کبوتر، چند ساعتی بود که مشغول خانه ساختن بود. روی ماشینی که کنار خیابان متوقف شده بود. شتابزده میرفت و میآمد و چوبها را کنار هم جمع میکرد تا لانهی امنی برای خود بسازد. واضح بود که ساعتی دیگر، ماشین راه خواهد افتاد و دسترنج این کبوتر خسته و پرتلاش را بر باد خواهد داد. نگاهش میکردم و مانده بودم چکار کنم. اخلاق منطقی میگفت: باید خانهاش را با دست خراب کنم تا بیش از این خسته نشود و تلاش را در نقطهی دیگری آغاز کند. اخلاق انسانی میگفت: خراب کردن لانهی کبوتر در مقابل چشمانش، بیرحمی است. نباید باعث ناراحتیاش شوی. اخلاق تکاملی میگفت: بگذار بسازد و خراب شود، تا کبوتری که جای امن را از ناامن نمیشناسد، فرصت زاد و ولد نیابد و نسل کبوترانِ جانَشناس، بیهوده زیاد نشود. من نهایتاً مثل اکثر […]
مطالب مرتبط با لحظه نگار
لحظهنگار: یادداشتها
داشتم این یادداشتها رو میریختم دور. گفتم عکسش رو اینجا بذارم یادگاری بمونه. اگر خوانا نیست، روش کلیک کنید با رزولوشن بهتر میتونین ببینین 😉 با متمم:آينده هوش مصنوعی از زبان پیتر تیل آینده کتاب چیست؟ آيا کتابها باقی میمانند؟ ماریو بارگاس یوسا پاسخ میدهد تقلب تویوتا | تقصیر تویوتاست یا استانداردهای دولتی سختگیرانهاند؟ رگولاتوری برای هوش مصنوعی | اولین گام جدی را اروپا برداشت تعداد ماهواره های استارلینک و موقعیت آنها در آسمان ایران درباره تاریخچه بیکاری | بیکارها از چه زمان وارد لغتنامه شدند؟ درباره نقد ترجمه | در نقد ترجمه نباید به بررسی غلطها اکتفا کرد +۱۲۴ آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه ای گری (صوتی) هدف گذاری […]
لحظه نگار: دربارهی دو سارق
بعد از درس آنالوژی که به عنوان یکی از ابزارهای تقویت #تفکر استراتژیک در متمم مطرح شده بود، مطالعهی کتابی در زمینهی آنالوژی رو شروع کردم. اسم کتاب هست: Surfaces and Essences و توسط داگلاس هافستادر و ایمانوئل سندر نوشته شده. در گیر و دار این مطالعه، با سوال جالبی مواجه شدم که گفتم با شما هم مطرح کنم. سوال ساده است. اما به نظرم مهمه و میشه اون رو به عنوان یکی از نمونههای #تجربه ذهنی در نظر گرفت: دو سارق اینترنتی دستگیر شدهاند که یکی از آنها یک میلیون دلار را از حساب یک نفر و دیگری یک دلار را از حساب یک میلیون نفر سرقت کردهاند. هر دو نفر هم از شیوههای هک برای این کار استفاده کردهاند. سوال اول: جرم کدام را سنگینتر میدانید؟ سوال دوم: اگر مجازات نفر اول (یک میلیون دلار […]
زغالچه: مرز بین آنتروپومورفیسم و آنتی آنتروپومورفیسم
پیش نیاز مطالعهی این لحظه نگار: آنتروپومورفیسم 😉 این همون زغالچهی دوست داشتنی منه که قبلاً به بهانههای مختلف ازش صحبت کردم. الان دیگه هشت یا نه ماهه شده. از روزی که توی کوچه پیداش کردم و هفتههای اول زندگیش بود و پنیر میخورد، با همدیگه دوست هستیم و الان چند وقته که بیشتر توی حیاط خونهی من زندگی میکنه. البته حتی توی برف و سرما هم بیرون میمونه که پادشکننده بشه. صبح ها که میخوام از خونه بیرون بیام، هر ساعتی باشه بیدار میشه، دنبال خودم و ماشین تا توی کوچه میاد و قبل از اینکه درب اتوماتیک بسته بشه، دوباره میدوه و میره تو. شبها هم در پارک ماشین کمک میکنه. باید چند بار عقب و جلو کنم و به تعداد دفعات جابجایی، اون هم جابجا میشه و نزدیک شدن به دیوار رو […]
لحظه نگار: خودم – بدون هر گونه انگیزهی مشخص
به نتیجه رسیدهام که بهترین شکل عکس گذاشتن اینه که فاصلهی زمانی قابل توجهی با زمان حال داشته باشه. اینطوری احتمالاً سوال در مورد اینکه چرا چاق یا لاغر هستی یا چرا بلوزت این رنگیه یا چرا موهات اونرنگیه یا چرا موهات ریخته یا چرا موهات نریخته به حداقل ممکن کاهش پیدا میکنه. 😉 با متمم:آينده هوش مصنوعی از زبان پیتر تیل آینده کتاب چیست؟ آيا کتابها باقی میمانند؟ ماریو بارگاس یوسا پاسخ میدهد تقلب تویوتا | تقصیر تویوتاست یا استانداردهای دولتی سختگیرانهاند؟ رگولاتوری برای هوش مصنوعی | اولین گام جدی را اروپا برداشت تعداد ماهواره های استارلینک و موقعیت آنها در آسمان ایران درباره تاریخچه بیکاری | بیکارها از چه زمان وارد لغتنامه شدند؟ درباره نقد ترجمه | در نقد ترجمه نباید به بررسی غلطها اکتفا کرد +۲۹۳ آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) […]
