چند روزی است که ترانهی حوالی تو با صدای هوتن هنرمند را خریدهام و گوش میدهم و بارها و بارها در گوشم تکرار میشود. به قصد رعایت حقوق صاحب اثر، صرفاً بخشی از این ترانه را برای شما در اینجا میگذارم. این اثر، مجاز است و مانند بسیاری از آثار موسیقی از طریق فروشگاه بیپ تیونز عرضه میشود. یک بار دیگر هم باید به جان بچههای بیپ تیونز دعا کرد. چون بخشی از مشکل رعایت نکردن کپی رایت، به دشوار بودن یا طولانی بودن مسیر پرداخت حقوق صاحب اثر بازمیگردد. شاید اگر بیپ تیونز نبود، ما وقتی آهنگی را میشنیدیم، تا بعداً که به فروشگاهی برسیم و یادمان باشد و آن آلبوم وجود داشته باشد، خریدنش را فراموش میکردیم. توضیح اینکه عنوان این نوشته (دچار چشم تو دگر دچار خود نمیشود) بازنویسی مفهومی یکی از بیتهای ترانه است: گمان نمیکنم شود دوباره …
موسیقی
فکر میکنم در طول این سالها آن قدر تبلیغ کارهای علیرضا قربانی را کردهام که اسماً و رسماً طرفدار یا به قول نسل جدید «فنِ» او محسوب شوم. یکی از دوستانم، آلبوم هم آواز پرستوهای آه از علیرضا قربانی را برایم از بیپ تیونز خرید و ارسال کرد که در آن علیرضا قربانی، زیبا و هنرمندانه، اشعار مهدی اخوان ثالث را میخواند. فکر میکنم از صبح بیش از ده بار قطعهی آخر شاهنامه را گوش دادهام. خود شعر که قطعاً از آثار جاودان ادبیات فارسی محسوب میشود و فکر میکنم اغراق نیست اگر بگوییم هنگام گوش دادن به صدای قربانی نمیشود به سادگی از بین صدا یا شعر، یکی را به دیگری ترجیح داد. به علت رعایت کپی رایت، نمیتوانم کل قطعه را اینجا بگذارم. اما برای اینکه شاید ترغیب شوید و حداقل این قطعهی خاص را بخرید، قسمت کوتاهی از آن …
گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست (هوشنگ ابتهاج)
#هوشنگ ابتهاج شعر زیبایی دارد که با مطلع برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست آغاز میشود. اردلان سرافراز با الهام از این شعر، ترانهای به نام محتاج را سروده که اینگونه شروع میشود: امروز که محتاج توام جای تو خالی است… اگر چه ترانهی زیبایی است، اما احساس میکنم باعث شده که شعر هوشنگ ابتهاج کمتر شنیده و خوانده بشود. چند روز پیش – در ماشین دوستم امیر تقوی – دیدم که سینا سرلک شعر زیبای هوشنگ ابتهاج را با عنوان برخیز خوانده و در تحقیقی که کردم، متوجه شدم که ظاهراً تک آهنگ است و فروخته نمیشود و میشود آن را بازنشر کرد. گفتم شما هم اگر حوصله دارید و آن را قبلاً نشنیدهاید، لحظاتی را با آن بگذرانید: برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست آزادی و …
آلبوم مستور و مست همایون شجریان رو چند وقت، به صورت منظم گوش میدادم. شاید بیش از صد بار در ماشین، چرخیده بود و تکرار شده بود. اما ظاهراً بیماری عادت چنان فراگیر است و ریشه در ساختار جان ما دارد که به سادگی نمیتوان از آن رهایی یافت. این را امروز فهمیدم که آلبوم قطرههای باران علیرضا قربانی را – که چند هفته است فقط آن را گوش میدهم – نداشتم و در بین سی دی های قدیمیتر، مستور و مست را پیدا کردم و انقدر ترافیک و سر و صدای مربوط به آن زیاد بود که برای نشنیدن بوق بی دلیل ماشینها، صدای موسیقی را تا آخرین حد بالا بردم. آخرین (هشتمین) قطعهی مستور و مست، غزل عشق تو مست و کف زنانم کرد بود. از غزلیات مولوی. من موسیقی نمیفهمم. اما احساس کردم بخشی از حس شعر، …
