مذاکرات هسته ای ایران با بخشی از دولتهای غربی که در راستای تنش زدایی از وضعیت موجود در عین حفظ دستاوردهای علمی و فن آوریهای استراتژیک – که با تلاش و کوشش و هزینههای جدی طی سالهای گذشته حاصل شده – انجام میشود، طی روزهای اخیر، وارد مرحلهی تازه ای شده است. امروز قدرتهای برتر جهان پذیرفتهاند که باید پرچم ایران را در کنار پرچمهای خود در تمام رسانهها بپذیرند و به جای توسل به زبان فشار و تهدید، با ما به مذاکره برابر بنشینند.
بی تردید این مذاکره را میتوان یکی از سرنوشت سازترین مذاکرههای کشور در دهههای اخیر دانست. طبیعی است که تصمیم گیریهای کلان در این حوزه در کشور ما توسط مقام رهبری، ریاست جمهور و وزرای محترم اتخاذ شده و توسط مجلس محترم به تصویب میرسد.
بدیهی است که ما مردم هم امیدوارانه به تدابیر مسئولان کشور اعتماد میکنیم و میدانیم که آنها میکوشند با مدیریت سکان سیاست خارجی، کشور را به سمتی که منافع بلندمدت ملی را تامین میکند، هدایت نمایند.
در این میان در کنار همدلی و همزبانی با مسئولین که از مفروضات قطعی در رفتارهای ماست، به عنوان مردم ایران که بزرگترین ذینفع یا ذی ضرر مذاکرات بین المللی محسوب میشوند، چه رفتارهای دیگری هم میتوانیم داشته باشیم تا تلاشهای مسئولین کشور را در مسیر هدایت کشور به سمت آیندهای آرامتر و سازنده، هموار کنیم؟
واقعیت این است که فرهنگ مذاکره برای جامعهی ما، فرهنگ جوان و نوپایی است. طبیعی است که عموم ما سالها مذاکره را به مذاکرههای تجاری محدود میدانستهایم.
در این نگاه، مذاکره چیزی فراتر از چانه زنی نیست و تسلط بر مذاکره هم با اصرار و ماندن بر مواضع اولیه و انعطاف ناپذیری سنجیده میشود.
اگر بخواهیم به شکل یک استعاره نگاه کنیم، با شیوهی نادرستی که بسیاری از ما مذاکره را آموختهایم، در مذاکرهی بین سنگ و آب رودخانه، این سنگ است که برنده محسوب میشود!
در گذشته با نوشتههایی تحت عناوین زبان بدن ظریف و روحانی و همینطور اشباح دور میز در مذاکره و نیز درسی که از مذاکرات سال ۹۲ آموختیم به برخی نکات مهم و نیز اشتباهات رایج ما در تحلیل مذاکرات اشاره کردهام که به نظر میرسد به تکرار کامل آنها نیاز نباشد. اما همهی حرف آن نوشتهها و حتی این نوشته را میتوان در یک جمله خلاصه کرد: با توجه به این جوانی و آشنایی کم با فرهنگ مذاکره و به طور خاص مذاکرههای سیاسی، لازم است با دقتی مضاعف به رفتار خود در قبال این نوع مذاکرهها توجه کنیم.
آنچه در ادامه میخوانید نظرات شخصی من به عنوان یکی از افراد همین جامعه است. یک نفر از جامعهی ایرانیانی که مانند هر ایرانی مسلمان دیگری، علاقمند به آیندهای بهتر برای خود و هموطنانشان است و طبیعی است که به خاطر سالها تالیف و تحقیق و تدریس در حوزه ی مذاکره و نشستن پشت میزهای مذاکره داخلی و بین المللی، روند مذاکرات را با علاقهای مضاعف پیگیری میکند:
نکتهی اول: مذاکرات هستهای ایران، بیش از آنکه به مذاکره – به معنای رایج آن – نزدیک باشد، چیزی از جنس یک گفتگو است. شاید فعالان علمی حوزهی مذاکره – به درستی – بگویند که هر گفتگویی خود یک مذاکره است و اساساً نمیتوان مذاکره ها را به دو دستهی مذاکره و گفتگو تقسیم کرد.
این حرف از لحاظ علمی کاملاً درست است. اما یک واقعیت را هم نمیشود انکار کرد. در زبان رایج بین عموم مردم، مفهومی که از مذاکره در ذهن تداعی میشود با مفهومی که از شنیدن واژهی گفتگودر ذهن شکل میگیرد کاملاً متفاوت است. حتی بار احساسی این دو واژه هم تفاوت دارد.
اگر این نوشته یک مقالهی علمی آکادمیک بود، طبیعتاً ترجیح میدادم به جای تفکیک مفهوم با استفاده از این دو واژه، از اصطلاحات علمی دقیقتر استفاده کنم.
مهمترین ویژگی مذاکره این است که هدفهای دقیق در مذاکره مشخص است. هر یک از طرفین دقیقاً میداند که دوست دارد با چه دستاوردی از جلسه خارج شود. تنها چیزی که میماند این است که با اعطای حداقل امتیازات، حداکثر خواستهی خود را تامین کند و از سوی دیگر بکوشد رضایت طرف مقابل را به شکلی تامین کند که او هم بازندهی مذاکره نباشد و به تعبیر رایج، مذاکرهای برنده – برنده شکل بگیرد.
حال آنکه گفتگو، فرایند پیچیدهتری است. در یک گفتگو، طرفین خواستهها و مواضع نهایی خود و طرف مقابلشان را نمیدانند. آنچه بیشتر مشخص است «نخواستهها» است. در یک مذاکرهی خرید و فروش، انگیزهها و خواستههای طرفین تا حد خوبی قابل حدس است. این در حالی است که در گفتگو، تنها چیزی که مشخص است منافع است. ضمن اینکه منافع هم معمولاً به صورت صریح اعلام نمیشود و توسط طرفین، در مسیر گفتگو کشف و رمزگشایی میشود. یکی از دلایل اینکه مذاکرههای کلان بین المللی گاه بارها طول میکشند و تمدید میشوند همین است. زمان زیادی لازم است تا مذاکره کنندگان، منافع طرف مقابل را کشف کنند و همچنین با توجه عکسالعملهای آنهایی که به دور از میز مذاکره نشسته و ظاهراً نظاره گر مذاکره هستند، تصویر شفافتری از پازل پیش روی خود را ترسیم کنند.
اجازه بدهید مثال بسیار سادهای از روابط روزمره بزنم. شما در مذاکره برای معاملهی یک خودرو، از همان ابتدا خواستهی طرف مقابل را میدانید. میدانید که اگر مشتری است میخواهد با ارزانترین قیمت خودرو را بخرد و اگر فروشنده است میخواهد به بیشترین قیمت، خودروی خود را بفروشد و احتمالاً به سریعترین شیوه پول خود را بگیرد.
اما اگر با مدیر یا کارمند خود در حال گفتگو باشید، حتی تشخیص دقیق انگیزه ها، خود فرایندی طولانی است. کارمند نمیداند که اعتراضات مدیر، برای بهبود کیفیت پروژه است یا میخواهد در آخر ماه پاداش او را ندهد. مدیر هم نمیداند که اعتراض کارمند در مورد حقوق، به خاطر نیازهای مالی است یا اینکه قصد دارد زمینه را برای نامهی استعفای هفتهی آینده آماده کند!
فرایند مذاکره های سیاسی بین المللی، بیش و پیش از هر چیز، متکی بر رمزگشایی منافع طرف مقابل است. هر چه مذاکره کنندگان در این حوزه موفقتر باشند، میتوانند در نهایت به توافقی منطقیتر با دستاوردهای بیشتر و هزینههای کمتر، دست پیدا کنند.
به همین دلیل، بر خلاف مذاکره که معمولاً برای آن هدف مشخص در نظر گرفته میشود، برای گفتگو، بیشتر روی چارچوبها و خط قرمزها تاکید میشود. در این میان در یک فرایند طولانی، طرفین میکوشند تا در زمینی که خطوط قرمز اطراف آن مشخص است، بهترین نقطه برای تعامل سازنده را جستجو کنند.
با این توضیحات، طبیعی است که در ابتدای یک مذاکره کلان سیاسی هم به عنوان مصداقی از یک گفتگو، نمایندگان یک کشور ممکن است به رغم تمام سناریوپردازیها و برنامه ریزیهایی که انجام میدهند دقیقاً ندانند که نتیجهی نهایی چه خواهد بود. حتی ندانند که مذاکره به توافق منجر میشود یا وادار به ترک مذاکره خواهند شد. تنها یک نکته مشخص است: اصول و قواعد و چارچوبهایی وجود دارد که باید حفظ شوند. منافع ملی، حفظ عزت کشور، حفظ دستاوردهای موجود و حفظ استقلال و حاکمیت بر سرنوشت ملی، از جملهی این خط قرمزهاست.
اگر مذاکره به معنای رایج را به پیاده روی در روز تشبیه کنیم، گفتگوی سیاسی در چنین سطح کلانی چیزی شبیه جستجوی راه در شب است. اصول و قواعد معلوم است و درهها و پرتگاهها شناخته شده است، اما ادامهی مسیر به تدریج و هر بار با برداشتن یک گام جدید به جلو، مشخص و روشن میشود.
نکتهی دوم – با توجه به مورد اول، بسیاری از چارچوبهای مورد انتظاردر مذاکرههای متعارف در گفتگوهای پیچیده سیاسی بین المللی، قابل انتظارنیست. ممکن است مواضع کشورها به طور کامل تغییر کند. ممکن است در مقطعی تصمیم بگیرند پشت میز مذاکره بنشینند. ممکن است در ادامه مسیر تصمیم بگیرند که میز را به صورت موقت یا دائمی ترک کنند. ممکن است با توجه به شرایط پیش آمده تصمیم به تغییر مهلتها یا تمدید مذاکره یا عدم تمدید آن بگیرند. ابهام و حتی رفتارهای متناقض و مواضع متعارض، بخش اجتناب ناپذیر گفتگوهای پیچیدهی و عمیق سیاسی بین المللی است و ملتها در این مواقع با اعتماد به دولتهایشان، میتوانند همراهان خوبی برای آنها باشند.
نکتهی سوم – بر خلاف مذاکره که در آن نقطهی شروع و پایان مشخص است، برای گفتگو نقطهی شروع و پایانی متصور نیست. کوچکترین حرکتی، حتی یک سکوت یا یک لبخند یا انجام دادن یا انجام ندادن یک مصاحبه – حتی پس از یک توافق رسمی – میتواند پیامی برای طرف مقابل باشد. به عبارتی، شاید مذاکره تجاری با یک امضا و توافقنامه به پایان برسد، اما گفتگوی سیاسی صرفاً از مرحلهای وارد مرحلهی دیگر میشود. ممکن است در برخی پیچهای مسیر، منظرههای پیش رو امیدبخشتربوده و در بعضی بخشها، نگران کننده باشد. بنابراین ما هم به عنوان همراهان این کاروان، باید همیشه به رفتارهای خود توجه داشته باشیم و هیچ لحظهای را لحظهی پایان گفتگو فرض نکنیم. همیشه این احتمال هست که خطاهای ما، ناخواسته دستاوردهای قبلی را از بین ببرد.
نکتهی چهارم – ارسال پیامهای غیرشفاف و حتی غیرواقعی، بخش اجتناب ناپذیر در گفتگوهای پیچیده و مذاکرههای کلان سیاسی است. در هر مذاکرهی پیچیدهای، ارزش هر تاکتیک و استراتژی، به آشکار نشدن آن است. مذاکرهای که همهی جنبههای آن رسانهای شود و همهی استراتژیها و تاکتیکهای آن برای مردم کشور تشریح شود، دیگر یک مذاکره نیست. بلکه یک تئاتر سیاسی است. گاهی اوقات باید بپذیریم که نمایندگان مذاکره کننده، بخش هایی از مذاکره را در رسانهها منعکس نکنند. گاهی باید بپذیریم که پیامهایی متفاوت یا حتی مبهم را در رسانهها ارسال کنند. بسیاری از پیامهایی که مذاکره کنندگان ملی و مسئولین در رسانهها اعلام میکنند، پیامی برای مردم نیست. بلکه پیامی برای مذاکره کنندگانی است که در آن سوی میزها نشسته اند (درست مانند وقتی که در یک مهمانی، پدر یا مادر به جای دعوا کردن کودک میهمان، بر سر فرزند خود داد میزنند و او هم که ماجرا را میداند، آگاهانه سکوت میکند!). در اینجا تنها یک چیز مهم است. اینکه به نمایندگان خود اعتماد کنیم و بپذیریم که آنها برای حفظ منافع ملی تلاش میکنند. انتظار شفافیت از مسئولین در مدیریت کشور یک انتظار معقول دموکراتیک است اما انتظار شفافیت و اطلاع رسانی کامل در مسیر یک مذاکره سیاسی بین المللی، انتظاری غیراثربخش و غیرعملی است.
نکتهی پنجم – گاهی اوقات پوکرفیس بودن ملتها هم مفید است. احتمالاً شنیدهاید که میگویند مذاکره کننده باید پوکرفیس باشد. به این معنی که شادی و ناراحتی در چهرهاش مشخص نشود. طرف مقابل نباید بفهمد امتیازی که داده بیشتراز انتظار ما بوده یا امتیازی که گرفته بیشتر از حد مطلوب ما بوده است. حتی طرف مقابل نباید بفهمد که میزان علاقه یا بی علاقگی ما به نتیجه مذاکره تا چه حد است. در این حالت دست مذاکره کننده برای بازی با امتیازها باز است.
فرض کنید که به یک فروشگاه بروید و ببینید که فروشنده میگوید: من حق ندارم به شما تخفیف بدهم. صاحب فروشگاه من را مواخذه خواهد کرد. حالا فرض کنید که صاحب فروشگاه در همان حالت، از دور به شما لبخند رضایت بزند! همه چیز بر باد میرود. شما خواهید گفت: صاحب فروشگاه؟ فکر نمیکنم. ایشان همین الان خوشحال هستند!
ابراز صریح خوشحالی و ناراحتی در مذاکرهها و گفتگوهای سیاسی بین المللی، بعضی مواقع بیش از اینکه مفید باشد می تواند مضر باشد. مذاکرههای کلان سیاسی و گفتگوهای پیچیدهی بین المللی، با مسابقهی فوتبال یک فرق اساسی دارد. در فوتبال، فریاد زدن ما و حمایت کردن ما و خوشی کردن ما بعد از هر گل، وظیفهای جدی است و میتواند عامل تقویت روحیه برای بازیگران باشد. اما در مذاکرههای سیاسی، سکوت میتواند ابزار هوشمندانه تری باشد. اساساً سیاست و سیاستمدار را به سکوت و عکس العملهای خفیف و کنترل شده احساسی میشناسند و نه نمایش خارج از کنترل هیجان.
نکته ششم – مذاکرههای کلان سیاسی، فرصت خوبی برای ماست تا اصول مذاکره را یاد بگیریم. اینکه تیم مذاکره کننده ایران، در مذاکرات هستهای خود به صورت حرفهای و قدرتمند عمل کرده است، هیچ جای شکی ندارد. انزوای اسرائیل و عصبانیت نتانیاهو و کسانی که در سراسر جهان با او همسو هستند نشانهی خوبی برای این رفتار حرفهای است. نتانیاهو صریحاً اعلام کرده است که این توافق، تهدیدی برای اسراییل و هم پیمانان اوست. در این میانه، مشاهدهی رفتار و گفتار مسئولین و مذاکره کنندگان و به طور خاص جناب آقای ظریف که بیشتر از سایر دوستان و همراهانشان مخاطب رسانهها قرار گرفته اند، میتواند نکات آموزندهی زیادی به همراه داشته باشد.
