دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

مرثیه‌ای برای یک قربانی: یوشیکی ساسای

اگر شما هم مانند من از پزشکی دانشی نداشته باشید اما، به موضوعات مرتبط به سلول‌های بنیادی یا همان Stem Cells علاقه داشته باشید، به احتمال زیاد «یوشیکی ساسای» را می‌شناسید. ساسای از جمله معدود دانشمندان مطرح حوزه‌ سلول‌های بنیادی بود که گاهی در مقالات و مصاحبه‌های عمومی‌تر، گزارش این نوع تحقیقات را به زبانی ساده‌ و قابل فهم برای عموم هم توضیح می‌داد.

ساسای، دانشمندی که ده‌ها تحقیق معتبر و ارزشمند را در حوزه سلول های بنیادی انجام داده و مرزهای علم را در این حوزه به شکل غیر قابل انکاری جلوتر برده بود، پس از فشارهای روانی گسترده رسانه‌ای که به وی تحمیل می‌شد، چند روز پیش، خودکشی کرد.

یوشیکی ساسای را به خاطر تحقیقات گسترده‌اش درباره نحوه تولید بافت بخش‌های مختلف بدن انسان از سلولهای بنیادی می‌شناسند. نشریه Nature در سال ۲۰۱۲ زمانی که درباره او می‌نوشت، این نابغه ارزشمند را اینگونه توصیف کرد: «مهندسی بافت: کسی که مغز انسان را می‌سازد».

طی سالهای اخیر، ساسای محققان جوان متعددی را هدایت کرده و پرورش می‌داد. او از جمله استاد راهنمای پروژه‌ی STAP بود. پروژه‌ی STAP توسط یک دانشجوی سی ساله به نام هاروکو اوبوکاتا پیگیری می‌شد. در این پروژه تحقیقاتی تلاش بر این بود که با استفاده از طراحی فرایندهایی خاص، از سلولهای عادی، سلولهای بنیادی ساخته شود. این مقاله نیز در میان ده‌ها مقاله‌ی دیگری که طی این سالها به سرپرستی و مسئولیت ساسای منتشر شده بود، در ماه ژانویه ۲۰۱۴ در نشریه انگلیسی Nature منتشر شد. پس از مدت کوتاهی، زمانی که دانشمندان دیگر جهان تلاش کردند تا فرایند آزمایش او را در لابراتوارهای خود بازسازی کنند، به تدریج مشخص شد که در آخرین مقاله، خطاهای جدی وجود دارد. بررسی‌های بیشتر نشان داد که حتی برخی عکس‌های منتشر شده در مقاله، از تحقیقات و گزارشهای دیگران اقتباس و بازسازی شده است.

قابل درک است که فضای عمومی رسانه‌ای در جهان هم، عموماً از یافتن چنین گوشت لذیذی برای قربانی استقبال می‌کند. خبرهای گسترده در مورد ساسای منتشر شد. هیچکس در مورد چند دهه تحقیقات تخصصی این دانشمند پنجاه و دو ساله صحبت نکرد. همه از «کشف یک ژاپنی محقق نمای متقلب!» خبر دادند و خطاهای تصویرسازی‌ و گزارش‌نویسی‌ آخرین تحقیق را با دقت و جزئیات برای مردم شرح دادند.

فشارهای روانی روی یوشیکی ساسای بیشتر شد. او در ماه مارس ۲۰۱۴ حتی برای مدتی در بیمارستان بستری شد. پس از آن هم، اگر چه اخیراً گاهی به سر کار می آمد اما اطرافیانش می گفتند که به افسردگی شدید گرفتار شده و چهره‌اش گاهی نشانه‌های استرس را با خود دارد.

حدود یک ماه قبل، ساسای نامه‌ای تنظیم و منتشر کرد و در بخش‌هایی از آن نوشت:

به عنوان یک محقق، از این واقعیت که در دو مقاله‌ی اخیر که من هم در آن مشارکت داشته ام، خطاهای متعدد وجود داشته است متاسفم… متاسفم که این خطاها را زودتر تشخیص ندادم… با تمام وجود به خاطر ابهامات و ناامیدیهایی که این شرایط ایجاد کرده است متاسفم… به عنوان معاونت مدیریت مرکز تحقیقاتی خودمان و مسئول پرورش محققان جوان، مسئولیت عمیق آنچه روی داده است را می‌پذیرم و تابع هر تصمیمی هستم که RIKEN برای موقعیت من بگیرد…

ساسای، دانشمندی که تحقیقاتش در گروه نوروجنسیس مرکز تحقیقاتی  RIKEN طی سالهای گذشته، بشر را به سرزمین‌های جدیدی از دانش هدایت کرده بود و می‌توانست طی سالهای بعد، رازهای بزرگتری را از خلقت انسان بگشاید، چند روز پیش خود را در آپارتمانی در نزدیکی مرکز تحقیقاتی‌اش به دار آویخت و در کنار جسدش برگه‌ای پیدا شد که روی آن نوشته شده بود: «از همه آنچه روی داده است متاسفم». بسیاری از رسانه‌های داخلی کشورمان نیز، از دیروز تا کنون، اخبار هیجان‌انگیز «مرگ یک متقلب» را با رنگ و لعابی زیبا و تاثیرگذار،‌ منتشر کردند!

شاید ساسای، که سلول‌های انسان را خوب می‌شناخت و برای ساختن مغز انسان در آزمایشگاه تلاش می‌کرد، باور نمی‌کرد که انسانها، چقدر می‌توانند نسبت به او بی‌رحم باشند. شاید او باور نمی‌کرد که چندین دهه فعالیت‌هایش و ده‌ها مقاله‌ی ارزشمندش، به خاطر اینکه استاد راهنمای یک پروژه‌ی تحقیقاتی غیردقیق بوده است به فراموشی سپرده شود. او که متخصص تولید مغز انسان بود، شاید قدرت رسانه‌هایی که امروز مغز انسان را تغذیه می‌کنند نمی‌شناخت. شاید نمی توانست تصور کند که کسانی که او برای عمر بیشتر و سلامت بهتر و توسعه آنها تلاش می‌کنند، «خبر هیجان‌انگیز رسوایی یک متقلب» را به «خبر سرد و بی‌روح نشر ده‌ها مقاله تحقیقاتی تخصصی» ترجیح می‌دهند.

ساسای، زمانی که می‌خواست پروژه‌ی STAP را به زبانی که عموم مردم بفهمند توضیح دهد، از این توصیف استفاده کرده بود: «وقتی که سلول‌های عادی،  تحت انواع فشارها و تنش‌ها، واکنش دفاعی خود را از طریق تبدیل شدن به سلول‌های بنیادی نشان می‌دهند…». اکنون به نظر می‌رسد، دنیای امروز و نگاه محدود و بی‌رحمانه‌ی بسیاری از ما به بزرگانی که هر یک به شکلی، مرز‌های کمیت و کیفیت زندگی بشر را به پیش می‌برد، ظاهراً آزمایشگاهی است که «انسانهای بنیادی» را به «انسانهایی عادی» تبدیل می‌کند!

یوشیکی ساسای

پی نوشت: در مورد این رویداد دردناک تاریخ علم گزارش‌های متعدد نوشته شده. به نظر می‌رسد واشنتگتن پست بی‌رحمانه‌ترین و وال‌استریت ژورنال دوستانه‌ترین را منتشر کرده‌اند و باقی نشریات،‌ جایی در میان این دو دارند…

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه‌ای‌گری در کار (صوتی) کتاب های مدیریت راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


87 نظر بر روی پست “مرثیه‌ای برای یک قربانی: یوشیکی ساسای

  • محمد جواد گفت:

    درسته در حقش بی انصافی شد ولی نباید کم می اورد.باید به راهش ادامه می داد تا به پیشرفت هرچه بیشتر علم کمک کنه.

  • سمانه فرهمند گفت:

    با سلام؛
    واقعا دردناکه که در تمام دنیا، در یک چشم بهم زدن تمام هزاران خوبی و قابلیت های فرد بخاطر یک اشتباه (اکثرا قابل جبران) فراموش میشه و فشار این بی مهری تا حدیه که فرد دیگه ” وجود نداشتن” رو به هرچیز دیگری ترجیح میده …

  • مهنوش رضایی گفت:

    با سلام و تشکر از شما
    مقاله برایم جالب بود اما به نظرم اگر از بحث هایی مثل جنجال های رسانه ای و دنیای گاهی بی رحم رسانه ها، اخلاق حرفه ای و این موارد که در مقاله به نمونه هایی از آن اشاره شده بود بگذریم. و اگر از این واقعیت که انسانها هر چقدر بالاتر می روند زمین خوردنشان نیز دردناکتر است هم بگذریم، به نظر من یک چیزی این وسط کم بود. ما دانشمندی داشتیم که شاید در یکی دو وجه خیلی رشد کرده. به لحاظ علمی فرد ممتازی است. و تا قبل از آن مقاله شاید از نظر اخلاق حرفه ای نیز فرد بسیار متعهدی بوده و … اما متاسفانه ما دانشمند بزرگی داریم که انسان متعادلی نیست. حیف که آقای ساسای، نتوانست با خودش کنار بیاید، نتوانست خودش را ببخشد، نتوانست از زمین بلند شود و کمر راست کند و حیف که ایشان از دیدن دوباره زیبائیهای زندگی نا امید شد. ای کاش ما بتوانیم آنسانهای متعادلی باشیم .

