بحثی هست که مدتی است به شکل های مختلف در جلسات و محیط های کاری مطرح میشود و بارها در موردش صحبت کردهام. گذاشته بودم تا روزی روزگاری، در مورد Luxury Strategy یا استراتژی لاکچری یا استراتژی لوکس گرایی مطالبی کامل و دقیق تنظیم و تدوین کنم و خدمت شما ارائه کنم. اما چون هیچ وقت نمیدانیم که چقدر فرصت داریم، احساس کردم بهتر است حداقل یک نکته مهم را در مورد استراتژی لوکس بودن و تفاوت آن با استراتژی قیمت گذاری بالا بنویسم. استراتژی لوکس گرایی الزاماً به گران بودن منتهی نمیشود و استراتژی قیمت گذاری بالا، الزاماً یک کالا یا خدمت را به محصولی لوکس تبدیل نمیکند. این مسئله به شکل مشابهی در مورد استراتژی تمایز هم که مایکل پورتر مطرح میکند وجود دارد. اگر چه ممکن است محصولات متمایز یا استراتژی تمایز […]
دسته بندی: قهوه با مشاور مدیریت
پنج نوع مخاطب برای کسب و کار (خصوصاً در شبکه های اجتماعی)
در گذشتههای دور (از حدود سه هزار سال پیش تا حدود ده سال پیش) وقتی انسان در مورد کسب و کار فکر میکرد، دیگران را به سه دسته تقسیم میکرد: آنها که مشتری هستند. آنها که مشتری نیستند و نخواهند شد. آنها که مشتری نیستند و ممکن است مشتری بشوند. دوران جدید، مفهوم دیگری را در کنار مشتری و شاید به جای مشتری مطرح کرده است: مخاطب. امروز، سازمانها با مخاطب خود حرف میزنند. مخاطب ممکن است هرگز مشتری نباشد. اما مخاطب است. مشتری هم ممکن است مخاطب نباشد. سازمانها با مخاطب حرف میزنند و به مشتری میفروشند. البته این دو گروه، میتوانند با یکدیگر همپوشانی داشته باشند. شاید هم تا حد زیادی نزدیک باشند. اما به نظر میرسد که دنیای جدید و فرهنگ جدید و ابزارهای جدید، فاصلهی بالقوه بین مخاطب و مشتری را […]
مشاوره مدیریت و نکتهای در حل مسئله های سازمانی
پیش نوشت: آنچه در اینجا میآید، بخشی از حرفهایی است که در یک جلسهی کاری برای بررسی وضعیت یک شرکت چاق و البته ثروتمند، مطرح شد. به دلیل ملاحظات رایج، صدر و ذیل بحث را حذف میکنم و بخشی از بحث را که به نظرم میتواند برای بعضی از ما مفید باشد، نقل میکنم. اصل بحث: راهکارها، گاهی برای بقای خود تلاش میکنند! هدف از سیستم جریمه (مثلاً برای تخلفات رانندگی) چیست؟ قاعدتاً کاهش میزان تخلفات. بنابراین سیستم جریمهی اثربخش، باید در طول زمان تعداد موارد جریمه شدن را کاهش دهد. اگر تعداد سرانهی سالانهی قبضهای جریمه که به ازاء هر خودرو صادر میشود کاهش نیابد، میتوان نتیجه گرفت که سیستم جریمه کردن – به هر دلیل – اثربخش عمل نکرده است. مشابه همین مسئله در مورد واحد پاسخگویی به شکایت مشتریان نیز صادق است. […]
لطفاً طولانیتر حرف بزن!
کوتاه گویی هنر است. کوتاه نویسی هنری سختتر. اما کوتاه گفتن و کوتاه نوشتن، همیشه مزیت نیست. چند هفته پیش، با یکی از دوستانم صحبت میکردم که به تازگی، به شغل شریف مشاوره مدیریت مشغول شده است. گفتم شاید قسمتی از بحثمان، بتواند برای دوستان خوبم در اینجا هم، مفید باشد (یا لااقل زمینهای برای بحث و گفتگو ایجاد نماید). همهی ما سوالات زیادی داریم که پاسخهای آنها را نمیدانیم و در جستجوی پاسخ آنها هستیم. یا در خلوت خودمان به آن سوالها فکر میکنیم و یا به سراغ دیگران میرویم و میکوشیم به کمک آنها، پاسخ مناسبی برای آن سوال بیابیم. همهی ما هم شنیدهایم که سوال خوب مهم است و دانستن سوال خوب، نیمی از جواب است و حتی تجربه به خیلی از ما ثابت کرده که در موارد زیادی، داشتن سوال خوب، […]
سبک مدیریتی و فرهنگ سازمانی: نقاب یا لباس
