در مرور خبرهای روزانه ی نیویورک دیلی، مطلبی را دیدم و پس از تحلیل کاملتر آن توسط بی بی سی، گفتم برای شما هم تعریف کنم.
خبر چندان پیچیده نیست. دانشگاه آمریکایی لندن، یک دانشگاه مجازی است. فردی سگش را در این دانشگاه نام نویسی میکند. رزومه می فرستد و از فعالیتهای سگش میگوید. مینویسد که سگ من مشاور مدیریت است و ۳۶ سال سن دارد که ۱۵ سال آن را صرف ارائه مشاوره کرده است!
فرم درخواست پر میکند و ۷۲۷۸ پوند شهریه پرداخت میکند و ظرف ۴ روز، مدرک MBA برای این سگ فرستاده میشود.دانشگاه آمریکایی لندن ۱۱۰ هزار فارغ التحصیل دارد که برخی از آنها مانند این سگ در لندن زندگی میکنند و برخی دیگر در ایران و خاورمیانه به فعالیت های مدیریتی مشغولند (تا لیست فارغ التحصیلان را از روی سایت برنداشته اند بروید و سری بزنید!).
البته لازم به توضیح است که اکنون معلوم شده این دانشگاه آمریکایی نیست و در سنت کیس (همان کشور رویایی که ما ایرانی ها دوست داریم با پاسپورتش مقیم دنیای مدرن شویم!) ثبت شده و مشابه این مرکز ۳۵۰ مرکز دیگر در انگلیس فعالیت میکنند.
اما سه نکته که برای من مهم است:
۱) تصویر زیر نحوه توزیع فارغ التحصیلان را نشان میدهد. بیشترین آمار مربوط به خاور میانه است.
۲) جز اشاره ای مبهم در روزنامه همشهری بدون هرگونه ذکر نام و مرجع، این خبر در ایران بسیار کم منتشر شده و رسانه ها بسیار مبهم مطرح کرده اند که البته دلیلش را میتوان حدس زد.
۳) اینکه آیا دانشگاه آمریکایی لندن مقصر است یا آن سگ یا سازمانهایی که نه به انسانها و مهارتهای آنها، بلکه به اوراق بهادار(!) حقوق می دهند…
به زودی در این خصوص بیشتر خواهم نوشت…
سال ۱۳۹۴ مطلبی رو در وب شخصی نوشتم که در الف هم بازتاب پیدا کرد.(+)
الآن که این کامنت را می نویسم و دی ماه ۱۴۰۱ هست، هنوز به اعتقاد و مشاهده من، مدرک گرایی در سازمان ها و ادارات دولتی و حاکمیتی بیداد میکند و کمتر به مسائلی نظیر مهارت های نرم پرداخته می شود یا ارزشی داده میشود.
اینکه مطلب در رسانه های ایرانی بازتاب پررنگی نداشته، چون حقیقتاً تنش زا هست و اعتراض برانگیز. هزاران نفر و شاید میلیون نفر دوره های MBA، رشته های وزارت علومی MBA در دوره های ارشد و دکترا را گذرانده اند و مشخص هست عمدتاً فقط تیتر مطلب را می خوانند و سریع موضع می گیرند و دربارۀ محتوای متنی خبر فکر نمی کنند.
اصل خبر، معضل مدرک گرایی هست و شاید صاحب این سگ قصد داشته یک فرهنگ سازی در خصوص بی ارزش کردن مدرک کاغذی را انجام بدهد؛ و شاید هم فقط عقدۀ دیده شدن داشته و می خواسته با پرداخت ۷۰۰۰ و اندی پوند، با این کار دیده شود. این جنبه کار برای شخص من مبهم است.
لیست فارغ التحصیلان را که اشاره کردید بیشترش در خاورمیانه هست هم به نظرم یک جای خالی در گفتگوهای آزاد متمم دارد.
دیدگاه شخصی من این هست ما چون در ایران و فرهنگ ایرانی داریم زندگی می کنیم، واقعیاتی رو باید بپذیریم.
مساله مهم تر اینکه: واقعا به اندازۀ خودمان چکاری می توانیم بکنیم که معضل و آفت مدرک گرایی که مانند موریانه سازمان ها، کسب و کارها و حتی اقتصاد ما را از درون دارد می خورد، از بین برود؟
آیا اصولاً می توانیم کاری بکنیم؟
یک مثالی برایتان بزنم که مبتنی بر واقعیت هست. نیرویی به جای دوره ارشد مدیریت که کتاب های ۲۰سال قبل و شاید ده سال قبل را تدریس می کنند را نمی رود و به جایش MBAدوره آزاد می رود. بامحتواهای بسیار عالی.
اما در اداره هر کاری می خواهد بکند، سیستم یاریش نمی کند و مدیرش مدام در کارش وقفه می اندازد.
این تحصیل کرده MBA الآن فردی منزوی، سرخورده و بی انگیزه هست که نوکش چیده شده!
رشته MBA حقیقتاً یک اقیانوس بی انتهاست. برنده کسانی هستند که بتوانند با توجه به شرایط و داستان شخصی خودشان در شغل و مهارت، ازش بهره بگیرند.
وگرنه نگاه مدرک محور به MBA خسارت محض است.
یک اقای هی داره دوره های مختلف می زاره با اسم دکتری بازاریابی از انگلیس؟؟؟؟؟؟
اخه چرا هیچ کس رسیدگی نمی کنه …یکی نیست مدرک این اقایون چک کنه ؟
سحر جان.
اون آدم اشتباه نمیکنه.
مدرک اون آقا از هاروارد و استنفورد باشه یا از یک دانشگاه زیرشیروونی در شعبان آباد سفلی.
اگر کسی داره در فضای ایران کار میکنه و درآمد به دست میاره نشون میده که یک کسانی دارند بهش پول میدهند.
یا اون کسانی که پول میدهند مطلب مفید یاد میگیرند که نوش جوش معلم.
یا اونقدر ساده و بی سواد هستند که فکر میکنند مطلب مفید یاد میگیرند که باز هم نوش جون معلم. زندگی در میان بیسوادها همیشه هم عذاب نیست. منافع هم داره.
اگر کسی با سواد و دانش کم داره کار میکنه و زندگیش میچرخه به دلیل بیسوادی و بیدانشی مردمه. نه نامردی اون فرد. اون فقط داره عذاب زندگی در یک جامعهی کم سواد رو خلاقانه به فرصت تبدیل میکنه!
سلام محمد رضا جان
اونجایی که نوشته gulf ( در نمودار ) منظورش خلیج فارسه ؟
امیدوارم که نباشه
آره هست عزیز دلم.
نمی دونم چرا با دیدن این پست یاد مثلا دکتر(!) کامران صحت افتادم……
در دنیا فقط از دو راه می توان موفق شد:هوش خود و یا نادانی دیگران
…
ببخشید اینترنتم هر۵دقیقه قطع میشه باید از اول بیام
من از نه سالگی کتابهای شریعتی میخوندم از مامانم میپرسیدم این ااقا زنده ؟مامانم میگفت نه چون نوشت گشتن
ارزو داشتم یکی باشه شبیه شریعتی حرف بزنه شما حرف میزنید نه مثلش چون هرکس مثل خودش حرف میزنه
تشکر
راستی یه سوال اگر نوشتن و گفتن جرمه یاباید مث شما تهدید شد چرا میفرستن مارو مدرسه ک خوندن ونوشتن یاد بگیریم احتمالا خوندن نوشتن جایی جرم نیست ک برای ستایش خودشون و اعمالشون باشه
من ب عنوان ی ایرانی ذر برابر شما خجالت میکشم اگرشمارو تهدید میکنن چون میدونن ماکریم کوریم لالیم مقصر من هستم ک شما رو تهدید میکنن شما خطر میکنید من مخفی میشم بعد ک شما دنیارو ساختین من میام توش خوشحال زندگی میکنم یادمه ب رها درمورد ما گفته بودین
من از ته دلم از ته وجدانم از ته قلبم شرمنده ام ک شمارو تهدید کردن …………من و هم قشرهای من مقصرا
مارو ببخش بابایی ما فرزندان ناخلف تو هستیم
کنفسیوس جمله زیبایی داره
ادم ها سه دسته هستن
پایین ترین به دنبال سواد
متوسط به دنبال دانش
بالاترین به دنبال حکمت……….
حالا هرکس خودش خودشو قضاوت بکنه ببینه جزو کدام دسته هست یادت باشه پادشاه به شازده کوچولو چی گفت اگر توانستی در مورد خودت قضاوتهای درستی بکنی معلوم میشود ک یک فرزانه تمام عیاری
کاشک بجای گذروندن این درسهای عمومی بی سرته دانشگاه شرکت در مباحث شما ملاک بود شاید ب حکمت میرسیدیم
شاید ب اینده جامعه کمی امید پیدا میکردم
راستش از زمانی ک با قبیله شما اشنا شدم دنبال دانش نیستم دنبال حکمتم
دنیای خنده داری است. زمان ما، همه دیپلم بودن و انگشت شمار لیسانسه. همه با یه نگاه احترام آمیزی به یه دانشجو نگاه می کردند. البته دیپلمه ها رو هم کسی مسخره نمی کرد و میگفتند: فلانی دیپلم قدیمه.
ولی امان از امروز …
منکه میگم لیسانس قدیمم 🙂
راستی کاش مدرک، شعور هم می اورد. اونقت چه مملکتی میشد ایران پر از فوق لیسانس و دکتر. !!!
نکته: کلی آدمه اثر گذار – تاکید می کنم اثر گذار – وجود داشته و داره که تحصیلات آکادمیک ندارند. از درون پر بودن. نیاز به یه کاغذ کادوی قشنگ نداشتند تا مردم نگاهشون کنند. مثل گلدون تو خالی و قشنگ نبودند.
