پیش نوشت: این مطلب، خیلی کوتاه و ناقص است. صرفاً اینجا نوشتم تا با دیدن دوبارهاش، کمی بیشتر فکر کنم.
اصل مطلب: هر روز، صبح قبل از شروع کار روزانه، تعدادی از سایتهای خبری ایرانی و خارجی را مرور میکنم. چند روز اخیر، احساس کردم که روند افت کیفی سایتها بسیار محسوس شده است. در این قضاوت من، این مسئله را هم لحاظ کنید که تقریباً با دستاندرکاران تمام سایتهایی که چک میکنم، رابطهی دوستی بسیار نزدیک دارم و احتمالاً سوگیری ذهنی مثبت، باعث شده که خیلی دیرتر از سایر مخاطبان، احساس نارضایتی کنم.
ترجیح میدهم به نام هیچیک از سایتها اشاره نکنم. اما روند مشخص است: سایتها به وضوح از #شبکه های اجتماعی عقب افتادهاند.
منظورم از عقبافتادگی، این نیست که مثلاً خبرهایی در شبکههای اجتماعی هست که در سایتها نیست (این یک واقعیت است که سایتها، محدودیتها و ملاحظات بسیار بیشتری دارند و این مسئله قابل درک است).
همچنین منظورم از عقب افتادگی، این نیست که سایتها خبرها را دیرتر از شبکه های اجتماعی منتشر میکنند. این هم مسئلهای اجتنابناپذیر است. پلتفرمهای اجتماعی – حتی اگر در فضای وب هم حضور داشته باشند – عموماً بر پایهی قابلیتهای موبایل شکل گرفته و توسعه یافتهاند و واضح است که پلتفرم اجتماعی موبایل محور، به ذاته، دقیقاً به علت موبایل بودن (قابلیت جابجایی بالا) هم در تولید محتوا و هم در مصرف محتوا سریعتر از وب است (هنوز، بخش قابل توجهی از محتوای وب، روی دستکاپ مصرف میشود و حتی در موبایل هم، مرورگرها عموماً اولین یا دومین اپلیکیشن مورد استفاده نیستند).
منظورم از عقب افتادگی این است که سایتهای خبری، یا به بازنشر اخبار شبکه های اجتماعی مشغولند و یا بر اساس میل و رغبت کاربران در شبکه های اجتماعی، موضوعات مورد بحث خود را انتخاب میکنند.
امروز اگر در چند کانال تلگرام عضو باشید و چند اکانت اینستاگرام را هم دنبال کنید، سایت های خبری به سختی میتوانند غذای جدیدی بر سر سفرهی شما بگذارند.
این مسئله را به صورت مطلق نمیگویم. اما در چند سایت خبری، تعداد خبرها و تحلیلهای «اختصاصی» در دو یا سه سال قبل را با امروز مقایسه کردم. در سایتهای خبری که بازدید چندصدهزارنفری روزانه دارند، به سختی میتوانید هر روز بیش از یکی دو مورد «خبر اختصاصی» یا «تحلیل اختصاصی» ببینید.
در اینجا میتوان دهها صفحه در مورد وضعیت جدید جهان، استفادهی روزافزون از موبایل و پیشی گرفتن سرچ موبایل از دسکتاپ و پیشنهاد ساختار AMP توسط گوگل و تعداد کاربران فعال شبکه های اجتماعی و محدودیتهای دولتی در سراسر جهان در نشر اخبار اشاره کرد و از ویکی لیکس تا کودتای ترکیه قصه روایت کرد.
به نظرم، چنین بحثهایی، لااقل در تخصص من نیست.
اما یک نکته را تقریباً مطمئن هستم. سایتهای خبری، اگر امید داشته باشند که در شبکه های اجتماعی هم، به همان جایگاهی که در وب داشتهاند دست خواهند یافت، به نظرم بیش از حد خوشبینانه است.
علتهایی که به ذهنم میرسد را تیتروار مینویسم:
- سایتهای خبری، حتی در پلتفرمهای موبایل هم، به خاطر هویت و مسئولیت خود، تحت نظارت و کنترل بیشتری هستند و نمیتوانند بدون چارچوب، هر چه دلشان خواست بگویند (چنانکه این کار ارزشی هم ندارد. ما برای حرف زدن بدون چارچوب، سر چهارراهها میرویم و نه سراغ سایتهای خبری). به عبارتی، خودکنترلی بیشتری بر این سایتها حکمفرماست.
