دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

مطالب مرتبط با لحظه نگار

لحظه نگار: گردهمایی سالیانه شاتل

امروز، دوستان عزیزم در شرکت شاتل، لطف کردند و من را هم برای حضور در همایش سالیانه شرکت شاتل که هر سال در فروردین ماه برگزار می‌شود دعوت کردند. امسال همایش در برج میلاد برای بیش از هزار نفر از اعضای خانواده شاتل برگزار شد. اگر چه به عنوان مهمان رفته بودم اما به دستور احمدرضا نخجوانی و مهندس شانه ساززاده، چهار یا پنج دقیقه با دوستان خوب شاتلی در رابطه با غبطه‌ای که همیشه به فعالان حوزه تکنولوژی می‌خورم، صحبت کردم و همان حرف همیشگی را که بارها گفته‌ام در آنجا تکرار کردم که به نظرم در دنیای معاصر کسی که می‌خواهد جهان و عالم هستی و مسیر آینده‌ی آن را بفهمد، یا باید به عنوان پیش نیاز، تکنولوژی و فلسفه تکنولوژی را بفهمد و یا بهتر است در مورد دنیا، “شعر” بگوید و […]

لحظه نگار: روباه پرنده

 پیش نوشت: منطقاً هدف لحظه نگار باید ثبت لحظه های خودمان باشد. همچنان که اینستاگرام قرار بوده چنین باشد. اما من هم عادت اینستاگرامرها را دارم و هر جایی که تصویر زیبایی ببینم در قالب همان لحظه نگار با شما به اشتراک می‌گذارم. تصادفاً در گشت و گذار اینترنتی چشمم به روباه پرنده خورد. اینها از خانواده خفاشها هستند. البته ابعاد بزرگتری دارند. علاقه زیادی به باغ های میوه دارند و به همین دلیل آنها را گاهی Fruit Bat هم می‌نامند. البته اسمهای Mega Bat و Pteropus و Kalang هم برای آنها رایج است. من تصاویر را در جستجوی گوگلی پیدا کردم و تقریباً هیچ کدام، منبع اصلی نبودند. به همین دلیل به جای معرفی لینک منابع دست چندم پیشنهاد می‌کنم در قسمت جستجوی تصاویر گوگل از Flying Fox استفاده کنید تا تصاویری که از روباه پرنده به صورت […]

لحظه نگار: چند تصویر از طبیعت

فرهنگ اینستاگرام، در کنار خیلی چیزها از جمله حریم شخصی که از ما گرفت، عادت عکسبرداری از طبیعت را هم در ما کمرنگ کرد. سهم زیادی از تصاویری که این روزها می‌بینیم، یا چهره‌های خسته‌ و بهت زده‌ای است که در یک عکس ۶۱۲ پیکسلی، در حاشیه‌ی یک فنجان قهوه قرار گرفته‌اند و یا لبخندهای مصنوعی نامتقارنی که اصرار دارند فرض کنیم “همین الان، یهویی!” ثبت شده‌اند. گفتم این چند تا عکس را که از گلهای خیابان انداخته‌ام اینجا برای شما بگذارم تا شاید لحظاتی، احساس خوبی در دلتان ایجاد کند. اگر اسمها را درست بدانم، گل شقایق است و گل بنفشه و نوعی از گل لاله که به آن گل لاله جامی شکل می‌گویند.     با متمم:درباره تاریخچه بیکاری | بیکارها از چه زمان وارد لغتنامه شدند؟ درباره نقد ترجمه | در نقد […]

