دوره آموزشی مقدمه‌ای بر تفکر سیستمی (کلیک کنید)

چرا برای وبگردی از موبایل استفاده نمی‌کنم؟

پیش نوشت ۱: خواسته یا ناخواسته بسیاری از نوشته‌های این وبلاگ، طعمی از آموزش با خود دارند. لااقل در موارد زیادی می‌توانم از آنچه مطرح می‌کنم، با استفاده از تحقیقات و مطالعات، به شکلی دفاع کنم. اما آنچه این‌ بار می‌نویسم کمی از این لحاظ تفاوت دارد. به دلیل اینکه سهم سلیقه در آن بسیار زیاد است.به هیچ وجه باور ندارم که شیوه‌ای که من به کار می‌گیرم بهترین شیوه ممکن است و یا اینکه اساساً شیوه درستی است. اما دلم می‌خواست آن را برای شما هم گزارش بدهم.

بنابراین لطفاً آن را به عنوان یک بحث علمی جدی در نظر نگیرید و در پی تایید یا رد آن نباشید. چون خودم هم تاکیدی بر آن ندارم. بیشتر آن را شبیه گفتگوهای بی‌خاصیت داخل تاکسی بگیرید که مسیر سفرهای درون‌شهری را کوتاه می‌کند و در آن هر یک از مسافران، نقش یک تحلیل‌گر سیاسی اجتماعی اقتصادی را بر عهده می‌گیرند و در مورد همه چیز نظر می‌دهند و بعد هم که پیاده شدند، به همان زندگی معمولی روزمره ادامه می‌دهند…

پیش نوشت ۲: یادش بخیر. در دوران دبیرستان (سالهای هفتاد و چهار یا هفتاد و پنج) مردی را می‌شناختم به نام دکتر خسروی. دانشگاه فیزیک درس می‌داد. با یک فولکس قورباغه‌ای یا به قول امروزی‌ها بیتل رفت و آمد می‌کرد و جدا از هوش و دانشی که داشت، چیزی از جنس حکمت هم به خوبی در او حس می‌شد. خوب یادم هست که یک بار می‌گفت: در مورد عادت‌های کوچک زندگی‌ات فکر کن و آنها را آگاهانه انتخاب کن. چون اتفاق‌های بزرگ زندگی‌ات را عادت‌های کوچک زندگی‌ات می‌سازد.

وقت بگذار و فکر کن که ساعت پنج و نیم بیدار شدن بهتر است یا ساعت شش و نیم. وقت بگذار و فکر کن که از خیابان بالایی به مدرسه بروی بهتر است یا خیابان پایینی. وقت بگذار و فکر کن که بهتر است در مسیر پیاده روی، کیف‌ات را در دست چپ‌ات بگیری بهتر است یا دست راستت.

به او گفتم: آقای دکتر. فرق نمی‌کند. خیلی از اینها فرق نمی‌کند. او گفت: اگر کمی به مغزت فشار بیاوری فرق‌های زیادی را پیدا خواهی کرد.

خیلی قبولش داشتم. او تیزهوش بود و مستعد و خیلی چیزها را خوب می‌فهمید. آن زمان برای خودم قانونی داشتم و آن اینکه اگر در یک سری موضوعات، می‌دیدم که کسی خیلی بیشتر از من می‌فهمد، در سایر موضوعاتی که به نظرم نامربوط حرف می‌زد، با او جدل نمی‌کردم. با خودم می‌گفتم احتمال اینکه من نفهمم بیشتر است. بگذار مدتی به سنت او بمانم. دکتر خسروی چنین فردی بود.

خوب یادم هست که شب آمدم و این توصیه دکتر خسروی را در دفتر مخصوصی که در آن توصیه‌های دیگران را یادداشت می‌کردم نوشتم تا به مرور زمان آن را بخوانم و به کار بگیرم.

آن دفترچه ارزشمند توصیه‌ها چند سال بعد در یک سفر کاری به دلایل نامعلومی گم شد. اما آن توصیه‌ها  در ذهن من گم نشد و هنوز هم هرگاه فرصتی پیش می‌آید می‌نشینم و به ساده‌ترین عادت‌هایم فکر می‌کنم و تلاش می‌کنم به قول دکتر خسروی به مغزم فشار بیاورم و برای آنها دلیل بسازم! البته این روزها دیگر این کار را کورکورانه انجام نمی‌دهم. نتایج شگفت انگیز این توصیه ساده را دیده‌ام و می‌دانم که چگونه می‌تواند معجزه آفرین باشد.

اصل مطلب: فکر کنم با این دو پیش نوشت، اکنون بتوان به سراغ عنوان اصلی این مطلب بازگشت: چرا برای وبگردی از موبایل استفاده نمی‌کنم؟

حتی آدمی مثل من هم که عاشق کتاب است و مهم‌ترین سرمایه زندگی‌اش چند هزار کتابی است که در خانه بر گرد او نشسته‌اند، باید بپذیرد که امروز وسیله‌های دیجیتال بخشی از سهم مطالعه ما را به خود اختصاص داده‌اند و نمی‌توان آنها را از زندگی حذف کرد. بسیاری از کتابها را در قالب فایل‌های دیجیتال می‌خوانیم و بخشی از مطالعات ما حاصل وبگردی در سایت‌های مختلف است و عملاً صفحه‌ نمایش – چه در ابعاد کوچک آن روی موبایل و ساعت‌های هوشمند و چه در ابعاد بزرگتر آن مانند تبلت و لپ تاپ و تلویزیون‌های هوشمند – سهم قابل توجهی را از کاغذ ربوده است.

بنابراین، سوال در مورد اینکه آیا همچنان می‌توان به کتابخوانی روی کاغذ ادامه داد یا باید حضور Screen یا صفحه نمایش را در زندگی به رسمیت شناخت، دیگر سوالی منطقی نیست. مستقل از اینکه پاسخ این سوال مطلوب نظر ما باشد یا نباشد.

اما سوال مهم دیگری هنوز روی میز قرار دارد و آن انتخاب صفحه نمایش مناسب برای مطالعه است. این سوال چیزی از جنس عادت است و مطمئن هستم که اگر امروز هم این فرصت را داشتم که دکتر خسروی سالهای هفتاد و چهار را پس از بیست سال ببینم، از من می‌پرسید که: محمدرضا. آیا در مورد عادت انتخاب صفحه نمایش برای مطالعه، فکر کرده‌ای یا این انتخاب را به صورت ناآگاهانه انجام می‌دهی؟

آنچه می‌نویسم پاسخ من به اوست. درست مثل انشایی که دانش آموزی در پاسخ به خواسته‌ی معلمش می‌نویسد:

من تصمیم گرفته‌ام که برای وبگردی، خودم را به استفاده از لپ تاپ یا کامپیوتر عادت بدهم و الان بیش از یک سال است که به تصمیم خودم وفادار هستم. در ابتدا که این تصمیم را به صورت جدی آغاز کردم، دو یا سه دلیل در ذهنم بود و بعدها دلایل دیگری هم به آن افزوده شد:

* در لپ تاپ میزان عوامل Distractive (مواردی که حواس ما را پرت می‌کنند یا تمرکز ما را به هم می‌زنند)‌ بسیار کمتر از وسایل موبایل است. موبایل وسیله‌ای است که کارکرد اصلی آن با نوتیفیکیشن و آلارم و علائم اخطاری تعریف می‌شود. صدای زنگ موبایل خبر می‌دهد که دیگران با ما کار دارند. صدای رسیدن پیامک‌های همراه اول و ایرانسل و وایبر و تلگرام و ده‌ها برنامه مشابه و نمایش انواع نوتیفیکیشن‌ها در اطراف صفحه، بخشی از تعریف هویت موبایل است. به سختی می‌توان از موبایل برای وبگردی با تمرکز ذهنی بالا استفاده کرد. قاعدتاً اگر موبایل را روی حالت پرواز یا Flight Mode هم قرار دهیم، کارکرد اصلی خودش و دسترسی به وب را از دست می‌دهد. اگر چه حتی در این حالت هم به فرض اینکه بخواهیم یک متن آفلاین ذخیره شده روی موبایل را بخوانیم، مشکلات متعدد دیگری وجود دارد.

* اینترنت را به درستی دنیای وب (تار عنکبوت) نامگذاری کرده‌اند. روی موبایل خیلی بیشتر احتمال دارد که مانند یک مگس در لابه‌لای تارهای این عنکبوت تکنولوژی گره بخوریم و گرفتار شویم. اگر صفحات وب را واقعاً یک تارعنکبوت در نظر بگیریم که هر صفحه با تعدادی لینک به صفحات دیگر وصل شده است و ما می‌خواهیم روی این تار عنکبوت راه برویم، لپ تاپ کمک می‌کند که ما واقعا‍‍ً حرکت عنکبوتی داشته باشیم اما احتمال زیادی وجود دارد که وسایل موبایل ما را به مگسی گرفتار تارعنکبوت تبدیل کنند!

یکی از مهم‌ترین کارکردهای مثبت مطالعه در فضای وب، امکان استفاده از هایپرلینک‌ها و مطالعه مطالب مرتبط است. در واقع کسی که روی هیچ لینکی کلیک نمی‌کند و یک مطلب را تا انتها می‌خواند و می‌رود،‌ از امکانات فضای مجازی استفاده نمی‌کند. او یک مطلب را از ابتدا تا انتها می‌خواند و سپس به سراغ مطلب دیگر می‌رود. درست مانند شاگرد یک مکتب‌خانه یا کسی که پای منبر موعظه یا کلاس دانشگاه نشسته‌ است. مزیت اصلی مطالعه در وب این است که بسته به شرایط و نیاز، من بتوانم از طریق هایپرلینک‌ها به سراغ مطالب و اخبار و نوشته‌ها و اطلاعات مرتبط بروم و به تعبیری که در متمم گفتم فرایند یادگیری کریستالی شکل بگیرد.

مطالعه روی دسکتاپ این کار را به مراتب ساده‌تر می‌کند. قبل از باز کردن یک لینک با حرکت روی آن، می‌توان آدرس لینک را در پایین صفحه مشاهده کرد و در مورد کلیک کردن یا نکردن روی آن تصمیم گرفت. همچنین می‌توان چندین صفحه را همزمان باز کرد و بین آنها رفت و آمد کرد و دوباره به صفحه اول بازگشت. بررسی‌های متعدد نشان داده است که کاربران روی صفحات موبایل وقتی برای مطالعه از یک صفحه بیرون می‌روند با احتمال کمتری به صفحه قبلی بازمی‌گردند. بلکه دنیای جدیدی برایشان باز می‌شود که سرگرم آن می‌شوند.

البته بدیهی است که امکان باز کردن Tab های موازی در وسایل موبایل وجود دارد و برنامه‌های متعددی هستند که این کار را به خوبی مدیریت کنند و تقریباً هر کاری که روی دستکاپ قابل انجام است روی موبایل هم قابل انجام است. اما به طور خاص دغدغه من سرعت و سهولت انجام این کارهاست. اگر فقط سرعت کار وبگردی کریستالی ما با لپ تاپ و دسکتاپ سی درصد بیشتر از موبایل باشد، چنین کاری توجیه دارد. فراموش نکنیم که سیگار که اینقدر همه از آن می‌ترسیم فقط چیزی در حدود ده سال یا ۱۵%‌ از عمر ما کم می‌کند! پس ۲۰ یا ۳۰ درصد افزایش سرعت در فعالیت‌هایی که وقت زیادی را از ما می‌گیرند، چیزی نیست که به سادگی از آن عبور کنیم.

* ارزیابی ناشران و سایت‌ها در فضای موبایل دشوارتر است. تم‌های موبایل معمولاً ساده‌تر هستند و به اصطلاح، برنامه نویسان آنها را لُخت کرده‌اند.همه لباس‌های اضافه از تن آنها به درآمده. ستون‌های کناری کم شده‌اند. بنرها کمتر هستند یا اساساً نیستند. صرفاً متن و تصاویر باقی مانده و به سادگی نمی‌توانیم در مورد اعتبار صفحاتی که به آنها سر می‌زنیم تصمیم بگیریم و در مورد آنها یک قضاوت اولیه داشته باشیم.

به عنوان مثال اگر بر روی موبایل از طریق جستجو یا از طریق لینک سایر سایت‌ها به دو مقاله‌ای در گاردین یا فوربس برسید، تقریباً با یک فضا مواجه خواهید شد و اگر من از شما بپرسم که به نظر شما تفاوت جنس مقالات گاردین و فوربس در چیست، به سادگی و سرعت نمی‌توانید تحلیلی داشته باشید. اما کافی است که این دو مقاله را روی دستکاپ باز کنید و به محیط کلی و فضای این دو سایت کمی توجه کنید. به سادگی می‌توانید متوجه تفاوت فضاهای گاردین و فوربس بشوید و تصمیم بگیرید که کدام جنس از مطالب را بهتر است در فوربس و کدام جنس را در گاردین بخوانید. مثال‌های فارسی هم خیلی زیاد است اما چون اکثراً دوست و آشنا هستند، نمی‌توانم از آنها مثال بزنم.

* جدا کردن اطلاعات مفید و طبقه بندی آنها در فضای دسکتاپ سریع‌تر و آسان‌تر است. هر وقت که دیدیم برای جستجوی دوباره‌ی یک مطلب، به اندازه نخستین بار وقت می‌گذاریم، معلوم است که یک جای کار می‌لنگد! یکی از اساتید من – به شوخی و البته به درستی – می‌گفت: اگر این مدتی را که در زندگی هر روز به دنبال جفت جوراب‌هایم گشتم روی هم جمع بزنیم خودش دو سه ماه می‌شد و اگر آنها را همیشه جفت می‌کردم انگار که سه ماه عمر اضافی برای خودم ایجاد کرده بودم!

در فضای دیجیتال این ماجرا خیلی جدی است. ما در هنر آرشیو کردن و طبقه‌بندی اطلاعات بسیار ضعیف هستیم. بارها دیده‌ام که یک نفر برای اینکه یک عکس را به من نشان بدهد (که قاعدتاً مشاهده آن چیزی بین ۱۰ تا ۲۰ ثانیه زمان می‌برد) بیش از سه یا چهار دقیقه در حال چرخیدن در گالری موبایلش بوده است (از مسئله اتلاف وقت که بگذریم، حتماً دقت کرده‌اید که فرهنگ جالبی در بین ما رواج دارد که همه‌ی ما سرمان را داخل موبایل طرف می‌بریم و با هم داخل گالری عکس‌هایش را می‌گردیم!).

اگر من یک بار به یک صفحه سر می‌زنم و آن صفحه برایم مفید است یا اینکه چند لینک خاص در آن صفحه هست که ارزشمند است یا اینکه یک پاراگراف مطلب وجود دارد که ارزش خواندن دوباره دارد یا اینکه عکسی وجود دارد که می‌خواهم آن را داشته باشم، طبیعی است که باید به ابزارهای کافی برای ثبت و ضبط و طبقه بندی آنها مجهز باشم. من همیشه به دوستانم می‌گویم هر مطلبی را که حتی ماه‌ها قبل در دنیای وب خوانده باشم و مفید دانسته باشم، می‌توانم در کمتر از سی ثانیه دوباره آن را به شما نشان دهم.

ما به خوبی می‌توانیم فایل‌های مفید را در دایرکتوری‌های مناسب نگهداری کنیم. پاراگراف‌های خوب را در فایل‌های وورد یا وان نوت یا اورنوت یا هر جای دیگری ذخیره کنیم. عکس‌های خوب را در فولدرهای خاص طبقه‌بندی کنیم.

