یادمان باشد، یک عمر درس میخوانیم،
بارها آزمون میدهیم،
سالها کار میکنیم،
ذره ذره پس انداز میکنیم،
کتاب میخوانیم و مینویسیم…
تا موقعیت مطلوبی در جامعه داشته باشیم و اگر روزی، شریک رویایی رابطه عاطفی خود را دیدیم،
درخواستمان با پاسخ منفی مواجه نشود…
اما گاه چنان غرق میشویم
در درس
در آزمونها
در کار
در پول و پس انداز
در کتاب و مجله…
که شریک رویایی زندگی خود را می بینیم و از کنارش رد میشویم،
یا او را میبینیم و او به ما پاسخ رد میدهد
یا اگر در کنارمان است، ترکمان میکند…
ما میمانیم و درس و آزمون و کار و پول و پس انداز و کتاب و مجله
و زندگی تلخ و تکراری و ملال آوری که هر لحظه اش یک عمر به طول می انجامد…
پی نوشت: این داستان، رنج مشترک بسیاری از مردان موفق حوزه کسب و کار در اطراف ماست…
محمدرضای جان ، سلام
نمی دونم چرا هر چه تذکر بدهی که نوشته های قبلی ات را با احتیاط و تطبیق با نوشته ها و فکر کنونی ات بخوانیم ، بازهم مثل کودکان سرتق دوست دارم تو را هنوز از اول بخوانم ، نمی دانم مغز خنگم را چرا تلاش دارد نذارد که فعلا جور دیگری غیر از این فکر کنم که آدم ها را در زمان کنونی دیدنشان ضروری است به این شرط که همچون کتاب از اولین صفحات آنها را بخوانیم تا سیر مولف زندگی را همچون مطالب کتاب به درستی بفهمیم…
اما در پای این مطلب قشنگ ، ترانه ای رو که چند روز پیش شنیدن چند خطی اش در یک آهنگ با صدای مهران مدیری ( این قطعه برای اوایل دهه ۸۰ است) عجیب به دلم نشست… الان دیدم گذاشتنش در اینجا بی ارتباط هم نیست.. ( به نظرم شنیدن این آهنگ هم خالی از لطف نباشه و ترانه از سهیل محمودی جدیدا کم کار)
قصه غربت و سرگردونيـــــــــــامو
براي پنجره هــــــا زمزمـــــه كردم
همنفس با شباي ابري و دلتنــــــگ
غصه هامو بي صدا زمزمه كردم…
دنبـــــــــــال يه نيمه ي گمشده بودم
كه با هم يه سيب كامــل رو بسازيم
دنبال حريفي بودم كـــــه من و اون
زندگي مونو به پاي هم ببــــــــازيم
يه ستارم يه ستاره ي غريــــــــــــبه
گوشه ي يه كهكشـــون بي نهايـــــت
راه رو گم كردم و سرگردون و تنهام
وسط يه آسمــــــــون بي نهـــــــايت
گشتن و گشتن و تا هميــــــشه گشتن
به همه پنجره هـــامون سرك كشيدن
قصه مــن و تـــو مثل مهـر و ماهــه
جستجـــــــو حتي براي نرسيــــــدن
يه ستارم يه ستاره ي غريــــــــــــبه
گوشه ي يه كهكشــون بي نهايـــــت
قصه مــن و تــو مثل مهــر و ماهـه
جستجـــــــو حتي براي نرسيــــــدن
يه ستارم يه ستاره غريـــــــــــــــــبه
گوشه ي يه كهكشـــــون بي نهايـــت
راه رو گم كردم و سرگردون و تنهام
وسط يه آسمـــــــون بي نهايـــــت…
یاد فیلم فیس بوک افتادم که این فیلم با صحنه ای تمام شد که مارک زاکربرگ بعد از اینکه خیلی خیلی پولدار شد مرتب فیس بوک دوست دختر قبلی از دست داده اش را رفرش میکرد و بهش نگاه میکرد….