تن آدمی شریف است، به جان آدمیت …
آقای شعبانعلی عزیز.
واقعاً ممنونم.
راستش دلم خنک شد واسه غررور زیاد یک نفر
یک نفر رو در این لیست دیدم که خیلی برام جالب بود و حتماً شما هم اسمش رو زیاد شنیدید. (شاید هم واسه همین این پست رو گذاشتید اصلاً!)
کسی که کل رزومش معمولاً مدرک DBA از دانشگاه لندن بود.
به هر حال ممنونم.
درود بر شما
جسارت کردم و نظرم را از دیدگاه جامعه شناسی نوشتم. http://kkazemi.ir/?p=74
کاظمی
به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
مرگ بر آمریکا, فرمانروای تاریکی و وحشت, شهبانوی شیطان! هیولای کشورنما!
خداوند سگها رو جانشین خودش در زمین نکرده!
از سگها پرس و جو نمیکنه که چه کردید و چه نکردید!
انسانیت کجا رفته, این اومانیستها بگویند! با این رفتار دوگانهشان!
یعنی ما از سگ کمتریم؟
این چه زندگی سگی هست که داریم!؟
مغزهامون رو با دست خودمون دادیم به این اژدها به این ضحاک ماردوش!
کسی که خدایش تا نزدیک عرش بالا برده برای خدمتی که به او کرده, اما افسوس!
اکنون باید تاوان روسپیگریش را پس بدهد! باید سنگسار بشود!
شرمآوره که سگ بتونه MBA بگیره, بعد تنها سه درصد مردم اهل مطالعه باشند! بماند که چند درصد آن مطالعه به درد بشریت میخورد!
وای بر ما! این شیطان بزرگ چه بلایی سر ما آورده ؟ این هیولا؟
سلام؛
مهدی جان؛
باهات موافقم. مرگ بر آمریکا.(سه بار، اونم کشدار، به ریتم زنده بهاد بهاااااار)
آمریکا اگر خیلی شعور داشت میرفت اقتصاد خودشو درست میکرد که دلارش روز به روز گرون تر نشه.
سلام داداش محمد رضا. امیدوارم حالتون خوب باشه، خیلی خوب. خواستم بگم داداش محمد رضا من برعکس خیلیا که از پاسخ ندان شما به کامنت های خودشون ناراحتن من ناراحت نمیشم. من فقط باید تشکر کنم، چون ازتون یاد گرفتم خیلی از چیزا رو .ومن ازتون متشکرم چون باوجود اینکه کسی نیست دورو ورم که بهم مثلا یه کتاب معرفی کنه اما من از رادیو مذاکره شما با دکتر شیری کتاب ماندن در وضعیت اخر رو خوندم. و به جواب خیلی از سوالاتم رسیدم. برای منی که دیوونه وتشنه ی یادگیری هستم شما یه الگو هستین ومیام حتی از جواب شما به بقیه بچه ها یادمیگیرم حتی اگه شده یه کلمه.
ازتون متشکرم چون به زندگی من جنبش وتحول دادین .شما یکی از الگو های من شدین. ازتون ممنونم از اینکه سخاوتمندانه دانشتون رو در اختیار ادم های کم تجربه و کم سوادی مثل من میذارین. من یه دانش اموز همیشگی شما برای سال های سال خواهم بود. وامیدوارم وآرزومه یه روزی سر کلاس های حضوری شما بشینم .
من یه ۱۰ سالی تکواندو کار کردم هیچ وقت دنبال گرفتن کمربند نبودم . کمربند سبز که داشتم توی مسابقات که شرکت می کردم هر چی کمربند مشکی و دان دار و بدون دان رو لت و پار میکردم . همیشه میگفتم من نباید به کمربندم افتخار کنم کمربندم باید به من افتخار کنه . در واقع کسی بودم که کمربند مشکی ها از خوردن به من هراس داشتن ولی تهش رو که نگاه میکنم من الان کمربند ابی دارم . وقتی میگن کمربندت چیه مجبوری بگی ابیه ولی من فلان کردم من بهمان کردم اخرش هم ممکنه بگن داره لاف میزنه اگه اینکاره بود الان حداقل مشکی داشت دیگه . هر چند قضاوت دیگران نه به توانمندی ها اضافه میکنه و نه کم مثل اینه که هادی ساعی با کمربند ابی توی مسابقات شرکت کنه از توانمندیش چیزی کم نمیشه ولی اگه قانون بزارن که حداقل کمربند برای شرکت در مسابقات مشکیه انوقت این شانس رو از دست میده .
نتیجه اینکه به نظر من تناسب بهتره . از قدیم هم گفتن در حد بود باید نمود . همانقدر که دکتره ولی چیزی حالیش نیست از اعتبار ادم کم میکنه که دیپلم ردیه ولی خیلی با سواده .
کاش امکان اشتراک مطلبتون در فیس بوک وجود داشت
جالب اینجاست که سواد نداشتن بگن حتی persian gulf و ناقص تو نمودار ذکر کردن !!
