امروز به صورت خیلی تصادفی، عکس یکی از خانههای موریانهها در استرالیا رو دیدم:
متاسفانه منبع رو ذکر نکرده بود. اما به هر حال، عکس از خانه های موریانه ها در فضای مجازی خیلی زیاده. کافیه Termite Castle رو سرچ کنید.
شاید این عکس هم که یک بنای ساخته شده توسط انسان رو با یک بنای ساخته شده توسط موریانه مقایسه میکنه جالب باشه:
بحث در این زمینه فراتر از حوصلهی خوانندهی روزنوشتههاست.
اما چند تا نکتهی خیلی کوچیک هست که با دیدن عکس برام تداعی شد و خواستم براتون بنویسم:
نکتهی اول اینکه من خیلی وقت پیش، در وبلاگ انگلیسیم یه چیزهایی در مورد موریانه ها نوشته بودم که شاید حوصله کنید و اینجا بخونید.
نکتهی دوم اینکه یکی از معروفترین کتابهای دنیا دربارهی موریانهها، توسط موریس مترلینگ نوشته شده. متاسفانه این کتاب، دقیقاً کپی کامل کتاب یک نفر دیگه (اویجن مارائیس) هست. چون مترلینگ شهرت زیادی داشت، عملاً اون فرد نتونست از حقش دفاع کنه و بعدها هم که کتاب موریانه بخش مهمی از شهرت جهانی مترلینگ رو رقم زد، مارائیس خودکشی کرد.
خیلیها این خودکشی رو به همین سرقت مترلینگ نسبت میدن.
نکتهی سوم اینکه موریانهها نمونهای از یک جامعهی غیرمتمرکز محسوب میشن. جامعهای که هیچ تصمیم گیرندهی مرکزی نداره و تصمیم گیری در همهجای اون پخشه. قبلاً در مورد چارتهای سازمانی، اصطلاح Headless Organization به کار رفته. فکر میکنم اصطلاح Headless Structure اصطلاح خوبی باشه که بشه در مورد موریانهها به کار برد (حتماً یه بار در موردش مینویسم و تعریف دقیقتر براش ارائه میدم).
فکر میکنم گوگل هم مثال خوبی از سازمانی باشه که داره به سمت ساختار Headless میره. همینطور اقتصاد جهان و سیاست در جهان.
البته انسانها هنوز با ساختارهای Headless راحت نیستند. شاید همینه که وقتی فهمیدن قلب، مرکز اندیشیدن نیست. به طرز احمقانهای، مغز رو جانشینش کردن. چون به هر حال، همیشه فکر میکنن باید یک مرکز فرماندهی وجود داشته باشه! همون نگاه سطحی که در نهایتاً در عرصهی اجتماعی، تئوریهای توطئه و … رو هم میسازه.
کلاً کسی که نتونه یک معادلهی دیفرانسیل مرتبه سه یا چهار رو بفهمه، تقریباً در مورد هر چیزی اظهار نظر و تحلیل بکنه (حتی در این حد که خوبی خوبتر از بدیه یا بدی بدتر از خوبیه!) به نظرم پرت و پلا میگه و متاسفانه، خیلی از آدمهایی که امروز تحلیلگر شدن، دلیلش اینه که معادلهی دیفرانسیل رو نمیفهمیدن. وگرنه یه کار آبرومند دیگه داشتن!
حتی به نظرم مشکل دموکراسی هم اینه که کسانی که نمیتونن معادلات ریاضی دینامیکی رو بفهمن، از بین گزینههای مختلف میخوان کسی رو انتخاب کنند که معادلات ریاضی دینامیکی حاکم بر جامعهشون رو حل کنه! حاصل هم از زمان سقراط تا ترامپ، در سراسر جهان معلومه (نگید ترامپ رای نیاورده. همین که بین گزینههاست، یعنی شکست یک فرایند!)
اگر به این حوزهها علاقه داشته باشید با کلمهی کلیدی Embodied Cognition میتونید آخرین مقالات تحقیقاتی حوزهی زیست شناسی و روانشناسی در این زمینه رو بخونید. فکر میکنم این حوزه طی ده سال آینده، یکی از تاثیرگذارترین دستاوردهای تحقیقاتی انسان رو بسازه.
سلام آقای شعبانعلی
امیدوارم خوب و سلامت باشید.
واقعیت این که اینقدر سوالات مهم و مرتبط با بحث های روزنوشته هست،که من سعی می کنم کمتر سوالات نامربوطم رو بپرسم. با این همه سعی میکنم سوالم رو جوری بپرسم که برای بقیه دوستان روزنوشته هم مفید باشه.
در یک جایی از متن (پاراگراف سوم از آخر) از لزوم فهم معادلات دیفرانسیل برای درک یک سری از مسائل (احتمالا خیلی از مسائل و پدیده های طبیعی ) گفته اید.میخواستم اگر امکان داشت در مورد راه های رسیدن به این فهم راهنمایی کنید. چون معادلات دیفرانسیلی که در دانشگاه خوندیم ،خیلی کاری به فهم ما نداشت (لا اقل برای من اینجوری بود) و صرفا یک سری تکنیک ها برای حل این معادلات گفته میشد.و من فکر میکنم تکنیک های حل یک مسئله با فهم اون مسئله فرق داره.(قطعا بی ارتباط هم نیستند) و البته شاید سوال کلی تر این باشه که راه فهمیدن این گونه مباحث چیه؟(میدونم سوالم خیلی کلی هست،اما امیدوارم منظورم رو رسونده باشم).
در پایان هم ممنون از این که فضایی رو خلق کردید که برای ما سوالات مفیدی رو ایجاد می کنه.
سلام آقای شعبانعلی
امیدوارم خوب و سلامت باشید.
من میخواستم مبحث کنترل خطی رو یاد بگیرم، البته نه برای تحلیل های دانشگاهی، بلکه برای داشتن یک دید مفهومی در صنعت و اینکه مفاهیم این موضوع رو بفهمم.(حتما منظورم این نیست که نمیخواهم وارد مباحث ریاضی بشم، هر چند اولویت با درک مطلب است).
ممنون میشم اگر منبع یا منابعی رو در این زمینه میشناسید، یا نکاتی که میتواند در این زمینه مفید باشد را معرفی کنید.
با تشکر
[…] این دنیای بیسر، همۀ ما به نوعی سیاستگذار و تصمیمساز هستیم. پس چه […]
محمدرضا عزیز، اگر مقــدور هست برای من (و دوستانی مثل من که علاقمند هستند) به صورت بسیار کوتاه و با تکیه بر کلمات کلیدی و مفاهیم اصلی، مباحث مرتبط به موریانه ها رو بنویس.
میخوام حداقل یک نمای کلی از بحث داشته باشم تا علاوه بر اینکه ذهنیت اولیه ای از این بحث پیدا میکنم (که ستون های اولیه یا اصلی رو تو برام می چینی) در آینده هم بتونم براش وقت بگـذارم.
چون وقتی به “جامعهی غیرمتمرکز” اشاره می کنی، توی ذهنم سازمانها و مدیریت های مختلف دولتی و خصوصی و حاکمیتی نقش می بنـدن که فکر میکنم این مِتدی که الان اشاره کردی بتونه یکی از نسخه های خوب برای جایگزینی باشه. ممنونم
سجاد عزیز. حتماً طی امروز و فردا، توضیحات کاملتری مینویسم.
الهام گرفتن از طبیعت نتایج شگفتی داره. هر کس با طرز فکر و زاویه دید متفاوت برداشت های خاص خودش رو از طبیعت داره. خودم بیشتر نگاهم به گونه ایه که با تفکر در مورد طبیعت برای ساخت ابزار، و سبک زندگی مناسب به برداشت ها و نتایج درستی برسم.
به نظرم غرایز موجودات زنده میتونه کمک بزرگی برای انتخاب استراتژی ها مناسب و تصمیم گیریهای بدون نقص در تمام زمینه ها به انسان بکنه.
کاش فرصت و امکانات بهتری برای گردش در طبیعت و الهام گرفتن از اون داشتم.