به نظر من مهم اينه كه چطور خوشحال تري
پس بهتره به جاي اينكه اين همه تخته گاز بريم و اخرش ببينيم اصلا خوش حال نيستيم يه كم راجع به خوشحال بودنمون بيشتر فكر كنيم
من به مهندسي مجدد راجع به بهتر زندگي كردن و خوشحال تر زندگي كردن اعتقاد دارم و در دوره هاي مختلفي از زندگيم اجرا كردم
پس استادان
موفقها
پولدارها
خيلي با سوادها
دانشمندها
يه كم فكر راجع به خودتون
سلام حواسم باشه که اینجوری نشم،نکته ی مهمی بود استاد مرسی.
این داستان، رنج مشترک بسیاری از مردان موفق حوزه کسب و کار در اطراف ماست!!!
………………………
چرا فقط مردها؟؟؟
يه كم بيشتر به دور و برتون نگاه كنيد متوجه ميشيد كه اين واقعا يه زخم مشتركه بين مردها و خانم ها.
نه چون از خانمها درخواست میشه
و مردها باید درخواست کنند
تا ابد فرصت نداریم، با دیده دل و بصیرت عقل زندگی زیباتر و کاستی ها محوتر میشوند.
اما واقعا سخته، امیدوارم بتونم
چقد ملموس اين حرفا برام
طي امسال همين اتفاق برام
سخت بود فراموش كردنش اما فراموش نكردمش فقط با گذر زمان كمرنگ شده
كاش بهتر تصميم مي گرفت اما فقط به فكر پيشرفتش اصلاً گوشش به حرفاي دلش نيست
گفت: گريه كردم خورد شدم دوستت دارم تو ايده آل مني اما از من عبور كرد
به همين سادگي!
يعني پيشرفت و جاه طلبي تا كجا مي تونه ارزش داشته باشه؟
مطمئنم به بهترين ها مي رسه اما …
زخم مشترك…. من دليل همنوايي خانمهاي ليست را نميفهمم!!
آهنگشو احسان خواجه امیری خونده
.
.
.
یه عمرِ با خودم میگم خدارو شکر خوشبخته
خدارو شکر خوشبختی ، چقد این گفتنش سخته
یه عمرِ با خودم میگم خدارو شکر خوشبخته
خدارو شکر خوشبختی ، چقد این گفتنش سخته
نه اینکه تو نمی دونی ولی این درد بی رحمه
یه چیزاییرو تو دنیا فقط یک مرد می فهمه
تمامِ روز میخندم ، تمامِ شب یکی دیگم
من از حالم به این مردم ، دروغایِ بدی میگم
…
(خصوصی)
سلام امیدوارم خوب باشید.
حقیقتش توی این چندروز صبر کردم و وقتی دیدم که پیغام منو تایید نکردید با خودم گفتم حتما دلیلی داشتید.به هر حال اینجا صفحه شخصی شماست و اختیار دارید.من فقط یه همدلی با یه دوست تو فضای مجازی کردم.!؟!
مطمئنا من مخاطب خاموش این صفحه باقی میمونم .قلم روان و زیباتونو میخونم .نمیدونم در زندگیتان بهترین چگونه معنا میشود من همان بهترین را برای شما آرزو میکنم.
متن بالارو هم چندبار خوندم .من فکر میکنم عشق یک اتفاق ِ نه یک انتخاب…..عشقی که انتخاب باشه با یک اتفاق از بین میره….عشق از قدرت زاده میشه ،عشق در منطقه قدرت به ظهور میرسه.قدرت به معنای بی نیازی ست.قدرت یعنی سرشار بودن .کامل بودن….و من فکر میکنم که مردان قدرت و مردان موفق میتونن عاشقتر باشند و کاملتر عاشق بشن…و عشق واقعیتری داشته باشند…..همه انسانها باید کشف کنند که عشق نیز همانند جاذبه زمین واقعیه و اینکه هر روز و هر ساعت و هر دقیقه عاشق شدن خیالی عاشقانه نیست بلکه حالت طبیعی بشره…زن و مرد ….پیر و جوان…موفق و ناموفق …قدرتمند و ضعیف …باید عشقو تجربه کنند تا زندگیرو واقعی ببینند…
رنج برای عشق زیباست .از دیدن رنجهاست که دریچه ها گشوده میشه .اندوه عمق داره و خودشو به رخ میکشه این رنجه که جهانی رو برای ما باز میکنه.برای همین ست که میگویم خدایا شادیهای سطحی را از من بگیر و رنجهای عمیق را به من عطا کن …رنج برای صیقل خوردن روح ما لازمه و میتونه تبدیل به یک فرصت خوب بشه……اما اینکه رنج رو تبدیل به یک ضیافت باشکوه زندگی تبدیل کنیم خلاقیتهای بیشتری رو به ارمغان میاره….
موفق باشید ،پر آرامش
من کامنتی رو حذف نمیکنم. احتمالاً در میان اسپم ها گم شده و دیده نشده.
در صورتی که کامنتی گذاشتید و دیدید تأیید نشده، دوباره آن را ارسال کنید.
سلام Farzaneh.P .
خوبي عزيزم
به شما اي ميل زدم
شاد باشيد
khastan tavanestan ast!! hatman nakhastinesh ostade man!!
albate hamino too facebooketoon ham comment gozastam vali khob kaar az mohkamkaari eib nemikone!!!!
روزنامه زندگیم را
نگاه کن
تیتر تکراری هر روزش
به تو می پردازد
به تو که مشتری صفحه حوادثی
و زیر عکست با فونت درشت
نوشته است
گم شده
در تاریخ یک روز پاییزی
صاحب این عکس با مشخصات فوق
از کنارم رفت و
از دلم هنوز نرفته است ..
زودتر بیا
می ترسم
سرنوشت روزنامه عمرم شبیه شرق..
به بهانه چاپ عکس تو برای همیشه بسته شود ..
.
.
زودتر بیا
برگرفته از وبلاگ” زمزمه هایی برای دلتنگی”
“هی فلانی! زندگی شاید همین باشد
یک فریبِ ساده و کوچک
آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را
جز برای او و جز با او نمی خواهی
من گمانم زندگی باید همین باشد.
…
استاد هدف از گفتن”يادمان باشد”
چيه؟! يعني اجازه نديم اين رنج تكرار بشه؟ يا يادمان باشد موفق شدن تاوان و هزينه ي بس سنگيني دارد؟
فرزانه جانم منظورت منم؟
منکه ایمیلی ازت ندارم
استاد چرا خودتون حواب کامنت ها رو نمی دهید؟من اولین بار بود که نوشتم.
راستی در کل حالت خوبه …؟
جمعه خیلی پرانرژی بودیا , ….
میهمان جدید نمی خواهید این هفته قربان ..؟
شب بخیر
من با این جمله (تا موقعیت مطلوبی در جامعه داشته باشیم و اگر روزی، شریک رویایی رابطه عاطفی خود را دیدیم) موافق نیستم.
درس و آزمون و کار و پول و پس انداز و … کارهایی هستند که همه کم یا زیاد انحام میدن و کمتر کسی پیدا می شه که روزشو با این فکر که زندگی ملال آورمو کنار میذارم شروع کنه .
اگر قرار بود انتخاب صادقانه ای داشته باشید چی انتخاب می کردید ؟
استاد چرا خودتونحواب کامنت ها رو نمی دهید؟من اولین بار بود که نوشتم.
راستی در کل حالت خوبه …
بسیار درگیرم. کامنتها رو روی موبایل کانفرم میکنم.
گفتگو:
– به استفاده از اسلحه اعتقاد داری؟
-بستگی دارد.
-به چی؟
-به اینکه در کدام سوی آن ایستاده باشم.
