یه آقایی هست به اسم Laird Kay که علاقهی خاصی به عکاسی از صنعت هوایی و ملحقات و متعلقات اون داره و به اصطلاح علاقمند به Aviation Photography هست.
سایتی هم به اسم خودش داره (www.lairdkay.com) و البته یک اکانت اینستاگرام جذاب به اسم lairdkay
خیلی عکسهای متفاوت و زیبایی داره و گفتم شاید در بین خوانندگان اینجا، کسی باشه که به این نوع تصاویر علاقمند باشه و مثل من از دیدنشون لذت ببره.
یه جورایی من رو یاد یک هفته در فرودگاه آلن دو باتن میندازه. نمیدونم چرا. شاید به خاطر برخورد تا این حد نزدیک با فضای فرودگاهی.
دو روز پیش که داشتم چرخی در اینستاگرام میزدم، دیدم یک عکاس خوش ذوق و باسلیقه، به نام https://www.instagram.com/littlecoal/، ایدهای که دقیقا من تو ذهنم داشتم و اینجا براتون گفتم، رو عملی کرده و داره کمال لذت رو از این نوع عکاسی میبره. این یکی از عکسهاش هست که من خیلی دوستش دارم:
https://www.instagram.com/p/BIc5FvrhmMX/?taken-by=littlecoal
چندین عکس دیگه مثل این داره که در فصلهای مختلف و با انواع گوناگونی از درختها، به این شکل عکس گرفته.
وسوسه شدم حالا که وقتش رو ندارم از این نوع عکسها بگیرم، لااقل یه چندتاییش رو تو وبلاگم بذارم. برای همین رفتم و با ادب و احترام یه درخواست براش زیر یکی از همین عکسهاش گذاشتم و یه ایمیل هم براش فرستادم. تا حالا که جوابی بهم نداده.
اما در کل از اون روز تا حالا، هی مرتب میرم این نوع عکسهاشو نگاه میکنم و از تنوعشون لذت میبرم.
دو هفته پیش رفته بودم سفر. در مسیر که بودیم برای رفع خستگی یه گوشه ای زیراندازی پهن کردیم و من از فرط خستگی زیر سایه خنک درخت، دراز کشیدم. صورتم رو به آسمون بود. بعد از چند لحظه متوجه شدم از این زاویه این درخت و شاخ و برگ های اون چه قدر متفاوت و زیبا به نظر می رسن. اون لحظه با خودم فکر کردم چه سوژه جالبیه که آدم روی زمین دراز بکشه و عکس هاشو از سمت زمین رو به هوا بگیره، دقیقا برخلاف عکس های هوا به زمین، و کاملا عمود. مشخصا هم سوژه طبیعت مد نظرم بود.
با دیدن عکس های Laird Kay یاد ایده خودم افتادم. فکر نمی کردم شخص دیگری چنین ایده رو با سوژه هواپیما در حال انجام دادن باشه.
البته من تا به حال به صورت حرفه ای عکاسی نکردم و پیشرفته ترین دوربینی که دارم، دوربین موبایلمه که از بس کیفیتش بالاست، خودش به شکل کاملا اتوماتیک عکاس ها رو blur می کنه:) هر چند واقعیت اینه که در حال حاضر عکاسی جزء اولویت هام نیست. ولی امیدوارم یک روز فرصتش پیش بیاد.
پی نوشت: راستش شما از بس عکس از ماه می ذارید و از لذت زایدالوصفش برای ما تعریف می کنید، وسوسه می شم تو بحبوهه این همه کار و مشغله، برم یک دوربین dslr بخرم و این ایده رو عملی کنم.
اگر چه قبلاً نقل کردهام که بهترین راه رهایی از وسوسه، تسلیم شدن به وسوسه است، اما مطمئن نیستم که فقط برای عکس ماه بیارزه 😉
میگم من بیشتر از ۲۰۰۰ تا عکس ماه دارم، برات میفرستم، شاید نیازت حل شه :))
تازه نمیدونی. اون قسمت آبرومند تمرین عکاسیه. چند شب پیش به جون ساعتم افتاده بودم. الان فکر کنم ۵۰۰ تا عکس ساعت هم دارم.
هر ترکیب احمقانهای رو بگی تست کردم. مثل این:
http://s2.picofile.com/file/8264610626/wtc.jpg
توضیح: ایزو واقعاً ۶۴۰۰ هست. ساعت هم واقعاً کثیفه!
میخواستم ببینم این شاتر ۱۵ ثانیه که باهاش از آسمون عکس میندازن، اگه از زمین عکس بندازن چی میشه 😉
تو رو به خدا به بچه مردم رحم کنید، این جوری از دست میره ها ؛)
در حال حاضر هم قصد ندارم به هیچ وجه به توصیه اسکار وایلد گوش بدم 🙂
کمی که کارهام سبک تر بشه، حتما دست به کار می شم. باور کن من یک هزارم اطلاعات شما رو درباره عکاسی، ایزو، شاتر و … ندارم. اگر بخوام شروع کنم باید از زیر صفر شروع کنم.