بعد از درس آنالوژی که به عنوان یکی از ابزارهای تقویت #تفکر استراتژیک در متمم مطرح شده بود، مطالعهی کتابی در زمینهی آنالوژی رو شروع کردم.
اسم کتاب هست: Surfaces and Essences و توسط داگلاس هافستادر و ایمانوئل سندر نوشته شده.
در گیر و دار این مطالعه، با سوال جالبی مواجه شدم که گفتم با شما هم مطرح کنم.
سوال ساده است. اما به نظرم مهمه و میشه اون رو به عنوان یکی از نمونههای #تجربه ذهنی در نظر گرفت:
دو سارق اینترنتی دستگیر شدهاند که یکی از آنها یک میلیون دلار را از حساب یک نفر و دیگری یک دلار را از حساب یک میلیون نفر سرقت کردهاند. هر دو نفر هم از شیوههای هک برای این کار استفاده کردهاند.
سوال اول: جرم کدام را سنگینتر میدانید؟
سوال دوم: اگر مجازات نفر اول (یک میلیون دلار از یک حساب) ۵ سال حبس تعیین شده باشد و شما آن را معیار قرار دهید، برای نفر دوم چه مدت حبس را مناسب میدانید؟
سوال سوم: اگر فقط قرار باشد یکی از این دو نفر را زندانی کنید و دیگری را مجازات نکنید، کدام را مستحق زندانی شدن میدانید؟ (فرض کنید وادار شدهاید چنین انتخابی انجام دهید).
مقدمه:
در این موارد بصورت حدی به داستان نگاه میکنم، فکر کنم تا حدی هم بشه نظر اقای شعبانعلی را در این مورد و با توجه به مثال اوایل فایل دوم حرفه ای گری راجع به تاخیر معلم حدس زد، البته من اگر سر اون کلاس باشم که استاد دیر میاد، به لطف تبلت و کتاب بیکار نمیشینم و نمیزارم قتل انجام بده!
به یاد دارم جای دیگری که فکر کنم برنامه ایرانشهر بود، گفته بودند اثر یه اتفاق را افزایش دادن، به ما در درکش کمک میکنه، مثالش هم این بود که برای اینکه آدمها سیگار نکشند، مثلا تو هر باکس سیگار یا تولید روزانه سیگار، یه بمب در سیگار قرار بدهند! 🙂
اصل ماجرا اینکه تا اونجا که من میدانم و یکی از دوستان اشاره کردند، نیت برای قضات بسیار مورد توجه است.
من که به قوانین کیفری اشراف ندارم ولی با استدلال خودم میگم:
قاضی این وسط با سه گروه چالش دارد:
یکی سارق، یکی سیستم بانکی و یکی فرد و افرادی که پولشان به سرقت رفته است.
سارق دومی شاید تفکر سیستمی خوانده باشد و به هر حال بنظر هوشمندتر میرسد. 🙂
به هر حال ردیابی یک میلیون حساب دشوارتر است و البته احتمالا گیر افتادن کمتر!
فرض میکنم تمکن اقتصادی همه مالباختگان و وضعیت درآمدی آنها یکسان باشد.
این سوال را از دوستان مختلفی پرسیدم، به زعم من اون دوستانی که نگاه سیستمی تر داشتند، سارق دوم را مستحق مجازات بیشتری میدانستند.
برای پاسخ سوالات حالتهای ما بین هم در نظر گرفتم؛ مثلا سارق سوم، چهارم، پنجم، ششم و هفتمی فرضی درنظر گرفتم که به ترتیب از ۱۰، ۱۰۰، ۱۰۰۰، ۱۰۰۰۰ و ۱۰۰۰۰۰ نفر و از هر کدام ۱۰۰۰۰۰، ۱۰۰۰۰ و ۱۰۰۰ و ۱۰۰ دلار سرقت کرده اند تا شدت اثر را بهتر درک کنم.
جواب سوالات:
سوال اول/ جرم نفر دوم را سنگینتر میدانم، چون به سیستم بانکی و اعتماد مردم خدشه بیشتری وارد کرده است. مردم نمیگویند نفری یک دلار از یک میلیون نفر در بانک فلان دزدی کرده اند، میگویند پول یک میلیون نفراز مشتریانِ بانک فلان را دزدیده اند.
مورد دیگر این که دومی جرم سنگین تری مرتکب شده، چون تعداد جرم مهم است نه توفیق در میزان دزدی.
سوال دوم/ اگر سارقان فرضی بالا را در نظر بگیریم، من ضریب مجازات انتخاب کردم، برای سارقی که ۱۰ نفر دزدی کرده ۱۰ سال، برای ۱۰۰ نفر ۱۵ سال، برای ۱۰۰۰ نفر ۲۰ سال و برای به همین ترتیب برای سارق یک میلیون نفر میشود ۳۵ سال.
شاید غیرمنطقی بنظر برسد، ولی به سارقین گوشزد میکند که دیگر آن پیشفرض که احتمال کمتر ردیابی وجود دارد را جدی تر بگیرند و ریسک این جنس دزدی را افزایش دهد.
ضمن اینکه مجازات دومی خطی نیست مضاف بر اینکه احتمال گذشت شاکی هست ولی فقط بخش عمومی جرمش می ماند.
سوال سوم/ سوال سوم فرض بسیار سختی دارد، اگر قرار بر مجازات یک نفر باشد، ترجیح میدهم خودم را جای سارقین در نظر بگیرم تا نیت آنها را بهتر درک کنم و تصمیمم شاید با تصمیمات بالا متعارض باشد، ولی من نیت سارق اول را به ضرر رساندن، بیشتر میبینم و او را مستحق زندانی شدن میدانم.
به این فکر میکنم که سارقی که از یک میلیون نفر، یک دلار دزیده احتمالا ترس درستگیر شدن داشته، وگرنه میتوانست از آن یک میلیون نفر، بجای یک دلار، ۱۰ یا ۱۰۰ یا بیشتر دزدی کند.
در حالیکه سارق اول بنظر ترس خاصی از دستگیری نداشته است.
سلام
جواب سوال اول:
جرم اول یعنی دزدیدن یک ملیون دلار از حساب یک نفر را سنگین تر از جرم دوم میدانم. چون فکر میکنم در جرم اول، لطمه ی بزرگی به فردی که از او دزدی شده وارد شده است. قربانی دزدی ناراحتی بزرگی را تحربه کرده، روند پیشین زندگیش از هم پاشیده و شاید مسیر زندگیش کلا تغیر کرده باشد.
اما در جرم دوم، افرادی که از آن ها دزدی شده احتمالا اصلا متوجه دزدی نشده اند. یک دلار کمتر داشتن آنها را مجبور نکرده تا شیوه ی زندگیشان را تغییر دهند. در این جرم به کسی آسیب وارد نشده است.
جواب سوال دوم:
یکسال حبس به همراه چهار سال فعالیت اجباری در اداره ی پلیس و آموزش دادن به پلیس ها. جای فردی که یک ملیون بار توانسته حساب بانکی هک کند، در زندان نیست.
سوال سوم:
من نمیدانم که نفر اول مستحق زندانی شدن هست یا خیر؟ نمیفهمم که آیا زندان رفتن مجازات خوبی برای فردی که دزدی کرده هست یا نه؟
بنابراین نمیتوانم بگویم به نظر من چه فردی استحقاق رفتن به زندان را دارد. فقط میتوانم باز هم تاکید کنم به نظر من، در زندان حبس کردن فرد با استعدادی که جرم ب را انجام داده، سودمندترین اقدام برای جامعه نیست.
الف : یک میلیون دلار را از حساب یک نفر ب : یک دلار از حساب یک میلیون نفر
سوال اول : بنظرم جرم “ب” سنگین تر هست. چون حرفه ای تر عمل کرده. معمولا یک دلار اهمیتی نداره که بعنوان عدد مانده حساب در یاد آدم بمونه و احتمالا سر و صدای دزدی دیرتر درمیومده. البته اگر در زمانیکه این دزدی انجام شده، مثل الآن با هر تغییر در مانده حساب پیامک زده نمیشده.