-کارسختیه؛اما میشه از جلوی اسلحه کنار کشید.نمیشه؟؟
سلام محمد رضا جان اين رنج به شريك رويايي هم آسيب ميرسونه چون دردناك و فراموش نشدنيه كه شريك رويايي كسي باشي ولي براي حفظ و ماندن شريكت كاري از دستت برنياد تنها به دلايلي كه شما عنوان كرديد
راستي چرا هميشه يه جاي كار ميلنگه!!! شايد به دليل اين باشه بيشتر آدمها كمال طلب يا ماكسيمايزرند(اگه درست گفته باشم)؟! حس برتري طلبي و بهتر بودن اجازه لذت بردن از زندگي رو به آدمها نميده
یا او را میبینیم و او به ما پاسخ رد میدهد
یا اگر در کنارمان است، ترکمان میکند…
اونوقت ما میمانیم یه زخم تازه…
هیچ وقت هم خوب نمیشه.هرروز وهرشب آزارت میده …
ولی زخمتو دوست داری چون یادگار بهترین لحظات عمرتو…
وروزنه ای ازامید که شاید روزی برگردد…
طفلی به نام شادی
دیریست گم شده است
با چشم های روشن براق
با گیسویی بلند به بالای آرزو
هرکس از او نشانی دارد ما را خبر کند
این هم نشان ما: یک سو خلیج فارس سوی دگر خزر
نمي خواي در مورد سمينار ۳۰ آبان يه توضيحي بدي استاد عزيز؟؟؟
؟؟؟
……………………….
در ضمن فاطمه جان من هنوز منتظر يه ميل از طرف تو هستم، واسه شروع يه دوستي…
من منتظرم…
این داستان، رنج مشترک بسیاری از همسران مردان موفق حوزه کسب و کار نیز هست.
دقیقا!
محمدرضا یادمه گفته بودی موفقیت منحصر به فرده و به تعداد آدما راه برا موفقیت وجود داره. خیلی وقتا شاید همین زندگی که از دید ما تلخ وتکراری و هر لحظه اش به اندازه ی یک عمر می گذره یک جور موفقیت و آرامش باشه. به هرحال این راهیه که خوده اون آدم موفق برا زندگیش انتخاب کرده با اراده و اختیار تام .
ارزو برای همه ی دوستانی بود که اینجان
بعضی وقتها یه احساسی داری به یه نفر در شرایطی فارغ از هیاهوی زمونه و این فارغ بودن از زمونه و مصلحت اندیشی اونو واست استثنا میکنه و ایه هم که نازل بشه فایده نداره یعنی بدون اون زندگی یعنی کشک خیلیها هستند در کنارت که حس خوبی باهات میدن اما اون مصلحت اندیشی برای بودنشون هست امیدوارم وارزو میکنم که کسی رو در زندگی حداقل یکبار خارج از پیش ساخته های ذهن و عرف زمانه و …. دوست داشته باشید در اینصورت هر اتفاقی بیفته رنج و شادیش ارزش داره کلا اینو دارم توی این روزا تجربه میکنم (بعضی وقتها مهندس وقتی نظر مینویسم و دوباره خودم میخونم یه علامت! واسم پیش میاد شرمنده که نمیتونم قشنگ بنویسم )خدا نگهدار
نسل من هنوز به جرگه مردان موفق حوزه کسب و کار نپیوسته ولی این موضوع در مورد خیلی از هم نسلی های من صدق می کنه….
تنها مسکنی ام که این درد تسکین میده رویاست…
(شرک رویایی رابطه عاطفی)
به قول خودت تو بحث رویا پردازی، خیلی وقتها با همون دنیای تو ذهنمون زندگی میکنیم و خیلی برامون مهم نیست که به واقعیت تبدیل بشه یا نه
شايد اين رنج، بهاي غرور خيلي از مردان موفق اطراف ما باشه. من اطمينان دارم چيزي غير از اين نيست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نازی !
گاهی این مردان برای بدست آوردن شریک عاطفیشان مثه همون پول و درس و کار تلاش میکنن بدستشم میارند اما به وسط راه که رسیدن میبینن وقت برا عاطفی بازی نیست شریک عاطفی رو ترک میکنن و میرن دمبال همون پول و کار و آزمون و اینجاست که شریک عاطفی ضربه میخوره همیشه شریک عاطفی ترک نمیکنه گاهیم تلاش میکنه برا نگه داشتن رابطه اما مردان موفق خیلی ضعیف عمل میکنن
اگه این زندگی باشه ، اگر این سهمم از دنیاس ، من از مزدن هراسم نیست / یه حسی دارم این روزا ، که گاهی با خودم میگم شاید مردم حواسم نیست ………………
فرصت ها را از دست میدهیم چون همیشه فکر میکنیم زمان هست. خیلی از انسانها زندگی مشترکشان را با عشق آغاز میکنند اما بعد دچار سردی میشوند بخاطر اینکه فکر میکنند عمری فرصت باهم بودن دارند. اما فکر کرده ایم به هر دلیل شاید فردا دیگر نباشد ولحظه لحظه باید عاشقانه زندگی کرد. در زندگی افراد موفق چون مسئله اصلی کمبود زمان است اولویت ها معمولا برای کارهاست نه زندگی مشترک.بنظر در دنیای امروز همه میتوانند آنچه که مربوط به شرایط اولیه وثانویه زندگیست را بطور مستقل بدست آورند اما این استقلال فردی انسانها رابیشتر نیازمند عشق کرده است. تنهایی، مسئله ایست که همه ما گاهی دچار آن میشویم و البته در یک رابطه عاشقانه درک متقابل از عشق لازم است. آنچه که همه ما به آن نیازمندیم آموختن چگونه پایدار کردن عشق است همه ما در روز مطالب زیادی می آموزیم اما یاد نمی گیریم چگونه باید یک عشق پایدار را تجربه کنیم.دوست عزیزم تنها کافی است درک عاشقانه ای از عشقت داشته باشی.نباید منتظر بود تا شرایط آن را پیش آورد باید خودت قلب و روحت را آماده آن کنی.
با آرزوی روزی که عاشقانه ترین زندگی را تجربه کنید.
سلام محمدرضا
خسته نباشی
میخواستم بدونم تو این دوره ی نبوغ زندگی دکتر شیری تدریس میکنی؟
هنوز جزئیات برنامه رو با دکتر هماهنگ نکرده ام. اگه زمانهای ما با هم جور باشه چرا که نه.
یادمان باشد…
هشدار خوبیه، شبیه داستان فیلم مرد خانواده نیکلاس کیجه
http://en.wikipedia.org/wiki/The_Family_Man
نقش اول فیلم رییس هیات مدیره ی یه شرکت، یهو بنابر اتفاقی برمی گرده به ۱۳ سال پیش جایی که قبلا بین کار و عشقش، کارشو انتخاب کرده بود، این بار عشقشو انتخاب می کنه و میشه مرد خانواده و مشغول به کار توی لاستیک فروشی میشه و دیگه حاضر نیست دوباره به ۱۳ سال بعد و اون زندگی اشرافی برگرده.
البته شاید اگه اون روز بین عشق و کارتون، عشقتون رو انتخاب می کردین، همیشه حسرت اینکه می تونستید یه روز چه قدر موفق باشید رو می خوردید،اصلا حسرت ویژگی ذاتی این دنیاست، که هیچی رو به دست نمیاری مگه اینکه چیزی رو از دست بدی.
رنج مشترک یا درد مشترک بسیاری از مردان و زنان موفق است :)…..
(من عاشق فکر و شخصیت این انسانم و یادآوری شعرهاش و نوشته هاش حتی اگر بارها بارها تکرارشون کرده باشم روحم و تحت تاثیر قرار میده) نوشته شما اول صبی روح من و کشوند سمت سمتش این شعر تقدیم به مشا :
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی…
من درد مشترکم
مرا فریاد کن…
(شاید شلوغی دنیا جای خالی آدما رو پر کنه ولی هممون اون ته مهای وجودمون میدونیم اینا فقط نویزه….مخصوصا اگر یکم باهوش هم باشیم)
باید هم ذایقه رو پیدا کرد….اونوقت تمام اون چیزایی که باعث جدایی میشه میشه دغدغه مشترک ….
به شاملو گفتن چرا شروع کردی به نوشتن گفت برای اینکه همذایقه ای نبود ولی بعد از آشناییش با آیدا شاهکارهاش پررنگ تر شدن و برای اولین بار عشق انسانی عشق دور از ساختن تصویر خیالی از معضوشق رو وارد ادبیات کرد….نبود اون هم ذایقه می تونه باعث موفقیت بشه ولی بودنش باعث جاودانگی میشه
یه اشتباه تایپی تصحیح میکنم منظورم از معضوشق معشوق بود …..از بدیهای سریع تایپ کردنه 🙂
امیدوارم تا روزی که به یه حداقل هایی از موفقیت میرسیم دیر نشده باشه
محمد رضا دیدی زمانی که احساس می کنی موفق ترین آدم دنیا هستی اتفاق می افته….
فکر کنم مهم ترین کلمه ی این متن “یادمان باشد” هست.
اگر به یادمان باشد قطعا” به نتیجه ی شما خواهیم رسید:
“من برای هر تصمیم خیلی فکر میکنم. اما پس از اینکه تصمیم گرفتم، دیگه بهش فکر نمیکنم. به خاطر همین «پشیمانی» در فرهنگ واژه های من وجود نداره”.
گاهی گمان میکردم که خوب می فهمم آدما رو بخصوص مردها رو !!!
ولی الآن واقعا گیجم ، کلی سوال در ذهنمه که اولیش اینه که چرا واقعا آدما لحظات اکنون رو به هزار امید می سپارند و نهایتا لحظه جادویی را به گذشته؟؟
دومیش اینه که این رنج ، رنج لذت بخشیه ؟؟؟ (منظورم یه جور مازوخیسمه)
سومیش اینه که واقعا واقعا و واقعا این حس عاطفی اینقدر ارزشمنده که آدما -همگی- یه روز حسرت داشتن این احساسو خوردن یا می خورن و یا خواهند خورد؟؟؟؟
(این برداشت نشه که من این حس برام ارزشمند نیست، اتفاقا این روزها ترسم از اینه که نکنه برای من زیادی ارزشمنده!!!!)
افراد موفق با این تصور غلط که موقعیت بالای اجتماعی امروز دائمیست از عشق غافل می مانند در حالی که موقعیتهای اجتماعی مقطعی و تنها و تنها عشق است که می ماند.
سلام
محمدرضا،پشیمون که نشدی؟ کلی هزینه کردی که به اینجا رسیدی. البته من این کار زنان و مردان موفق رو خالی از خودخواهی نمیبینم.نظرشما چیه؟
من برای هر تصمیم خیلی فکر میکنم. اما پس از اینکه تصمیم گرفتم، دیگه بهش فکر نمیکنم. به خاطر همین «پشیمانی» در فرهنگ واژه های من وجود نداره.
MR30
حرفاتون رو گرفتم. ولی باید منتظر آینده بود. من میگم یه خرده این افراد باید به اطرافیانشون توجه کنن همش واسه خودشون نباشن.یعنی یه جورایی یکسری شخصیتها در زندگی این افراد وجود دارن که حق دارن کنارشون باشن.
سلام
من خواننده وبلاگ شما هستم البته به تازگي شما رو پيدا كردم و مطالبتون برام جالبه و آرزوي موفقيت مي كنم.
اما اين پست خيلي احساسي بود و ترجيح دادم چيزي بنويسم:
من هم در اين شرايط بودم و مي تونم حس كنم چي مي گي
اما من هيچ تلاشي هم براي دوباره بدست اوردنش نكردم چون اون موقع دلخور بودم اما هيچ وقت ديگه كسي مثل اون پبدا نكردم يعني حسم ديگه خوب نشد‘ اينكه تو پاسخ نوشتي پشيمون نمي شي از سر حرصت و مطمئنم يك روزي مثل من پشيمون مي شي .
راستي ما خيلي چاكريم و دوست داريم ‘ ادمهاي صادقي مثل تو كه رو سايت حرفاشون رو بزنن خيلي كم.
برات آرزوي موفقيت مي كنم .
راستي اين واژه شريك رويايي خيلي باحال بود .واژه هايي كه براي بيان احساس به كار مي بري متفاوت است.
يا علي
سلام
من همیشه فکر می کنم در مورد عشق و علاقه و دوست داشتن پشیمونی وجود داره و اگر دو طرفه باشه و دوباره رابطه برقرار باشه از اولش هم بهتر می شه .
رسیدن به ارزوهامون گاهی تاوان سنگینی داره … کاش وقتی بفهمیم که دیر نشده باشه …
محمدرضای عزیز تو داستان مردان را نوشته ای بذار من داستان زنان رابگویم(البته از نظر خودم و من به خوبی شما نی تونم بنویسم)
یک عمر درس می خوانی
دل به کسی نمی بندی تا به هر کسی نگفته باشی دوستت دارم
حیا و نجابت را حفظ می کنی
کتاب می خونی تا یاد بگیری خیلی چیز ها رو
ولی اگر روزی احساس کردی کسی می تواند همراه زندگیت باشد
نمی توانی به او بگویی
چون متهم می شوی به بی حیایی – چشم سفیدی
اگر دختر کم سن وسالی باشی می گویند سنش کم است احساساتی شده
اگر سنت بالای ۲۵ باشد می گویند حتما کسی نیومده سراغش خودش دست به کار شده و…
تا کسانی این دختر را انتخاب می کنند
اگر زیبا باشد میگویند باهاش ازدواج کن پسر زیبایی است چیش از یک مهندس کمتره
اگر پولدار باشد می گویند باهاش ازدواج کن زندگی خوبی برات می سازد
اگر تحصیلات خوبی داشته باشد می گویند باهاش ازدواج کن
اگر خانواده خوبی داشته باشد می گویند خانواده دار است باهاش ازدواج کن
و…
وهمه هم فکر می کنند این دختر بد بخت خیلی خوشحال است که چنین خواستگاری براش پیدا شده
اگر بگوید آره باید یک عمر با کسی زندگی کند که دوستش ندارد
اگر بگوید نه شاید بعد ها با مردی زندگی کند که اصلاً دوستش ندارد و شاید هم برای همیشه بدون همراه باقی بماند
ای مرد موفق این رنج مشترک بسیاری از زنان موفق یا ناموفق است فرقی نمی کند موفق باشد یا نه …
معصومه جان، داستان اینگونه هم می تونه باشه:
یک عمر درس می خونی و از احساساتت، نگاهت و افکارت مراقبت می کنی تا پاک و ناب باقی بمونند. تو دانشگاه با یکی از سال بالایی ها ازدواج می کنی و شوهرت می شه مخاطبِ همه دوست داشتن هات. زندگی ِ خوبی دارین تا چند سال و هر کس شما دو تا را می شناسه فکر می کنه هر دو شانس آوردین که همدیگر را دارید. شوهر اما اولویت اولش کارش ِ و تو با اختلاف اولویت دوم هستی. البته این چیزی بوده که موقع ازدواج پذیرفتی و به کارآفرین بودن همسرت افتخار می کنی و همه سختی هاش را هم می پذیری. اما تو فکر شوهر هست که اغلب کارآفرین های موفق زندگی خصوصی شون را از دست می دهند. حالا تا کی این رابطه همسری می تونه ادامه داشته باشه و چه کار می شه کرد تا این فکر از سر شوهر گرامی بیرون بشه که آقاجون مجبور نیستی زندگی خصوصی خوبی نداشته باشی، خدا می دونه. رابطه را نمی شه یکطرفه حفظ کرد اما کاری که می تونیم بکنیم اینه که مواظب خودمون باشیم، بیشتر مواظب خودمون باشیم در مقابل این مردان ِ موفق ِ کارآفرین که خیلی هم خوب سخنرانی می کنند. در نهایت همه ما تو این دنیا تنها هستیم و نباید بذاریم بیش از حد دوست داشت هامون حجابی بشه برای این تنهایی ِ بالنده
زندگي بسياري از آدمهاي ساده اي كه دارن زندگي ميكنند همينطوره ،حتي وقتي داري با اون شريك عاطفي زندگي ميكني آنچنان غرق در چيزهايي كه گفتين، حالا به انواع مختلف ميشي كه حتي يادت ميره تلاش هايي كه داري ميكني براي آرامش داشتنه در كنار اون طرف،از حال و از بودن در كنارش لذت نمي بري به اميد آينده اي كه با اين تلاش ها قراره بسازي….
در واقع حال رو فداي آينده اي ميكني كه اصلا معلوم نيست اونقدري كه داري براش تلاش ميكني ارزشش رو داشته باشه يا نه….
ولي چه ميشه كرد اگر تلاش نكني و همينجوري بموني هم كه نميشه:-)
گاه آنقدر وسیله مارا مشغول خود میکند که هدف را گم میکنیم…. گاه بهترین فرصتها در کنار ما هستند و ما خود را غرق در مسایل کم اهمیت میکنیم….. گاه برای مسایلی خیلی تلاش میکنیم که پس از رسیدن میبینیم ارزش تاوان داده شده را نداشتن فقط باعث شدند تا از بقیه شانسها باز بمانیم….
من همیشه معتقدم : “عشق چند بار ذر نمیزند”
حس عاطفی خوب یا همان عشق موهبتی است که خداوند به هرکس نمیدهد پس این فرصت زیبا را باید غنیمت شمریم…
ولی نمیدانم چه داستانی است انگار انسانها دوست دارند در روابط عطفی انکار شوند تا مورد محبت صادقانه واقع شوند…
همیشه احساسات بی ریا و صادقانه را با بی تفاوتی از کنارش میگذرند… دریغ اینکه این همان کلید طلایی از سوی خداوند برای آنهاست…
سلام محمد رضا ,شب بخیر
همیشه اونی که ما ادما میخایم, نمیشه
اگر همه چیزارو با هم بهمون بده, زیادی خوش به حالمون میشه؛
هر جوری که بخوایم , با ما بازی می کنه
بهای سنگینی ایه…
اين نوشته منو ياد يكي از دلنوشته هاي خودم انداخت :
یه ترانه واسه خوندن
یه بهانه واسه موندن
همشون توی خیا لن
یا که اینن یا که اونن
من واسه ستاره بودن
یه دنیا آرزو دارم
من می خوام تو آسمون ها
رنگ آبی رو بکارم
تو همیشه توی خلوت
کنار ستاره و ما ه
من همیشه تک وتنها
زیراین برگ درختا
نمی دونم تا کی باید تنها بمونم
شایدم تا آخر عمر بی پناه وبی کس بمونم
ما همیشه هممون تنها وغریبیم
شایدم برای اینکه نمی خوایم تنها بمونیم
فك ميكنم ۱۴يا ۱۵ساله بودم كه نوشتمش
سالهای سال می گذرند و حسرت دوباره دیدن حتی برای یه لحظه تو دلت می مونه.
هر وقت میخوایی نگاهی به گذشته بندازی زخمی رو میبینی که هنوزم تازه است و عمیق
این حکایت سالهای سال منه رنجی که به دوش می کشم
کاش کمی جسور بودم …