- کانالها و اکانتها در پلتفرمهای اجتماعی، به شکلی چابک تر (Agile) اداره میشوند و سایتهای خبری در این زمینه، تجربهای ندارند و تازه باید یادگیری را آغاز کنند.
- اکثر سایتهای خبری، درآمد خود را از تبلیغات کسب میکنند. اگر چه مردم ما نشان دادهاند که اساساً توجهی به اثربخشی تبلیغات ندارند و در زمینهی آتش زدن بودجههای تبلیغاتی، کمتر جامعهای به پای ما میرسد، اما فکر میکنم در فضای دیجیتال، این سنجش اثربخشی کمی مورد توجه قرار بگیرد (صرفاً چون سادهتر است. نه اینکه فهم ما از تبلیغات عمیقتر شده باشد). جابجا کردن مخاطب از سایت به موبایل یا از موبایل به سایت، نهایتاً یک بازی حاصلجمع صفر یا Zero-sum game است. قیمت تبلیغات – اگر چه با تاخیر – نهایتاً بر اساس اثربخشی تعیین میشود و اثربخشی هم، بر اساس تولید سرنخ یا Lead. در بلندمدت، اگر هم حضور در موبایل، درآمد تبلیغاتی ایجاد کند، احتمالاً حاصلجمع درآمد تبلیغاتی رشد چندانی نخواهد کرد (البته رشد موقتی در درآمد تبلیغاتی همیشه وجود دارد. اما بحث من پایدار بودن است. چند سال قبل قیمت تبلیغات محیطی در شهرهای اصلی کشور هم، به صورت مقطعی رشد کرد، اما نهایتاً نیمی از فضای تبلیغات محیطی امروز تهران، به شعرهای نو و کهنه و جملات و نصیحتهای موزون و ناموزون اختصاص یافته است و این یعنی در اثر افزایش کوتاه مدت قیمت، در بلندمدت ظرفیت مازاد ایجاد شده).
در اینجا ممکن است سایتهای خبری بگویند که پا در آب کردهاند و دما و شرایط را میآزمایند تا شاید به تدریج، مهاجرتی از وب به پلتفرمهای اجتماعی داشته باشند. اینکه چنین اتفاقی تا چه حد میتواند موفق باشد و آیا بازیگران موفق و جدید فضای خبری در پلتفرمهای موبایل، قرار است همان بازیگران موفق وب باشند، بحثی دیگر است که خارج از فضای این وبلاگ است.
اما در پایان فقط دو نکته در ذهنم هست که دوست دارم روی آنها تاکید کنم:
اول اینکه در سطح جهانی که استفاده از شبکه های اجتماعی بسیار بیشتر از ما رایج است، هنوز سایتهای خبری بزرگ، با جدیت به فعالیت خود ادامه میدهند. اگر چه DNA محتوای آنها، جهشها و تغییراتی جدی را شاهد بوده است.
دوم اینکه انتظار بسیاری از مخاطبان، از سایتهای خبری، «افزایش توانایی تحلیل» است. این نیاز، از بین نرفته است. اگر چه شاید کسانی که این نیاز را حس میکنند کمتر شده باشند. اتفاقاً افزایش توانایی تحلیل، کاری است که پلتفرمهای اجتماعی در آن ضعیف هستند و ساختار آنها هم به شکلی است که نمیتوانند این نیاز را تامین کنند یا حتی با آن همراه شوند.
دیدهام که برخی دوستانم، در مواجهه با چنین بحثهایی، به سرعت سراغ محدودیتهای رسانهای در سایتها و از سوی دیگر باز بودن دست در پلتفرمهای موبایل میروند. اما فکر میکنم اگر در آینده، سایتهای خبری، اقبال مخاطبانشان را – بیش از امروز – از دست بدهند، منصفانه است که نداشتن استراتژی محتوا در دوران ظهور پلتفرمهای اجتماعی را به عنوان مهمترین عامل شکست خود (و نه صرفاً یکی از عوامل شکست خود) در نظر بگیرند.
[…] بعدش یاد جوابی که محمد رضا عزیز در پاسخ به کامنتم در روزنوشتهها داد […]
[…] آیندهی سایتهای خبری ایرانی چه خواهد بود؟– روزنوشتهها […]
اینروزها خیلی از دوستانم کانال درست کردند و بعضی هاشون که تو رو بدون اجازه اد می کنن و بعضی ها هم که مودب ترند لینک کانال رو میفرستن راستش اوائل فکر می کردم اینهایی که کانال درست می کنن حتما تخصصی چیزی دارند که به خودشون جسارت میدن کانال درست می کنن اما اینروزها که بر اثر کنجکاوی تورقی می کنم. می بینم که مطالب مختلف رو از کانالهای مختلف میگیرن و حتی نام نویسنده و نام کانال رو حذف میکنن و به اسم خودشون میزارن خیلی از اینها هم کسانی هستن که خودشون البته خودشون رو نخبه معرفی می کنن یا همان نابغه. حتی پیشومده که مطالبی رو که من از سایتی یا جایی گرفتم و براشون میفرستم تو کانال خودشون میزارن و اینجوری تولید محتوا میکنن.
این یعنی اینکه چند نفر بشینن تولید محتوا کنند البته نه صرفا محتوای اثربخش و بقیه فقط تو کار copy-paste باشن آنهم بدون رعایت هر چیزی.
یادمه یه نفر که برا یه سازمان کانال زده بود از من پرسید :من از جاهای دیگه مطلب میارم و تو کانال سازمانم میزارم به نظرت اینکار شرعیه. گفتم والا من که از شرع سردرنمیارم ولی اگه به عقلت رجوع کنی یعنی تو داری از حاصل دسترنج دیگران استفاده می کنی آیا این درسته ؟لااقل لینک اون کانال رو بزار.
به نظرم شبکه های اجتماعی از این منظر که برای همه افراد در دسترس هستند و هر فرد با هر سطح سواد و شعوری میتونه ازون استفاده کنه و حتی در اون برا خودش مالکیت ایجاد کنه خیلی جای بحث داره چیزی شبیه دموکراسی.
و البته یه تاثیر مثبت که داره این هست که خیلی ها رو به فکر تولید محتوا میندازه، تولید کردنش نه فقط فکر کردن بهش ، شاید بعدها در این مسیر شاهد این باشیم که واقعا محتوا تولید بشه یعنی یه اتفاقهایی بیفته که ما خودمون مجبور باشیم تولید کنیم.
سلام و صبح آدینتون به خیر
در وهله اول تشکر می کنم از برخورد صریح و بدون رودروایسی. چون ما ایرانیا را جوری عادت کردیک که طرف مقابل باید اینجوری نظر مخالفشم به مابزنه.
ضمن تشکر از کامنت گذاشتن شما حرقف شما درست است ولی …
اما شما صراحت را در عمل دارید به ما یاد می دید(یکم درد داره ولی لازمه)
در وهله بعدی
محمدرضا حالا که بخشی از بحث صرف تبلیغ بود. یک سوال داشتم.
چند سال پیش از کسی شنیدم که ۱۳% درآمد باید هزینه تبلیغات بشه. ولی جایی همیچین چیزی نخواندم.
خواستم بدانم واقعا عدد مشخصی برای انجام تبلیغات هست یا بسته به نیازه؟
مرسی که هستی
سلام بر محمد رضای عزیز
من هم مثل فواد بی صبرانه منتظر ارائه مطلب شما می مانم ، از وقتی که محمد رضا کلمه فاضلاب را برای شبکه های اجتماعی فست فودی به کار برد (عمق و صحت اطلاعات و درجه اطمینان پذیری ) خودم سعی کردم از این شبکه ها گلیم ام رو آراوم آروم جمع کنم و باید اعتراف کنم ،همکار هایم در محل کارم چنان عمیق وارد این فاضلاب اطلاعاتی می شوند که وقتی باهشون کار داری باید با بیل و کلنگ بری سراغشون ، جالب اینکه گاهی احساس می کنم خفگی می کنم ،از اینکه مداوم از این کانال به کانال دیگر با سرعت حرکت می کنند و هنوز لبخند جمله اول روی لبش نقش نبسته چهره غمگین بعدی رو به خودش می گیره .ولی سوالم از محمد رضا این است با توجه به استقبال مصرف کنندگان محتوا در این پلتفرم ها می توان نوعی از استراتژی تبلیغی را به کار برد که موثر هم باشد ،یعنی مخاطب نسبت به محصول و یا خدمت سوئ گیری مثبت نشان دهد یا به دلیل نوع مدل کسب و کار فقط احساس کاذبی را منتقل می کند که تبلیغ دیده شده است اما تبدیل به یک حرکت اثر بخش نشده است ؟
با سلام خدمت همه دوستان عزیز
دوست داشتم نظر خودم رو راجع به مطلب بالا و کامنت فواد عزیز بگم.
اول از همه به نظرم بی انصافیست کسانی که مخاطبان کانالهای مشهور هستند را .علاف و الکی خوش.بیکار بنامیم فواد جان. یعنی اگه شما در عوض اون ۲۵۰ هزارتومنی که خرج کردی .سود خوبی به دست میوردی دیگه کاربران علاف و بی پول نبودن؟
به نظرم استراتژی ما در شبکه های اجتماعی اشتباهه. مخاطبان چه در شبکه های اجتماعی چه سایت های خبری نسبت به تبلیغات بی حس شدن.یعنی دیگه اصلا بهش توجه نمیکنن.حداقل برای من که اینجوریه چون از این که گاه و بیگاه تبلیغات کنن خسته شدم.یا بهتر بگم متنفرم.واسه همینه که دیگه عضو هیچ کانال مشهوری نیستم.
حالا به نظرت تقصیر منه مخاطبه یا شما و ادمین اون کانال که همین که دیدین یه کانال چند k فالور داره شروع به درخواست و جذب آگهی میکنید؟ اونم چه تبلیغاتی،دقیقا عین همونا که توی شهر میبینم.بیاید از ما خرید کنید.ما بهترینیم .دورههای آموزشی ما را با بهترین مدرسین تجربه کنید.
اتفاقا به نظر من شما نسبت به اون کسی که تبلیغات شما آزارش داده مدیون هستی. (ببخش دلم پره)
یه گلایه هم از محمد رضا دارم.
محمد رضا بارها و بارها شبکه های اجتماعی و مخاطبانش رو به بدترین شکل ممکن له کرده (اغراق نیست)
ما چه بخوایم چه نخوایم شبکه های اجتماعی وجود دارند.و من دانشجو میبینم که هم کلاسیام و هم اتاقیام چطور ساعتها از وقتشون رو توی همین شبکه ها میگذرونن.و واقعا خیلیاشون بی شک توی زمینه خودشون نابغن.نه علاف هستن نه بیکار.فقط شبکه های اجتماعی تونسته اونا رو جذب کنه.
قبول دارم .بیشتر محتوای شبکه های اجتماعی محتوای سرگرم کننده است (که البته خودش نوعی از محتواست) ولی نمیشه تاثیر اون رو نادیده گرفت.(وقتی استراتژی درستی برای محتوای خوب در شبکه های اجتماعی وجود نداشته باشه.راه برای محتوای مضحک باز میشه)
با این که محمد رضا هنوز سوال قبل من رو جواب نداده ولی دوس داشتم سوالات دیگه رو هم مطرح کنم.
بهترین رفتار به عنوان یک مخاطب شبکه های اجتماعی چه نوع رفتاریه؟
شیوه درست تبلیغات در شبکه های اجتماعی چیست؟ (برای مخاطب بی حوصله و حساس به تبلیغات امروز)
محمدصادق.
من تقریباً تمام چیزی که در تمام این سالها نوشتهام، جواب سوالیه که تو گفتی.
اگر نتونستی هنوز در بین همهی اونها جوابی پیدا کنی، احتمالاً مستقیم هم بنویسم جواب مد نظرت رو پیدا نمیکنی.
راستش مدل ذهنی تو، انقدر برای من غریب و غیرقابل فهمه که اگر بهم بگن این کامنت رو یکی از موجودات هوشمند سیارههای دیگه نوشته، راحتتر میتونم بپذیرم.
(شاید هم همینه که مستقیم با تو وارد چنین بحثهایی نمیشم).
تو میگی تبلیغ کننده نسبت به کسی که داره تبلیغش رو میبینه مدیونه؟
مطمئن هستی واژههایی که به کار میبری رو میشناسی و درک میکنی؟
دِین یا عرفی است یا قراردادی.
دین عرفی یعنی اینکه من اگر ماشین تو رو میگیرم، میرم میچرخم بر میگردم، بنزین بزنم بهش.
قراردادی هم که مشخصه. طبق یک قرارداد مشخص شده.
طرف کانال یا اکانت مجانی گذاشته. «بزرگوار» بوده که به تو «اجازه» داده و «لطف کرده» تو وقتت رو اونجا گذروندی (اگر گزینهی بهتر داشتی میرفتی جای دیگه. پس وقتت رو جای بهتری بلد نبودی بگذرونی).
حالا به جای اینکه قدردان هم باشی، میگی مدیون؟
اصلاً طرف دلش میخواد یه پست بذاره ده تا تبلیغ.
اصلاً میخواد مثل تبلیغ خیابون باشه.
به تو ربطی داره؟
ببین. هر کس حوزهی اختیاری داره.
اون میتونه هر کاری خواست بکنه.
تو یا میتونی وارد اون صفحه بشی. یا بیای بیرون. «فقط» همین دو تا اختیار رو داری.
دوستان نابغهی تو (که البته نمیدونم این صفت رو چطور تعریف میکنی) ممکنه جذب الکل هم بشن. یا مواد مخدر (شبکههای اجتماعی، الکل و مواد مخدر قسمت یکسانی در مغز رو تحریک میکنن).
این چه تاثیری در استدلال داره؟
من نمیگم شبکههای اجتماعی خوب یا بد هستند. شبکه های اجتماعی اکوسیستم هستند. توشون موجودات زیادی به وجود اومده. در مراحل اول رشد هستن. تقریباً شبیه چهارصد میلیون سال قبل. توی اقیانوسها.
اما معتقدم بحث در مورد جنبههای مفید و غیرمفید اونها، ذهن تحلیلگر و نقاد میخواد.
تو فعلاً مبانی استدلالیت هم برای چنین سوالاتی (مفید و غیرمفید بودن) پرورش پیدا نکرده.
ضمن اینکه به نظرم این نوع منطق فکری به سرعت هم تغییر نمیکنه.
با اجازهی سعدی (کمی تغییر در حرف اون):
وقتی به روزگاران فکری نشسته در دل
بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران
من به نظرم برو به اون کانالها و اکانتهایی که در موردشون نوشتی پیغام بده و حلالیت بطلب و بگو که پات رو از گلیمت درازتر کردی و نمیدونستی که حق و اختیاراتت در شبکه های اجتماعی چقدره و پشت سرشون در مورد چیزی که اختیار مطلق داشتند، نظرات مداخله جویانه و قضاوتهای نامشروع داشتی (ببخش اینقدر صریح میگم. چون معتقدم تا دقیقاً حق و اختیارت رو در یک جامعه ندونی، نمیتونی راجع به مفید و غیرمفید بودن عضویت در اون جامعه حتی یک کلمه حرف بزنی).
ممنونم معلم عزیز بابت همه مواردی که تذکر دادی.
دوس داشتم یه چیزی بنویسم تا یکم تلخی نوشتم در کامت کمتر بشه ولی الان هیچی نمیتونم بگم.
واقعا ترسناکی وقتی اینجوری مینویسی 🙂
واقعیتش اگر سود خوبی کسب میکردم که دیگه اونجا کانال تلگرام نبود مثلا ارزش تبلیغی اونجا میشد صفحات وسط نیویورک تایمز .این چیزی که تو میگی شبیه مرغ و تخم مرغه. تو میگی اگه فیل پرواز کنه سوارش میشی من هم جواب میدم اگه فیل پرواز کنه که دیگه فیل نیست !
محمد جان فکر کنم من کانال تبلیغم رو درست انتخاب نکردم و اونجا جای تبلیغ من نبود وگرنه این چیزهایی که شما گفتید من هم کمی بلدم . یادمه ۴ سال پیش تو عراق بودم و اونها یک روزنامه نیازمندی ها داشتند و دارند به اسم الواسیط. خوب یادمه قیمت یک آگهی با کادر یک هشتم ۱۰۰ دلار بود اونموقع شرکت گفت که خودت پولشو بده به خاطر همین یادم مونده که چقدر دادم فقط هم سیاه و سفید میشد تبلیغ چاپ کرد با اون پول . من هم میخواستم وقتی کسی تبلیغ رو دید بفهمه که مربوط به کامپیوتره – کادر تبلیغ رو به شکل ویندوز با علامتهای مینی مایز و Close و … درست کردم دقیقا شبیه پنجره ویندوز .باور کن گوشی موبایلم داشت میسوخت اینقدر باهام تماس گرفتند – تیراژ اون نیازمندیها ۱۰۰ هزار تا بود – حالا چرا تیراژ کمتر رو مثال نزنم توی یک شهر کوچک با نیازمندیهای تیراژ ۱۰ هزار تا تبلیغ میکنم و جواب میگیرم . حرف و سوالم این بود از محمدرضا که چرا توی کانال ۲۰۰ هزارنفری جواب نمیگیرم مگه اونها مخاطب نیستند؟ آدم بعضی وقتها فکر میکنه اینا ربات یا زامبی هستند . در هر حال بازم میگم اونجا مناسب تبلیغ من نبود .
سلام به دوستان عزیز و معلم عزیز
به نظرم تعداد سایت های خبری و کانال های خبری خیلی بالارفته به نظرم . در حوزه فماوری و تکنولوژی مخصوصا هر روز یک سایت جدید برای خبر رسانی شروع به فعالیت میکنه ولی ۲ تا سوال مهم رو باید پرسید اینکه .
اولا – واقعا این همه سایت خبری و کانال خبری نیازه ؟ آیا تناسبی بین جمعیت و تعداد رسانه میتونه باشه و یا نه .
دوما- آی کانالی که به قول طاهره عزیز چند k فالور داره از کانالی که کمتر فالور داره با ارزشتره؟یعنی صرفا تعداد فالور مهمه با نوع کاربر ؟
یک بار در این کانالهای خیلی مشهور تبلیغ کردم دریغ از فید بک و درآمد و تماس درست و حسابی – فکر کنم ۲۵۰ هزار تومان پول دادم (انداختم دور) . به نظرم جنس این کاربرا بیشتر جنس علاف و الکی خوش و بیکار و بی پول است که اومدن چهار تا جوک بخونند و بدون تفکر فوروارد و کپی کنند. برای تبلیغات توی کانالهای پرطرفدار تلگرامی و یا سایت های خبری به نظرم نباید زیاد حساب کرد یعنی توی این قبر ی که ما داریم براش گریه میکنیم مرده ای نیست .
فواد. طی یکی دو روز آینده، یه مطلب کاملتر تقریباً مربوط به همین بحثهایی که گفتی مینویسم.
راجع به کل نگاهی که تا امروز به فضای تلگرام و رسانه و اینجور موضوعات (لااقل تا امروز) پیدا کردهام.
نوشتم که مجبور شم تا فردا پس فردا یه دونه از این پستهای «برای فواد» بنویسم 😉
خیلی ممنونم آقای شعبانعلی بی صبرانه منتظرم.
هر چند این پول ما برنمیگرده ولی جلوی ضرر رو هر وقت بگیری نفعه 🙂
ماها قیمت «ندانستن» و «نفهمیدن» خودمون رو میدیم. پس نباید شاکی باشیم.
تازه به نظرم ارزون حساب کردن 😉
چند وقت پیش داشتم در مورد تغییرات نرخ ارز مطلبی رو آماده میکردم که یه سری هم به همین سایتهای خبری زدم. به وضوح میدیدم به جز یه سری گزارش آمارهای روزانه، تحلیل خاصی درباره علتهای اون نوشته نشده.
جالب اینجا بود که تو یکی از این سایتها یه تحلیل خوب پیدا کردم و بعد متوجه شدم که از یه جای دیگه copy-paste کرده اون هم بدون ذکر منبع. بعد تو چند تا سایت دیگه هم دقیقا همین کار تکرار شده بود.
انگار این سایتهای خبری هم منتظر هستن تا یه کسی یه جایی یه تحلیلی بنویسه و بعد اونها هم همون مطلب رو بدون اینکه بررسی کنن و یا چیزی بهش اضافه کنن، بازنشر میکنند.
البته اینکه گفتید نیاز مخاطب به افزایش توانایی تحلیل از بین نرفته ولی این مخاطب کم شده رو هم دیدم.
تقریبا اوایل امسال بود که یکی از مدیران کانالهای تلگرام برای همکاری درخواست داده بود. کار این کانال این بود که همین خبرهای تکراری سایتها رو به معنای واقعی چکیده میکرد و تو کانالش میذاشت. بهش گفتم: خب این چه کاریه. این طوری که از همون خبر هم چیزی باقی نمیمونه. میشه فقط یه مشت تیتر بیخاصیت.
گفت که این جوری بیشتر مخاطب داره. مردم استقبال میکنن. مگه نمیبینی چند k فالور دارم. این یعنی نیاز جامعه تغییر کرده و ما باید پاسخگوی این نیاز باشیم!
به نظرم این رو هم باید به مشکل کاهش تمایل مخاطبان به خبرهای تحلیلی خوندن، اضافه کرد. یه عده هستن که فکر میکنن همین سایتهای خبری دارن زیادهگویی میکنن و باید مختصرتر خبرها رو به افراد منتقل کرد.
شاید بشه از تعبیر «قطره چکان» هم اینجا استفاده کرد. خبرهای تحلیلی که آدمها رو میتونه به دریا وصل کنه ولی سایتهای خبری در حد یه سطل از این آب دریا برمیدارن و پیامرسانهایی مثل تلگرام که قطره چکونی این خبر رو به خورد مردم میدن.