واژه «تفکر غربی»، در من احساس منفی ایجاد میکند. تفکر، در تمام نسل بشر جاری است و شاهد این دیدگاه هم اینکه، متفکرین بشر، آنها که از دام خانمان برانداز تعصب به دور بوده اند، در شرق و غرب و شمال و جنوب، تجربه های مادی و معنوی یکسانی را ارائه نموده اند. چنانکه اگرخوب بیندیشی از حافظ تا گوته و از مولوی تا راسل ایکاف و از خیام تا اپیکور راه درازی نیست.
تنها صفتی که شایسته «تفکر» است، «انسانی» است. من «تفکر انسانی» را می فهمم. خواه غربی، خواه شرقی، خواه اسلامی، خواه غیر اسلامی.
و با تمام روح و جانم به این باور رسیده ام که تفکر اگر از جزم اندیشی به دور بوده و واقعاً «انسانی» باشد، همه جا یک حرف خواهد زد.
متفکران عالم یکدیگر را میفهمند. این پیروان آنها هستند که خالی از تفکر، گله وار، یکدیگر را دنبال میکنند و به هر آنچه نمیدانند و نمیفهمند، چنگ و دندان نشان میدهند.
دوستی زمانی گفته بود: در دنیای دیگر، نیچه و عیسی یکدیگر را در آغوش خواهند کشید و به بهشت خواهند رفت اما پیروان آن دو احتمالاً راهی جهنم خواهند شد!
تفکر را با جهت های جغرافیایی نمیتوان توصیف کرد.
چنانکه فرموده های پیامبران و در رأس آنها پیامبر بزرگ اسلام نیز، همچنان که برای شرق جهان بوده، برای غرب جهان نیز تجویز شده است. هیچ دینی رهنمون های خود را در حصار تنگ «شرق» و «غرب» محدود نکرده است. ما «تفکر شرقی» و «تفکر غربی» نداریم. همچنانکه «دین شرقی» و «دین غربی» نداریم.
آنها که میگویند «تفکر غربی»، احتمالاً تفکر اسلامی را نیز «تفکر جنوبی» یا «تفکر جزیره ای» می نامند. چون از جزیره ای دور در جنوب کشور برخاسته است.
موضع خود را مشخص کنید…
خیلی زیبا بود… خیلی… اگه انسانها همه سعی میکردن انسانیت و خصایل انسانی رو در خودشون حفظ کنن، اونوقت دنیا بهشت میشد و مکانی بهتر و زیباتر برای زندگی همه مون …
یکی از سختترین کارا برام مطالعه تاریخه. ولی تا همون حدی که تو مدرسه مجبور بودم بخونم و چندتا فیلم تاریخی که از بیکاری دیدم فکر میکنم مساله خیلی ساده هست (من معمولا ساده فکر میکنم و بعضی وقتها هم همین برام تله میشه). یه سیکل وجود داره که هر کدوم از شرق غرب و شمال و این جهتای مختلف الان یه نقطه ای از اون هستن. البته سیکلش بازه.
منم به تفکر انسانی معتقدم.
تاریخ و جغرافیا! ایکاش جغرافیایی نبود. اگر نبود شاید امروز داستانهای تاریخی قشنگتری داشتیم.
متنهای قدیمی تر شما رو که میخونم و به کامنتها میرسم، همه ش اسمهای جدید می بینم. انگار همه رفتن یه سری آدمهای جدید جاشون نشستن. آدم دلش میگیره.
حالا این حرفا به کنار! امروز کلا نبودینا! ما حواسمون بود!!! 🙂
مهندس!
یک جا را داری میسازی….
جای دیگر را خراب نکن!
پست جالبی بود. ممنون فایزه جان. به بهانه شما خوندمش.
در غرب فلسفه حرف اول را میزند ودر شرق دین ،
در شرق کوچکترها وظیفه دارندکه به بزرگترها احترام یگذارند
در غرب اصولا به به انسان چه بزرگ چه کوچک حرمت قائل هستند
وجه مشترک هر دو وجدان هست ونیت خیر خواهی ،
پس میتوانیم جهانی یکپارچه وبی دشمن داشته باشیم
من از بزرگترها خواهش میکنم بگذارند خودمان تشخیص بدیم دشمنمان کی هستند
که این امر باعث شکوفایی تفکرمان خواهد شد
سلام برات عزیز نسبت فلسفه ودین چیه؟
دین یک ایدولوژی فکری هست که توسط یک نفر یا گروه خاص پایه گذاری میشه و امت برای داشتن یک زندگی سالم و معنوی پیروی میکنند از قوانین و قیدیات موجود ان
تمام ادیان را یکجا جمع کنیم خواهیم دید از سه اصل تشکیل شده ۱ایمان ۲قیدیات چه بکنیم چه نکنیم۳ معنویات
تنها وجه مشترکان هم ایمان هست وقبول خدا که این حس از طرف خدا به انسان عطا شده
واما فلسفه
شناخت علمی همه چیز حتی خدا وخود دین
اما دین پیروی از پیامبرانش واجرای احکام دینی
هردو میتواند انسان را به کمال برساند
در غرب فلسفه حرف اول را میزند ودر شرق دین ،
در شرق کوچکترها وظیفه دارندکه به بزرگترها احترام یگذارند
در غرب اصولا به به انسان چه بزرگ چه کوچک حرمت قائل هستند
وجه مشترک هر دو وجدان هست ونیت خیر خواهی ،
پس میتوانیم جهانی یکپارچه وبی دشمن داشته باشیم
من از بزرگترها خواهش میکنم بگذارند خودمان تشخیص بدیم دشمنمان کی هستند
که این امر باعث شکوفایی تفکرمان خواهد شد
موافقم . فکر نمیکنم خداوند پارتی بازی کرده باشه !!! انسانها به خاطر انسانیتشون مقدس هستند فارغ از هر نژاد و ملیت و مذهبی که دارن ، مهم اینه که کجا ، چه وقت و درچه شرایطی تفکر شکل میگیره و ایا جایی که هستی پتانسیل نقد وبررسی تفکر انسانها رو بدون تعصب وغرض داره یا نه ؟
هرجایی ، در هر مذهبی ، در هر نژادی بستر تفکر محیا باشه میتونه به اوج برسه و رهبر انسانها باشه…!!! مگه نه؟
جناب شعبانعلی ملاحظه کردید که پلورالیزم شما قادر نبود بگذارد که من اینجا حرفهایم را بنویسم و سانسور نشوم. تهمتهایتان را زدید و کامنت من را در پاسخ به خودتان حذف کردید.
شما و امثال شما، دزد نام انسانیت هستید.
آقای محمد.
در فضای مجازی کسی که بدون هویت و آدرس ایمیل می آید و میرود دزد است،
ضمنا خواستم ببینم که حرص میخورید تا بفهمید من و امثال من طی قرنها سانسور توسط شما و امثال شما چه کشیده ایم.
اینجا دولت من است و هر لحظه بخواهم شما و گمراهان امثال شما را سانسور میکنم.
شما روزنامه و دولت و رسانه دارید. همان برای شما کافی است
تو یابو اوّلین سگی نیستی که پاچه منو گرفتی و سانسورم کردی. قبلاً هم توی فضای بحث بیخداها، بیدینها، ضدحکومتها، مسیحیها و حتی مسلمانها سانسور شدم. پس حرصی از سانسور نمی خورم احمق.
تو هیچ ایمیلی از من نداری، پس با خیال راحت میتوانم به تو فحش بدهم یابوی لامذهب.
متن بالا، توضیحات یک دوست معتقد مذهبی است در مورد سانسور شدن متن کامنت توهین آمیزش توسط من (که من را یک سکولار می نامد)
آن را منتشر میکنم تا تفاوت سبک مدعیان مذهب و متولیان رسمی آن با ما متهمان به سکولاریسم مشخص باشد و ببینیم کدام گروه به ایده های اولیه اسلام نزدیک ترند…
امیدوارم روزی به خود بیاییم و اگر توسط همه اقشار و عقاید و گروهها و سایتها و … سانسور میشویم، لحظه ای بیندیشیم که شاید، ایراد از نحوه گفتمان ما باشد.
خداوندا من و سایر بندگانت را از شر جاهلینی که نام تو رو بر زبان میرانند و خود را مدافع برحق تو می دانند حفظ فرما…
و کمک کن که نام تو، نان ما نباشد…
سلام آقامحمد متاسفم باورنکردنیه
قومی متفکرند اندر ره دین ///قومی به گمان فتاده در راه یقین
می ترسم از آنکه بانگ آید روزی///کای بی خردان راه نه آن است و نه این.
تفکر را با جهت های جغرافیایی نمیتوان توصیف کرد…
خیلی به جا بود.
بهتره به اندیشه و محتواش فکر کنیم نه به غرب و شرق و جنوبی بودنش.
کامل موافقم استاد
سلام محمد رضا جان وقت بخیر . هیشه یک سئوال داشتم کسی جواب نداده . آمریکا بااین همه علم واستادهای بزرگ چرا ترندهاش در سال ۲۰۵۰این قدر ناامید کننده هست ؟ متشکرم
به همون دلیل که ترندهای ما در همین الان ناامید کننده تر است و اگر با این روند پیش بریم سال ۲۰۵۰ راجع به ماو تمدن مون، باید در موزه های نیویورک، نشونه ببینند.
ضمن اینکه باید دست دولتمردانی رو بوسید که حکومتی می سازند که برای ۲۰۵۰ ترند دارد.
تو می تونی بگی نرخ دلار در ۲۰ روز بعد چنده؟
اگر ۳۰% خطا هم داشته باشی من قبول دارم!
سلام محمدرضاجان استادعزیزم ازاینکه بیوگرافی استادحسن عباسی رو منتشرکردی متشکرم . کشور رو دولتها نمیسازن یعنی ظرفیت فکری وذهنی طرح ریزی بلندمدت رو ندارند ومحمدرضاجان ما باید با شاتل استراتژی از پایین در حداقل ۲۵سال آینده حاکمیت رو با انسانهای طرازی که فکت های استراتزی رو میدونن روبرو کنیم و این شاتل استراتژی منجر به انقلاب فرهنگی میشه محمدرضاجان به خدا ۲۵سال آینده دیگه ان شالله افراد دگم وجود ندارن وحقیقت مانند آب راه خودش رو پیدا میکنه.
دو آشنايي بودنند كه از اين منبر به پاى آن يكى ميرفتنند ، روزي خيلى با عجله سوار موتور شدنند و رفتنند ، بعد از آمدنشان ، گفتم فلانى ، كجا رفتى با اين همه عجله ؟ گفت رفتيم پاى منبر آقاى …
گفتم آفرين ، حالا بحث چى بود ، چى ميگفتنند ؟
نگاهى كردو گفت جلويى ها ميگفتند حرف خوبى زد …
آن دو آشنا هر دو فوت كرده اند ، لذا چگونه زندگى كردنند با چه انديشه اى
خدا اند و بس …………
مشگل تعمیم دادن ایدئولوژیست !
tafakor ghari va sharghi mana nadare
“تفکر غربی “ای که در ذهن ما منفی ایست تفکریست که طبق آن روشن فکران دیروز معتقد بودند ما باید از فرق سر تا نوک پا غربی شویم(البته به ظاهر مثلا تغیر شکل لباس مردان و کشف حجاب خانم ها در عصر پهلوی)اگر ما در همان عصر پهلوی به جای ظاهر بینی کمی عمیق تر به موضوع پیشرفت غربی ها فکر میکردیم الان وضعمان این نبود.در واقع تفکر غربی نادرست نیست برداشت ما نادرست است….
فقط ما خوبیم ، دیگران هم تا زمانی خوب هستند که از ما تعریف کنند !
خيلي خيلي خوب. واقعاً موافقم با نظرتون
فقط در اعتراض به یک بند:
«دوستی زمانی گفته بود: در دنیای دیگر، نیچه و عیسی یکدیگر را در آغوش خواهند کشید و به بهشت خواهند رفت اما پیروان آن دو احتمالاً راهی جهنم خواهند شد!»
بند فوق، مصداق بارزی است از الهیات توهمی! البته بخش دوم از احتمال صحبت می کند و گوینده را نجات می دهد، ولی بخش اوّل که یک ادّعای پیشگویانه قهری و صد البته مضحک را مطرح می کند، بسیار بی معنی است.
این توهم یا شاید هم رویای افراد غیرمذهبی است: خدا برایش دعواهای مذهبی ما هیچ اهمیتی ندارد! این ما هستیم که دعوا می کنیم!! این داستانها را زیاد شنیده ایم! در یکی بهشت و جهنم به تصویر کشیده می شود و در دیگری نگرش خدا به زنها و… کاسه و کوزه هم بر سر کشیش و آخوند و ملّا می شکند!!
ولی خب، بهتر است ما برای خدا تعیین تکلیف نکنیم! گیریم که دین که می گوید برای خدا مهم است و کتاب مقدّسی که بر این امر صحه می نهد غیرمعتبر باشند(!) شما بر اساس کدام مدرک معتبر به این نتیجه رسیده اید که این چیزها برای خدا اهمیتی ندارد؟ جلسه ای جداگانه با خدا داشته اید یا اینکه خودش برایتان ایمیل کرده است؟
دمی از خدایی که برای خودتان خلق کرده اید دست بردارید و به خدایی بپردازید که شما را خلق کرده است.
با تشکر
دوست من تو هم از خدایی حرف میزنی که برای خودت خلق کرده ای.
تعداد برداشت هایی که امروز از خدا وجود دارد، ۷ میلیارد است و این تعداد با نرخ حدود ۳% در حال افزایش است.
من و تو و دیگران به یک اندازه خدا را نمیشناسیم. چنان حرف میزنی که گویی با او بر سر یک سفره بوده ای!
خیر دوست عزیز و گرامی جناب آقای مهندس شعبانعلی. اهل مذاکره هستید، و نه مناظره.
پیش از دادن پاسختان توضیح بدهم که در یک بحث منطقی، مغالطه و سفسطه یک توهین نیست. مغالطه گونه های استدلال اشتباه خاصی هستند که آگاهانه و یا ناآگاهانه از سوی یک طرف برای اثبات یا دفاع از نگرش خویش به کار می روند. سفسطه نیز به استدلال در سیستم سوفیستی گفته می شود و فلسفه و منطق دقیقاً واکنشی در برابر سوفیسم هستند.
مغالطه ای که شما دوست عزیز به کار بردید، را منطقیون «مغالطۀ خودت هم همینطور» می خوانند. البته مرتکب مغالطۀ دیگری موسوم به «مغالطۀ حمله به مرد پوشالین» نیز شده اید و مغالطۀ اصلی شما همین است.
مغالطۀ “خودت هم همینطور” که به آن چنگ زدید، این مشکل را دارد که اینکه به زعم شما من تابع خدای مخلوق خویش هستم و گمان می کنم با او بر سر یک سفره می باشم، کمکی به شما که تابع خدای مخلوق خودتان هستید نمی کند. در اینصورت هر دو در اشتباه بودیم و نجاتی برای شما در کار نبود. مثل این است که شما سرعت غیر مجازی را بروید و وقتی پلیس شما را می گیرد، شما به او بگویید: «خود شما با چه سرعتی به من رسیده اید؟!»
امّا مغالطۀ حمله به مرد پوشالین نیز ناخواسته وارد سخنتان شد، زیرا شما در پس این وهم، وهم دیگری دارید و گمان می کنید که ما نیز خدا را آنگونه که دوست داریم می بینیم. برعکس ادّعای شما و همانطور که در کامنتم اشاره کردم، من ابداً مدعی بر سر یک سفره بودن با خدا نیستم گرامی. من حتی ادعا نمی کنم که خدا را کاملاً می شناسم، و البته هیچ الهیدانی چنین ادعایی نمی کند. معمولاً افراد هر چه دانش الهیاتی کمتری داشته باشند، بیشتر تئوری و نظریه در مورد خدا دارند!
بدبختانه، شما حاضر نشده اید که ابتدا در مورد سخنان یک مکتب مطالعه کنید، و بعد در مورد آن ادعا بفرمایید، و از این بالاتر حتی پیش از حمله، از من نمی پرسیدید که نگرش من دقیقاً چیست و این شتابزدگی شما را به دام این دو مغالطه انداخته است! این که دیگر فقط از اصول مناظره نیست، از اصول مذاکره هم هست گرامی! مطمئن باشید من اگر بخواهم از خدا حرف بزنم، تعابیری را به کار خواهم گرفت که نتوانید با دلیل قوی انکارش کنید، نه به این خاطر که خیلی باسوادم، بلکه مسئله چیز دیگریست!
ولی فعلاً بنا به همان فرمایش چند پست عقبتر خودتان، اثبات به عهدۀ خود شماست. من هنوز نگرش خودم از خدا را شرح نداده ام. شما چگونه و بر اساس چه برهانی این جملات خودتان را که به من نسبت می دهید را، ثابت می کنید:
«دوست من تو هم از خدایی حرف میزنی که برای خودت خلق کرده ای.»
« چنان حرف میزنی که گویی با او بر سر یک سفره بوده ای!»
همانطور که شما موظف نیستید برای کسی که در شریفی بودن شما شک دارد، ثابت کنید فارغ التحصیل شریف هستید؛ بنده هم موظف نیستم ثابت کنم که لایق این جملات شما نیستم. بفرمایید چگونه و بر چه اساسی چنین تعابیری را به من نسبت دادید؟
البته ادعای شما در مورد ۷ میلیارد نیز، یک گونه دیگر از مغالطه را در بر دارد که نمی خواهم بدان بپردازم، ولی به صورت سر بسته با توجه به تناقضات درونی پلورالیسم، بهتر است آنرا یک پیشفرض برای نگرشتان نگیرید!
دوست من.
حق عیان تر از آن است که حاجت مناظره باشد. البته اگر منافع کوتاه مدت دنیوی و رویاهای هوس برانگیز اخروی، چشم منطق را کور نکرده باشد…
ضمناً از مزایای پلورالیزم من همین بس که شما میتوانی اینجا حرفهایت را بنویسی و سانسور نشوی، در فضایی که هم مسلک های شما با قرنها سانسور و کنترل و ایفای نقش قیم برای مردم – که تا امروز نیز ادامه دارد – معانی شگفت انگیزی از احترام به «بلوغ انسانی» و «سعه صدر» به نمایش گذاشته اند.
تئوری ها و استدلال و منطق و مناظره، همه بازی کلامی است. این را از من بشنو که مذاکره میدانم. نتیجه و تبعات اجتماعی تفکر شما و تفکر من، در دنیای امروز موجود و قابل سنجش و قابل مقایسه است.
دوست عزیزم.
ما اعراب دوران جاهلیت نیستیم.
اسب در بیرون خیمه است. بر سر دندانهایش دعوا نکن.
