دوره‌های صوتی آموزشی مدیریت و توسعه فردی متمم (کلیک کنید)

آن درویان | عاشقانه‌ای در باب فقدان (مرگ کارل سیگن)

امروز با یکی از دوستانم دربارهٔ مواجههٔ انسان‌ها با مرگ حرف می‌زدیم. او – که طبع شاعرانه‌ای دارد – در گفتگو با کسی که اخیراً مرگ یکی از نزدیکان را تجربه کرده بود، با تشبیه مرگ انسان به مرگ گل کوشیده بود کمی از گزندگی و تلخی فقدان بکاهد.

من، که چنین طبع یا شوق شاعرانه‌ای ندارم، و البته شعر طبیعت را هم محتاج شاعرانگی مضاعف نمی‌بینم، برایش چند جمله از «آن درویان / Ann Druyan» نقل کردم.

آن، همسر کارل سیگن است. کارل و آن بسیار یکدیگر را دوست داشته‌اند و به معنای واقعی کلمه، هم‌دل و هم‌زبان بوده‌اند.

کارل در سال ۱۹۹۶ فوت کرد. حدود هفت سال بعد در یک سخنرانی، بحث مرگ پیش آمد و آن دربارهٔ فقدان کارل صحبت کرد. صحبت دربارهٔ کارل، پیش‌بینی‌ نشده بود. اما صحبت‌های آن چنان ساده، صادق و عمیق بود که به بخشی از ادبیات تاریخ علم تبدیل شد.

مستقل از این‌که چه باوری دربارهٔ زندگی پس از مرگ داشته باشید، حتماً در بخش‌هایی از صحبت‌های آن درویان جملاتی الهام‌بخش خواهید یافت. تا جایی که به‌خاطر دارم، اولین بار صحبت‌های آن درویان را در کتاب Science Under Siege خواندم. اما در وب هم زیاد دست‌به‌دست شده. شان کرول هم در مجموعه کتاب‌های The Biggest Ideas in the Universe در جلدی که به معنای زندگی پرداخته، صحبت‌های درویان را نقل کرده و هنگام نقل گفته: «It’s worth quoting at length».

باز هم تأکید می‌کنم که سعی کنید با مغز آلوده (به باورها و پیش‌داوری‌ها) به سراغ متن نروید. خود را رها کنید و مستقل از هر باوری که دارید، راحت آن را بخوانید:

وقتی همسرم فوت کرد، چون بسیار مشهور بود و همه او را به‌عنوان فردی غیرمعتقد می‌شناختند، بسیاری از مردم نزد من می‌آمدند – البته هنوز هم گاهی پیش می‌آید – و می‌پرسیدند که آیا کارل در واپسین لحظات زندگی عقیده‌اش را دربارهٔ زندگی پس از مرگ تغییر داد یا نه؟

همچنین بارها از من پرسیده‌اند که آیا فکر می‌کنم دوباره او را خواهم دید؟ کارل با شجاعتی خلل‌ناپذیر با مرگ خود روبه‌رو شد و هرگز به توهمات پناه نبرد. تراژدی در این بود که ما می‌دانستیم دیگر هرگز یکدیگر را نخواهیم دید. و من هرگز انتظار ندارم دوباره او را ملاقات کنم.

اما نکتهٔ عالی این است که ما، حدود بیست سال، با هم بوده‌ایم. و با درک و پذیرش این واقعیت که زندگی بسیار کوتاه و ارزشمند است، کنار هم زیسته‌ایم. ما هرگز با وانمود کردن این که مرگ، جز یک پایان و جدایی ابدی، معنای دیگری دارد، آن را کوچک نکردیم و بی‌اهمیت ندانستیم.

هر لحظه‌ای که زنده کنار هم بودیم، برایمان معجزه بود. نه معجزه به‌معنای غیرقابل‌توضیح یا ماورایی، بلکه از این رو که می‌دانستیم بهره‌مند از بخت و تصادف بوده‌ایم، و این که می‌دیدیم همین تصادف محض چقدر بخشنده و مهربان بوده است، این‌که توانستیم یکدیگر را بیابیم، آن‌ هم، چنان‌که کارل به‌زیبایی در «کیهان» نوشت، در عین «گستردگی زمان و بی‌کرانگی مکان».

این‌که توانستیم بیست سال کنار هم باشیم، چیزی است که به من تاب تحمل می‌دهد و برایم معنایی بسیار عمیق‌تر دارد.

شیوه‌ای که او با من رفتار می‌کرد و من با او رفتار می‌کردم، نحوهٔ مراقبت ما از یکدیگر و از خانواده‌مان در طول زندگی، بسیار مهم‌تر از این فکر است که روزی او را ببینم. من هیچ‌وقت فکر نمی‌کنم که دوباره او را ببینم. اما [مهم این است که] او را دیدم. ما یکدیگر را دیدیم. ما در این جهان بزرگ، یکدیگر را یافتیم و این واقعاً شگفت‌انگیز بود.

آن درویان - همسر کارل سیگن

سه نکته

نکتهٔ اول این‌که آن درویان متولد ۱۹۴۹ است و الان ۷۶ سال دارد. عکس بالا را که مربوط به ۶۸ سالگی است از ویکی‌پدیا برداشتم (+).