مدیر یک شرکت نرمافزاری، که نرمافزارهای متعدد در حوزهی حسابداری و امور مالی تولید میکند، به یک شرکت فعال در حوزهی سرمایهگذاری در بورس دعوت میشود. نظم شرکت عالی است. همه لباسهای رسمی پوشیدهاند. میزها مرتب است. چند صفحهی نمایش بزرگ روی دیوار است که آخرین ارزش چند سبد سهام مهم را نمایش میدهد. ساعت کاری دقیقاً در لحظهای خاص شروع میشود و همه پشت میزها حاضر هستند. نظمی آهنین در شرکت برقرار است و گردش مالی چند ده میلیاردی برای همهی کارکنان عادی است. او به شرکت خود باز میگردد و هر لحظه شرایط موجود، او را بیشتر از قبل دلزده و دلسرد میکند. برنامهنویسهایی که با ظاهر غیررسمی و بعضاً نامرتب سر کار آمدهاند. هر کدام به هزار شکل مدعی هستند و حرف مدیر خود را به سادگی نمیپذیرند. دیر میآید. زود میروند. […]
سالاد کلمات: تاثیر منفی واژههای مبهم در عملکرد مدیران
از این به بعد، نوشتههایی در خصوص مباحث عمومی مدیریت در سایت تحلیلی خبری عصر ایران منتشر میکنم که «سالاد کلمات» نخستین نوشته از این سری است. متن این نوشتهها را در روزنوشتهها نیز بازنشر میکنیم: احتمالاً شما هم کارهای تیمی بینتیجه یا بدنتیجه را تجربه کردهاید؟ ناهماهنگیها و سوء برداشتها و از زیر کار در رفتنها، یکی از مهمترین ویژگیهای این نوع کار هستند. هارولد کونتز زمانی به شوخی نوشته بود: «زرافه، اسبی است که توسط یک کار تیمی تولید شده است!». عصرایران – همان طور که پیشتر وعده داده بودیم ، از این پس ، سلسله بحث های مدیریتی را در عصرایران به طور منظم پی خواهیم گرفت ، چه آن که معتقدیم یکی از بزرگ ترین مشکلات در کشور ما ، ضعف مدیریت است و بر آنیم که مدیریت ، علاوه بر […]
کسب و کار الکترونیک در ایران: استراتژی چیست؟
بحثهایی که این روزها میشنوم و فعالیت های آنلاین شرکتها را که در فضای آنلاین ایران میبینم، داستان حباب دات کام در ذهنم تداعی میشود. این داستانها را من ۱۰ سال پیش در کلاسهای «استراتژی» و «تجارت الکترونیک» برای دانشجویانم تعریف میکردم. ولی امروز احساس میکنم که این داستانهای قدیمی، تا حد زیادی درد امروز جامعهی مجازی در کشور ماست یا لااقل: «میتواند باشد!» احتمالاً برخی از خوانندگان، ماجرای حباب دات کام یا Dot Com Crash را میدانند. این ماجرا در سال ۲۰۰۰ اتفاق افتاد. طی آن سال شاخص بورس در آمریکا به شدت سقوط کرد. به شکلی که قیمت سهام شرکت سیسکو که امروزه برای همهی ما شناخته شده است از ۸۰ دلار به ۱۴ دلار کاهش پیدا کرد و سهام شرکت آمازون از۱۰۷ دلار به ۱۷ دلار کاهش یافت. تازه جالب اینجاست که […]
یک فنجان قهوه با مشاور مدیریت (۲)
گفته بودم که قسمتی از وقتم را، به قهوه خوردن با مدیران و گفتگو در مورد کسب و کارشان میگذرانم. معمولاً تجربیات جلساتم را طبقهبندی و نگهداری میکنم. اخیراً به «داستان مدیریتی» جالبی برخوردهام که به نظر ميرسد هر روز بیش از پیش فراگیر میشود: مدیران تصادفی… مدیران تصادفی کسانی هستند که به یک تصادف، به پست مدیریت رسیدهاند. برخی از این تصادفها که من با آنها مواجه شدهام به شرح زیر است: – پدری که کارآفرین بوده و مدیر یک کسب و کار است، به صورت ناگهانی فوت یا مهاجرت میکند و فرزندی که تا دیروز سرگرم زندگی شخصی خود و گشت و گذار در خیابانها بوده است، ناگهان خود را پشت میز مدیریت میبیند. – مدیر ارشد یک سازمان یا شرکت به دلایل سیاسی یا اقتصادی یا شخصی، ناگهان از کار برکنار شده […]
یک فنجان قهوه با مشاور مدیریت
سالها گفتهام که به مشاوره مدیریت، به معنای متعارف آن، اعتقاد ندارم. همیشه احساس کردهام «مشاوران» کسانی هستند که چون نتوانستهاند کسب و کار خود را مدیریت کنند، ترجیح میدهند تا دربارهی مدیریت کسب و کار دیگران نظر بدهند. همچنانکه کسانی که به هنر علاقمندند و استعداد هنر ندارند، ناچار، به منتقد هنری تبدیل میشوند. البته امروز مانند گذشته رادیکال فکر نمیکنم اما – لااقل بر اساس دانش و تجربهی امروزم – به چند نکته ایمان دارم: – با وجودی که مشاورهی گروه متخصصان را میفهمم، مشاورهی تخصصی را نمیفهمم! اگر من بخواهم که به عنوان دانشجوی حوزهی مذاکره، در حوزهی مذاکره با نیروی انسانی به سازمان شما کمک کنم، بدون داشتن تصویر درست از نظام پاداش و پرداخت و ارزیابی درون سازمان، بعید است حرف مفیدی برای آن سازمان داشته باشم. چنانکه اگر مشاور […]
آخرین دیدگاه