حاصل هر یک از اندیشه های موجود و مدعی در دنیای امروز، در قالب رفاه و آسایش و آرامش و فرهنگ و رفتاری که برای ملل به ارمغان آورده اند، به صورت عددی و شفاف قابل ارزیابی و سنجش است و میتوان اثربخشی هر یک را به سادگی سنجید.
از خیمه منطق و فلسفه بیرون بیا. اسب بیرون است…
سلام
از اینکه یه سری فقط با کلمات بازی می کنن آدم متاثر میشه
خیلی خوبه که شما دوستانه و منطقی پاسخ میدهید.
ببخشید استاد میدونم بحث تموم شده است. ولی این جمله این الهی دان خیلی برام جالب بود.
(مطمئن باشید من اگر بخواهم از خدا حرف بزنم، تعابیری را به کار خواهم گرفت که نتوانید با دلیل قوی انکارش کنید، نه به این خاطر که خیلی باسوادم، بلکه مسئله چیز دیگریست!)
به نظر من توش اعتراف میکنه به روشهاش برای اثبات عقایدش.
این مغالطه بدبختم که چقدر مظلومه. شده عین سیخ تو دستش.
کل موضوع البته شایسته بحث است، ولی بسیاری از این دوستان چیزی را که بالای منبر شنیده اند، طوطی وار تکرار می کنند. زیاد نباید جدی گرفت.
“تفکر غربی “ای که در ذهن ما منفی ایست تفکریست که طبق آن روشن فکران دیروز معتقد بودند ما باید از فرق سر تا نوک پا غربی شویم(البته به ظاهر مثلا تغیر شکل لباس مردان و کشف حجاب خانم ها در عصر پهلوی)اگر ما در همان عصر پهلوی به جای ظاهر بینی کمی عمیق تر به موضوع پیشرفت غربی ها فکر میکردیم الان وضعمان این نبود.در واقع تفکر غربی نادرست نیست برداشت ما نادرست است….
سلام امیرجان بالا منبر نبوده در محضر کسی بوده که دانشکده های اروپا و آمریکا از ایشون مشاوره میگیرن
سلام امیرجان بیوگرافی استاد و وب سایت ایشون جهت اطلاع .ان شاالله سو تفاهم رفع میشه نظرات استاد رو بررسی کنید استاد عزیزم محمد رضا از شما درخواست بررسی نظرات استاد عباسی رو دارم بیصبرانه منتظرم تشکر http://www.kolbekeramat.ir
بیوگرافی دکتر حسن عباسی
شغل:
عضو هیات علمی دانشگاه
مسئولیت:
رئیس مرکز بررسی های دکترینال امنیت بدون مرز ایران
تحصیلات:
لیسانس در علوم سیاسی
فوق لیسانس در روابط بین المللی
PHD در امنیت ملی با گرایش دکترین و خط مشی علوم استراتژیک
برد تخصصی از انگلیس
تحصیلات میان رشته ای
اقتصاد
جامعه شناسی
علوم نظامی(دریایی، زمینی، عملیات ویژه، انتظامی)
مدیریت(عمومی، دولتی، استراتژیک)
فلسفه اسلامی، فلسفه غرب
کتب، کنفرانس و مقالات:
بیش از ۱۴۰ کنفرانس علمی(داخل و خارج کشور)
۳۱ جلد تالیف (در حوزه علوم استراتژیک)
تئوکراسی(خداسالاری) در عمل
دکترین امنیت بین المللی جهان اسلام
ابر دکترین جمهوری اسلامی
استراتژی دریا – اقیانوسی
نظام امنیت رسته جمعی دریا پایه- اقیانوس هند و امنیت پیرامون سه قاره (افریقا، آسیا و اقیانوسیه)
هیدروپلیتیک و هیدرواستراتژی خلیج فارس
هیدروپلیتیک، هیدرواکونومی و هیدرواستراتژی دریای خزر
آینده جهان اسلام و غرب (بررسی تطبیقی آینده شناسی همکاری و تقابل اسلام و غرب)
تحلیل سیستم های حکومتی (الیگارشی، دموکراسی، تئوکراسی)
دموکراسی در عمل: پورنوکراسی، رشیوکراسی؟!