درود .
به جور دیگه هم میشه نگاه کرد . ما لیسانس میگیریم بعد فوق بعد دکترا ولی چقدرش تو کشور به کار میاد . ایا دکترای مثلا رشته زیست فناوری یا اکثر رشته ها به جز مورد مدرک و دکتر شدن تاثیری در وضعیت دانش و سطح علمی داره . اصولا وقتی صنعتی واسه تخصص بالاتر از فوق نیست مدرک فقط برای مدرکه . این وادی تبدیل شده به روشی برای بالا بردن جایگاه اجتماعیی به قول یکی از دوستان این مدرکا فقط به درد زن گرفتن میخوره .
سلام
واقعاً حس مي كنم از مرحله «فكر كردن» به يك خانه تكاني اساسي در برداشت هام، بهتره به انجام اون بپردازم. بجاي پرسيدن از اينكه كي چي مي تونه داشته باشه، سعي كنم چند قدم با هركسي كه مي خوام بشناسمش قدم بزنم، شايدم درباره همون نقاشي هاي بچگي ام ازش بپرسم. واقعاً بهتره بجاي لذت بردن از هرچي كه تاحالا خوندم و قبولشون داشتم، زندگيشون كنم. بايد از خودم شروع كنم… من يه فيل دارم پشت اين كلاه. هركس اينو بفهمه مي تونم باهاش درباره خيلي مسائل ديگه هم صحبت كنم…
ممنون از تلنگرتون
سلام؛
محمدرضا جان؛
راستش امروز یه موضوعی اومد تو ذهنم، گفتم شوتش نکنم یک گوشه ای. تصمیم گرفتم حداقل بگم.
به این داشتم فکر میکردم که تا بحال به Teleconferencing فکر کردی؟
بنظرم اگر بشه یه جایی به تکنولوژیش دسترسی پیدا کرد، به دور افتاده ترین مناطق این کشور هم میشه آموزش Live داد.
تنها نیاز کاربر هم یه خط تلفنه.
خداییش خیلی خوبه ها 🙂
شاید خیلی بی ربط باشه.دلم گرفته.منم امسال ارشد مکانیک قبول شدم ولی پولیه از این بین الملل ها.دارم میرم چون فکر میکنم …شاید دارم اشتباه می کنم اما گزینه ی دیگری را ندارم
راستی بنظرم زیباترین حقیقت زندگیم پسرمه و من اگر همه ی زندگیم را سیاه سفید ببینم ولی بچه ام را زرشکی میبینم.امیدوارم رها زندگیت را سرخ کنه
محمد رضا جان، لیست فارغ التحصیل هارو از رو سایت برداشتن… آدرسی داری که بشه دیدش:)؟!
نه ندارم. البته برای استفاده ی خودم Capture کردم. اما اونقدر در این چند روز تهدید شده ام که ترجیح میدهم راجع بهش بحث نکنم.
اصلا مگه اونهایی که مدرک واقعی گرفتند چه گلی به سر جامعه زدند که از اینها انتظار داشته باشیم
تهدید جای تعجب داره
god bless you
سلام داداش محمد رضا.خواستم ازتون تشکر کنم و بگم خدا خیرت بده ، رادیو مذاکره هاتو نو دانلود کردم وگوش کردم. به خیلی از سوالام به طور مثال اون بحثی که درباره ی متعادل بودن با اقای فاطمی داشتین.این یکی از سوالاتی بوده که همیشه ذهنم رو به خودش مشغول که خدارو شکر به لطف شما حل شد. وکلی امید گرفتم و جرقه هایی هم تو ذهنم زده شد واینکه خلاصه یه دنیا ازت ممنونم.
شاید تو لیست افرادی باشن که واقعا لایقن. شاید بیشتر از من زحمت کشیده باشن و مطالعه کرده باشن. درست نیست حالا که اعتبار دانشگاه به خاطر حماقت مسئولینش زیر سوال رفته، همه فارغ التحصیلان دانشگاه احمق فرض بشن.
حماقت مسئولین مهم نیست. اما اگر ۴ روز پس از ارسال پول برای شما مدرک ارسال شه خودتون عکس العملتون چیه؟
من باشم ایمیل میزنم به دانشگاه یا پولم رو پس می گیرم یا اینکه میگم اسمم رو حذف کنن.
من از دید شخص ثالث نوشتم استاد. حس بدی گرفتم وقتی تعدادی از کامنتهارو خوندم. خیلی فرق میکنه بین کسی که لیست فارغ التحصیلان دانشگاه رو به قصد کنجکاوی و بیطرفانه نگاه میکنه با کسی که توی لیست فقط به دنبال اسم آشنا میگرده فقط برای اینکه چند ساعت شاد بشه و بخنده. من از این حرکت خیلی ناراحت میشم.
اما اصل مطلب در مورد خودم : 😉
راستش بستگی به وضعیت روحیم تو اون شرایط داره. اما مطمئنم حتما خون انسانی در این بین ریخته میشود!!! حالا یا با خودکشی یا با قتل رئیس دانشگاه. الان نمیتونم تصمیم بگیرم. تا چی پیش بیاد! 😉 🙂
راستی شایدم خوشحال بشم و برم مدرکمو قاب کنم. بعدش برم سراغ مدرک بعدی. شاید!!!
واقعا نمیدونم…
فائزه جان. میدونی کسی که با ادعای داشتن مدرک خاصی شروع به کسب درآمد بکنه و اتکا به اون مدرک به درآمد مادی براش منجر بشه رو میشود به جرم تحصیل مال از راه نامشروع متهم کرد؟
به عبارتی بحث تمسخر نیست. ما در مورد کسانی که مدرک میخرند و از مدرک پول در می آورند، با یک تعداد دزد طرف هستیم.
من انسانهای بسیار باسوادی رو میشناسم که مدرکشون دیپلمه. خیلی هم حرفهای خوب میزنند. ادعایی هم ندارند و از هر جمله حرفشون میشه خیلی چیزها یاد گرفت. من میگم باید تحسین «دانشمندان» رو یاد بگیریم و تمسخر «متکیان به مدرک» رو.
۱- متهم بله اما محکوم نه.
۲- چنین حسی از پست شما براومد اما از بعضی کامنت ها نه.
۳- با حرف شما موافقم.
محمد رضا جان دلم می خواد نظر تو رو در مورد موسسات کنکور! و معلم هایی که ازین آب گل آلود کنکور ماهی و کره و میلیارد تومان پول میگیرن بنویسی(توی متنی که نوشتم نظر خودم رو هم تزریق کردم !) و هم چنین نظرت رو در مورد سیستم آموزشی کشور ما و فواید و مضراتش رو بدونم.نظرت درین باره ی برای من خیلی جالبه.
چه جالب دکتر ص. هم از اینجا فارغ التحصیل شدن!!!!!!!!!!!!!!
محد رضا این دانشگاه غیر حضوری هست ؟
آره
سلام استاد.مدرک گرایی و روشهای مدرک گیری امروزه تقریبا به مشکلی تبدیل شده که همه میخوان یه جوری باهاش کنار بیان تا از چرخه عقب نمونن.هرچند خیلی سخته مشاهده افرادی که اگه بخوای از رشته شون تو چند جمله توضیح بخوای عاجز میمونن ولی فقط و فقط بواسطه داشتن پول و یا چیزهای که لازمه پیشرفت در ایرانه مثل… بهترین پستها رو تو دانشگاهها و بسیاری از مراکز تحقیقاتی از ان خودشون کردن و اصلا هم وجدان درد نمیگیرندوقتی بیسواد وارد دانشگاه میشن و بیسوادتر ادامه میدهند و اینکه یک سری دانشجوی تنبل افسرده بی انگیزه و بی تخصص عین خودشان تحویل حامعه میدهند یک نوع احساس زرنگی میکنند و نمیدانند که هزینه های که دانشجوها برای تحصیل میپردازند کمترینش ۴یا۶یا ۱۰ سال یا بیشتر از عمر انهادر بهترین دوران زندگی که قابل برگشت نیست
به نظر من یک راه برای مبارزه با این مشکل وجود داره هر کسی در هر رشته ای که دوس داره سعی کنه توانمند باشه خودمون رو گول نزنیم سراغ متخصص تو هر رشته ای خواهند رفت دونستن اینکه محمد رضای شعبانعلی دکتره مهندسه استاده وقتی من مشکلی در رابطه با رشته تخصصی شون دارم شاید مهم نباشه مهم اینه چی بلده و جه کمکی از دستش بر میاد
راستی استاد.بهترین توصیف رو برای چنین مدرکهای شما نوشتین:
برخی از آنها مانند این سگ در لندن زندگی میکنند و برخی دیگر در ایران و خاورمیانه به فعالیت های مدیریتی مشغولند.
عنوان پیشنهادی برای این پست:
شاید گوسفندان فارغ التحصیل نیز در راهند
سلام
یک ربع ساعت هست که هنگ کردم و به تصویر سگ دارای مدرک نگاه میکنم …
محمد رضا جان !عنوان خیلی تندیست!بعدا برایت دردسر درست نکند ؟!
اصلاحش میکنم میلاد راست میگی.
خییییییلی خوشحالم محمدرضا
اتفاق های خوبی داره برام میفته که نتیجه حضور تو و آشنایی با تو در این مدت بوده .
ایمیل نفرستادم که بین ایمیل ها گم بشه .اس ام اس به ۰۹۱۲۱۲۵۴۲۱۷ هم نفرستادم .چون به احتمال زیاد فرصت نمیکنی بخونی.اما اینجازود به زود سرمیزنی.امیدوارم خوشحالی من یه کوچولو خوشحالت کنه .سال گذشته همین موقع ها یه قولی بهت دادم ،یادته؟
خوشحالم که هستی.خیلی خیلی خیلی خوشحالم که هستی
هراندازه هم که درتوان داشته باشم ،سعی میکنم تو رو به دیگران معرفی کنم ،کسانی که نیاز به یک انگیزه برای موندن و ایستادن و ادامه دادن دارن .
قطعا محمدرضا های دیگه ای هم تو این دنیا وشاید نزدیکی های ما هستن وما ازشون خبر نداریم .اما ازاینکه یه محمدرضا هست که من میشناسمش همین هم خوبه 🙂
برات دنیا دنیا سلامتی آرزو میکنم
دختر چای فروش خیال تو 🙂 این بار هم برایت چای زعفران آورده ام .پس بخند 🙂
ببخشید که هر از گاهی عین یه پارازیت از وسط سایت عبور میکنم 🙁
کامنت بالا رو اگه نمیگذاشتم .احتمال بسیار زیاد دیوانه ام میخواندن درمنزل!
گفتم اگه قراره باعث شادی و سرور بشم , افراد بیشتری در این دایره قرار بگیرن و به دیوانگی های من بخندن .
کجا بهتر از این قبیله؟!
حتی اگه فقط خودت بخونی و تایید نشه .بلاخره رئیس یه قبیله خونده دیگه .اونوقت تاثیر چای زعفران بر سایت نمایان میشه 🙂
سلام
چه مشکل عظیمی هم شده این مدرک
اتفاقا من امروز نمایشگاه کار بودم،تمام فرم های استخدام گزینه معدل و نوع دانشگاه رو میخواستند
سیستم های نزم افزاری و شرکت های حفاری همه دنبال نخبگان و افتخارات اونا تو المپیادابودن
شاید یه علتش اینه یه دانشجوی نخبه با تعرفی که سیستم دانشگاهی ما ازش داره
راست و مستقیم کارشو انجام میده و توقع زیادی نداره و هیجان به سیستم وارد نمیکنه
پس خوب شد که نرفتم حمیده جان 🙂
سلام؛
چه جالب.
هنوز با هندسام در ارتباطی؟ یه MBA برای اون هم بگیر.
راستی من در مورد خود دانشگاه چیزی متوجه نشدم، انگلیسی هم بلد نیستم که بی.بی.سی رو بخونم.
American University of london یعنی چی؟ به فارسی معنیش چی میشه؟ میشه پردیس بین الملل کیش؟ 😀
استاد عزیزم
منتظریم که بیشتر برای ما توضیح دهید….
پست قابل تامليه و در تاييد موارد گفته شده درباره فرق بين يادگيري و مدرك گرايي. با اين حال جالبه كه بسياري از شركت هاي آمريكايي شرط استخدام برخي از مديران را داشتن مدرك معتبر ٦ سيگما ميدونن و حتي بحث هاي زيادي هم بين دارندگان گواهينامه با افراد با تجربه وجود داره كه ميگويند تفاوتشان مثل دندان پزشك تجربي و دندان پزشكيه كه در دانشگاه درس خوانده باشه و در اين صورت به چه كسي بيشتر ميشه اعتماد كرد.
وقتی اسامی فارغ التحصیلان رو نگاه کردم؛ گفتم چرا..؟!!
جمله ای که در معرفی این دانشگاه به کار رفته خیلی سخت تره “آموزش از راه دور با طراحی سخت ترین استانداردها…”
وقتی بین این اسامی، “ایرانیانی با مدرک دکتری” دیده میشه دیگه هیچ حرفی برای گفتن نداشتم…
حتی دیگه نمیتونم فکر کنم. بغضی در گلوم و سکوت.
چه سطح علمی بالایی داره این دانشگاه : ))
سلام استاد شعبانعلی
درست نمی تونم بفهمم که ته ته حرف شما چیه ؟ شاید باید منتظر توضیحات بیشتری که قول دادی بمانم . وقتی در پاسخ چرا دکتری نمی خوانید ، مطلب نوشیتد ؛ کاملا مجاب شدم و حس کردم خودم هم همینطور فکر می کنم . اما اینجا یک مشکلی وجود داره . یه وقت هدف وسیله رو توجیه نکرده باشه ؟ اینکه در قبال پول خیلی چیزها می دن و برای پول خیلی از ارزش ها وارونه می شن حرفی نیست . این قدرت پوله . اندیشمند قرن نوزدهمی در یادداشت های سیاسی و اقتصادی اش از قدرت پول خیلی خوب میگه .
ما در کشورهای پیرامونی مثل خاور میانه شاهد عقب ماندگی ساختاری از یکسو و ورود آثار مدرنیته از سوی دیگه هستیم . درست مثل یک کارگاه کوچکی هستیم که بدون تغییر در ساختار سازمانی مجهز به تکنولوژی مدرن شده باشه .
به یک نکته هم توجه داشته باشید که امروز عدم روی آوری جوانان اروپایی و آمریکایی به تحصیلات دانشگاهی ؛ از مشکلات پیش روی آن هاست .
و بالاخره اینکه شخصا اعتقاد دارم بهترین راه آموختن هر فنی و دانشی ؛ شکل آکادمیک اونه . بدون آنکه منکر استثنائات باشم.
سپاسگزار شما استاد گرانقدر
سلام آقای شعبانعلی
در این لیست اسم کسی دیده میشه که برای خودش اسم و برندی هست و این مدرک میتونه نشاندهنده این باشه که مدرک در کشور ما نقش مهمی را بازی میکنه ولی حق بعضیا که توان گرفتن اینگونه مدارک را ندارند ضایع میشه.
دکترعزیز منم ام بی ای خوندم
تحصیلات
دکترای مدیریت بازرگانی، DBA دانشگاه American University of London – لندن
فوق لیسانس mba – دانشگاه American University of London – لندن
لیسانس مترجمی زبان انگلیسی – دانشگاه آزاد – تهران – مرکز رزومه ى يك فرد
دکتری DBA!
میدونم کی رو میگی ، خیلی هم فعاله
حالا اینکه خوبه٬یک سایتی دیدم که می توانستی با ۲۰۰دلار دکترا سفارش بدی!
از ایران ۳ نفر مدرک گرفتند دیدم الان
ایییی واییییی یه نگاه به لیست فارغ التحصیلا انداختم یکی خیلی آشنا بود 🙁 تازه یکی از دوره هاشم رفته بودم خیلییی خندیدم به خودم :))))))
استاد راستی اون سوال منم که راجع به MBA بود هنوز منتظر جواب شماست D:
اسم آشنا کسی پیداش کرده تو این لیست ؟:))
یه آشنای محبوب هست با دکتری DBA!
کلا ایران مدرک گرا شده واسه همینم یه مشت دانشجوی ” فارغ التحصیل ” سر در گم داریم که نه اطلاعات کاملی از رشتشون دارن نه اطلاعات کافی برای ورود به بازار کار
وقتی میشه راحت مدرک گرفت بدون اینکه کسی باشه که بخواد ببینه واقعا اونی که مدرک فوق لیسانس یا هرچی گرفته واقعا تبحری در رشته تحصیلیش داره نتیجش میشه همین ، یه مشت مدیر یا کارمند بی سواد که بزرگترین افتخارشون مدرک دانشگاهیشونه
استاد محمد رضای عزیز
درد دل خیلی ها رو با مدرک گفتی
ولی خدایی الان این هست و افراد رو با عنوان هاشون بهتر میشناسن راه حل چیه؟ تمرکز بر مشکل به قول خودت مشکلی رو برطرف نمیکنه راه حل اینکه مردم و حتی خود من به عنوان ها کمتر از سواد بها بدیم چیه؟
پس حاج محمود حق داشت می گفت این مدارک کاغذ پاره هستند؟!!!
به نظر من این نوشته شما ناشی از اینه که شما یه جورایی حس می کنید رقبایی برای اینده خواهید داشت …………
دوست من.
من اگر فکر رقیب میکردم دانشم رو رایگان به دیگران نمیدادم.
ضمنا یک نکته آموزشی برای شما: انسانها دغدغه ها و ترسهای خودشان را در آیینه ی دیگران می بینند.
اساسا از قضاوت شما راجع به من، در مورد من اطلاعات زیادی به دست نمی آد. اما شما رو خوب میشه شناخت.
پیشنهاد میکنم رقابتی فکر نکنید. انسان باشید و به بهتر شدن دیگران کمک کنید.
دنیای آزاد نشون داده که رقابت باعث رشد و پیشرفت همه میشه
پیشنهاد من به شما زیاد کتاب کارنگی رو نخونید اصولا رو بینش آدما زیاد تاثیر می زاره
من یونگ میخونم عزیزم. تا حالا کتابهای این آقا رو نخوندم.
اما باز معلوم شد که شما چی خوندید!
این همون مبحث سایه هاست؟ همیشه و هر قضاوتی که راجع به دیگران میکنیم سایه خودمونه یا فقط زمانی سایه ماست که این قضاوت تند (در قیاس با برداشت بقیه آدمها از همون موضوع) باشه؟
سلام
راستي گفتي دنياي آزاد و رقابت ، نميدونم چرا يهو ذهنم رفت سمت اقتصاد؟
تا حالا مستقيما نظري ازت در مورد مكاتب اقتصادي نشنيدم.
با نئوليبرالها و نظرات فريدمن در مورد اقتصاد بازار آزاد موافقي؟
من فریدمن رو خیلییییی دوست دارم.
و البته – کمی نامربوط – آدام اسمیت رو می پرستم.
نه فقط به خاطر نگاه عمیق و خوبش به اقتصاد و ثروت ملل. بلکه به خاطر برخی حرفهایی که زده و زندگی من رو برای همیشه عوض کرده.
یک بار در موردش می نویسم.
چه جالب ! چون من هميشه به دلايلي نظرات سوسيال دموكراتها رو بيشتر ميپسنديدم.
