هافستد بدون شک از معروف ترین دانشمندان در حوزه مطالعات فرهنگی و به طور خاص فرهنگ سازمانی و بین المللی است. وی ده ها هزار پرسشنامه به کشورهای مختلف جهان ارسال کرد تا بتواند پدیده فرهنگ را به درستی تحلیل کرده و «مولفه های فرهنگی» را بررسی و تحلیل کند.
هدف من اما، بررسی مطالعات فرهنگی هافستد نیست. بلکه درس بزرگی است که این مرد، در کنار مطالعات و تحقیقات خود برای ما و همه انسانها دارد. در شرایطی که بسیاری از محققان، با تهیه کردن چند صد پرسشنامه، با غرور فراوان، گزارشات خود را ارائه میدهند و غوغا به پا میکنند، هافستد در زمان ارائه تحقیقات خود (که در بیش از ۷۰ کشور و بر مبنای ۱۱۶ هزار پرسشنامه انجام شده بود) مینویسد:
من گرت هافستد هستم و دهه پنجم زندگی خود را میگذرانم. در هلند به دنیا آمده ام. غیر از کار دانشگاهی حدود ۱۰ سال سابقه مدیریتی و صنعتی دارم. چهار فرزند دارم که همه آنها پسر هستند. دوچرخه سواری را دوست دارم و ….
اینها را از این جهت گفتم، که شاید اگر در مقطع دیگری از زندگی بودم، یا در کشور دیگری به دنیا آمده بودم، یا سابقه اجرایی من متفاوت بود یا فرزندان کمتر یا بیشتری داشتم یا در میان فرزندانم دختر نیز داشتم یا مثلاً به جای دوچرخه سواری اهل فوتبال بودم یا …، احتمال داشت که از همین پرسشنامه ها، نتیجه های دیگری استخراج شود!
باید بپذیریم که تحقیقات همیشه به تفکر و سابقه محقق آلوده میشوند و این چیزی نیست که قابل اجتناب باشد. همواره باید در بررسی تحقیق و استخراج نتایج به این پدیده توجه داشت…
فکر میکنم این حرفهای عمیق و بزرگ، نیازمند توضیح بیشتری نباشند…
پیام خیلی جالبی بود. ممنون که این توجه رو با ما تقسیم کردین.
یه نکته ای که اخیرا توی سایت، توجهم رو جلب کرده، تعداد لایک مطالبه.
شاید بعضی مطالب مثل این، مظلوم واقع میشن.
دلیلش چیه، نمیدونم. شاید عنوان مطالب، توو جذب مخاطبین خیلی موثره! مخصوصا اگه مطالب به نحوی به نویسندهی محبوب سایت، الصاق بشن.
موفق باشین 🙂
سلام . بله تحقیقات نه تنها به تفکر محقق آلوده میشوند بلکه از ابزار محقق و روش کار او نیز متاثر می گردد .
سلام به همۀ عزیزان
شاگردِ تنبل بودن و دیر در کلاس ها شرکت کردن ، باعث میشه که همش برم و از لابه لایِ نوشته هایِ آرشیوی سر در بیارم . در خصوص این تذکرِ کاملاً به جا ، باید تشکر کنم . در بسیاری از موارد ، این مشکل به چشم می خوره . ولی اینکه بخواهیم به مسایل و مواردِ مطالعاتی ( case studies ) از نقطه نظر خودمون نگاه کنیم و در موردش نظر بدیم ، فکر می کنم ، اِعمالِ تجربه و سوابقِ خودمون ، اجتناب ناپذیر میشه . البته آقای هافستد هم همین رو تاکید کردن .
شاد باشید دوستانم و به امید دیدار در ۶/۶ و جای همۀ اونایی که نمیتونن بیان مثل بهاربهارِ عزیز “سبز”
یه بزرگی میگفت در برخورد انسانها با پدیده ها علاوه بر تمام عومل شناخته شده و اوالات شخص و هیجانات و جریانات طوفان خیز ذهن یه چیزی به عنوان “میراث هیجانی” هم موثره ینی انباشته ای از سوابق و تجربیات ذهنی که در آنی ممکنه تجلی پیدا کنه اینم از همون جنس نیست ؟!؟!
سلام محمد رضا جان
ببخشید فایل صوتی که در تکمیل همایش انتخاب رو سایت گذاشتید فایل شماره چند بود دانلود کردم اما نمی دونم کدوم شماره بود ممنون میشم کمکم کنید
سلام.
فایل شماره یازده.
سلام فاطمه جان کامنتت رو الان دیدم مرسی که کمکم کردی
سلام،اولابايدبگم كه من اين قالبوخيلي بيشترميپسندم،بعدشم بايدبگم ه دركل عمرم يكباربيشترازپرسشنامه استفاده نكردم،اونم به خاطرتحقيق امار!وصددرصداين حرف الودن نتيجه به شخص راقبول دارم!
سلام محمد رضا اگه از LC در شركت ها چيزي مي دوني برام بگو. ممنون مي شم
براي من:
رشته اي كه در درس خوندم.
دبيرستان و دانشگاه و شهري كه در اون زندگي كردم و همچنين رشته دانشگاهي كه انتخاب كردم و همسري كه انتخاب كردم و دوستاني كه دارم و محل كارم و ساتيدي كه داشتم و دارم.
يعني من متاثر از همه اين ها هستم.
آقاي شعبانعلي من درست متوجه شدم؟
ایشون واقعا کار فوق العاده ای کردن. البته جا داره که این کار تکرار بشه چون گذر زمان میتونه فرهنگ رو هم تغییر بده. من خودم به کار میان فرهنگی توی حوزه روانشانسی مصرف کننده علاقه دارم ولی استادم میگه حتی اگه راحت بشه یه آزمایش رو توی دو تا فرهنگ مختلف انجام داد، چاپ کردن یه پژوهش میان فرهنگی توی مجلات درجه یک سخته.
کار هافستد باید تکرار بشه والبته در مقیاسهای کوچک تکرار هم شده. انتقادهای زیادی هم به کارش وارد هست که از جمله اونها میشه تمرکز روی کارکنان شرکت IBM رو نام برد (که با توجه به اینکه کارکنان یک شرکت کامپیوتری در دورانی که کامپیوتر و تکنولوژی اون هنوز در جامعه فراگیر نشدهف عملاً نمونه خوبی از مردم جامعه محسوب نمیشه).
سلام …چه جالب و ممنون که این پست رو گذاشتید…راستش من روی تحقیقاتی که ایشون کار کرده کار میکنم یعنی از اطلاعاتی که ایشون در مورد فرهنگ تو کشورهای مختلف در آورده استفاده میکنم البته تا حالا این چیزا رو در موردش نمی دونستم عکسشم ندیده بودم….خب با این حرفی که زده کل تحقیقات ما رو برد زیر سوال :))…ولی خب خیلی ازمحققا از اطلاعاتی که ایشون در اورده استفاده میکنن برای کار تحقیقی…راستش من خودم هی چند بار برام سوال شد مثلا ما اطلاعات که ماله سال ۱۹۸۰ در مورد فرهنگ کشورهاست رو استفاده میکنیم برای داده مثلا سال ۲۰۰۸ آیا درسته ؟؟؟؟….هرچند تغییر قرهنگ یه پروسه در دل زمان هست..نمی دونم؟؟؟؟کلا که ابعاد مختلفی از فرهنگ رو استخراج کرده مثل
different dimensions of culture like traditionality versus modernity (secular-rationalism), trust versus distrusting, uncertainty avoidance versus uncertainty acceptance, individualism versus collectivism, and masculinity versus femininity
اینکه گفتن تحقیقات همیشه به تفکر محقق آلوده میشود فکر کنم درسته …همه ما وقتی تحقیق میکنیم یه جورایی انگار می دونیم به چی می خوایم برسیم…مثلا در بررسی تتاثیر فرهنگ سنتی روی تحصیلات …همه میگن فرهنگ سنتی باعث میشه سطح تحصیلات پایین باشه نسبت به کشورهای مدرن و سطح تخصیلات زنا پایینتر از سطح تحصیلات آقایون باشه…بعد که یکسری داده این نتیجه رو نیمده آدم میگه خب دیتا مشکل داره ……..اگر از همون دید سنتی بخواد بهش پرداخته بشه …ولی میشه یکم تحلیل بیشتری کرد وقتی مثلا تحصیلات زنان توی کشورهای سنتی بیشتر از زنان توی کشورهای مدرن اون هم اینه که برای زنا این تحصیلات توی کشورهای سنتی یک جور امتیاز حساب میشه که شاید همین تحصیلات برای زنانی توی کشورهای مدرن اینقدر امتیاز نباشه و این باعث میشه زنای کشورهای سنتی بیشتر حریص بشن نسبت به تحصیلات …ولی خب نتیجه اول برای اکثریت قابل درکتره…حالا تو هی بیا بگو بخدا تو یک کشور سنتی مثل ایران در مقایشه با کشورهای اروپایی کلی از خانمها تحصیلات دارن اونم فنی مهندسی که زنای کشورهای اروپایی به سختی وارد همچین رشته هایی میشن…
پگاه در جواب مهدی هم نوشتم، انتقادهای خیلی زیادی به کار هافستد وارده که مهمترینش انتخاب نمونه ی آماریه. به همین دلیل بعداً عموماً روی خود پارامترها تأکید شد و مقدار پارامترها و نتایج عددی کمتر مورد استناد قرار گرفت.
بنابراین نه تنها تغییر فرهنگ (که در سالهای اخیر، به دلایل متعدد سرعتش افزایش یافته) باعث کاهش اعتبار نتایج میشه، بلکه نمونه گیری و سایر خطاهای موجود، باعث شده که در خود زمان تحقیق هم، انتقادهای مختلفی وارد باشه
مرسی از توضیحت یه سوالی کارای Inglehart چطور؟؟آدرس یه وب سایت هم میذارم این وب سایت چی دیتاش معتبره؟
http://www.worldvaluessurvey.org/
اولین جمله ای که پس از خواندن فرمایشات استادم به خاطرم آمد این بود که “انسانهای بزرگ ناشناخته ترین ها هستند”. ناشناخته ترین ها، به این مفهوم که انسانی از میان همین مردمی که در قید و بند هر گونه ظواهر نیستند…
در این جمله می خواهم استاد بزرگ، جناب آقای شعبانعلی را مخاطب قرار دهم که: اگر امروز من هستم تا شاگرد شما استاد ارجمند باشم و در مسیر موفقیت گام بردارم، مدیون کلام عاری از هر گونه آلایش و تعالیم تخصصی و راهبردی بسیار مفید و سرنوشت سازتان هستم.
مطمئناً، زندگینامه پروفسور حسابی را خوانده اید…!