فوکویاما پس از توقف موقت صدور ویزا برای ایران و سوریه و سودان و لیبی و سومالی و یمن و عراق، جملهی زیر رو توییت کرده:
Painful to be American right now (در حال حاضر، آمریکایی بودن دردناک است).
دوستی که خیلی علاقمند به مطالعه است، اما بیشتر حُبّ کتاب داره و مثل خیلی از ما به ندرت فرصت مطالعه پیدا میکنه، برای من پیامی فرستاده بود که محمدرضا. من راجع به این آقا کمی جستجو کردم، خیلی جالبه که این با اون باورهاش، این جمله رو گفته.
منم نوشتم: اتفاقاً این با «همون باورهاش» باید «همین جمله» رو میگفت.
نه دوستم پیام دیگهای فرستاد و نه من حوصلهی توضیح بیشتری داشتم.
این مکالمهی تصادفی از این جهت در ذهنم پررنگ باقی موند که چند ماهی بود در فرصتهای آزادم، دو کتاب از فرانسیس فوکویاما رو میخوندم و اگر چه چند هفتهای بود که به پایان رسیده بودند، اما اونها رو از روی میزم برنداشته بودم و در حال دریافت و ارسال اون پیام، تصویرشون جلوی چشمم بود (یکی که معروفتر و کلاسیکتره به اسم پایان تاریخ و واپسین انسان. دیگری که کمی کمتر خونده شده و مورد بحث قرار گرفته به نام نظم سیاسی و زوال سیاسی).
داشتم با خودم فکر میکردم که یکی از آفتهای اندیشه و اندیشیدن در میان ما، خلاصه شدن و فروکاسته شدن انسانها، کتابها، کشورها، تمدنها، رویدادها و کسب و کارها در یک کلمه، یک جمله، یک صحنه و یا یک خاطره است.
این مسئله باعث میشه که در درک و تحلیل محیط و رویدادها ضعف بیشتری داشته باشیم.
پی نوشت: جمله رو سرچ کردم که اسکرین شات توییتر رو بگذارم براتون. اما متاسفانه ما چند سالی هست که برای بیت و بایتها هم ویزای ورود به کشورمون رو صادر نمیکنیم. به همین علت، دسترسی به سایت توییتر نداشتم. فقط به سطر اول نتایج جستجوی گوگل اکتفا کردم. در حسرت اینکه بتونم کلیک کنم و به روال همیشه، حرفم رو براتون با عکس مستند کنم.
آخرین دیدگاه