لحظه نگار: یک خانم و آقای خیابان‌گرد

چند روز پیش یک زن و شوهر خیابان‌گرد (از نوع سگ) دیدم. احساس کردم گرسنه و بی حال هستن. رفتم براشون غذا گرفتم و اومدم نشستم پیششون. نمی‌دونم چرا مردم از سگهای خیابانگرد بی‌‍سرپرست خوششون نمیاد. یا می‌ترسن هار باشه. به نظرم خطر اینکه با آدمها بشینی و بعداً بفهمی هار بودن یا اینکه بی دلیل گازت بگیرن، خیلی بیشتره. خلاصه. نشستم و غذا بهشون دادم و کلی باهاشون حرف زدم و چقدر هم توجه می‌کردن! اصلاً‌ باور نمی‌کنی. در گونه‌ی انسان، چند ساله این قدرت توجه رو ندیدم. که بتونه یک ساعت بهت نگاه کنه و گوش بده. تحقیقات میگن متوسط Attention Span یا بازه زمانی توجه، برای ماها بین ۸ تا ۱۲ دقیقه است. خلاصه. غذاشون رو خوردن و دیدم رفتن پشت دیوار. بچه‌هاشون رو قایم کرده بودن. اونها هم اومدن. یه تشکری […]

لحظه نگار: آخر این جام جهان بین به تو کی داد حکیم!

بله! فال تاروت. یکی از انواع ابزارهای نگاه به آینده (در جستجوی سرنوشت) و یا طالع بینی (نگاهی به سرشت). صنعتی که در همیشه‌ی تاریخ، همراه جدایی ناپذیر انسان بوده است. از پیش از معبد دلفی تا امروز. فکر می‌کنم روزی که آخرین دو انسان بر روی زمین زندگی کنند، قبل از انقراض کامل، یکی از آنها برای دیگری در مورد حدس خود از رویدادهای آینده خواهد گفت و به این شکل، فالگیری تنها زمانی از بین می‌رود که آخرین گوش برای شنیدن، از بین رفته باشد! برگه‌های بالا را چند سال پیش خریدم. از استانبول. از آن روز تا امروز، خواسته‌ام که در مورد فال و فالگیری بنویسم. اما هر بار، چیزی مانع آن شده است. گاهی وقت نداشته‌ام. گاهی حوصله. گاهی هم وقت و حوصله داشته‌ام اما ملاحظات دیگری مانع آن شده است. […]

لحظه نگار: بهار کمی زودتر رسیده است!

      معمولاً فرصت نمی‌کنم توی حیاط برم (شاید در هر دو ماه یک بار). نمی‌دونستم بهار اومده و درخت‌ها شکوفه دادن. صاحبخانه‌ی گرامی، تماس گرفتند و اعلام کردند که درخت‌ها سبز شده‌اند! به دعوت ایشون، رفتم توی حیاط و این عکس رو هم انداختن. بر اساس توضیحات تجربی – تخصصی ایشان، هوا امسال دیگر سرد نمی‌شود و شکوفه‌ها نمی‌ریزند. چون کلاغ‌ها لانه‌سازی را آغاز کرده‌اند و کلاغ‌ها با با توجه به سابقه‌ی چند میلیون‌ ساله‌ی زندگی، قطعاً بهتر از اداره‌های هواشناسی (که هنوز یکی دو قرن بیشتر از تاسیس‌شان نگذشته است) روند تغییرات هوا را می‌فهمند و درک می‌کنند. با متمم:درباره تاریخچه بیکاری | بیکارها از چه زمان وارد لغتنامه شدند؟ درباره نقد ترجمه | در نقد ترجمه نباید به بررسی غلط‌ها اکتفا کرد تاریخ چیست و به چه کار می‌آید؟ فروشی نیست! […]

لحظه نگار: بهشت من

  بهشت، اگر در کنار جوی شیر و عسل و اکواب و اباریق، کتابخانه‌ی بزرگی نداشته باشد، چیزی کم دارد. آینده‌ی کتاب کاغذی، چیزی است که در موردش گمانه زنی‌های زیادی مطرح می‌شود. من هم یک بار در پاسخ به دوست خوبمان خانم منیر محمدی، حدسیات و توضیحاتم را به این شکل نوشتم. البته همین الان هم که فکر می‌کنم، کتاب محصولی لوکس شده. چون وقتی می‌توان با یک اکانت Scribd یا Kindle یا سرویس‌های مشابه، با قیمت نسبتاً مناسبی به منابع دسترسی داشت (یا Pdf های رایگان را جستجو کرد) همین الان هم، خریدن کتاب به قیمت هر عدد بین ۵۰ تا ۵۰۰ هزارتومان، به نظرم عملاً همان معنا را دارد. اگر این فرض را بپذیریم، شاید بتوان گفت همین که امروز کتاب فروشی‌ها در سراسر جهان همچنان وجود دارند و رونق خود را حفظ […]