  • ربابه اسماعیلی گفت:

    چه غم انگیز و ناراحت کننده… واقعا همینطوره !!! دنیای ما آدمها دنیای بیرحم قضاوتهای تنده همراه با توجه کافی نداشتن به همه ی جوانب امر !!آدم همدلی کردن و بخشیدن نیستیم انگار !! مخصوصا اگر خطا از یک آدم بزرگ باشه !! انگار با همه ی رفتارها و عملکردمون قصد داریم رو حقارتمون سرپوش بذاریم !! اگه بزرگ بودیم نه در رسانه و کار و شغل اگه آدمهایی با روح بزرگ و منش والا بودیم می فهمیدیم گاهی باید بخشید ،باید ادامه نداد ، باید دلداری داد ، باید قوت قلب داد !!باید گفت عیبی نداره،پیش میاد !!! اما چه فایده اونقدر بزرگ نیستیم یا شاید اصلا بزرگ نیستیم در هیج زمینه ای و در هیچ بعدی !! متاسفانه

  • مهشید گفت:

    خیلی متاسف شدم واقعا آدم ها چه زود کاستی های یک فرد و میبینن و در همه جا گوشزد میکنن دریغ از اینکه یک بار جنبه های مثبت و تاثیر گذار و زودتر قضاوت کنن و بسا سهمی در پیشرفت علم یا هر چیز دیگه که جایگاهی داره داشته باشند………..

  • ليلي گفت:

    از اينهمه بي رحمي و فرصت طلبي ها و… دلم ميگيره…
    شايد به نظر درست نباشه ولي ترجيح ميدم از اين جور اتفاقها كه متاسفانه كم هم نيست بي اطلاع باشم هميشه.. احساس ميكنم ظرفيت دونستن حقيقتهاي تلخ رو ندارم. در مورد حيوانات هم همينطورم اصلا نميتونم از بلاهايي كه سرشون مياد باخبر بشم و با خودم كنار بيام كه دنياي امروز ما همينه! و از اين اتفاقها همه جا ميافته..!
    چون نبايد بيفته. نبايد.. 🙁

  • anita گفت:

    دردناک بود ناراحت شدم متاسفانه در طول تاریخ این اتفاقات همیشه در همه زمانها به شکل وشمایل مختلف رخ داده است

  • سارا گفت:

    متاسفم . تا چند وقت پیش دیدگاه بسیار مقدسی نسبت به انسان های علمی داشتم و اغلب اوقات اونها رو بری از حسادت و خودخواهی و خودشیفتگی و بعضی صفات ناپسند دیگه می دونستم اما اخیرا بنا به نیازی که داشتم در برخوردهای متعدد با گروهی از آنها متوجه شدم که دنیای بعضی از آنها هم آلوده به چنین صفات ناپسندی هست و متأسفانه برای این گروه ناپسندتر تلقی خواهد شد.

  • فریده نون گفت:

    همه انها که ارزش کارهای قبلی اش را می دانستند و سکوت کردند مقصرند یک مدیر شجاع یا همکارانی شجاع می خواست که در برابر موج پیش امده می ایستادند از هر هزار نفر دو نفر نابغه میشود تازه اگر نا عدالتیها روح حساس انها را جریحه دار نکند سیستم تحمیلی وخشک اموزش وپرورش راتحمل بکنند نشکنند وبه بار بنشینند وانوقت حماقت جمعی روح حساس انها را در هم شکند من ایشان را نمی شناسم اما به روایتی که اینجا خواندم می توان گفت او حالا هم از اصول علمی وسنت و فضای علم راستین دفاع کرده البته به گرانترین روش وفا داریش به ارزشها را گرامی می داریم تفو بر تو ای چرخ گردون تفو

  • شراره ش گفت:

    خیلی ناراحت کننده هست ، وقتی با بزرگانی همچون یوشیکی ساسای اینگونه رفتار بشه تکلیف ما وقتی در محل کار اشتباهی رخ میده ، کاملا روشنه. مثلا همین دو هفته پیش یک اتفاقی افتاد و یکی از همکارانم پیگیری کرد که مشکل رفع بشه ولی اشتباه کرد و به مدیر نگفت که مشکل پیش اومده و در حال پیگیری هست. به دلیل اینکه حل مشکل به درازا کشید تا حد توبیخ پیش رفت صرفنظر از اینکه همین آدم چقدر کارهای مثبت انجام داده بود. البته مشکل نهایتا حل شد ولی حرف زیاد شنید.

  • فرهمند گفت:

    به نظر من چه انسان بزرگ و با وجدانی بوده که به خاطر اشتباهش این همه اظهار تاسف کرده، در حالی که خیلی ها هستند اشتباهات بزرگ تری مرتکب می شوند و هیچ گاه نمی پذیرند که اشتباه کرده اند..

  • محسن رضایی گفت:

    چه غم انگیز…
    اگه نبود عقیده به جهانی دیگر داشتن،که ادامه زندگی اینجا باشه،چه “سخت” بود تحمل زندگی در این جهان و چه سخت بود تحمل مرگ خوبان….

  • آرش دلجو گفت:

    با سلام.
    قطعا خبر تاسف باری است. این قبیل افراد معمولا زندگی های معمولی ندارند. علاوه بر دانشمندان حوزه های مرتبط حتی دیدگاه سیاسیون دنیا به آنها با درجات بالایی از ملاحظه و محافظه کاری است!
    پروژه های Stem cell یکی از راهبردی ترین برنامه های علمی کشور هاست (البته فقط چند کشور معدود). قطعا حساسیت بالای این برنامه ها محققین این حوزه را در تنگناهای اجتماعی، سیاسی و حتی امنیتی قرار میدهد. از این منظر فشار روانی روی یوشیکی قابل درک است. ضمن اینکه ایشان تحت نفوذ آموخته های فرهنگی ژاپن بوده است. بقول “آلن گرینسپن” رییس اسبق فدرال رزرو آمریکا، در آمریکا بزرگترین شکست ها ورشکستگی کمپانی هاست اما در ژاپن، به خطر افتادن آبرو و حیثیت !

  • آوا گفت:

    سلام خدمت همه و آقای شعبانعلی.از خوندن ماجرای این دانشمند بزرگ متاسف شدم ولی مسئولیت پذیری ایشون برام خیلی جالب بود و ناخودآگاه به یاد استاد راهنمای خودم افتادم که اشتباه فاحشی که در پایان نامه م رخ داده و از راهنمایی اشتباه ایشون بود رو کلا گردن من انداختند.

  • آرش گفت:

    رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند به پای هرزه علف های باغ کال پرست

  • حامد گفت:

    بسمه تعالی
    با سلام و درود
    جناب مهندس شعبانعلی ضمن تشکر از زحمات جنابعالی و همه دست اندر کاران ذیربط، خواهش دارم تا در حوزه اخلاقی این موضوع که تحت فشار قرار گرفتن افراد منجر به چنین نتیجه ای (خودکشی) می شود ، نیز مطالبی را بیان کنیدو چه راه حلی می باشد که فرد بسمت خودکشی نرود و یا در حوزه های دیگر که ما خیلی میشنویم که مقام ارشد یک سازمانی در کشورش بدلیل یک اتفاق غیر مترقبه خود را مسئول و استعفا می دهد ! من هنوز پیامدهای این استعفا را نمیتوانم استدلال کنم .
    مطمئنا در آن کشور که نقل مجالس ما میباشد و حتما انتخاب افراد آنجا براساس شایستگی است ، چگونه است که فرد بر اساس یک اتفاق که در بیشتر مواقع آن ، سایر همکاران ان مقام ارشد مقصر بوده اما او خودکشی (استعفا)می نماید و با استعفای او نیز موافقت می گردد و بعد در آنطرف یک شرکت نامدار را میشنویم که بخاطر اشتباه یک کارمند که ضرر مالی بالایی را به سازمانش وارد می کند ، مدیر شرکت با استعفا یا اخراج وی مخالفت می کند و تازه بیان می گردد ای آقا کجا میروی ، ما برای تو هزینه آموزشی بالاو …..
    خواهش دارم تا نسبت به تحلیل این افراد وپیش گیری و جایگزینی از اینگونه رفتار ها که نهی صریح آن در دینمان شده را بیان فرمایید
    با تشکر مجدد

  • زهره گفت:

    من هم مثل آن قربانی بیچاره، متاسفم

    • هما ایپکچی گفت:

      با عرض سلام و زنده باشید
      با احترام به این دانشمند متاسفم که در ناسپاسی از انسان وارسته آسمان همه جا به یک رنگ است. باور نکردنی است که در ژاپن که این همه با سواد و تحصیلکرده هست چنین فشاری به یک دانشمند آورده شده باشد. البته حتما در سطح جهانی تحت فشار بوده است. ولی این سنت ژاپنی ها در خود کشی خیلی بی رحمانه است.
      با تشکر

  • پژمان گفت:

    حالا چیه مگه … تقلب بده ؟ .. خوب نخونن مقاله ها شو … همچین متقلب متقلب میکنند که انگاد خودشون بیگناه و منزه هستند !!!
    آخرشم که این …
    خیلی دوست دارم این بلا ها رو رسانه ها سر اون محققانی بیاورند که روی مسایل نظامی تحقیقات میکنند ..

  • aseman گفت:

    شاید یک متمم هم باید به ان اضافه شود تا دیگر خودکشی نباشد

  • aseman گفت:

    خب اگر جامعه ی انها اینگونه نبود که میشد مثل اینجا.همین دربوق وکرنا کردن است که جرات ندارن خطا کنند.شاید یک متمم هم به ان اضاف شود

  • هیچ صیادی در جوی حقیری كه به گودالی می ریزد مرواریدی صید نخواهد كرد گفت:

    ببخشید به جای واژه محکم (محکوم) بخوانید لطفا

  • هیچ صیادی در جوی حقیری كه به گودالی می ریزد مرواریدی صید نخواهد كرد گفت:

    سلام بر تمام دوستانی که اسم زیباشون رو میبینم و اونایی که سکوتشون رو با قلبم میشنوم.
    استاد با خوندن حرفهاتون و سرگذشت یه استثنا تنها کاری که از دستم و ذهنم بر میاد تاسف…و فقط تاسف…
    قبلا ماها بر این عقیده بودیم که زنده کشه مرده پرست هستیم و همیشه همدیگرو محکم و سرزنش میکردیم.حالا با خوندن این نامه تاسف میخورم که جهت جهت دنیا هم عوض شده و باید حسرت همون زنده کشه مرده پرست رو شاید ببریم.
    استاد جدا از این یه روز برام ایمیل دادید که من تموم نامه هاتو میخونم و مطالب بعدی من از نامه های شماها یا حرفهای خودم منشا میگیره .نمیدونم نامه خصوصی منو خونده بودید یا نه ولی این مطلب یه احساس خاص به من داد که شاید استاد خونده…..اگه میشه اینجا جواب بهم بدید .
    خودکشی یا صبر؟
    به نظر شما برای ساسای راه بهتری وجود نداشت؟
    آیا وقتی آدمی به نظر خودش به آخر خط میرسه باید بین خودکشی و خودسازی و صبر کدوم رو انتخاب کنه؟

  • یاور گفت:

    درخت که افتاد، تبرزن زیاد می شود.

  • سارا گفت:

    به نظرم در ژاپن بسیار به مدیر و کارفرما اهمیت میدهند . ( همه مسئولیتها متوجه اونه ) طوریکه الان کسی که پایان نامه رو کار کرده اصلا مورد اتهام قرار نگرفته است . واقعا بعد از خودکشی جناب ساسای الان نویسنده مقاله در چه حالیه ؟

  • رویا گفت:

    مهم نیست این نوشته ی من چند تا منقی می گیره ولی به نطر من اگر ساسای واقعاً مسئولیت پذیر بود خودکشی نمی کرد و دنیا رو از اون همه دانش و مهارت محروم نمی کرد …خودکشی نامهربانانه ! ترین و بزدلانه ترین تصمیمی است که کسی می تواند بگیرد بدون آن که فکر کند چه بر سر احساس و زندگی اطرافیان خود خواهد گذاشت … شاید الگوی ساسای در خودکشی پدیده ی Apoptosis( خودکشی سلولی ) که سلولها خود را فدای بیوسیستم می کنند بوده باشد ! اما حتی با این دیدگاه واقعاً این خودکشی چه نفعی برای سیستم داشت؟ !!

    • رهایی گفت:

      اتفاقا من که به نظرت مثبت دادم و باهات موافقم.
      نمیدونم چرا تو ژاپن و کره ی جنوبی مسئولینش در صورت اشتباه خودکشی می کنند.
      حس مسئولیت پذیریشون قابل تقدیره ولی خودکشی کاری رو درست نمیکنه. خیلی دوس دارم دلیلش رو بدونم. ریشه داره تو اعتقادات و فرهنگشون این کار؟؟

    • سارا نعمتی گفت:

      اما به نظر من خودکشی بد نیست , این جمله نیچه الان یادم افتاد که توی «چنین گفت زرنشت » نوشته شده :«من کسی را دوست دارم که فضیلت خود را ,تمایل و سرنوشت خود قرار می دهد ,زیرا انگاه به خاطر فضیلت خود یا تصمیم به ادامه ی حیات یا تصمیم به پایان بخشیدن بدان میگیرن. »
      خودکشی کردن , حق هر ادمیه , ما با تصمیم خودمون به دنیا نیومدیم ,اگر نتونیم با تصمیم خودمون از دنیا بریم , پس چه فرقی ما با یک حیوان داریم ,«عصیان» ما تنها مشخصه انسان بودن ماست.
      من (سارا) , محروم اقای یوشکی ساسای رو گناهکار نمیدونم ,گناهکار کسایی هستن که که گاهی حقیقت رو توی صورت طرف مقابلشون تف میکنن و در کمالی بی گناهی ادمو نیش میزنن.

      • رویا گفت:

        سارا جان من جمله ی نیچه را خبلی متوجه نشدم ..”فضیلت خود را ,تمایل و سرنوشت خود قرار می دهد” را متوجه نمی شوم…. اما.. به نطر من عصیان تنها مشخصه ی انسان بودن ما نیست …. قدرت تفکر و حل مسئله ، تعاملات اجتماعی متنوع ، عشق ، گریستن ، خندیدن و نمونه های دیگر مشخصات ما انسانهاست … انسانی دانستن هر عمل عاصیانه ،یعنی توجیه جنایتهای بشری …. یاد رمان بادبادک باز افتادم :

        ” بابا گفت : خوب است – اما چشمهايش غرق فكر وخيال بود – خب ، هردرسي كه به ات مي دهند ، سرجايش اما فقط يك گناه وجود دارد ، فقط يكي . آن هم دزدي است .
        هرگناه ديگري صورت ديگر دزدي است . حرفم را مي فهمي ؟
        بابا گفت : وقتي مردي را بكشي ، زندگي را ازاو دزديده اي . حق زنش را براي داشتن شوهر دزديده اي ، همين طور حق بچه هايش را به داشتن پدر.
        وقتي دروغ بگويي ، حق طرف را براي دانستن راست دزديده اي.
        وقتي كسي را فريب بدهي ، حق انصاف و عدالت را دزديده اي. مي فهمي ؟”

        خودکشی هم در دنیای ما که دنیای وابستگیها و دلبستگیهاست نوعی دزدیه !

  • مونا گفت:

    شرایط سختی داشت ولی نباید مرگ رو انتخاب می کرد

  • ali.sh گفت:

    من ایشونا نمیشناختم ولی این واقعه خیلی تاسف برانگیز بود
    راستی من امشب یه جای جالب به نام رادیو حبه انگور کشف کردم حال ادما خیلی خوب میکنه
    امیدوارم شما مثل من از گوش دادن بهش لذت ببرین
    http://angoor.cassettii.com/

  • هیوا گفت:

    هومن،
    من بهت منفی دادم
    سعی می کنم دلیلش رو توضیح بدم
    فکر میکنم هرچیزی رو میشه نقد کرد. راحت ترین کار ممکن اینه که بشینیم،یه چیزی(هرچیزی) رو نقد و تحلیل کنیم.
    معمولاً هم نکته های مهمتری رو همزمان با نقد از دست میدیم.
    چیزهای مهمتری رو همزمان با تحلیل نادیده میگیریم.
    مثال:
    موضوع این پست، به نظر من در مورد نحوه برخورد ما انسانها و رسانه ها(که علاقه خاصی به پخت خوراک های پرطرفدار برای ما دارند و شبیه ما هستند)با بزرگان است.
    ما به راحتی یکی رو به عرش میبریم و راحت تر میکوبیمش به فرش.
    ما ده ها دلیل و سند(در مورد “ساسای”، مقالات علمی و کتابها) رو نادیده میگیریم و با یک دلیل ضعیف ، بدون شنیدن دفاعیه، بزرگانی رو در دادگاه های ذهنی و رسانه ای و.. بی رحمانه محکوم می کنیم. آشنا نیست این داستان؟
    من که بارها اینکارو کردم. این یک عادت ملی ما هم هست.

    پ.ن: میدونم هدفت این بود که از یه زاویه دیگه موضوع رو نقد کنی. منم هدف اولم بیان نظرم بود(که بهتر بود در یک کامنت مستقل بیان میکردم) و دوم اینکه بگم نقد و تحلیل راحته(و معمولاً انگیزه های پنهانی داریم برای اینکار) اما گرفتن نکته اصلی برای خودمان و رها کردن بقیه داستان سخت و ارزشمنده.
    پ.ن۲:امیدوارم این کامنت من رو شخصی ندونی و کامنتم aggressive به نظر نرسه.

    • هومن کلبادی گفت:

      سلام بر هیوای عزیز
      خیلی ازتون ممنونم که دلیل مخالفتتون رو نوشتید . نظرتونم بسیار برام با ارزش و محترم هست . دوست عزیزم ، این کامنتی که شما گذاشتید در تکمیل نظر محمدرضای عزیز و در واقع بومی سازی شدۀ اون در مملکت خودمون هست ولی من فکر می کنم هدف محمدرضای عزیز از بیان چنین case هایی ، فقط القای یک پیام نیست وگرنه شاید به عنوان یک پیام صرف بیان می شدن و اجازۀ کامنت گذاری هم به ما داده نمی شد . ممکنه در همین اظهار نظرها و تبادل افکار ، یا به قول شما نگاه کردن از زاویه های دیگه ، بتونیم از ابعاد دیگه هم به مطلب نگاه کنیم . من به فرمایش محمدرضای عزیز و شما نقدی ندارم چون عین واقعیت هست و همونطور که شما هم گفتید این به نوعی عادت ملی ماست و محمدرضای عزیز به زیبایی تمام و مثل همیشه ، با قلم شیوای خودشون مطلب رو شکافتن . از اینکه گفتید نقد راحت ترین کار ممکنه و اینکه ما یک جیز ( هر چیزی ) رو شاید با دنبال کردن اهداف خاص بیان می کنیم ! فکر می کنم اگر بخوایم یک چیزی ( یا هر چیزی ) در مورد یک مطلب بگیم ، راحت ترین کار باشه ولی فکر نمی کنم اعضای این خونه دنبال این باشن که یک چیزی (هر چیزی ) به عنوان نقد بگن دوست عزیزم . بازم اگر منظور خودتون رو شفاف تر می گفتید ، شاید بهتر برداشت می کردم ولی فکر می کنم ، اساس بنای این خونه و امکان کامنت گذاری ما ، همین تعاملات و « بیان نظرات خودمون » در نقد و تحلیل موضوعات ارائه شده باشه تا به نوعی Brain Storming ایجاد بشه و ما رو به چالش بکشه ( البته این نظر من هست ) و بی نهایت به نظر شما و همۀ دوستای عزیزم احترام میگذارم . دلیل شخصی من ( بدون هیچ انگیزۀ پنهانی ) صرفاً ابراز نظر خودم بوده و هست دوست عزیزم و بی نهایت خوشحالم که از طرف شما و دوستای عزیز دیگه ، نظرم نقد بشه و فکر می کنم این وظیفۀ ماست که نسبت به مطالبی که می خونیم و حتی نقد تک تک هم خونه ایهامون ، بی تفاوت نباشیم و نظز خودمون رو ، چه مخالف و چه موافق اعلام کنیم و به هم بها بدیم . اینکار باعث میشه که عزت نفس خودمون هم تقویت بشه و دوستامون هم متوجه میشن که برای ما اهمیت دارن . بازم ممنون از نقد زیباتون و اینکه نظر خودتون رو بیان کردید و صرفاً رای مخالف ندادید . بی صبرانه مشتاق دیدار همۀ شما عزیزان در ۶/۶ هستم . امیدوارم که مشکلی پیش نیاد و همۀ شما دوستان نازنینم و صاحب خونۀ بی نظیرمون رو ببینم .
      ارادتمند هیوای عزیز ، هم خونه ای های عزیزم و صاحب خونۀ زحمتکشمون و
      به امید دیدار در ۶/۶
      پ.ن من در هر دو جا جواب دادم که خدایی نکرده این شبهه ایجاد نشه که بی توجهی کردم و + ششمی هم زیر کامنت شما هیوای عزیز مال منه

    • کیان گفت:

      هیوا
      برداشت من این بود که “ساسای” مسئولیت کاری رو که انجام داده پذیرفت و البته انتخابش این بوده که برای اتفاقی که افتاده خودکشی کنه . من به انتخابش احترام میگذارم هرچند که شاید انتخاب خیلی از ما نباشه.
      والبته خودکشی بخاطر مسئولیت پذیری در فرهنگ ژاپن منحصر به فرد نیست.
      شاید اون آدم با اشتباهی که رخ داده معنای زندگیش رو از دست داده.
      اون به عنوان یک انسان حق داره که برای ادامه دادن یا تموم کردن زندگیش ، پس از اتفاقی که براش افتاده تصمیم بگیره. شاید هم در فرهنگ ما مسئولیت پذیری کم شده و عادت کردیم از اشتباهاتمون به راحتی بگذریم و یا به یک عذرخواهی بسنده کنیم .
      اینکه رسانه ها چرا این مطلب رو منتشر کردند هم : بنظرم اگر واقعیت داشته ، نشرش هیچ ایرادی نداره.
      اینجا ما از روزنامه های رسمی صحبت میکنیم نه نشریات زرد. یک نشریه یک مطلبی رو منتشر کرده و بعد روزنامه ها نقدش کردند.من تناقضی نمیبینم و البته به نظر من نشان دهنده نادیده گرفتن دلایل و مدارک نیست.
      چون حتما همین روزنامه ها روزی در وصف او قلم فرسایی کرده بودند.
      والبته اون فضای رسانه ای رو به اینکه ما بعد از سی سال از یک اتفاق آدمها رو در رسانه با الفاظ م.ح.ب.ز…
      مینامیم ، ترجیح میدم .
      نظر من هیچ ارتباطی با جواب شما به آقای هومن نداشت و در پاسخ به نظرات شما بود.

      • هیوا گفت:

        کیان
        به صور کلی با حرفهات موافقم.
        ۱٫
        فکر می کنم جمله زیر از محمدرضا، قسمتی از گفته های تورو تکمیل میکنه که میدونم باهاش موافقی:
        “شاید نمی توانست تصور کند که کسانی که او برای عمر بیشتر و سلامت بهتر و توسعه آنها تلاش می‌کنند، «خبر هیجان‌انگیز رسوایی یک متقلب» را به «خبر سرد و بی‌روح نشر ده‌ها مقاله تحقیقاتی تخصصی» ترجیح می‌دهند.”
        همونطور که میدونی، بیشتر مردم دقیقاً نمیدونن این تقلب علمی رو خود ساسای آگاهانه انجام نداده و اصلا نمیدونن تقلب علمی دقیقا چی هست. برداشت و قضاوت اینها اینه: اوه، اقای دانشمندمون هم که متقلب از آب در اومد!
        ۲٫
        من به شخصه کسانی که آگاهانه مرگ رو انتخاب می کنن رو تحسین می کنم. بزرگان زیادی هستند که آگاهانه زندگی رو ترک کرده اند(اینکارو تایید یا رد نمی کنم ). احتمالا در مورد هاراکیری هم اطلاعاتی داری که میشه ربطش داد به case ساسای.

        • كيان گفت:

          ركن چهارم دموكراسي رسانه است، اونهم در شرايطي كه خبر منتشر شده توسط خود فرد تاييد شده است.
          اينكه من بفهمم كي تقلب كرده مهم نيست،مهم اينه كه خودش معني دقيق تقلب علمي رو فهميده و سهم خودش رو ديده و رسانه تقلب رو تشخيص داده.
          شنيدم كه همسر هلموت كوهل صدراعظم آلمان كه باعث اتحاد دو آلمان و داراي مدال رئيس جمهور آزادي و … بود
          بخاطر رسوايي مالي مالياتي مربوط به حزب دموكرات مسيحي ،خودكشي كرد كه البته يك دهم اختلاس هاي افشاشده اخير هم نبوده است
          در دنياي پيشرفته آدمها پذيرفته اند كه نبايد اشتباه كنند ،مهم نيست چقدر كارهاي مثبت كرده اند ،اينها به هم در نميشود.
          در فرهنگ ژاپن آدمها منتظر جزا در عالم آخرت نيستند و كسي كه هاراگيري ميكند مور تقدير و تاييد قرار ميگيرد .
          البته قبول دارم كه شايد شما از ديد ناظر بيروني قضاوت كرده ايد و در دين ما خودكشي امري مذموم است و منكر احساسات مغرضانه و كوته بينانه برخي افراد نيستم، شايد تحسين من از ناشي همذات پنداري با كسي است كه تا پاي جان بر سر آبرويش ايستاد.
          شايد اساس كنترل رفتارهاي اجتماعي انسانها در فرهنگ هاي ديگر وجدان و آبرو باشد، و وظيفه رسانه ها هم افشاگري .

      • هومن کلبادی گفت:

        سلام بر کیان عزیز
        دوست خوبم نظر شما بسیار محترم هست و هرچند خودتون هم گفتید که ارتباطی با جواب من نداره و در پاسخ به نظرات هیوا جان گفتید ، بخش عمدۀ پیام شما ، کاملاً پذیرفته هست و عین واقعیت . متاسفانه به دلایل مختلف ، رسانه ها یا مجاز به شفاف سازی نیستند و یا عملاً برنامه ای برای اینکار ندارند و به سلیقۀ خودشون ، مطالب بی اهمیت رو بسیار برجسته می کنند و مطالب بسیار با اهمیت رو به حاشیه می برن . مثل همون مطلبی که محمد رضای عزیز در ۵ خرداد تحت عنوان «خبرهای زرد ، تیترهای سیاه» بیان کردن : “در چنین شرایطی نگرش ما وارونه می‌شود. خبرهای زرد،‌ تیترهای سیاه می‌گیرند و خبرهای سیاه اختلاس و ناامنی و رکود و بیکاری، متن‌هایی زرد می‌شوند در حد پیام و پیامک و شوخی و طنز٫”
        امیدوارم روزی رو ببینیم که رسانه ها بدون توجه به انگیزه های سیاسی ، یا خصومت های شخصی و جناحی ، به بیان شفاف واقعیت ها بپردازن . همونطور هم که هیوای عزیز گفتن ، ما نظرات همدیگه رو نقد می کنیم نه شخصیت همدیگه رو . همۀ ما در این خونه هستیم که از محمدرضای عزیزمون و تعاملات بین خودمون ، روز به روز بیشتر فرا بگیریم و در جهت توسعۀ همه جانبۀ مهارت هامون گام برداریم .
        ارادتمند همۀ هم خونه ای های عزیزم و به امید دیدار در ۶/۶

  • zoorba.booda گفت:

    خدا رحمتش کنه.
    من نمیشناختمش ولی کاش از دنیای انسانها انتظار بالایی نمیداشت …

  • مریم گفت:

    اشتباه یک چیزه تقلب یک چیز دیگست. اشتباه در علم اتفاق می افته و کاملا قابل قبوله چون اصولا تولید علم آزمون و خطا ست اما تقلب ! در علم خیانته و بخشودنی نیست. من اطلاعاتم کمه و نمی دونم دقیقا کدوم اتفاق افتاده ! اما به اینکه ساسای مسوولیت خودش را به عنوان یک معلم و منتور درک کرده و ازدانشجویانش و کسانیکه منبع الهامشون بوده عذر خواهی کرده به شدت احترام می گذارم.

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser