پیش نوشت صفر: میگویند سالها پیش، در جایی از این دنیای بزرگ ما، شهر کوچک و دورافتادهای بود که به علت شرایط خاص آب و هوایی و کوهستانی بودن و گونههای حیوانی در اطراف آنجا، سانحه خیز بود. با همکاری چند سازمان بین المللی، یک هلی کوپتر امداد با خلبان آموزش دیده به این شهر کوچک اختصاص داده شد. تیم امداد هم از میان مردم همان شهر تشکیل شد و قرار شد که با این سرمایهی ارزشمند، به کسانی که در این شهر و شهرهای کوچک همجوار، محتاج کمک بودند کمک رسانی شود. هلی کوپتر مدرن بود و خلبان آموزش دیده. اما به هر حال، تیم امداد، از مردم همان شهر کوچک و دورافتاده بود و آنها چندان با شیوه های جدید و علمی امداد آشنا نبودند. یک بار سانحه روی میداد و اعضای تیم امداد خواب بودند و دیر میرسیدند. …
برچسب:
المپیک
مسابقات المپیک ۱۹۲۸ آمستردام در جریان بود. بابی پیرس (Bobby Pearce) قایقران استرالیایی که شانس اول رقابتها محسوب میشد، در رقابت سنگین با ویکتور سارین فرانسوی بود. مسابقه تنها با حضور دو قایق برگزار میشد: پیرس و سارین. پیرس جلوتر از سارین بود که ناگهان صدای اردکی را شنید. متوجه شد که یک اردک با فرزندانش در حال عبور از رودخانه است. پیرس ایستاد و اردکها با حوصلهی تمام عبور کردند. ویکتور سارین با هیجان از کنار پیرس گذشت. پس از عبور اردکها، پیرس دوباره پارو زد. شتاب گرفت و دوباره از سارین عبور کرد. پیرس آن سال برندهی مدال المپیک شد. او رکورد هفت دقیقه و یازده ثانیه در رقابت ۲۰۰۰ متر را ثبت کرد که ۴۵ سال پس از آن شکسته شد! اما این روزها کمتر کسی او را با رکورد ۴۵ سالهاش میشناسد. او دوست اردکها بود. …