البته می‌دانم که همه این برنامه‌ها نسخه موبایل‌ هم دارند. اما به خاطر داشته باشیم که دغدغه ما کارآیی واقعی است. یادم هست که در سالهای کودکی می‌دیدم یکی قرآن را روی برنج نوشته! به مادرم می‌گفتم که: خواندن قرآن روی برنج سخت نیست؟ مادرم توضیح می‌داد که مادر جان، این را برای خواندن ننوشته‌اند. برای نوشتن نوشته‌اند!

موبایل برای این نوع طبقه بندی و نگه‌داری اطلاعات بسیار ضعیف و ناتوان است و با وجود انواع اپلیکیشن‌ها و پلاگین‌ها و ابزارهای متعدد، نمی‌توانید انتظار یک آرشیو‌کننده حرفه‌ای اطلاعات را از آن داشته باشید.

البته اگر کسی بگوید که من اصلاً لازم ندارم چیزی را آرشیو کنم و همینطوری می‌خوانم و رد می‌شوم واصلاً ماجرا اینقدر‌ها هم جدی نیست، حرف نادرستی نمی‌زند. اما مشخصاً او از وب برای مطالعه و یادگیری استفاده نمی‌کند. بلکه گردش تفریحی در فضای مجازی انجام می‌دهد (وب گردی می‌تواند چیزی شبیه ولگردی باشد و می‌تواند چیزی شبیه مطالعه و یادگیری باشد! بسته به انتخاب ما. البته می‌فهمم که خود واژه Web Surfing‌ از لحاظ مفهومی به ولگردی و Web Wandering نزدیک‌تر است. اما به هر حال انتخاب با ماست).

* موبایل برای مطالعه ارگونومیک نیست. مدتها پیش در هفته‌ نامه ایده متمم مطلبی در مورد اثرات نامطلوب زاویه گردن روی ستون فقرات منتشر کرده بودیم (منبع تصویر):

اثرات منفی استفاده از موبایل برای وبگردی روی گردن

مطالعه روی موبایل و تبلت در مقایسه با مطالعه بر روی مانیتور به وضوح چند برابر فشار بیشتر به ستون فقرات وارد می‌کند و خود این مسئله هم در بلندمدت می‌تواند آسیب‌های جدی به بدن ما وارد کند.

* امکان تعامل در موبایل خیلی کم و ساده و سطحی است: یادم هست که بچه که بودیم یک اصطلاحی در کشور خیلی رایج بود و دائماً به ما می‌گفتند که این غربی‌ها مصرف‌گرا هستند و دنیای غرب مصرف کننده است و ما مصرف کننده نیستیم و نمی‌خواهیم بشویم و خلاصه مصرف کننده یک فحشی بود تقریباً معادل …

موبایل و تبلت بیشتر برای مصرف اطلاعات هستند. کسی که روی موبایل مطلب می‌خواند عملاً Consumer است. تولیدکننده اطلاعات نمی‌تواند با موبایل کار ارزشمند جدی انجام بدهد. فریب این علاقمندان حوزه تکنولوژی (از جمله خود من که عاشق این دنیا هستم) را نخوریم که دنیا عوض شده است و الان هر کسی هم Producer است و هم Consumer و اصلاً الان تولیدکننده و مصرف کننده یکی شده است و ما Prosumer داریم! عکس گرفتن از سالاد ماکارونی و انتشار آن روی اینستاگرام، چیزی از جنس تولید نیست. فوروارد کردن یک مسیج روی وایبر و واتس آپ و تلگرام چیزی از جنس تولید نیست. حتی چیزی از جنس نشر هم نیست. صرفاً ایجاد ترافیک دیجیتال است. آن چیزی که در دنیای شبکه‌های اجتماعی و ابزارهای ارتباط مجازی به آن مشارکت می‌گویند واقعاً Contribution نیست. بلکه بیشتر درگیر کردن ذهن مصرف کننده یا Engagement است (در مورد اینها تحت عنوان بازی سازی یا گیمیفیکیشن در متمم آنقدر گفته‌ایم که نیازی به تکرار نباشد).

تولید واقعی به ابزار نیاز دارد. یک عکاس یا گرافیست واقعی، برای انتشار یک تصویر روی اینستاگرام یا شبکه‌های اجتماعی به کامپیوتر نیاز دارد. کسی مثل من برای نوشتن یک مطلب واقعی به صفحه کلید درست و حرفه‌ای نیاز دارد.

متوسط کیفیت کامنت‌های اینجا را با متوسط کیفیت کامنت‌ها در اینستاگرام من یا فیس بوک من مقایسه کنید. می‌توانید همین متوسط‌ها را در سایت متمم و اکانت اینستاگرام متمم هم مقایسه کنید. آن وقت به خوبی می‌شود درک کرد که کامنت‌هایی که اینجا می‌بینید (که بسیاری از آنها مشخصاً با لپ تاپ تایپ شده‌اند) با کامنت‌هایی که در آنجا می‌بینید که مشخصاً با موبایل تایپ می‌شوند چه فرقی دارند (البته تنها دلیل این تفاوت، تفاوت در ابزارها نیست. اما تفاوت در ابزارها هم یکی از دلایل اصلی این تفاوت است).

به فهرست بالا می‌توان موارد زیادی را افزود. اما برای من همین فهرست هم کافی است که موبایل را برای ولگردی در اینترنت و لپ تاپ را برای وبگردی هدفمند انتخاب کنم و طبیعتاً چون فرصت زندگی کم است و نمی‌توان آن را صرف ولگردی کرد، عملاً استفاده من از موبایل به یک ابزار ارتباطی محدود شده است.

این بود انشای من!

 

فایلهای صوتی مذاکره آموزش زبان انگلیسی آموزش ارتباطات و مذاکره خودشناسی

آموزش مدیریت کسب و کار (MBA) کارآفرینی کسب و کار دیجیتال

ویژگی‌های انسان تحصیل‌کرده آموزش حرفه‌ای‌گری در محیط کار



39 نظر بر روی پست “چرا برای وبگردی از موبایل استفاده نمی‌کنم؟

  • مهدی گفت:

    سلام.
    ممنونم بابت مطالب و پاسخ‌هاتون که هیچ وقت قدیمی نمی‌شه و خواندنش حتی بعد از دو سال باز هم بکر و تازه است.
    یه سوال درباره اندازه لپ‌تاپ داشتم.
    واسه مطالعه سایت‌ها، لپ‌تاپ ده اینچی مثل موبایل می‌مونه و مناسب نیست یا صرف لپ‌تاپ بودنش گزینه بهتری محسوب می‌شه؟
    ممنون می‌شم اگه درباره اندازه صفحه سیستم و لپ‌تاپ هم در اندازه حتی یک کامنت چیزی بنویسید

    • شهرزاد گفت:

      سلام دوست عزیز.
      ضمن اینکه می خواستم بگم، با سطر اول کامنت تون بسیار موافقم؛
      اما در خصوص ادامه ی صحبت تون،
      با اجازه ی محمدرضای عزیز،
      فکر کردم برای یافتنِ پاسخِ سوالی که پرسیدید، مناسب تر باشه اگر به این مطلب در متمم:
      عادتها و تجربه ها: هنگام خرید لپ تاپ به چه نکاتی توجه می‌کنید؟
      سری بزنید و کامنتهای دوستانمون رو هم در زیر اون مطلب، مطالعه بفرمایید.
      بستری که محمدرضا و همکاران خوبش در گروه متمم، قبلاً فراهم آوردند تا دوستان متممی، با استفاده از تجربیات دیگر دوستانشون، قادر باشن پاسخ سوالاتی اینچنین رو در اونجا بیابند.

  • زهره گفت:

    سلام .
    من به دلیل طولانی بودن مسیر خونه تا محل کارم و اینکه در طول هفته فرصت کمی دارم تا به دور از خستگی و دغدغه بتونم مطالب شما را پیگیری کنم اخیرا تصمیم گرفتم از یک گوشی بهتر یا تبلت استفاده کنم تا سریع تر و راحتر بشه به مطالب شما دسترسی پیدا کرد. اما با توضیحات کاملا منطقی و علمی که شما مطرح کردید، درست نمیدونم کدام انتخابم میتونه صحیح تر باشه.اگر شما یا دوستان بیشتر راهنمایی کنید ممنون میشم.
    ضمنا جا داره تشکر ویژه ای از شما داشته باشم بخاطر این همه تلاش و نکته های خیلی ریز و البته کلیدی که از تجربه های خیلی خوبه تون به (رایگان ) ما یاد میدید و ما را در رشد و حرکت در مسیر بهبودی و موفقیت با خودتون هم مسیر میکنید. بهترینها را برایتان آرزومندم .

  • نادره گفت:

    سلام خداقوت اقا محمدرضا
    خوشم میاد آخر جدی ترین مطالب یک طنز کوچولو مطلب رو تموم میکنه! به یاد انشاهای مدرسه افتادم که هر وقت خسته میشدم این طوری تمومش میکردم .
    خیلی عالی بود مثل همیشه

  • نادر آرین گفت:

    ولی من برای مطالعه گاهی موبایل رو جایگزین کامپیوتر میکنم
    چون توی یه مانیتور CRT عهد دقیانوس که پرش تصویر داره
    و داره التماس میکنه منو خاموش کن!
    مطالعه کردن معادل خوردن هنگام رانندگی توی جاده بر دست اندازه!
    اگر موبایلم نبود، بدون شک مطالعه محتوای متمم هم اتفاق نمی افتاد!(نمشد که بیفته!)

  • سپید آریا گفت:

    سلام، سعی کردم مطلب را تا انتها با دقت بخوانم. منم فکر می کنم شخصی مانند شما حتما خیلی بیشتر از من می داند، اما مسئله من در مورد استفاده از موبایل این است که در هر جایی یا در هر شرایطی می توانم آن را همراه داشته باشم و خوب خیلی بهتر می توانم اوقاتی مثل درون مترو، ترافيك، مطب دكتر، قبل از خواب يا موارد ديگر این وسیله را همراه داشته باشم و از آن لذت ببرم. بله منم از آن فست فود خورها محسوب میشوم اما به جرات می گویم اگر موبایل را از خودم بگیرم و به لب تاپ یا کامپیوتر محدود شوم یک هشتم مطالعه حالا را ندارم، خاصه آن که مادرم، خانه دارم، یک زن شاغلم و زمان زیادی هم توی ترافیک از دست می دهم.

  • حسین همتایی گفت:

    سلام
    ابتدا از شما محمد رضای عزیز سپاسگزارم ، و امیدوارم سربلند باشید تا همیشه.
    همیشه از نوشته ها و درسهایتان استفاده کرده ام ، اما اکنون می خواستم بخشی از نوشته هایتان را کپی کنم و برای دوستی بفرستم، برای آگاهی از اجازه شما برای این کار به مرامنانه هم سر زدم و چیزی ننوشته بودید. پس این را که دیدگاه نیست و به موضوعتان هم ربطی ندارد برایتان نوشتم .
    به امید دیدار

  • شیوا گفت:

    برای من مهمترین بخشی که مصداق داشت همون بحث دسته بندی و آرشیو مطالب خوانده شده بود که واقعا وبگردی با موبایل داشت در این زمینه اذیتم می کرد. سعی میذکنم به توصیه تون عمل کنم. دو ماهه حتی کامپیترمو روشن هم نکردم!

  • رحیم گفت:

    سلام مهندس عزیز ،من همیشه ایمیل رو به این امید باز میکنم که شما یه مطلب جدید واسم فرستاده باشید واقعا مطالبتان آموزنده هستش خواستم بگم بستگی به هدف گذاری شخص داره استفاده کردن از موبایل موبایل هم یک ابزار آموزنده هستش و باید اونو مدیریت کرد در جهت درست اینکه بگیم موبایل چیز خوبی نیست من اعتقاد ندارم موبایل حتی میتونه یه دوست خوب یا یه معلم خوب باشه که خودت انتخابش میکنی و دوست داری اون چیزایی که تو میخوای رو بهت یاد بده

    • رحیم عزیز.

      البته مطمئنم وقتی که من میگم موبایل چیز خوبی نیست یا از موبایل نفرت دارم، پیام مطرح در اون رو درک می‌کنید. من دارم به جنبه‌هایی از بد بودن موبایل اشاره می‌کنم که شاید کمتر بهش توجه می‌کنیم.

      وگرنه به قول ابن سینا، در دهر چو من یکی و آن هم کافر؟

      مگه می‌شه کسی که روزانه بیش از صد هزار نفر، نوشته‌هاش رو از طریق موبایل می‌خونن و حرف‌هاش بارها و بارها از طریق انواع نرم افزارها دست به دست میشه و قسمت زیادی از دوستانش رو از این طریق به دست آورده و خودش مطلب می‌نویسه به نام «عصر سن تور‌ها» و هیجان زده است که این گونه‌ی قدیمی انسان (که واقعاً بیش از حق و لیاقتش روی زمین زندگی کرده) داره منقرض میشه و جاش رو به «سن تور» می‌ده که ترکیبی از انسان-ابزار محسوب میشه مخالف تکنولوژی باشه یا مخالف موبایل؟

      اگر روزی موبایلی چنان هوشمند درست شه که بتونه تولید مثل کنه و در نبرد با انسان، اون رو بکشه و منقرض کنه (اگر من نخستین قربانیش نباشم)‌ مطئنم باش که من در کنار جنازه انسان خواهم ایستاد و برای اون گونه‌ی جدید کف خواهم زد و تشویقش خواهم کرد! و البته می‌دونم که چنین روزی خواهد بود اما سوال اینجا است که من این صحنه رو خواهم دید یا نه.

      خلاصه اینکه کسی مثل من، به دلیل عشقی که به ابزار داره، همچنانکه خدا انسان رو دید و بر خودش آفرین گفت، با دیدن ابزارهای تکنولوژیک ساخت دست انسان به انسان آفرین میگه و طبیعتاً نمی‌تونه مخالف تکنولوژی باشه!

      اینکه هر چیزی می‌تواند به جای خود مفید باشد قطعاً گزاره‌ی درستی است. به قول ویلیام بلیک، حتی یک دانه‌ی شن هم می‌تونه به جای خودش مفید باشه و تداعی کننده تمام عالم هستی.
      اونجا که میگه: To see a world in a grain of sand

      اینکه هر چیزی رو هم به شرطی که مدیریت کنیم می‌تونه مفید باشه گزاره‌ی درستیه.

      اما یک سوال: ما تا چه حد در مدیریت کردن موبایل توانمند هستیم؟

      اگر من بگویم:
      سطح صفر یعنی من در مدیریت کردن موبایل ناتوان هستم و سطح صد یعنی اینکه موبایل کاملاً رام من است. من و شما به خودمان چند می‌توانیم بدهیم؟

      این سوال مهمی است. سایلنت کردن موبایل، به معنای مدیریت کردنش نیست. انتخاب کردن این گروه تلگرام و خروج از آن گروه تلگرام به معنای توانایی مدیریت کردنش نیست. حتی خاموش کردن موبایل، روش صحیحی برای مدیریت کردنش نیست و صرفاً شیوه‌ای برای پاک کردن صورت مسئله است.

      سوال من اینجاست: از میان کسانی که از موبایل استفاده می‌کنند (یا هر ابزار مشابه دیگری)، چند درصد آنها پاسخ سوالات زیر را می‌دانند:

      * وقتی یک نرم افزار جدید اینستال می‌کنم و از من برای کارهای مختلف مجوز دسترسی می‌گیرد، هر یک از آن مجوزها به چه معناست؟
      * آیا من تمام این المان‌های مجوز را می‌شناسم و به آنها مجوز می‌دهم؟
      * آیا من تفاوت سرچ اورگانیک و غیراورگانیک گوگل را روی موبایل می‌دانم؟
      * آیا فرق جستجوی Incognito در کروم و فایرفاکس را می‌دانم؟
      * آیا می‌دانم نرم افزارهای انونیمایزر بر اساس کدام مدل درآمدی کار می‌کنند؟
      * چرا تلگرام (ِیا واتس اپ یا وایبر)‌ مجانی است؟ آیا مجانی بودن این سه نرم افزار یکسان است؟ یا به سه شکل مختلف رایگان هستند؟
      * چرا اینستاگرام برای جستجوی هشتگ‌ها اجازه جستجوی همزمان دو هشتگ را نمی‌دهد؟
      * چرا وقتی یکی از دوستان من وارد تلگرام (ِیا هر برنامه مشابه دیگری) می‌شود، به من اطلاع داده می‌شود که او آمده است؟ آیا این صرفاً یک خیرخواهی دوستانه است؟
      * چرا ویدئویی که روی اینستاگرام می‌گذاریم صرفاً پانزده ثانیه است؟ چرا کمتر نیست؟ چرا بیشتر نیست؟
      * چرا فیس بوک در حرکتی جدید، قصد دارد استفاده از آی دی ‌هایی را که با نام رسمی افراد یکسان نیستند، محدود کرده و تحت نظارت بیشتر قرار دهد؟
      * چرا گوشی‌های موبایل ما بسته به نام سازنده، پیشنهاد می‌کنند که ما اکانت اختصاصی (سامسونگ اکانت، اچ تی سی اکانت و …)‌ داشته باشیم؟
      * یا اینکه تاثیر افزایش متوسط ترافیک مورد استفاده در شبکه‌های موبایل ما چیست؟
      * یا اینکه آیا واقعاً حجم استفاده من از موبایل در حدی است که CPU از نوع اوکتاکور داشته باشم؟ یا کوادکور هم کافی است؟ اصلاً‌ حجم مصرف سی پی یوی من چقدر است؟ چقدر باید باشد؟ چرا انقدر نیست؟
      * متوسط مدت زمانی که من صفحه موبایل را در شبانه روز نگاه می‌کنم چقدر است؟ برآورد من چیست و اگر از نرم افزارهای اختصاصی استفاده کنم، گزارش واقعی چقدر خواهد بود؟ اختلاف فاحشی که وجود دارد ناشی از چیست؟

      اگر پاسخ این سوال‌ها و صدها سوال دیگر را ندانیم، اینکه «فکر کنیم» در حال «مدیریت این ابزار» هستیم، صرفاً یک توهم است. این ابزار است که ما را مدیریت می‌کند.

      دوباره می‌گویم رحیم جان. من عاشق تکنولوژی هستم و تکنولوژی را زیباترین و تحسین برانگیزترین اختراع بشر می‌دانم و می‌دانم که تکنولوژی آسمان و زمین را تسخیر خواهد کرد. اما سوال اینجا است که در آن زمان، ما سوار بر اسب تکنولوژی هستیم یا صرفاً بخشی از آسمان و زمین؟

      فراموش نکنیم که در تقابل بین انسان و تکنولوژی، گاهی یک نکته مهم فراموش می‌شود. هوشمندترین انسانها، سمت تکنولوژی ایستاده‌اند!

      • رحیم گفت:

        ممنون مهندس بابت توضیحات کاملتون

      • محمد حسین عابدی گفت:

        من از دیدن سوال
        * یا اینکه آیا واقعاً حجم استفاده من از موبایل در حدی است که CPU از نوع اوکتاکور داشته باشم؟ یا کوادکور هم کافی است؟ اصلاً‌ حجم مصرف سی پی یوی من چقدر است؟ چقدر باید باشد؟ چرا انقدر نیست؟
        واقعا خوشحال شدم گفتم شاید بد نباشه در حد اطلاعات ناقص خودم مطلبی رو بگم.
        از ۱۰ نوامبر سال ۱۹۹۲ که نوکیا گوشی ۱۰۱۱ رو ساخت تا الان حدود ۲۳ سال میگذره از اون موقع تا حالا چند صد هزار استاد و دانشجو از بهترین دانشگاه های جهان و بدترین دانشگاه های جهان دارن رو این موضوع کار میکنند که چطور میشه CPU بهتری ساخت و متاسفانه یا خوشبختانه قید بهتر مرزی براش قابل تصور نیست از طرف دیگر سوال پیش میاد که چرا این تعداد استاد و دانشجو در این زمینه به تحقیق و تلاش میپردازند؟ و در مقابل چرا در حوزه های دیگه این قدر پیشرفت حاصل نشده؟(مثلا من از وقتی یادم میاد صدای مته های دندون پزشکی آزار دهنده بوده و پیشرفت خاصی نکرده)

      • علی طاعتی مرفه گفت:

        یاد یه انیمیشنی که تقریبا ۱۵ سال پیش تو تلویزیون دیدم افتادم (اسمش و جزئیات زیاد یادم نیست)
        در مورد زندگی انسانها در چندین دهه آینده بود…
        یه کامپیوتر همه کارهای انسانها رو مدیریت و رهبری میکرد.
        کامپیوتر پیش بینی کرده بود که یه ستاره دنباله دار در حال نزدیک شدن به زمین هست و چند سال آینده با زمین برخورد خواهد کرد.
        انسانها شروع به ساختن سفینه بزرگی کردند و سوخت گیری کافی هم کردند و در موقع پرواز کامپوتر را به خیال خودشان در زمین رها کردند و گفتند که به تو احتیاجی نداریم…!
        در پایان فیلم مشخص شد که ستاره دنباله دار با زمین برخورد نخواهد کرد و از کنار زمین عبور خواهد کرد و آن کامپیوتر محترم مسیر پرواز سفینه را به سمت ستاره دنباله دار تنظیم کرده بود…

