دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

تکه‌ای از خاطرات قدیمی

دیشب یکی از دوستانم تکه‌ای از یکی از سمینارهای قدیمیم (فکر می‌کنم مربوط به حدود ۱۵ سال قبل) رو برام فرستاد. با این کلیپ کوتاه خاطرات اون دوران برام مرور شد.

در خلوت خودم، وقتی ایام کلاس و سمینار و همین‌طور تصمیم‌های بعدش رو مرور می‌‌کنم، حس خوبی دارم و از کلیت اون کارها و اون سال‌ها راضیم. مثلاً این‌که:

سر کلاس، سمینار و جلسه، خشک و رسمی نبودم. کلاس و درس برام شغل نبود (و نیست)، بخشی از زندگی بود. به‌خاطر همین، سبک حرف زدنم پای تخته، همون سبکی بود که پایین تخته یا بیرون کلاس داشتم. مخاطبم هم این رو می‌دونست و راضی بود.

هیچ‌وقت درگیر فضاهای رقابتی اون دوران نشدم. مثلاً یادمه که دو موسسهٔ بهار و ماهان در اون دوران خودشون رو رقیب هم می‌دیدن. من با هر دو موسسه دوست بودم. با طیف وسیعی از معلم‌ها هم دوست بودم. اون موقع هنوز شبکه‌های اجتماعی به سبک امروز رواج نداشت که آدم‌ها حس کنن حتماً باید له و علیه این و اون موضع بگیرن و از این طریق هویت خودشون رو تعریف کنن. کار بعضی مدرس‌ها رو بیشتر می‌پسندیدم و کار بعضی رو کمتر. اما در تعامل‌ها فقط به چشم دوست به همه نگاه می‌کردم.

به‌خاطر همین، همیشه کلاس رفتن و سمینار رفتن برام ذوق داشت. هم از حرف زدن و دیدار مخاطب‌ها لذت می‌بردم و هم از هم‌نشینی با همکارها.

و مهم‌تر از همه، وقتی یادم میفته که چقدر حضور در کلاس و تعامل در جمع ازم انرژی می‌گرفت، خوشحال می‌شم که تمام انرژی‌هایی رو که در بخش آموزش صرف می‌کردم، در فضای دیجیتال متمرکز کردم. ممکنه در نگاه اول، بر اساس استریوتایپ‌های رایج، این ترجیح من رو به درون‌گرا بودن ربط بدن. اما واقعاً معادلات ذهنی من بر اساس کارایی شکل می‌گرفت (‌و می‌گیره). حضور در جمع برای من جذاب بوده و هست. اما همیشه ضرب‌ و تقسیمم این‌طوری بوده که «نفر-دقیقه‌»های بیشتری حرف بزنم و بشنوم و گفتگو کنم. به همین خاطر، حرف زدن و حرف شنیدن توی روزنوشته، یا متمم، اغلب برام جذاب‌تر بوده و هست تا حرف زدن‌های یک‌به‌یک. مگر در موارد استثناء که ملاحظات و محدودیت‌هایی باشه.

فکر می‌کنم با این انتخاب، شاید بخشی از لذت‌های فردی رو از دست می‌دم، اما لذت‌های بزرگ‌تری رو کسب می‌کنم. الان بعد از بیست سال معلمی، که تقریباً به دو بخش مساویِ فیزیکی و دیجیتال تقسیم می‌شه، با اطمینان می‌تونم بگم که «برای من» انتخاب مناسبی بوده. اگر چه الگویی نیست که بشه به هر کسی و برای هر کاری و در هر موضوعی پیشنهاد کرد.

 

با متمم:

    آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه ای گری (صوتی) هدف گذاری (صوتی) راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  
    

    6 نظر بر روی پست “تکه‌ای از خاطرات قدیمی

  • زهره بهلولی گفت:

    سلام استاد

    خواستم تولدتون رو تبریک بگم. خوشحالم که روز تولدمون مشابه هست. ان شاالله سالهای سال در کنار خانواده و متممی های دوست داشتنی شاد و سلامت و برقرار باشین. 

    پاینده باشید.

     

  • زهرا گفت:

    سلام آقای معلم

    امیدوارم خوب باشید

    دیروز که داشتم یکی از داستان‌های کوتاه بورخس رو می‌خوندم به این فکر کردم که چقدر این مرد شگفت‌انگیز بوده؛به نظرم آمد انگار همون‌طور که ذره‌ذره نور از چشمهاش رفت و جهان بیرون براش تاریک شد،اون جهان خودش را در داستان‌هاش با کلمات ساخت،نور خودش رو خلق کرد و تا آخر عمر این نور رو روشن نگه داشت.

