در حاشیهی بحثی که دربارهی اهمیت منابع و مآخذ با عنوان کتابهای دُمبریده مطرح کردم، سوالها و نکات متعددی وجود دارد که لازم است به آنها پرداخته شود. این مطلب را به یکی از سوالهایی که ممکن است در ذهن تعدادی از دوستانم شکل گرفته باشد، اختصاص دادهام. اجازه بدهید این سوال را به شکل زیر مطرح کنم: دربارهی اهمیت اشاره به منابع و مآخذ، بحثی ندارم. اما در ترجمهها و نیز بعضی کتابهای فارسی، غالب منابع به زبان انگلیسی هستند. من زبانم قوی نیست و اساساً علت مراجعهام به ترجمههای فارسی همین است (و گرنه کتاب زبان انگلیسی را میخواندم). با این اوضاع، چرا باید به بخش منابع و مآخذ حساس باشم؟ ضمن اینکه ناشر با حذف این منابع و مآخذ، کتاب را ارزانتر کرده و به دست من رسانده است و با این […]
دسته بندی: کتاب و کتابخوانی
کتابهای دمبریده – دربارهی اهمیت توجه به منابع و مآخذ و ارجاع
پیشنوشت: ترجیح میدادم که این مطلب را در زمانی دیگر، با حوصله و سر فرصت بنویسم. اما به خاطر نزدیک شدن ایام نمایشگاه کتاب، حس کردم شاید الان زمان مناسبتری برای نوشتن آن باشد. چون با توجه به بالا رفتن قیمت کتاب و محدود بودن بودجهای که اغلب ما برای خرید کتاب در نظر میگیریم، توجه به منابع و مآخذ میتواند یکی از مولفهها در تصمیمگیری برای انتخاب و خرید کتاب باشد. تلاش میکنم در اولین فرصت، چند عکس و نمونه از کتابهای مختلف هم به این مطلب اضافه کنم. بنابراین فعلاً آن را در حد یک چرکنویسِ غیردقیقِ ناقص در نظر بگیرید. اهمیت ارجاع و استناد در نوشتههای غیرتخیلی کلمههای Cite و Citation، برای همهی آنهایی که مطالعهی علمی و دانشگاهی داشتهاند آشناست. آن را میتوان به ارجاع یا استناد ترجمه کرد. به این معنا که نویسنده وقتی […]
کتاب الزامات سیاست در عصر ملت – دولت (احمد زیدآبادی)
پیش از این به بهانههای مختلف، فهرستهایی از کتابهایی را که برای هدیه دادن مناسب میدانستهام منتشر کردهام (مثلاً این فهرست). با وجودی که حتی با سلیقهی امروزم نیز همچنان کتابهای آن فهرستها را برای هدیه دادن مناسب میدانم، فکر میکنم لازم است رتبهی برخی از آنها در فهرستهای پیشین تغییر کند و کتابهای دیگری در ردههای بالاتر قرار گیرند. به عنوان مثال، این روزها وقتی قلعهی حیوانات را میخوانم، احساس میکنم که صرفاً با یک مرثیهی سیاسی روبرو هستم. کتابی که یادآوری میکند نباید به تحولات ناگهانی دلبست و از جنبش گوسفندان، در بهترین حالت چیزی جز ساختاری گوسفندی سر برنخواهد آورد. به همین علت گفتم که فکر میکنم باید کتابهایی دیگر، کتابهایی که بتوانند نطفهای برای اندیشههای تازه باشند، به آن نوع فهرستها افزوده شوند. کتاب احمد زیدآبادی با عنوان الزامات سیاست در […]
کتاب چیست و به چه کاری کتابخوانی گفته میشود؟
هفت قسمت قبلی این بحث: کتابهای مرجع – اولین نسل از کتابهای کاغذی که منقرض شدند درباره جهان کتابها درباره روش کتابخوانی (ما کتاب نمیخوانیم) نکاتی در مورد کتاب و کتابخوانی (روایتی از نکاتی که دوستان عزیزم مطرح کردند) لااقل در مدرسه بمان و بدُزد (چه شد که به هر شکلی از کتابخوانی راضی شدیم) به جای کتاب خواندن چه کاری انجام میدهید؟ یادداشت برداری من از حرفهای دوستانم در مورد کتاب با ظهور ابزار جدید، معمولاً لازم است فعالیت قدیمی دوباره تعریف شود برای قرنها، وقتی از کتاب و کتابخوانی صحبت میکردیم، مشخص بود از چه چیزی صحبت میکنیم. اما امروز این پرسش، پاسخ شفافی ندارد. علت هم – همچنانکه همه میدانیم – تغییر ابزارهاست. کتاب خواندن زمانی، خواندن کلمات مکتوبی بود که روی کاغذ گردآمده بودند و با ابزار صحافی به بند کشیده […]
کتابهای مرجع – اولین نسل از کتابهای کاغذی که منقرض شدند
شش قسمت قبلی این بحث: درباره جهان کتابها درباره روش کتابخوانی (ما کتاب نمیخوانیم) نکاتی در مورد کتاب و کتابخوانی (روایتی از نکاتی که دوستان عزیزم مطرح کردند) لااقل در مدرسه بمان و بدُزد (چه شد که به هر شکلی از کتابخوانی راضی شدیم) به جای کتاب خواندن چه کاری انجام میدهید؟ یادداشت برداری من از حرفهای دوستانم در مورد کتاب اگر بخواهیم جهان کتاب را به سرزمینهای مختلفی تقسیم کنیم، قطعاً سرزمینی بزرگ و فاخر به کتابهای مرجع اختصاص خواهد یافت. کتابهایی که محلِ مراجعه هستند و مورد استناد قرار میگیرند و از آنها در مطالعات و تحقیقات استفاده میشود. شاید واژهنامهها نمونههای خوبی باشند. این نوع کتابها در زبان انگلیسی حدود پنج قرن قدمت دارند. در یونان باستان هم وجود داشتهاند و در عربی هم، نمونههایی مثل کتاب العین را داریم که دوازده […]
درباره جهان کتابها
پنج قسمت قبلی این بحث: درباره روش کتابخوانی (ما کتاب نمیخوانیم) نکاتی در مورد کتاب و کتابخوانی (روایتی از نکاتی که دوستان عزیزم مطرح کردند) لااقل در مدرسه بمان و بدُزد (چه شد که به هر شکلی از کتابخوانی راضی شدیم) به جای کتاب خواندن چه کاری انجام میدهید؟ یادداشت برداری من از حرفهای دوستانم در مورد کتاب مقدمه گزارهی اول: ما کتاب میخوانیم. گزارهی دوم: ما کتاب نمیخوانیم. گزارهی سوم: ما باید بیشتر کتاب بخوانیم. گزارهی چهارم: ما همین الان هم کم نمیخوانیم. گزارهی پنجم: کتاب گران است. گزارهی ششم: کتاب به نسبت بسیاری از هزینههای دیگر ارزان است. گزارهی هفتم: طبیعی نیست که مردم ما کم کتاب میخوانند. گزارهی هشتم: اصلاً چرا باید انتظار داشته باشیم که زیاد کتاب خوانده شود؟ گزارهی نهم: حالا که مردم به سمت کتاب نمیروند باید کتاب را به نزد مردم آورد! (مقاله مربوط به اینجاست و […]
به جای کتاب چه میخوانید؟ (یادداشت برداری از حرف دوستانم)
چهار قسمت قبلی این بحث: درباره روش کتابخوانی (ما کتاب نمیخوانیم) نکاتی در مورد کتاب و کتابخوانی (روایتی از نکاتی که دوستان عزیزم مطرح کردند) لااقل در مدرسه بمان و بدُزد (چه شد که به هر شکلی از کتابخوانی راضی شدیم) به جای کتاب خواندن چه کاری انجام میدهید؟ آنچه در ادامه میخوانید، یادداشتهایی است که من پس از خواندن نظرات دوستانم نوشتهام. الزاماً روایت دقیق حرف دوستانم نیست. اما نکاتی است که همزمان با خواندن حرف آنها ثبت کردم. آنها را اینجا مینویسم تا ادامه دادن مسیر نگارش این سلسله مطالب برایم سادهتر شود. برخی از ویژگیها و کارکردهای کتاب فراهم آوردن فضای اندیشیدن در خلوت و به تعبیر دیگر تجربه انفرادی جهان وادار کردن ما به تفکر است. یک پیام یک طرفه (منولوگ) انگیزههای کتابخوانی احساس نیاز به تغییر احساس ندانستن و جهل به وجود […]
به جای کتاب خواندن چه کار دیگری انجام میدهید؟
پیش نوشت یک: این نوشته، در ادامهی چند نوشتهی دیگر است که فکر میکنم مناسب است قبل از خواندن این مطلب خوانده شوند: درباره روش کتابخوانی (ما کتاب نمیخوانیم) نکاتی در مورد کتاب و کتابخوانی (روایتی از نکاتی که دوستان عزیزم مطرح کردند) لااقل در مدرسه بمان و بدُزد (چه شد که به هر شکلی از کتابخوانی راضی شدیم) پیش نوشت دو (برای این مطلب و مطالب آتی در این زمینه): این نوشته (و برخی دیگر از مطالبی که در این زمینه در آینده خواهم نوشت) بیش از آنچه که عرفِ نوشتههایی از این سبک است، شخصی هستند. نمیتوانم ادعا کنم که حرفهایی علمی هستند (به این معنا که تحقیقی رسمی و روشمند برایشان انجام شده). بلکه بیشتر از جنس درون نگری محسوب میشوند. به این معنا که سعی کردهام به عنوان کسی که با کتاب بزرگ شده […]
لااقل در مدرسه بمان و بدُزد
نام مدرسهای که کلاس اول تا چهارم دبستان را در آن درس خواندم، شیخ طوسی بود. مدرسهای کوچک و دولتی در جنوب شرق تهران. نزدیک به خیابان هفدهم شهریور و پایینتر از جایی که امروز به بزرگراه محلاتی شناخته میشود و آن سالها، کوچهای باریک بیش نبود. شاید علت اینکه در میان خیل بزرگان ایران و اسلام، به او کمتر از بسیاری دیگر ارادت داشتهام و دارم، این است که شیخ طوسی را بیش از آنکه به واسطهی خدماتش به اسلام بشناسم، به عنوان ساختمانی قدیمی در خیابان مخبر در جنوب شرق تهران به خاطر دارم که بهترین سالهای کودکیام را – مانند بسیاری از مدارس دیگر در بسیاری از نقاط جهان – بلعید و هرگز پس نداد. میانْ توضیح: همیشه گفتهام که کاش بیشتر دقت کنیم که اسم چه کسانی را روی چه چیزهایی […]
کتاب و کتابخوانی – فهرست برخی از نکته های مطرح شده
معمولاً برای اینکه یادم بماند چه نکتههایی در زیر مطالب روزنوشته مطرح میشود، هر نکته را در حد یک جمله یادداشت میکنم. از آنجا که در قسمت اول بحث روش کتابخوانی، نکتههایی متنوعی مطرح شد و من هم قصد دارم این بحث را ادامه دهم، احساس کردم بهتر است فهرستی را که نوشتهام در اینجا منتشر کنم تا بقیهی دوستان هم به آن دسترسی داشته باشند. در تنظیم این فهرستها، معمولاً به اینکه کدامیک از دوستانم، یک نکته را مطرح کردهاند توجه نمیکنم. همچنین ثبت نمیکنم که گوینده، در تایید آن نکته صحبت کرده یا در رد آن. موافقت یا مخالفت خودم با هر نکته را هم ثبت نمیکنم. صرفاً موضوعات مطرح شده را – در حدی که بعداً بتوانم آنها را به خاطر بیاورم – فهرست میکنم. ضمناً در نوشتن و خلاصه کردن، تداعیهای ایجاد […]
آخرین دیدگاه