خانه » رویای من: یک گلستان بزرگ…

رویای من: یک گلستان بزرگ…

توسط محمدرضا شعبانعلی

رویای من، دنیایی است که انسانها در آن، تنوع عقیده را در حد تنوع گلهای زیبای یک باغ بپذیرند و آن را نه به عنوان یک «ضرورت اجتناب ناپذیر» بلکه به عنوان یک «زیبایی الهام بخش» درک کنند.

دنیایی که در آن، باغبان هیچ باغچه ای، تبر به دست پا به باغ همسایه نگذارد و هیچ پدری، سر بریدن گل باغچه ی آن سوی باغ را توسط خاندانش، با لبخند و مهربانی پاداش ندهد.

دنیایی که در آن بیاموزیم و به خاطر بسپاریم که گل، به خودی خود هیچ ارزشی ندارد، اگر رنگ و بو و زبیایی آن، نوید بخش آرامش نباشد.

دنیایی که در آن، مردم بپذیرند که هیچ گلی نشانه نفرت نیست و هر چقدر که گل سرخ میتواند شور و حرارت تو را بر انگیزد، گل زرد نیز میتواند مرا با خود به دنیای رویاها ببرد…

رویای من این است…

هر چند شاید در طول عمر خود، برآورده شدن آن را نبینم. اما میدانم که رشد و تعقل، ما را روزی به باغ رنگارنگ اندیشه های انسانی رهنمون خواهد شد.

این، ایمان من است…

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

18 دیدگاه

مجید مهرگان ۳ مهر، ۱۳۹۳ - ۱۴:۱۸

چه لذت زیبایی رو محمد رضای عزیز تجربه میکنه
ما مشق میکنیم این لذت بردن ها رو
سپاس

پاسخ
امیرحسین ۳۰ مرداد، ۱۳۹۳ - ۱۶:۵۴

اتفاقا رشد و تعقلی ک در دنیای کنونی هست ، ظاهرا ک ما را از این قضیه دور خواهد نگه داشت

پاسخ
هومن کلبادی ۲۴ مرداد، ۱۳۹۳ - ۹:۴۶

محمدرضا جان سلام
اگه هر کدوم از ما تلاش کنیم به جای ِ جنگیدن با بقیه ، کمی پذیرایِ حقِ ابرازِ عقیدۀ دیگران باشیم ، نیاز نیست مدام در تلاش باشیم که بقیه رو نفی کنیم برای اینکه خودمون رو نشون بدیم . به نظرِ من ، افرادی که صرفاً و در بسیاری از موارد ، به جای مخالفت با مطالب و نظرات ، مسئله رو شخصی می کنن و اساساً با اون فرد ( گویندۀ مطالب ) مخالفت می کنن ، عملاً خودشون رو در مقابلِ ورودِ هرگونه اطلاعاتِ مفید که شاید بتونه به اونها در توسعۀ مهارتهای فردیِ خودشون و رشد دامنۀ اطلاعاتشون کمک بکنه ، ایزوله می کنن و اجازۀ رشد و توسعه رو از خودشون می گیرن . یک مثال عینی اون همین گروهِ محترمِ «دلواپسیم» که اساساً با شخصی کردن و جناح بندی ، چشمِ خودشون رو ( آگاهانه و عامدانه ) روی منافعی که مذاکراتِ هسته ای برای مملکت و مردمِ ما به همراه خواهد داشت بستن ، فقط دارن مخالفت می کنن و چشمشون رو روی عواقبِ این مخالفتِ بی اساس هم بستن (ببخشید مثالِ سیاسی زدم اگر خواستین ، لطفاً حذفش کنید ) . چقدر خوبه که اگر مخالفت می کنیم ، با دلیل و برهان باشه تا طرفِ مقابلمون رو هم ، به تفکر و رفتاری عاقلانه ( در پاسخ دادن ) تشویق و ترغیب بکنه . با همین تعاملات هست که رشد و توسعه پدید میاد . امیدوارم روزی برسه که با تلاشِ تک تکِ ما ، این آرزوی زیبای شما ، محقق بشه
ارادتمند و به امید دیدار در 6/6

پاسخ
کیانوش ۱۸ مرداد، ۱۳۹۳ - ۱۸:۵۴

رویای من نیز هم……… ایمان من نیز هم ……..
ا

پاسخ
ashkan ۱۴ خرداد، ۱۳۹۲ - ۱۸:۰۸

من تا حالا مطالب جالب اموزنده وزیبا زیاد یی خوندم ولذت بردم از مطالبتون وتا حالا کامنت ننوشتم ولی این بار این مطلب خیلی لذت بخش تر بود ممنون

پاسخ
دلارام ۱۲ خرداد، ۱۳۹۲ - ۱۸:۴۸

Imagine….

پاسخ
zhila ۱۲ خرداد، ۱۳۹۲ - ۱۱:۵۰

یه روزی …..یه جایی…..یه وقتی ……یه جوری …..صبر داشته باش ….صبر داشته باش

پاسخ
امير قرباني ۱۱ خرداد، ۱۳۹۲ - ۲۲:۲۱

سلام محمد رضا جون يه خبر توپ امتحانام امروز تموم شد 17 خرداد حتما ميبينمت ميدونم خيلي خيلي خوشحالي اما بايد تا هفدهم صبر كني مي بينمت.

پاسخ
آزاد ۱۱ خرداد، ۱۳۹۲ - ۲۰:۰۷

استاد، چرا غمگین مینویسی؟؟
هیچ گلی بدون خار نیس. تازه اگه فرض بر این باشه که همه‌ی تفکرات و عقاید عالم، گل باشن. من به عقیده‌ی کسی حمله نمیکنم، ولی الزامی هم نمیبینم که اون رو تحمل کنم. بنابراین دنیای عقاید، گلستان نیس. عمر من و شما که هیچ، از اول بشر تا قیامت هم همچین گلستانی به وجود نمی‌آد. (چرا؟)

پاسخ
shabanali ۱۱ خرداد، ۱۳۹۲ - ۲۱:۱۲

دوست من حمله نمیکنی و تحمل هم نمیکنی؟ پس چیکار میکنی آخه!

پاسخ
آزاد ۱۳ خرداد، ۱۳۹۲ - ۶:۱۷

ممکن است که من منکر چیزی باشم ولی لزومی نمی بینم که آن را به لجن بکشم یا حق اعتقاد به آن را از دیگران سلب کنم .
نمایشنامه کالیگولا – آلبر کامو

پاسخ
نوید ۱۱ خرداد، ۱۳۹۲ - ۱۹:۲۳

Imagine there’s no heaven It’s easy if you try
No hell below us Above us only sky
Imagine all the people ….

پاسخ
محمد جعفری ۱۱ خرداد، ۱۳۹۲ - ۱۹:۰۳

خیلی زیبا بود استاد

پاسخ
رها(اسفند) ۱۱ خرداد، ۱۳۹۲ - ۱۳:۴۰

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر کان چهره مشعشع تابانم آرزوست

دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما گفت آنک یافت می‌نشود آنم آرزوست

گوشم شنید قصه ایمان و مست شد کو قسم چشم صورت ایمانم آرزوست
یک دست جام باده و یک دست جعد یار رقصی چنین میانه میدانم آرزوست

ایمانت را آرزووووووست….

پاسخ
مسعود ۱۱ خرداد، ۱۳۹۲ - ۱۰:۱۸

تا کنون یه گلدون گل یا یه باغچه گل داشته اید که شروع به خشک شدن کنه؟ وقتی یه گلدون گل یا یه حیوان خانگی و یا هر موجوده زنده دیگه داری، هنگامی که اون داره از بین می ره تو هم با اون درد می گشی. هنگامی که یه گل داره از بین می ره و یکی یکی برگ های اون زرد می شه امید داری که این برگ آخرین برگ باشه که زرد می شه!
این روزها من چنین احساسی دارم، یکی یکی برگ ها را می بینم که زرد می شه و می گویم این آخرین برگ است!

پاسخ
سهیلا ۱۱ خرداد، ۱۳۹۲ - ۹:۱۶

زیبا

پاسخ
soran ۱۱ خرداد، ۱۳۹۲ - ۲:۳۰

what a beautiful dream…

پاسخ
شیما ۱۰ خرداد، ۱۳۹۲ - ۲۳:۱۲

زیبا به تصویر کشیدی اونچه حقِ !

پاسخ

پیام بگذارید

برای ثبت کامنت باید کد فعالیت در متمم داشته باشید. کد فعال‌سازی را از این‌جا دریافت کنید.