سوال دوم : به علت اینکه جرم “ب” رو سنگینتر فرض کردم، “ب” کمی بیش از ۵ سال زندان باشه.
سوال سوم: “ب” رو زندانی میکردم چون بنظرم “الف” اگر باز هم خلافی کنه احتمال اینکه سروصدای خلافش زودتر بلند شه بیشتر از “ب” هست .
من با خوندن این مطلب و سوالاتش، ذهنم رفت سمت موضوعی که اسمش زیاد یادم نمونه ، اما مفهومش چرا. چیزی شبیه اینا بود: خوشحالی کل، خوشحالی جهان یا ….
فکر می کنم اونی که یک میلیون از یک نفر به سرقت می بره، یک نفر رو به اندازه دو میلیون دلار ( با توجه به ضریب ناراحتی از دست دادن) ناراحت کرده. اما کسی که نفری یک دلار از یک میلیون آدم دزدیده، یک میلیون آدم ناراحت درست کرده که احساس از دست دادنی معادل دو دلار دارند. کسی که می تونه یک میلیون آدم رو به راحتی ناراحت کنه، بدون اینکه احساس بدی بهش دست بده، حتی اگه مبلغ ناچیز باشه، بنظر من باید ازش بیشتر ترسید. یعنی این آدم خیلی چیزا را پشت سر گذاشته. من به شخصه اون دزدی رو که فقط از یک نفر دزدیده رو ترجیح می دم. گمون کنم در مقیاس کلان و اجتماعی، بودن آدمایی شبیه دزد دوم در جامعه، در کل سلامت روانی اجتماع و متوسط اون رو به شدت پایین می یاره و جهانی با ناراحتی بیشتر و شادی کل کمتر ایجاد می کنه.
من اگر قاضی باشم، بنابر اختیاراتی که قانون بهم میده، مجازات سنگین تری برای دزد دوم در نظر می گیریم. مجازاتی که هم جرم رو لحاظ کنه و هم تاثیرات سیستمی اونو.
دزد دوم بیشتر لایق زندانه بنظر من، به همون دلایل بالا.
سلام . حقیقتش خیلی فکر کردم . موارد مختلفی رو مدنظر قرار دادم و به هر کدوم شون وزن دادم تا ببینم جرم کدوم سنگینتره . نهایتا به این نتیجه رسیدم که معیارم میزان ضرر مادی و تاثیر اون بر حال یک انسان مال باخته باشه .
فکر کردم اگر خبر دزدی به صاحب مال برسه واقعا تاثیر یک میلیون دلار خیلی خیلی بیشتر از یک دلار هستش . طرف ممکنه از شنیدن دزدی یک میلیون دلاری از حسابش درجا سکته کنه . لذا من نفر اول یعنی دزد یک میلیون دلاری رو مجرم تر میدونم .
البته به نکته ظریف هست که ممکنه صاحب چنین حسابی یک مولتی میلیاردر باشه و همون یک میلیون دزدی هم براش مثل اثر دزدی یک دلاری از حساب یک فرد عادی باشه و خم به ابرو نیاره که البته این خیلی بعیده .
از نظر مقدار زندان هر دو رو چون حجم مالی دزدی برابره همون ۵ سال زندان در نظر میگیرم .
سلام و عرض ادب خدمت معلم جانم و دوستان عزیز متممی؛
بنظرم الان در شرایطی قرار داریم که باید شدت جرم سارقان(سرقت ۱ میلیون و یک دلاری) رو با شدت اثر جرم بر قربانیان(۱ نفر و ۱ میلیون نفر) مقایسه کنیم و بر اساس اون تصمیم بگیریم. من در تمثیل سازی برای این موضوع خیلی احساس عجز کردم و هرچه سعی کردم بین این وضعیت و چند مورد مشابه(مثل: پزشک و بیماران، استاد و دانشجوها، آشپز و مهمانان) آنالوژی برقرار کنم نتیجه خاصی به دست نیاوردم و متغیرهای مستقل زیادی، روی نتیجه آنالوژی ام تاثیر میگذاشتن و قیاسم به کلی مع الفارق میشد.
حتی سوال چهارمی هم به این سوالات اضافه کردم ولی وضع رو که بهتر نکرد مغزم هم بیشتر هنگ کرد. اون سوال این بود: اگر قرار بود شما جای یکی از سارقین باشید کدامیک را انتخاب می کردید؟!(به اینم فکر کنین نتایج جالبی به دست میارین:) )
و اما پاسخ سوالات از دیدگاه من:
— سوال اول: برای تشخیص وزن جرم سارقین، ترجیح میدم شدت جرم دو سارق رو بر اساس خسران معنوی تعریف کنم و نه بر اساس میزان رقمی که از هر قربانی زایل شده. از این رو جرم سارق دومی رو که به حق نفرات بیشتری تجاوز کرده، سنگین تر می دونم.
— سوال دوم: من فکر می کنم برای تعیین سال حبس، باید جرم سارقین رو صرفا بر اساس رقم سرقت شده و میزان دارایی از دست رفته تطبیق بدیم و عواملی که جزء مسائل مادی محسوب نمیشن(مثل: تاثیر فقدان پول بر زندگی قربانیان، تعداد قربانیان و …) رو با اون قاطی نکنیم چون اندازه گیری میزان خسارت عوامل غیر مادی، به صورت دقیق امکان پذیر نیست. لذا بنده رقم مورد سرقت رو معیار قرار می دم و برای هر دو سارق مجازات برابری رو مناسب می دونم.
— سوال سوم: اگر قرار باشه از میان دو سارق یکی رو به زندان بفرستم شدت آسیبی رو که به هر قربانی وارد شده در نظر می گیرم و اگه فرض بگیریم میزان تجاوز به حق همه قربانیان(۱ میلیون و یک نفر) یکسانه، در اینجا باید علاوه بر خسارت تجاوز به حقوق، رقم خسارت مالی و شدت اثر پول از دست رفته بر زندگی قربانی ۱ میلیون دلاری رو هم ملاک قرار بدیم. بنظرم اثر فقدان ۱ میلیون دلار در مقایسه با ۱ دلار خیلی بیشتره و جبران آسیبی که سارق اول وارد کرده سخت تره. لذا سارق اول را دستگیر و روانه زندان می کنم.
چه قضاوت سختی بود! فعلا تا اطلاع ثانوی اعلام تنفس می کنم تا جلسه بعد که تشکیل بشه 🙂
پی نوشت: یک جرم و سه حکم مختلف! بنظرم سوال خیلی پیچیده ای بود، چون عوامل مورد بررسی با انسان در ارتباطه و همه عوامل، آنچنان که باید قابلیت اندازه گیری ندارن. از طرفی بر اساس تحلیل درهم خودم به این نتیجه رسیدم که جرم الزاما با مجازات تناسبی نداره. اگرچه به ناتوانی ذهنم در حل این مسئله پی بردم ولی تجربه ذهنی جالبی بود و چالش های قضاوت رو تا حد اندکی لمس کردم.
معلم جان ممنون، لطفا تکرار بشه 🙂
در پاسخ به سوال اول، به نظر من جرم نفر دوم سنگین تر است زیرا جامعه هدف او بسیار گسترده بوده و میشود گفت تمام آدمها را شامل می شود. مبلغ کوچک است می توانید حالتی را فرض کنید که مبلغ ده یا صد برابر بود باز هم ۱۰ یا ۱۰۰ دلار ، طیف گسترده ای از جامعه را دربر می گیرد .این آدم با توزیع ظلم ، خطای خود را کاهش نداده بلکه ریسک افشا را به حداقل رسانده. می توان گفت نفر دوم در صورتی که دستگیر نمی شد ( چرا دستگیر شد؟) می توانست با خیال راحت سال های سال با یک دلاری های دیگران به کار خود ادامه دهد.
اما برای مجازات ، او را بدون حقوق ( فقط غذا و جای خواب) برای ۱۰ سال استخدام می کردم (هرچند هکر خوبی نبود) و وظیفه او حفظ امنیت حساب ها از نفوذ سایر هکرها بوده، در صورت وقوع هرگونه سرقت اینترنتی یک سال به مجازات او اضافه می شد از یک سنت تا یک جلویش بینهایت صفر.
با توجه به مجازاتی که تعیین کردم نفر اول در حبس می ماند .
میشه از مقایسه استفاده کرد؟
مثلا فرض کنیم که نفر اول، بالاترین مقام قدرتمندترین کشور رو کشته و نفر دوم، چندین نفر فقیر داخل جنگلهای آمازون که کسی هم از وجودشون خبر نداشته.
به نظرم مهم نیست که ارزش ۱ دلار بیشتره یا ۱ میلیون دلار. اینکه بگیم چون ۱ دلار آسیبی به فردی که ازش دزدی شده نزده، پس جرمش کمتره یا عفوش کنیم، من نمی تونم الان هضمش کنم.
من اون ۱ میلیون بار رو جرمش رو سنگین تر می دونم. چون جدای از دزدی، داره سو استفاده ی دیگه ای هم میکنه. زرنگ بازی در میاره 😀 هم دزدی میکنه و هم ردی از خودش باقی میذاره و یا سعی میکنه رد کمتری باقی بذاره و احتمال پیگیری دزدی رو کمتر کنه.
پس من اونی که ۱ میلیون بار دزدی کرده رو جرمش رو سنگین تر می دونم.
در مورد تعداد سال های زندان هم باید بیشتر از نفر اول باشه. من ۸ سال رو در نظر می گیرم.
در مورد اینکه کدامیکی رو زندانی می کنم، نفر دوم. اونی که ۱ میلیون بار دزدی کرده.
سوال اول:
راستش هر چی فکر کردم، دیدم که من جرم نفر اول رو سنگین تر میدونم.
یعنی کسی که یک میلیون دلار را از حساب یک نفر برداشته.
درسته که کار هر دو نفر، مورد نکوهش و شایسته ی مجازات هست؛ اما اگر ناگزیر از انتخاب باشم، به نظر من کسی که یک میلیون دلارِ مورد نیازش رو یک دلار یک دلار از حساب یک میلیون نفر سرقت کرده، شاید میتونسته آدم بااحساس تر و منصف تری در مقایسه با نفر اول باشه که همین موضوع، بتونه عاملِ بازدارنده ای برای این باشه که در آینده، جرم های سنگین تر و غیر منصفانه تری از او سر بزنه.
شاید او (نفر دوم) میدونسته که به هر حال، کسی که بعداً متوجه میشه که یک دلار از حسابش کم شده، کمتر از آدمی که به یکباره یک میلیون دلار از حسابش به سرقت رفته، دچار شوک و آسیب های روحی و مشکلات مالی میشه.
سوال دوم:
با اینکه گفتم جرم نفر اول رو سنگین تر میدونم، اما اگه قرار به حبس باشه، به دومی هم همون مدت حبس ۵ سال رو میدم که حالا خیلی هم خوشش نباشه 🙂 و درس عبرتی بشه که دیگه طرف این کارها نره.
سوال سوم:
اگر فقط قرار باشه یکی از این دو نفر رو زندانی کنم و دیگری را مجازات نکنم، با اینکه به نظرم اینجا تصمیم گیری بسیار سخت و پیچیده ای در برابرم قرار گرفته، ترجیحم اینه که نفر اول زندانی و مجازات بشه.
چون با خودم فکر میکنم که کسی که اونقدر راحت و بی دغدغه، یک میلیون دلار رو از حساب یک نفر به سرقت برده، (شاید شاید اون یک میلیون دلار، تمامِ زندگی اون آدم بوده) اگر مجازات نشه، از کجا معلوم که دفعه ی بعد و دفعه های بعد، همین یک میلیون دلار رو از هر حسابِ یک میلیون نفر، بر نداره…
به نظرم کسی که توانایی این رو داره که به یک میلیون نفر آدم آسیب بزنه قابل مقایسه نیست با اون کسی که این آسیب رو به یک نفر زده. شعاع تاثیر گذاری هم قابل مقایسه نیست. تصور کنید صاحبان حساب از این اتفاق باخبر بشوند. به نظر میاد برای سیستم بانکی از دست دادن یک مشتری یک میلیون دلارخوش آیندتر از احتمال از دست دادن یک میلیون مشتری ست.
من ترجیح میدم گناه سنگین تر بر گردن دوست میلیون نفری مون باشه نه میلیون دلاری. مقدار مجازات رو ۵ سال کافی میدونم و حتی شاید بشه گفت سخت کمی گیرانه .
بنظر من، نفر دوم، کسی که از یک میلیون نفر یک دلار دزدی کرده است، مهارت بیشتری در دزدی داشته و بصورت عمیق تری در شبکه حساب ها نقوذ کرده و حقوق هزار نفر را پایمال کرده است؛ از طرف دیگر آزادی زودهنگام این فرد برای جامعه می تواند خطرناکتر باشد. لذا نفر دوم جرم سنگینتری دارد و برای زندانی شدن در اولویت است؛ اما درباره میزان حبس برای او چیزی به ذهنم نمیرسد.
پینوشت: پاسخ محمدرضا به سیدمهدی حسینی، تداعی جالبی برایم ایجاد کرد: در دنیای hyper connected امروزی، چیزهای مختلف بتدریج از حالت جزیره ای و متمرکز ، به حالت بهم پیوسته و توزیع شده تبدیل می شوند. بوجود آمدن مفاهیمی مانند پردازش ابری و ذخیره سازی ابری را می توان در نتیجه این روند دید. اگر در گذشته دزدهایی موفق تر بودند که میتوانستند مبلغ فراوانی را بصورت یکجا بدزدند، امروزه دزدهایی موفق تر هستند که بتوانند مبلغ بسیار ناچیزی را از میلیون ها نفر بدزدند (دزدی توزیع یافته). آژانس ها نیز از حالت متمرکز و جزیره ای به شبکه ای توزیع شده از رانندگان و مسافران تبدیل می شوند. بهمین صورت، قضاوت نیز که توسط قضات در دادگاه ها انجام می شود به قضاوتی توزیع یافته توسط میلیون ها نفر تبدیل خواهد شد. آموزش و یادگیری نیز از دانشگاه ها به شبکه ای گسترده از آموزگاران و دانشجویان (مانند متمم) منتقل می شود. بنظر شما، با توجه به این روند، کار کردن در شرکت ها و سازمان ها و یا استراحت کردن در خانه ها چه سرنوشتی خواهد داشت؟
سلام
سوال اول: جرم کدام را سنگینتر میدانید؟
جرم هیچ کدام.هردو به یک اندازه پول دزدیده اند.هردو از یک شیوه استفاده کرده اند.
سوال دوم: اگر مجازات نفر اول (یک میلیون دلار از یک حساب) ۵ سال حبس تعیین شده باشد و شما آن را معیار قرار دهید، برای نفر دوم چه مدت حبس را مناسب میدانید؟
برای نفر دوم هم دقیقا ۵ سال حبس در نظر میگرفتم.
سوال سوم: اگر فقط قرار باشد یکی از این دو نفر را زندانی کنید و دیگری را مجازات نکنید، کدام را مستحق زندانی شدن میدانید؟ (فرض کنید وادار شدهاید چنین انتخابی انجام دهید).
با توجه به اینکه من برای هر دوتا مجرم ،مجازات یکسانی در نظر گرفتم در مرحله ی اول نمی توانم یک نفر را نادید ه بگیرم .
شیوه دزدی یکسان بوده ،مبلغ دزدیده شده یکسان بوده ،معلوم نیست یک میلیون دلار نفر اول چقدر از ثروت مالباخته بوده است و یا اینکه اون یک میلیون نفر دارا بودند یا ندار،
احتمالا نفر دوم از الگوریتم پیچیده تری برای دزدی استفاده کرده پس نفر اول را میفرستادم حبس از نفر دوم برای استفاده از تخصص بیشتری کهنشان داده برای امنیت اینترنت استفاده میکردم (اگه شعورش رو هم من داشتم هم اون)
متشکرم
با اجازه محمدرضای عزیز و دیگر دوستان
قبل از نشستن بر مسند قضاوت، ترجیح میدم که اول به این سوال پاسخ بدم :
اگر قرار بر این بود که خودم یکی از این دو عمل رو انجام بدم، کدوم یکی رو انتخاب می کردم؟!
(با این فرض که حتماً اجبار داشته باشم به این کار) .
شاید اگر به این سوال پاسخ واضحی بدم، بهتر بتونم بین این دو مجرم قضاوت کنم.
آیا من به راحتی می تونم از حساب یک نفر یک میلیون دلار برداشت کنم؟ در این صورت تا چه حد خطرناک هستم؟
و اگر بتونم از حساب یک میلیون نفر، هرکدوم یک دلار برداشت کنم (صرفاً با چند کلیک ساده) نسبت به مورد قبلی، تا چه میزان انسان خطرناکتر یا کم خطرتری هستم؟
من فكر ميكنم اوني كه از يك ميليون نفر يك دلار گرفته منصفانه تر عمل كرده
چون با توجه به اينكه دسترسي به يك ميليون حساب داشته ميتونسته مبالغ بيشتري از يك يا چندين حساب برداشت كنه و قاعدتا در وقت و انرژي صرفه جويي ميشد
و فكر ميكنم شايد به چشم يك سرگرمي به ماجرا نگاه كرده چرا كه براي دزدي روشهاي ساده تري هم هست.
به علاوه ي اينكه به عنوان يك مالباخته ترجيح ميدم يك دلار از دست بدم به جاي يك ميليون دلار .
اگر زندان اجباري و براي نفر اول پنج سال باشه ،براي نفر دوم پنج ماه رو در نظر ميگيرم
و البته ترجيحم اينه كه سيستم بانكي رو با اين باگ بزرگ زير سوال ببرم .
اگر مجبور به انتخاب باشم دزد يك ميليون دلار از يك حساب رو زنداني ميكنم.
من تمایز دو نفر رو تو بخش رخنه میبینم و تفاوت در روش. یکی با استفاده از روشهای هک تونسته یک حساب رو هک کنه و نفر دوم به سیستم بانکی کلی رخنه کرده.
به نظر خودم که جریمهی اونی که به سیستم بانکی رخنه کرده خیلی سنگینتره.
برا نفر دوم هم همون ۵ سال خوبه. چون خود ۵ سال زیاده و من پیش خودم تصویر میکنم که بالاترین حد مجازات اون منطقه بوده. ولی اگه مثلا برا نفر اول یک سال بودم، من به نفر دوم ۲ سال میدادم. یا اگه اولی ۲ سال، نفر دومی ۲ سال و ۷ ماه.
این رو هم اشتباه میدونم که به تناسب تعداد، میزان جرم رو هم چند برابر کنیم. مثلا یه قتل ۱۰ سال و دو قتل ۲۰ سال.
در سوال سوم هم نفر دومی که از ۱میلیون حساب دزدیده.
—-
اما اگه شرایط طوری باشه که هر دو از یک باگ سیستم بانکی استفاده کرده باشن، میزان جرایم رو یکسان در نظر میگیرم و برا سوال سوم نفری که به ۱ میلیون حساب ناخنک زده رو زندانی میکنم که به اعتماد عمومی ضربه بیشتری زده.
سلام
به نظرم جرم نفر دوم بسیار بسیار سنگین تره. اگر قرار باشه بر حسب درد و رنج افرادی که اون پول رو از دست داده اند، قضاوت کنیم، کار بسیار سختی در پیش داریم. شاید ۱ دلار برای من همه چیز باشه و شاید اون یک میلیون دلار در حساب اون فرد به حساب نیاد.
اگر بخوام از آنالوژی برای حل این مساله حساب کنم، این مساله رو با مساله امنیت یک کشور و سرقت رو با تعارض کشور های دیگه به این کشور در نظر می گیرم.
اگر کشور متعارض طی یک عملیات انتهاری جون ۱۰۰ نفر از افراد کشور من رو بگیره من بیشتر احساس نا امنی می کنم و یا اگر جون ۱۰۰ نفر رو در ۱۰۰ عملیات جداگانه بگیره؟ من عملیات انتهاری اول رو یک حمله تروریستی اسم گذاری می کنم و این ۱۰۰ عملیات رو اعلان جنگ.
به نظر من نفر دوم، سیستم و نظام امنیتی و اقتصادی من رو هدف قرار داده و نفر اول تنها یک عضو کوچیک از این سیستم رو.
همچنین نفر دوم ۱۰۰۰ بار عمل سرقت رو انجام داده و نفر اول یک بار. اگر فرض رو بر این بگیریم که فرد دوم بعد از هر بار سرقت دستگیر می شد، احتمالا مجازاتی که به علت سو سابقه بهش تعلق می گرفت ،کمتر از حبس ابد نمیشد.
سوال دوم و سوم: در صورتی که بخوام یکی از این دو نفر رو مجازات کنم، قطعا نفر دوم رو مجازات می کنم و میزان مجازاتم حبس ابده. چرا که این فرد از سیستم من یک میلیون نقطه ضعف داره و فرد اول یک نقطه ضعف هزار امتیازی.
چه بسا اگر فرد دوم آزاد بشه در گام بعدی یک میلیون سرقت یک میلیون دلاری رو انجام بده.
اگر ۱۰۰ هزار نفر از این جماعت یک میلیون نفری برن دادگاه و شکایت کنند، فک می کنم سارق دوم رو دو روزه اعدام می کنند.
البته اگر این فرد حاضر به همکاری باشه، سعی می کنم از توانمندیش به نفع خودم و سیستم استفاده کنم تا هم اون بتونه در آینده از این راه استفاده کنه و هم من ضعفهای سیستمم رو بر طرف کنم
سوال اول:
جرم نفر دوم را سنگین تر میدانم.
سوال دوم :
حبس ابد بهش میدادم.(شایدم ۵۰ سال)
سوال سوم:
با توجه به جواب سوال دوم، جواب این سوال هم مشخصه. نفر دوم رو مجازات میکردم.
به نظر من اصولا قانون گذاری و مجازات صرفا برای تادیب مجرم نیست بلکه یکی دیگه از اهداف قوانین مجازات، جنبه اجتماعی اونهاست.
به نظر من جرم نفر دوم خیلی سنگین تره، چون سطح ” اعتماد ” رو در جامعه خیلی بیشتر از نفر اول پائین آورده.(هیچ بعید نیست که یه فصل کتکشم نزنم!)
این چند روزه، چندبار دیگه این دوتا سارق به ذهنم میومدن و هی تقاضای تجدید نظر داشتن 🙂
این بود که تصمیم گرفتم جواب سوال سوم رو که به اینصورت نوشته بودم (با توجه به جواب سوال دوم، جواب این سوال هم مشخصه. نفر دوم رو مجازات میکردم)
به این صورت اصلاح کنم:
با توجه به جواب سوال دوم،الزاما نمیشه جواب این سوال رو مشخص کرد.(به همون دلیلی که در کامنت قبلی گفتم و شاید یکی دو دلیل دیگه). بنابراین فعلا! رای م رو در سوال سوم عوض میکنم و سارق اول رو زندانی میکنم (تا ببینم دومی در تقاضای تجدید نظرش چی داره بگه).جواب سوالات یک و دو همچنان به قوت خود باقی هستند. (ختم جلسه رو اعلام میکنم 🙂
اعتراف: خوب شد قاضی نشدم و گر نه این متهمان بیچاره از دست من چه ها که نمیکشیدن.
