پیش نوشت: این مطلب را در پاسخ متنی که سعید رمضانی زیر بندبازی زندگی دربارهی انتشار ترجمه کتاب Skin in the Game نوشته بود مینویسم. ابتدا میخواستم حرفهایم را در قالب کامنت بنویسم، اما گفتم شاید نوشتن آن به شکل یک مطلب مجزا، باعث شود دوستان بیشتری متوجه انتشار این کتاب بشوند. اصل حرفها: سعید جان. کتاب پوست در بازی به دستم رسیده و مشغول خوندنش هستم. قاعدتاً در متمم هم باید به شکل مستقل معرفی بشه. اگر چیزی دربارهاش ننوشتم به این علته که خوندنش به پایان نرسیده بود؛ نه اینکه ازش بیاطلاع باشم. چند مورد در ذهن داشتم که خواستم اینجا برات بنویسم. مورد اول اینه که خسته نباشی. امیدوارم تو و همهی کسانی که به نوعی کمک کردند تا این پروژهی ترجمه بتونه با موفقیت به پایان برسه، از نتیجهی کار راضی باشید و […]
دسته بندی: گفتگو با دوستان
مهارتهای پشتیبان مورد نیاز در مشاوره مدیریت
ده پانزده سال پیش، شوخیها و لطیفههای فراوانی – از جمله دو مورد زیر – دربارهی مشاور مدیریت مد بود و نمیدانم گفتن و شنیدنشان هنوز هم رایج هست یا نه: یکی اینکه میگفتند مشاور مدیریت کسی است که اگر از او بپرسید ساعت چند است، ساعت را از دستتان باز میکند و پس از نگاه کردن به ساعت خودتان، زمان را به شما اعلام میکند (البته باید مواظب باشید که بعد از این ماجرا ساعت را با خود نبرد؛ وگرنه تا مدتها باید برای دانستن ساعت، دوباره او را صدا کنید). شوخی دوم هم شبیه اولی است: مشاور مدیریت کسی است که اگر از او بپرسید ساعت چند است، پاسخ خواهد داد: شما میل دارید ساعت چند باشد؟ این دو مورد را به عنوان مقدمه گفتم تا به ادامهی بحث مشاوره مدیریت که پیش […]
نوجویی و نوخواهی
پیشنوشت یک: این متن را در جواب کامنت زینب (زیر مطلبِ زندگی در لحظه) نوشتم. خواستم در حد جواب تبریک سال نو باشد؛ اما کمی طولانیتر شد. ببخشید. پیشنوشت دو: متن را بدون بازخوانی نوشتم. خطاهای شکلی و محتوایی احتمالیاش را ببخشید. ضمناً از رسمی بودن سبک نگارش هم عذر میخواهم. خواستم مثل اغلب اوقات، محاورهای بنویسم. دیدم رفت و برگشت دائمی بین نقل قولهای رسمی و جملههای محاورهای، متن را تکه تکه و ناپیوسته میکند؛ ناگزیر، از سبک محاوره فاصله گرفتم. *** زینب عزیزم. ممنونم به خاطر وقتی که گذاشتی و پیامی که نوشتی و بهطور خاص، سلیقهای که در انتخاب قسمت زیبایی از کتابِ «قمار عاشقانه» به خرج دادی. و خوشحالم از این که به اشارهی خودت در اینجا و بنا به نوشتهات در وبلاگت، آغاز سال برای تو، با مرورِ سیر و سلوک مولوی […]
مشاوره مدیریت – چند گام در مسیر ارائه خدمات مشاوره
پنج گام اصلی در مسیر مشاوره مدیریت فکر میکنم کسی که میخواهد مسیر تبدیل شدن به یک مشاور در حوزه مدیریت را طی کند، بهتر است این هدف را به خردههدفهای کوچکتری تقسیم کرده و برای هر یک، جداگانه فکر و برنامه ریزی کند. این خرده هدفها را شاید بتوان به این شیوه، صورتبندی کرد: من خودم میدانم که در زمینهی … متخصص هستم. فکر میکنم شرکت شما در زمینهی … دچار مشکل است یا فرصتهایی برای بهبود دارد. بررسی و تحلیل شرایط موجود و تشخیص فرصتها و جستجوی راهکار، توسط یک مشاور انجام شود. من یکی از کسانی هستم که میتوانند به شما در این زمینه کمک کنند. من بهترین کسی هستم که میتواند در این زمینه به شما کمک کند. در ادامه دربارهی هر یک از این پنج مورد، توضیحاتی را مطرح میکنم و باقی […]
دیرین دیرین، قیمت گذاری، مقیاس پذیری و حرفهای نامربوط دیگر
نوع مطلب: گفتگو با دوستان برای: صدرا (پروفایل صدرا در متمم | وبلاگ صدرا) نکتهای که صدرا (زیر بحثِ خدمت از ما) مطرح کرده: آیا محتوا مقیاس پذیره؟ سوال از اینجا شکل گرفت که اخیرا یه بحثی سر ارزش گذاری در مورد یکی از این برندهای انیمیشن ایرانی شکل گرفت فارغ از درستی یا نادرستی اعداد، این حرف مطرح شده بود که کانتنت مقیاس پذیر نیست. ظاهرا آقای ستاری بعد از بازدید از مجموعه دیرین دیرین گفته بودن که این مجموعه تقریبا ۳۵۰ میلیارد تومن میارزه. بعد افرادی نقد نوشته بودند بر این موضوع. این لینک به طور خاص: https://kutt.it/lSMVmt بخشی از حرفشون اینه که مقیاس پذیر نیست محتوا. من هم حقیقتش متوجه نشدم، دقیقا منظورشون از مقیاس پذیری چیه. به طور مثال فرضا بلاگ شما رو(نه متمم) ماهانه ۲۰۰ هزار نفر میخونن. یا چنل بی صد […]
مشاوره مدیریت – تجربهها و چالشها
وقتی عکسهای مربوط به آلودگی هوای تهران را منتشر کردم، حمیدرضا در آنجا کامنتی نوشت و در جایی از آن، به این نکته اشاره کرد که اگر بخواهی هدفی حرفهای در زمینهی “طراحی و مدیریت سیستمها و حل مسایل سازمانی” انتخاب کنی، چه نوع هدف، مسیر و نقشه راهی را انتخاب میکنی؟ قاعدتاً مخاطب در پاسخ به چنین سوالهایی، که وارد جزئیات نشدهاند، دستِ بازی دارد و میتواند هر چه به ذهنش رسید بگوید. من هم فعلاً این متن را شروع میکنم تا گاه و بیگاه، بر اساس حرفها و گفتگوهایی که در پیاش میآید، تکمیلش کنم. اما علیالحساب، دو مورد از پاسخها را – به شرح زیر – کنار میگذارم: تقریباً هر کس که به سراغ جایگاههای مدیریتی میرود (چه در قالب کارآفرینی و چه هنگام فعالیت در کسب و کار دیگران)، طراحی و مدیر سیستمها […]
درباره خدمت از ما | سامانه آنلاین درخواست خدمت
پیشنوشت:مطلبی که در ادامه میخوانید خطاب به حمید طهماسبی است. اگر چه ممکن است برای خوانندگان دیگر هم، به تصادف، نکتهای یا حرفی در آن یافته شود. حمید (که سایت شخصیاش را میتوانید در اینجا ببینید) از سال ۹۵ درگیر و دلمشغول کسب و کاری به نام خدمت از ما است که اگر بخواهید بیشتر با آن آشنا شوید جدا از سایت خدمت از ما میتوانید تبریک به خدمت از ما و کار اصلی من در شرکت را هم بخوانید. دغدغهی حمید، تبدیل شدن به لیدر بازار است که به نظرم از لحاظ کلی، فقط یک گام از موفق شدن (آرزوی کارآفرینان) و رستگار شدن (آرزوی مومنان) شفافتر است. ریشهی این نوشته، به کامنتها و گفتگوهای من و حمید زیر یکی از مطالب من با عنوان درباره شکست استارت آپها بازمیگردد و در آنجا وقتی از حمید خواستم دربارهی لیدر شدن کمی […]
چگونه به قدرت فکر کردن مستقل دست پیدا کنیم؟
پیش نوشت یک: آنچه در این مطلب میخوانید، بیش از آنکه پاسخی برای سوال بالا باشد، ارائهی برخی توضیحات و باورهای شخصی در کنارِ تأکیدی بر اهمیتِ صورت مسئله است. بنابراین، لطفاً انتظار پاسخ مفید یا قانعکننده نداشته باشید. پیشنوشت دو: صورت این سوال را به شکلهای مختلفی میتوان مطرح کرد. اما شاید شیوهای که احسان بیرانوند (زیر مطلب اصالت و برند شخصی) انتخاب کرده، نقطهی شروع مناسبی باشد: چطور از متفکری که کتابش رو میخونم یا به طور کلی از هر کس که چیزی یاد میگیرم، قدرت فکر کردن مستقل رو از دست ندم؟ چون گاهی خودم رو در وضعیتی میبینم که تبدیل به ماشین بازگو کننده کتابها شدم. صاحبنظر بودن همچنانکه پیش از این نیز گفتهام، گمان میکنم بهترین تعبیر برای این دغدغه و چنین دغدغههایی، صاحبنظر بودن است. هر کسی که نظری میدهد، الزاماً صاحبنظر نیست و این نکته […]
از کتاب انسان خداگونه تا ۲۱ درس نوح هراری (هنوز در حال تکمیل)
این نوشته ناقص است و به تدریج تکمیل میشود. نوع مطلب: گفتگو با دوستان برای: احسان بیرانوند موضوع بحث: احسان اخیراً کامنتهای متعددی در روزنوشتهها داشته که فرصت نشده بود به آنها بپردازم. به همین علت، تصمیم گرفتم همه را یککاسه کنم و در اینجا کمی در مورد آنها بنویسم. ضمناً من پیش از این چیزی شبیه معرفی، دربارهی کتاب انسان خردمند نوشته بودم که اگر آن را نخواندهاید، شاید خواندنش در کنار این نوشته مناسب باشد. خصوصاً اینکه حرفها و دیدگاههای مثبت را در آنجا گفتهام و آنچه برای اینجا مانده، بیشتر از جنس نگاه انتقادی خواهد بود. وبلاگ احسان: احتمالاً میدانید که احسان وبلاگی هم به نام Philothinkers دارد که فکر میکنم اگر بخواهید از روزمرگی فاصله بگیرید و خوراکهایی برای فکر کردن داشته باشید، بهنظرم خواندنش یکی از گزینههای خوب است. احسان. پیش از هر چیز، باید تأکید […]
درباره اصالت، شهرت، پول و ارز
پیش نوشت: این مطلب ۶۰۰۰ هزار کلمهای را میتوان در دستهبندیِ گفتگو با دوستان قرار داد. چون انگیزهی اصلی نوشتن آن، به دو کامنت از وحید نصیری باز میگردد. در کنار حرفهای وحید در متمم، وبلاگ وحید هم خواندنی است و اگر نخواندهاید، حتماً سری به آن بزنید. بخشهایی از صحبتهای وحید را که زیر مطلبِ اصالت و برند شخصی مطرح شده در اینجا نقل میکنم: اگر یکی از آوردهها و ثمرات برند (برای صاحب برند) تعلق گرفتنِ ارزش مستقل (از جانب مخاطب) به نام و اعتبار آن برند صرف نظر از محصول برند باشه (مثلا اغلب ایرانی ها دوست دارند برند اپل رو داشته باشند با اینکه در حد محصول هوآوی ازش استفاده می کنن و خیلی ها که پول برند اپل رو ندارند در حد محصول هوآوی پرداخت می کنند) به نظر میرسه که برند […]
آخرین دیدگاه