مدتی است که سرگرمی شبانهام، مطالعه کتاب جاشوا کلین (Joshua Klein) است. بلافاصله بعد از پایان کتاب، برای دومین بار خواندن آن را آغاز کردهام و الان در میانههای آن هستم.
در این کتاب جملهای وجود دارد که عنوان کتاب هم از آن اقتباس شده. جملهای که به نظرم میتواند الهام بخش باشد:
هر محصولی بهایی دارد. اگر در فضای مجازی به شما چیزی را به رایگان دادند، بدانید که محصول خود شما هستید!
عنوان پست را که خوندم، فکر کردم که، قراره توی پست در این زمینه بخونم که: “محصولی که در انتها تولید میکنیم مهم نیست، مهم اینه که ما خودمون در طی تولید اون محصول چه تغییراتی بکنیم، پس محصول خود ما هستیم”
و متاسفانه با این پیش فرض، الان درست نتونستم متوجه بشم، چرا بهای محصولی که به رایگان دریافت میکنم، خودم هستم؟!
البته کامنت شیرین که میگه، بهای محصولی که به رایگان دریافت میکنم، وقت منه! ولی من هنوز شک دارم که منظور همین بوده باشه! شاید بهتره من هم کتاب را بخونم 🙂
محمدرضای عزیز سلام
این نوشته منو یاد یک فیلم انداخت که در اون سه نفر یاد می دادن که چه جوری میشه از مردم کلاه برداری کرد. اون ها از حرص و طمع مردم سو استفاده می کردن و به راحتی سرشون کلاه میذاشتن. بعد از پایان خیلی از کلاه برداری ها می گفتن “اگر یک چیزی رو می بینید خیلی غیر عادی خوبه بهش شک کنید”
سلام آقای شعبانعلی من در خصوص همین موضوع توی بلاگ انگلیسی یک کامنت گذاشتم ولی نشون داده نمیشه و بعد از هم ار سال هم پیام تایید یا عدم تایید نیامد. فکر کنم چند بار فرستادم همون کامنت رو.
این جمله برام دروس جذاب گیمیفیکیشن رو تداعی کرد؛
“کافی است به خواهر یا برادر کوچک خود نگاه کنید که روی موبایل، Pou بازی میکند و با هیجان، کثافتهای بچه را میشوید و غذا در دهانش میگذارد. ” (به نقل از متمم؛ درس برنده واقعی گیمیفیکیشن کیست؟)
حس بازیچه شدن بهم دست میده وقتی بیاد زمان هایی میفتم که ساعت های طولانی در دام شبکه های اجتماعی بی خاصیت گیر می افتادم.
……
پی نوشت: معنی کلمه بازیچه رو که search کردم به این متن از نظیری نیشابوری برخوردم که شاید برای شما و دوستان جالب باشه و بی ارتباط با این بحث نباشه:
صنعت(استعاره از شبکه های اجتماعی مجازی!) بازیچه ای چند است و ما را همچو طفل، بهر دفع گریه مشغول تماشا ساخته .
پی نوشت اندر پی نوشت: نظیری نیشابوری همون شاعریه که این بیت معروف رو گفته:
درس ادیب اگر بود زمزمه محبتی // جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را