    من تقریبن هر روز به متمم سر می‌زنم و متمم همچین حسی رو در من ایجاد می‌کنه؛انگار که فرقی نداره کجای این دنیا و در چه شرایطی باشم،هر چقدرم غلظت تاریکی زیاد باشه می‌دونم یک‌جایی یک نوری هست.

    می‌دونم که ساختن چنین فضایی و روشن نگه داشتن چراغش کار ساده‌ای نبوده و نیست و احتمالن نخواهد بود اما میخوام بدونید که همین ساختن و خلق کردن نه تنها به خودی خود خیلی ارزشمنده که باعث دلگرمی هم هست.

    ازتون خیلی ممنونم که این فضا رو ساختید و این نور رو روشن نگه داشتید.

    ازتون خیلی ممنونم که آقای معلم شدید.

    و البته که تولد مبارکی و آرزوی سلامتی و سربلندی و برکت🪴

     

    پ.ن.این اولین کامنتی هست که اینجا میگذارم.واقعیت همیشه خجالت می‌کشیدم اینجا چیزی بنویسم و امیدوارم نوشتن این چند خط زیر این مطلب شما نابه‌جا نباشه.

  • محمدجواد امامی گفت:

    سلاام سلاام
    امیدوارم حالتون خوب باشه :))

    بالاخره رسیدیم… کاش امکانش وجود داشت که حضوری می‌دیدمتون و تبریک می‌گفتم. پس الان که عملاً ممکن نشد، از حضور دیجیتالی‌مون استفاده می‌کنم و تبریک می‌گم :))

    در نهایت احترام،
    تولدتون مبارک :)))

  • پیمان اکبرنیا گفت:

    محمدرضا جان سلام

    داشتم به این فکر می‌کردم که آموزش‌های دیجیتالت علاوه بر اینکه تونسته «نفر-دقیقه‌»ها رو خیلی بیشتر کنه و هزینه‌های یادگرفتن رو خیلی کمتر، مزایای زیاد دیگری هم داشته که البته خودت بهتر از من ازشون آگاهی. قصدم این نیست که "مزایای آموزش‌های آنلاین نسبت به آموزش‌های حضوری" رو لیست کنم چون با چت جی پی تی و سرچ بهتر و سریع‌تر میشه بهش رسید (الان پرسیدم به یه لیست ۱۰ تایی رسیدم). 

    ولی خب این به ذهنم میاد اگه دوره‌ها حضوری بود، احتمالا خود من اصلا نمی‌تونستم یا روم نمی‌شد که این همه دوره مختلف رو در طول نزدیک به ۱۲ سال شرکت کنم و ارتباطم رو حفظ کنم. مثلا فکر کن یکی فرصت و توانش رو هم داشته باشه که ۱۲ سال پیوسته یا به صورت گسسته بره دانشگاه، بعد از یه مدت می‌بینه ای بابا دیگه یک نفر هم از قدیمیا دیگه نیستن و کلی آدم‌های جدید و جوون اومدن توی کلاس‌ها. الان من برم سر کلاس احتمالا عجیب و ناجوره.

    یا مثلا آدم تصورش اینه که در فضای دیجیتال، رابطه شاگرد و استادی ساختن یا رابطه با هم‌کلاسی‌ها ساختن سخت‌تره و توی دوره‌های حضوری این آسون‌تره. میری یه دوره حضوری شرکت می‌کنی و همدیگه رو از نزدیک می‌بینید و رابطه ساخته میشه. ولی خب وقتی طولانی‌مدت در یه فضای آموزشی دیجیتال هستی (که جنس کامیونیتی توش پررنگه) یه رابطه‌ای بین آدم‌ها ساخته میشه که خیلی قوی‌تر و عمیق‌تره. و توش شناخت طولی به وجود میاد (رشد و تغییر بعضی از آدم‌ها رو در طول زمان می‌بینی).

    اینا رو گفتم که به اینجا برسم: نمی‌دونم چنین جنس فضاهای آموزشی دیجیتال و دارای کامیونیتی چقدر در دنیا پر رنگه (از جنسی که دوام داشته باشه و آدم‌ها سال‌ها توش در حال یادگیری باشند و با هم ارتباط داشته باشند). حدسم اینه که باید خیلی کم باشه. و خب بررسی اینکه در طول این سال‌ها این جنس از آموزش چقدر با انواع دیگر آموزش تفاوت پیدا می‌کنه و آدم‌ها چطور توش رشد می‌کنند خیلی جالبه. "مزایای آموزش‌های آنلاین نسبت به آموزش‌های حضوری" رو اگر در این کانتکست خاص بررسی بفهمیم و بشناسیم خیلی خوبه. کاش کسی روی این موضوع به صورت علمی کار کرده باشه یا علاقه‌مند باشه در مورد کیس خاص متمم روش کار کنه. شایدم کار کرده و من اطلاع ندارم. 

