سهامداران و کارکنان استارباکس در روزهای اخیر شاهد تغییر مدیرعامل این شرکت بودند. لکسمن ناراسیمهان (Lexman Narasimhan) مدیرعامل استارباکس که سابقهٔ دو دهه همکاری با شرکت مشاوره مدیریت مکنزی و نیز تجربه مدیریت ارشد شرکتهای بزرگی مانند پپسی و رکیت (مالک برندهای دورکس و دتول) را در کارنامه خود داشت، تنها حدود یک سال توانست در جایگاه مدیرعامل استارباکس دوام بیاورد. صندلیای که پیش از آن هوارد شولتز (Howard Sschultz) بیستوسه سال بر آن تکیه زده بود (یک دورهٔ ۱۴ ساله و یک دورهٔ ۹ ساله). از آنجا که در یک سال اخیر شاهد تلاش و تقلای گروه کویتی الشایع برای حفظ استارباکس بودم، داستان تغییر مدیرعامل برایم جذابیت مضاعف داشت. الشایع علاوه بر فرنچایز استارباکس در خاورمیانه و شمال آفریقا، بازار فرنچایزر برندهای دیگری مانند H&M و Bath&Body و Debenhams و Estee Lauder و […]
دکتر فرهاد نیلی | مسئله های بلندمدت در اقتصاد ایران
یکی از دوستانم بریدهای صحبتهای دکتر فرهاد نیلی در یک مناظرهٔ تلویزیونی (برنامهٔ شیوه) را برایم فرستاد و فکر کردم شاید دیدن این بخش (حدود ۲۰ دقیقه) برای شما هم مفید باشد. چند توضیح کوتاه و نهچندان مفید هم دارم که پایین کلیپ مینویسم. توضیحات: ۱) چون نسخهای که دیدم با کیفیت نبود، نسخهٔ بهتر را از یوتیوب نمایش برداشتم. ۲) کل گفتگو را ندیدم. این تصمیمم هم علت مشخص و شفافی هم دارد. صدا و سیما عادت دارد در این نوع گفتگوها دو نفر میآورد و به اعتبار یک نفر به طرف مقابل هم اعتبار حضور میدهد. این شیوه، بیش از آنکه بر مبنای منطق «گفتگو» باشد، بسترسازی برای حرف زدن کسانی است که به خودی خود ممکن است حرفی در خور بیان و ایدهای در خور اندیشیدن نداشته باشند. نمیگویم این حرف […]
توهم هوش مصنوعی | یکی از چالشهای استفاده از چت جی پی تی
پیشنوشت صفر – تاریخچه متن بخش اول در تاریخ ۴ مرداد ۱۴۰۳ نوشته شده / سپس در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ بخشهایی به آن افزوده شده است. پیشنوشت یک: تا به حال دومرتبه دو مطلب درباره چت جی پی تی (و در واقع دربارهٔ مدل های بزرگ زبانی) نوشتهام که البته هر دو نیمهکاره ماندهاند: چند نکته اولیه درباره چت جی پی تی چت جی پی تی و ویتگنشتاین علیالقاعده این مطالب باید با هم ترکیب میشدند (بشوند) و آنچه الان مینویسم هم باید بخشی از همان نوشته باشد (بشود). اما با هدف فاصله گرفتن از کمالگرایی، فعلاً این نکته را هم در همینجا مینویسم. متخصصان هوش مصنوعی بسیار بهتر از من میدانند که این بحث، سر دارد و ته ندارد و به علتی که در ادامه خواهم گفت، جزو سوالاتی است که به گمانم […]
هر کس باید مسئله چه کسی را حل کند؟ | خاطرهای از کلاس مذاکره
مدتی پیش دیدم حسین آقایی عزیز خاطرهای را از کلاس مذاکره من – که چند سال پیش برای دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه شریف برگزار کردم – در لینکدین نقل کرده است. خود خاطره – حداقل برای من که حاشیههایش را به خاطر دارم – جالب بود و گفتم آن را اینجا نقل کنم. توضیحاتی هم لازم دارد که باید بعداً به متن اضافه کنم (لینک پست حسین در لینکدین). متن را بدون تغییر میآورم و چند عبارت تشکرآمیز را، برای این که به کلیت متن لطمه نخورد، حذف نمیکنم: فعلاً چند نکته را صرفاً در حد اشاره مینویسم تا بعداً بحثهای مربوط به آنها را در چارچوب یکی از مباحث بینایی اجتماعی، سیستمهای پیچیده، مذاکره و یا مهارت حل مسئله در روزنوشتهها یا متمم بنویسم و منتشر کنم. نکته ۱: همانطور که در متن به […]
سگ سینوسکی | نگو که تو هم حرفش رو باور کردی!
کسانی که به هوش مصنوعی و علوم مرتبط با آن علاقه دارند، معمولاً سینوسکی را میشناسند. ترنس سینوسکی (Terrence Sejnowski) محققی عمیق، صاحبنظری پیشرو و نویسندهای خوشقلم است که الان هشتمین دههٔ زندگی خودش را میگذراند و اغلب کسانی که به شبیهسازی مغز علاقهمند هستند و عصبشناسی محاسباتی (Computational Neuroscience) را دنبال میکنند، آثار او را در این حوزه خواندهاند. خوشبختانه سینوسکی کتابی خواندنی هم دربارهٔ چت جی پی تی نوشته که انتشارات دانشگاه MIT پاییز امسال منتشر خواهد کرد. سینوسکی چند بار در کلاسها و سخنرانیهایش – که فیلم آنها در یوتیوب موجود است – داستان یک سگ را تعریف کرده و با استفاده از این داستان، نکتهٔ بسیار مهمی را برای مخاطبانش شرح داده است. متأسفانه وقت و حوصله نداشتم که دقیقاً پیدا کنم در کجا و کی این داستان را گفته، اما […]
ماجراهای یک روز عصر | از خانه تا خانه
«اینجاها همیشه همینقدر خلوته؟» گفتم: «بله.» پرسید: «اونوقت حوصلهتون سر نمیره؟» جواب دادم: «نه. من اتفاقاً جاهای خلوت رو دوست دارم.» رانندهٔ اسنپ ادامه داد: «آره. خلوتی که بد نیست. فقط خواستم بدونم.» معمولاً وقتی جلسهٔ مهمی دارم و میخواهم حتماً سر وقت برسم، ماشین نمیبرم. ترجیح میدهم ذهنم با رانندگی خسته نشود. آن روز هم به همین نیت اسنپ گرفته بودم. البته در عمل همیشه سر صحبت با رانندهها باز میشود و عملاً فرصتی برای استراحت پیش نمیآید. در حال جمع و تفریق بودم که ماشین بردن بهتر بود یا اسنپ گرفتن که راننده ادامه داد: «اجتماعی نیستید؟» گفتم: «نه چندان.» فکر میکردم بعد از چنین پاسخی گفتگو به پایان میرسد. اما پرسید: «پس در تنهایی وقتتون رو به چه میگذرونید؟ راستی شغلتون چیه؟» این واقعاً سختترین سوال است. هیچوقت دوست ندارم شغلم را […]
تیپشناسی تغییر | هر یک از ما کجای نموداریم؟
به عنوان کسی که مدتی معلم مذاکره و مهارت ارتباطی بودهام، و نیز علاقهٔ خاصی به رویکرد شناختی، نگاه سیستمی و تحلیل رفتار اجزای سیستمها دارم، گفتگوهایی را که در این مدت میان مردم، مسئولان، صاحبان رسانهها، اهل قلم، سیاستمداران خارج از عرصهٔ قدرت، جامعهشناسان و روشنفکران عرصهٔ عمومی (یعنی چه؟ نمیدانم) وجود داشته را دنبال کردهام. به نظرم رسید که یکی از مهمترین مشکلاتی که الان در «درک و تشخیص دیدگاه دیگران و قضاوت در مورد افراد» داریم، تیپشناسی بسیار ناقصی است که طی سالهای اخیر در بین ما شکل گرفته است. تیپشناسیای که احتمالاً باید یکی از ریشههای آن را در نگاه اصلاحطلبان به جامعه جست. دوگانهٔ چپ و راست که قبل از دوران خاتمی وجود داشت به تدریج به اصلاحطلب و اصولگرا تبدیل شد. و بعداً زمانی که مردم میخواستند اعتراض خود […]
دموکراسی صندوق رأی نیست!
پیشنوشت: بسیار علاقه داشتم جز کامنتهایی که زیر بحث سیستم بسته نوشته بودم و مطلبی که با عنوان یک گزارش شخصی دربارهٔ انتخابات نوشتم، چیز دیگری دربارهٔ این روزها ننویسم. بحثی که تحت عنوان #بینایی اجتماعی منتشر کردهام و دوست دارم ادامه دهم، برایم بسیار مهمترند. اما آنچه در این چند روز این طرف و آن طرف دیدم، و مواجه شدن با رفتارهای عجیبی که مردم در شبکههای اجتماعی با هم دارند، ترغیبم کرد از این فرصت استفاده کنم و چند نکتهای را توضیح دهم. بیشتر این نکات را پیش از این لابهلای نوشتههایم گفتهام. اما احتمالاً عدهای با تصور اینکه حرفهایم بسیار تئوریک هستند، از کنارش گذشتهاند. مناسب دیدم که اینجا آنها را بازگو کنم. چون احتمالاً حال و هوای این روزهای جامعه، بستر مناسبتری برای آن صحبتهاست و بیشتر مشخص میشود که آن […]
ماجرای کیارستمی و کوروساوا
نمیدانم شما هم مثل من فکر میکنید یا نه. اما برای من، خود کیارستمی از اکثر آثار هنری و دستاوردهایش جذابتر است. هر وقت میبینم جایی صدا یا تصویری از اوست و قصه یا خاطرهای نقل میکند، سراپا گوش میشوم. البته حواسم به این هم هست که جذابیت خودش به خاطر این است که در پس ذهنمان هست که پشت این سادگی گفتار و رفتار، کوهی از اعتبار و دستاورد قرار گرفته است. یک بار مطلبی از او با عنوان «استقبال غیرمنتظره» در یکی از گزارشهای هفتگی منتشر کردم. آنجا داستان حضور غیرمنتظرهٔ شترها در خیابان را شرح میداد. اخیراً هم کلیپ کوتاهی از او در اکانتی به اسم بانی کستر دیدم که خاطرهای از دیدار با کوروساوا را بسیار شیرین روایت میکرد. آن کلیپ را در اینجا میگذارم که اگر شما هم ندیدهاید، ببینید. […]
دربارهٔ انتخابات | چند نکته و یک گزارش شخصی
پیشنوشت ۱: من نظرم را دربارهٔ وضعیت کشور و روندی که طی شده و میشود، در بحثی که سال گذشته با عنوان سیستم بسته نوشتم توضیح دادهام. الان که آن را میخوانم، هنوز همان نظر را دارم و به گمانم مدلی که از وضعیت فعلی در ذهنم داشتهام، هنوز هم میتواند روند فعلی و آتی را توضیح دهد. پیشنوشت ۲: میدانم که افراد بسیاری نظر خود را دربارهٔ شرکت یا عدم شرکت در انتخابات نوشتهاند. استاد عزیزم دکتر فرهاد نیلی، و آقایان فاضلی و رنانی از جملهٔ این افراد هستند. علاوه بر این گروه که دیگران را به شرکت در انتخابات دعوت کردهاند، عدهٔ دیگری هم هستند که مردم را از شرکت بر انتخابات بر حذر داشتهاند. از جملهٔ آنها میتوان به مرتضی مردیها و مهدی تدینی اشاره کرد. نوشتهٔ من از این جنس نیست. […]
آخرین دیدگاه