دختر فروشنده، چاقو را با دقت روی قالب صابون گذاشت و فشار داد. تکهای بریده شد. گفت همین تکه را میخواستید؟ گفتم بله. بله. بلافاصله طیف آبیرنگ در بخش بریدهنشدهٔ صابون، توجهم را جلب کرد. گفتم: ببخشید. میشود قسمتِ سرِ آن تکهٔ دیگر را بردارم؟ گفت: بله. دوباره با چاقو سراغ قالب رفت. برید و روی ترازو گذاشت. این بار نپرسید راضی هستی یا نه. شاید میترسید باز هم نظرم عوض شود. کاغذ را دور صابون پیچید و برچسب را روی آن چسباند و پشت به من، همانطور که دنبال پاکت میگشت تا صابون را در آن بگذارد، پرسید: برای مصرف روزانه میخرید؟ گفتم: نه. بلافاصله گفت: اه. واضح است. برای مصرف روزانه، شکل چندان مهم نیست. برای تزئین حمام میبرید. گفتم نه. در این فاصله پاکت پیدا شد و دیگر لازم نبود گفتگو ادامه […]
چت جی پی تی، کشتی تسئوس و ویتگنشتاین | بررسی نقاط قوت و ضعف مدل های زبانی
پیشنوشت: آنچه در اینجا مینویسم، مرتبط با مطلبی است که اوایل سال درباره چت جی پی تی نوشتم و چند مرتبه هم آن را کاملتر کردم. این مطلب هم احتمالاً در آینده از به همان نوشته افزوده خواهد شد. اما فعلاً به دو علت آن را جدا منتشر میکنم. نخست اینکه خواندنش راحتتر باشد (اسکرول کردن نوشتهٔ طولانی قبلی، خستهکننده است). دوم هم اینکه برای جواب دادن کامنتهای بچهها زیر نوشتههای دیگر، از جمله زیر نوشته متن مرگ ریچارد داوکینز، به تعبیرها و اصطلاحاتی نیاز داشتم که ناگزیر باید ابتدا در قالب یک نوشته شرحشان میدادم. جدا شدن این بخش از بحث چت جی پی تی، یک تیر و دو نشان خواهد بود. پیچیدهترین هوش «مصنوعی» روی زمین ما هستیم نه Chat GPT لازم است ابتدا یک نکتهٔ مهم را شرح بدهم. هر آنچه بعد از […]
متنی برای مرگ ریچارد داوکینز | در مراسم خاکسپاری خوانده شود…
مقدمه جدا از اشارههای پراکنده، پیش از این دو بار دربارهٔ کتابهای ریچارد داوکینز نوشتهام. یک بار در مطلبی با عنوان سه درس از کتاب ریچارد داوکینز دربارهٔ کتاب Modern Science Writing حرف زده بودم و یک بار هم در مطلبی ناتمام به دو کتاب آخر داوکینز با نامهای «جان علم» و «کتابها زندگی میسازند» پرداخته بودم. داوکینز در کتاب جان علم، از اهمیت ادبیات در علم میگوید و اینکه اهل علم، موظفاند ادبیات هم بدانند و این امتیازی ارزشمند و مایهٔ مباهات است که بتوانند به زبان همگان دربارهٔ علم حرف بزنند و نگاه علمی و دستاوردهای علم را ترویج کنند. او کتاب وزین Modern Science Writing (نشر دانشگاه آکسفورد) را هم که منتخبی از متون کلاسیک علمی است، با نوشتهٔ «نقطهٔ آبی کمرنگ» کارل سیگن به پایان میبرد تا باز تأکید کرده باشد […]
لحظه نگار | بعد از یک سال و نیم
در گشتوگذار توی روزنوشتهها به آخرین لحظهنگاری که اینجا منتشر کرده بودم رسیدم. دیدم مرداد ماه سال قبل بوده و بعد از اون دیگه اینجا هیچ نوع عکسی منتشر نکردم. در گالری گوشی چرخیدم چند عکس پیدا کردم که توی این یک سال اخیر ثبت شده. حالوهوای عکسها یکسان نیست. چنانکه در چهرهام هم مشخصه. اما اینها دمدستیترین چیزهایی بود که پیدا کردم. اینه که بدون ملاحظه و محاسبه و اینکه کدوم بهتره یا بدتر، گفتم اینجا بذارمشون. با متمم:زندگی در کشورهای کمونیستی | گاوی که شیر ندهد در خدمت امپریالیسم است چشمتان را ببندید و فکر کنید | چند جمله از کتاب فیزیکدانان مطرح جهان یک دانشمند به چه سطحی از هوش نیاز دارد؟ کتاب مردگان | افراد تأثیرگذاری که در زمان زندگیشان دیده نشدند کتاب ریویو برای محصولات آمازون | تجربه شانزده […]
پیامها و پیامکها | پانزدهمین نمونه
مثل همیشه، مقدمهٔ همیشگی پیامها و پیامکها را میآورم و در ادامه، مجموعهٔ جدیدی از پیامها را نقل میکنم. این بار، سهم پیامهای مرتبط با شرایط روز، بیشتر از همیشه است. البته فکر میکنم این طبیعی است و احتمالاً در ماههای اخیر، همهٔ ما پیامهای بیشتری از این دست رد و بدل کردهایم. *** آنچه در اینجا میآید، چند نمونه از پیامهایی است که برای دوستانم فرستادهام و در آرشیو مکالمههای روزها و هفتههای اخیرم یافتهام. طبیعی است نمیخواهم و نمیتوانم نام گیرنده و طرف گفتگو را بگویم. همچنین ترجیح میدهم دربارهی صدر و ذیل گفتگوها هم چیزی ننویسم. اگر چه محتوای آنها غالباً میتواند بستر بحث را مشخص کند. جز در مواردی که اشتباه دیکتهای بوده یا باید نام فردی حذف میشده، تغییری در متن پیامها ندادهام. بنابراین در انتخاب پیامها چندان نکتهسنجی نشده […]
درباره روش تدریس و اثربخشی آن | آموزش در شرکتها یا در کلاسهای بیرون و آموزشگاهها؟
صورت مسئله: در دو سه ماه اخیر با چند سوال مواجه شدهام که با وجود ظاهر متفاوت، ماهیت مشابهی دارند: ◼️ ثبت نام در دوره MBA که ویژهٔ جهانگردی طراحی شده بهتر است یا در دوره MBA عمومی که گرایش جهانگردی هم دارد؟ ◼️ معلم مشخصی مد نظرمان است و میخواهیم همکارانمان در کلاس او شرکت کنند. بهتر است او را به شرکت دعوت کنیم یا از بچهها بخواهیم در کلاسهای او شرکت کنند و ما صرفاً هزینه را پرداخت کنیم؟ ◼️ فردی کلاس مذاکره فروش ماشینآلات صنعتی برگزار میکند. فرد دیگری کلاس مذاکره عمومی برگزار میکند. البته ممکن است اگر با او صحبت کنیم حاضر شود چند جلسه هم دربارهٔ فروش ماشینآلات حرف بزند. سراغ کدامیک برویم؟ ◼️ همهٔ بچههای شرکت را همزمان به یک کلاس با موضوع X بفرستیم یا آنها را در […]
برای مریم مرزبان | تفاوت بازی اقلیت، به بازی گرفتن سیستم و دستکاری در سیستم
نوع مطلب: گفتگو با دوستان توضیح: در پیامها و پیامکها (شماره ۱۴) توضیح داده بودم که یک بار سعی کردم از مینیبار هتل – که به گمان من قیمتهایش منصفانه نبود – چیزی نخرم. اما در عمل موفق نشدم. در تفکر سیستمی متمم هم جایی به این اشاره کردهام که آدمها گاهی فکر میکنند از دیگران نابغهترند و چیزهایی به ذهنشان میرسد که به ذهن بقیه نرسیده است. مریم مرزبان در زیر نوشتهٔ پیام و پیامک گفته بود که این دو تا حدی یکدیگر را تداعی میکنند (که از منظر شکست خوردن یک تقلا درست است). اما به هر حال میدانید که من – کاملاً خودخواهانه – لابهلای حرفهای بچهها دنبال بهانه میگردم تا حرفهای خودم را بزنم. این بار هم میخواهم به بهانهٔ حرفهای مریم به تفاوت این دو اشاره کنم. بازی اقلیت (Minority Game) بازی […]
پیامها و پیامکها | چهاردهمین نمونه
مثل همیشه، مقدمهٔ همیشگی پیامها و پیامکها را میآورم و در ادامه، مجموعهٔ جدیدی از پیامها را نقل میکنم. این بار، سهم پیامهای مرتبط با شرایط روز، بیشتر از همیشه است. البته فکر میکنم این طبیعی است و احتمالاً در ماههای اخیر، همهٔ ما پیامهای بیشتری از این دست رد و بدل کردهایم. *** آنچه در اینجا میآید، چند نمونه از پیامهایی است که برای دوستانم فرستادهام و در آرشیو مکالمههای روزها و هفتههای اخیرم یافتهام. طبیعی است نمیخواهم و نمیتوانم نام گیرنده و طرف گفتگو را بگویم. همچنین ترجیح میدهم دربارهی صدر و ذیل گفتگوها هم چیزی ننویسم. اگر چه محتوای آنها غالباً میتواند بستر بحث را مشخص کند. جز در مواردی که اشتباه دیکتهای بوده یا باید نام فردی حذف میشده، تغییری در متن پیامها ندادهام. بنابراین در انتخاب پیامها چندان نکتهسنجی نشده […]
طرح جوانی جمعیت | تفاوت متغیرهای مستقل و وابسته در سیاستگذاری
نیمههای سال ۱۴۰۱ بود که مدام خبرهایی دربارهٔ طرح جوانی جمعیت منتشر میشد. تیترها و خبرها فراوان است و با کمی جستجو میتوانید آنها را پیدا کنید. بیشتر نمایندگان مجلس از این طرح دفاع میکردند و برخی نمایندگان از جمله نماینده زاهدان آن را «افتخار مجلس یازدهم» مینامیدند. به موجب این قانون امتیازات متنوعی را به خانوادههایی که فرزندآوری میکنند اعطا میشد و البته یک بند (ت) هم داشت که طبق آن وزارت کشور و مرکز آمار موظف میشدند با همکاری یکدیگر وضعیت باروری مناطق مختلف را بررسی کرده و برای «ارتقاء وضعیت باروری» برنامهریزی کنند. چند روز پیش یکی از نمایندگان مجلس – از قضا یکی از همان کسانی که قانون جوانی را افتخار مجلس یازدهم دانسته بود – اعلام کرد که این قانون منشاء بیعدالتی شده و تذکر داد که «استثنا کردن مردم […]
شکست بروکراسی از شبه بروکراسی | مسیر زوال ساختارهای اقتدارگرا
پیشنوشت آنچه را در ادامه میخوانید، به بهانهٔ حرفهای معصومه (و نه لزوماً در پاسخ به صحبتهای معصومهٔ عزیزم) در زیر بحث لیسنکوئیسم نوشتهام. هدفم این است که از دریچهٔ نظریه سازمان (Organizational Theory) به مواجههٔ لیسنکو و واویلوف بپردازم. معتتقدم که مفهوم بروکراسی حرفهای میتواند به ما نشان دهد که چگونه ساختارهای اقتدارگرای ایدئولوژیک خود را میفرسایند و میبلعند و در مسیر زوال جلو میروند. اگر قصهٔ لیسنکوئيسم در روزنوشته یا داستان جنگ مائو با گنجشکها در متمم را دیده باشید، همچنین نوشتهٔ قبلیام درباره زوال را هم خوانده باشید، این بحث برایتان ملموستر خواهد بود. اصل مطلب بیش از یک قرن از زمانی که ماکس وبر دربارهٔ بروکراسی حرف زد و معنی بروکراسی و کارکردهای آن را شرح داد میگذرد. تعریف ماکس وبر از بروکراسی آنقدر گسترده بود که تقریباً هر سازمانی را […]
آخرین دیدگاه