     

  • نوذر صیفوری گفت:

    محمدرضا من هیچ‌وقت در کلاسها و سمینارهات حضور نداشتم، اما این تیکه فیلم رو که دیدم چقدر دوست داشتم اونجا می‌بودم. حدس می‌زنم اون سمینار با این شروع باحالش، تا آخرش لذتبخش بوده.

    مشابه لذتی که از گوش دادن به پادکست‌ها و فایل‌های صوتی‌‌ا‌ت می‌بریم.

    کلاً برخلاف جدیتت در کار و به قول خودت کارایی، بسیار دلنشینی. درحالی که پتانسیل زیادی برای گوشت‌تلخ بودن داشتی😉

    مرسی که اینقدر دلنشین هستی😍

    • سلام نوذر جان.
      اول این رو بگم که اتفاقاً من گاهی توی کلاس دعوا هم کرده‌ام با بچه‌ها. یعنی اون پتانسیل گوشت‌تلخ بودن رو که می‌گی، در حد توان سعی کرده‌ام به فعلیت در بیارم (البته دعوا شبیه بعضی کامنت‌های تند روزنوشته). اما چیزی که تجربه کرده‌ام اینه که دو تا عامل در قضاوت شاگرد به معلم تأثیر جدی داره. اول اعتماد به این‌که معلم واقعاً دغدغهٔ آموزش داره. من حس می‌کنم در این مورد معمولاً قضاوت کسانی که سر کلاس‌های من بوده مثبت بوده. دومی هم یه‌جور جمع‌بندی و برآیند گرفتنه. یعنی وقتی سر کلاس با معلم می‌گی و می‌خندی و شوخی می‌کنی و معلم هم با همه راحته، از اون‌ور هم نق‌ها و دعواها راحت‌تر می‌گذره. و بچه‌ها نهایتاً همهٔ این تلخی و شیرینی‌ها رو با هم جمع می‌زنن و قضاوت می‌کنن.

      و البته توی فضای فیزیکی به‌خاطر محدودتر بودن جمع، دست واقعاً برای حرف و شوخی بازتره و بهتر می‌شه حد و مرزهای ادارهٔ کلاس رو حدس زد. مثلاً من یادمه یکی از بچه‌های کلاس من (توی یه کلاس چهل‌-پنجاه نفری دربارهٔ استراتژی) تقریباً بعد از خیلی از موضوعات اجازه می‌گرفت و می‌گفت: «من نفهمیدم.»
      و طبیعتاً من بار دوم توضیح می‌دادم. گاهی به شوخی می‌گفت: من خنگ‌ترین آدم کلاسم. شما اگر به من موضوع رو بفهمونید، بقیه همه می‌فهمن.
      و دیگه این شوخی من هم شده بود که بعد از مباحث سخت، صداش می‌کردم که فلانی. تو فهمیدی؟ اگر می‌گفت آره. دیگه همه با خیال راحت می‌رفتیم جلو (صرفاً یه شوخی جمعی بود که خودش خیلی کمک کرد به شکل‌گیریش).

      الان که فکر می‌کنم. شبیه چنین فضاهایی رو در محیط دیجیتال خیلی سخت می‌شه ایجاد کرد. چون کشف این مرزها ساده نیست. البته که به‌نظرم الان هم شناخت نسبتاً خوبی از همدیگه داریم. خصوصاً از بچه‌هایی که بیشتر حرف می‌زنن. اما هنوز فکر می‌کنم محدودیت‌ها بیشتره. که در مقابل، وقتی با مزیت‌ها می‌سنجیم، می‌بینم بازم فضای دیجیتال خیلی خیلی بهتره.

      پی‌نوشت: حالا اگر این دوستم حوصله کنه و یه سری از این کلیپ‌های قدیمی رو پیدا کنه، باز هم روی روزنوشته می‌ذارم. انقدر تکنولوژی توی این ۱۵ سال عوض شده که الان پیدا کردن DVD و CD و خوندنش و بررسی کردنش واقعاً کار ساده‌ای نیست.

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser