دربارهی ادوارد ویلسون پیش از این در کتاب پیچیدگی اشارههایی داشتهام. یک بار هم کلیپی از ویلسون دربارهی مورچهها منتشر کردم.
چند هفته پیش فرصتی پیش آمد و توانستم نسخهی فارسی کتاب In Search of Nature را با عنوان در جستجوی طبیعت خریداری کنم و با توجه به کیفیت خوب ترجمه و البته دقت و سلیقهی ناشر (فرهنگ نشر نو) فکر کردم حیف است که این کتاب را معرفی نکنم (فرهنگ نشر نو، همان ناشری است که کتابهای انسان خردمند و انسان خداگونه را نیز منتشر کرده است).

کتاب In Search of Nature برای اولین مرتبه در سال ۱۹۹۷ – ۱۹۹۶ منتشر شده و ترجمه فارسی آن برای نخستین بار در سال ۱۳۹۷ به بازار نشر کشور عرضه شده است.
در مورد بسیاری از کتابهای غیرداستانی، هنگام معرفی کتاب، میتوان گفت که خواندن این کتاب، باعث میشود که این ویژگی یا آن ویژگی، این دانش یا آن دانش، این توانمندی یا آن مهارت، در شما تقویت شود.
دربارهی کتاب در جستجوی طبیعت، چنین توضیحی ندارم. اگر به زیستشناسی علاقهمند باشید، ممکن است کتابهای بهتری بیابید. در زمینهی Evolution هم کتابهای ارزشمند فراوانی هست. علاقهمندان به جانورشناسی هم ممکن است منابع رسمیتر، جدیتر یا جامعتر را ترجیح دهند.
با این پیشفرضها، فقط میتوانم بگویم کتاب در جستجوی طبیعت فرصتِ همگام شدن و همراه شدن با یکی از بزرگترین زیستشناسان زندهی معاصر است تا با او، به کند و کاوِ طبیعت بپردازیم. طبیعتی که اگر چه ما خود، از آن برخاستهایم و در آن ریشه داریم، اما امروز چنان با آن بیگانه شدهایم که واژهی «طبیعت» را به معنای «جایی که هنوز زیر دست و پای ما انسانها نابود نشده» به کار میبریم.
در جستجوی طبیعت، همچنانکه در عنوان یکی از فصلهای خود گفته، به ما کمک میکند تا به تماشای بشر از فاصله بنشینیم و جایگاه خود را در جهان اطراف، بهتر درک کنیم. در ابتدای همان فصل، جملهای از ژان بروله نقل شده که به نظرم میتواند ایدهی کلی ویلسون از نگارش کتاب را به خوبی توصیف کند:
«تمام مشکلات بشر از این واقعیت ریشه میگیرند که ما نمیدانیم چه هستیم و با هم توافق نداریم که چه میخواهیم باشیم.»
بد نیست دو بخش کوتاه از کتاب را هم برایتان نقل کنم تا با فضای کتاب، سبک نگارش ادوارد ویلسون و البته شیوهی ترجمهی مترجم آشنا شوید.
بخشی از فصلِ در ستایش کوسهها
اگر خویشاوندان نزدیک کوسهها، یعنی سفرهماهیها، را کنار بگذاریم، بیش از ۵۰۰ گونه وجود دارد که با همدیگر به بیشترین شکلی که میتوان تصور کرد، تفاوت دارند.
برای آنکه تصوری از این تنوع داشته باشید، میتوانیم با موجودی شروع کنیم که به حق، سطل زبالهی دریا نامیده شده است: ببر کوسه.
ببر کوسهها که طول بدنشان به ۶ متر و وزنشان تقریباً به یک تُن میرسد، اغلب در بندرگاههای انباشته از زباله گشت میزنند و جلب تقریباً هر چیزی که پروتئین جانوری داشته باشد، یا در واقع، اصلاً هر چیزی میشوند.
معدهی نمونههای صیدشده حاوی ماهی، چکمه، قوطی آبجو، کیسه سیبزمینی، ذغال، سگ و حتا بخشهایی از بدن انسان بوده است.
از یک نمونهی غول پیکر این چیزها به دست آمده: سه پالتو، یک بارانی، یک گواهینامه رانندگی، یک شاخ گاو، یک شاخ گوزن، دوازده لابستر هضمنشده، و یک سبد مرغ با پرها و استخوانهای درونش.
تعجبی ندارد که گاه آدمهایی که در آب شنا میکنند را نیز میگیرد، اما صادقانه میتوان گفت که هیچ مسئلهی شخصی در میان نیست. ببر کوسه هر چه پیدا کند میبلعد و دشمنی خاصی با انسان ندارد.
بخشی از فصلِ همراه با مورچهها
پرسشی که بیشتر اوقات دربارهی مورچهها از من پرسیده میشود این است که با مورچههای درون آشپزخانهام چه کنم؟
و پاسخ من همیشه این است که: «مراقب باشید پایتان را روی آنها نگذارید.»
مراقب زندگیهای کوچک باشید. خردههای کیک قهوه را بدهید آنها بخورند. تکههای ماهی تُن و خامهزدهشده را هم دوست دارند. یک ذرهبین بردارید. آنها را از نزدیک تماشا کنید.
حالا شما به اندازهی هر کسی که ممکن است زمانی موفق به تماشای حیات اجتماعی تکاملیافته روی سیارهای دیگر شود، به آن نزدیک شدهاید.
***
توضیح پایانی اینکه خواندن کتابی مثل در جستجوی طبیعت، آنهم در میانهی میدانِ جنگ قدرت سیاستمداران در جهان و دعوای فسیلهای روی زمین برای معاملهی فسیلهای زیر زمین، فرصتی است برای دور شدن از هیاهو و همهمههای اطراف و دیدن دنیا در افقی گستردهتر و جدیتر گرفتن تجربهی کوتاهی که طی آن، هر یک از ما سر از خاک برآوردهایم و به اطراف مینگریم. همانچیزی که برخی آن را زندگی مینامند.
مطلب مرتبط: گوشت خواری یا گیاه خواری (از کتاب در جستجوی طبیعت)