فعالیتها :
او در نطقهای خود به بسط نوعی تئوری دفاعی با نام «دفاع نامتقارن» مشهور است که بر مبنای شهادتطلبی در مسیر رضایت الله است.
مهمترین دورههای مطالعاتی که به تدریس وی در حوزهٔ طرح ریزی استراتژیک، و دکترینال برگزار شدهاست عبارتند از:
غربشناسی فلسفی، فرهنگی و استراتژیک در طی سالهای ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱
کلاسهای دکترینال جامع طی سالهای ۸۱ تا ۸۳
کلبه کرامت از سال ۸۵ تا کنون.
حواشی که برای دکتر عباسی به وجود آمده
جنجالی ترین سخنرانی دکتر عباسی که پاسخ گویی مسئولین نام دارد و سر این سخنرانی دکتر عباسی ۱۹بار در دادگاههای ایران محاکمه شدند.
دکتر عباسی سر یک سخنرانی دیگر هم به مدت ۲ سال خانه نشین شدند.
*• در وال استریت ژورنال از ایشون به عنوان پروفسور علوم استراتژیک یاد شده
‘The Last Helicopter’
*• در مقاله ای یکی از دیپلمات های اروپایی ازایشان به عنوان مغز استراتژیک Big Strategic Brain نام برده است.
AN ADVENTURE THAT CAN BACKFIRE
*• آقای مایکل لدین یکی از استراتژیست های معروف غرب از ایشان به عنوان دانشمند مشهور علوم سیاسی نام می برد.
No Way Out
*• و در یک ژورنال دیگر از ایشان به عنوان استراتژیست ارشد ایران نام برده شده است.
An Unremarkable Declaration of War
Hasan_Abbasi_BioGraphy
مهدی جان ظاهرا جهان سومی بودن به این زودی دست از سر ما برنمی دارد.
این تیپ سخنرانان تئوری- امنیتی را می شناسم. کم وبیش در همه جای دنیا به ویژه شوروی سابق فعال بودند و از حمایت سیاسی هم برخوردار، کسینجر جهان اسلام در رشته ای نیست که صاحبنظر نباشد. این رزومه پربار ایشان در میان همه متفکران غرب و شرق! بی سابقه است به ویژه آن بخش تحصیلات میان رشته ای! چنین معرکه گیری هایی برای جوانان چشم و گوش بسته مسلمان البته جذاب است.
به تالیفات ایشان اشاره کردی، از شما می شنوم که استاد دست به قلم برده و کتاب نوشته، ما که هرچه گشتیم کتابی از ایشان ندیدیم، یافتید به بنده هم خبر دهید که مشتاق خواندنم.
به جای توجه به عرض و طول رزومه افراد (به فرض صحت) باید به قوت استدلال او توجه کنید. پیشنهاد می کنم در کنار حضور در منبرهای استاد! از مطالعه جدی فلسفه غرب از منابع دست اول غافل نشوید. فلسفه بیش از هر چیز نقادی خود است نه کوبیدن چیزی موهوم به نام دشمن.
این لینک پایین را هم که دشمنان دکتر! هوا کرده اند، بخوانی بد نیست.
http://bolandanews.ir/political/view/11846%3A%D8%AD%D8%B3%D9%86+%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3%DB%8C+%D8%8C+%DA%A9%DB%8C%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%AC%D8%B1+%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85+!
سلام امیرجان نیمه پرلیوان رو بببینیم. بی تعصب صحبت کنیم قشنگ تره
ما ز بالاییم و بالا می رویم ما ز دریاییم و دریا می رویم
ما از آن جا و از این جا نیستیم ما ز بیجاییم و بیجا می رویم
دیوان شمس