پی نوشت مربوط:
داشتم فکر میکردم که افرادی مثل سارق دوم چقدر زیاد هستن در جامعه. (مثلا کسی که داره از بیت المال پول نادرست برمیداره،حتی هزار تومان، داره ۱/۷۹۹۲۶۲۷۰ (طبق نتایج سرشماری ۹۵) تومان از جیب مردم برمیداره.
حالا خیلی وقتها طرف مستقیم برنمیداره بلکه غیر مستقیم(با نادرست کار کردنش) داره همین جرم رو مرتکب میشه.(و الی آخر – احتمالا خودتون میتونید صدها مثال دیگه پیدا کنید)
و مطمئنا همه ما( و از جمله من) اگر تا الان مرتکب همچین جرمی نشده باشیم، خیلی زیاد در معرضش قرار گرفته و خواهیم گرفت.
پی نوشت (نا) مربوط: محمد رضا ، در یک پی نوشتی گفتی که به این داستان دو سارق بر میگردی،
هیچی دیگه همین!.
(البته میدونم که سرت شلوغه و شاید الان وقتش نیست، ولی گفتم بگم که بدونی ما هم یادمون نرفته معلم جان) 🙂
یک نکته خیلی کلی (بدون ذکر دقیق جزییات) آن که:
جرم سارق اول سنگین تر است.
باید به تعداد شاکیان پرونده سارق دوم توجه کرد. (سرقت یک دلار از حساب یک میلیون نفر). به این معنا که در صورتی که از سارق اول توسط شاکی پرونده شکایت شود، به محض اثبات شرایط ماهوی سرقت به مجازات مثلاً ۵ سال حبس محکوم می شود. اما در مورد سارق دوم چند نکته وجود دارد:
اولاً هر یک از شاکیان می توانند جداگانه تنها برای یک دلار طرح شکایت کنند. در نتیجه اگر از بین یک میلیون نفر، تنها پانصد نفر شکایت کنند، در صورت اثبات و احراز شرایط ماهوی جرم سرقت، پانصد حکم یک دلاری صادر می شود و نسبت به هر یک به مجازات محکوم می شود.
دوماً تفاوت اساسی وجود دارد بین:
۱٫ یک سارق و یک مال باخته و پرداخت یک جای یک میلیون دلار… با
۲٫ یک سارق و یک میلیون مال باخته و یک میلیون پرداخت یک دلاری
در قانون ما جرایم و مجازات آن ها در ۸ سطح، طبقه بندی شده است. که هر یک از این دو مورد در سطوح متفاوت مورد بررسی قاضی قرار می گیرند. به این ترتیب اگر از بین یک میلیون نفر مال باخته، تنها یک نفر شکایت کند، سارق تنها ملزم به پرداخت یک دلار خواهد شد مضافاً آن که می تواند حسب مورد از نهادهایی چون تخفیف مجازات، تعویق صدور حکم با تعلیق اجرای مجازات هم در صورت امکان استفاده کند.
بنابراین من نظرم آن است که حتی اگر کل یک میلیون نفر از سارق دوم شکایت کنند، با توجه به این که موضوع جرم تنها یک دلار است، جرم ایشان سبک تر است. (این حالتی است که تمام یک میلیون دلار را در یک لحظه از حساب یک میلیون نفر خارج کرده باشد. در غیر این صورت یعنی اگر ابتدا برای یک دلار محکوم شود و بعد از صدور حکم قطعی محکومیت، مجدداً همین جرم را مرتکب شود، با در نظر گرفتن سایر شرایط مشمول عنوان تکرار جرم خواهد شد که توضیح دادنش کمی از حوصله این جمع خارج است).
سوال سوم واقعاً دشوار است. اما به نظر با توجه به مواردی که عرض کردم، ترجیح با مجازات سارق اول است.
شاید بتوان گفت:
اگر سارق اول را حبس کنیم، از حقوق مال باخته حمایت کرده ایم در حالی که با حبس نکردن سارق دوم دفاع از جامعه نیز به درستی تامین نمی شود. هر چند عکس قضیه نیز صادق است.
با سلام خدمت محمدرضای عزیز و دوستان عزیز
من فکر میکنم باید جواب این سوال ها را در مبحث Experiencing self (خود تجربه کننده) و Remembering Self (خود به یاد آورنده) که دنیل کانمن مطرح کرده جستجو کرد.
(خود تجربه کننده) آن چیزی است که ما واقعا تجربه میکنیم
(خود به یاد آورنده) آن خاطره یا حافظه ای که از آن تجربه در ذهن ما باقی مانده است.
مبنای تصمیم گیری های ما معمولا خاطره ای است که از تجربه ها داریم.(Remembering Self)
حالا با توجه به مطلب فوق به پاسخ سوالها میپردازیم:
خب اول خدمتتان عرض کنم ما نه قراره قاضی باشیم نه قراره با دستور ما اینها راهی زندان شوند ما فقط میخواهیم “تجربه ی ذهنی” خود را بسنجیم مسائل حقوقی و کیفری این مسئله باشد برای دادگاه.
حالا به سوالها میپردازیم:
جرم کدام سنگین تر است؟ از بین سرقت یکباره ی ۱ میلیون دلار و ۱ میلیون بار سرقت ۱ دلار خود تجربه کننده ی ما چیزی برابر رو تجربه میکنه.از دید خود تجربه کننده جرم یکی است.۱ میلیون دلار سرقت – اما از دید خود به یاد آورنده ی ما جرم کسی که ۱ میلیون دلار را به یکباره سرقت کرده سنگین تر است.
برای بیشتر روشن شدن این مطلب مثالی میزنم: فکر کنید شما در بورس دو سهم خریده اید که هر کدام از آنها در طی سال ۹۵ با ۴۰ درصد مواجه شده اند.فرقشان فقط این است که سهم اول ۴۰ درصد افت در طول سال و کم کم برایش اتفاق افتاده ولی سهم دوم در ۱۰ روز این ۴۰ درصد افت را تجربه کرده.(خود تجربه کننده ی) ما یک مسئله ی واحد را تجربه کرده :دو سهم با ۴۰ درصد نزول در سال ۹۵ – ولی (خود به یاد آورنده) سهم دوم را تجربه ی بدتری در نظر میگیرد.
سوال دوم: من فکر میکنم تجربه ی ذهنی ما و خود به یاد آورنده ی ما جرم سنگینتر برای کسی که ۱ میلیون دلار را به یکباره به سرقت رفته است در نظر میگیرد.
سوال سوم.کدام مستحق زندانی شدن؟ باز هم من فکر میکنم خود به یاد آورنده در برابر فردی که ۱ میلیون دلار را به یکباره به سرقت رفته بی رحم تر عمل میکند و آن را بیشتر لایق مجازات میداند.
موفق و سرفراز باشید.
۱٫ الف) یک دزدی از حساب من ۱ دلار دزدیده و علاوه بر من از حساب ۹۹۹۹۹۹ نفر دیگه هم دزدیده
ب) دزدی از حساب من ۱ میلیون دلار دزدیده.
من تو حالت الف حس بدتری دارم چون ۱ میلیون از دست دادم
۲٫ الف) دزدی از حساب من ۱ میلیون دلار دزدیده و علاوه بر من از حساب ۹۹۹۹۹۹ نفر دیگه هم نفری ۱ میلیون دزدیده
ب) دزدی از حساب من فقط یک میلیون دلار دزدیده.
گرچه اینبار دزد تو دو حالت مقدار مساوی از من دزدیده ولی من در حالت ب حس بدتری دارم. چون در حالت اول وقتی می بینم این اتفاق فقط برای من نیفتاده و کسایی دیگه هم به درد من دچار شدند یکم حس ارامش بهم دست میده.
سوال اول: جرم کدام را سنگینتر میدانید؟
به عنوان کسی که قراره قضاوت کنه، شاید جرم نفر دوم سنگینتر باشه چون یک میلیون بار دزدی کرده، و همچین آدمی توانایی زیادی داره که تونسته حساب یک میلیون نفرو هک کنه. ولی خب این آدم به این نکته توجه کرده که به افرادی که پولشون به سرقت میره خیلی فشار نیاد :-). گرچه به نظرم از لحاظ عقلی شاید جرم نفر دوم سنگینتر باشه ولی جرم نفر اول به نظرم سنگیتره.
سوال دوم: اگر مجازات نفر اول (یک میلیون دلار از یک حساب) ۵ سال حبس تعیین شده باشد و شما آن را معیار قرار دهید، برای نفر دوم چه مدت حبس را مناسب میدانید؟
همون ۵ سال بسته به نظرم 🙂
سوال سوم: اگر فقط قرار باشد یکی از این دو نفر را زندانی کنید و دیگری را مجازات نکنید، کدام را مستحق زندانی شدن میدانید؟
نفر اول رو فکر کنم. نمیدونم چرا یکم از نفر دوم خوشم میاد که تونسته حساب یک میلیون آدمو هک کنه 🙂 (البته نمیدونم تو واقعیت همچین اتفاقی ببینم بازم این حرفو میزنم؟) خب این یعنی اینکه سیستم های امنیتی بانکها مشکل داره.
فکر کنم من قرار باشه قضاوت کنم به آدمهایی که ازشون پول به سرقت رفته هم توجه کنم بعد حکم بدم 🙂
با سلام محمد رضای عزیز
همچنان که فرمودی بحث آنالوژی است ،و این مثال برایم تداعی کننده این سوال است ،آیا یک نفر که پول کلانی را دزدیده است را مجرم می دانیم و مجازات سخت تری برایش در نظر می گیرم یا کسی که هر روز ۱۰ دقیقه از وقت مردم را به خاطر اخلاقش تلف می کند ،و فرصت سوزی در جامعه ایجاد می کند را مجازات سنگین تری اعمال کنیم . من که فردی بدون تخصص هستم در جایگاه متخصصی نشسته
ام و هرروز شاهد از بین رفتن اموال شرکت و هدر رفتن منابع هستم مجازات سنگین تری دارم یا فردی که شبانه به خانه من آمده و میزانی از اموال مرا سرقت کرده است . این سوال برایم خیلی دردناک بود.
* سوال اول:
به نظرم جرم سارق دوم سنگینتر هست. چون نفر دوم اونقدر جسارت داشته که یک میلیون بار این عمل رو تکرار کنه. به خیال خودش هم داره ضرر مالی کمی رو به افراد میرسونه ولی بالاخره ضرر هست اون هم در ابعادی گستردهتر.
* سوال دوم:
من نفر دوم رو به حبس ابد محکوم میکنم. کسی که بتونه یه کار خلاف رو یک میلیون بار انجام بده مطمئنا پس از آزاد شدن هم میتونه میلیونها بار دیگه هم این کار خطا رو تکرار کنه. پس بهتره تا ابد توی زندان بمونه.
* سوال سوم: باز هم نفر دوم.
***
پینوشت: در کل بهنظرم جرم سرقتی که نفر دوم مرتکب شده سنگینتر هست چون با این کارش به تعداد افراد بیشتری آسیب وارد کرده اگرچه به مقدار خیلی اندک، ولی این توانایی رو از خودش نشون داده که میتونه با انجام عمل خلاف خودش در مقیاسی کوچک و خُرد، به هدف خودش که رسیدن به یک میلیون دلار هست برسه. بنظرم یه همچین آدمی خطرناکتر هست.
اگرچه نفر اول هم برای رسیدن به هدف خودش یکبار مرتکب چنین خطایی شده.
البته از نگاه افرادی که از حسابشون پول برداشت شده شاید اینطور بهنظر بیاد که یک دلار پول خیلی کمی هست. ولی از کجا معلوم که همونطور که یک میلیون دلار ممکنه تمام دارایی یک نفر باشه، همون یک دلار هم تمام دارایی یک نفره بوده و سارق دوم با این سرقت در ظاهر ناچیز خودش، تمام دارایی اون یه نفر رو به سرقت برده باشه.
اگر هدف از مجازات کردن پیشگیری از وقوع جرم باشه (فارغ از مقیاس عددی سرقت شده)، به نظرم باید جلوی نفر دوم رو بیشتر گرفت چون هم جسارت و وقاحت داره که قانونشکنی کنه اون هم مکرراً، و هم تصور کرده که خیلی زرنگ هست و کسی متوجه این عمل خلافش نمیشه.
من پیش از اینکه سارق دوم بخواد در حکمش درخواست تجدید نظر کنه، خواستم خودم دربارهی محکومیتش تجدید نظر کنم 😉
به نظرم در پاسخ به سوال دوم، حبس ابد براش زیاد هست و فکر میکنم منطقیتر هست که همون ۵ سال رو براش در نظر بگیرم. به این دلیل که سارق دوم متوجه بشه که کوچک و خُرد بودن یک جرم باعث نمیشه که مجازات کمتری داشته باشه. از طرفی چون مبلغ دزدیده شده و روش هر دو یکسان هست، ترجیح میدم مجازات یکسانی هم برای هردوشون در نظر گرفته بشه. این جوری دیگه تصمیم با خود سارق هست که میخواد در سطح خُرد دزدی کنه یا در سطح کلان.
اما سوال سوم خیلی سخته ولی بههرحال فعلاً قصد تغییرش رو ندارم. چون احساس میکنم چه بسا سارق دوم این عمل خودش رو جرم بهحساب نمییاره. برای همین اگه زندانی بشه لااقل متوجه میشه که قانون چه در سطح خُرد و در چه در سطح کلان، استثناء بردار نیست.
***
البته توی این یه مدت یاد دو مورد دیگه هم افتادم.
اول اینکه یادم میاد یه بار یه گزارش دیدم که نشون میداد برخی از پمپ بنزینها، اون عددی رو که نشون میدن، عدد واقعی بنزین نیست و یه اختلاف کوچک چند سیسی بین بنزینی که زده میشه و عدد بنزینی که به نشون میداد، وجود داشت.
به نظرم این هم میتونه برداشت از مال دیگران در مقیاس بسیار خُرد باشه که به احتمال زیاد یا کسی متوجه اون نمیشه و یا اگه هم متوجه بشه کار خاصی انجام نمیده و از خیرش میگذره.
مورد دومی که به نظرم اومد این بود که اگه این مسأله رو به شکل عکس نگاه کنیم، چه اتفاقی میافته؟
یعنی اینکه به جای دو سارق، دو فرد نیکوکار رو در نظر بگیریم که یکی از آنها مبلغ یک میلیون دلار به یک نفر کمک میکنه و دیگری مبلغ یک دلار به یک میلیون نفر.
خُب حالا کدوم یکی از این دو نفر عمل خیر بیشتری رو انجام داده؟
شاید بشه از منظر مجموع شادیهای بهوجود اومده به قضیه نگاه کرد و مسأله رو از این زاویه نگاه کرد ولی باز به نظرم نفر دوم کار سخاوتمندانه بیشتری انجام داده.
***
در کل بهنظرم چنین تصمیمگیریها و قضاوتهایی یا کلاً خیلی پچیده هست یا اینکه من شخصاً سواد و دانش خاصی برای تحلیل چنین تصمیمگیریهایی ندارم.
محمدرضای عزیز، لطف میکنید اگه خودتون به این سوال جواب بدید، لااقل بفهمیم که داشتن چه نوع زاویهی نگاهی به چنین مسائلی میتونه مفید باشه.
در صورت محدودیت من نفر دوم رو مجازات میکردم که تعداد دزدی بیشتری انجام داده. افراد بیشتری رو دچار ابهام و مشکل کرده. اون یک دلار شاید اصلا دیده نشه و متوجه هم نشن ولی فرد سارق تعرضات بیشتری مرتکب شده.
