنها را عفو کنند! به این هم Pardon میگویند. دقیقاً به معنای عفو!
اینها تا آخر عمر در سلامت و آسایش خواهند زیست. اگر چه تعدادشان بسیار بسیار کم است.
ماتادور بسته به شجاعت و زیبایی نمایش خود، “یک گوش” یا “دو گوش” یا “دو گوش و یک دم” را که از تن گاو بریده میشود، جایزه میگیرد و بازی به هیجان و تشویق حاضران به پایان میرسد.
البته علاوه بر گاو بازی در اسپانیا میتوانید گاو بازی را در برخی کشورهای آمریکای لاتین و نقاط دیگر جهان هم ببینید. اما به هر حال عموماً رایج است که این سنت را متعلق به فرهنگ Hispanic میدانند.
حتی این سالها که حمایت از حیوانات تا این حد رایج شده است، هنوز هم مخالفان گاو بازی در اسپانیا در اقلیت هستند و میلیون ها نفر این فستیوال را با علاقه دنبال میکنند.
گاوبازی حتی تئوریزه هم شده است. از جمله اینکه میگویند گاوی که در گاو بازی مورد استفاده قرار میگیرد، همیشه 5 یا 6 ساله است و تمام عمر خود را آزادانه در بهترین علفزارها میچرخد و میچرد تا پروار و قدرتمند شود و نمایش گاو بازی را با شکوه هر چه تمامتر اجرا کند.
در حالی که گاوهای گوشتی، معمولاً تا دوسالگی میمیرند و عمر کمتری دارند و لذت دنیا را هم در آن حد نمیچشند.
به هر حال، رواج گاو بازی در دنیای معاصر اتفاق ساده ای نیست. اگر میخواهیم بدانیم چرا چنین سنتی باقی مانده است، کافی است فراموش نکنیم که هر سنتی، به تدریج ذی نفعان خود را هم میسازد و چنین میشود که منطق آن از منطق انسانی به منطق کسب و کار تغییر میکند.
در یک کلام، در توصیف گاو بازی و موارد مشابه میتوان چنین گفت: سنتی که به تدریج به صنعت تبدیل شده است.
