دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

دکترا نمیخوانم: ساعت رولکس برای شکم گرسنه

از سال ۸۰ که مدرک لیسانسم را با معدلی بالا، از دانشگاه صنعتی شریف گرفتم تا سال ۱۳۸۴ باید دائماً جواب دوستانم را میدادم که چرا فوق لیسانس نمیگیری. دو باری هم کنکور شرکت کردم و با رتبه خوب در دانشگاه خودم قبول شدم اما نرفتم. سال ۸۶ که کارشناسی ارشد مدیریت را از دانشگاه شریف گرفتم (با رتبه و معدل بالا) باز تا امروز، دوستان زیادی می پرسند که چرا ادامه تحصیل نمیدهی و  دکترا نمیگیری…

ادامه تحصیل در مقطع دکترا

پراکنده در جاهای مختلف جواب داده ام. اما گفتم یک پاسخ تفصیلی اینجا بنویسم…

مقدمه اول:

یک واقعیت وجود دارد. نباید نظام آموزشی، به مسیر رشد و پرورش ما جهت بدهد، این ما هستیم که مسیر رشد خود را انتخاب و ترسیم میکنیم.

شاید سالها بعد، علاوه بر دکترا و پست دکترا، پست پست دکترا، پست پست پست دکترا و … هم در دانشگاه ها شکل گرفت. یعنی ما دیگر باید زندگی خود را تعطیل کنیم و تا دم مرگ به در دانشگاهها دخیل ببندیم؟

هر درجه تحصیلی معنا و مفهوم و کارکردی دارد.

اجازه بدهید که اول در مورد کارشناسی بگوییم.

خود کارشناسی یکی از ترجمه های غلط و طنز آمیز است. کارشناس کسی است که سالها تخصص و تجربه دارد. ما هر کسی که چهار سال در دانشگاه میچرخد و غذای ارزان میخورد و روی صندلی های سفت دانشگاه، مینشیند و اس ام اس بازی میکند و با تقلب در پایان ترم نمره ای می آورد، کارشناس مینامیم!

لیسانس واژه متفاوتی است. لیسانس یعنی مجوز. چیزی مثل جواز کسب!

من وقتی لیسانس مهندسی مکانیک گرفتم، یعنی میتوانم و مجازم با این دانش، امرار معاش کرده و حق دارم در مورد آن حوزه، تا حد دانشم اظهار نظر کنم.

من باید چند سال در آن حوزه کار کنم تا به یک «کارشناس» به معنای واقعی کلمه تبدیل شوم.

به همین دلیل، در عمده کشورهای دنیا، مردم رشته لیسانس خود را با نگرشی به بازار کار و نیازهای روز جامعه، انتخاب می کنند.

فوق لیسانس یا کارشناسی ارشد، برای کسانی است که میخواهند در یک حوزه خاص عمیقتر شوند. عموماً وقتی معنی پیدا میکند که کسی لیسانس خوانده و مدتی در آن حوزه کار کرده و سپس تصمیم میگیرد به دانش خودش در آن حوزه عمق دهد.

مثلاً من مکانیک خوانده ام، سالها در صنعت کار میکنم، میبینم حوزه کنترل و اتوماسیون حوزه جذابی است که دانش من در آن محدود است. به دانشگاه برمیگردم تا دانش خودم را در آن حوزه خاص ارتقاء دهم. طبیعی است کسی میتواند این مقطع را به پایان ببرد که معلومات خود را در حوزه ای با رعایت روش شناسی علمی، به نتایجی کاربردی تبدیل کرده و گزارشی از این فعالیت (تحت عنوان تز یا مقاله) ارائه نماید

دکترا برای کسانی است که رسالت خود را تولید علم و پیشبرد مرز دانش جهان در یک حوزه تخصصی می دانند.

——————————————————————————————————

مقدمه دوم:

اما در ایران تعریف متفاوتی در ذهن مردم است. همه فکر میکنند تا جایی که وقت و استعداد دارند باید این مقاطع را درست یکی پس از دیگری ادامه دهند!

کارکرد اصلی هم، نه دغدغه توسعه دانش و مهارت فردی است و نه پیشرفت علم. عمدتاً یک عنوان است.

این را از اینجا میفهمم که میبینم برخی دوستانم در دوره دکترا، درد  دل میکنند که باید هر هفته یک مقاله بخوانند! این خود نشان میدهد که مقاله خواندن، یک «درد» است نه «غذایی برای یک روح گرسنه علم».

——————————————————————————————————-

اما حالا دلایل من:

– ما در شرایط امروز کشور، در عمده رشته ها – نمیگویم همه. میگویم عمده – مصرف کننده دانش تولیدی جهان هستیم یا اگر هم نیستیم بی دلیل دست به تولید دانش زده ایم (فقط برای حفظ پرستیژ کشور و رتبه های علمی). ما هنوز یک مصرف کننده صحیح هم نیستیم. به همین دلیل مدرک کارشناسی هم، زیادتر از نیازمان است.

شاید به همین دلیل مسئولان امر، ده ها واحد درس عمومی را به مجموعه دروس دانشگاهی افزوده اند تا این چهار سال به هر حال به شکلی پر شود!

من کارخانه های بنز و بی ام و و برخی از برترین صنایع دنیا را از نزدیک میشناسم و بارها بازدید کرده ام. مرکز طراحی آنها پر از کسانی است که لیسانس (یا به قول آنها دیپلم مهندسی) دارند و یکی دو نفر دکتر هم برای پرستیژ به مدیریت برخی واحدها منصوب شده اند. من نمیفهمم اگر تولید بنز با لیسانس ممکن است چرا داشتن انبوهی فوق لیسانس و دکترا، به مونتاژ پژو منجر شده است!

– در بسیاری از حوزه ها ما هنوز Generalist هم نداریم پس چرا باید به دنبال Specialist برویم.

در رشته خودم عرض میکنم. وقتی هنوز در بسیاری از رشته های دانشگاهی ما، هنوز «ارتباطات و مذاکره» را به عنوان یک درس ارائه میدهند و این دو حوزه کاملاً تخصصی از هم تفکیک نشده اند، بیشتر شبیه شوخی خواهد بود که من بروم دکترا بگیرم و مثلاً به طور خاص در خصوص

«تفاوتهای الگوهای مذاکره درونسازمانی بین زنان و مردان با سن ۳۰ تا ۴۰ سال در مشاغل خصوصی و بنگاه های کوچک و متوسط در کلانشهر های ایران»

تز بنویسم!!!!

شاید بعد از نوشتن این تز، به من به جای «مهندس شعبانعلی» بگویند «دکتر شعبانعلی». اما من هر بار که دکتر صدایم کنند فکر میکنم دارند مسخره ام میکنند! شاید آنها نفهمند چه میگویند اما من که میدانم معنی دکتر چیست…

– شاید یکی از کارکردهای مدرک دکترا، تدریس در دانشگاه ها باشد. اما واقعیت این است که هدف من بزرگتر از تدریس دانشگاهی است. من در حال آموزش به مدیران اقتصادی کشور هستم و فکر میکنم آموزش امروز آنان، فوریت بیشتری دارد تا آموزش جوانان فردا. اگر فردا اقتصاد کشورم، مثل امروز باشد، جوانان کشور شغلی نخواهند داشت تا بتوانند از آموخته های دانشگاهی خود استفاده کنند…

– تجربه امروز ایران و جهان نشان داده که بزرگترین تغییرات اقتصادی و مدیریتی و صنعتی جهان را نه دانشگاهیان نظریه پرداز، بلکه صنعتگران عملگرا ایجاد کرده اند. انتخاب با ماست که در زمره کدام گروه باشیم اما من گروه دوم را ترجیح میدهم.

– مبحث هزینه فرصت نیز بحث مهمی است که همیشه به آن اشاره کرده ام. وقتی من میتوانم به جای ۵۰۰۰ ساعت وقت گذاشتن و اخذ مدرک دکترا (با هدف اینکه عنوانی به القابم اضافه شود) ۲ یا ۳ کتاب ارزشمند تألیف کنم که برای ده ها هزار نفر از هم وطنانم مفید فایده واقع شود، خیانت به جامعه است که عنوان و لقب خودم را به نیاز مردم جامعه ام ترجیح دهم.

خلاصه اینکه به نظر من، نیاز امروز جامعه من مدرک نیست. بلکه ما نیازمند دانشمندانی عملگرا  و مطالعه محور هستیم که علم روز دنیا را بیاموزند و آن را همچون لباسی بر قامت فرهنگ و جامعه ما بدوزند و ما را از این عریانی که گرفتار آنیم نجات دهند. ادامه تحصیل در دانشگاه، یکی از روشهای علم آموزی و دانش اندوزی است که ۱۵ سال فعالیت دانشگاهی و صنعتی در ایران و جهان، به من به تجربه ثابت کرده که برای ایران امروز، اگر هم یکی از روشهاست قطعاً بهترین روش نیست.

من ضمن احترام به همه دوستان عزیزم که در دانشگاهها در خدمتشان هستم، احساس میکنم کار کردن با مدرک دکترا در بسیاری از رشته ها در شرکتهای ایرانی مانند به دست داشتن ساعت رولکس برای کسی است که در پرداخت هزینه تخم مرغ شام خود هم دچار بحران است…

یا شبیه پرتاب کردن ماهواره به سمت آسمان، در شرایطی که هواپیماها به سمت زمین سقوط میکنند.

یا شبیه مطالعه بر روی فن آوری نانو، در کشوری که خط کش ها در ابعاد سانتی متر هم درست اندازه نمیگیرند.

یا شبیه…

استراتژی ادامه تحصیل محمدرضا شعبانعلی

——————————————————————————————————-

پیشنهاد میکنم دوستانی که تمایل به گذاشتن کامنت دارند:

۱- کامنتهای قبلی را بخوانند تا حرفهای تکراری دوباره مطرح نشود.

۲- پست «جسور باش» را در اینجا بخوانند…

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


665 نظر بر روی پست “دکترا نمیخوانم: ساعت رولکس برای شکم گرسنه

  • سولماز گفت:

    سلام
    من به درس خوندن و یادگیری خیلی علاقمند بودم اما بعد از دوره لیسانس و ۴ سال بودن در فضای آموزشی دانشگاه و خرخونی ها و نامردی ها و جزوه ندادن و … بی خیالش شدم…
    من ادامه تحصیل ندادم چون دووس داشتم کار عملی کنم و نتیجه اش رو ببینم و احساس پیشرفت و یادگیری داشته باشم.
    الآنم برنامه نویس کامپیوتر هستم. گاهی دلم می سوزه که ادامه تحصل ندادم البته با دیدن کسایی که ادامه تحصیل دادند اما به دردسر ها و استرس ها و تک بعدی شدنش نمی ارزه
    خیلی از خوندن نوشته اتون و صریح الهجه بودنش لذت بردم و برای بقیه دوستانم هم فرستادم

  • سایه گفت:

    جانت روشن..انسان بزرگ

  • حسين مهرآسا گفت:

    با عرض سلام و ادب

    ممنون از وقتي كه گذاشتيد و مطالبتون رو نوشته و در معرض نقد قرار داديد.
    از نظر مني كه شايد به نحوي همه اين مراحل و پشت سر گذاشتم ، عرض مي كنم كه شما خوب نوشتيد ولي اصلاً حرف هاي خوبي ننوشتيد.
    مطالب شما بيش تر از اينكه به صورت يك تحليل علمي و مستند باشه ، بيشتر شبيه حرف هاي پدربزرگ مرحوممه ،
    فوق العاده عاميانه و بي محتوي ولي در عين حال داراي قالب و ساختار بسيار زيبا . . .
    به نظر من شما مي بايست ادبيات مي خونديد به جاي مهندسي مكانيك.
    چون يك مهندس ( به خصوص مهندس مكانيك) در حين تحصيلش فقط يك چيز يد مي گيره
    ” هر پديده فيزيكي ، متافيزيكي ، انساني و . . .داراي عوامل موثر به وجود آورنده ، تشديد كننده و مرتبط و نامرتبط هستش كه هدف هر فرمول و تحقيق و تز و نظريه ، ارتباط بين اين عوامل هستند ”
    با توجه به اينكه شما هنوز به اين پيش نياز نرسيديد ، شما نبايد ادامه تحصيل بديد ، بلكه مي بايست برگرديد يك بار ديگه درساي ليسانستون رو با يك ذقت بيشتر و البته رويكرد متفاوت مطالعه نماييد.
    در نهايت از همه دوستان معذرت خواهي كرده و اعلام مي دارم كه موارد مذكور فقط اظهار نظرات شخصي مي باشد.
    با تشكر

    • سمیه گفت:

      با شما موافقم جناب مهر سا.
      هنگام خواندن پست چرا دکتری نمی خوانی به ذهنم خطور کرد این سطور بیشتر به نوشته یک نوجوان می ماند تا یک فارغ التحصیل دانشگاه شریف.

      • حامد گفت:

        شما واقعا این نوشته را با نوشته یک دبیرستانی یکی میکنید.
        از شما که به اصطلاح دکتر هستید بعیده.
        واقعا کجاش غیر منطقیه؟ خوندن و حفظ کردن دروس تئوری مخصوصا در کنکور که همش تکرار است و تکرار که کاری دشوار نیست کما اینکه دو بار این کار کردم. یه بنده خدایی میگفت اونایی که سریع میرن دنبال دکتری بدون این که وارد بازار کار شده باشند به این دلیله که نمیتونن با ارشدشون کار کنن یعنی کار بلد نیستند.
        فرق مهندس ( اونم به معنای واقعی کلمه ) با به اصطلاح دکتر هایی مث من و شما همینه.