  • امیررضا بنی کمالی گفت:

    سلام

    ۴ بار کامل این متن رو خوندم و هر روز (تا امروز) تمام کامنت ها را می خواندم. من هم مثل خیلی از دوستان در بسیاری از مواقع مجبور به استفاده از مطالعه موبایلی هستم (چه آن و چه آف لاین). چند بار خواستم پاسخی درباره مزایای موبایلی مطالعه کردن بگذارم (حقیقت این بود که اولش لغت “ولگردی” بهم برخورد)، اما هیچکدام جایش اینجا نبود و از مفهومی که از متن دریافت کردم (که امیدوارم درست باشد) دور بود.
    امروز وقتی بازهم داشتم کامنت ها را با موبایل می خواندم! توجهم به نکته ای جلب شد که علی رغم استفاده هر روزه، از آن سرسری عبور می کردم؛ سایت “روزنوشته های محمدرضا شعبانعلی” در کنار نسخه دسکتاپ، مجهز به نسخه موبایل هم هست و این احترام به بازدیدکنندگان و سلایق بهترین پاسخ برای تمام “پاسخ” هایم بود.

    پی نوشت: بهتره به جای جمله مجبورم…، بگم ترجیح میدم در بسیاری از شرایط به جای کارهای دیگر مطالعه موبایلی انجام دهم.

    با تقدیم احترام و ممنون از توجهتون

    • امیررضای عزیزم.

      من همیشه کامنت‌های تو رو با دقت می‌خونم.

      با توجه به اینکه گفتی کامنت های این مطلب رو هر روز می‌خونی، احتمالاً‌ صحبت من و نوید رو خوندی.

      امروز هم مطلبی برای رحیم نوشتم که شاید فرصت کنی و بخونی.

      می‌دونی. بخشی از مسئله اینجاست که متاسفانه من در بیان تصویری که از امروز و فردا پیش چشمم دارم و می‌بینم ناتوانم.

      یادم هست که همیشه از کودکی وقتی دعا می‌کردم آرزو می‌کردم که زبان گویایی داشته باشم. شاید دلیلش چیزی بود که از دعای موسی آموخته بودم که در کنار آرزوی بزرگی مثل شرح صدر، آرزوی ظاهراً کوچکی رو مطرح می‌کرد و می‌گفت: وحلل عقده من لسانی.
      و اون زمان فهمیدم که چیزی که می‌تونه آزار دهنده باشه، قدرت بیان ضعیفه و اینکه نتونیم – به هر دلیلی – آنچه را می‌بینیم و لمس می کنیم بر زبان بیاوریم.

      این روزها بیشتر از گذشته اون آرزو رو می‌فهمم و بیش از هر زمان دیگری محدودیت نگارش رو – که ریشه‌های متعدد داره – درک می‌کنم و فقط آرزو می‌کنم که این خرده کلمات ناهمساز که به ضرب و زور در کنار هم دیگه قرارشون می‌دم، موجب آزار چشم و گوش خوانندگان و دوستان عزیزم نباشه و گرفتار بلای سوء برداشت نشه. که البته در مورد تو این اطمینان رو دارم.

      همین!
      اینها رو نوشتم. چون وقتی پاسخ میدم برات ایمیل میاد و بعد میای پاسخ رحیم رو می‌خونی. وگرنه دلیلی برای گفتن این حرفها نبود.

  • جمشید اهل اللهی گفت:

    سلام اگر بپذیرم که این نوع انتخاب برای دانستن ویادگرفتنن نهایتا چشم مرا از پا درمیاورد ترجیح میدهم حتی الامکان کمتر استفاده کنم وتوصیهای جناب دکتر خسروی را بکار گیرم جمله ای ببینم یا بخوانم ویا بشنوم وبیشتر بیندیشم تا استتدلالی بیابم.

  • youkabed گفت:

    سلام
    ممنون از مطلب مفصل و البته مفیدتون
    از اینکه مسائل رو مختصر نمی‌کنید خوشحالم، آخه واقعأ این اصطلاح “مختصر و مفید” که الانا از خیلی‌ها می‌شنویم اصلأ صادق نیست…
    آخه برای خلاصه کردن مطلب اینقدر از اول و آخرش میزنن که یه “ابر مختصر غیر مفید” ازش باقی میمونه(عجب تناقض بدی داشت “”ابر مختصر”” ولی نتونستم اصطلاح بهتری پیدا کنم… پوزش) و تنها مزیتی که برای مطلب باقی می‌مونه اینه که زود می‌فهمی واسه خوندنش وقتت رو تلف کردی:)
    در پناه حق شاد و سلامت باشید

  • دیدگاهتان را بنویسید (مختص دوستان متممی با بیش از ۱۵۰ امتیاز)


    لینک دریافت کد فعال

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    yeni bahis siteleri 2022 bahis siteleri betebet
    What Does Booter & Stresser Mean What is an IP booter and stresser