نکتهٔ دوم این‌که درویان یک اکانت اینستاگرام نیمچه‌فعال هم به آدرس anndruyan@ دارد. اگر خواستید اکانتش را ببینید، پیشنهاد می‌کنم کپشن این پست را بخوانید.

نکتهٔ سوم این‌که چون کارل سیگن و آن درویان را – به‌نظر خودم – خیلی خوب می‌شناسم، بسیار تلاش کردم در ترجمهٔ حرف‌های آن، حس‌و‌حال اصلی به‌خوبی منتقل شود. دو جا نتوانستم کلمهٔ مناسبی که به دلم بنشیند پیدا کنم و از فرهنگ معاصر پویا (محمدرضا باطنی) کمک گرفتم: «خلل‌ناپذیر» و «بی‌کرانگی». ممنون آقای باطنی. چه خوب که هنوز – برای ما – نمرده‌ای.

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) دوره های توسعه فردی ۶۰ نکته در مذاکره (صوتی) برندسازی شخصی (صوتی) تفکر سیستمی (صوتی) آشنایی با پیتر دراکر (صوتی) مدیریت توجه (صوتی) حرفه ای گری (صوتی) هدف گذاری (صوتی) راهنمای کتابخوانی (صوتی) آداب معاشرت (صوتی) کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی کتاب های روانشناسی کتاب های مدیریت  


4 نظر بر روی پست “آن درویان | عاشقانه‌ای در باب فقدان (مرگ کارل سیگن)

  • آرام گفت:

    ظرافت همینجاست که شکرگذار بودن ها باشی و مرتبا چشم به آینده و چه خواهد شد ها نداشته باشی . من شخصا به این حالت میگم زندگی در حالات استند بای، همیشه منتظر یک چیزی، یک کسی، یک اتفاقی بودن، که بنظرم معنی واقعی قربانی بودن هست. مثلا آن چیز را داری منتظر کسی هستی ، آن شخص را داری منتظر چیزی یا زمانی هستی که کاملا در اختیار و چارچوب تصور تو شکل بگیرد و تازه به خودت اجازه بهره بردن بدهی. شرط می‌بندم وقتی آن چیز، آن کس و آن زمان برسد حالا تو نیستی ، شاید باشی اما بلد نیستی آن شایستگی را، یا حتی خودت باور نداری که همه چیز خوب است …

  • نفیسه گفت:

    میفهمم چی میگه .
    جقدر قشنگه لحظه را ارزش نهادن – پذیرفتن و در آن حضور داشتن . نه ثانیه ای قبل و نه بعد .

  • مهران فراهانی گفت:

    سلام محمدرضا جان. 

    ببخشید، با تاخیر زیاد، خواستم تولدت و روز معلم رو بهت تبریک بگم. آرزو میکنم همیشه زنده باشی. 

    یکی از جمله‌های این متن رو خیلی دوست داشتم و برام تامل برانگیز بود:

    می‌دانستیم بهره‌مند از بخت و تصادف بوده‌ایم، و این که می‌دیدیم همین تصادف محض چقدر بخشنده و مهربان بوده است،

    من خودم همیشه از بخت و تصادف خجالت میکشم. مثلاً اگر یه جا شانس میارم و به یک موقعیت خوب میرسم معمولاً بهش افتخار نمی‌کنم و ازش لذتی نمی برم.

    اما با خوندن این جمله، فکر کنم نظرم باید عوض بشه. حالا لازم نیست به دست آوردی که با تصادف بدست اومده افتخار کنم اما حداقل میتونم پیش خودم ازش لذت ببرم.

  • علیرضا موثق گفت:

    جالب بود که آخرین بار، سر انتخاب کتابهاش، خیلی عجیب دچار وسواس شده بود. اما بالاخره، یک کتاب قدیمی را پیدا کرد از تولستوی، بنام " فلسفه زندگی". شاید بدلیل اینکه خیلی به اوعلاقه مند بود. دوست داشتم، از نشانک هایی که خریده بودم به او بدهم، اما نمیدونم چرا همیشه یادم میرفت و همیشه میدیدم که یک تکه کاغذ لای کتاب میگذاشت تا یادش نره تا کجا رو خونده. همش میگفت، خیلی دوست دارم برسم آخر کتاب ببینم چی میخواد بگه در نهایت. اما همیشه میدیدم داره برمیگرده و صفحات قبلی را دوباره داره میخونه.

    حواسم نبود که کتاب " فلسه زندگی" به این راحتیها قرار نیست تموم بشه. کتاب تموم نشد ولی عمرش تموم شد. شاید هم پس از اینکه عظمت فلسفه زندگی رو دریافته بود، دنیا دیگه براش کوچک شده بود. کتاب مونده و اون کاغذ لای ورقهاش و … 
    من هم هیچ‌وقت فکر نمی‌کنم که دوباره پدرم رو ببینم. بعد از ۵ سال، من هم از ته دل مطمئنم هیچ چیزی ارزشمندتر از تجربه ناب زیستن نیست.

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser