در سال ۲۰۱۶ میلادی، لغت Post-truth توسط آکسفورد به عنوان لغت سال انتخاب شد. البته این عبارت قدمتی بیش از ده سال دارد و رالف کیز در عنوان کتاب The Post-truth Era از آن استفاده کرده است. قبل از آن هم گاهی در نوشتهها از این تعبیر استفاده میشده و معمولاً منظور اشاره به دورانی بوده که حقیقتها آشکار میشده و به قول خودمان، ماه از پشت ابر بیرون میآمده است. همان یوم تبلی السرائر معروف. اما طی یکی دو سال اخیر، این اصطلاح معنای کاملاً متفاوتی پیدا کرده و به مفهومی کلیدی در گفتمان سیاسی و اجتماعی جهان تبدیل شده است. تعریف Post-truth در دیکشنری آکسفورد را میتوانید در بالای همین نوشته ببینید. اما چون این اصطلاح از مقالات و نوشتههای معاصر وارد دیکشنری شده است، جستجوی کاربرد آن در مقالات، میتواند تصویر کاملتری از آن در ذهنمان ایجاد کند. ما در فارسی (و کلاً در فرهنگ رازورانهی رایج در این نقطه از جغرافیا) همیشه در باتلاقِ معمای پوچِ تفاوتِ حقیقت و واقعیت (و سایر سرگرمیهای کلامی مشابه) دست و پا زده و بارها خفه شدهایم؛ اما با توجه به محیط و بستری که این اصطلاح در آن شکل گرفته فکر میکنم به جای ترجمهی تحتاللفظی آن، بتوان از معادل عبور از واقعیت استفاده کرد. عبور از واقعیت به این معناست که دیگر واقعی بودن حرفها و ادعاها به اندازهی گذشته مهم نیست. باورهای شخصی و برداشتهای شخصی مهمتر شدهاند. قضاوتهای احساسی پررنگتر شدهاند. اینکه من میتوانم به تو حمله کنم و تو را به چیزی متهم کنم و تو هم مرا به چیزی دیگر …
برچسب:
