خانه » اسلاید‌های سمینار هوش مذاکره

اسلاید‌های سمینار هوش مذاکره

توسط محمدرضا شعبانعلی
سمینار هوش مذاکره محمدرضا شعبانعلی

سمینار هوش مذاکره در سالن ۶۵۰ نفری دانشگاه شهید بهشتی با حضور ۸۰۰ نفر از دوستان خوبم برگزار شد. همانطور که قول داده بودم، اسلاید‌ها را می‌توانید از طریق لینک زیر دانلود کنید (لازم به ذکر است که زحمت تهیه اسلاید‌ها بر عهده‌ی دوست خوبم علیرضا نخجوانی بوده است).

لینک دانلود اسلاید‌های سمینار هوش مذاکره محمدرضا شعبانعلی

لینک دانلود اسلایدهای سمینار مذاکره احساسی دکتر علیرضا شیری

تا روز یک شنبه عصر، منتظر سوالات دوستان هستم. هر یک از دوستان عزیزم که مستقیما – به صورت حضوری – یا غیر مستقیم – از طریق دوستان و خانواده، مطالب را شنیده و سوالی در این زمینه دارد،‌ لطفاً آن را به صورت کامنت در این قسمت  قرار دهد. کامنت‌های این پست در اینجا به صورت مکتوب پاسخ داده نخواهند شد. بلکه پاسخ همه‌ آنها در قالب یک فایل صوتی برای شما آپلود خواهند شد. هیچ محدودیتی در خصوص تعداد سوالات و مدت زمان فایل وجود ندارد. بنابراین خواسته‌ها و نقاط مبهم را لطفاً به صورت کامل و شفاف مطرح نمایید.

سمینار هوش مذاکره محمدرضا شعبانعلی دانشگاه شهید بهشتیسمینار هوش مذاکره محمدرضا شعبانعلی دانشگاه شهید بهشتیسمینار هوش مذاکره محمدرضا شعبانعلی دانشگاه شهید بهشتیسمینار هوش مذاکره محمدرضا شعبانعلی دانشگاه شهید بهشتی

همچنین ممکن است دوست داشته باشید

108 دیدگاه

محسن مهر ۶, ۱۳۹۲ - ۹:۲۶

سلام. تولدتون مبارک استاد.
همایش خوب بود. ولی در آموزشها بحث زندگی شخصی را از مذاکره تجاری تفکیک کنید. دکتر شیری شخص محترم و با سوادی هستند اما کاش در این همایش با این موضوع فوق العاده خدمتشان نبودیم تا بحث اصلی کامل می شد. اسلاید ها بدون توضیح جامع شما کاربرد لازم را ندارند.

پاسخ
سما مهر ۶, ۱۳۹۲ - ۹:۲۲

سلام استاد.. تولدتون مبارک.. ممنون از همه ی زحمتهایی که برای بچه های این سرزمین میکشی..

پاسخ
نجمه2 مهر ۶, ۱۳۹۲ - ۹:۲۱

دستتان درست و دلتان نورانی..در مورد صحبت افسانه حس من اینه که شوق آدم به در جا نزدن و زنده بودن این حس نارضایتی را به زندگی ما جذب میکند..چند سال پیش کتابی از کریشنامورتی خوندم به اسم :نارضایتی خلاق..در مورد این گفته بود که این اشتیاق را به شکلی که به اندوه نیانجامد مدیریت کنیم…

پاسخ
لیدر مهر ۶, ۱۳۹۲ - ۸:۵۱

سلام. استاد. تولدتون مبارک.

پاسخ
setayesh مهر ۶, ۱۳۹۲ - ۸:۴۸

سلام استاد تولدتون مبارک و بخاطر تمام کمکهای فکریتون ممنونم.
فقط یه سوال؟شما چند وقت یکبار ایمیلتون رو چک می کنید ؟
چون من منتظرببینم نظرتون درباره ایمیلم چیه؟

پاسخ
سمانه مهر ۸, ۱۳۹۲ - ۲۲:۳۷

ستایش جان
به این دلیل که بارها و بارها استاد تکرار کردن من دیگه از حفظ شدم.برای همین جسارت کردم ودارم این کامنت رو میگذارم .
دوست من .تعداد ایمیلهایی که محمدرضا روزانه دریافت میکنه خیلی زیاد هست وشاید روزانه بالغ بر چند هزار ایمیل باشه.به خاطر مشغله هایی که دارن ،گاهی کمتر فرصت میکنن ،اما قطعا در اولین فرصت ممکن پاسخگوی شما هم خواهند بود.

پاسخ
نسيم مهر ۶, ۱۳۹۲ - ۸:۴۰

سلام واقعا خسته نباشيد من اولين بار بود شما و برنامه تون و از نزديك مي ديدم ولي با سايتتون آشنا هستم تعريفتون و از دوستم كه در كلاسهاتون شركت كرده خيلي شنيده بودم.خيلي پرشور و پر انرژي و تاثيرگذار صحبت كرديد دكتر شيري هم عالي بودند من شاگرد دكتر شيري هستم خيلي خوشحال شدم كه تونستم توي اين سمينار شركت كنم و شاهد اجراي شما دو استاد عزيز باشم.
ميشه خواهش كنم در مورد تقليد از مدل ذهني توضيح بيشتري بديد.
تولدتون مبارك باشه.

پاسخ
سجاد صالحی مهر ۶, ۱۳۹۲ - ۸:۱۸

محمد رضای عزیز، سلام.
من نمیخوام تولدتون رو تبریک بگم. چون این تاریخ، فقط ورود شما به این دنیا رو میرسونه، نه چیز دیگه.
من می خوام به انتخابتون تبریک بگم، انتخابی که شما رو در مسیر موفقیت قرار داد.
من می خوام به تلاشتون تبریک بگم، تلاشی که شما رو در مسیر موفقیت رشد داد.
من میخوام به موفقیتتون تبریک بگم، موفقیتی که باعث شد تاریخ تولدتون فقط ورود شما به دنیا رو نرسونه.
پس محمد رضا جان، موفقیتت مبارک.
حالا می تونم بگم: تولدت مبارک.

پاسخ
آیدا مهر ۶, ۱۳۹۲ - ۷:۱۹

باز کن پنجره ها را که نسیم روز میلاد اقاقی ها را جشن خواهد گرفت و بهار روی هر شاخه کنار هربرگ شمع روشن کرده است.
روز میلادتان مبارک.

پاسخ
محمد مهر ۶, ۱۳۹۲ - ۳:۰۳

آقای شعبانعلی…
فکر میکینم تو این اسلایدا، میکرواکشن های همدلی و شفافیت دقیقا مثل همه؟؟؟ یعنی همدلی و شفافیت یک میکرواکشن دارن؟؟؟

پاسخ
محمدرضا شعبانعلی مهر ۶, ۱۳۹۲ - ۳:۰۶

نه اشتباه شده عوض میکنم

پاسخ
آزاده‏ ‏ مهر ۶, ۱۳۹۲ - ۱:۲۷

سلام‏ ‏استاد‏ ‏عزيز‏ ‏؛
متاسفانه‏ ‏تا‏ ‏به‏ ‏حال‏ ‏موفق‏ ‏به‏ ‏ديدار‏ ‏شما‏ ‏نشدم‏ ‏من‏ ‏دانشجوي‏ ‏دكتر‏ ‏شيرى‏ ‏هستم‏ ‏و‏ ‏از‏ ‏طريق‏ ‏سايت‏ ‏ايشون‏ ‏افتخار‏ ‏آشنايي‏ ‏با‏ ‏شما‏ ‏را‏ ‏دارم‏ ‏.
خيلي‏ ‏دوست‏ ‏داشتم‏ ‏اين‏ ‏سمينار‏ ‏را‏ ‏شركت‏ ‏كنم‏ ‏اما‏ ‏متاسفانه‏ ‏نشد.‏اما‏ ‏اسلايد‏ ‏ها‏ ‏رو‏ ‏مطالعه‏ ‏كردم‏ ‏خسته‏ ‏نباشيد‏ ‏
‏اتفاقى‏ ‏متوجه‏ ‏شدم‏ ‏كه‏ ‏امروز‏ ‏تولدتونه‏ ‏براي‏ ‏خودم‏ ‏جالب‏ ‏بود‏ ‏كه‏ ‏براي‏ ‏اولين‏ ‏بار‏ ‏در‏ ‏جنين‏ ‏روزى‏ ‏با‏ سايت‏ ‏شما‏ ‏آشنا‏ ‏شدم.‏ ‏‏ ‏با‏ ‏اينكه‏ ‏خيلى‏ ‏‏ ‏كم‏ ‏ميشناسمتون‏ ‏خواستم‏ ‏تولدتون‏ ‏‏ ‏رو‏ ‏تبريك‏ ‏گفته‏ ‏باشم‏ ‏‏اميدوارم‏ ‏‏‏ ‏سالهاى‏ ‏سال‏ ‏اين‏ ‏روز‏ ‏رو‏ ‏كنار‏ ‏اونايي‏ ‏كه‏ ‏دوسشون‏ ‏داريد‏ ‏جشن‏ ‏بگيريد‏‎ ‎و‏ ‏همجنين‏ ‏اميدوارم‏ ‏بتونم‏ ‏زيارتتون‏ ‏كنم‏ ‏و‏ ‏از‏ ‏دانش‎ ‎تون‏ ‏بهره‏ ‏اى‏ ‏ببرم.‏
موفق‏ ‏باشيد.‏ ‏

پاسخ
زهرا تراست مهر ۶, ۱۳۹۲ - ۱:۲۳

دوست و استاد عزيزم ،

زادروزتان مبارك.

پاسخ
ليلا مهر ۶, ۱۳۹۲ - ۰:۳۱

محمد رضاى عزيز
تولدت مبارك
همايش ديروز و ملاقات با شما واسه من بسيار ارزشمند بود و بالاتر از مطالب كفته شده در اون روح اعتماد، اميد، صداقت و بزركى بود كه در شما و تيم همكارتون موج ميزد.من بعد از همايش حس خوبى داشتم.
ممنون
ليلا

پاسخ
انسیه مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۲۳:۵۴

سلام،من پس از خوندن وبلاگ ها و دقیقا به دلیل آشنایی با شعیب شما را شناختم.
نمی توانم تعریف بدون دلیل کنم.بنابراین باید چند نکته را بنویسم.
1.هوش مذاکره تجاری را باید کاملا جدا از مذاکره عاطفی در نظر می گرفتید.
2.معرفی دکتر شیری میتونست در قالب سمینار دیگری باشد.
3.نکات متضاد بین شما و دکتر شیری زیاد بود،مخصوصا در اسلاید آخر.کافی سری به وبلاگتون بزنید می بینید میان مذاکره عاطفی و تجاری تفاوت از زمین تا آسمان است.
4. در کلاس مذاکره تجاری، واقعا تکرار این نکاته؟نمی دونم بیام یا نه؟راهنمایی کنید.
5.از پذیرش موسسه آتیه ممنونم چون خرید خوبی داشتم.
6.از راه اندازی سایت تراست زون هم ممنونم چون اعتماد از دست رفته ی ما ایرانی ها شاید کم کم زنده شه.
7.کاش 2هفته پیش به ایمیل من هم جواب می دادید.
خسته نباشد

پاسخ
محمدرضا شعبانعلی مهر ۶, ۱۳۹۲ - ۰:۰۱

من همیشه بر این باور بوده‌ام که مصداق‌های مذاکره فرق می‌کنند. قواعد کاملا یکسان هستند. اگر مورد خاصی در ذهن دارید بنویسید که با هم بیشتر در مورد آنها حرف بزنیم. من هنوز موردی ندیده‌ام که تفاوت وجود داشته باشد. بار معنایی منفی که روی لغت «تجارت» هست گاه انسانها رو به این موضع می‌رسونه.

مذاکره یعنی اینکه من به تنهایی به تمام خواسته‌هایم نمی‌رسم و نیازمند تو هستم.

گاه برای خرید و فروش.
گاه برای درد و دل.
گاه برای سکس.
گاه برای عشق.
گاه برای یادگیری.
گاه برای …

در خصوص مذاکره تجاری و مهارتهای فردی،‌ من بعید می‌دانم که دوباره آن کلاس‌ها را برگزار کنم. آموزش حدود یکصد و پنجاه هزار نفر و تکرار این روضه برای من کافی ‌است. تعداد بسیار زیادی از دانشجویانم در نقاط مختلف به آموزش این حوزه ميپردازند.
فعلا مذاکره حرفه‌ای (مذاکره‌ با شیطان) را آموزش می‌دهم تا ببینم در آینده تصمیمم برای آموزش مذاکره چه می‌شود…

پاسخ
انسیه مهر ۶, ۱۳۹۲ - ۰:۱۸

خب این هم شانس خوب منه که آذر پارسال برگشتم ایران،به این نتیجه رسیدم دکترا خوندن اشتیاق من نیست و کلاس شما را از دست دادم.
مطالعه هام پراکنده بوده وکلا بهتر بگم آدم تک بعدی نیستم.
می دونم در مذاکره همانقدر احترام و وقار جذابه که احساس خوب را منتقل کردن.اما در اصول و فنون مذاکره ای که سالها قبل گذرونده بودم نکاتی بود که همیشه حرص درآور بود تا راهنما.خودتون یقینا می دونید.
نمی دونم کلاس مذاکره با شیطان در باره چیست.باید به وبلاگتون سری بزنم ببینم در این باره چی نوشتید.
بعد حضورا بیام خدمتتون.
از این که زمان برای پاسخ دادن گذاشتید ممنونم.

پاسخ
ثنا مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۲۳:۰۲

سلام،
ممنون بابت زحماتی که برای برگزاری سمینار کشیده بودید.
این سمینار با وجود ایده های خلاقانه و متفاوتی که داشت، اما نتوانست مفید باشد، حداقل برای من.

منصفانه بخواهم بگویم حدود 30% بر اطلاعات قبلی ام افزوده شد، در صورتی که انتظار بیشتری میرفت.

پاسخ
حمیده مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۲۲:۵۶

سلام
با مرور اسلایدها چندتا سوال برای من پیش اومد

1-در مورد تطبیق پذیری با همسان ها بیشتر توضیح بدین
2-در مورد شفافیت وقت نشد زیاد صحبت کنید،سخن گفتن هلیکوپتری و استعاره ها و میانبرها چیا هستن؟
میکرو اکشن های شفافیت مثل مسیر 350 چی هست؟
ممنون

پاسخ
حامد مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۲۲:۳۲

سلام استاد
به سایتتون سر میزنم و مطالبتون رو دنبال میکنم ممنون بابت این همه عشق!
والا چیزی که میخوام بگم اصن ربطی به این مطلب نداره ولی چه کنم ذهنمو مشغول کرده …
به دور از کلیشه، موفقیت یعنی چی؟؟؟ آیا شهرت نشونه موفقیته؟

پاسخ
مونا مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۲۱:۴۴

سلام محمد رضا، تولدت خیلی خیلی مبارک

سمینار خیلی عالی و متفاوتی بود، از سال 84 تا الان اولین سمیناری بود که به خودم جرات شرکت کردن توشو دادم. حس رضایت فوق العاده داشتم.
البته از دوست عزیزم مریم که به من پیشنهاد شرکت تو سمینارو داد هم تشکر میکنم.
میدونم خیلی زحمت داره ولی ازتون میخام ازین نوع برنامه ها بیشتر بزارین
از دکتر شیری هم خیلی تشکر میکنم مثل همیشه عالی بود.
ترکیب جفتتون وزن حضورو به 100 رسونده بود .

پاسخ
شهرزاد مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۲۱:۴۱

سلام
ببخشید میخاستم بدونم دانلود اسلایدها برا عموم آزاده؟ باید هزینه ای بپردازیم؟چطوری؟
ممنون

پاسخ
محمدرضا شعبانعلی مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۲۳:۰۶

در سایت shabanali.com همه چیز آزاد و رایگانه.
فروشگاه ما trustzone.ir‌ حساب می‌شه که آنجا هم همه چیز آزاده و اگر کسی دلش خواست پول میده.

پاسخ
سجاد صالحي مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۲۱:۲۸

محمد رضاي عزيز سلام.
تحليل ابتدايي خودم رو از سمينار، ايميل كردم. زمان خروج، وقتي ديدم خستگي از چشماتون ميباره ولي هنوز با همه خوش برخود و گرم هستيد، از شما درسهاي زيادي گرفتم. واقعاً به خاطر تمام زحماتي كه كشيديد و ميكشيد، سپاسگذارم.

پاسخ
پريسا مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۲۰:۴۴

سلام محمدرضاي عزيز
راستش من در مورد سمينار سوالي ندارم ولي يك سوال خصوصي هميشه از تو در ذهنم بوده كه بدجور قلقلكم مي ده…
شما از انتخابتون در مورد همسر راضي و موفق هستيد؟ همون جور كه در كارتون موفق بوديد
چرا هيچ وقت از همسرتون چيزي نمي نويسيد؟ نمي خوايد ايشون رو به دوستان مجازيتون هم معرفي كنيد؟
ببخشيد ولي من در اين مورد خيلي كنجكاوم و شايد خيلي هاي ديگه.
ممنون مي شم پاسخ بديد
در ضمن قدردان هميشگي زحمات شما هستم و به خاطر تمام چيزهايي كه يادم داديد ازتون سپاسگذارم

پاسخ
امین مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۲۰:۳۸

سلام
روز پنجشنبه در سمینار شرکت کردم، اما رضایت نداشتم و تصمیم گرفتم مواردی رو با شما مطرح کنم:
[…]
برای من جالب بود در سمینار فردی که دم از اطلاع دقیق از آمار رضایت و عدم رضایت مخاطبان در سمینار های پیشین میزد (همون 15 درصد که روی اون تأکید شد) هیچگونه رضایت سنجی ای صورت نگرفت. شاید اینبار هم همه راضی بودن…؟!
[…]
شوخی و جوک و رفع خستگی و غیره صحیح. اما از یک استاد دانشگاه و مهمتر از اون یک سمینار رسمی با مخاطب گسترده، انتظار دیگه ای میره…

پاسخ
محمدرضا شعبانعلی مهر ۶, ۱۳۹۲ - ۰:۰۶

دوست من. نوع نوشتار شما باعث شد که نتونم کامل منتشرش کنم و حتی نمی‌تونم به عنوان نظر یک انسان اهل منطق اون رو جدی بگیرم.
شما در حال نوشتن و نظردادن راجع به سمینارید اما خودتون متوجه نشده‌اید و می‌گویید: هیچ سیستمی برای اظهار نظر و نظرسنجی وجود نداره؟!
نظر دادن در اینجا تنها یک تفاوت با نظرسنجی کاغذی داره و اون اینکه در نظرسنجی به شما حق میدهند در چند مربع، تیک بزنید و من به شما فرصت می‌دهم هرچه می‌خواهید بگویید. چون نظر انسانها را فراتر از یک تیک می‌دانم.

در مورد نکته شوخی و طنز هم جمله اسکار وایلد رو دوست دارم:
Seriousness is a mask for shallowness.

آدمهای سطحی،‌ خود را در پشت نقاب جدیت پنهان می‌کنند…

پاسخ
احمد مهر ۶, ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۷

استادمحترم-سلام
نقد آقای امین رو من هم موافقم
شما در مدیریت وقت ضعیف بودید بطوریکه آخرین اسلاید دکتر شیری که نیاز به توضیحات فراوانی داشت که به نوعی از کابردی ترین اسلاید ها هم بود تقریبا زمانی بهش اختصاص داده نشد.
با تشکر ( که می خونید

پاسخ
علیرضا شیری مهر ۶, ۱۳۹۲ - ۰:۳۳

فکر کنم منظور اقای امین از استاد دانشگاه ، بنده باشم که شیوه شوخی کردن و مدیریت جلسه ام مورد نقد قرار گرفته است ؛
شوخی یک مهارت است . همان کسیکه 800 نفر را 4ساعت متمرکز نگه میدارد ، کسیست که چند ثانیه 800 نفر را میخنداند. قالبهای والدی ذهن آقای امین ، تدریس را امری بالا به پایین ( والدانه ) میبیند در حالیکه مشهورترین سخنرانان دنیا ، سنگین ترین شوخیها را انجام میدهند بدون اینکه حس بدی در خود یا شنوندگان خود ایجاد شود .
در نقد شماره دو درباره “عدم انسجام سخنرانان “صحبت کرده اند ، موافق نیستم زیرا چنانکه در سایت رسمی خود نوشته ام بنا بوده تدریس هرکس به صورت 80/20 انجام شود که میتوانید جزئیات آنرا در سایت ما مطالعه کنید
من به عنوان سخنران میتوانم شهادت بدهم که تنها تبلیغی که ما کردیم ، دعوت به دیدن برنامه مشترکی است که در رسانه ملی درباره مذاکره خواهیم داشت ،
یادتان باشد ذهنیت الگوریتمیک فقط شماره بندی حرفها نیست ، محتوا باید نظام مند باشد

پاسخ
نويد مهر ۶, ۱۳۹۲ - ۸:۱۲

با عرض فضولي
چون بنده نيز معمولا به صراحت و شوخ طبعي شهره هستم و معلم نيز هستم به خودم اجازه دادم يه نكته رو اضافه كنم!
من در سالهاي ابتدايي تدريس كه اتفاقا رياضي و فيزيك هم بود و جز خشك ترين درسها بود از ديد والد وارد شدم كاملا خوشك و جدي و به دلايلي سالهاي بعدي به طنز و شوخي پرداختم، ديدم تاثير شوخي و جو خندان در يادگيري چقدر موثره فراتر از اينكه فقط رفع كسالت بشه! مصاديقي هم برام داشت از جمله اينكه پيام هاي اخلاقي مو در قالب كلمات قصار خودم ميگفتم چند سال بعد كه شاگردامو ميديدم به من عين اون حرفهارو ميگفتن! :دي
در تكميل صحبت هاي دكتر شيري من فايل ارائه ي كتاب Paradox of chois توسط خود نويسنده رو كه ديدم تعجب كردم گاها در حد +18 !

پاسخ
فاطمه آبان ۵, ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۵

من اين سمينار شركت نكردم پس نمي تونم راجع به اون نظر بدم ولي از انتقادتون راجع به شوخي و جوك در سمينار رسمي اونم از يك استاد دانشگاه به شدت انتقاد دارم به قول دكتر شيري شوخي يك مهارت و من اضافه مي كنم كه قطعاً براي رفع خستگي و كسالت و يكنواختي يك سمينار چند ساعته نياز به شوخ و خنده است و تعجب مي كنم از شما كه اين رو درك نمي كنيد! چند وقت پيش آقاي دكتر شيري سميناري داشتن در شهر ما اهواز كه ايشون با بذله گويي و شوخ طبع شون باعث مي شدن كه از حضار رفع خستگي و كسالت بشه و باعث تمركز و يادگيري بهتر مطالب شد.

پاسخ
فرشته مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۲۰:۱۹

سلام
در سمینار با بعضی از دوستانی که کامنت میگذارند اشنا شدم .تجربه جالبی بود.
فکر می کنم مطالب زیادی تو ذهنتون بود که دوست داشتید همه رو واسه مخاطبتون بگید اما فرصت نشد.دعوت از اقای دکتر شیری (presence )خیلی سمینار رو پر بار کرده بود.دو ارائه مکمل هم بود.چه جوری میتونیم بفهمیم تطبیق پذیری ما(با محیط) بر اساس شرایطمون درست است و راه رو خطا نرفتیم؟ لطفا مثالهایی برای اموزش ذهنیت (تقلید از مدل ذهنی ) ارائه بدید.چه جوری میشه با ادم دیکتاتور مذاکره کرد؟
ممنونم ازت.
راهت پر رهرو باد.

پاسخ
مهدی بهرامی مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۲۰:۰۸

سلام محمدرضاجان وقت بخیر رفتار مذاکره ای دکترظریف دلنشین نیست به نظر من تصنعی برخوردمیکنه نظر شماچیه ؟

پاسخ
الناز مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۹:۱۲

استاد عزیزم …دیدنتون برای اولین بار به هزار تا مطلب برای من می ارزید…ممنونم
اما یه سوال دیروز می خواستید بگید که ما باید قالب ذهنیمونو پیدا کنیم نه فقط به فکر رفتارها باشیم.و مدل space رو توضیح دادید ولی من در نهایت نفهمیدم که حتی قالب ذهنی خودم چه جوریه آیا برای مثال باید من حس حضور رو داشته باشم یا لازم نیست هر انسانی اونو تجربه کنه..اگه اشتباه نکنم در فایل مذاکره رقابتی هم گفته بودید که باید مدل ذهنی طرف مقابل رو تشخیص داد ولی روش تشخیصو نفهمیدم….بازم مرسی

پاسخ
عباس عسگری مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۹:۰۲

فرشته آسمانی ،سالروز زمینی شدنت مبارک.
درود به محمدرضای عزیز به بهانه این شب نیکو متنی رو تقدیم میکنم امیدوارم مقبول بیفته.

مهم نیست در شناسنامت چه تاریخی رو نوشتن
تاریخ تولدت رو خودت انتخاب کن
روزی که نگاهت به زندگی تغییر میکنه
روزی که آغازیست برای حرکت روبه جلو
روزی که بفهمی بین آنچه که هستی و آنچه که باید باشی فاصله است
روزی که تصمیم گرفتی بهترین باشی
آن روز،روز تولد توست

با آرزوی بهترین ها
همیشه سبز بشی

پاسخ
مریم مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۸:۳۹

سلام محمد رضای عزیزم
دیروز من متاسفانه به خاطر مشغله زندگی وکاری نتونستم بیام و در همایشت شرکت کنم ولی همه ذهنم پیش تو و همایش ت بود .با اینکه من هنوز شاغل نیستم و فعلا دانشجو ام وشاید به بحث مذاکره خیلی تو کارم فعلا نیاز نداشته باشم ولی مطمئنم که خیلی ضرر کردم .
تولدت پیشاپیش مبارک . ایشالا صد سال سایتون بالا سرمون باشه استاد .ما که یه استاد گل تو دنیا بیشتر نداریم.

پاسخ
نوید مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۶:۴۱

اما سوال من:
سوالی که حتی برای طرح اون هزینه هایی تو زندگی پرداخت کردم.
شما از مهارت های مذاکره و ارتباط برای بهتر جلوبردن بازی می گین. از قواعد یک بازی. از شیوه های بازی دو سر برد یا وین وین…….بازی……. این یه کلمه گاهی تیکه ی گم شده ی من و خیلی آدم هاست!
.
چرا من تو بازی شرکت نمیکنم چرا وارد بازی های بزرگتر زندگی نمی شم و کنار میکشم یا کنار کشونده میشم. به این معنی که حتی اگر خیلی از مهارت های لازم و کافی رو هم برای بازی های کسب و کار و زندگی داشته باشم اما از اونجا که زیاد تو بازی نیستم برام کارایی نداره. چطور میشه یه نفر هنر وارد بازی شدن خودشو بالا ببره (لبته منظورم از بازی بار منفی معنی اون نیست بلکه به معنی وارد شدن به یک دیل و تجارت یا حتی یه رابطه است). بازی هایی که میتونه داستانهای زندگیت باشه و ازشون تجربیات ارزشمند برای خودت بسازی! بازی هایی که وقتی میبری میگی خوب شدها ….منو بگر اصلا میخواستم وارد این ماجرا نشم!!! حیف نبود. و اگرم ببازی میگی : محکم تر شدم!!

پاسخ
نوید مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۶:۴۸

مثلا بگیم : هوش استارت مذاکره 🙂

پاسخ
نوید مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۶:۴۹

×استارت×

پاسخ
زهرا مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۷:۴۱

سلام بابت زحمات دیروز خودت وتیمت تشکرفراوااااااااااااااااااااااان
همه چی عالی بود
جز یه چیز
این که نمیدونم چرا مباحثی که گفتی رو نمیشه به طورقابل لمس درک کرد یا اشکال از منه یا سنگینی مطالب
یه جورایی یه جاهایی از دست آدم میرفت میخوای چی بگی یعنی شروع میکردی خیلی عالی ولی تهش گم میشد و جمعبندی منسجمی نداشت

پاسخ
نوید مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۶:۲۷

سلام
من دیروز یاد یک کنسرت موسیقی تلفیقی افتادم.
البته اگر از نگاه یه آدم منتقد و وسواسی به موسیقی تلفیقی نگاه نکنی و از لحاظ سنت موسیقی اونو منتفی ندونی.
نکات تکمیلی و تقابل ها ی محدرضا و دکتر شیری واقعا شیوه ی دو جور تلقی اما یک مفهوم واحد رو نشون میداد. یکی درونی تر(روانشناسی) یکی بیرونی تر(بیزینس). بعضی جاها نوای تند تر و محکم تر و در ظاهر خشن تری به چشم میخورد اما در جایی دیگه همون حرف رو نرم تر با بیانی ملایم تر می شنیدیم. دقیقا تمام گیرو دارهایی که یک روح باید طی کنه تا بتونی آدمی کارآمد بشی! به هر حال از هردوی شما متشکر و امیدوارم این همکاری رو ادامه بدید.

پاسخ
آذر یگانه مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۶:۰۷

یه درخواست داشتم، چطور میتونیم عکس های بیشتری از سمینار دیروز داشته باشیم ؟ دوست دارم اونها رو بعنوان یه یادگاری داشته باشم … ممنون :))

پاسخ
محمدرضا شعبانعلی مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۶:۳۵

آذر جان. عکس‌ها هنوز به صورت کامل به دست من نرسیده. وقتی عکس‌ها رسید در گالری سایت می‌گذارم و اعلام می‌کنم.

پاسخ
آذر یگانه مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۲۱:۱۳

بسیار سپاسگزارم …

پاسخ
یاسمن مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۶:۰۵

سلام
در مورد سخنان دکتر شیری سوالی داشتم خواستم در سایت خودشان مطرح کنم ولی امکان پذیر نبود.
در مورد Amygdala یه جاهاییش برام نامفهوم بود اینکه آیا ما باید در رویارویی با مسائل اطلاعات ضبط شده آنرا که در ثانیه و قبل از اینکه ذهن وارد عمل شود(؟) به جریان می افتد را کنترل کنیم؟ اگر درست متوجه شدم روشهای عملی برای این کنترل را لطفاً توضیح دهید اگر مثال هم بفرمایید ممنون می شوم
چون من در بسیاری از برخوردهایم به خصوص در محل کار ابتدا رفتار ناخودآگاهی برطبق اطلاعاتی که آمیگدالا سریعاً مخابره می کند بروز می دهم که بعدش خیلی پشیمون می شم و خودمو سرزنش می کنم. تشکر

پاسخ
علیرضا شیری مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۸:۲۳

یاسمن گرامی
آمیگدال وظیفه حفظ “نسخه ای حسی و هشدار دهنده “دربرابر خطر را به عهده دارد قبل از اینکه کورتکس ( قشر) وارد عمل بشود. بنابراین شما حسی منفی مثلا تجربه میکنی در مواجهه با سیگنالی که از فرد مقابل دریافت میکنی ، اینجاست که وقتی حالت از تو خراب شد بدون اینکه بفهمی چه اتفاقی دقیقا افتاده ، باید مکثی کنی و کاملا بالغانه و ارادی ببینی آیا دلایلی داری برای نگرانی ؟
اگر نه ، کمی احتیاط لازم نگه دار و ادامه بده کارت را
دکتر شیری

پاسخ
نيما مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۲۲:۴۴

سلام
من مطلب دكتر را به صورت كلي متوجه شدم. ظاهرا در آن لحظه ي خاص يك دوگانه در مغز اتفاق مي افتد. بخشي از مغز كه به ما هشدار و خطر مي دهد و بخش ديگر (كه در حقيقت منطق و تفكر ما است) رفتار و حركات ما را در آن زمان تاييد مي نمايد. راهكار پيشنهادي اين بود كه استارت كار را بر اساس بخش منطق مغز بزنيم و به هشدارهاي قسمت ناخودآگاه مغز توجهي نكنيم. نكته: با ادامه ي مكالمه با فرد مقابل تاثير بخش ناخودآگاه مغز كمتر و كمتر مي گردد.
بعيد مي دانم راهكار عملي خاصي وجود داشته باشد يا حداقل من راه حل مفيدي پيدا نكرده ام!! راهكار هايي در حد نفس عميق و … در خيلي جاها پيشنهاد داده شده. به نظرم حركت بر اساس فكر و منطق(و نه ترس و احساس خطر) بهترين راهكار است.
يك نكته را بگم كه من اولين بار است كه در سايت شبانعلي دات كام كامنت مي گذارم اميدوارم جواب دادن بنده به سوال دوستمون با جو اينجا سازگار باشد.

پاسخ
آذر یگانه مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۶:۰۳

از اینکه دیروز در سمینار بودم خیلی خوشحالم، خیلی خیلی برام مفید بود، نکته ی جالبی که دیروز برای اولین در سمیناری میدیدم حضور دو نفره آقای شعبانعلی و دکتر شیری بعنوان مکمل و تکمیل کننده سخنان همدیگه از دو منظر مختلف بود که با توجه به سرعت بالای آقای شعبانعلی در صحبت کردن که گاهی جا میموندم از صحبت هاشون (تا بخوام تجزیه و تحلیل کنم) ، صحبت های آروم تر آقای شیری فضا رو تعدیل میکرد ، و در واقع خیلی خوب بود این تضاد …

پاسخ
یاسمن مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۵:۴۱

سلام
تشکر برای سمینار فوق العاده خوب و متفاوتتون .
در مورد گفته خودتون “بجای رفتار مدل ذهنی افراد رو ببینید ” ، ما چطوری می تونیم به این مهارت برسیم ؟ مثلاً رئیس شرکتمون آدمیه که همه سعی میکنن ادبیات و رفتار اون رو تقلید کنن ولی من نمی تونم این کارو بکنم چطوری می تونم مدل ذهنیشو الگو قرار بدم؟
اگر لطف کنین بیشتر راجع به این مدل ذهنی توضیح بدین ممنون می شم.

پاسخ
محسن مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۴

سلام محمدرضا
و عرض خسته نباشی
و بسی سپاس و تشکر از زحمات دیروز و همیشه جنابت
و اما سوال من- سوالی که مدتها در ذهن من هست. من این سوال را با ادبیات تو در همایش دیروز مطرح میکنم:
بین “انعطاف پذیری” و “کمترین فاصله از هویت حقیقی” چطوری تفاوت قائل بشیم؟ ظاهرا مرز باریکی بین این دو تا هست.
بعضی جاها مجبور میشیم بخاطر انعطاف پذیری از خودمون فاصله بگیریم و این در ارتباطات بلندمدت، برای خودمون آزاردهنده میشه.

پاسخ
افسانه مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۴:۳۵

سلام استاد تولدتون مبارک فردا برای پدر و مادرتون روز بزرگی هست امیدوارم سالیان سال کنار خانوادتون باشید و این روز و جشن بگیرید. سمینار خوبی بود کاش زمان بیشتر داشتیم تا لحظه های بیشتری را کنار هم میبودیم
استاد عزیز من هزار تا سئوال ازتون دارم که یکی رو می پرسم چون اگه همشو بپرسم دیگه اصلا نمیتونید همون 2 ساعت رو هم بخوابید. آقای محمدرضا چرا من هیچ وقت از خودم و جایی که هستم راضی نیستم؟ من اصلا نخواستم مثل کسی باشم خیلی دوست دارم خودم باشم اما همش معادله زندگیم غلط میشه

زندگی را دوست دارم توی تصویری که خودم میسازم
شعر دیدار شقایق ها را زیر باران صداقت می خوانم
من در این ظلمت بی عشق خدا نور عشق را فقط از او می خواهم
به امید دیدار

پاسخ
محمدرضا شعبانعلی مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۶:۳۷

افسانه جان. ممنونم که اینها‌ رو نوشتی و سوالای دیگه‌ی خودت رو هم بنویس. چون به من ایده می‌ده که چه حرف‌هایی می‌تونه مفید‌تر و کاربردی‌تر باشه. من خیلی دوست دارم یک فایل خیلی خیلی کاربردی راجع به این موضوع ضبط بشه. به خاطر همین هم از تو و هم از همه‌ی دوستان دیگه خواهش می‌کنم که در این زمینه با طرح سوالات بیشتر و دقیق‌تر و کامل‌تر، به من کمک کنند…

پاسخ
سجاد مهر ۶, ۱۳۹۲ - ۱۲:۱۴

سلام محمدرضای عزیز یا بهتر بگم سلام استاد عزیزم تولدت رو از صمیم قلب تبریک میگم وامیدوارم به همه اهدافت برسی.
من چند هفته ای هست که با شما آشنا شدم و اینم یکی از شانسهای زندگیم بوده که تونستم تو کلاسای جمعتون شرکت کنم و از شما مطالب زیادی یاد بگیرم .
در رابطه با بحثی که افسانه مطرح کرد منم همین مشکل و دارم و سعی کردم با رفتن به کلاسای تخصصی و کتابهای مختلف این مشکل و رفع کنم ولی هیچ فایده ای نداره یعنی هر چی اینکارهارو انجام میدم رضایتم نسبت به خودم و جایگاهم تقلیل پیدا میکنه

پاسخ
محمد مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۴:۱۹

سلام خشته نباشی همایش خوبی بود . البته از چیزی که توقع داشتم نمره ای کمتری در ذهن من گرفت .اما این چیزی از تشکرم کم نمی کند .
سیستم پذیرایی مناسب نبود اگرچه برایش زحمت بسیار کشیده شده بود . برای این تعداد هزینه کرده بودید اما برنامه ریزی نه .

سوال های من :
1-چطور کسانی که خودشان را حق و دیگران را باطل فرض می کنند می توان به سمت داشتن هوش مذاکره و باور به اینکه مذاکره با دیگران ممکن است نتایجی بهتر از پافشاری روی موضع قبلی داشته باشد؟
2- شما خودتان توانسته اید چند درصد به آنچه بلدید عمل کنید و چطور خودمان ودیگران را به اینکه دانسته ها بیشترعمل کنیم می توانیم ترغیب یا مجبور کنیم؟
3-در همان جمع کسانی بودند که به سادگی حقوق هم را پایمان می کردند حتی در همان زمان چند ساعت کوتاه در کنار کسانی که دوستشان بودند ، واقعا چطور یاد بگیریم به حقوق هم واقعا احترام بگذاریم؟
4-هوش مذاکره در کودکان و سنین پایین قابل پرور ش است ؟ چطور؟

پاسخ
مسعود مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۳:۵۷

کاش یه روزهم در تبریز سمینار برگزار کنید 🙂 ما منتظریم

پاسخ
علیرضا شیری مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۸:۱۹

چه پیشنهاد جالبی واقعا…باید به بنیان سلامت فکر تبریز بگیم کاراش را انجام بده

پاسخ
پویا ودایع مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۳:۵۲

درود محمد رضا
ببخشید من سرم شلوغ بود نتونستم بیام
یادم هم رفته بود وگرنه اخرش می یومدم خسته نباشی همیشه به موفقیت
راستی انگار تولدت تو هست پس تولدت گیژ گیژ

پویا ودایع

پاسخ
فاطمه یوسفیان مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۳:۴۷

ممنون از اسلایدها

پاسخ
نجمه مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۳:۴۶

استاد گرامی
سلام و زادروزتون خجسته. جمع دیروز یه اتفاق خوب بود اما راستش خیلی پایین تر از انتظار. هم برای من هم دو میهمانی که به پیشنهاد من شرکت کرده بودند.به عنوان شاگرد نسبتا دیرین شما و به دلیل آگاهی از توان و سطح حرفه ای شما اجازه میخوام چند نکته رو در میون بذارم
1.معرفی ابتدای برنامه میتونست منسجم تر باشه نه پر از تعریف و تعارف پراکنده از شما که اثر عکس داشت تا مثبت. صحبت کردن از شرایط مالی و مقایسه با سمینارهای مشابه حداقل با اون لحن خیلی حرفه ای نبود مخصوصا که ارقام عددی گفته شد و نه مثلا در صدی یا نسبتی باور کنید حس خوبی به مخاطبتون نمیده نه اون بخشی که توان بیشتر نداشتن ونه گروهی که حاضر به پرداخت بیشتر بودن
2.در خصوص ارایه شمااجازه بدین صریح بگم به نظر میومد تا لحظات آخر برنامه دقیق و قطعی نه برای محتوا ونه برای شکل و زمانبندی ارایه نداشتید تسلط شما به مطالب کلاساتون بیشتر بود واین واسه من غیر منتظره بود .انگار از بس خط سیر گفته ها تغییر کرده بود دیگه نقشه کلی منطبق نبود و همین سطح کارو تنزل جدی داده بود همچنین از شوق من مخاطب برای شنیدن به شدت کم میکرد
3.انتخاب دکتر شیری به چشم من خیلی خوب بود کاش گفته هاتون مقابله شده بود باهم در اینصورت مطابق هدف شما همه چیز از دو وجه بررسی میشد

پاسخ
فاطمه یوسفیان مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۳:۴۲

سلام محمدرضا خسته نباشی
امیدوارم از سمینار راضی بوده باشی
خیلی متاسفم که نتونستم بیام امیدوارم دفه بعد حتما جز شاگردات باشم

پاسخ
داود مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۳:۰۸

سلام محمدرضاجان. برای من که نتونستم توی این سمینارشرکت کنم درآینده ممکنه فیلمش رو برامون توی سایت قرار بدین؟

پاسخ
مهران مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۳:۰۸

سلام محمد رضا جان
ممنونم که دیروز رو برامون متفاوت کردین…خیلی ازتون یاد گرفتم.
تولدتون مبارک باشه بهترین استادِ دنیا… دوستون دارم…خییییلی..

پاسخ
حامد مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۲:۴۸

سلام محمدرضا جان.خدا قوت.
اگه امکانش هست اسلاید دکتر شیری رو هم برای دانلود بذار

پاسخ
محمدرضا شعبانعلی مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۶:۳۹

به محض اینکه فرصت بشه دکتر رو ببینم این کار رو انجام می‌دم.

پاسخ
طنین مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۲:۲۶

سلام نظرتون در مورد این جمله چیه
هرکس ک در درون خود زندگی کند هرجا ک برود خود هست لطفا مکتوب بنویسید
امیدوارم بابت لحنم ناراحت نشید بیشترمواقع سرده

پاسخ
حمیده مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۲:۰۷

سلام محمدرضا
به خاطر برگزاری سمینار پرقدرتت،آشنایی با گروه خوبت و فرصت صحبت کردن با خودت،تشکر میکنم
مهمان خوب و توانا آقای دکترشیری هم بهترین انتخاب برای این سمینار بود

در مقابل خوبی هایت،آرزویی نمیتونم بکنم چون بهترین از نظر من دوست داشه شدن و داشتن دوست به خاطر خوده، که تو بهش رسیدی.

ای کاش اسلایدهای دکترشیری،خصصوا اون سالاید آخر رو هم برای دانلود میگذاشتی

در مورد خود سمینارمن تا به حال سوالی به ذهنم نرسیده
امما اگه درباره قانون فراوانی مطلب بنویسی ازت ممنونم.

پاسخ
حمیده مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۲:۴۴

چقد غلط املایی دارم:D

پاسخ
پرویز مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۱:۴۶

سلام محمدرضا
متأسفانه این فایلی که برای دانلود گذاشتی بسیاری از کلمات رو نمایش نمی ده می خواستم بگم اگر زحمتی نیست slid show خود پاورپونت رو بذار فکر کنم فرمت *.pps داشته باشه!!!
متشکرم.

پاسخ
محمدرضا شعبانعلی مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۲:۳۴

عجیبه چون فونت‌ها استاندارد هست.
اما چشم پرویز جان.
الان این کار رو می‌کنم.

پاسخ
میثم مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۸:۳۱

نه به خاطر فونت نیست فکر کنم با هر کلیک متن ها با افکت دنبال هم میان و در فایل پی دی اف فقط صفحه اول هر اسلاید پی دی اف شده

پاسخ
ع.ق مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۷

با سلام
بایت سمینار دیروز یه خدا قوت به شما و همکارانتون 🙂
سوالی که برای من پیش اومد اینه :
ما در مذاکره با افرادی مواجه می شیم که شدیداً قدرت طلب هستن …از هر راهی وارد می شیم برای مجاب کردن این آدم ها، باز هم به سرعت جوابی برای رد حرف های طرف حاضر و آماده دارند. معمولاً سرعت صحبت کردن این آدم ها بالاست و شکلی تقریباً تهاجمی داره…به سرعت هم اطرافیان رو خلع سلاح می کنند …
با این افراد باید به چه نحو صحبت رو ادامه داد؟چندین بار پیش اومده که دیدم به طرف مذاکرشون حتی فرصت ادامه هم نمی دن و به سرعت بحث رو عوض می کنند (یا به بهانه ای جلسه رو ترک می کنند!)

پاسخ
مهدی رجبی مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۱:۲۹

سلام
خوش بحال هر کی که تونست و در این همایش شرکت کرد.من ثبت نام کردم و تهران هم آمدما ولی یه مشکلی پیش امد و نتونستم توی همایش شرکت کنم.امیدوارم که بتونم فیلم اون رو تهیه کنم

پاسخ
ئاریوش مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۳

سلام استاد
تولدت مبارک
(به قول دوستان:یادت باشه من اولین نفری بودم که تبریک گفتم)

پاسخ
پرویز مهر ۵, ۱۳۹۲ - ۹:۳۰

سلام محمدرضای عزیز
می دونم خسته نیستی چون بعد از یک ارائۀ خوب من که خسته نمی شم و تو رو هم که تا به اینجا اینقدر شناختم که فکر نکنم چیزی به نام خستگی در تو معنی داشته باشه 😉
من تنها سئول جدی که برایم پیش اومد همونی بود که روی کاغذ باطله نوشتم یعنی فرق کاریزما، حضور و Authority در واقع با تفکرات قبلی ام فکر کنم الآن که از دیشب تا حالا روش فکر کردم خیلی پخته تر شده!؟ اما دوست داشتم که یه بحث تخصصی تر هم روش بکنید (بذار دستور هم صادر کرده باشم هم تو هم دکتر شیری:D).
راستی دیروز یه چیز که برایم خیلی جالب بود تفاوت ارائۀ شما دوتا بود خدایی تفاوت مکمل جالبی بود، شاید اگر بیشتر باهم کار کنید سمینارهای خیلی بهتری بتونید بدید.

آنگونه که می خواهی موفقیت را تجربه کنید
دوستدار شما بزرگواران پرویز

پاسخ
1 2

پیام بگذارید

برای ثبت کامنت باید کد فعالیت در متمم داشته باشید. کد فعال‌سازی را از این‌جا دریافت کنید.