در این پاشکستگی و خانه نشستگی، کامپیوترم را مرتب میکردم که این عکس رو دیدم. تصویر مربوط به سال 2004 و ایستگاه بافق است. زمانی که داشتیم به همراه دوستان اتریشی من، بهره برداری از یک زیرکوب ریلی را به اپراتورها آموزش میدادیم. خاطرات آن روز ناگهان در برابر چشمم رنگ گرفتند. صدای برخورد دو قطار با هم و من که در جلوی زیرکوب بودم و میدانستم که خواهم مرد. به هر حال تصادف شد و خسارتهای بسیار خورد اما هیچکس نمرد. مقصر اصلی کسی بود که به ما اجازه ورود به ایستگاه داده بود… در آن لحظات، من نگران ماشین زیرکوب کاملاً نو بودم که حالا آسیب دیده بود و اینکه چه کسی خسارت آن را میدهد. تصمیم گرفته بودم خسارت آن را به طرف ایرانی تحمیل نکنم و به هر شکل شده پول تعمیر را از اتریشیها بگیرم. …
دسته بندی:
عکسها و تصاویر
پست های قدیمی تر