لحظه نگار: فرصتی ساده و ارزان برای تجربه‌ی حال خوب

راه‌کار‌های مفید و غیرمفید زیادی برای تجربه‌ی کوتاه مدت حال خوب هست. از الکل تا زاناکس و چرخیدن در کافی شاپ تا شرکت در پارتی‌های شبانه. از رفتن به سینما تا نشستن پای تلویزیون. اما پیشنهاد من اینه که اگر فرصت کردید این راهکار من رو هم امتحان کنید. غذا دادن به حیواناتی که در خیابان سرگرم جستجوی غذا یا گردش هستند. در مقایسه با هر تفریح دیگری که می‌شناسم، بسیار ارزون قیمت هست (اون بسته‌ی غذا که می‌تونه طی یک یا دو هفته مصرف شه از یک فنجان چای در یک رستوران یا کافی‌شاپ ارزون‌تره) و حس خوبی هم که به ما می‌ده ماندگارتره. پی نوشت ۱: تجربه‌ی تعامل با سایر حیوانات، خیلی تجربه‌ی آموزنده‌ایه. به نظرم در حد سفر به کره‌ی ماه (یا شاید حتی سفر به بیرون از منظومه‌ی شمسی). انسان با […]

لحظه نگار: انتخاب دو لیوان

شرح تصویر: انتخاب‌های حدی را می‌فهمم. اما انتخاب مسیر‌های میانه، جز در میدان سیاست، برایم قابل درک نیست. در مسیر زندگی، یا رومی روم یا زنگی زنگ. آنکس در میانه ایستاده است، هنوز جرات انتخاب نهایی را ندارد. پی نوشت: شاید در عکس مشخص نباشد. اما تصویر سمت چپ، یک شات ۴۰ سی سی است و سمت راست، یک لیوان ۷۰۰ سی سی. یکی از دوستانم می‌پرسید: با لیوان هفتصد سی سی چه می‌خوری؟ گفتم: شیر. گفت آن سیصد سی سی را هم یک جوری تحمل کن، با پاکت بخور. لیوان کثیف نشود! با متمم:درباره تاریخچه بیکاری | بیکارها از چه زمان وارد لغتنامه شدند؟ درباره نقد ترجمه | در نقد ترجمه نباید به بررسی غلط‌ها اکتفا کرد تاریخ چیست و به چه کار می‌آید؟ فروشی نیست! تبلیغ خلاقانه گاردین در تقلا برای رایگان ماندن […]

لحظه نگار: مرد، کتاب، شمع

این منظره‌ی شبها کنار تخت من است. شمع، مرد و کتاب. البته دو نوع کتاب. کتاب‌هایی که روی آن نشسته‌ و کتابی که در دست دارد. معمولاً قبل از خواب با خودم فکر می‌کنم که هر یک از ما، کدام عضو این چیدمان هستیم؟ مجموعه‌ای از دانش و دانسته‌ که امروز تنها به این کارمان می‌آید که نشیمنگاه مناسبی برای نشستن و تجربه‌ی  آرامش و امنیت باشد؟ مجموعه‌ای از دانش و دانسته که توسط دیگران خوانده می‌شویم و مدتی دست به دست خواهیم شد و سپس، به نشیمنگاه دیگرانی تبدیل خواهیم شد که بیشتر و بهتر از ما خواهند فهمید و خواهند اندیشید؟ شاید هم آن کس که بر توده‌ای کتاب نشسته و کتاب دیگری نیز در دست دارد تا آنچه را در آن “دانسته‌های نشیمن‌گاه شده” نیافته، در این یکی بیابد. شاید هم آن […]

yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser