معمولاً تلاش میکنم مطالب متوالی در مورد مسائل کشورهای دیگر و چیزهایی که مستقیماً دغدغهی ما نیست منتشر نکنم.
با توجه به اینکه اخیراً مطلب کوتاهی در مورد روز رییس جمهورها در آمریکا منتشر کرده بودم و بعد از آن هم به ائتلاف بیل گیتس و رانندههای آژانس (تحت عنوان همصدایی بیل گیتس و صنف اتومبیل کرایه) منتشر کردم، منطقی نبود که باز هم مطلبی در آن فضا منتشر کنم.
اما حیفم آمد که این مطلب را با شما به اشتراک نگذارم.
شاید یادتان باشد چند سال پیش که فضای محتوا چندان غنی نبود، یکی از انواع محتوا که خیلی جذابیت داشت تیزرهای تبلیغاتی شرکتها و برندها بود.
شاید اگر هنوز هم نشر این نوع محتوا رایج بود، مثالی که اینجا مطرح میکنم، نمونهی بسیار خوبی برای آن محسوب میشد.
میدانید که ترامپ از روز اول با رسانهها چندان دوست نبوده است. معمولاً هم وقتی از رسانهها مثال میزند، سیخی یا نیشی به نیویورکتایمز هم میزند.
گاهی از آن با عنوان Failed Times یاد میکند. گاهی Fake News. یک بار هم توییت کرد که یکی بیاید اینها را بخرد ما خلاص شویم.
نیویورک تایمز در اقدامی که حداقل در یک دههی گذشته سابقه ندارد، تصمیم گرفته است برای خودش تبلیغ تلویزیونی منتشر کند.
این کار نه تنها برای نیوریورکتایمز، بلکه برای بسیاری از رسانههای مکتوب رایج نیست.
این تبلیغ به صورت رسمی همزمان با اعطای جوایز اسکار از شبکه های تلویزیونی پخش خواهد شد و الان نسخهی اولیهی آن در رسانههای وابسته به نیویورکتایمز، اطلاع رسانی (تبلیغ) میشود.
تصور کنید رسانهای که ابزارش جملات و کلمات مکتوب هستند و خودش سالها برای کسب و کارها و برندها تبلیغ کرده، میخواهد برای خودش وارد بازی اطلاع رسانی و #تبلیغات شود.
هم باید این کار را حرفهای انجام دهد و هم چندان از ظرفیتهای تلویزیونی استفاده نکند (وقتی یک رسانهی مکتوب دارید، سعی میکنید نشان دهید که ظرفیتهای آن را مناسب میدانید).
حاصل این ملاحظات تیزر تبلیغاتی زیر است:
ابتدا چند جمله از رایجترین جملههای فعلی در فضای رسانهای آمریکا را میخوانیم.
نخستین جمله هم این است که کشور، بیش از هر زمان دیگری، اکنون دچار تفرقه و دودستگی شده است.
جملهها به تدریج با سرعت زیادتری نمایش داده میشوند. در حدی که خواندن آنها ممکن نیست و کلمات آنها در همهمهی صداها و تراکم تصویر گم میشد.
در پایان میخوانیم که دانستن و تشخیص حقیقت، سخت است. اما الان بیش از هر زمان دیگری ضروری است.
پی نوشت بیاهمیت: ببخشید که این را اینجا مینویسم. در واقع خیلی به شما ربطی ندارد. چند روز پیش دیدم نشریهای، تایم را با تایمز اشتباه گرفته بود. فقط چون آن نشریه، رویدادهای روزمرهی خودمان را هم خیلی اشتباه میگیرد، حس کردم لازم نیست جداگانه در موردش بنویسم.
به هر حال حتماً یادمان هست که Time و The Times و New York Times سه چیز کاملاً متفاوت هستند.
سلام.
عجیب است که تا به حال متوجه این نکته ی ظریف نشده بودم که تبلیغ تلویزیونی می تواند فقط شامل کلمه باشد و صدا. آن هم صدایی که گویا نقش خاصی به عهده دارد؛ قرار است اهمیت کلمه ( نوشتار) را بیشتر و پررنگ تر نشان بدهد. اهمیت کلمه برای یک رسانه نوشتاری.
ممنون