در اینجا به برخی از صحبتها و مواضع آقای ظریف – به عنوان یک دیپلمات کارکشته سیاسی – که می تواند برای ما آموزنده باشد اشاره میکنم:
* مذاکره از موضع قدرت: یکی از قوانین مهم مذاکره این است که پشت میز مذاکره، هیچ وقت قدرت طرفین تفاوت فاحش ندارد. اساساً اگر تفاوت فاحشی وجود داشته باشد، طرفین پشت میز مذاکره نمینشینند. مذاکره از موضع برابر با حفظ احترام طرفین، همیشه یکی از نکات مورد تاکید بوده است. این موضع محکم و حفظ قدرت در بسیاری از مصاحبههای آقای ظریف مشهود است. از جمله زمانی که در مصاحبهای در لوزان، کاملاً صریح گفتند: قدرتهای جهان باید قدر این فرصتها را بدانند و تقاضاهای زیاده خواهانهی خود را فراموش کنند.
* مواجههی هوشمندانه با رسانهها: اصحاب رسانه، عموماً به اقتضای شغل و موقعیت خود به دنبال تیتر میگردند و گزارش خام رویدادها از تحلیل دقیق روندها برای بسیاری از آنها مهمتراست. برای آنها بیش از آنکه نتیجهی مذاکرهها در بلندمدت مهم باشد، تیتر فردای خبرهایشان مهم است. طبیعی است که سیاستمداران مذاکره کننده، میکوشند در چنین شرایطی، ضمن حفظ احترام اصحاب رسانه و ارتباط دوستانه با آنها، خاکستری ترین گزارههای ممکن را بیان کنند.
به برخی از جملات مصاحبهی آقای ظریف با ان بی سی توجه کنید:
مصاحبه کننده: ما دقت کردهایم که تعداد جلسات رو به افزایش است. این نشانهی چیست؟ آیا مانعی پیش آمده یا اینکه همه چیز رو به جلو است؟
آقای ظریف: نشان دهندهی این است که ما جدی هستیم [هیچیک از دو گزینهی مصاحبه کننده انتخاب و تایید نشده]
ایشان در ادامه میگویند: پیشرفت خوبی شده و راه درازی هم در پیش است [به طور مشخص به مصاحبه کننده گفته نمیشود که در کجای مسیر هستیم!]
* عدم امتیازدهی نامشروط به طرف مقابل: در همان مصاحبه میبینیم که آقای ظریف میگویند:
تا همه چیز مورد توافق قرار نگیرد، هیچ چیز مورد توافق قرار نگرفته [با این موضع، راه بر امتیازخواهی تدریجی و خرد شده طرف مقابل بسته میشود]. این یک پازل است. باید همهی قطعات کنار هم قرار بگیرند تا ما ببینیم روبرویمان چه تصویری شکل میگیرد.
* استفاده از رویدادها و فکتهای انکار ناپذیر و مورد توافق همگانی به جای ادعاهای یک طرفه:
مصاحبه کننده میپرسد: یکی از فشارهایی که به ایالات متحده وارد میشود از سوی نتانیاهو نخست وزیر اسراییل است. او به کنگره گفته که این توافق، گامی به سوی صلح نیست.
پاسخ آقای ظریف: او از سال ۱۹۹۲ اعلام کرده است که ایران به زودی بمب هسته ای خواهد ساخت. او گاهی میگوید سه سال دیگر. گاهی می گوید دو سال دیگر و گاهی میگوید یک سال دیگر. به نظر میرسد که او قصد دارد ادعایش را تا ابد تمدید کند!
ظریف در ادامه در مورد اتهامات دائمی نتانیاهو علیه ایران میگوید: وضعیت ما مشخص است. ما دویست و پنجاه سال است که به هیچ کشوری حمله نکردهایم. این یک واقعیت ثبت شده قابل اثبات است. نتانیاهو چنین سابقهای ندارد. سابقهی او سرشار از کشتن کودکان و افراد معصوم است. سرشار از تهاجم به همسایگان. سرشار از اشغال. او اعتبار و اختیار ندارد تا دربارهی جنگ طلبی یک ملت دیگر اظهار نظر کند.
* گرفتارنشدن در دام سوالات مصاحبه کننده و مدیریت گفتگو:
مصاحبه کننده: چرا باید آمریکا به شما اعتماد کند؟
آقای ظریف: ما از هیچکس نخواستهایم که به ما اعتماد کند. ما درباره یک سیستم بین المللی صحبت می کنیم.
مصاحبه کننده: اگر شما به توافق فکر می کنید، به اعتماد آمریکا هم نیاز دارید.
آقای ظریف: نه.
مصاحبه کننده: به کمی اعتماد نیاز دارید.
آقای ظریف: نه. نه. نه. نه. ما درخواست اعتماد نداریم. ما میدانیم که بین ایران و آمریکا بی اعتمادی وجود دارد. متاسفانه بین آمریکا و بسیاری کشورها این بی اعتمادی وجود دارد. ایرانیها دیده اند که آمریکا هیچ توجهی به اشغال ایران توسط کشور همسایه نکرد. ایرانی ها دیده اند که آمریکا توجه نکرد که سلاح های شیمیایی علیه آنها به کارگرفته شده. حتی مانع شده که شورای امنیت، علیه استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی قطعنامه صادر کند. ممکن است برای شما این بحثها، بحثهای تاریخی قدیمی باشد. اما در ذهن مردم ایران تازه است. ما از هیچکس نخواستهایم به ما اعتماد کند و خودمان هم در لحظهی فعلی به هیچکس اعتماد نداریم. ما گام به گام حرکت میکنیم.
مثالها از این دست بسیارند. برخی را باید اکنون خواند و شنید و برخی را هم به استناد همان نکتهها که نوشتم باید بعدها خواند و آموخت. اما به هر حال، یک نکته مشخص و واضح است. به استناد اکثر رسانههای بین المللی، مذاکره کنندگان ایرانی در مذاکرههای خود، مودبانه، هوشمندانه، جذاب و احترام برانگیز و در عین حال سرسختانه حاضر شدهاند.
اگر بخواهیم وضعیت فعلی را در دو حوزهی موقعیت و جایگاه سیاسی بین المللی و نیز تبعات اقتصادی – با لحاظ نمودن همهی نکات یک تا پنج – بسنجیم میتوان گفت:
از لحاظ موقعیت و جایگاه سیاسی بین المللی ما نشان دادهایم که پیشرفت و توسعه را به وسیلهی تدبیر و امید میخواهیم و نه با تکیه بر رفتارهای خصمانه. ایران حسن نیت و انعطاف در مواضع و در عین حال سرسختی نفوذ ناپذیر بر منافع ملی را نشان داده است. ایران نمیخواهد فرصتهای رشد و توسعه را از دست بدهد و حالا این دنیای غرب است که باید مراقب باشد که فرصتهایی که در اختیارش قرار میگیرد را به اشتباه، نسوزاند و از دست ندهد.
اما از لحاظ تبعات اقتصادی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
قبل از هر چیز، باید به خاطر داشته باشیم که هر شکلی از رابطهی سیاسی در بلندمدت، زیرساخت های اقتصادی منطبق با شرایط خود را پدید میآورد. شیوهای از تعامل شرکتهای اروپایی و آمریکایی با ایران که در طی سالهای اخیراز موضع نابرابر و دو گانهی اقتصادی شکل گرفته بود، تا حد زیادی ناشی از ساختارقبلی بود.
منظور از موضع دوگانه این است که از یک سو شرکت های غربی خود را به حضور دربازار ایران بی علاقه نشان میدادند و از سوی دیگر با بکارگیری واسطههای مختلف، حضوردر این بازار را به شکلی جدی تعقیب میکردند. موضع نابرابر هم به این معنا که هنگام تعاملات اقتصادی با ایران، به جای اینکه به شکل رایج بر سر جزییات توافقات و تعهدات مذاکره کرده و امتیاز دهند وانمود میکردند که «صرف حضور در بازار ایران» خود یک امتیاز تلقی میشود. شاید مهمترین محصول این رابطه که به تعبیر حافظ میتوان آن را از نوع «دیدار و پرهیز» دانست، شکلگیری واسطههای متعدد در زنجیرهی ارزش اقتصادی بوده است.
نفوذ این واسطهها و قدرت گرفتن آنها – که عملاً امروز آنها را به ذی ضرر اصلی شرایط جدید تبدیل کرده است – چیزی نیست که در کوتاه مدت تغییر کند. بسیاری از این واسطهها در طول سالیان گذشته با هدف تثبیت موقعیت خود، تصویری چنان تیره و کاملاً به دور از واقعیت از شرایط اجتماعی و اقتصادی ایران برای شرکای غربی خود ایجاد کردهاند که مدتها طول میکشد شرکای غربی متوجه بشوند که واقعیت امروز ایران، چیز دیگری است.
همچنین در کنار عدم حضور بسیاری از شرکتهای بین المللی در بازار جذاب ایران – که به نوعی یک باخت اقتصادی برای آنها محسوب میشد و عملاً هزینهی سنگین اقتصادی بود که غرب برای تحمیل محدودیتهای سیاسی می پرداخت – فرصتی را برای حضور گسترده و تثبیت موقعیت برندها و شرکتهای دست دوم و سوم اقتصادی جهان در بازار ایران فراهم کرد که طبیعی است امروز، در برابر پذیرش شرایط جدید مقاومت خواهند کرد.
به عبارتی در مذاکرههای بزرگ در این مقیاس، همیشه ذی نفعانی وجود دارند که به صورت صریح و صحیح پشت میز مذاکره مینشینند و صحبت میکنند و ذی ضررهایی وجود دارند که شاید به ظاهر دیده نشوند، اما تمام تلاش خود را برای کارشکنی و جلوگیری از تغییر وضعیت موجود به کار میگیرند.
بنابراین، چه مطلوب ما باشد و چه نباشد زمانی طولانی لازم است تا به تدریج، زیرساخت های اقتصادی و زنجیرههای استراتژیک کسب و کار، شکل جدیدی به خود بگیرند و خود را با چارچوبهای جدید وفق دهند. انتظار هر نوع تغییرات سریع، دور از واقعیت بوده و کسانی که بکوشند چنین انتظاراتی را ایجاد یا القاء کنند، عمداً یا سهواً شرایط نارضایتی مردم را در کوتاه مدت و میان مدت فراهم خواهند کرد. مشخصاً باید مانند گذشته به دولت و مسئولان اعتماد کنیم و منتظر بمانیم که آنها، با اشراف کاملی که بر شرایط دارند و با ملاحظهی تمام اصول و چارچوبهای موجود و حفظ همه جانبهی منافع ملی، به تدریج هندسهی سیاسی اقتصادی جهان را به سمت شرایطی بهتر برای ایران و ایرانیان، تغییر دهند.
مشخصاً وضعیتی که امروز در جهان شکل گرفته گامی به سوی عزت و قدرت بیشتر ایران در عرصههای بین المللی است. دنیای غرب رسماً نشان داده که بر خلاف ادعاهای قبلیشان، آموختهاند که ایران قدرتی نیست که از معادلات سیاسی و اقتصادی جهان قابل حذف باشد. این دستاورد کمی برای ما و دولتمان نیست. اما باید به خاطر داشته باشیم که در هر تغییری، آنها که تا آن لحظه ذی نفع بوده و دستاوردی داشتهاند، دلواپس و نگران میشوند. این شرایطی بوده که ما در سالهای اخیر به وضوح تجربه کردهایم.
اکنون که ملت و مسئولین ایران، دستاوردهای ارزشمندی را در مذاکره های خود کسب کرده و گامی دیگر به سوی جایگاه واقعی خود برداشتهاند، طبیعی است که دلواپسان واقعی جدید، باید همهی ما باشیم و مراقب باشیم که هیچ ترفندی، چه کوچک نمایی دستاوردهای کسب شده و چه ایجاد انتظارات شتابزده برای تغییرات سریع در کوتاه مدت و میان مدت، دستاوردهای امروزمان را از ما نگیرد.
کاش ما نفت نداشتیم
جامعه ۳ واکنش را در مورد مذاکره دارد
پای کوبی
بغض
و دید منطقی و عقلانی
امیدوارم ما جزء گروه سوم باشیم
و بدانیم آمریکا جز به منافع خود به هیچ چیز دیگری فکر نمی کنم و پیشرفت این جامعه معلول تلاش ما خواهد بود
یک عکس و یک تعبیر شخصی: دایره انعطاف ناپذیر «نخواستهها» و خطوط قرمز (https://instagram.com/p/1VRXVRr75N)
بنظرم « این دستاورد کمی برای ما و دولت “ها” یمان نیست. » جمله ی بهتری باشه.(نه با مقصود سیاسی)
ولی حالا جدا اگه آمریکا آب نباشه، آتیش باشه چی؟
ممنونم ازت محمدرضای عزیز
تحلیل و درس مذاکره عملی گرانقدری بود.
در این چند روز تحلیل های زیادی را شنیده ام . بعضی از به اصطلاح دوستان و یا بعبارتی دلواپسان انقلاب! چنان با شدت و حدتی انتقاد می کنند که اگر کسی از موضوع توافق نامه اطلاع نداشته باشد. یاد عهدنامه ترکمن چای و گلستان می افتد!
در این بین،این دوستان اگر این درس مذاکره را مورد قبول خود نمی دانند و علاقه به نمره منفی دارند.نظرشان را به خواندن این دو پیام جلب میکنم.
سخنان دبیرکل حزب الله لبنان http://www.khabaronline.ir/detail/407759/World/americas
و یا سخنان فرمانده سپاه http://tnews.ir/news/5F9739665153.html
وقتی جواب محمدرضا را به کامنت یکی از دوستان خواندم در نظر اول شاید مقداری تند می آمد . ولی اینگونه نیست.
باید جای محمدرضا باشید و ببنید که این نظرات و برداشت ها و یا باورهای اشتباه میتواند سرنوشت یک ملت را طور دیگری رقم بزد.
دمت گرم و سرت خوش باد؛ معلم عزیز
متأسفانه و یا خوشبختانه وقتی به یک موضوع از یک زاویه و نگرش جدیدی به آن نگاه کرده می شود ، شاهد تعریف و تمجید و دست زدن های زیادی برای آن و نیز در جامعه هستیم . حالا این موضوع هرچه می خواهد باشد . موضوعی ساده و یا به مهمی این اتفاق بزرگی که در لوزان افتاد و یکی از بزرگترین اتفاقات سده ی اخیر است که اثرات نیکویش همچون ملی شدن صنعت نفت همه ی جهان و خصوصاً کشورهای منطقه از آن بهره برداری خواهند کرد .این اتفاق نشان داد که در مردابها گلهای زیبا اگر برویند لیاقت اینرا دارند که مردمان برای دیدنشان رنج سفر را به خود بمالند . اما اینکه از این اتفاق چه دریچه ها و چشم اندازهایی برایمان ایجاد می شود از همه چیز مهمتر است . اینکه من از این اتفاق عبور کنم و یا بالای سر این اتفاق نماز میت بخوانم همانند انتخاب مابین دو شیوه ی زنده ماندن و یا زنده بودن است . پس بکوشیم تا از این اتفاق -اصولی صحیح و درست استخراج کنیم و سپس برای ارتقا و پیشرفتمان آنرا در زندگی و کسب وکارمان بکار گیریم .
دوستان علاقه مند و خصوصاً محمدرضای عزیز را به خواندن مطلب زیر و استفاده از نظرات ارزشمندشان به آدرس زیر جلب می نمایم
https://www.linkedin.com/grp/post/3851153-5989666153511809027
با سلام ،در اين روزها تحليل هاي زيادي مي شود در رسانه ها اما نكته مهمي كه متاسفانه در ايران كمتر رعايت مي شود اين است كه تحليل كلان موضوع و تحليل خرد آن با هم قاطي مي شود .به نظر مهم تفكيك اين دو بسيار مهم است.از نگاه كلان دستاوردهاي مشهود و نامشهود زيادي حاصل شده است تنش زدائي با غرب ،نمايش منطق ايراني -اسلامي در زماني كه داعش اسلام هراسي را ترويج مي كند. توجه به بستر اقتصادي بعد از توافق كه روي فرهنگ ،روان و زندگي تك تك ايرانيان تاثير گذاشته است و صدها موضوع ديگر.اما در تحليل خرد تخصص فني و ديپلماسي نياز است و بايد در اتاق فكر هاي تخصصي بحث شود و مهرت ها افزايش يابد در مذاكرات.اگر بخواهم در كل به بيانه سويس پاسخ تستي دهيم يك بله محكم و رساست .از تحليل زيبا شفاف و همه جانبه شما بسيار ممنونم
خیلی ممنون.از اینکه این اطلاعات ارزشمند رو در اختیار همراهان و کاربران متمم قرار میدهید.ممنون میشوم لینک صفحه این مطللب رو هم( در صورت امکان البته) بنویسید تا بشود این مطلب را برای ی دوستان علاقمند دیگر نیز بصورت لینک وب ارسال کرد.
تقدیم به شما:
http://www.shabanali.com/ms/?p=5354
البته از نوار آدرس هم می تونین این لینک رو کپی بفرمایین.
سلام
من احساسی که در صبح پس از توافق داشتم رو اینجا می نویسم
مملکتی با نیم در صد بودجه پزوهش چقد می تونه پیشرفت کنه
ما روزانه ۱۰۰ میلیون دلار از پارس جنوبی کمتر از قطر براشت می کنیم سالی ۳۶ میلیاد دلار (با ۵۰۰ میلیارد تولید ناخالصی ۵۰ میلیارد دلار نصیب کشور می شود)
ما طی این ۱۲ سال ۵۰۰ میلیارد دلار بصورت مستقیم ضرر کردیم و میلیارد دلار بصورت غیر مستقیم(برای ساخت هر نیروگاه اتمی مثل بوشهر ۳۵ میلیارد دلار نیازه)
قطعنامه شورای امنیت بر خلاف گفته رئیس جمهوره قبلی کاغد پاره نیست با تصویب ۴ قطعنامه حمله نظامی به کشور که ار قطعنامه تخطی کرده مجاز می شود
برای تولید برق در نیروگاه اتمی غنی سازی ۵ در صد کفایت میکنه برای شتاب دهنده ها(نیوگاه بوشهر ۱ در صد برق ایران را تامین می کنه)
۵ میلیون بیکار و ۴ میلیون فارق التحصیل اماده بکار باهاش در گیریم و با هر در صد رشد اقتصادی ۱۱۰ هزار نفر میتونند سرکار بروند(روزنامه ابرار اقتصادی)
اصولا در اقتصاد با رشد اقتصادی میشه تورم و بیکاری رو کنترل کرد (اگر رشد اقتصادی صفر باشه کاهش تورم با افزایش بیکاری متناسبه)
به نظر من ما باید به مانند ژاپن بپذیریم در هسته ای موقتا متوقف بشیم و در جاهای دیگه با کمک تحقیق و پژوهش پیشرفت کنیم
در کل باید بگم از نظر فنی در بحث هسته ای ما به انداره بسیار خوبی پیشرفت کردیم ولی اگر اینجوری وضغیت ادامه پیدا می کرد ما خیلی چیز ها رو از دست می دادیم که جبرانش بهی گرانی برای مردم داشت
(شرمنده اگر بد نوشتم ۰خیلی وقته جای چیزی ننوشتم)
سلام محمدرضا
ممنون از تحلیل زیبات، منتظر تحلیل شما از این مذاکرات و رفتار مذاکره کنندگان بودم. در زمانیکه تب دنبال کردن نتیجه مذاکره در جامعه داغ است، خواندن نقد شما جذاب تر از شنیدن حرف های افراد ناآگاه است.
امیدوارم مصاحبه دیشب اقای ظریف در کانال یک دیده باشید، اگر هم ندیدید احتمالا در ارشیو شبکه های مختلف اینترنتی قابل دسترسی است دیدنش خالی از لطف نیست.
اقای ظریف گفتن این مصاحبه به روند مذاکرات آسیب میزنه چون داشتن از تکنیک های مذاکرشون تعریف میکردن ولی خودشان اصرار داشتند برای آگاهی مردم مصاحبه را ادامه بدن.
در قسمتی از مصاحبه گفتن که بهتر از خود طرف امریکایی به قوانین امریکا آشنا هستن و اینکه متن انگلیسی بیانیه رو هم خودشان تنظیم کردن که برام جالب بود.
موفق باشید
محمدرضای عزیز سلام
ضمن احترام به حضرتعالی و تشکر بابت مطالب مفید و آموزنده تان؛ طبق تعریفی که از دلواپسی در ادبیات سیاسی کشورمان رواج یافته و جنابعالی نیز زیرکانه بر آن صحه میگذارید و معادل ذی ضرر میدانید آیا هر منتقدی دلواپس ذی ضرر است؟ و هر موافق یا سکوت کننده ای ذی نفع خواهد بود؟ آیا چنین دسته بندی صحیح است؟ و نگارش متن هر چند زیبا با چنین رویکردی علمی است یا سیاسی؟
سلام مهندس شعبانعلی عزیز ، خیلی دوست داشتم تحلیل شما رو راجع به این مذاکرات بدونم ، توی تمام روزهای مذاکره وقتی اخبار رو گوش می کردم ناخودآگاه یاد شما می افتادم ، چون خودم خیلی با سیاست میونه ای ندارم ، اما شنیدن این حرفها از زبان شما آدم را دلگرمتر می کنه و امیدوارتر به آینده کشور ، ممنون هم از شما هم از افرادی چون جناب آقای ظریف و تیمشون که برای آسایش این مرزو بوم تلاش می کنین
با سلام
به زبان خودم می گم که این رسانه ها خیلی ناقلا هستند و بعد از توافق تصویر آقای جان کری را سر بزیر و در فکر نشان می دهد ولی آقای ضریف را خندان و سر به بالا که نمایانگر این است که ایران پیروز و آمریکا شکست خورده است. نکنه کاسه ای زیر نیم کاسه باشه.
محمدرضای عزیز
سلام بر شما
سال نو مبارک
برداشت ها و درس آموخته هايي شما بسیار جالب توجه است و از آن لذت بردم.
چه خوب است، اگر بشود فيلم های اين مذاکرات روزی برای يادگيری در اختيار عموم قرار بگیرد
اما در مورد موضوع توافق به گمان من، برای بیشترین بهره برداری از اين توافق نیاز به آمادگی داریم.
در نوشتاری سايت شخصی ام به اين موضوع پرداخته ام، که ممکن است برای شما و مخاطبان جالب باشد. لينک نوشتار با عنوان«آمادگی برای بعد از توافق…»:
http://hrjournalist.com/post/655
به اميد ديدار مجدد
سید محمد اعظمی نژاد
سلام
پختگی و همه جانبه نگری مناسبی در این متن وجود داشت که دستاورد بلوغ روز افزون جناب شعبانعلی، سایت معزز متمم و همچنین مخاطبان این رسانه است
در پایان لازم می دانم به نکته ظریفی اشاره کنم که جناب دکتر سریع القلم در جمعی در دانشگاه شریف مطرح کردند با این مضمون که با جهانی شدن و داشتن ارتباط گسترده با جهانیان با حفظ احترام و عزت طرفین، بسیاری از مشکلات رفع می شود زیرا مثلا نمی توان ارتباط گسترده داشت و توریست و بازدید کننده فراوان داشت و همزمان چاله بزرگ هم وسط اتوبان داشت، بروکراسی بسیار شدید داشت و ..
ممنون به خاطر تحلیل واقع بینانه تون از مذاکرات هسته ای. برای من به خصوص تفکیکی که بین مذاکره و گفتگو قائل شده بودید جالب بود. پاینده باشید
با تشکر از استاد محبوبم بنده هم به فال نیک میگیرم با اینکه میدانم درب همیشه روی پاشنه نمی چرخه . به امید روزهای خوب برای ایران و با هوشی مسئولین مملکتی..
سلام محمدرضا..بسیار اثربخش گفتی طوری که از این به بعد بیشتر حواسمون به گفتگوهامون باشه..ماهم بایدپاسخگو باشیم.
ممنونم ازت
سلام
احسنت بر استاد گرامی خودم.
جدا لذت بردم. کاملا و دقیق .. البته کمی هم چاشنی سیاسی داشت 🙂
سال بهتری را براتون آرزو دارم.
ارادت
سلام
بسیار شفاف وساده و راحت نظرتان را بیان نموده بودید. ممنونم
جناب آقای شعبانعلی عزیز:
همه ی آن چیزی که هر ایرانی در حال حاضر نیاز دارد اعتماد به مسئولان و تصمیمات آنان است تا بتواند همدل وهمزبان با آنان حرکت کند وصحیح وسنجیده در صحنه ی بین المللی عمل کند.شخصا جناب آقای ظریف را بعنوان تنها دیپلماتی که در سالهای اخیر کشورم به خوددیده که می تواند به درستی رفتار و به قول شما گفتگو کند، بسیار تحسین می کنم.
بسیار سپاسگزار شما و اندیشه ی پویاو قلم توانایتان هستم که به این سادگی وروانی حق مطلب را ادا کردید.
امیدوارم پاینده و همیشه پرتوان باقی بمانید.
تحلیل شما عالی بود و پر نکاتی که به چشم من نیومد
همراهی و همدلی مردم هم الان حیاتیه، بعضی ها یجوری صحبت می کنند انگار قرار بوده از فردا صبحش که از خواب پامیشن یه ایران دیگه تحویل بگیرن
همه چی کم کم و به دست خودمون ساخته میشه
سلام
با اینکه آدم سیاست گریز اونم به شکل افراطی هستم (!) اما لذت بردم از این نوشته تون ویه سوال اساسی که از پنجشنبه ها تاحالا تو سرمه اینه که این همه هیجان زدگی مردم به نفع وجهه سیاسی و کارهای انجام شده دولتمردان هست یا نه ؟
ای کاش می شد یه آموزشی به ملت داده می شد درمورد بازتاب واکنش هامون !
راستش یاد اون پست پارسال تون که در مورد گروگانگیری سربازای ایرانی بود افتادم.
سربلند باشید.
ممنونم استاد .
در رودخانه ای قرار گرفته ام که میخواهم با تمام فراز و نشیبهایش باشم و با هم رو به جلو برویم .
اماده ورود به دریا و موج های بزرگتر را هم دارم
سلام. متاسفانه همین امشب دکتر ظریف در برنامه زنده شبکه یک، اسیر یک مجری نادان شده اند که هر چه به او تذکر می دهند که ما الان وسط مذاکره ایم و وارد شدن بیش از این به جزئیات به صلاح روند مذاکرات نیست متاسفانه مجری رها نمی کند و هی سوال پشت سوال…
اعصابم خورد شد مهندس. مخصوصن که متن فوق العاده شما را با تاکید بر همین موضوع قبلش خوانده بودم. تلویزیون را خاموش کردم و می روم بخوابم. کاش مجری برنامه و سایر دلواپسان هم متن شما را خوانده بودند….
من امیر هستم. یک دلواپس
۱- تحلیل مذاکرات (یا گفتگوها) ی هسته ای از دیدگاه یک مدرس مذاکره حتما و حداقل برای من که هیچ آشنایی با موضوع مذاکره ندارم (اما علاقه دارم) جذاب خواهد بود.
۲- بر خلاف محمدرضا من به آینده و نتیجه این مذاکرات اصلا خوشبین نیستم (و دلواپسم). نمیشود به ۵+۱ ی که نزدیکترین دوست ما در بین آنها روسیه (و چین) است (روسیه ای یا چینی که حاضر نشده یک رای ممتنع در همه آن قطعنامه های شورای امنیت به نفع ما بدهد) اعتماد کرد. واقعا هیچ تضمینی وجود ندارد که در صورت برداشتن تحریم ها بعد از امضا توافق نامه (هنوز در این موضوع هم ابهام وجود دارد) دوباره همان تحریم ها را به بهانه ای دیگر (حقوق بشر-ساخت موشک-حمایت از تروریسم و …) اعمال نکنند…باید این موضوع را قبول کنیم…
سلام
بنده با نظر شما موافقم. آقای جوادی آملی با آن حکمت خود نکته ی مهمی گفتند: وقتی با دشمن دست میدهی بعدش باید انگشتانت را بشمری.
این نکته هنوز قابل بررسی است که آیا توافق نهایی مطابق خواسته های ما صورت میگیرد یا خیر و اگر صورت گیرد آیا طرف مقابل بر عهد خود میماند یا با بهانه ای یا تفسیری جدید اقدامات سابق خود را تکرار میکند!
ولی نکته اساسی در این برهه به نظر بنده همانی بود که استاد فرمودند. مردم باید اعتماد کنند. در این میدان بازی یا مذاکره یا گفتگو هر کسی نقشی را باید بازی کند. نقش مردم این است که مردم اعتماد کنند و پشتیبان نمایندگان خود باشند.
البته منتقدان و خبرگان همیشه بیدارند و با چشمانی باز میدان را رصد میکنند که کسی دست از پا خطا نکند! آنها هم وظایف خود را دارند انجام میدهند.
ممنون از سه تا پالس منفی که به کامنت بنده داده شده.
البته خوشحال میشم دلایل این مخالفت را بدانم.
ابراز موافقت و مخالفت – صفر و یکی – با موضوع یا تفکر یا مفهومی به نظرم کار درستی نیست. بهتره که جناب استاد که به این اصل باور دارند و در مرامنامه هم ذکر کرده اند یک اعلام رتبه بصورت درصد مقبولیت از ۰ تا ۱۰۰ برای خوانندگان تعبیه کنند. میانگین نمره نمایش داده شود.
ارادت
سلام استاد
همواره به قلم شما علاقه مند بودم و احترام ویژه ای برای شما قائل هستم. احتراما:
کج دار و مریض یا کج دار و مریز
عبارت “کج دار و مریز” هم سنگ و هم معنای مدارا کردن و همراهی کردن با موضوع یا کسی مورد استفاده قرا می گیرد . اما بسیاری از مردم اگر این مهنا را برداشت کنند با وجه تسمیه و یا عبارت صحیح آن آشنایی ندارند و به صورتی که درک می کنند «کج دار و مریض» می نویسندبرخی نیز به دلیل برداشت اشتباهی که از نگارش آن دارند آن را اشتباه به کار می گیرند و آن رابا مریضی مرتبط می دانند .این اصطلاح در اصل کج دار و مریز است. به معنای اینکه ظرف را کج نگه دار و در عین حال مواظب باش که نریزد. و معنای اجتماعی آن این است که باید با شرایط موجود مدارا کرد یا سختی نگه داشتن یک ظرف حاوی مایعات به صورت کج را تحمل نمود .
شاعر در این خصوص می گوید:
رفتــم بـه سـر تـربت شمس تبـریـــز دیــدم دوهــــزار زنگیــــان خونــریـــز
هر یک به زبان حال با من می گفت جامی که به دست توست کج دار و مریز
“کلا نقل کردم”
مرسی از توجهتون.این اشتباه تایپی اصلاح شد.
ممنون میشم که به صفحه سیاستهای کامنت گذاری هم مراجعه کنید و با اسم و ایمیل حقیقی در سایت کامنت بزارید.
چقدر نحوه ی پاسخ دادنتون به این کامنت با ادبیات شما بیگانه بود، ” تشکیک های بی پایه بر اساس حدس و گمان مخالفت صریح با نظام است” ، با محتوای صحبتتون کاملا موافقم ولی …
آذرخش عزیز
سلام.من خیلی عادت ندارم کامنتی که خطاب به من نیست رو جواب بدم، مخصوصا کامنتی که خطاب به محمدرضا باشه و قطعا خودش اگه صلاح بدونه باید جواب بده.
فقط در حد یک مخاطب ساده مثل شما، که چند باری از نزدیک با محمدرضا صحبت کرده م و مطالبش رو چندین و چندبار خونده م باید عرض کنم که اتقاقا به نظرم جمله ای که شما بهش اشاره کردی خیلی منطبق بر ادبیات محمدرضا (که ناشی از مدل ذهنی ایشونه) بود البته من برداشتم با توجه به در نظر گرفتن اکثر چیزهاییه که باید در نظر گرفت…
بازم ببخشید که مخاطب من نبودم اما کامنت گذاشتم.
موفق باشید.
خواهش میکنم، مرسی.
ممنون
کاملا باحوصله و دقیق بود.
بازنگری و نکته های بسیار خوبی داشت. ممنون
ممنون
محمدرضا عزیز
بابت تحلیل شفافی که انجام دادین و مثل همیشه با شاگرداتون به اشتراک گذاشتین بسیار ممنونم . تو این چند روز تحلیل های مختلف از این موضوع رو خواندم و بررسی کردم ولی به نظرم نقطه متمایز کننده دید شما نسبت به دیگران صادقانه بودن و به نوعی توصیف دقیق و درست دلواپس بودن بود. دقیقا مثل زمانی که یک دختر ۱۳ یا ۱۴ ساله بودم و پدرم طوری با من صحبت می کرد که احساس می کردم به چیزی غیر از خوشبختی و سربلندی من فکر نمی کنه . زبانت سرخ و سرت سبز باد
ممنونم عالی بود ، ای کاش در face book هم این تحلیل را می گذاشتید.
بسيار هوشمندانه تحليل نموديد و بجاست بيان كنم يك مذاكره كننده حرفه اي حتي هنگام تهديد هم لبخند خود را حفظ ميكند
در يكي از مذاكرات قبلي آقاي ظريف با همان لبخند هميشگي خود به طرف مقابل گفت يا باهم ميبريم و يا باهم ميبازيم
تحليل زيبا و جامعي است سپاس از نظر وديدگاه واگرايانه شما
من هم مثل بقیه منتظر تحلیل شما بودم
مثل همیشه ساده، روان و قابل فهم
با اینکه خوشحالی مردم را و امیدواری آنها را به آینده میشود در چهره وچشمانشان دید من به آینده خوشبین نیستم و فکر میکنم این تلاشها بی ثمر باشد
سلام. با نظر آفا مهدی تا این قسمت موافقم
“با اینکه خوشحالی مردم را و امیدواری آنها را به آینده میشود در چهره وچشمانشان دید من به آینده خوشبین نیستم ”
ولی بنظرم این تلاشها حداقل تلاشی است که از سرعت بدتر شدن می کاهد (اندکی فرصت برای تفکر،بازنگری و…
کار و تلاش واقعی برای کسانی است که شهامت بخرج دهند و اگاهی ملت را بالا ببرند، حقایق را بدون ترس و بهترین حالت بگویند ( که البته خود این گفتمان و .. باعث آشوب و هیجانات… نشود و دومرتبه فرصت به موج سواران بدهد.)
و از مردم بخواهند که از این به بعد اگاهانه، بدون تعصب و هیجانات برنامه ریزی و…
درناامیدی بسی امید است ..دوست عزیز
ممنونم خیلی مفید و دقیق و ریزبینانه… که قلم استاد غیر ازین باشد عجیب است…. سپاس
مرسی از اینکه با حوصله و ظرافت نظراتتون رو آموزش گونه برای ما هم به اشتراک گذاشتید.
ممنون آقاي شعبانعلي بخاطر تحليل دقيق و ظريف و كلي كه از اين اتفاق انجام دادين و برامون نوشتين
با آرزوي سربلندي و شادي و اميد به فردا براي همه ما مردم ايران
تبريك به شما استاد گرامي
به نظر مياد كه شما رودخانه مناسب خودت رو بالاخره پيدا كردي
استاد ممنون که برامون نوشتید.
درود
سپاس از واکاوی آموزنده استاد عزیزمان. مثل همیشه مفید و تازه و شیوا و بلیغ.
اما یک سؤال مهم که درخواست دارم جناب مهندس شعبانعلی پاسخگوی آن باشند تا بیشتر بیاموزیم:
– محل تشکیل جلسات در چنین مذاکراتی تا چه حد مهم است؟ چرا مهم است؟ پیام مستتر در انتخاب محل جلسه چیست؟ (ایران در مقاطع زمانی مختلف در گذشته مصر به تشکیل جلسات در کشورهایی نظیر عراق، سوریه و لبنان بود. طرف مقابل کشورهای قزاقستان، ترکیه، اتریش و سوئیس را انتخاب می نمود. در دور آخر مذاکرات ایران خواستار اعلام نتیجه مذاکرات در جلسه حضور رسانه ها در شهر ژنو بود بجای لوزان)
سپاس
واقعا خوشحالم که توی این سایت که خیلی دوستش دارم وهمیشه دارم میخونمش از این سیاستمدار بزرگ و گروه فوق العاده خوبش یه تحلیل خوب خوندم. ممنون آقای شعبانعلی.
سلام
تحلیل بسیار خوبی بود محمدرضای عزیز. من مصاحبه دکتر ظریف با ان بی سی رو خونده بودم و از جواب های پخته ایشون لذت برده بودم.
اما یه درخواست نامربوط به این پست میخواستم داشته باشم و اونم نوشتن ادامه ی بحث “تغییر و ناحیه امن” هست که دو مطلب نوشتی ، چون مطلب کاربردی و مورد نیازی هست میخواستم خواهش کنم در ادامه تو لیست نوشته هات باشه و ادامش بدی…
سلامت و شاد باشی استاد
محمد رضا جان
در یک جمله و با تسلط کامل تیم بر اصول وفنون مذاکره :
ايران انفجار اتمى اش رابا موفقيت انجام داد بدون انكه بمبى بسازد…
عالی بود بخصوص در مورد انتظارات مردمی
با اجازتون ب اشتراک گذاشتم که دید درست و معقولی نسبت ب مسایل داشته باشیم
من همیشه به وبلاگ شما سر میزنم و همیشه برام جالب بود که چرا مطلب تحلیلی در مورد فلان مذاکره نمی نویسید و همیشه منتظر چنین مطلبی بودم
به نکات خیلی خوبی اشاره کردید و آموزنده بود و امیدوارم در آینده مطالب بیشتری در مورد تحلیل مذاکره ات هسته ای ایران بنویسید
محمدرضا عزیز مرسی.منم مثل همه ی بچه ها منتظر نوشتن همچین نوشته ای از طرف شما بودم.