مشتاق شنيدن نظراتت هستم
جناب شعبانعلی سلام
من دورا دور شما را میشناسم ، یعنی فقط با مطالب و نوشته هایتان در دنیای مجازی آشنا شده ام ، از اینکه دانش خود را به رایگان در اختیار مشتاقان قرار میدهید بسیار خوشحال و ممنونم .
مطمئنا آنقدر پخته هستید که از نوشته های دوستان آزرده خاطر نشوید و به راه خود که میدانم جز عشق به آموزش منشا دیگری ندارد ادامه دهید.
اگر در این راه بتوانم با اندک داشته هایم کمکی بکنم ، بسیار خوشحال خواهم شد
من حس میکنم فرنوش دوست داره با شما رقابت کنه این خیلی خوبه . اما اینکه خودش را با صاحبین اینچنینین مدرک (حتی این سگ نازنین مدرک دار )در یک صف می بینیه خوب نیست .
این بینش فرنوش به نظرم به مرور و با بیشتر یاد گرفتن و خواندن درست می شود
محمدرضا چقدر دوست داشتنی هستی تو… باور کن
جالبه که حتی مجموع فارغ التحصیلان اروپایی و آمریکایی هم از تعداد فارغ التحصیلان خاورمیانه کمتره! جالبتر اینکه به محمدرضا می گفتن چرا علاقه به “یادگیری” نداری 🙂
اینکه خود فرد فکر میکنه با گرفتن یک مدرک متخصص هس مسخره تر از اینه که برای استخدام هم مدرک رو گاهی مهمتر از تخصص میدونن…! متاسفانه اینجور هویت داشتن جای خودش رو به خوبی(!) توی کشور ما پیدا کرده.
سلام محمد رضا جان
مدرك يه كاغذ يا يه نوشته هست كه ميتونه معتبر يا نامعتبر باشه.
به نظر من براي فهميدن تخصص هر كسي بايد با اون شخص مصاحبه يا مذاكره اتفاق بيفته.
اين را هم ميدانيم در برخي حوزه هاي تخصصي تجربه و دانش حاصل دانشگاه نيست و نميتوان مدركي براي اون قائل شد.
لذا مذاكره بهترين گزينه هست
من هم همین رو میگم محمود جان.
میگم مدرک یعنی اوراق بهادار! همین.
ولی یادت نره که ما در چه جامعه ای زندگی میکنیم.
اینجا اون کاغذه مهم میشه و اساسا اون کاغذ معادل سواد توست.
زمانی که نوشتم چرا دکترا نمیگیرم (با همه ی صدها هزار نفری که اون رو خوندم) بسیاری از کامنت ها میگفتند چرا علاقه به یادگیری نداری!!!
انگار این برگه ی مسخره میتونه الزاما معنی یادگیری بده.
تا زمانی که مردم از شنیدن عنوان دکتر و مهندس لذت می برند و تا زمانی که در کشور ما برای خریدن مدرک پول پرداخت میشه معنیش اینه که مدرک هنوز برای ما کاغذ نیست. برای ما هویته.
ميدوني محمد رضا جان من فكر ميكنم يه تركيبي از هر دو لازمه مثلاً در حوزه مهندسي مكانيك كه مشترك هستيم به نظرم يه مدرك مهندسي از يه دانشگاه معتبر خيلي به دانش و تفكر مهندسي ميتونه كمك كنه اما فوق ليسانس و دكترا ديگه به خود ادم بستگي داره، در حوزه مديريت سهم تجربه و دانش خارج دانشگاه خيلي بيشتره
بيشتر منظورم اينه كه ليسانس مهندسي از يه دانشگاه معتبر ميتونه يه سكوي پرتاب به حوزه دانش و تجربه باشه اما ارتفاع و برد اين پرتاب چگونه و به چه مقدار ايجاد بشه به خود ادم بستگي داره
تعاريف ادم ها از پيشرفت و روشهاي دستيابي به اون هم يكسان نيست
استاد …کلاس … درس … فضایی علمی و رقابتی که در اون قرار میگیریم همه از محرک ها و سکو های پرشی هستند که یک محیط آکادمیک برای ادم ایجاد میکنه بلطبع اگه بخواهیم به درجه دکترا تو همین ایران و از یه دانشگاه معتبر نایل بشیم باید از یک سری ممیزی ها بگذریم و این یعنی داشتن یک سری حداقل ها …. اینا همه فواید و علل گرایش ادم ها به مدرک هست به هر حال تو همین محیط ها ما به این درجه از دانش رسیدیم … اما این به معنی تایید مدرک گرایی نیست … به نظر من روش کوتاهتر و راحتر دیگه ای هنوز مسئولین پیدا نکردن که جایگزین کنند و به همین دلیل هنوز هم از همین روش استفاده میشه
کاملا با محمود موافقم. متشکرم از اینکه مدل ذهنی زیباتری ارائه کردی. [محمدرضایادبگیر 🙂 دی ]
محمدرضاخان، اون مطلبتون در مورد اینکه چرا دکترا نمیخونید، به من خیلی کمک کرد.
ممنون!