      • آقائی گفت:

        من هم با نظر کسانی که نظر مهندس رو قبول ندارن موافق هستم. البته به نظر برخی جمله ها می تونست مودبانه تر باشه. یکی از مسائل مهمی که باید دقت کرد اینه آیا باید برای ابراز مخالفت از چیزی لزوما از آن فرار کرد؟ یقینا اینطور نیست. برخی مسائل هستند که برای ابراز مخالفت خود با اون یا با برخی جنبه های اون باید سراغ اون رفت. مثل مدرک گرفتن. البته زشته که کسی به خیال اینکه دکتر و مهندس صدا بشه به درس و گرفتن مدرک رو بیاره، ولی راه این مسائل دوری از اون نیست. چرا که کسی که واقعا دوست نداره که به این القاب شهرت پیدا کنه و این رو از ته دلش باور داره، این چنین آدمی شایستگی این رو داره که مهندس و دکتر بشه و بسیاری از کارها رو با علم از روی زمین بر داره. چراکه اگه چنین آدمی که چنین درون و ضمیری داره از مدرک دوری کنه کسانی میرن سراغش که عشق دکتر و مهندس صداشدن کشته شون؛ و معلوم نیست که کاری از پیش ببره چرا که از ابتدا خودش رو می بینه. لذا باید رفت سراغ مدرک و در محیط دانشگاه نیز با دانشجویان فعال و اساتید آگاه و عالم آشنا بشه تا در کنار اونها بتونه دانش خودش و مطالعاتش رو پر بارتر کنه. البته من فکر می کنم نکته ای که بسیاری از دوستان مخالف مدرک میگن بر این مبناست که میخوان با حس مدرک گرائی صرف (بدون مطالعه کتابها و مقالات) مبارزه کنن و بگن که اصل مطالعه و تحقیق هستش که من موافقم ولی این هیچ منافاتی با رفتن در محیط دانشگاه به ویژه در سطح دکترا نداره که غالبا اهل تحقیق هستن و با اساتید تاپ اون رشته سر کار خواهند داشت و تجربه و علم اونها دستگیرشون خواهد بود.

    • مصطفی گفت:

      این نوع حرف زدن شما، یک نوع موضع گیری کاملا احساسی است و گمان می کنم برای پر کردن خلاءی که با خواندن متن جناب مهندس دچارش شدید این پاسخ را دادید.
      آن چیزی که مهندس در مورد آن حرف می زند فرهنگ کارآفرینی است، این که بتوانی علمی که داری را در خدمت بگیری و کاری بوجود آوری و ارزشی تولید کنی، نه اینکه صرفا مدرک بگیری و برای دل خودت علمت را افزایش دهی.
      من فکر می کنم مخاطب این متن، بیشتر کسانی بودند که توانایی کار کردن و کار آفریدن و تولید دارند نه کسانی که می خواهند با گرفتن مدرکی، سمتی کسب کنند و امرار معاش کنند.

  • محمد گفت:

    دکتر یا مهندس x: با جا قوانین ترمو دینامیک اینا رو بخون شاید بدردت خورد ایشالا به حق چهارده تن.

    ۰- خیلی دیگه از خود متشکر بودن هم خوب نیست. توهین نباشه ولی تو شریفیها کم نیست این حرکت که بیشترشم تو خالی هست. خیلی دیدیم و شنیدیم.

    ۱-میخوای بخون میخوای نخون چه جلافتا!. اونای که اینقدر بیکارند که زندگیشون یه دهه تعطیله که اقای x میخواد کپه مرگشو بزاره یا نه چه بیکار یا بی-آر یا پاچه-خوار ایی هستند. ایشتینی؟ نیوتونی؟ گوسی؟ گالیله ای؟ هابر ماسی؟ مانه ای؟ ونگوگی؟ آها شما خودتو با بیل گیتس اشتباه گرفتی یا جکسون پلاک … باید نقاشیهاتو دید.

    ۲- قربون دستت همون plc تو ببند نمیخواد یه احمدی نژاد دیگه واسمون بشی و مدیریت صنعت و از این کارای گنده و دهن پر کن بکنی. گند میزنی به امواتمون. والا یه نون ساده خوردن خیلی شیرینه. نکن. شما که شریف خوندینو همه دوستتون دارند نکن. آفرین.

    ۳-اگه دروس دانشگاهی ایران اینقدر فشله پس چرا از علی آباد کتول هم بچه ها پذیرش از دانشگاههای خوب میگیرند؟

    ۴-اگه کشورای صنعتی میخواستند مثل شما فکر کنند که نظریه پردازی اولوویت ندارره، اینقدر هزینه در هنر و علوم محز و مجرد و بحث های کلامی و ریاضی محض و … رو از سر قبر باباشون آوردند؟ کاملا در اشتباهی مهندس. همون دکترا نخون که فردا استاد میشی البته با پارتی چون علمتم زمان بوق دچرخست از شواهد عمر و شرو ور تو مخ ملت میکنی.

    ۵- به قول سعدی مشیناسیش که ایشالا. جان مهندس تو نیز اگر بخفتی به از آن که در پوستین خلق افتی. بخواب که واسه سلامتیت هم مفیده و پریشان حال نمیشی و اراجیف تحویل خلق بدی فرداش

    ۶-اخه اگه همه مثل دکتر عزیزمون x فکر کنند که این همه نبوغی که از ایده های اولیه با ظاهر مسخره تو طول زمان ایجاد شد اتفاق نمی افتاد. اگه مادام کوری نظرش با اقای x یکی بود اگه ماکسول به حرفت گوش میکرد اگه جان نش اومده بود ازت تقاضای ارشاد کنه و خیلی های دیگه…الان همه جای دنیا ایران بود.

    ۷-دو تا موضوع در ادامه تحصیل وجود داره: یکی لذت اکتشاف و حتی خیال پردازی در قالب چهارچوب علمی قابل قبول و یکی حل یه مشکل موجود در جامعه و صنعت. دلیل نمیشه که کسی بخواد یکی رو به دیگری برتری بده. شما دومی رو ترجیح میدید و بس. ربطی نداره اولی غلط باشه یا بدرد کشوری بخوره یا نه. عموما در جوامعی مثل ایران پاکستان هند چین کره جنوبی امثال شماها زیادند پس هیچوقت هم علوم انسانی قوی ندارند و نخواهند داشت. در عوض اروپا و امریکا همیشه رو به پیشرفت تعریف شده و جامعه پویاست چون تکیه بر علوم انسانی دارند نه میل لنگ بنز.

    ۸- ماؤو میگه که مادر من آشپز بی نظیریست ولی سواد نداره اما خواهرم متخصص تغذیست ولی آشپزی بلد نیست. دکتر x امر کردند باید از شر همه خواهرا خلاص شیم ولی نمی دونه که آشپزی مادرای ۲۰۰ سال آینده رو خواهرای امروز پیشنهاد دادند.

    دیگه عرضی نیست. در قالب دوستی بخون.

    • مرتضی گفت:

      سلام؛
      ولتر توسط همسر صیغه ایش ناخواسته مسلمون شده بود بنده خدا !
      خودش میگه من راضی به ایجاد کم و کسر در اجزای بدنم نشدم، کار اختلاف به محضر شرع و قاضی کشید. قاضی که آدم منصفی بود حکم داد چوب در آستین من کنند!
      وقتی کامنتت رو خوندم، آخرش دیدم نوشتی : در قالب دوستی بخون، یاد همون قاضی منصف افتادم. اصن یه وضی.
      من 😐
      ولتر 😐
      قاضی 😐
      دوستی 😐
      انصاف 😐

    • حامد گفت:

      نمیشناسیش به خدا نمیشناسیش که این طوری حرف میزنی؟؟؟؟
      تا حالا شده یه کاری برای علم کنی و مجانی در اختیار دیگران قرار بدی تا اونایی که وسع مالیشون نمیرسه بخونن.
      البته برای خودم عرض نمیکنم شکر خدا این قدر خدا بهم داده که حالا حالاها بی نیاز باشم)
      کاش خدا شعور حرف زدنو بهمون عطا میکرد.

  • ک گفت:

    ای بابا….چی بگم والله…

  • پریا گفت:

    با سلام به طور کلی با بی هدفی تحصیل را دنبال کردن، موافقم نباید این کا را کرد. من لیسانس کامپیوتر دارم در دانشگاه چیزی برا کار یاد نگرفتم خودم هم در سطح بالا چیزی تمرین نکرده بودم برا بازار کار . خب تصمیم گرفتم ارشد اقتصاد بخونم به خاطر علاقه بعد دیدم با این رشته نمیشه در ایران کاری کرد تصمیم گرفتم ارشد مدیریت مالی بخونم که در ایران یه دانش نوپا محسوب میشه. و روش خیلی کار نشده. علاقه زیادی هم به تحقیقات دارم اما اگه یه روز پول دراوردن و گذران زندگی دغدغه ی شخصی ام باشه و ببینم ادامه تحصیل درد منو دوا نمی کنه تحصیل را کنار میذارم. الان یکی از برادرهام دکتریش رو مونده تموم نکرده هنوز . الان ۱۱ سالش برا دکتری تموم شده و علتش هم اینه که بی هدف رفته دکتری با لیسانسش که برق است داره کار میکنه درامدش خوبه اما دکتری یه رشته دیگه هسته ای داره می خونه و چون به کارش نیومده نتونسته هنوزم تمومش کنه. چون بی انگیزه شده. بعضی ها میرن دکتری اما سخت و خیلی دیر تمومش میکنن علتش همون بی هدفی یا انگیزه ی بی ربط مثل فرار از سربازی یا موندن در تهران و … است.

  • مهدي گفت:

    باسلام واحترام
    من درحالي صحبت دوستانه اي روعنوان ميكنم كه بامدرك كارشناسي مهندسي عمران دريك شركت توليدي باحقوق يك ديپلمه كار ميكنم وميدونم الان ميگيد ادم ناتواني هستم.اماهرجا براي كار درسازمانهاي دولتي رفتم به دربسته خوردم ودرشركتهاي خصوصي هم كاربا حقوق خنده اوري پيشنهاد ميكردن كه كفاف هزينه شخصي خودمو نمي داد.اونجا فهميدم اين مدرك گرفتنها همه الكي وهمه بخاطرتلف كردن عمرمون هستش كه كاملا مارواز لذتهاي ديگه زندگي باز ميداره .بازهم ازديدگاه انقلابيتون تشكر ميكنم.

    • فاخری گفت:

      با عرض سلام خدمت دوست گرامی مهدی عزیز.مهندسی عمران یکی از رشته های پر کاربرد در دنیاست.حتی اگه کسی در دنیا بهتون کار نده که بعیده یا حقوق کمی بده شما گزینه دیگری برای امرار معاش داری.شما میتونی در آزمون نظام مهندسی به منظور کسب پروانه اشتغال در دو حوزه نظارت و طراحی ساختمون شرکت کنی و از سهمیه خودت استفاده کنی.در ضمن اگه با حق امضات واسه کار در شرکتی اقدام کنی با احترام بیشتری باهات برخورد میکنن.البته اگه خودتو شایسته مدرک مهندسی عمران میدونی و فقط به خاطر صرف مدرک مهندسی و اسمش نرفتی دانشگاه.موفقیتت مستدام.

  • فرشید گفت:

    سلام

    دقیقا!

    پشت این همه مدرک گرایی ، چشم و هم چشمی ، تنگ نظری ، کوته فکری، و حسادت شدید وجود داره!

  • مینا گفت:

    تنها نیستم! فقط همین…

  • elyas گفت:

    سلام مهندس/ خیلی وقته منتظرم کسی بلند شود تا این حرفها را گفته و بر روی کاغذ بنویسد/ تازه حرفهای شما را شنیدم اما الان سه سال است پس از لیسانس ادامه تحصیل ندادم / رشته ام عمران واین سه سال عملا وارد بازار کار شده ام چونکه مثل شما فکر میکردم و این مدت از بکار بردن علم در عمل لذت میبردم. وخود را از دوستانم که فوق لیسانس خوندن موفقتر میدانم.

  • نوبد گفت:

    سلام اقای مهندس.من دانشجوی ترم ۴ مکانیکم دانشگاه گیلان(سراسری).انگیزه ام برای ادامه به خاطر بازار کار ضعیف مکانیک ودر کل اغلب رشته های فنی از بین رفته.حق انصراف ندارم ازطرفی می خوام بدونم برای ارشد چه رشته ای به لحاظ بازار کارمناسب تره؟من دوست دارم نفت بخونم.ایا این درسته؟در کل برای کسی مثل من که لیسانس مکانیک می خونه راه نجات چیه؟

  • آزاده گفت:

    خیلی اتفاقی با وبتون آشنا شدم با سرچ تو گوگل با عنوان “دکترای مهندسی شیمی ” تو صفحه یازدهم به سایت شما رسیدم پستتونو که خوندم از دیدن دویست و خورده ای نظر هنگ کردم تصمیم گرفتم اونا رو هم بخونم . من امشب با خوندن پست های شما و نظرات دوستان چیزای زیادی یاد گرفتم. یه دنیا ممنون از شما و دوستان عزیزی که تجربیاتشونو در اختیار بقیه قرار دادن. با آرزوی موفقیت بیشتر برای شما و دوستان عزیز

  • محمد گفت:

    سلام ، جناب شعبانعلی عزیز
    من بیشتر کامنت های دوستان و پاسخ های شما رو خوندم ،
    و یک مطلب هم از شما در مورد تحصیل در رشته های بین رشته ای خوانده بودم ،
    به نظر شما برای من که رشته لیسانس ام کامپیوتر بوده ، برای ارشد چه شاخه ای از مدیریت می تونه خوب باشه ؟
    و اینکه چه شاخه ای از خود کامپیوتر برای ارشد و دکترا الان کمه ؟ ( به قول شما داریم برای آوردن کارشناسان خارجی التماس میکنیم و منت میکشیم )
    ممنون .

  • محمدمهدی معادی خواه گفت:

    سلام.
    از مرور و مطالعهٔ آرشیو وب سایت شما خیلی چیزها یاد گرفتم.

    مشکل ادامه تحصیل بدون توجه به هدف اصلی از این مسأله ناشی میشه که حدود ۸۰ ساله که تفکر قالبی و غالبی (!) وجود داره که میگه مدرک بگیر نون دولت رو بخور. کارمندهای ادارات و دستگاه های مختلف ما برای اضافه حقوق ادامه تحصیل میدن… اما اگر به جای ادامه تحصیل مثلاً طرح یا ایدۀ درخشان یا بازده بیشتر از دیگران داشته باشن، تشویق نمیشن و «اضافه حقوق» ی در کار نیست…درس خوندن شده جون کندن برای رشته های طلایی آینده دار (!) و برای فرار از کار فنی و یدی و… واگرنه چرا رشتۀ فنی تو دبیرستان های ما عموماً مال دانش آموزهای ضعیفه؟ تحصیل دانشگاهی در ذهن خیلی ها راهی برای فرار از کار آزاد و چسبیدن به دولته.

    اما دربارۀ بحث پیشرفت علمی تو وضع فعلی ایران ما، این به نظرم میرسه، هرچند صاحب نظر نیستم؛ ما اونقدر به شدت عقب موندیم و عقب نگه داشته شدیم که الان برامون امکان نداره به سلسله مراتب هرم پیشرفت عمل کنیم… از سر و ته و وسط و بالا و پایین هرجا دست بده، علی رغم تمام مشکلات مثل فساد و مدیریت غلط و …، می خوایم مثلاً پیشرفت کنیم…
    موفق باشید و زکات علمتون رو منظم بپردازید که سخت مستحقیم 🙂

  • نجمه گفت:

    سلام آقای مهندس
    مدتیه هر روز به سایتتون سر میزنم چون حقیقتا سرنخهای خوبی بهم داده، همینجا دوست دارم برای همه حسن نیتی که در تلاشهاتون قابل حسه، بهتون تبریک بگم.
    چند ماهه مدرک دکتری برقمو گرفتم، ۱۰ ساله در دانشگاه تدریس می کنم که ۷ سالش بطور رسمی بوده، و کمتر از یک ساله که یه شرکت ثبت کردم که ای کاش خیلی زودتر برای اون اقدام کرده بودم.
    هر سال تو نظرخواهی دانشجوها به عنوان استاد برتر معرفی میشم اما الان تو صنعت و بازار، خودم یه شاگرد نوپا هستم، و واقعا سخته با مدرک دکتری شاگردی کردن، البته گاها قبولش از طرف دیگران سختتره تا کسی مثل من، اما مصر هستم که در کسب و کارم برنده باشم حتی اگه به اندازه یه دوره لیسانس-فوق لیسانس-دکتری زمان ببره.
    افسوس این همه وقت صرف کردن صرفا در محیط دانشگاه رو نمی خورم چون آدمی شدم با توانایی بالا در آنالیز و حل مسائل تئوریک مرتبط با رشته خودم. مشکلم الان ارتباط دادن اون تئوریها با صنعت موجود کشوره.
    بگذریم 🙂
    یه درخواستی داشتم، در حال حاضر نمی دونم تو این پله های اول چطور باید شریک بگیرم، چطور باید نیرو جذب کنم اونم برای پیاده سازی ایده هایی که الان فقط در ذهن دارم یا هنوز به محصول نرسیده و اینکه چطور باید قرارداد ببندم که هم انگیزه کار و تحقیق رو در مجموعه خودم زنده نگه دارم و هم خودم ایده و سودم رو از دست ندم. در خواست من اینه که در صورت امکان راهنماییم کنین که از کجا باید شروع کنم، چی باید بخونم، از کی باید مشورت بگیرم.
    پاینده باشید

    • یاسر گفت:

      سلام
      ائیده امروز شما برنامه کاری فردا صبح کسی دیگر است. دست به کار شو و به خدا توکل کن. حتی اگه ایده ات دزدیده شه بازم شما هستید که فقط اون ایده را می توانید به بهترین نحوه انجام دهید اما:
      ما برای یک کسب و کار خوب یک مدیر خوب باید باشیم و یک مهندس خوب
      شاید مهندس خوبی برای ایده خود باشید اما نتونید خودتونو در راستای برنامه ها هدایت کنید. پس دست به کار شوید و سئوالاتتونو به صورت ساده و در ابعاد کوچک نه کلی بپرسید تا بتونید به هدف خود برسید. موفق هستید من مطمئن هستم. یا علی

  • مرتضی گفت:

    سلام؛
    محمدرضا جان؛
    این مطلب آقای مجتبی لشکربلوکی در دنیای اقتصاد هم جالبه.
    http://www.donya-e-eqtesad.com/news/736291/

  • سروین گفت:

    اقای مهندس خیلس وقت بود که احساس درک شدن نداشتم.صحبت های شما در خصوص مدرک گرایی معرکه بود.یه راهنمایی ازتون میخوام.من لیسانسم ریاضی هست وفوث لیسانسم رو برنامه ریزی درسی خوندم.انگیزه ام هم فقط پیدا کردن کار با درامد معمولی بود ولی با این وجود بعد ازاین همه زحمت با ماهی ۵۰تومن تو دبیرستان به عنوان نیروی ازاد تدریس میکنم.شما بگین چیکار کنم؟برای دکترا بخونم؟اصلا کجادنبال کار بگردم؟خسته ونا امید شدم دیگه…..توروخدا راهنماییم کنین

    • ناشناس گفت:

      من فوق لیسانس محیط زیست دارم و ریاضی تدریس میکنم و انقد تدریسم خوبه که شاگردام ماه اول دو برابر شدن. سعی کن در همین کاری که هستی بهترین باشی. این بهترین راهه.

  • ازدیوانگی میخندم گفت:

    سلام وخسته نباشیدب اقای شعبان علی
    البته ب نظرم کسی مث شماکه با باور وارزش زندگی میکنه تنهاخستگیش نگاه کردن به انسان های بیهوده اطرافش هست.
    من اتفاقی ب نوشته های شمابرخوردم واقعامعرکه است.
    اگه باورکنیدالان ب سختی نفس میکشم واشکام داره میادآه…….همه نوشتههاروخوندم حرفاتونوکامل قبول دارم چقدخوندن این حرفادردناک.
    من ترم۲تموم کردم مهندسی پرتوپزشکی میخونم دانشگاه ازاد.
    وقتی ترم اول تموم شدب خودم گفتم چی ازاستادهایادگرفتی جواب:هیچی فقط هدررفت پول و زمان وبجای ماندن فرسودگی عواقب استرس هایی ک داشتی.
    میخام چیزی بگم ک ب چشم تودانشگاه میبینم.
    آغازترم۹۵%پسرباتیپ ساده۵%فشن ۹۰%دخترافشن ۱۰%ساده ازنطرافکارمنحرف هم درصداش نزدیک ب همینا….
    که وسط ترم تبدیل میشه ب ۹۵% فشن۵%پسرباتیپ ساده و۹۹%دخترافشن۱%ساده تاسف بار……
    ۹۵%دانشجوهاخوابکاهی ۹۰%:خرج تحصیل خوابگاه خوراک و+دختراپوشاک متنوع میطلبن وبااین تورم حالا فک کن ک این دانشجو۲تادرسشوپاس نشه تودانشگاه ازاد بدتراونجاست ک ازخانواده پرجمعیت باشه….میدونیدچ اتفاقی میافته با کمال شرمندگی میگم : روت نمیشه ب خانوادت بگی پول بفرست عاقبت گرفتن دوست پسروتامین مخارج وبدترش رهاشدن وحالا موندن اون دختریاپسرباعادتش وذهن وروح خسته نتیجه جای گزین فرد دیگه وچرخه این روند۵%دیگه درس میخونن ک یاخانواده بافرهنگ وپیگیری دارن یاوجدان دارن
    نمره گرفتن۵۰%تقلب۱۵%پارتی۳۰%هرزگی۵%میخونن
    خودم سرامتحان ترم چندین باردیدم دخترایی ک ب دلیل رابطه نامشروع بامراقب ک سن باباشون امتحان و پاس میکنن من تازه ترم۲ام بایدباشنیدن این وضع دیوانه شدوخندید
    حرف زدن ازعلم برای چنین افرادی نتیجه ای جزمسخره شدن نداره
    عقب ترازاون چیزی هستیم ک فکرشومیکنیدبجای اینکه فکرکنیم چجوری علم جابدیم بایدطالبشوتودانشگاه راه بدیم اول فکرکنیم یعنی کاری کنیم ازمون ورودی دانشگاه اونایی بپذیرک لیاقتشودارن اون موقست ک ب همه توهین نمیکنم ولی دانشگاه ماک ب انداره ی شهراندازه مدرسه باشه کافیه
    من در مقابل شماازنظرعلمی هیچم ولی ایناگفتم چون هیچ وقت شما نمیتونین امروزتوسن من وموقعیت وطرزنگاه امسال من باشید.
    موفق وپیروزباشیدآقای شعبانعلی
    ب امیدفردایی بهتربرای ایران

  • سارا گفت:

    سلام. من فقط يك چيز كه در مورد شخص شما برام جالبه مي خوام بگم.
    من البته در دانشگاهي با سابقه درخشان و مثل شما با رتبه يك درس نخوندم اما هميشه از ضعف بزرگي كه سيستم آموزشي ما (مثل خيلي سيستم هاي ديگه مون داره) ناراضي بودم. هموني هم كه خوندم مفيدش سر جمع يك ترم ميشد نه الكي ۴ سال!
    از اينكه همكلاسي هام ( جوگيرانه و بدون فكر و تصميم درستي ) بلافاصله شركت كردن براي ارشد تعجب مي كردم.
    جان كلام اينكه عميقا با حرفهاي شما موافقم.
    اينكه ديدم به كامنتها اينقدر دلسوزانه پاسخ دادين برام خيلي جالب بود. (من خودم اعصاب بحث كردن ندارم :ي )
    فقط دوست داشتم اينو بنويسم:
    اينكه من اولين بار حرفاي شما رو تو برنامه ماه عسل بود اگه اشتباه نكنم شنيدم.
    خيلي مهمونها به برنامه ها دعوت مي شدن كه مجري ازشون مي پرسيد براي ادامه تحصيل، و اونا خيلي سريع با افتخار ميگفتن اگه خدا بخواد قصد دارم و فلان و ….
    يادمه وقتي از شما سوال شد براي دكترا، خيلي قاطع گفتيد نه و همين دلايلو گفتيد.
    مي خواستم بگم اون نه گفتنه اينقدر به دل من نشست و اينقدر برام قشنگ بود كه تا مدتها هر وقت بحث ادامه تحصيل مي شدم صحبت هاي شما رو مثال مي زدم و مي زنم ….
    تا اينكه امروز يكي از دوستانم همين مطلب رو برام ايميل كرده بود و من از طريق ايميل به كامنتدوني اين مطلب رسيدم.
    اين حرفها به نظرم منطقي ترين حرفهايي بود كه تو اين سيستم بيمار ميشد شنيد.
    ببخشيد كه اينهمه حرف زدم. فقط براي اينكه دوست داشتم قسمتي از موج مثبتي كه شنيدن حرفهايي شما براي من داشت رو برگردونم.
    به اميد تصحيح ساختار آموزشي مملكت
    مويد باشيد و برقرار.

  • پژمان گفت:

    سلام و ادب خدمت دوستان محترم

    منم نظرم با نویسنده وبلاگ موافق هستش.
    ما باید در هردوره از تحصیلمون بتونیم از اون استفاده کنیم و درآمد داشته باشیم. درغیر این صورت آب در جوغن کوفتن است.
    حال اگر شرایط مناسب نیست این مشکلیست بس بزرگ برای جوانان ما.

  • زینب گفت:

    جانا سخن از زبان ما می گویی ….
    منم هم ارشد ریاضی کاربردی گرایش تحقیق در عملیات دارم، با این که مثلا با آگاهی این رشته را انتخاب کردم اما بعد از ورود به بازار کار خیلی سرخورده شدم ، با این که استادم هر وقت من رو می بینه بهم می گه چرا نمیای ادامه تحصیل بدهی من نمی تونم دقیقا بهش بگم چرا ولی حالا با استفاده از ادبیات و استدلال شما می توانم دلایل قابل توصیفی برای خودم و دیگران داشته باشم
    پاینده باشید

  • khaste گفت:

    سلام آقای شعبانعلی.
    من الآن در حال رفتن به سوم دبیرستان هستم و در بهترین یا در یکی از بهترین مدرسه های اصفهان درس می خوانم.
    مدرک گرایی از همین دبیرستان و رقابت برای کنکور شروع شده .الآن ما سر کلاس شیمی می نشینیم و فقط تند تند جزوه می نویسیم که “یون ها شکننده اند چون اگر به آنها ضربه بزنی قطب های + و – …” ولی یکبار نمی رویم آزمایشگاه تا با چکش توی سر یک بلور نمک بزنیم و ببینیم که یک قطعه از آن جدا می شود.
    در فیزیک ما خوانده ایم که در حالت پرتاب جسم به سمت بالا اگر اصکاک نداشته باشیم و… چه قدر زمان طول می کشد تا جسم به بالاترین سطح برسد و ازین جور موارد.اما هیچ وقت از ما نخواستند که برویم وسط حیاط و یک کاج را به بالا پرتاب کنیم و با توجه به زمان رفت و برگشت تخمین بزنیم چه قدر بالاتر رفته ، سرعت پرتاب چه قدر بوده است.
    از ما نخواستند وسیله ای درست کنیم که با آن بتوان نیرو را اندازه گرفت و بعد با آن شتاب گرانش را اندازه گیری کنیم و….
    چیزی که می خواهند حفظ نکات محض کنکوریست ،کروم در لایه ۳ در زیر لایه d به فلان دلیل ۵ الکترون دارد و حواستان جمع باشد طراحان همین نکته را هزار بار پیچ و تاب می دهند که آن ها که بلد هستند هم اشتباه کنند،این فرمول فیزیک را برای فلان حالت خاص حفظ باشید چون طراحان خیلی استفاده کرده اند،اگر سوال این گونه مطرح شد این فرمول باید استفاده شود و…و…و….

    من که حالم از این وضع بد می شود و برای همین هم تصمیم گرفتم که برای شرکت در المپیاد کامپیوتر تلاش کنم که به نظرم علمی تر است و راه بهتری است.

    به هر حال دوست داشتم نظر شما را در مورد این که ایران الآن به چه نیروهایی در زمینه های مختلف نیازمند است بدانم.

    • به عنوان کسی که علاقه بسیار زیاد به کامپیوتر و برنامه نویسی دارم و هنوز هم بزرگترین لذت زندگی من مطالعه در مباحثی مثل هوش مصنوعی و الگوریتم ژنتیک است، المپیاد کامپیوتر رو یک لذت معنوی غیر قابل جایگزین میدونم که ذهن تو رو جوری باز میکنه که تا آخر عمر حتی اگر در حوزه علوم انسانی کار کنی، از نتایج خوبش بهره مند میشی.
      اما شاید به عنوان روش ورود به دانشگاه، احتمال موفقیتش کم باشه.
      من به نظرم این یکی دو سال قبل از کنکور رو تحمل کن و بعدش به شکلی که فکر میکنی – و من با تمام وجودم باور دارم که درست فکر میکنی – زندگی کن.
      البته توصیه من اینه که اگر تا امروز ۱۰۰% وقتت برای کنکور میگذشت، حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد وقت رو برای مطالعه آزاد، آزمایش، تجربه، دیدن فیلم های مستند علمی، جستجو در سایتهای علمی و … بگذار.
      اکثر دوستان تو ممکنه به تو بگن که این روزها هر دقیقه اش هم مهم است!
      اما واقعیت اینه که استرس بیهوده ای که بهت وارد میشه، کارایی حافظه بلندمدت تو را به شدت تحت تأثیر قرار میده.
      مطمئن باش با در نظر گرفتن کمی وقت آزاد و مطالعه جنبی و کاربردی، هم احساس بهتری به زندگی پیدا میکنی و انگیزه ات بیشتر میشه (که نقشش در کنکور از هنر تست زدن خیلی بیشتره) و هم اون ۸۰% تو بیشتر از ۱۰۰% وقتی که الان میگذاری اثر داره.
      میدونم موفق میشی و آرزو میکنم همه دانش آموزان هم نسل تو، مثل تو فکر کنند. اون روز میشه دلمون رو به آینده این کشور خوش کنیم…

  • پونه گفت:

    من فرصت نكردم كامنت ها ر ا بخونم اما نكته اي كه فكر مي كنم بايد اضافه كنم،‌ اينه كه علاوه بر بيمار بودن اقتصاد و صنعت ايران كه نياز به دانشمندانی عملگرا و مطالعه محور دارد؛‌ خود جامعه است كه ديدش فقط شده ادامه تحصيل درحالي بيشتر از نياز به تحصيلات و آموزش هاي آكادميك نياز به آموزش هاي فرهنگي داريم و به نظرم فقر شديد فرهنگي تو ايران وجود دارد. مثال اش را هم هركسي مي تونه روزانه ببينه. در حالت خاصتر آدم ها شخصيتشون در جامعه اي شكل مي گيرد كه به خاطر همين فقر فرهنگي مهارت هاي پايه زندگي كردن را ندارند،‌ وارد زندگي هاي جديد مي شوند و مي خواهند آدم هاي تازه هاي را تربيت كنند درحاليكه خودش اين مهارت را بدست نياوردند.

  • ramin گفت:

    سلام
    نمیشه همه حرفارو قبول کرد شاید یکی واقعا علاقه داره و می خواد ادامه بده،
    حرفاتون بد نیست ولی نه در مورد همه،
    استفاده کردم

    • shabanali گفت:

      رامین جان.
      من هم بخش قابل توجهی از دلایلی که آوردم شخصی بود (مثلاً موقعیت علمی که الان دارم و احساس میکنم شاید مدرک بهش چیزی اضافه نکنه و …)
      قطعاً اگر کسی علاقه به تدریس یا تحقیق داره یا اساساً علاقه به یادگیری داره، خیلی گزینه خوبیه. فقط بعداً نباید یادش بره که به خاطر علاقه رفته درس خونده و به طلبکار جامعه تبدیل نشه (دیدی بعضیها می نشینند و آه و ناله میکنند که جایگاه ما این نیست و حق ما رو خوردند و ما … سال پشت میز و نیمکت مینشینیم و درس میخونیم و الان درآمدمون اینه و …).

  • سارا گفت:

    سلام. ببخشید من نتونستم نظرات بقیه رو بخونم. اینجانت بعد از لیسانس خیلی دنبال کار گشتم. سه سال. نمی گم نبود بود با حقوق بسیار پایین.اولین کاری که پیدا کردم چون سابقه نداشتم توی فرم نوشتم حقوق توافقی که صاحب کارخونه زنگ زد و فرمود ماهی ۶۰ تومان با کلی وظیفه …. بعد از سه سال هم یه کار با حقوق ماهی ۱۲۰ تومان البته به شرط مجردی…
    اینجا بود که رفتم برای ادامه تحصیل آشنایی بیشتر با صنعت و شاید یافتن کار بهتری . که البته آشنا هم شدم ولی متاسفانه مجبور شدم بعد از فارغ التحصیلی برم شهر دیگری. حالا اینجا هم با سی سال سن دریغ از یه فرصت… من تو فوق لیسانس زحمت زیاد کشیدم… الان فکر می کنم باید میرفتم سر همون کار ۶۰ تومنی زمانی که ۲۳ سالم بود. باید می رفتم؟
    الانم به ادامه تحصیل فکر می کنم به امید کار… الان جز حق التدریس با یه حق الزحمه نا معلوم کاری نمی تونم بکنم…
    به نظر خودم تو رشته من صاحب کارخونه فقط به فکر درامدش هست البته قطعا خیلیا هم اینطور نیستند. خاطرات بد زیاد دارم. الان راهی دارین جلوی پای من بزارین؟ چون از الان شروع کردم واسه دکترای ۹۳…

  • رضا گفت:

    مهندس جان اگه یه راهنمایی بکنید ممنون می شم. تو وضعیت خیلی بدی گرفتار شدم

    • shabanali گفت:

      راستش. من احساسم اینه که حالا که تا این مرحله جلو اومدید، رها کردن کار به نظر درست نمیاد. من اگر بودم، سعی میکردم با صرف «حداقل انرژی قابل قبول» این مسیر رو ادامه بدم…

  • رضا گفت:

    سلام
    من الان سال دوم دکتری مهندسی عمران در یک دانشگاه دولتی هستم. تحصیلم رایگان است و از نظر مالی هم مشکلی ندارم. امتحان جامع را گذرانده ام و در ابتدای کار تز هستم. مسئله این است که به هیچ وجه به کار پژوهشی در این زمینه علاقه ای ندارم. چند وقتی است که به فکر انصراف هستم. ورودم به دوره دکتری هم دلایل زیادی مثل فرار از سربازی و فرار از تغییر محیط و مقام اجتماعی و … داشت و علاقه به پژوهش به هیچ وجه دلیل ورود من به دکتری نبود. الان مانده ام چکارکنم. قطعا همه اطرافیان بدون استثنا با انصراف من مخالف هستند و مرتبا دو سال هدر رفته در صورت انصراف را به من گوشزد می کنند. همه می گویند اگر انصراف دهم دیر یا زود پشیمان می شوم.اگر نظری دارید، لطفا بیان کنید.

    • محمد گفت:

      رضا جان منم شرایطم با شما یکسانه، تو بهترین (یا کاندیدای بهترینی!) دانشگاه تهران درس میخونم و سال سومم و تصمیم دارم انصراف بدم. کاریو کن که دلت شاد باشه، مدرک اونقدر ارزش نداره یه سال خون جیگر بخوری واسش!

    • پریسا گفت:

      آقا رضا دقیقا برادر من هم دکترای عمران دانشگاه تهران میخونه.الان بعد چهار سال رفته انصراف بده و همه خونواده هم درگیر همین ناراحتی هستند ولی خود برادرم محکم جلوی همه واستاده!

  • ناشناس گفت:

    سلام- یک نگاه کلی به کامنتها کردم- مطلب شما رو قبلا خونده بودم- یکی از کامنتها خواسته بود از اونایی که میخوان دکترا بخونن بپرسید چرا… مطمئنا دلایل ادمها فرق داره.

    من ۴ ساله ک فوق لیسانسم را گرفتم- از یه دانشگاه دولتی خوب تو تهران و بلافاصله اومدم سرکار- پارتی نداشتم- دوران دانشجویی بصورت پروژه ای یک جا کار می کردم. اونموقع تقریبا درامدم افتضاح بود- اما بعد دفاع از م خواستم رسما بیام بعنوان یک نیرو

    چون تو محیط دانشگاه خیلی سر درس خوندن اذیت شده بودم با خوشحالی بی خیال درس شدم و اومدم سرکار
    الان بعد ۴ سال

    می بینم همه رفقای دانشگاه یا نزدیک دفاعشون یا بالاخره دکترا رو شروع کردن

    خودم هم از نظر درامدی به سقف مالیاتی خوردم و چون نوع کارمون یکجورایی پاره وقته

    ترجیح میدم

    کمتر بیام سر کار که این همه مالیات ندم

    خوب طبیعی هست که بر اساس قانون چشم وهم چشمی تحصیلی اولین فکری که به ذهنم میرسه اینه که برم جزوه بگیرم – در س بخونم برای کنکور

    حالا اگر خدا خواست و قبول شدم

    میرم دکترا هم میخونم

    کلاس زبان و یک سری کلاس دیکه هم میرم

    ولی از اونجایی که همه دور و بریها م دکترن ترجیح میدم منم به جای رفتن به کلاسهای دیگه برم دکتر بشم

    .

  • سید حسین مقیمی اصل گفت:

    من علاقه دارم حالا که کارشناسی مکانیک را گذرانده ام
    ارشد فنی هم بخوانم در حالیکه امکان پذیر نیست در واقع
    می خواهم GENERALIST باشم همینطور SPESIALISTهم نیستم حاضرم راه سکاکی را طی کنم اما نمیدانم چگونه این کار را بکنم لطفا مرا حداقل برای دکتری فنی راهنمایی بکنید با تشکر

    • shabanali گفت:

      حسین جان. من صورت سوال رو کامل نفهمیدم. اینکه مشکل ادامه تحصیل در رشته فنی چیست؟
      راستی. خواهشاً اگر خواستی دکترا بخونی (فنی) در رشته ها و زمینه هایی بخون که ما داریم برای آوردن کارشناسان خارجی التماس میکنیم و منت میکشیم. مثل اتوماسیون صنعتی. که البته تو کشور ما هم متخصص هست، اما کمه

      • بیژن گفت:

        ما چند صد نفر دکتر محیط زیست و بهداشت محیط تو ایران داریم.
        در عین حال که خیلیاشون زبان نمیدونن.
        در ضمن حتی یه تصفیه خونه فاضلاب صنعتی تو ایران نیست که مطابق شرایط طراحیش در حال کار باشه.

        تز خیلی از این اقایون هم در این مورده.
        ؟؟؟؟؟

  • نفیس گفت:

    فرهنگ..فرهنگ..فرهنگ..امان از فرهنگ به سبک ایرانی که همه چیز در ظواهر خلاصه میشه حتی علم!!لقب ظاهری دکتری درس خوندن ظاهری توی دانشگاه و پاس شدن ظاهری و مدرکای ظاهری و کار کردن های با بی سوادی و در نتیجه ظاهری همه و همه ریشه در فرهنگ!ظاهر بین ما داره!!فرهنگ..فرهنگ..فرهنگ..به امید روزی که فرهنگ اصلاح بشه تا سبک علم آموزی هم اصلاح بشه..
    یا علی..

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser