چون کمی سرم شلوغه و نتونستم اینجا رو به سرعت مناسب آپدیت کنم، گفتم فعلاً از زغال عصبانی سوء استفاده کنم و یک مطلب منتشر کنم (درست شبیه اینهایی که حرف ندارن بزنن، توی اینستا عکس غذاشون رو میذارن که به هر حال عرصه رو خالی رها نکرده باشن).
وقتهایی که کمتر فرصت میشه بهش سر بزنم عصبانیتش رو به این شکل بروز میده.
البته این بار به خاطر اینکه عصبانی بشه مجبور شدم یه مدت بهش سر نزنم. به هر حال برای تولید این لحظه نگار، زغال هم دچار زحمت و دردسر شده.
باسلام
خیلی ممنون که ما را از احوال ،، زغال ،، عزیز باخبر می کنید
خوبه این زغاله ومثلا حیوونه و اینقد عصبانی شده. دارم فکر میکنم آدمها چی میکشن از دست همدیگه. باز فکر میکنم این تصویر چهره پنهانی یه انسانه که تو شرایط زغال گیر کرده.
الان اَبَر ذغال هست!
به قول کتاب شازده کوچولو ، ( زغال ) اهلی شده .
حالا نسبت بهش مسئولی .
🙂
این از نشانه های دوست داشتنه. معلومه خیلی دوستت داره که اینطوری از دستت عصبانیه. :))
مواظب خودت باش به هرحال, زیاد بهش بی محلی نکن و زود به زود سر بزن.:)