جایی که پاسخ ظریف رو در مورد ادعای نتانیاهو و مسئله ی اعتماد به آمریکا نوشتی خیلی کیف کردم. من سواد سیاسی ندارم و در موردتاریخ هم چیز زیادی نمیدونم.اما این چند سالی که اخبار سیاسی رو تا حدی دنبال میکنم هیچکس اندازه ی دکتر ظریف برای من قابل احترام نبوده…
بازم ممنون بابت حضور پررنگ ترت اینجا و نوشته های عمیق و مفیدت.
سلام.
خیلی ممنون.
من -خوشبختانه یا بدبختانه – تلویزیون را گرچه خیلی محدود ولی هنوز تماشا می کنم، و اجازه می خواهم مثالی در خصوص یکی از بندها «گرفتار نشدن در دام سوالات مصاحبه کننده و مدیریت گفتگو» عرض کنم:
روز دوازدهم فروردین یعنی روز قبل از اعلام تدوین بیانیه ی مشترک، مجری خبر شبکه ی یک سیما از آقای عراقچی سوال می پرسید:
– آیا اختلاف جدی ای در موارد مورد مذاکره وجود دارد؟
عراقچی: از ابتدا اختلافاتی وجود داشته و هنوز هم وجود دارد.
– میشه لطفا بگید این اختلافات چیست؟
عراقچی: اجازه بدید فعلا چیزی نگم.
– آقای عراقچی، مردم دوست دارن بدونن موارد اختلاف چیست.
عراقچی: به هر حال مسائلی هست که بهتره فعلا ازشون صحبتی نکنم.
– آقای عراقچی، خبرگزاری … گفته موارد اختلاف دیده می شود؛ این اختلافات چیست؟
عراقچی(با لبخند معنادار):خواستم که اجازه بدید فعلا از این موضوع صحبت نکنیم، انشاءاله بعد از تمام شدن گفتگوها بیشتر صحبت خواهیم کرد.
فکر کنید پرسیدن این سوالات آن هم بلافاصله پشت سر هم چقدر می تواند اعصاب خرد کن باشد. تازه از طرف یک رسانه ی …. وای به حال رسانه های بیگانه.
—
این را هم اضافه کنم که آقای عراقچی نشان دادند که اخبار داخلی – و لابد خارجی – را با دقت روی کلمات دنبال می کنند. ایشان در جایی از همان گفتگو خطاب به گوینده ی اخبار گفتند: «همانطور که همکار شما اشاره کردند، الان مذاکرات در وقت اضافه است.» و این اصطلاح «وقت اضافه» دقیقا اصطلاحی بود که در جایی از اخبار از آن استفاده شده بود.
واقعا آموزنده بود. خیلی منتظر این پست شما بودم.
این که در مذاکره و البته خیلی مباحث دیگر شاگرد شما هستم، برایم مایه ی مباهات است.
برقرار باشید.
بسیار عالی روان و جالب تحلیل کردید بخصوص دلواپسان واقعی جدید ….
یه خواهش داشتم
میشه این نکاتی که از نحوه مذاکره کردن آقای ظریف و پاسخ های ایشون به خبرنگارها را بیشتر برامون تحلیل کنی و بیشتر روش مانور بدی .برای من که خیلی آموزنده و دوست داشتنی بود این قسمت
تو این یه روز که از اعلام نتیجه مذاکرات گذشته بی صبرانه منتظر تحلیل شما بودم .
شمایی که با دید وسیع تر و آگاهی بیشتر استنباط می کنی
واقعا از تحلیلت ممنونم
سلام و روز بخیر
تشکر فراوان بابت این نوشته عالی، آموزنده و تذکرات بجای شما…
با آرزوی رشد جمعی ما در برخورد با مسایل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و فردی…در تمام اینها نیازمند صبر و آگاهی و هوشیاری هستیم…و بخصوص داشتن روحیه پذیرنده واقعیات چیزیست که لازم داریم تا بر اساس اون گامهای آتی رو مناسبتر برداریم…
امیدوارم همه سال و سالیان بسیارخوبی رو بسازیم…
پاینده باشید و شادکام …
محمدرضاجان. ممنون. عالی بوود …
چقدر دلم میخواست تحلیل این موضوع رو ازتون بخونم و هونطور که انتظار میرفت به زیبایی هر چه تمام تر تحلیلش کردی.
خیلی خوشحالم که مذاکرات – تا به اینجا – افق آینده ی آرام تر و سازنده تر برای کشورمون، و فشار و تنش کمتر برای مردم مون رو در برابر دیدگانمون قرار میده و امیدوارم در نهایت، واقعا هم همینطور بشه …
و چقدر در نهایت، عالی گفتی که : “طبیعی است که دلواپسان واقعی جدید، باید همهی ما باشیم و مراقب باشیم که هیچ ترفندی، چه کوچک نمایی دستاوردهای کسب شده و چه ایجاد انتظارات شتابزده برای تغییر اوضاع درمیان مدت، دستاوردهای امروزمان را از ما نگیرد.” …
بهترين تحليلي بود كه اين روزها شنيدم
متشكرم واقعاً كه انقدر واقع بينانه نگاه كردن رو ترويج ميكنين
و مثل يك كلاس درس انقدر با جزييات مسئله رو شرح ميدين.
فكر كنم اگر يك روزي دوباره كلاس بذارين ، به عنوان بررسي موردي حتماً اين مذاكرات طولاني رو در بحث ها مطرح كنيد.
اينكه در ساعات گذشته در عين ابراز احساسات بي حد برخي و خشم بي اندازه برخي ديگر
شما با عمل به نكته پنجم كاملاً پوكرفيس بوديد، خيلي فكرم رو مشغول كرده بود
مرسي كه اعلام موضع كردين
اين بخشي از نوشته ي شماست كه من مثل يك نيايش در تمام لحظات شاد زندگيم مرور ميكنم
«گلها همه رو به آفتاب قد ميكشند
اما تنها گل آفتابگردان است كه روزهاي ابري نيز رد پاي آفتاب را تعقيب ميكند.
آفتابگردان نيك ميداند كه روزهاي ابري هميشه نميمانند، تنها كافيست كه او روياي خورشيد را به فراموشي نسپارد
آسمان را ببین!
ابرها را می بینی که به سرعت کنار می روند؟ دیر یا زود روزهای آفتابی را جشن خواهیم گرفت
دیر یا زود مردمی روی این خاک خواهند زیست که یکدیگر را دوست خواهند داشت
یکدیگر را عاشقانه در آغوش خواهند گرفت، بی بهانه به یکدیگر لبخند خواهند زد، به هر غریبه ای سلام خواهند داد
آن روز دیر یا زود خواهد آمد
روزی که عشق و ایمان و امید تنها با یک واژه بیان شود
شاید آن روز ما نباشیم اما صدایمان خواهد ماند
“ای مردم روزهای خوب سرزمین من!
جاودانگی شما را سزاست، شاد باشید وپایکوبی کنید و بدانید که روح های ما نیز در کنار شما شادی و شادمانی تان را جشن خواهد گرفت
اگر آن روز ما درمیانتان نبودیم، به یادمان در بزرگترین میدان شهر که شاید آن را “رهایی” بنامید
،تندیس بزرگی از یک گل آفتابگردان بگذارید
به یاد ما که روزهای ابری نیز لحظه ای از حرکت بازنایستادیم
چرا که ما راز گل آفتابگردان را خوب می دانستیم”
کیان عزیز ممنون که از راز گل آفتابگردان گفتی. تو این روزها که ابرهای سیاه سعی در پوشاندن روشنای خورشید دارند یاد گل آفتابگردان به روحمان گرما می بخشد.
در مورد رفتارهای آقای ظریف به نکته های خیلی خوبی اشاره کردید ممنونم وقتی آدم بدبین میشه مسایل واضح رو هم نمی تونه ببینه
تحلیل دقیق،ریزبینانه و پر از نکات اموزنده برای من بود.ممنون که نوشتید.
کاش در مورد تاثیراتی که این توافق بر کشور میذاره هم می نوشتید.