همواره اینگونه آموخته بودم که بدترین قانون، «قانون جنگل» است. قانونی که معیار ارجحیت آن صرفاً قدرت است. اما فکر میکنم از «قانون جنگل» بدتر هم وجود دارد و آن «جنگل بی قانون» است. جایی که شیرها، در گوشه بیشه ها درمانده اند و روباهان و گرگها، بر صخره های جنگل، آواز برتری سر میدهند و گوسفندان بی خبر، شادمانه با صدای آنها همنوایی میکنند تا به نوبت، تکه تکه شوند.
قانون جنگل یا جنگل بی قانون
آموزش مدیریت کسب و کار (MBA)
دوره های توسعه فردی
۶۰ نکته در مذاکره (صوتی)
برندسازی شخصی (صوتی)
تفکر سیستمی (صوتی)
آشنایی با پیتر دراکر (صوتی)
مدیریت توجه (صوتی)
حرفه ای گری (صوتی)
هدف گذاری (صوتی)
راهنمای کتابخوانی (صوتی)
آداب معاشرت (صوتی)
کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی
کتاب های روانشناسی
کتاب های مدیریت
جنگ هم که ظاهراً در این منطقه ی نفرین شده همچنان ادامه داره و با نگاهی به روند دو هزار سال اخیر به نظر نمیرسه تا دو هزار سال آینده تغییر خاصی ایجاد بشه
ظاهراً ما هم که به افراط و تفریط عادت داریم پس از چند روز هیجان انتشار عکسهای دردناک از غزه و عراق، دیگه خسته شده ایم و ضمن اعتراض به این اخبار دردناک، منتظریم تا اتفاق هیجان انگیز دیگه ای در دنیا بیفته
سقوط هواپیمایی، غرق شدن کشتی، گروگانگیری و چیزهایی شبیه اینها…
و امروز باز هواپيمايي سقوط كرد و از امشب باز آتش بس در غزه شروع مي شود و جنگل بي قانون و قانون جنگل با هم در ستيزند !
یه حدیث از معصوم داریم که به همین موضوع اشاره می کنه.یه قانون یا یه حاکم بد خیلی بهتر از بی قانونی و بی حاکمیه.چقدر باید زمان بگذره تا تراوشات ذهنی بعضی افراد مارو به تامل در گفته های این عزیزان وا بداره.
متاسفانه چقدر تلخ و حقیقی….
وقتی که حکمران چمن باد می شود
اول تبر حواله ی شمشاد می شود
دیگر چه مکتب و چه مرام و چه مسلکی؟
در گلشنی که قبله نما باد می شود
بلبل خموش ، غنچه گرفتار ، گل ملول
یعنی چمن مدینه ی بیداد می شود
یک عمر آن که بود مجلد به جلد دوست
در گیر و دار حادثه جلاد می شود
راز قبیله را بفروشد به ارزنی
صیدی که سرسپرده ی صیاد می شود
زخمی که اعتماد ز نیرنگ می خورد
هر روز هر چه می گذرد حاد می شود
ساقی ! بریز باده ، مخور غم ، که پیر گفت
روزی بنای میکده آباد می شود….
“محمد سلمانی”
سلام
قانون جنگل همیشه هم بد نیست نظم مطلقی داره که همه قبول دارند قرار نیست بعد از یک تحول آهو شکار شیر برود ماهی تو خشکی بیاد و یا روباه جایگاهش عوض بشود.
مهندس از اينكه مطالب شما رو ميخونم واقعا خوشحالم چون هم جالب هم جديد و هم به جاست .
يكي از هنرهاي شما هنر فرصت شناسي است .
میدونی کدوم حیوان همه رو میشناسه ؟
گوسفنده که به همه میگه به .
بسیار عالی بود
اما ای کاش این گوسفندان بی خبر یک چوپان آگاه داشتند تا به موقع خبرشان می کرد تا تکه تکه نشوند
سلام اقا.بدترازاون وقتیه که روباها مثل شیرا قانون میزارن ولی قانونشون بوی تعفن میده ولی باصدای بلند هرروز برابقیه تکرار میکنن.و وقتی کسی نبود خودشون خلاف قانونشون عمل میکنن.
عالی..
آقای شعبانعلی شیر کردن بعضی از روزنوشتههاتون با ذکر منبع اشکال نداره؟ گاهی دلم میخواد خوندن این نوشتهها رو با دیگران هم سهیم بشم..
چرا باید اشکال داشته باشه؟