سلام به همه دوستان و جناب آقای شعبانعلی عزیز
یادم میاد روزی در جمع حقوقدانانی بودم که درباره یک موضوع خاص با یکدیگر مشورت می کردند و باید رأی بر اجرا یا عدم اجرای یک دستور دولتی می دادند. تقریبا همگی قبول داشتند که آن دستور، خیرخواهانه و انسان دوستانه است ولی خلاف قانون. با وجود تمام مزایایی که آن فرمان داشت و تمایل قلبی حقوقدانان مبنی بر ادامه ی اجرا، مجبور بودند قانون را پیاده کنند؛ پس آن دستور لغو شد و اعلام گردید بهتر است دولت پس از ارائه لایحه به مجلس و تصویب قانون (که البته حمایت این حقوقدانان را نیز در پی داشت)، آن عمل انسان دوستانه را ادامه دهد. البته متخصص حقوق نیستم ولی فکر میکنم این مورد هم شبیه چنین چیزی باشد. قاعدتا در جرم سرقت، مبلغ مورد بحث قاضی واقع نمی شود؛ بلکه نوع و روش سرقت و نفس عمل سرقت است که برایش حد و تعزیر تعریف می شود. لذا با وجودی که در سرقت اول مبلغ کلان و در سرقت دوم مبالغ جزئی دزدیده شده، احتمالا از نظر قاضی (و نه یک فرد عادی)، در حالت اول عمل سرقت یک بار و در حالت دوم، عمل سرقت یک میلیون بار صورت گرفته که جرم سنگینتری را خواهد داشت.
اتفاقاً من هم بیشتر با دغدغهای شبیه دغدغهی شما در مورد «قانون» و «خیرخواهی» و «انساندوستی» این مطلب رو نوشتم.
تقریباً باور دارم که قاضیها، در تمام جهان، هر شب که میخوابند و صبح بلند میشوند، سهم کوچکتری از تعداد قضاوتهای کل جهان را در اختیار دارند.
همچنین تقریباً باور دارم که فرزندان من و شما، به ندرت به قاضی (با همین تیتر رسمی) مراجعه خواهند کرد.
ضمناً باور جدی و مهم من این است که احتمالاً ۵ نسل بعد، باید به نوجوانان در مورد اینکه زمانی چنین مسندی وجود داشته توضیح بدهیم و آنها هم چون تصویر و تصوری از چنین سمتی ندارند، آن را جزو درسهای «حفظی» و «نفهمیدنی» طبقهبندی خواهند کرد.
فکر میکنم مثال امروز این ماجرا بلاک و ریپورت کردن اکانتهای شبکههای اجتماعی است که عملاً در قالب قضاوت عمومی انجام میشود.
با توسعهی بلاکچین (Blockchain) ها و شرکتهای مبتنی بر فین تک، احتمالاً جرائم مالی هم نه بر اساس قواعد کشورها، بلکه بر اساس قواعدی که شرکتها تعیین میکنند اعمال میشود.
چنانکه همین الان هم، سنجش اعتبار برای حسابهایی مثل ویزا و مستر، توسط سیستمهای هوشمند Deep Learner و بدون دخالت انسان انجام میشود. کاری که ممکن است در نگاه اول، نیازمند قضاوت انسانی باشد.
گوگل هم هر روز، میلیونها سایت را جریمه میکند و پنالتی برای آنها تعیین میکند که فکر میکنم جابجایی منافع در اثر این تصمیمها، از مجموع حکمهای جریمه اقتصادی که قاضیها در همان روز در سراسر جهان صادر میکنند، اگر خیلی بیشتر نباشد، کمتر نیست.
خلاصه اینکه با توجه به نابود شدن تدریجی برخی شغلهای سنتی نظیر قضاوت، به نظر میرسد که انسانها باید وقت بیشتری برای درک مفاهیم اخلاق و قانون و حقوق انسانی بگذارند.
چون در دنیای امروز و فردا، به جای یک قاضی، هیاتهای منصفهی هزار یا دههزار یا میلیون نفری قضاوت میکنند.
لایک چند خبر، رییس جمهور آمریکا را تغییر داد و حالا قاضیها، بیشتر برای دل خوش خودشان، دستورهای توقف موقت حکم را صادر میکنند.
اما دستور اجرای دائمی قبلاً با کلیکهای متعدد کسانی که شاید حتی نمیدانستند دارند چه چیزی را لایک میکنند (یا نمیکنند) صادر شده است.
پی نوشت: به یکی از دوستان میگفتم اگر دیدی که صاحبان آژانسها به اعتراض در مقابل تپسی و اسنپ در خیابان آمدند، علتش بیتدبیری یا کمحوصلگی آنها نبود. علتش این بود که اصناف دیگر کُندتر از آنها میفهند که چه اتفاقی افتاده است. 😉
اگر درک عمیقتری داشتند، شاید هر روز تظاهرات خیابانی داشتیم.
میگویند به یکی گفتند: از بغلدستیات خجالت بکش. به خاطر بریده شدن انگشت اینقدر ناله میکنی.
گفت سر بغلدستیام را بریدهاند. در جریان نیست. هنوز گرم است و گهگاه لبی تکان میدهد.
اگر زودتر فهمیده بود، به جای ناله فریاد میکرد.
“به نظر میرسد که انسانها باید وقت بیشتری برای درک مفاهیم اخلاق و قانون و حقوق انسانی بگذارند.”
محمدرضا، به نظرت آیا واقعا انسان ها وقت برای این کار می ذارن؟ اکثریت به نظر می رسه وقت برای این مسائل ندارن. تعیین سرنوشت در حال حاضر بدست اکثریته و با توجه به اینکه اکثریت خطای تصمیم گیری دارن که حتی از اون آگاه هم نیستن، می تونه تاثیر مثبتی نداشته باشه. این باعث میشه اقلیتی که درست فکر می کنن، سرنوشت تشون بدست اکثریتی باشه که اشتباه فکر می کنن، تعیین بشه. آیا این مسئله ناامید کننده نیست؟ (راستش یاد فصل چهارم کتاب پیچیدگی افتادم “پارادایم ها و ساختار تحولات علمی”. اقلیت چه قدر باید تلاش کنن تا بتونن موقق بشن)
سوال اول: جرم کدام را سنگینتر میدانید؟
به نظرم جرم کسی که از حساب ۱ میلیون نفر بداشت کرده چون به باور و ذهنیت ۱ میلیون نفر تجاوز کرده و به نوعی در فضای جامعه سم پاشی کرده است.
سوال دوم: اگر مجازات نفر اول (یک میلیون دلار از یک حساب) ۵ سال حبس تعیین شده باشد و شما آن را معیار قرار دهید، برای نفر دوم چه مدت حبس را مناسب میدانید؟
اگر تصمیماتم به منافع کشور و جامعه گره زده باشد و در آن جایگاه باشم برای نفر دوم ۱۰ سال یا دو برابر در نظر میگیم البته اگر مدعی العموم باشم.
سوال سوم: اگر فقط قرار باشد یکی از این دو نفر را زندانی کنید و دیگری را مجازات نکنید، کدام را مستحق زندانی شدن میدانید؟ (فرض کنید وادار شدهاید چنین انتخابی انجام دهید).
نفری که ۱ میلیون نفر پول برداشت کرده بیشتر مستحق زندان است.
————————
سوال سختی بود آقای شعبانعلی – خوشحال میشیم اگه خودتون هم جواب بدید 🙂
سلام به همه دوستان و معلم خوبم
با توجه به اینکه تقریبا بیشتر از دو ماه هست که نتونستم درسهای مهم و دوست داشتنی متمم رو بخونم ، شاید نتونم مثل دیگر دوستان نظر درستی دراین باره داشته باشم اما تا اونجا که به ذهنم میرسه به سوالات جواب می دم.
جواب سوال اول:
اگر تمام افرادی که از حسابشان پول برداشته شده رو از نظر مالی در یک سطح قرار بدیم، بنظر من جرم سارق اول سنگین تر از سارق دومِ.
چون سارق اولی با همون یک بار سرقت، ضرر مالی سنگینی به صاحب حساب وارد کرده، در حالی که سارق دومی به هیچ یک از این یک میلیون نفر چنین ضرر مالی نزده.
سارق اولی درد و رنج بیشتری به صاحب حساب زده در حالی که سارق دومی ضربه روحی کمتری برای صاحبان حساب داشته.
حتی اگر سطح مالی افراد رو هم در یک سطح در نظر نگیریم، باز هم به نظرم سارق اولی انسان خودخواه تری نسبت به سارق دوم می تونه باشه چون اولی با کمترین زحمت، بیشترین مقدار پول رو از حساب یک شخص برداشته اما سارق دوم شاید با وجدان تر بوده و برای اینکه آسیب کمتری به دیگران بزنه، زمان و زحمت بیشتری صرف کرده تا به همون مقدار پول برسه.
یا شاید هم سارق دوم فکر می کرده با برداشت مقدار کم از حسابها، کسی متوجه این کارش نمیشه و برای همیشه می تونه این کار را انجام بده. ولی با این حال باز احساس می کنم جرم سارق اول بیشتر از دومی، چون غم از دست دادن این مقدار پول در یک لحظهبرای یک نفر خیلی سخت تر از از دست دادن همین مقدار پول در مدت زمان طولانیه.
جواب سوال دوم:
جواب این سوال برای من که هیچ حساب کتابی برای حرفم ندارم خیلی سخته، اما فکر می کنم کسی که به حساب ۱ میلیون نفر دسترسی داشته و می تونسته خیلی بیشتر از اینها پول برداره و برنداشته، ۱ سال حبس براش کافی باشه.
جواب سوال سوم:
جواب این سوال هم واقعا سختر از سوال دومه ، ولی اگر وادار بشم یکی را زندانی کنم سارق اول رو زندانی می کنم ، چون فکر می کنم انسان طمع کارتریه ، حتی اگر از حساب یک فرد ثروتمند پول برداشته باشه.
سوال اول: به نظرم جرم نفر دوم سنگین تره، چون یه کار خلاف رو یک میلیون بار تکرار کرده.
سوال دوم: ۲۰ سال.
سوال سوم: نفر دوم.چون نفر دوم این پتانسیل رو داشته که یک میلیون بار دزدی کنه پس زندان رفتن خیلی رو رفتارش تاثیر نخواهد داشت، از زندان بیاد بیرون باز هم دزدی میکنه بنابراین بهتره هر چی بیشتر تو زندان بمونه تا کمتر دزدی کنه.
این نوع سوالات برای ذهن چالش جالب و عجیبی است. مثل اینکه ماشینت در جاده خاکی پردست انداز و قلوه سنگ بیفتد و تلاش کنی که از این مسیر بگذری! (بعد از خواندن سوالات همچین حسی پیدا کردم).
سوال اول: صرف نظر از میزان دزدی، نفر اول به حقوق یک نفر تجاوز کرده، اما نفر دوم به حقوق ۱ میلیون نفر. این احتمال هم هست که نفر اول یک میلیون دلار را از حساب یک فرد میلیونر دزدیده است و شاید کم شدن مبلغ یک میلیون از حسابش چندان رقم قابل توجهی نباشد. اما نفر دوم احتمالا یک دلار از حساب افراد عادی که احتمالا اکثرا کارمند یا کارگر هستند برداشته است که با این حساب و احتمال تاثیر کم شدن ۱ دلار از حساب این افراد بر زندگی شان بیشتر از کم شدن یک میلیون دلار از حساب فرد ثروتمند هست. چون یک فرد معمولی یک دلار را می تواند برای کرایه روزانه مسیر خانه به محل کارش یا یک ساندویچی برای سیر کردن شکمش در یک روز باشد. و از طرف دیگه، این احتمال هم هست که فردی که قصد دارد یک میلیون بدزدد، به احتمال زیاد یک فرد ثروتمند را انتخاب می کند. چون در این صورت عذاب وجدان کمتری را تجربه می کند چون به هر حال او پول زیادی دارد.
با ان تفاسیر، ذهن من به این سمت متمایل می شود که جرم فرد دوم که یک دلار دزدیده سنگین تر است. اما به نظرم در اصل موضوع هر دو با یک نیت انجام شده ( إنّما الأعمال بالنیّات) و هر دو جرم یکسانی را مرتکب شده اند. و دادگاه ها و قضات می تواند با توجه به قوانین نظر تخصصی بدهند.
سوال دوم: نمیدانم!
سوال سوم: با توجه به جواب سوال اول که به این نتیجه رسیدم که هر دو جرم یکسانی را مرتکب شده اند، نمی توانم یکی را انتخاب کنم! (ماجرای الاغ معروف بوریدان) (:
(می توان بجای حبس آنها، از دانش و مهارت آنها در زمینه حک کردن حسابهای مردم، جهت ارتقاء امنیت سیستم های نرم افزاری بانکها استفاده کرد-یعنی با انجام این کار حبس شان را بخرند.)
آنقدر سوال جالب بود که علی رغم همیشه که دوست ندارم در اینجا جزء کامنته ای اول باشم ولی لینبار حسابی قلقلک شدم.
نمی دانم چرا ولی برای من این دو زیادم در مقام مقایسه نیستند (البته شاید اشتباه می کنم)
به نظر من ۱ دلار کمتر شدن باعث نمی شود که به زندگی کسی خدشه وارد شود چون مطمئنا این ۱ میلیون نفر در زندگی حداقل ۱ دلار را گم کرده اند. (البته از این حرف ها فاکتر گرفتم که :
تخم مرغ دزد عاقبت شتر دزد می شود
آن ها ۱ دلار را خودشان گم کردند ولی این کار بدون اجازه انجام شده
دزدی دزدیست و رقم آن مهم نیست)
در ضمن چون هر دو از یم روش استفاده کرده اند و برتری در روش وجود ندارد. آن کسی که ۱ میلیون را از یک نفر دزدیده تنبلی کرده(چون همه دنبال ۱ میلیون می آیند و پیگیر می شوند)
ولی کسی که ۱ دلا راز یک میلیون دزدیده حداقلش این بوده که فکر این را کرده که اگر از یک نفر بدزده طرف تا جایی که بتواند پیگیر می شود و اگر برنامه نویسی نکرده باشد، حداقلش این است که این کار را یک میلیون بار انجام داده(که این خود نشان از آینده بینی و سخت کوش بودن او دارد). حکایت ۱ دلار از یک میلیون دقیقا حکمت قبض های برقو تلفن و آب هست، می داینم حدود یکی دو هزار بیشتر است ولی کسی پیگیری نمی کند. ولی همین دیروز قبض برق شرکت آمد ۳۲۰ هزارتومان سریعا من اقدام به پیگیری کردم.
در جواب سوال اول: اول می خواستم بگویم من برای آن شخص یک سال زندان می دادم. (بعد یادم افتاد به کتاب “نا بخردی های پیش بینی پذیر” و بحث تکیه گاه ذهنی، چون جواب سوال دو را می خواستم این بدهم که نفری که یک میلیون از یک نفر دزدیده را زندانی می کردم، تا بداند مملکت صاحب دارد و آن یکی را آزاد می کردم) ولی باز هم در نتیجه تاثیری ندارد. اگر آن یک ۵ سال حبس بدهند من به این یک سال حبس می دهم.
جواب سوال دوم: نفری که یک میلیون از یک نفر را دزدیه به زندان می انداختم.
خیلی بیشتر سوال برمی گرده به “اخلاق در تصمیم گیری”
محمدرضا خواهشنا بعدا نظر خودت را هم اگر صلاح می دانستی با ما در میان بذار