پیش نوشت: ندارد.
اصل بحث:
عادت دارم نوشتههایم را با پیشنوشت آغاز کنم. در پیشنوشتها به نکات مختلفی اشاره میکنم که خوانندههای دائمی نوشتههای من به نوعی آنها را حفظ هستند. معمولاً اشاره میکنم که این حرفها بیشتر از جنس سلیقه است و شاید هم درست نباشد و البته هر کس نظری دارد و من هم از سر بیکاری آنها را نوشتهام و نخواندید هم چندان مهم نیست و حرفهایی از این دست.
اما اینبار، احساس کردم که نوشتن هیچ کدام از آن حرفها – چه مثل عموم وقتها که واقعاً صادقانه و از ته دل آنها را میگویم و چه حتی معدود زمانهایی که به عنوان تعارف میگویم – صحیح نیست.
این است که بدون پیشنوشت بحثم را شروع کردم.
امروز در راس قدرتمندترین اقتصاد جهان، فردی مانند ترامپ نشسته که واقعاً موجب نگرانی جهانیان شده است.
البته این نگرانی، بیشتر به سادهاندیشی و سطحینگریها و مردمفریبیهای این فرد باز میگردد. به اینکه مجموعهی بزرگی از منابع روی زمین در اختیار فردی است که در زمینهی مصرف و مدیریت آنها دانش کمی دارد.
او پروتکلهای دیپلماتیک را نمیداند. در دیدار با روسای جمهور کشورهای دیگر، شماره موبایل شخصیاش را به آنها میدهد و میگوید: کاری داشتی به خودم زنگ بزن.
رئیس جمهورهای دیگر هم، در ظاهر احترام را حفظ میکنند؛ اما در دل میخندند که ای مرد. ما هم قاعدتاً موبایل داریم و شماره شخصی هم داریم. اما عرف دیپلماتیک این است که روسای جمهور از طریق دفتر ریاست جمهوری با هم تماس بگیرند.
قاعدتاً جاستین ترودو نخست وزیر کانادا هم که چند روز پیش در فضایی صمیمی با اوباما شام میخورد، در برقراری این نوع روابط ناتوان نیست. اما حالا که ترامپ، چند هفته قبل شماره موبایلش را به ترودو داده و هنوز هم منتظر مانده و ترودو زنگ نزده است، شاید کم کم بداند که ترجیح فردی با پروتکلهای دیپلماتیک تفاوت دارد.

بگذریم. اینها را خودتان بهتر از من میدانید.






