پیش نوشت: تا کنون، بارها و بارها یک بحث را مطرح کردهام و آن اینکه، دنیای امروز و زیرساختهای ارتباطی آن، نیازمند تعریف مجدد بسیاری از واژگان و پیدا کردن مصداقهای جدید برای کلمات قدیمی و الگوهای ارزشی قدیمی ماست. اشاره کردهام که در فضای امروز، مفاهیمی مانند صداقت، اخلاق، حریم شخصی و …، همگی نیازمند تعریفی جدید هستند و دیگر نمیتوان به تعاریف قدیمی در مورد آنها اتکا کرد (مثلاً قسمت پایانی نوشتهام در مورد ماشین بدون رانندهی گوگل) قاعدتاً باید دیگرانی که متخصص هستند، این کار را آغاز کنند. اما احساس کردم شاید بد نباشد به عنوان نمونهای از چیزی که در ذهن دارم، یک مورد را توضیح دهم. مطلبی را که اینجا مینویسم چند وقت پیش، در کلاس برندسازی شخصی، به ذهنم رسید و برای دوستانم مطرح کردم. شاید بتواند مثال خوبی برای این بازتعریف واژگان باشد. آن هم کلمهی بُخل است. نمیدانم تا به حال چقدر به این کلمه فکر کردهاید. اینکه بخیل بودن یعنی چه؟ با کلمات دیگری که نزدیک به آن هستند (مثلاً حسود یا خسیس) چه تفاوتی دارد؟ مصداقهای بخیل بودن در دنیای امروز چیست؟ بخیل با حسود فرق دارد. حسود میگوید تو چیزی داری و من هم دوست دارم داشته باشم و ترجیحاً تو نداشته باشی! (غبطه خوردن، یعنی اینکه تو چیزی داری و من هم دوست دارم داشته باشم و تو هم همچنان داشته باشی). بخیل با خسیس هم فرق دارد. خسیس میگوید من پولم را برای آن کار نمیدهم یا برای این فرد خرج نمیکنم یا به این مصرف نمیرسانم. چون …
برچسب:
