ما، بخشیده خواهیم شد.
اگر چه هدیه ندادیم، آنگاه که میتوانستیم و هر چند هدیه نگرفتیم، آنگاه که میخواستیم…
اگر چه تخم نفرت در دل کاشتیم، هرچند لبخند مهر بر لب داشتیم.
اگر چه گاه پای هم را گرفتیم، هرچند که میشد دستهای هم را بفشاریم.
اگر چه گاه تردید کردیم،
تردید در آمدن روزهای خوب،
تردید در مهربانی که آسمان در پس غرش سهمگینش پنهان کرده بود،
تردید در وجود گوشی که صدایمان را می شنید،
اما ما بخشیده خواهیم شد،
به خاطر سکوت در دشواریها و لحظات سخت،
آن هنگام که در میانه دشواریها، کوشیدیم در آرامش و سکوت، تخم مهر بکاریم.
هدیه دادیم و هدیه گرفتیم،
دست یکدیگر را گرفتیم آنگاه که پای در گل و خاک مانده بودیم.
و به خاطر اینکه در لحظات سخت،
تردید نکردیم.
تردید در آمدن روزهای خوب،
تردید در مهربانی هایی که زمین در پس لرزش وحشتناک خود پنهان داشت.
و تردید در وجود گوشی که صدایمان را میشنید.
سختیها میگذرد. زمین آرام میگیرد. آسمان نیز.
و ما باز تخم نفرت خواهیم کاشت. و تردید خواهیم کرد…
اما من میدانم ما بخشیده خواهیم شد…
ما در برابر بزرگترین سختی ها سکوت کردیم.
ما در میانه غرش آسمان و لرزش زمین سکوت کردیم،
همچنانکه در برابر فریاد فقر و نعره گرسنگی.
سکوت کن. سکوت.
سکوت کن که سکوت تو، فریاد «تحمل» است.
سکوت وهم انگیز تو، آسمان را نیز می ترساند…
چنانکه غرش سهمگین آسمان، فرزندان تو را.
من میدانم که ما روزی بخشوده خواهیم شد…
ما گناهکارانی مظلومیم!
ما بخشیده خواهیم شد، به خاطر مظلومیتمان،
و اینکه در ته صندوقچه گناهان و اشتباهاتمان، اندکی «امید» نیز پنهان کرده ایم: برای روز مبادا!
همون موقع که این متن پست شد من خوندم ولی الان درکش کردم…هرچند مهم نیست که چقدر از زمان این پست می گذره. ضمنا دوست ندارم این دو متن و با هم مقایسه کنم…
اگه میشه اجازه بدین این شعر زیبا رو تو فیسبوک واسه دوستام شیر کنم
؟؟
سکوت وهم انگیز تو، آسمان را نیز می ترساند…
و اینکه در ته صندوقچه گناهان و اشتباهاتمان، اندکی «امید» نیز پنهان کرده ایم: برای روز مبادا!
اندکی صبر سحر نزدیک است…
سلام .من به این متن احتیاج داشتم . ممنون.
آیا ما یخشیده خواهییم شد؟؟ اگر امروز سر همدیگر را کلاه میگذاریم چرا که از پایه زندگی به چشم دیده ایم و میبینیم سر هم کلاه گذاشتن و زندگی کردن . آیا بدین خاطر هم بخشیده خواهیم شد؟؟؟
ما در جایی زندگی میکنیم که زندگی ۹۹ درصد افراد به نوعی با این مسئله گره خورده فکر کنم همه تجربه این کارو داریم
آیا ما بدین خاطر هم بخشیده خواهیم شد؟؟؟؟/
سلام همش قشنگ بود مخصوصا تیکه آخرش
و اینکه در ته صندوقچه گناهان و اشتباهاتمان، اندکی «امید» نیز پنهان کرده ایم: برای روز مبادا!
واقعا بعضی جملات انگار به قلم بعضی مردمان وحی میشود. من مخلص امید شما هستم
ma bakhshide khahim shod.
ولی من … نمی دانم که به بهانه اندک امیدم…چندین بار دیگر دانستن ها و توانستن هایم را زندگی نمی کنم
به امید این که بخشیده خواهیم شد…امیدوار بودن راحت تر است گویا!
ولی من … نمی دانم که به بهانه اندک امیدم…چندین بار دیگر دانستن ها و توانستن هایم را زندگی نمی کنم
به امید این که بخشیده خواهیم شد…
خدا کنه والله بخیل نیم
از خدامه ببخشم و بخشیده بشم
ولی حداقل فعلاً امکان نداره نداره نداره
تمیدی که با خودم داشتم ولی نمیدونستم چطوری و با چه متنی توی ذهنم حکش کنم شما به بهترین شکل اینکارو کردین ممنون
من میدانم که ما روزی بخشوده خواهیم شد…
ما گناهکارانی مظلومیم!
ما بخشیده خواهیم شد، به خاطر مظلومیتمان،
و اینکه در ته صندوقچه گناهانان و اشتباهاتمان، اندکی «امید» نیز پنهان کرده ایم: برای روز مبادا!
واقعا هر دو متن دکتر شیری و محمدرضا عالی بود
فکر کنم کار دکتر که ابتدا به ساکن این متن زیبا را نوشته باارزش تر میباشد ولی محمدرضا هم عالی گفته مخصوصا اونجا که میگه:
سکوت کن که سکوت تو، فریاد «تحمل» است…
معلومه که کار دکتر شیری با ارزش تره: الفضل للمتقدم
هر دو مطلب( هم مطلب شما و هم مطلب دکتر شیری) فوق العاده بودند، مخصوصا اون قسمتی که دکتر شیری نوشته اند:
“اما آنها بخشیده نخواهند شد… نه الان، نه هیچ فردایی؛
چرا که
آنها امید را از این مردمان ربوده اند و …
…
هر چند خود را مرواریدهای رحمان جا می زنند”
شاید یجورایی از این نوشته ها بشه این طور برداشت کرد که خدا، از همه چیز گذشت می کنه، جزء حق الناس.
ما بخشیده مشیم..من بهش ایمان دارم 😉
سلام
من هم شنیده ام خداوند از حق خود بگذرد از حق الناس خیر