لحظه نگار: توجه بیش از حد به منبع
خواندن کتاب UX نوشتهی هارتسون را تازه آغاز کرده بودم که نخستین صفحهی کتاب توجهم را جلب کرد. کتاب را انتشارات Elsevier (که از ناشران معتبر محسوب میشود) منتشر کرده است. دوست داشتم شما هم آن را ببینید: صفحهی اول کتاب صرفاً نوشته شده: نترسید! (یا: وحشت نکنید!) کتاب حدود ۱۰۰۰ صفحه دارد و این عبارت، میتواند شوخی یا مقدمهی خوبی برای شروع باشد. اما یک نکته وجود دارد: این شوخی قبلاً توسط داگلاس آدامز در کتاب راهنمای مسافر کهکشان به کار رفته. او عبارت Don’t Panic را روی جلد نخستین ویرایش داستانش نوشت و تقریباً مفهوم مشابهی را از طریق آن منتقل میکرد. عبارت نترسید، بدون اشاره به داگلاس آدامز هم شروع زیبایی برای این کتاب بود. احتمالاً سفید ماندن باقی صفحه هم به زیبایی این صفحه بیشتر کمک میکرد. اما این شوخی صاحب دارد. حتی اگر […]
لحظه نگار: خودش و عکسش
روی جعبه اینطوری بود: توی جعبه اینطوری بود: عمقِ این حد از تفاوت رو فقط کسانی که تا حالا سعی کردن از طریق اینستاگرام، دوست پیدا کنند متوجه میشن. پی نوشت: البته از لحاظ حقوقی، کارشون کاملاً درسته. چون اون چیزی که داخل قاشق هست همون چیزیه که داخل بسته هست. احتمالاً میگن بقیهی تصاویر روی جعبه حالت تزئینی داشته. پی نوشت ۲: به هر حال خوشمزه بود. پی نوشت ۳: چند وقت پیش توی یه کافی شاپ خیلی کوچیک و تنگ (از همونهایی که به جای فضای آرامشبخش فردی، زندگی زنبور-وار جمعی رو تجربه میکنی) یه دختر و پسر جوون رو دیدم که اومده بودن. پیدا بود مدت زیادی هست به صورت دیجیتال دوست هستند اما اولین بار هست همدیگر رو میبینن. دوتاشون مثل مرغ پرکنده در تلاش برای به پایان رسوندن این دیدار بودن. مطمئن هستم […]
لحظه نگار: پنجره
طی سالهای اخیر، قسمت زیادی از خواندن و نوشتنم، کنار این پنجره بوده است. با متمم:آينده هوش مصنوعی از زبان پیتر تیل آینده کتاب چیست؟ آيا کتابها باقی میمانند؟ ماریو بارگاس یوسا پاسخ میدهد تقلب تویوتا | تقصیر تویوتاست یا استانداردهای دولتی سختگیرانهاند؟ رگولاتوری برای هوش مصنوعی | اولین گام جدی را اروپا برداشت تعداد ماهواره های استارلینک و موقعیت آنها در آسمان ایران درباره تاریخچه بیکاری | بیکارها از چه زمان وارد لغتنامه شدند؟ درباره نقد ترجمه | در نقد ترجمه نباید به بررسی غلطها اکتفا کرد +۲۶۴ آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه ای گری (صوتی) هدف گذاری (صوتی) راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب «از کتاب» محمدرضا […]
لحظه نگار: دوباره گربهی همسایه (زغالچه)
قبلاً تصاویری از گربهی سیاه همسایه گذاشته بودم. هم زمانی که دو سه ماهه بود و هم بعداً که هفت هشت ماهه شد. البته دوستی من اول با پدر اینها شروع شد که اسمش زغال بود و سعی میکردم همیشه مراقبش باشم. البته گربهها رو در خونه نگه نمیدارم که تربیت خیابونیشون خراب نشه. اما وقتهایی که تهران باشم و خونه باشم بعضیهاشون میان در میزنن (خودشون رو به در میزنن). غذا میخورن و میرن. مثل این گربهی عزیز که بهش میگم اسکیزو: اسکیزو از پنج کرایتریای اصلی اسکیزوفرنها، سه تاش رو داره و یک بیمار واقعی محسوب میشه. البته قبلاً سالم بود. اما پارسال به قول درمانگرها یه اتفاق تروماتیک براش افتاد (چوب درخت رفت توی دهنش و زخم شد). بعد از اون دوشخصیتی شده. یکیش عاشق منه و دیگری از من نفرت داره. میاد […]
لحظه نگار: خودم
مدت زیادی بود عکسی از خودم نگذاشته بودم. گفتم این عکس رو اینجا بگذارم که دم دست باشه و گمش نکنم. ضمناً ظاهراً سنت شبکه های اجتماعی اینه که اگر طرف عکس بذاره و زیرش چیزی ننویسه فکر میکنن لال بوده یا سواد نوشتن نداشته. معمولاً هم در این جور مواقع که عکس خودشون رو میگذارن یه جملهی خیلی عمیق از یه جا کپی پیدا میکنند و میذارن که احتمالاً قراره عمق تفکر صاحب عکس رو القا یا اثبات کنه. چون جمله یا حرف حسابی دم دستم نبود، همین جملهای که امروز برای ایمیل هفتگی نوشتم رو دوباره مینویسم که حداقل زیر عکس خالی نمونده باشه: فردیت در زندگی فردی معنا پیدا نمیکند، بلکه در زندگی اجتماعی معنا پیدا میکند. زمانی که میکوشیم با مقاومت در برابر فشار و ترجیحات دیگران، هویت و ترجیحات فردی […]
آخرین دیدگاه